مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۲۱.
۴۲۲.
۴۲۳.
۴۲۴.
۴۲۵.
۴۲۶.
۴۲۷.
۴۲۸.
۴۲۹.
۴۳۰.
۴۳۱.
۴۳۲.
۴۳۳.
۴۳۴.
۴۳۵.
۴۳۶.
۴۳۷.
۴۳۸.
۴۳۹.
۴۴۰.
خلاقیت
حوزه های تخصصی:
امروزه جریان توانمندسازی و خلاقیت و نوآوری در سازمان به عنوان یک راهبرد مناسب برای تطبیق سازمان ها با شرایط پیچیده محیط فعالیت خود می باشد. در حقیقت امروزه شعار "فنا می شوید اگر خلاق نباشید" برای سازمان ها یک هشدار جدی است. همچنین موفقیت در دنیای رقابتی، از آن شرکت های بیمه ای است که کارکنان خلاق تر، متعهد و وفادار را بزرگ ترین سرمایه خود بدانند. هدف اصلی پژوهش بررسی نقش گردش شغلی در توانمندسازی و خلاقیت کارکنان شرکت های بیمه با تأکید سازمان های هولوگرافیک در صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان روستاییان و عشایر هست. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری اطلاعات تحقیق توصیفی پیمایشی می باشد، جامعه آماری در این تحقیق جامعه آماری در این تحقیق کلیه کارکنان مدیران صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان روستاییان و عشایر کشور می باشند، نمونه آماری این مطالعه شامل 140 نفر است. ابزار گردآوری اطلاعات این پرسشنامه است. داده های این پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون داده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که بین گردش شغلی و توانمندسازی و خلاقیت کارکنان مدیران صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان روستاییان و عشایر رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین خلاقیت و توانمندسازی کارکنان رابطه معناداری وجود دارد.
مقایسه الگوی خلاقیت در اسلام با الگوهای مطرح در روان شناسی
درک روشن تر از عناصر شکل دهنده خلاقیت و رابطه آنها با یکدیگر به والدین، مربیان و مدیران یاری می دهد تا هرچه بیشتر تفکر خلاق را رشد دهند و از موانع آن پیش گیری کنند. الگوهای موجود از خلاقیت مدعی تبیین خلاقیت هستند؛ با این حال، در معرفی برخی مؤلفه ها یا زیرعنصرها و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر اختلاف دارند. هدف از این تحقیق معرفی و مقایسه الگوهای خلاقیت است که توسط آمابیل و اربن ارائه شده و همراه بررسی خلاقیت در اسلام و برداشت الگوی پیشنهادی از منابع اسلامی است. این مقاله با جمع آوری اطلاعات به روش توصیفی تحلیلی و دلفی به این نتیجه می رسد که هر سه الگو با اختلاف هایی در جزئیات، دست کم بر پایه اطلاعات عمومی و تخصصی، تجربه، تفکر و انگیزش اتفاق دارند. الگوی برداشت شده از منابع اسلامی علاوه بر این موارد، تسهیل بستر شخصیتی و محیطیِ مبتنی بر ایمان و روحیه تلاش را در پدیدآیی و رشد خلاقیت مؤثر می داند.
شناسایی و اولویت بندی راهبردهای کارآفرینی سازمانی تاثیرگذاربر خلاقیت و ادراک توانمندی های هنرجویان شهرستان ایرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ ویژه نامه
399 - 417
حوزه های تخصصی:
درجامعه امروزی،گرایش کارآفرینان وراهبردهای کارآفرینی می توانددرخلاقیت وادراک توانمندی های دانش آموختگان وهنرجویان جامعه تأثیرگذار باشد.به طورکلی،این پژوهش ازمحدودمطالعاتی است که برروی تأثیرگذاری راهبردهای کارآفرینی سازمانی برخلاقیت وhدراک توانمندی ها ]صورت گرفته است هدف پژوهش حاضر ]شناسایی واولویت بندی راهبردهای کارآفرینی سازمانی تأثیرگذار برخلاقیت و ادراک توانمندی های هنرستان های هنرجویان فنی وحرفه ای شهرستان ایرانشهر بود.این پژوهش ازنظر هدف کاربردی وازنظر ماهیت و روش، توصیفی-پیمایشی است.جامعه آماری موردمطالعه د این پژوهش شامل مدیران ومتخصصان کارآفرینی هنرستان های فنی وحرفه ای شهرستان ایرانشهر بودندکه باتوجه به محدودبودن جامعه بااستفاده ازروش سرشماری، تعداد 25 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی مورداستفاده در این تحقیق برای گردآوری داده ها مصاحبه عمیق و ساختاریافته بود. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش تصمیم گیری سلسله مراتبی(AHP) با استفاده از نرم افزار Expert Choice استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داد راهبردهای حمایتی-تشویقی در اولویت اول تأثیرگذاری بر خلاقیت و ادراک توانمندی قرار دارند. راهبردهای حمایتی در این اولویت بندی شامل قوانین حمایتی مناسب و کافی برای پشتیبانی از هنرجویان کارآفرین و روان سازی و تسهیل قوانین و مقررات ناظر و تأثیرگذار بر فضای کسب وکار می شود همچنین راهبرد فرهنگی-اجتماعی در رده دوم اولویت های تأثیرگذار بر خلاقیت و ادراک توانمندی قرار دارد که از طریق ایجاد فرهنگ و روحیه کارآفرینی در جامعه کارآفرینان سازمانی می تواند ایفای نقش نماید و راهبردهای مدیریتی-سیستمی، راهبرد آموزشی-مهارتی، راهبرد فردی و راهبرد محیطی در اولویت های بعدی تأثیرگذار بر خلاقیت و ادراک توانمندی قرار دارند بنابراین آنچه در بررسی راهبردهای کارآفرینی سازمانی، بسیار اهمیت دارد، وجود معیارهای صریح و روشن عملکرد است، که توسط آن بتوان تلاش ها را هدایت نمود و نتایج به دست آمده را ارزیابی کرد.
بررسی ارتباط متقابل نوآوری سازمانی با کارآفرینی سازمانی و تأثیر آن بر بهبود یادگیری سازمانی
حوزه های تخصصی:
امروزه سازمان ها برای رسیدن به هدف های خود در محیطی اینچنین پیچیده، پویا، رقابتی و نامطمئن به نوآوری های مبتنی بر فن آوری و سازمانی نیاز دارند که از طریق استراتژی های کارآفرینی قابل حصول است. برای اینکه سازمان ها به عملکرد بالایی برسند و بر محیط رقابتی تسلط یابند، باید برای ایجاد سازمان کارآفرین تلاش کنند و این سازمان کارآفرین به کمک دو پارادایم نوآوری و یادگیری سازمانی است که حاصل می شود. کارآفرینی و حرکت سازمان به سمت آن، یکی از روش های مهم در ایجاد مزیت رقابتی است که نوآوری را در سازمان نهادینه می سازد و در پی آن تعالی اقتصادی کشورها را در پی خواهد داشت. کارآفرینی و نوآوری اساس و بسترساز تغییر و تحول و دگرگونی است. سازمان ها از طریق قابلیت یادگیری سازمانی می توانند نیازها و خواسته های مشتریان خود را شناسایی کنند و بر اساس آن به کارآفرینی سازمانی و نوآوری در محصولات خود می پردازند. کارآفرینان همگام با تغییرات گام برمی دارند و می کوشند فرصت های ایجاد شده در جریان این تغییرات را کشف و از آن ها بهره برداری کنند. همگامی با تغییرات، مستلزم بستر فرهنگی مناسب و وجود سطح بالایی از یادگیرندگی سازمانی است، که به تغییر ارج می نهد و از آن استقبال می کند. لذا هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین نوآوری سازمانی با کارآفرینی سازمانی و تأثیر آن بر بهبود یادگیری سازمانی می باشد.
رابطه ویژگی های شخصیت و عزت نفس با ابتکار و نوآوری شغلی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیت و عزت نفس با ابتکار و نوآوری شغلی در افراد شاغل با روش کمی و از نوع همبستگی انجام شد. به همین منظور، از افراد شاغل نمونه ای به حجم ۱۱۰ نفر (۶۱ خانم و ۴۹ آقا)، با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد و متغیر های پژوهش به وسیله پرسشنامه های پنج عامل بزرگ شخصیت فرم کوتاه مک کری و کاستا، عزت نفس آیزنگ و پرسشنامه ابتکار و نوآوری شغلی لودال و همکاران سنجیده شد. از روش آماری رگرسیون خطی چند متغیری و همبستگی پیرسون استفاده شد و برای تحلیل داده های آماری از نرم افزار آماری spss ورژن ۲۳ استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان دادند، که بین عزت نفس و ابتکار و نوآوری شغلی با ضریب همبستگی 0/35 و سطح معناداری کمتر از 0/01 شده است. در نتیجه، بین عزت نفس و ابتکار و نوآوری شغلی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین یافته ها برای پیش بینی ابتکار و نوآوری شغلی بر اساس ویژگی های شخصیتی و عزت نفس، عامل های عزت نفس با سطح معناداری کمتر از 0/01 و برون گرایی با سطح معناداری کمتر از 0/01 و وظیفه شناسی با سطح معناداری کمتر از 0/01 و طبق ضریب تعیین اصلاح شده، زیر مقیاس های روان رنجورخویی، بروتگرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری، وظیفه شناسی و عزت نفس، ۲۸ درصد از واریانس شغلی را پیش بینی می کند.
کاربرد خلاقانه ی محصولات بازیافتی فرش براساس مفاهیم توسعه پایدار در طراحی داخلی معاصر
حوزه های تخصصی:
دست بافته ها از با ارزش ترین صنایع دستی کشور محسوب می شوند که برخاسته از فرهنگ جامعه اند. از مهم ترین عرصه های حضور دستبافته ها در زندگی انسان، کاربرد آن در دکوراسیون داخلی است. امروزه به سبب تحول در شیوه ی زندگی نیازهای جدیدی در عرصه طراحی داخلی شکل گرفته است. از این رو خلاقیت و نوآوری در تغییر و هماهنگی این بافته ها با دنیای امروز ضروری است. با علم به اینکه خلاقیت بر نوآوری و کنار گذاشتن اصول جا افتاده تأکید داشت و این خود آسیب هایی را به عرصه صنایع دستی وارد خواهد کرد، لذا مفهوم خلاقیت در این مقاله در چارچوب نظریه ی توسعه پایدار دنبال شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که با رویکرد توصیفی– تحلیلی به انجام رسیده است. شیوه جمع آوری اطلاعات براساس مطالعات کتابخانه ای و پژوهش های میدانی است که در روش میدانی از شیوه ی مصاحبه و عکسبرداری استفاده شده است. نتایج مذکور حاکی از آن بود که دستبافته ها قدرت و توانمندی بازگشت به طبیعت را دارا بوده و از همین رو بازیافت آنها حائز اهمیت می باشد. لذا قرابت زیادی با اهداف و مؤلفه های توسعه پایدار دارند و نهایتاً اینکه می توان از طریق ایجاد تولیدات خلاقانه ی حاصل از فرش های بازیافتی محصولات متنوعی از جمله کوسن، پاف، مبلمان، نیمک و غیره را وارد طراحی داخلی معاصر کرد.
پیش بینی میزان خلاقیت سازمانی کارکنان بر اساس نوع رهبری تحول آفرین (موردمطالعه: ف.ا. شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان پیش بینی خلاقیت سازمانی کارکنان بر اساس نوع رهبری تحول آفرین مدیران با تأکید بر نگهداشت سازمانی نیرو انجام پذیرفت. در این پژوهش، از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری، کارکنان انتظامی شهر همدان را شامل می شود که از طریق نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 198 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. در ادامه، جهت جمع آوری داده های موردنیاز از دو پرسشنامه استاندارد ام. ال. کیو و خلاقیت رندسیپ استفاده شده که پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب در پرسشنامه های مذکور 91/0، 89/0 محاسبه گردید که در ادامه جهت آزمون فرضیه ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی نظیر میانگین، درصد، آزمون کالموگرف-اسمیرنوف و آزمون رگرسیون چندمتغیره در محیط نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج نشان دهنده آن است که در حالت وجود هم زمان هر سه متغیر رفتارهای آرمانی، انگیزش الهام بخش و ملاحظات مدیران، متغیرهای مربوطه به صورت مثبت و معناداری میزان خلاقیت کارکنان را در سطح 003/0 تبیین می کنند.
تبیین سازوکار تأثیر فرهنگ بر درک خلاقیت اثر معماری با نظریه اعتباریات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلاقیت از دغدغه های همیشگی هنرمندان و معماران در دوره های مختلف تاریخ بوده است. تعاریف زیادی از خلاقیت ارائه شده و بناهای زیادی در طول تاریخ خلاقانه یا فاقد خلاقیت شناخته شده اند. در این میان، نکته مهم درک و فهم خلاقیت است، زیرا خلاقیت و معماری، هرگز مجرد از زمینه و جامعه خود ارزیابی نمی شوند. معماری به عنوان یک محصول فرهنگی زاییده اندیشه، حامل اندیشه و تجلی اندیشه در قالب بستری برای زندگی انسانی است. هر ابتکاری در معماری، با در نظر گرفتن مخاطب و فرهنگ مردم است که در یک جامعه توفیق پیدا می کند، خلاقیت معماری نیز در سایه توجه به فرهنگ و عواملی چون معانی، الگوها و سبک های زندگی امکان موفقیت و به بار نشستن پیدا می کند. در این نوشتار به تحلیل چگونگی تأثیر فرهنگ بر درک خلاقیت اثر معماری پرداخته شده است. خلاقیت معماری شامل ارائه فرم، فضا یا محیطی است که در عین نوآوری مفید و مناسب باشد و مفید بودن فضای معماری به قابلیت پاسخگویی آن در برابر نیازهای انسان بستگی دارد. طبق یافته های تحقیق، فرهنگ، اعتباریات لازم جهت کنش معماری را فراهم می کند و زمینه را جهت تولید اثر معماری ایجاد می کند. اگر اثر معماری دارای قابلیت هایی باشد که با معانی کاربران منطبق باشند و نیازهای آن ها از معماری را به شیوه ای نو مرتفع سازد، آن معماری سبب به وجود آمدن اعتباریات جدید شده و به عنوان اثری خلاقانه درک می شود. از سوی دیگر معماری ای که از سوی مردم خلاقانه درک می شود نیز بر فرهنگ آن ها اثر می گذارد. این فرایند به صورت چرخشی ادامه می یابد و سازوکار تأثیر فرهنگ بر معماری را تشکیل می دهد.
تحلیل تطبیقی میان عقلانیت و خلاقیت تمدّنی در دو پارادیم مدرن و اسلامی (مبتنی بر حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقلانیت، توان و استعدادی انسانی است در خدمت کشف و به کارگیری قواعد و قوانین در جهان اجتماعی و پیامد و نتیجه ی آن تثبیت و پایداری زندگی اجتماعی است و خلاقیت نیز استعداد و توانمندی انسانی است برای تغییر و تحول در جهان اجتماعی. تلقی از فرهنگ و نظریه ی فرهنگی، تعیین کننده ی معنا و نظریه ی تمدنی خواهد بود؛ و هم در نظریه های فرهنگی و هم تعاریف و نظریه ها درباره ی تمدن، دوگان خلاقیت عقلانیت برجسته و مهم بوده است. در پارادایم های مدرن تفاسیر مختلفی از این دوگان طرح شده است. تحلیل این نظریه ها و مهم تر از آن، صورت بندی مفهومی و تحلیلی از این دوگان مبتنی بر اندیشه های پارادایمی و بنیادین در حکمت متعالیه، مسیر و چهارچوب مفهومی نوینی را برای نظریه پردازی در حوزه ی تمدن نوین اسلامی خواهد گشود. در این مقاله، با طرح چکیده ی دیدگاه های حکمت متعالیه درباره ی هستی جامعه و نسبت فرد با جامعه، ساحات اندیشه ی اجتماعی متعالیه، هستی فرهنگ و تمدن، پیدایی و تداوم فرهنگ و تمدن و اصالت رفتار یا کنش انسانی، نهایتاً برآیند نظریه ای درباره ی دوگان خلاقیت و عقلانیت با رهیافت حکمت متعالیه طرح شده است.
تأثیر خلاقیت اقتصادی بر تولید ناخالص داخلی در استان های ایران با رهیافت رگرسیون وزنی جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
53 - 66
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرها و مناطق خلاق باعث رشد و توسعه اقتصادی کشور می شوند. به همین دلیل است که مفهوم خلاقیت در مطالعات شهری و منطقه ای جایگاه ویژه ای به دست آورده است. ازاین رو شناخت و تقویت معیارها و شاخص های خلاقیت منطقه بسیار حائز اهمیت می باشد. نظریه ها و مطالعات مختلفی بیان کننده تأثیر خلاقیت بر رشد اقتصادی شهرها و مناطق می باشند. مطالعاتی که نشان می دهند بهبود شاخص خلاقیت و افزایش خلاقیت شهر و منطقه تأثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی شهر و منطقه خواهد داشت. بنابراین هدف اصلی مقاله حاضر بررسی تحلیل فضایی تأثیر خلاقیت اقتصادی بر تولید ناخالص داخلی استان های ایران می باشد. برای رسیدن به این هدف، از تکنیک اقتصادسنجی فضایی و از روش رگرسیون وزنی جغرافیایی استفاده شده است. در مطالعه حاضر از داده های مقطعی سال 1393 برای 31 استان کشور استفاده شده است. در ابتدا با استفاده از روش تاپسیس، به محاسبه شاخص خلاقیت در هر استان پرداخته شده است. سپس با استفاده از نتایج بدست آمده استان های ایران به لحاظ خلاقیت رتبه بندی شده است. بر اساس نتایج بدست آمده استان های خراسان شمالی، زنجان، سمنان، قزوین و چهارمحال و بختیاری به ترتیب دارای کمترین خلاقیت و استان های خوزستان، خراسان رضوی، تهران، خراسان جنوبی و مازندران به ترتیب دارای بیشترین خلاقیت بوده اند. نتایج حاصل از برآورد مدل با استفاده از روش رگرسیون وزنی جغرافیایی نشان می دهد هرچقدر خلاقیت در استان ها افزایش پیدا کند، تولید ناخالص داخلی استان ها نیز افزایش پیدا می کند. بنابراین یکی از عواملی که باعث رشد و توسعه اقتصادی منطقه و کشور می گردد، بهبود شاخص ها و معیارهای خلاقیت منطقه و در نتیجه افزایش خلاقیت استان ها می باشد.
مکاتب فکری حاکم بر آموزش در ایران معاصر و تأثیر آن بر خلاقیت
هر انسانی از ابتدای زندگی خویش در حال آموزش است. بخشی از این آموزش به واسطه نظام آموزشی حاکم بر جامعه، اکتساب یا رشد می یابد که در ایران به ترتیب شامل: مهد کودک ها و پیش دبستانی ها، ابتدایی ها، دبیرستان های متوسطه اول و متوسطه دوم و در نهایت دانشگاه ها می باشد. اینکه بهزیستی و آموزش و پرورش چه تدابیری برای شیوه آموزش محصلین در نظر گرفته، بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا دانش آموزان مانند بذر گل های یک باغ هستند که اگر به درستی به آن ها رسیدگی نشود، حاصل، باغ گلی پژمرده است. باید توجه نمود که این کودکان امروز هستند که جامعه فردا را می سازند؛ لذا باید آن ها را از پایه به درستی تربیت نمود. پژوهش پیش رو با هدف بررسی آموزش در ایران معاصر و تأثیر آن بر خلاقیت انجام شده است. روش تحقیق پژوهش، از نوع کاربردی و کیفی است که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. روش گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و ابزار گردآوری اطلاعات شامل مدارک، مقالات و کتب مرتبط با حیطه موضوع مورد مطالعه و همچنین مصاحبه بوده است. ابتدا مطالعات و نظریات پیشین، مورد مطالعه قرار گرفته است و پس از آن به تحلیل آموزش در ایران معاصر پرداخته شده است تا جایگاه توجه به موضوع خلاقیت و درس های مرتبط با آن که سبب ایجاد اثر هنری و پرورش هنرمند می شود، بررسی شود. نتایج نشان داده اند که فلسفه حاکم بر آموزش در ایران معاصر، در برخی از دوره های تحصیلی تنها پراگماتیسم یا عمل گرایی و در برخی دیگر، تنها ایده آلیسم یا آرمان گرایی است و به منظور آموزش صحیح به فرد باید به هر دو مکتب فکری توجه گردد.
طراحی چارچوب برنامه درسی علوم تجربی مبتنی بر پرورش خلاقیت در دوره اول ابتدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
خلاقیت و فرآیند روبه رشد آن در عصر حاضر، توجه پژوهشگران و برنامه ریزان آموزشی را به تحلیل و بررسی خلاقیت از دید آموزشی جلب کرده است. نظام های آموزشی، با توجه به برنامه ها، اهداف، محتوا و امکانات آموزشی خود، نقش موثری در فعال سازی یا تضعیف نوانایی خلاقیت در افراد دارند.با توجه به آنچه گفته شد، هدف از انجام پژوهش حاضر طراحی چارچوب برنامه درسی علوم تجربی مبتنی بر پرورش خلاقیت در دوره اول ابتدایی می باشد. روش ها: پژوهش حاضر با توجه به هدف در زمره پژوهش های کاربردی و از نظر رویکرد پژوهش؛ کیفی است و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. جامعه این پژوهش در مرحله کیفی، شامل منابع و اسناد و مدارک چاپی و الکترونیکی موجود (اعم از داخلی و خارجی) و نیز شامل متخصصان برنامه درسی و کارشناسان آموزش و پرورش ابتدایی آشنا با موضوع خلاقیت و آموزش علوم تجربی دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر بوده است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر این مهم است که مسأله تربیت کودکان و پرورش استعدادهای فطری آنان از مسایل بسیار مهمی است که باید مورد توجه متولیان آموزش و پرورش قرار گیرد و برنامه ریزان درسی باید شرایط و بستر تجلی خلاقیت را در برنامه های درسی دوره ابتدایی و ازجمله در برنامه درسی علوم تجربی فراهم آورند تا دانش آموزان به تدریج مفاهیم اساسی علوم تجربی را که تعاملی انکار ناپذیر با فلسفه، باورها و ارزش های پذیرفته شده فرد و جامعه دارد. این مهم توجه به ابعاد گوناگونی از برنامه درسی خلاق (اهدف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری، مواد و منابع، فعالیت های یادگیری فراگیران، روش های ارزشیابی، گروه بندی فراگیران، زمان و فضا) را یادآور می شود.
مقایسه اثر بخشی آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن و آموزش خود نظم دهی بر تفکر خلاق دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن و آموزش خودنظم دهی بر خلاقیت دانش آموزان انجام شد. روش ها: روش پژوهش حاضر آزمایشی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پایه ی هفتم شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1397-1396 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 120 دانش آموز (60 دانش آموز دختر- 60 دانش آموز پسر) به عنوان نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خلاقیت تورنس استفاده شد که در مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که دو روش آموزشی راهبرد تجسم کردن و آموزش خودنظم دهی بر افزایش خلاقیت دانش آموزان تأثیر معنی داری دارد. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین دانش آموزان دختر و پسر از لحاظ اثر بخشی این دو روش آزمایشی بر خلاقیت دانش آموزان وجود ندارد. لیکن نتایج نشان داد که بین اثر بخشی دو روش آزمایشی آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن و آموزش خود نظم دهی بر خلاقیت دانش آموزان تفاوت معناداری وجود ندارد و می توان گفت که این دو روش آموزش به یک میزان اثر بخش بوده اند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن و آموزش خودنظم دهی در باعث افزایش خلاقیت دانش آموزان می شود و اثر این دو روش بر خلاقیت دانش آموزان دختر و پسر یکسان است.
تعیین و رتبه بندی شاخص های موثر در قابلیت های رفتار کارآفرینانه دانشجویان مهارتی دانشگاه جامع علمی کاربردی استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین و رتبه بندی شاخص های موثر در قابلیت های رفتاری کارآفرینانه دانشجویان مهارتی می باشد. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری اطلاعات توصیفی پیمایشی است ابتدا نسبت به شناسایی شاخص های با توجه به منابع ملی و بین المللی اقدام وجهت غربالگری و تعیین وزن موثر در اختیار جامعه آماری شامل اساتید وکارآفرینان دانشگاه جامع علمی-کاربردی قرارگرفت.روش نمونه گیری هدفمند و برای تعیین حجم نمونه از قاعده اقناع تا تعداد 28 نفر اقدام شد. بررسی ها به 224 شاخص، 29 مولفه و 8 بعد منجر که مورد تایید قرار گرفتند. بعد از بررسی آزمون های آماری، رتبه بندی شاخص ها انجام و محیط دانشگاهی و ارزش آفرینی با مقوله (دانشگاه کار آفرین ، آموزش و برنامه درسی،کارگاه و کارورزی ،ایده ،پژوهش و استارتاپ، طرح کسب وکار، شرکت های دان ش بنی ان ،تکنولوژی)، نهادینه کردن کار آفرینی با مقوله (فرهنگ کارآفرینانه،ترویج و اشاعه کارآفرینی، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی،تشخیص و بهره برداری از فرصت،قصد و رفتار کارآفرینی، توسعه ابعاد شخصیتی) ،شرایط اقتصادی و اجتماعی با مقوله (چابکی اقتصادی ،شرایط سیاسی و عوامل محیطی ،آمایش سرزمین ،قوانین و مقررات،منابع و امکانات) ،تغییرات ساختاری با مقوله (طراحی مجدد فرایندها و ساختارها،بازار سازی،ریسک )،بسترسازی درون دانشگاهی با مقوله (عوامل انگیزشی ،انگیزه کارآفرینانه و آینده سازی)، و بهینه سازی مدیریت با مقوله(الزامات مدیریتی ، اصلاح سیستم نظارت و ارزیابی) مولفه های تاثیر گذار بودند.طبق سطح بندی شاخص محیط دانشگاهی و ارزش آفرینی بالاترین سطح پذیرفته و بیشتر به عواملی که ریشه در درون دانشگاهها بر می گردد، مباحث برنامه درسی آموزش های کاربردی، محیط های کارورزی، شرکت های دانش بنیان در این میان بسیار تاثیر گذار هستند.در این میان محیط دانشگاهی و ارزش آفرینی ،نهادینه کردن کار آفرینی، شرایط اقتصادی و اجتماعی شاخص های موثر تری در قابلیت های رفتاری کارآفرینانه دانشجویان مهارتی استان البرز دارند.
بازنگری در نمره گذاری آزمون تصویری فرمA خلاقیت تورنس در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
109-120
حوزه های تخصصی:
آزمون های سنجش خلاقیت تورنس به صورت گسترده و مداوم در محیط های آموزشی استفاده شده و جزو محبوب ترین آزمون های تفکر واگرا محسوب می شوند. این پژوهش به منظور تعیین نمره اصالت برای پاسخ های آزمون تصویری فرم A خلاقیت تورنس بر روی دانش آموزان ایران انجام شد. به این منظور این آزمون بر روی 585 دانش آموز ابتدایی شهرستان سبزوار انجام شد. بعد از کنارگذاشتن برگه هایی که شرایط نمره گذاری را نداشتند، تعداد 542 برگه آزمون مورد تحلیل قرار گرفت. پاسخ های همه دانش آموزان در هر تصویر گردآوری شد سپس فراوانی و درصد هر پاسخ به دست آمد. مطابق با شیوه ای که تورنس جهت نمره گذاری اصالت تعیین کرده بود، نمره اصالت هر پاسخ محاسبه گردید. برای هر پاسخ در خرده آزمون ساختن تصویر نمره اصالت از صفر تا پنج در نظر گرفته شد. در خرده آزمون تکمیل تصاویر هم دامنه نمرات اصالت از صفر تا دو، مشخص گردید. در خرده آزمون خطوط موازی هم پاسخ ها از صفر تا سه نمره گذاری شدند. سپس باتوجه به نوع و فراوانی پاسخ های آزمودنی ها، جدول های مربوط به هر ماده آزمون، برای استفاده آزمونگران، تدوین گردید. حال باتوجه به نتایج این پژوهش می توان انواع مختلف پاسخ های دانش آموزان ایرانی را در آزمون تصویری فرم A خلاقیت تورنس از لحاظ میزان اصالت، به طور دقیق تر نمره گذاری کرد.
اثربخشی بازی درمانی خلاقیت محور بر عزت نفس، خلاقیت و کمرویی دانش آموزان کمروی مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۲
137 - 159
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بازی درمانی خلاقیت محور بر عزت نفس، خلاقیت و کمرویی دانش آموزان کمروی مقطع ابتداییبود. طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی بوده و براساس طرح های پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استوار بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر مرند تشکیل داده بودند. در فرآیند انتخاب نمونه ی آماری، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. با توجه به مداخله ای بودن تحقیق حاضر، تعداد 30 دانش آموز به عنوان نمونه ی تحقیق انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. برای گردآوری داده های تحقیق، از پرسشنامه های کمرویی رافی، خلاقیت تورانس و عزت نفس کوپراسمیت استفاده شد. با استفاده از روش تجزیه و تحلیل آماری تحلیل کواریانس، نتایج نشان داد که بازی درمانی خلاقیت محور بر عزت نفس و خلاقیت دانش آموزان مقطع ابتدایی تأثیر معنی داری دارد. همچنین، براساس نتایج حاصله، بازی درمانی خلاقیت محور توانست میزان کمرویی دانش آموزان کمرو را با استفاده از بازی به طور معنی داری کاهش دهد (05/0>P). بر این اساس، بازی درمانی خلاقیت محور می تواند نقش مهمی در افزایش خلاقیت و عزت نفس و کاهش میزان کمرویی کودکان إیفا نموده و در مداخلات مربوط به کمرویی کودکان مورد استفاده قرار گیرد.
نقش واسطه ای حافظه فعال و اضطراب ریاضی در پیش بینی پردازش دیداری فضایی بر اساس خودکارآمدی ریاضی و خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۰ شماره ۹۸
269-282
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعه عوامل مرتبط با پردازش دیداری فضایی چارچوب مناسبی برای بررسی رابطه و تعامل هیجانات و شناخت، که وجه بارز تحقیقات علوم شناختی است قلمداد می گردد. هدف این پژوهش نقش واسطه ای حافظه فعال و اضطراب ریاضی در پیش بینی پردازش دیداری فضایی بر اساس خودکارآمدی ریاضی و خلاقیت دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی بود. روش: پژوهش حاضر همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 و نمونه آماری شامل 477 دانش آموز دختر پایه پنجم بود که بر اساس تعداد متغیر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های خلاقیت غیرکلامی تورنس فرم الف (1972)، مقیاس اضطراب ریاضی پلاک و پلاکر (1982)، آزمون حافظه فعال برای کودکان (2006) خودکارآمدی ریاضی لیو، کویرالا و می (2009) و تست پردازش دیداری فضایی بینه (2003) را تکمیل کردند. به منظور تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد . یافته ها : بر اساس نتایج به دست آمده در این مدل، 0/86 واریانس متغیر پردازش دیداری – فضایی تبیین گشت. متغیر خودکارآمدی ریاضی تنها به صورت غیرمستقیم با میانجی گری متغیرهای حافظه فعال بر پردازش دیداری فضایی و با میانجی گری اضطراب ریاضی با پردازش دیداری فضایی رابطه مثبت نشان داد. همچنین متغیر حافظه فعال نیز به صورت مستقیم با خلاقیت رابطه مثبت نمایش داد. خلاقیت تنها از طریق متغیر حافظه فعال بر پردازش دیداری تأثیرگذار است. خودکارآمدی ریاضی و خلاقیت با پردازش دیداری فضایی با میانجی گری حافظه فعال دانش آموزان دختر رابطه مثبت دارد (0/154 p < ). خودکارآمدی ریاضی و خلاقیت با پردازش دیداری فضایی با میانجی گری اضطراب ریاضی دانش آموزان دختر رابطه ندارد (0/001 p> ). نتیجه گیری: بر اساس خودکارآمدی ریاضی، می توان متغیر پردازش دیداری فضایی را تبیین نمود .
آموزش مبتنی بر تجسم خلاقانه از منظر انواع دانش رهیافتی بر الزام تدریس هنر در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
39 - 64
حوزه های تخصصی:
به منظور دستیابی به تعریف درست و تبیین آنچه امروز به عنوان دانش می شناسیم، یکی از کوشش های انجام شده، دسته بندی انواع دانش است. اما مشکل این است که گاهی مبنای دسته بندی از خود آن مهم تر می شود. هدف از نگارش این مقاله دستیابی به مبنای درست دسته بندی انواع دانش بوده است تا از این رهگذر به این سؤال پاسخ داده شود که: «چه رابطه ای بین انواع دانش شناخته شده و انواع فراموش شده آن وجود دارد؟» در ادامه، ضمن ترسیم ماتریس متقاطع از مؤلفه های سازنده انواع دانش، در این مقاله بدین موضوع پرداخته شده است که «دانش تجسمی» را می توان حلقه مغفول اتصال دهنده انواع دانش در نظر گرفت که متضمن ارتباط درست بین انواع دانش خواهد بود. در واقع می توان این دانش را به عنوان فضای ترکیب انواع دیگر دانش محسوب کرد. از سوی دیگر، پرداختن به نوع چهارم دانش، رهیافتی خواهد بود بر الزام تدریس هنر در مدارس؛ چرا که به نظر می رسد دانش تجسمی، بیش از هر دیسیپلین و برنامه دیگری می تواند در برنام ه درسی هنر مورد توجه قرار گیرد.
پیش بینی ویژگی های اخلاقی و شخصیتی مورد تأکید اسلام مبتنی بر رفاه ذهنی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد و دلالت های تربیت اقتصادی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۵
113 - 141
حوزه های تخصصی:
آموزه های اسلامی و تجارب بشری نشان می دهد این امکان وجود دارد که در زندگی هر انسانی، آسایش و رفاه مادی (رفاه عینی) حاصل شده، ولی به دلائلی احساس رضایتمندی از زندگی و شادکامی (رفاه ذهنی) حاصل نشود. پژوهش حاضر به دنبال تبیین این موضوع است که نهادینه کردن ویژگی های شخصیتی و اخلاقی مورد تأکید اسلام در کنار تربیت اقتصادی، ظرفیت این را دارد که علاوه بر تأمین رفاه عینی منجر به افزایش رفاه ذهنی شود. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی−پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسش نامه و با روش نمونه گیری تصادفی از 451 دانشجو از جامعه دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، روابط بین ویژگی های اخلاقی و شخصیتی صبر، خلاقیت، اعتماد به نفس، عزت نفس و ریسک پذیری با رفاه ذهنی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این مطالعه نشان می دهد ارتباط مستقیم معنی دار، میان متغیرهای مذکور با رفاه ذهنی وجود دارد؛ همچنین بر مبنای تحلیل رگرسیونی، اعتماد به نفس، صبر و عزت نفس به طور معناداری می توانند رفاه ذهنی دانشجویان را افزایش دهند. نظام تعلیم و تربیت هر جامعه ای به واسطه شناخت متغیرهای پیش بینی کننده معنادار در به وجود آمدن این حالت و با استفاده از ابزارهای خود، در جهت افزایش رضایتمندی از زندگی می تواند نقش خود را ایفا کند.
شناخت فاکتورهای موثر تربیتی و آموزشی در افزایش مهارت نوشتن
حوزه های تخصصی:
انسان با نوشتن باعث می شود که کلمات بر روی کاغذ نقش بگیرند و جاودانه شوند و چشمان آدمی را بار دیگر وادار به تحریک کنند و به دنبال آن ، نگاه ها به حرکت در می آیند و چرخه ای از نگاه ها سکوت تفکر و نوشتن شکل بگیرند . اگر انسان بخواهد به افکار نو برسد باید بنویسد و لحظاتی از عمر خویش را (چه روز و چه شب) به نوشتن اختصاص دهد. او با نوشتن ، درست فکر می کند و با ظهور افکار جدید، چرخی را به حرکت وا می دارد که انتهایش رسیدن به کلمات جدید است انسان با نوشتن تلاش می کندبا خود صحبت کند. زمانی را که آدمی صادقانه با خود شروع به صحبت کردن می کند و ارتباطی با درون خود بر قرار می کند، سبب بیداری درونش می شود. تکامل بشر از طریق کشف و ثبت تجربیات صورت پذیرفته است. زمانی که انسان با نوشتن به افکار خویش وسعت می دهد این اقدام زمینه ساز جهت وجود دیگری در انسان می شود. در چرخه نگاه سکوت تفکر محصول زیبایی بنام هنر نوشتن نهفته است . نوشتن می تواند زمینه ساز شکو فایی افکار نو در انسان شود.