مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سیمرغ
حوزه های تخصصی:
پژوهش های کهن درباره موسیقی، آن را متعلق به طبیعت و عناصر دانسته اند و این علم را منشعب از اصوات طبیعت بخصوص آوای پرندگان خوش آهنگ فرض کرده اند. با جستجو در روایات کهن اساطیری، همچنین متون ادبی می توان رابطه پرندگان خوش نوا را با موسیقی بررسی کرد، پرندگانی چون قو، قمری و...،پرندگان اسطوره ای چون ققنوس، سیمرغ، سانگ سانگ و... و پرندگانی مقدس، مانند کرشیپ ته.
عقاب در اسطوره و ادبیات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
وادی آتش (نگاهی به داستان های نمادین ادب پارسی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آشیانه سیمرغ از درخت وسپوییش تا کوه البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به سبب شباهتهای متعددی که میان درخت و کوه وجود دارد، سیمرغ شاهنامه از درخت ویسپوبیش به کوه البرز نقل مکان می کند. سیمرغ، سئن یا مرغو سئن اوستا در شاهنامه نیز حضور خود را با تفاوتهایی حفظ کرده است. اگر سیمرغ اوستا چهره ای آیینی و پذیرفته دارد. شاهنامه چهره ای اهریمنی را نیز در داستان اسفندیار به آن افزوده است آشیانه سیمرغ در اوستا بر درخت ویسپوبیش و در شاهنامه بر فراز کوه البرز است. پژوهشهای مربوط به شاهنامه و شناخت اساطیر ایران، به علل و عوامل تغییر مکان سیمرغ در شاهنامه (و متون تاریخی، فلسفی وعرفانی دوران اسلامی) توجهی نکرده و از آن درگذشته اند. مقاله حاضر نشان می دهد به سبب تاثیرات آیین مهر، حضور عناصر مهری چون خورشید و آب در داستانهای مربوط به سیمرغ، همسانی سیمرغ و عقاب (یکی از پرنده های مهری) و نیز شباهتهای میان کوه البرز و درخت ویسپوبیش، سیمرغ اوستا و متون پهلوی در شاهنامه و سایر متون دوران اسلامی بر فراز کوه البرز آشیان گرفته است. اطلاق سئن به عقاب و سیمرغ، همسانیهای موجود میان این دو پرنده، یکی پنداشتن مهر و خورشید، شباهت آنها با سیمرغ، جاندار انگاری کوه، رشد آن چون درخت، مرکزیت، حضور عنصر هوم و آب در کنار کوه و درخت در اوستا و نشانه های موجود و مؤید در سایر فرهنگها به خصوص هند، اسباب و علل تغییرمکان آشیانه سیمرغ بوده است.
جایگاه رستم در گرشاسب نامه
حوزه های تخصصی:
سیمرغ در جلوه های عام و خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" سیمرغ از نمادهای پرمعنی در ادب و حکمت عرفانی و متون فلسفی است. بسیاری از متفکران عالم فلسفه و حکمت و عرفان، این واژه را از بهترین دلالت معنوی و وسیله ای مناسب در استخدام مفاهیم بسیار ظریف و عمیق تشخیص داده و از آن استفاده کرده اند؛ به همین سبب ساحت گسترده ای از معانی بلند به این حقیقت افسانه نما اختصاص یافته است.
در این مقاله، مفاهیم محوری سیمرغ در گستره های متنوع از اساطیر تا فلسفه و معارف عرفان و تجارب سلوکی بررسی شده و برای نخستین بار مشابهت های معنوی آن با مبانی امام شناختی در شیعه امامیه مورد تطبیق و تحلیل قرار گرفته است. از فواید این مقاله، تبیین مباحث انسان شناختی عرفانی از طریق رویکردی مشترک به معارف دینی، جستارهای فلسفی و حکمت و ادب عرفانی است."
«رمز در داستان های رمزی شیخ شهاب الدین سهروردی»
حوزه های تخصصی:
کلام شیخ اشراق پر از اسرار ناگشوده است که با زبان اشارت بیان می گردد، وی پیشوایان حکمت اشراق را افلاطون و زرتشت و هرمس می داند و حکمت مشائی را مقدمه ای برای تجربه روحانی می شمارد، لذا رساله های عرفانی او مانند عقل سرخ، صفیر سیمرغ، قصه غربت غربی، آواز پر جبرئیل و … را به زبان رمزی می نویسد و نمادگرایی «نور» به نحو گسترده ای در آثار او مورد استفاده قرار می گیرد. زیرا او می خواست حکمت افلاطون و زرتشت را در یک بستر فکری جمع کند که در این سنت فکری توجه به «تمثیل» کلید دریافت رموز است.در «عقل سرخ» پس از پرسش درباره آن همه نمادها از «پیر» که روش کار در سیر و سلوک را بیان می کند جویای آگاهی از رمز و کنایات می شود.در رساله «صفیر سیمرغ» همه صفات و استعدادهای اساطیری سیمرغ و بخصوص جبرئیل را در کنار هم و به زبان رمز به سیمرغ نسبت داده است.در داستان «زال و سیمرغ» در گفت و شنود با پیر، به راز و رمزها و اشارات می پردازد. در رساله «قصه غربت غربی» به دنبال کشف اسرار سه رساله ابن سیناست.پس حکمت اشراق هم رازدانی است و هم حجاب زدایی از راز حقیقت هستی و عارف با زبان «رمز» از حقیقت اشیاء که شهود نموده است، خبر می دهد.
تاثیر تصویر سیمرغ ساسانی بر روی هنر اسلامی، بیزانس و مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دراین مقاله تأثیر سیمرغ ساسانی بر هنر اسلامی و غربی و همچنین مهاجرت این نقش به این سرزمین ها در طول دوران ساسانی و بعد از سقوط آنها بصورت اجمالی مورد بررسی قرار می گیرد. این انتقال بوسیله تبادل فرهنگی، تجاری و همچنین ارسال هدایای سلطنتی به کشورهای همجوار و دور دست صورت پذیرفته است. سیمرغ ساسانی با آنچه که در افسانه ها و ادبیات فارسی توصیف شده است، تفاوت بسیار دارد. ترکیب ساختاری بدن او قابل توجه است: عموماً دارای سر سگ (در برخی موارد سر شتر، شیر و عقاب)، بدن و پای شیر یا سگ، بال هایی از جنس پر شبیه بال عقاب و دم طاووس. تنوع شکل و حالت دم طاووس سیمرغ ساسانی اساس طبقه بندی این مقاله است. براساس تصاویری که ارائه شده چهار گروه اصلی وجود دارد که می تواند هر یک خود دارای زیر گروه هایی نیز باشد. آنچه که منتج می شود این است که کاربرد سیمرغ های گروه اول نسبت به سایر گروه ها زیادتر بوده که این موضوع دال بر محبوبیت و تاثیر گذاری بیشتر آنها نسبت به دیگرگروه ها است.
بررسی تطبیقی موجودات تلفیقی درهنر ایران و میان رودان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
موجودات تلفیقی که بر مهرها، نقش برجسته ها و به شکل پیکره و اشکال گوناگون تجسم یافته اند، ترکیبی از جانوران گوناگون اند که در دنیای واقعی نظیری ندارند....
مقایسه تحلیلی طرح و محتوای نمایشنامه «پرنده آبی» از موریس مترلینگ با منظومه عرفانی «منطق الطیر» عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضرتحلیلی است، از نمایشنامه نمادین «پرنده آبی» اثر موریس مترلینگ نویسنده بلژیکی قرن نوزدهم و بیان مفاهیم نمادین حوادث و رویدادهای ذکر شده در این نمایشنامه و مقایسه طرح کلی و مفاهیم نهایی آن با «منطق الطیر» از آثار برگزیده عرفانی شیخ فریدالدین عطار نیشابوری شاعر بزرگ قرن ششم هجری. روح کلی موجود در این آثار که همان جستجو برای درک حقیقت و یافتن مطلوب مورد نظر، از جنبه های مشترک این دو اثر است که در نهایت قهرمانان هر دو داستان پس از سیر و سلوک بسیار، مطلوب خود را نزد خود می یابند و بررسی روند طرح این موضوع و پرورش این روح کلی یکسان در دو نوع ادبی متفاوت در این دو اثر، مطلبی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.
تأثیر نقوش ساسانی بر تصویرسازی نسخ بئاتوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن هشتم میلادی، در اسپانیا راهبی به نام «بئاتوس» اثری با عنوان «شرحی بر آپوکالیپس» نوشت که معروف به «بئاتوس لیابانا» شد. طی سالها شمار زیادی از این اثر نسخهبرداری و تصویرسازی و به بئاتوسها مشهور شدند.
نسخ بئاتوس از غنای تصویری خارقالعادهای برخوردار بوده و به لحاظ کیفیت رنگپردازی و نمایش جهان غیر مادی و ماورایی از شاهکارهای هنری محسوب میشوند. در بین تصاویر ارایه شده در این نسخ، تعدادی از نقوش متأثر از هنر ساسانی هستند.
پرسشهای این تحقیق عبارت است از اینکه کدام نقوش ساسانی بر روی تصویرسازی نسخ بئاتوس تأثیر گذاشتهاند؟ این نقوش از چه طریقی توانستهاند به کارگاههای هنری اسپانیا راه پیدا کنند؟
بر پایه این پرسشها فرضیه مقاله بر این اصل استوار است که چهار نقش ساسانی را میتوان در نسخ بئاتوس مشخص کرد : سیمرغ ساسانی، عقاب در حال شکار غزال، روبان سلطنتی ساسانی، سوارکار تیرانداز برگشته به عقب. در انتقال یا مهاجرت نقوش ساسانی، در قرون اولیه اسلامی، کشورهای مسلمان کرانه دریای مدیترانه بسیار مؤثر بودند؛ کشورهایی همچون مصر، سوریه، اردن و مراکش. مسلمانان در مرزهای روم و در ارتباط مداوم با اسپانیا بودند و این خود به تسهیل دسترسی هنرمندان اسپانیایی به آثار هنری ساسانی، ظروف سیمین، مهرها و پارچههای نفیس و یا آثار تقلید شده، کمک میکرد.
مسلماً هنرمندان غربی در کارگاههای خود به طور مستقیم یا غیر مستقیم به این آثار دسترسی داشته یا آنها را دیده بودند. نقش مهم «هیسپانوـ مسلمانان» در انتقال فرهنگ و هنر سرزمینهای اسلامی و کشورهای مسلمان شده مانند پارس، به اندلس و جنوب اروپا بسیار بارز است.
روش تحقیق بر اساس روش کتابخانهای و مقایسه تطبیقی آثار است. در رابطه با این موضوع تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است.
سام/ سهراب و زال/ رستم: نبرد پدر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به منجی، بر اساس «ضمیر ناخودآگاه جمعی» یونگ؛ با بررسی اسطوره کهن سیمرغ و تبیین اسطوره مدرن بشقاب پرنده
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، «اعتقاد به منجی» را با بررسی سیر تحولی اسطوره کهن سیمرغ (منجی) در مشرق زمین (ایران) و پیوند آن را با اسطوره مدرن بشقاب پرنده (منجی) در مغرب زمین (ایالات متحده امریکا) به واسطه مفهوم ناخودآگاه جمعی یونگ و در قالب کهن الگوی رستگاری تبیین می کند.
در بخش نخست، ابتدا به بررسی بحث ناخودآگاه جمعی، مفاهیم اسطوره، کهن الگو و غریزه از دیدگاه یونگ پرداخته و سپس در بخش دوم، به بررسی پیشینه اسطوره کهن سیمرغ و سیر تحولات آن در ایران می پردازیم و ارتباط آن را با ناخودآگاه جمعی بر مبنای روان شناسی تحلیلی یونگ بیان می داریم. سومین بخش این نوشتار درباره پرداخت به اسطوره مدرن بشقاب پرنده به واسطه دیدگاه یونگی و تبیین آن با مفهوم ناخودآگاه جمعی است و در پایان، نحوه پیوند اسطوره کهن سیمرغ و اسطوره مدرن بشقاب پرنده را با بیان برخی اشتراکات و تعریف ناخودآگاه جمعی یونگ برای نیل به رستگاری در قالب اعتقاد به منجی بیان خواهیم نمود.
مشابهات برخی از اسطوره های توتمیک ایرانیان و ترکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این جستار، جایگاه توتمی جانوران حامی را در داستان های توتمیک ایرانیان و ترکان در نظر داشته است. در این راستا پس از ذکر پیشینة شکل گیری توتم در میان این اقوام، نخست ردپای توتم و نیای اساطیری ترکان، پثنه (paөana)، جست وجو و آنگاه روایات توتمیک ایرانیان بررسی خواهد شد. نتایج پژوهش حاکی از این است که ضعف اوّلیّه قهرمان با کارکرد هوشمندانه توتم جانوری جبران شده است. جانوران توتمی از نظر داشتن چهره های دوگانه و ارزش های اساطیری متفاوت، در زندگی و مرگ قهرمان نقش های گوناگونی بر عهده گرفته اند و قهرمان قومی پرورش یافته به وسیله جانور توتمی با به دست آوردن ویژگی-هایی، شایستگی ورود به مأمن قوم خویش را یافته است. همچنین تمامی اقوام یادشده پس از عبور از مرحله آهن به عرصه جهانی وارد شده اند و عبور از این مرحله، با خویشکاری آهنگران از نظر اساطیری در قدرت یافتن و ظاهر شدن پادشاه/قهرمان در عرصه گیتی ممکن گردیده است.
مقایسه ی سیمرغ منطق الطیر عطار با آلیس در آن سوی آینه ی کارول بر اساس نظریه ی تقارن آینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقالطیر عطار و آلیس در آن سوی آینهی کارول از آثار معروف و مشهور جهانی هستند. این مقاله در پی تحلیل مقایسهای سیمرغ و سیمرغ، قهرمانان داستان تمثیلی منطقالطیر عطار با کتاب تخیلی کودکان؛ یعنی آلیس در آن سوی آینه است تا بدین ترتیب، خوانش جدیدی از سیمرغ و سیمرغ منطقالطیر ارائه دهد. روش پژوهش تحلیل محتوا است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که هر دو اثر با وجود اختلاف در جزئیات حوادث داستان، در کلیات، بر اصولی مشابه استوار هستند. وجود بنمایههای مشترک چون خواب و آینه و تأثیر آنها در نتیجهی داستان منطقالطیر، بیانگر درک و تجربهی شهودی عطار است که از واقعیتی دور از دسترس و خارج از زمان و مکان است، بر قلب عارف فرا تابیده میشود. این شباهتها و استناد کاکو به آن سوی آینهی کارول در تأیید تقارن آینهای، چنین به نظر میرسد که این اثر ادبی مانند آن سوی آینه با تقارن آینهای جهان در علم فیزیک قابل مقایسه باشد. بر این اساس، هریک از سیمرغ های منطق الطیر میتوانند تقارن آینهای یکدیگر باشند که در ابعاد دیگر هستی؛ یعنی در عالم رویا به وقوع پیوسته است. این مقایسه سبب خوانش تازه و درک و دریافت بهتر خوانندگان این اثر ادبی میگردد.
تأثیرپذیری عزالدّین عبدالسّلام مقدسی از عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عزالدین عبد السّلام مقدسی از شاعران و نویسندگانِ اهل تصوف و عارفِ قرن هفتم هجری است. یکی از آثار مشهور و رمزی او کتاب «کشف الأسرار فی حکم الطیور و الأزهار» است. وی در این اثر برای بیان افکار صوفیانه ی خود، به فراوانی از رمز استفاده کرده است. او در تنظیم یکی از بخش های این کتاب، از پرندگانی که عطار برای حرکت به سوی سیمرغ استفاده کرده، بهره برده است به گونه ای که تردیدی در مورد تأثیرپذیری او از عطار باقی نمی گذارد. این مقاله بر اساس مکتب فرانسه در ادبیات تطبیقی به تأثیرپذیری مقدسی از ""منطق الطیر"" عطار، در استفاده از نماد پرندگانی مانند: بلبل، باز، هدهد، طاووس، مرغابی و سیمرغ می پردازد. او در بیان تمثیل هایی چون ""شمع و موم""، ""شمع و پروانه"" و مضامین عرفانی دیگر به مختارنامه عطار نیز توجه داشته است. از سویی دیگر با بررسی این کتاب با سایر آثار عطار، ردپایی از مضامین و تمثیل های عارفانه ی عطار در آن کاملاً مشهود است.
نبرد رستم با «پتیاره»، روایتی دیگر از داستان «ببر بیان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سلسله روایاتی که از پهلوانی های رستم در دوران جوانی اش به دست ما رسیده است با دو روایت منظوم روبه رو می شویم که به «ببر بیان» و «داستان پتیاره» اشتهار دارند. موضوع این دو منظومه که تاکنون پیرایش و تصحیح نشده اند، چنین است که رستم برای نبرد با اژدهای مخوفی به سرزمین هندوستان می رود و با تدبیری که می اندیشد آن اژدها را از بین می برد. با وجود آن که این دو منظومه از نظر مضمون مانند یکدیگرند، میان آن دو تفاوت های چشمگیری دیده می شود. با بررسی بن مایه های اساطیری منظومه «ببر بیان» می توان گفت این منظومه، در شمار آن دسته منظومه های حماسی است که روایتی کهن و اصیل دارند. با بررسی این مضامین اساطیری نیز درمی یابیم روایت داستان «ببر بیان»، نسبت به روایت «داستان پتیاره» کهن تر و پیشینه دارتر است می توان گفت درون مایه ها و مضامین «داستان پتیاره» برگرفته از روایت «ببر بیان» است.
بررسی تطبیقی گارودای هندی و سیمرغِ مینیاتورهای ایرانی (عهد صفوی)
حوزه های تخصصی:
ایران و هند، از دیرباز دو تمدن کهن و غنی محسوب می شود که خاست گاه های مشترک فرهنگی شان باعث شده تا نمادها، نشانه ها و رمز هایی هم سان برای نسل ها و عصرهای پس از خویش، بجای گذارد. بررسی این اشتراکات فرهنگی و تمدّنی به مدد جستار در نمادهای بجا مانده از آن اعصار طلایی، هر جوینده ای را به رازهایی نهفته در بطن تاریخ هدایت می کند. در نقاشی های ایران پس از اسلام، تصویر پرنده ای دیده می شود که از چشم انداز زیبایی شناختی، پرنده ای عظیم با بال های فراخ و رنگ های نیکو در میان عناصر طبیعت است. این پرنده که سیمرغ نامیده می شود، بی شک از مهم ترین بن مایه های اسطوره هاست که در شعر و ادب و فرهنگ گذشته ما تجلّی بارز یافته است.
«گارودا» در سنت ادبی - اساطیری هند همانند سیمرغ در فرهنگ ایران به «شهریارپرندگان» مشهور است؛ پرنده ایست از خدایان حیوانی، تند پروازتر از باد و مرکوب ویشنو که از احترامی بسیار نزد هندوان برخوردار است.
نقش سیمرغ و گارودا از جمله زیباترین نقوشی است که به طرزی بسیار استادانه در تزیین بسیاری از آثار هنر اسلامی دوره صفوی، بویژه نگارگری کار شده است. این مقاله سعی دارد به بیان نمادین نقش سیمرغ و گارودا که در آثار نگارگری دوره صفوی تجسم یافته، بپردازد. بدین منظور در ابتدا گارودای هندی به همراه مشخصات آن و پس از آن، سیمرغِ مینیاتورهای ایرانی(عهد صفوی) به روش توصیفی مورد مطالعه قرار گرفته و در نهایت، برای تطبیق با یک دیگر سنجیده شده اند.
بررسی خوارق عادات یا خلاف آمد عادت ها در حماسه
حوزه های تخصصی:
هم چنان که مبالغه یکی از شرط های گریزناپذیر توصیف صحنه های میدان های جنگیست، خلاف آمد عادات یا خوارق عادات، نیز یکی از ارکان اصلی شعر حماسی بشمار می رود. خوارق عادات در این مقاله، شامل نیروهای آسمانی، نیروهای زمینی، عوامل انسانی و امور جادوییست و در شاهنامه فردوسی و چند اثر حماسه مذهبی، از جمله؛ حمله حیدریِ باذل مشهدی، حمله حیدریِ راجی کرمانی، خاوران نامه و علی نامه، بررسی شده است. مضامین این عنصر جدایی ناپذیر حماسه، در شاهنامه فردوسی که به تأثیر از فرهنگ باستانی ایران سروده شده، پررنگ تر از مضامین مشابه در حماسه های مذهبیست. بسامد نیروهای آسمانی در حماسه های مذهبی، بیش تر از شاهنامه فردوسی، و برعکس بسامد نیروهای زمینی، عوامل انسانی و امور جادویی در شاهنامه بیش تر از حماسه های مذهبیست.
سیمرغ در ادبیات عامیانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیمرغ مشهورترین پرنده اساطیری ایران است که نامش در داستان ها با زال و سرنوشت او و خاندانش پیوند خورده است. او در شاهنامه و آثار هم سنگ با آن در نقش حکیمی رازآگاه که از اسرار قدسی با خبر است ظاهر می شود، ولی در اغلب متون پس از شاهنامه، خصوصاً در متون حماسی این نقش قدسی و روحانی کم رنگ شده و نقش های محسوس و ظاهری جای آنها را می گیرد. ادبیات عامیانه ایران نیز یکی از بخش هایی است که نام و شخصیت سیمرغ در آن به صورت های گوناگون منعکس شده، اما تاکنون کمتر بدان توجه شده است. به همین جهت نویسنده در این پژوهش بر آن شد تا با بررسی شخصیت سیمرغ در آثار داستانی ادب عامه ویژگی های این پرنده اساطیری را یافته و تفاوت های آن را با ادب رسمی نشان دهد؛ که نتیجه پژوهش نشان می دهد او در آثار حماسی ویژگی های متفاوت و گاه متضادی دارد. سیمرغ دیگر آن پرنده اساطیری و باشکوه قبلی نیست، بلکه عابدی دائم الذکر است که فکر می کند درخواست زال و خاندانش فرصت عبادت خداوند را از او می گیرد، با این وجود در حوادث زیادی وارد می شود، زیرا پهلوانان نیز پهلوانان قبلی نیستند و نه در بزنگاههای حوادث و مشکلات فراانسانی و لاینحل، بلکه برای هر کاری دست به دامان سیمرغ می شوند. در سایر آثار مربوط به ادب عامه نیز، اسطوره سیمرغ همچون آینه ای است که دگرگونی نوع تفکر فارسی زبانانی را منعکس می کند که این اسطوره را در داستان های خود بازگو کرده اند.