چکیده

استدلال اخلاقی در فلسفه ابن سینا را می توان تحت عنوان قیاس عملی پیگیری کرد که این نوع قیاس در آثار او غالباً در مصداق مثال های اخلاقی و بیشتر در قالب جدل آمده است. ابن سینا به طور غالب معطوف به تحلیل فرایند رفتار به نحو عام است (که می توان آن را استدلال عملی نامید)؛ اما در عالم مثال از مصداق های اخلاقی و استدلال هایی که محتوا و مواد قیاس آن اصول اخلاقی است، بهره می جوید. از نظر ابن سینا درک حسن و قبح با عقل عملی است که به واسطه عقل نظری و با تصویرسازی نوعی استدلال و قیاس عملی در دو مرحله به رفتار اخلاقی منجر می شود. این نوع قیاس اگرچه از نفس ناطقه بر می آید، سایر ابعاد انسان و قوا و نفس حیوانی مانند حواس ظاهری و باطن به ویژه خیال، وهم و قوای باعثه و شوقیه در آن دخیل اند. این تحلیل ابن سینا بی ارتباط با پیشینه ارسطویی نیست؛ زیرا ارسطو نیز استدلال و قیاس عملی را برای ایجاد رفتار اخلاقی، پیش زمینه می داند. درواقع ارسطو برای صدور فعل، عقل نظری را متحرک به معنای بعید و شوق را متحرک به معنای قریب می داند. در این مقاله پس از تحلیل ابن سینا از استدلال اخلاقی و عوامل دخیل در آن، به بیان نقش این استدلال در رفتار اخلاقی پرداخته ایم. طبق نظر ابن سینا، تنها استدلال عملی سبب بروز فعل نیست؛ پس او از حصرگرایی به دور است و به عوامل هیجانی انگیزشی و محرکه فاعله نیز اهمیت داده است. در این مقاله، فراروی ابن سینا از حصرگرایی شناختی با مقایسه با ارسطو بیان می شود تا نمایانگر نوآوری های ابن سینا نسبت به فلسفه یونانی نیز باشد.

تبلیغات