مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
سیمرغ
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین کهن الگو های یونگ «خویشتن» است که بیانگر یک نمونة خداگونه در آفرینش انسان است و رسیدن به این نمونة خداگونه، غایت رشد او را نشان می دهد. عطار با کمک مصداق های گوناگون کهن الگویی خویشتن در یک مسیر ماندالایی از خود تا خود مثالی به بیان نهایت رشد و ادغام در ترکیب عالی تری می پردازد که در عرفان به مقام فنا تعبیر می شود و یونگ آن را «حل شدن من در خویشتن» تعبیر می کند. عطار این فنا را در افعال الهی می داند ؛ زیرا سی مرغ تنها در فعل الهی (خویشتن) غرق شدند نه در ذات الهی، و یونگ آن را تکامل در ناخودآگاه فردی می داند. یونگ مانند عطار معتقد است که خویشتن (سیمرغ) هیچ گاه جای خدا را نمی گیرد؛ گرچه ممکن است پیمانة فیض الهی باشد. گوناگونی نمودهای کهن الگوی خویشتن در منطق الطیر بیانگر آن است که راه های معرفت بی شمار اما حقیقت یکی است و عطار این اندیشة فلسفی – عرفانی – روان شناختی را در نهایت ایجاز در تمثیل سی مرغ نمود سیمرغ تعبیر نموده است که سیمرغ «خویشتن یا صورت الهی» سی مرغ است که بر اساس نظریة فرایند فردیت یونگ، سیر تحول شخصیت سالکان از من (سی مرغ) به خویشتن (سیمرغ) تحقق یافته است.
تحلیل اسطورة سیمرغ در شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کهن نامه ادب پارسی سال هشتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
105-130
حوزه های تخصصی:
سیمرغ یکی از پرندگان اساطیری است که در متون دینی زرتشتیان و سپس در حماسه های ایرانی حضور دارد. در میان متون حماسی، سیمرغ در شاهنامه کارکردی فعالتر و پررنگتر دارد و اساساً پرداخت بیشتری دربارة آن صورت گرفته است. در مقالة حاضر سعی بر آن شده است که به بازتاب ویژگی های اساطیری سیمرغ در شاهنامة فردوسی پرداخته شود. این مهم نیز با مطالعه در متون دینی زرتشتی، مانند اوستا، وندیداد، گزیده های زادسپرم و ترسیم سیمای سیمرغ و تطبیق آن با شاهنامه محقق شده است. در شاهنامه سیمرغ دارای دو چهرة کلی اهورایی و اهریمنی است. جنبة اهورایی سیمرغ نیز شامل کارکردهای درمانگری، توتمیستی و حمایت کنندگی و خبرآوری است. جنبة اهریمنی که در میان متون حماسی انحصاراً در شاهنامه از آن یادشده، در واقع نوعی از صورت تحول یافتة کارکرد توتمیستی این پرنده یا شکل تغییریافته ای از دوگانگی رفتاری و شخصیتی او است.
«عنقا و سلیمان» تلمیحی فراموش شده در ادب پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از حوزه های مهم نمود روابط بینامتنی در ادبیات فارسی، تأثیرپذیری ازقصص گوناگونی است که پیرامون زندگی انبیای الهی در متون تفسیری اسلامی ذکر شده، و به شکل مضامین گوناگون ادبی در شعر شاعران نمود یافته است. بسیاری از تلمیحات داستانی وتفسیری به مرور زمان توسط شارحان- سنتی و جدید- از دل متون ادبی استخراج و بررسی شده است، اما برخی از این تلمیحات همچنان مغفول باقی مانده است. این پژوهش می کوشد با واکاوی یکی از روایت گونه های تفسیری پر تکرار درشعر فارسی، به بررسی رابطه عنقا و سلیمان بپردازد و از این رهگذر یکی از تلمیحاتی را که شارحان شعر فارسی بدان توجهی نشان نداده اند تبیین و تحلیل نماید. علاوه بر تبیین روایت معروف عنقا و سلیمان بر اساس متون کهن فارسی و عربی، پاره ای از مضامین جانبی این روایت نیز که نمودهای گوناگونی در ادب فارسی داشته، مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی بازتاب نزاع سیمرغ و اژدها در قالی های ایرانی با تکیه بر اسطوره ها و متون ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقوش قالی های ایرانی، حاوی روایاتی نمادین است که با اللهام از اسطوره های ملی در متن و حاشیه قالی ها به زیبایی به تصویر کشیده شده اند. نزاع سیمرغ و اژدها یکی از این نقوش است که به شکل گرفت وگیر و در هییت تقابل، رخ نموده است. بازتاب های نمادین هر یک از این دو اسطوره شامل شاخصه هایی چون نمادهای اهورایی و اهریمنی، نیکی و شر، زمین و آسمان، مرگ و زندگی و روح و نفس است که با الویت بخشی به اسطوره های بومی و در نظرگرفتن مواردی چون تکرار، بسامد و اصالت در این پژوهش مورد بررسی و واکاوی قرار می گیرند. یافته های پژوهش ناظر بر این است که ریشه اصلی این نزاع، بیانگر مفهوم خیر و شر برخاسته از تقابل اهورایی و اهریمنی این دو اسطوره و تأثیر رویکرد آیینی در شکل گیری این نزاع است. نزاعی که در آن، اهریمن با نماد مار و اژدها در حال ستیز با آیین تازه ای به نام «مهر» با نماد سیمرغ است.
مطالعه ی تطبیقی پرندگان اسطوره ای در ایران و تمدن های مجاور؛ مطالعه موردی: سیمرغ و عنقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
55 - 66
حوزه های تخصصی:
در داستان ها، اسطوره ها و افسانه های ملل مختلف می توان نقاط مشترک و مولفه های یکسانی را جستجو نمود، این اسطوره های مشترک، به تشابه در نقش مایه ها نیز منتهی می شود، از این رو می توان با بررسی این مولفه ها به بن مایه ی مشترک و اصلی آنها دست یافت. در تحقیق پیش رو به بررسی اسطوره ی سیمرغ در ایران و پرندگان اسطوره ای مشابه در تمدن های همجوار براساس نقش مایه ی آنها در آثار فلزی، سفالی، نقاشی، کاشی کاری و مجسمه پرداختیم؛ تا به شناخت جامعی درباره ی افسانه های پیرامون آنها و نقش مایه هایشان دست یابیم. در این نوشتار ابتدا به مبانی نظری این اسطوره ها با تکیه بر منابع تاریخی، ادبی و آثار هنری باقی مانده پرداخته شد؛ روایات مربوط به تولد، زندگی و مرگ آنان استخراج و سپس مشهورترین نقش مایه ی آنان بررسی شد. تا به ردیابی این فرضیه پرداخته شود که میان این اساطیر چه نقاط مشترک مهمی وجود دارد. بنابر یافته های حاصل از مطالعات و مقایسه ها که به شیوه ی تحلیلی و توصیفی انجام شده است، این اسطوره ها در برخی از ویژگی ها نقاط اشتراک بارزی دارند که می توان به نامیرایی، عمر جاویدان، دشمن بدی، تولد دوباره، خودکشی، نداشتن جفت و کمک رسانی اشاره نمود؛ همچنین در نقش مایه ها داشتن هیبت قوی، بال های پرندگان، پنجه های قوی و زیبایی از ویژگی های مشترک آنهاست.
نمادهای جانوری فرّه در هنر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
18 - 29
حوزه های تخصصی:
سرزمین ایران تجلی گاه تفکراتی عمیق است که گاه نمود بصری یافته است. فرّه، به عنوان یکی از این تفکرات، نیرویی مافوق بشری با مفهوم دینی بوده که در دور ه ساسانیان نمود تصویری یافته است. این پژوهش با هدف تحلیل منشأ و ش اخصه های بصری نمادهای جانوری فرّه به سوالات این مطالعه پاسخ داده است: فرّه چه جایگاهی در نظام هنری ساسانی دارد؟ این تفکر در قالب چه جانورانی جلوه گر شده است؟ چه سنت خاصی در ترسیم این نمادها جهت برقراری پیوند بصری وجود دارد؟ روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی است و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. مطابق نتیجه این پژوهش، فرّه به عنوان عامل تحکیم بخش در قدرت شاهی بصورت سه جانور سیمرغ، عقاب و قوچ متجلی شده است. طبق مطالعات بصری صورت گرفته، این نمادها پیرو الگوی ترسیمی مشترکی هستند که آنها را می توان از ویژگی های مسلم فرّه دانست. بدین شرح، بال به عنوان عنصر اساسی در پیکر این جانوران، مزّین بودن این عوامل به نقوش تزئینی و همچنین وقار شاهانه آنها، بیانگر پیوند معنایی شان با مفهوم قدرت برتر است.
از البرز تا قاف: بررسی تطبیقی دو رشته کوه اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"البرز" و "قاف" دو رشته کوه اسطوره ای در باور جمعی اقوام ایرانی و عربی است که در روایت های اسطوره ای به سه طریق به کار رفته اند: گاه مستقل از یکدیگر، گاه به صورت این همانی (یکسان پنداری) و در برخی موارد هم یکی را نتیجه دیگری پنداشته اند. البرز اساطیری ریشه در ایران باستان دارد و با مسائل دینی زرتشتی درآمیخته است و قاف، اسطوره ای مربوط به دوره اسلامی است و صبغه عربی آن غالب است. با توجّه به ویژگی های مشابه و مشترکی که این کوه ها با یکدیگر دارند و در برخی منابع دوره اسلامی نیز بعضاً به جای یکدیگر به کار رفته اند، نوشتار حاضر در واقع، تحقیقی است انتقادی پیرامون ساختارها و کارکردهای این دو رشته کوه اساطیری. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که آیا اسطوره قاف در دوره اسلامی، دگردیسی همان البرز اساطیری ایرانی است؟ یا اینکه هر کدام از این کوه ها هویّت و ساختار اسطوره ای مستقلّ و متفاوتی دارند؟ فرضیه ما این است که اسطوره قاف در منابع دوره اسلامی، طرح و الگویی از اسطوره ایرانی البرز باشد. هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی ویژگی های مشترک این رشته کوه های اساطیری است تا از این رهگذر، همانندی های موجود و علّت یکسان پنداری آن ها مشخص شود.
واکاوی چهار رمز اساسی منطق الطیر و رساله الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱ (پیاپی ۸۶)
81-102
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، به شرح و توضیحِ مبانی رمز های اساسی «هدهد» و «سیمرغ» در محتوای رمزی تمثیلی منطق الطیر عطار و «ملک مرغان» و «مرغ راوی روایت» در رسا له الطیر ابن سینا می پردازد . اهمیت این کار در رفع ابهاماتی است که در اثر تأویل سلیقه ای این رمز ها در محتوای این رسالات رمزی تمثیلی نهادینه شده است. حوزه تحقیق این گزارش، رمزی تمثیلی نگاری ناگزیر مفاهیم شناخت شناسانه، در دوران معارضه های فکری قرون پنجم تا هفتم و تعمیق ابهامات رموز در اثر تأویلات هم سو با پندار ها و باور های حاکم در قرن های گذشته است. این تحقیق کتابخانه ای مبتنی بر بررسی دقیق محتوای متون مرتبط با موضوع، هریک در بستر و چارچوب فکری مربوط به محتوای همان موضوع، و برهم سنجش مفاهیم مشابه و متباین و استنتاج مبتنی بر تحلیل و تفسیر مستدل است. یافته های این تحقیق، تناقض تفسیرهای حاکم بر مفاهیم رموز ذکرشده را نشان می دهد. علاوه براین، یافته های مطالعه نشان دهنده اهمیت تحقیقات بیشتر درباره مفاهیم رمزها و نکات کلیدی این تحقیق است. یافته های تحقیق تباین تأویلات رایج با مفاهیم رموز موصوف این تحقیق را نشان می دهد؛ و نیز مبین ضرورت بازنگری در مفاهیم محتوای رموز وفق پیشنهادهای این گزارش است.
تحلیل روان شناختی داستان سیمرغ از منطق الطیر عطار نیشابوری براساس نظریه آبراهام مازلو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی ادبیات عرفانی فرهنگ مان و تطبیق آن با نظریات نوین روان شناسی از موضوعات جالبی است که اخیراً بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از این موضوعات شباهت عرفان و مراحل آن با نظریه های روان شناسان انسان گرا است. از این روی هدف این مقاله بررسی داستان سیمرغ از منطق الطیر عطار نیشابوری به عنوان یکی از نمونه های ادبیات عرفانی با نظریه سلسله مراتب نیازهای آبراهام مازلو است. سلسله مراتب نیازهای مازلو به ترتیب شامل پنج نیاز فیزیولوژیک، نیاز به ایمنی، نیاز به محبت و تعلق پذیری، نیاز به احترام و نیاز به خودشکوفایی می شود. روش مطالعه به صورت تحلیل مفهومی و معنای مکالمات موجود بر اساس نظریه ذکر شده، است. بنابراین مجموعه استدلال های موجود در داستان تمثیلی سیمرغ با مراحل نیازهای مازلو تطبیق یافته و به صورت مفهومی و محتوایی مورد بررسی قرار گرفتند. از نتایج تطبیق های به عمل آمده می توان نتیجه گرفت که استدلال های تمثیلی پرندگان در هر طبقه به تدریج و با پیشروی در طی داستان با نیازهای مطرح شده در نظریه مازلو تاحدودی همخوانی دارند. علاوه براین به موازات پیش رفتن در داستان نیازهای سطح بالاتری مطرح شده است. اگرچه محتوا متفاوت است اما فرایندها مشابه به نظر می آیند. علاوه بر کلیات، موارد متعددی از جزئیات آنها نیز با همدیگر همخوانی دارند. بنایراین می توان گفت که نظریه مازلو می تواند قالب مفهومی مناسبی برای درک داستان سیمرغ در نظر گرفت.
سیر تحول مفهومی واژه "خود" در منطق الطیر عطار (بر اساس فرایند فردیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
165 - 184
حوزه های تخصصی:
واژه ی "خود"یا "خویشتن" در دو حوزه دستور زبان فارسی و روانشناسی کاربرد فراوانی دارد. خود به همراه خویش و خویشتن در دستور زبان فارسی به عنوان ضمیر مشترک به کار می رود و در روانشناسی یونگ، خود مظهر "تمامیت" است. از آنجا که واژه ی مذکور در نتیجه ی منطقالطیر عطار نقش فراوان دارد و همچنین قابل تاویل بر مبنای نظریات روان شناختی یونگ است، در این مقاله تلاش بر آن است تا با رویکردی توصیفی – تحلیلی سیر تحول مفهومی آن براساس "فرایند فردیت" بررسی و تحلیل گردد. مطابق نتایج، در منطق الطیر دو نوع خود (خود سایه ای و خود کهنالگویی) می توان دریافت نمود که ناظر به دو جنبه ی "جسم و روان" است. خود سایه ای (ضمیر مشترک) در پایان منطق الطیر همانند سی مرغ تحول یافته است؛ زیرا احساس این همانی یا یکی شدن با الگوی اصلی (سیمرغ) را در انسان برمی انگیزاند و بدین وسیله واقعیت ( تمامیت) را تحقق پذیر میسازد. وحدتی که از نظر عطار و روانشناسی نوین نیمه تمام است نه کمال مطلق؛ زیرا کمال مطلق تنها در خداوند تحقق می یابد. هم از نظر یونگ و هم از نظر عطار هدف سیر فردانیت کمال نیست، بلکه کامل شدگی است."خود" حاصل وحدت سی مرغ (خودآگاه یا خود سایه ای) و سیمرغ (ناخودآگاه ) است. عطار این مفاهیم فلسفی – عرفانی را در قالب تصاویر نمادین در منطقالطیر بازآفرینی نموده است. این فرایند (فردیت) سبب میشود تا آشفتگیها و نابسامانیهای ناشی از جدایی دو ساختار روان و جسم از بین برود.
واکاوی اسطوره سیمرغ و عنقاء در شاهنامه فردوسی و مجمع الامثال میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره های سیمرغ و عنقاء یکی از نمودهای وحدت اندیشه بشری است. پرواز، آرزوی دیرینه و میل به جاودانگی بشر درآن ها متصوّر است. اساطیربه دلیل بن مایه های تاریخی و اهمیت در حماسه و امثال تجلی یافته اند. نگارندگان در این جستار به بررسی سیمرغ شاهنامه فردوسی و عنقاءِ مجمع الامثال میدانی به روش تطبیقی- تحلیلی با هدف تحلیل ریشه های کهن و بیان وجوه اشتراک و افتراقشان پرداختند. از یافته های تحقیق برمی آید که سیمرغ و عنقاء ریشه در فرهنگ اوستا و زبان سامی داشته و وجود تصاویر ترکیبی و دگرگونی، عامل پیدایش نیروی خیر و شرشان است. احساس ترس و سرخوردگی باعث پیدایش این گونه اساطیر خون خوار است. ارتباط سیمرغ باگیاه بی مرگی نمود عقل و خرد، و عنقاء درمحیط خشک تجلی نماد مرگ است. در این پژوهش شباهت هایی ازجمله ویژگی های عجیب، زاد و ولد و سکونت... و تفاوت هایی مانند؛ محتوا، هدف و نوع عمل... بررسی گردیده است. منشاء اشتراکات فطرت انسانی، اعتقادات دینی و تخیلات جمعی است و تفاوت ها به محیط بازمی گردد. در بازآفرینی داستان ها مشخص شد مرگ و امید، جادو و خرد در آن دوره بر جامعه ایران حاکم بود. درحالی که برجامعه عرب مرگ و جادو سایه افکنده بود. دو اسطوره با هستی و آرمان بشر تناسب داشته و تحولات اجتماعی بعد از اسلام در شباهت بیشترشان مؤثر بوده است.
تحلیل پارادوکس در منطق الطیر عطار و روانشناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴۰
193-213
حوزه های تخصصی:
پارادوکس به عنوان یک آرایه بدیعی در ادبیات فارسی، یکی از عوامل زیبایی و برجسته سازی در آثار ادبی محسوب می شود. عطار از این آرایه ادبی به فراوانی در آثار خود استفاده نموده است. این پژوهش در نظر دارد تا کاربرد این آرایه بدیعی را در منطق الطیر و روان شناسی یونگ بررسی و تحلیل نماید. مطابق نتایج، عطار به یاری سیمرغ و یونگ به کمک کهن الگوی خویشتن هر دو در جستجوی تکامل و رشد انسانی؛ یعنی کل یکپارچه اند و کل یکپارچه پارادوکس بنیاد است؛ زیرا از نیروهای متضاد هستی تشکیل شده است؛ نیروهایی چون نیک و بد، عالم صغیر و عالم کبیر، جزء و کل و ماده و مینو (وحدت اضداد) که ناظر به یکپارچگی و تعادل دو جنبه وجود، یعنی «جسم و روان» (سی مرغ یا خودآگاه + سیمرغ یا ناخودآگاه) است که به مقام وحدت تعبیر می شود؛ نتیجه این وحدت، فناست و این فنا در آن واحد، بقاست در ابعاد دیگر هستی. در نتیجه چنین تمامیت پارادوکس بنیاد است که عارف کل نکر و تمامیت جو در «قرن های بی زمان» به سر می برد، «درون سایه آفتاب می بیند»، «در بی خویشی به خویش» می رسد و «در عدم به وجود» دست می یابد.
مطالعه تطبیقی شاخصه های معنوی روح القدس و سیمرغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز فطری انسان به کمال و آگاهی باعث شده است در تمامی ادیان مسیری برای رسیدن به این مقام ترسیم شود؛ اما طبیعی است دینی که تعالیم آن به طور کامل از سوی آفریدگار طرح شده باشد، می تواند دقیق ترین مسیر را ارائه دهد. در این مسیر، موجودات مقرب الهی حضور دارند و مؤمنان را یاری می دهند. مقاله حاضر تلاش کرده است با تطبیق روح القدس از مسیحیت و سیمرغ از عرفان اسلامی به این سؤال مهم پاسخ دهد که چه تفاوت هایی در بنیاد آنها و چه شباهت های بنیادینی میان کارکردهای معنوی این دو برای تعالی معنوی مؤمنان وجود دارد. تفاوت ها در دو مورد است: یکی بینش غیرتوحیدی مسیحیان درباره ذات خداوند، که باعث شده است روح القدس برخلاف سیمرغ، منشأ و صاحب آگاهی و کمال نیز باشد؛ در حالی که سیمرغ تنها سفیر الهی است؛ تفاوت دوم به ذات این دو موجود برمی گردد که سیمرغ اساساً نمادی است برای بازنمایی عالم؛ اما روح القدس موجودی روحانی است که گاه نمادهایی نیز برای آن تصوّر شده است. تشابهات، مربوط به روند کمال بخشی بود؛ هم سیمرغ و هم روح القدس بدون محدودیت، امکان تکامل را برای بندگان مهیا کرده اند؛ اما تنها افرادی از این موهبت برخوردار می شوند که ظرفیت کمال را در خود ایجاد کرده باشند. نهایت کمال در هر دو مورد، یکی شدن با آن موجود است؛ در روح القدس، نهایت سلوک، پر شدن از روح القدس است؛ و در سیمرغ، انتهای راه، فنا شدن در نور.
بررسی و تحلیل نقش جلوه سیمرغ در آینه متون عرفانی با تکیه بر منطق الطیر عطار و مثنوی مولانا
حوزه های تخصصی:
با بررسی داستان ها و افسانه ها در میان ملت های مختلف می توان به حضور عناصر و ویژگی های مشابهی دست یافت که هر یک از آن ها از زوایای مختلف قابل توجه و بررسی است. در این میان نام سیمرغ به عنوان یکی از نمادهای ادب پارسی در اساطیر و متون عرفانی امری قابل توجه است که در فرهنگ ایرانی به دوره پیش از اسلام می رسد. تجلی این پرنده نخستین بار در قلمرو حماسه و سپس در عرفان مشاهده شده و جلوه ای خاص به ادبیات حماسی و عرفانی بخشیده و نمود بارز این امر در آثار شعری فردوسی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ به گونه ای خاص نمایان است. بطوریکه با بررسی سیمرغ در شاهنامه جلوه های ایزدی و اهریمنی آن و همچنین با تفحص در آثار عرفانی بُعد روحانی آن مورد توجه قرار می گیرد که رموز جاودانگی، وحدت وجود و ذات مطلق را نمایان می سازد. با عنایت به آنچه ذکر شد در این مقاله بر آن شدم که ابعاد گوناگون وجود این مرغ اسطوره ای را با تکیه بر دو شاهکار عرفانی، مثنوی معنوی و منطق الطیر مورد مداقه قرار دهم که در وهله نخست به بررسی نقش اساطیری سیمرغ و سپس به جایگاه عرفانی آن با توجه به نمادها و ویژگی های منحصر به فرد این پرنده در آثار یاد شده خواهم پرداخت.
مقایسه ی کاربرد معنایی سیمرغ در منطق الطیرعطار و مثنوی معنوی مولانا با تکیه بر عرفان عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله «مقایسه ی کاربرد معنایی سیمرغ در منطق الطّیر عطّار و مثنوی معنوی مولانا» می باشد. عطار و مولانا سیمرغ را در چند معنای گوناگون به کاربرده اند؛ تا به کمک آن اندیشه های عارفانه ی خود را به خوبی القا کنند. در این مقاله به معرفی سیمرغ به عنوان پرنده ای افسانه ای که در ادبیات عرفانی جایگاه ویژه ای دارد،پرداخته شده است. سیمرغ و کوه قاف در منطق الطّیر و مثنوی از کنایات معروف عرفانی هستند. هم عطّار و هم مولانا،سیمرغ را برای ذکر اندیشه های والای معنوی و عرفانی خود که در ذهن داشته اند؛ با تکیه بر رموز عرفانی در کتب خویش به کار می برند. در این مقاله کوشش شده است تا به معرّفی،تحلیل،کاربرد معنایی و مقایسه ی سیمرغ منطق الطّیربا مثنوی پرداخته شودو به رموز و نهادهای نهفته در به کارگیری سیمرغ از جانب هر دو شاعر در کتب مهم خویش و هم چنین به نقش سیمرغ در سلوک عملی اشاره شود.
سیمرغ سهروردی و نشانه-معنا شناسی سیّال
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
49 - 64
حوزه های تخصصی:
«هدهد سیمرغ شده» سهروردی، برای نشانه شدن از مسیر پر پیچ و خم دال های زبان می گذرد و زیر تأثیر آن ها مدلول های جدیدی می آفریند. در گفتمانی که سهروردی از «هدهد سیمرغ شده» به دست می دهد، ما با گونه ای نشانه ای روبه رو هستیم که نه در جایگاه پرنده، که در جایگاه های متعدّد دیگری، بروز می کند که بررسی آن ما را به حوزه ساختار جانشینی زبانی وارد می کند. نگارنده در این مقاله، در پی آن است تا با روش تحلیلی-توصیفی به کارکردهای گفتمانی و فرهنگی، گذر از فضایی فیزیکی- کنشی به فضایی نمادین و استعلایی و تبیین ویژگی های نشانه-معنا شناسی داستان «صفیر سیمرغ» از سهروردی بپردازد. «هدهد» در نظام جانشینی به کار گرفته شده در گفتمان سهروردی، بر اثر تأثیر نوسانات مدلولی، آرام آرام از عنوان پرنده یا مرغ، فراموش شده، به نشانه ای معنادار تبدیل می شود؛ در حقیقت، «هدهد» در کنار «هدهد» بودن، همه چیز هست. چنین عملیاتی را که امکانِ گذر از گونه ای دالی به گونه ای مدلولی متکثّر و استعلایی را فراهم می سازد، سیر تکاملی نشانه در زبان می نامیم.
استفاده پذیری نرم افزار سیمرغ از دید کاربران:لزوم بازنگری در پارادیم طراحی نرم افزارهای کتابخانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : کاربرمداری، پارادایمی است که ضرورت توجه به آن در تمامی کارکردهای کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی بویژه در طراحی نرم افزارهای کتابخانه ای، بیش از پیش دیده می شود. اگر چه در آغاز طراحی و بهره گیری از نرم افزارهای کتابخانه ای پارادایم نظام مدار مورد نظر بوده است، امروزه لزوم تغییر پارادایم و حرکت آنها به سمت کاربرمداری و استفاده پذیری، اهمیت بیشتری یافته است. نرم افزار سیمرغ نیز که در آغاز دهه هفتاد طراحی شد، در زمان انجام این پژوهش (1390) در بسیاری از کتابخانه های ایران استفاده می شود. در این زمان ویرایش 05/6 آن در کتابخانه ها از جمله کتابخانه مرکزی دانشگاه فردوسی مشهد مورد استفاده بود. روش : هدف پژوهش حاضر که به روش پیمایشی انجام شده، بررسی دیدگاه کاربران در مورد استفاده پذیری سیمرغ به عنوان پارادایمی کاربرمدار در طراحی آن است. برای گردآوری اطلاعات، از نظرسنجی، مشاهده (به شیوه فیلمبرداری از کاربران در زمان جستجو) و ضبط افکار آنها در زمان استفاده از نرم افزار کتابخانه ای سیمرغ، استفاده شد. در این رابطه، دیدگاه کاربران در مورد چهار ویژگی جستجو، نمایش، واژگان، رابط کاربر و راهنما بعنوان معیارهای استفاده پذیری مورد ارزیابی شد. 30 نفر (15 دانشجوی کارشناسی و 15 دانشجوی تحصیلات تکمیلی) با روش تعمدی برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: نتایج حاصل از این بررسی نشان داد اگر چه بیش از دو دهه از طراحی این نرم افزار کتابخانه ای می گذرد و تغییرهای زیادی داشته، هنوز هم در طراحی آن پارادایم، نظام مداری بیشتر از کاربر مداری مورد توجه بوده است .
شفق اهورایی اهریمنی اسفندیار تحلیل داستان رستم و اسفندیار در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ بین خصلت های اهورایی و اهریمنی و دو بنی بودن قهرمانان خیر و شر در داستان های مختلف شاهنامه همواره مورد نظر پژوهندگان بوده است. اما آنچه مایه شگفتی است این است که این بار این دوگانگی بیشتر در سوابق و گفتار و کردار یک قهرمان تجلی یافته است، بطوریکه نمی شود او را اهورایی مطلق نامید و نه او را اهریمنی و دوزخی و بدرگ مطلق قلمداد کرد بلکه نوعی کشاکش و ستیز در گفتار و کردار یک پرسوناژ به نام اسفندیار در این داستان به چشم می خورد. در این جستار طولی سعی وافر پژوهنده با روش توصیفی و تحلیلی و تفسیری و کتابخانه ای بر آن بوده است که آیا او سمبل راستی و اهورایی است؟ یا او نماد اهریمنی است؟ در هیچ کدام از این مواضع نمی شود به ضرس قاطع نظر داد این داستان به سبک رآلیستی از یک واقعه ی تاریخی حماسی قبل از تاریخ نوشته شده است که قهرمان آن به طور ناآگاهانه ای در یک تلقی غلط به دین باوری زمانه خود دال بر پیرو راستین پیامبر (زرتشت) بودن پدرش گشتاسب دچار و گرفتار شده است در نتیجه درخواست های چند لایه رستم با او حاصلی مطلوب در برقراری صلح ندارند بجز جنگ نا خواسته و این موضع اسفندیار تا اواخر داستان دال بر اصرار بر صلح رستم و ابرام بر جنگ اسفندیار تا برقراری جنگ ادامه دارد. ویژگی های اسفندیار هم در سیاهه نمودن کارهایی که کرده است و در رجز خوانی ها خود او به آنها اشاره می کند که آن اعمال در طول داستان توسط پشوتن و سیمرغ و زال و رستم هم تأیید می شوند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است.
بررسی تطبیقی نقش گرگ در اسطوره های ملل و اسطوره های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرگ از قدیمترین روزگاران در بیشتر اقلیم های جهان با بسیاری از اقوام زیسته و در اساطیرآنها جنبه های نمادین گسترده ای یافته است. گرگ همزاد انسان از بدو آفرینش و همراه او در جهان پس از مرگ است. گرگ؛ نیای باستانی، پرورش دهنده، هدایت کننده و راهنماست و توان بارورسازی، حمایت و محافظت دارد و در نقش توتم نیز ظاهر شده است. این نقش های گرگ را در بین اقوام شرق و غرب سرزمین ایران، به ویژه در بین رومیان، ترکان و مغولان به صورت بارز و برجسته ای می توان دید، اما در فرهنگ ایرانی چنین خویشکاری-هایی را یا هرگز نداشته یا فروگذاشته است. برجسته ترین نقش گرگ را در متون حماسی فارسی و در پیوند با تورانیان (ترکان) می توان دید. در این پژوهش به روش کتابخانه ای نقش گرگ در اساطیر و به روش تطبیقی در فرهنگ ملل (به ویژه رومیان، ترکان و مغولان) و ایران بررسی خواهد شد. در این پژوهش در حوزه مطالعات میان رشته ای اسطوره شناسی و ادبیات و در پی یافتن پاسخ این پرسش هاست: خویشکاری های گرگ در اساطیر سایر را کدام موجودات اسطوره ای در فرهنگ ایرانی دارند؟ به عبارت دیگر جانشین گرگ در اساطیر ایران کدام موجود است؟ بر طبق این پژوهش، تنها پاره ای از نقش های گرگ را در اسطوره های ایرانی می توان دید. در حالی که هیچ موجودی چنین نقش های جامع و گسترده ای ندارد، بخش عمده ای از این نقش ها را سیمرغ ایفا می کند. البته همتاانگاری سیمرغ و شاهین (وارغن)، این حضور را پررنگ تر جلوه می دهد. بخش دیگر خویشکاری های گرگ در اسطوره های سایر ملل را شیر و بهرام در اساطیر ایرانی بر عهده دارند.
بررسی بینامتنی مفهوم سیمرغ در مجمع مرغان ژان-کلود کَریِر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
355 - 370
حوزه های تخصصی:
نمایشنامه ی مجمع مرغان ژان کلود-کَریِر، از جمله متون اقتباس شده از منطق الطّیر عطّار است. کَریِر در این اثر، سعی بر آن داشته که شکل اصلی داستان عطّار را حفظ کرده و با توجّه به ضرورت ها و محدودیت های متن نمایشی در آن تغییراتی انجام دهد. از جمله تغییرات شاخصی که او در این متن انجام داده، دگرگونی مفهوم «سیمرغ» است. در واقع، کَریِر هم جهت با مؤلفه های جهان-نگری خویش و نوعی شبه عرفان ناسوتی، معنای دیگری را برای سیمرغ در نظر گرفته و برخلاف عطّار مفهومی زمینی به سیمرغ بخشیده است. در نوشتار حاضر سعی بر آن داریم تا با استفاده از رویکردهای تحلیلی بینامتنیت ژُنتی به بررسی مفهوم سیمرغ در اثر کَریِر بپردازیم و در جستجوی پاسخ به این پرسش باشیم که شخصیّت اسطوره ای سیمرغ با چه تغییراتی در دلالت های نخستین و شناخته شده اش به تصویر کشیده شده است و چگونه یک متن معاصر غیرفارسی زبان، هم چون نمایشنامه ی مجمع مرغان، موفّق به انعکاس پیام عطّار در قالبی دیگر شده است؟