مطالب مرتبط با کلیدواژه

کنشگر شبکه


۱.

بررسی انتقادی مبانی معرفتی نظریه کنشگر شبکه برونو لاتور(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: برونو لاتور کنشگر شبکه عامل فناوری شبکه کنشگران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۷۳ تعداد دانلود : ۱۰۶۷
فیلسوف، انسان شناس و جامعه شناس فرانسوی برونو لاتور، از نظریه پردازان پسامدرن است که با رّد اعتبار عام «برساخت گرایى اجتماعى»، قائل به لزوم توجه به ساحت اجتماعی، در کنار ساحت فناورى و طبیعت است. وی، نظریه «کنشگر شبکه» را در حوزه جامعه شناسی علم و فناورى مطرح کرده است. این نظریه، ریشه های نیرومندی در ساختارگرایی و پساساختارگرایی دارد و به عنوان یک نظریه اجتماعی مشارکت افراد، اشیاء و فضاها را در درون شبکه ای از مناسبات اجتماعی، مفروض گرفته است. نظریه کنشگر شبکه معقتد است، افزون بر کنشگر انسانی، عناصر غیرانسانى نیز به عنوان «عامل»، نقش ایفا می کنند. این مقاله، از منظر روش شناسی بنیادین، ضمن ترسیم تصویری اجمالی از محتوای نظریه کنشگر شبکه، مبادی فلسفی آن را استخراج و به بوته نقد سپرده است. بر اساس یافته های تحقیق، این نظریه با نادیده انگاشتن تمایز میان عاملیت و ساختار، دو عامل کنشگر و شبکه را به هم پیوند می زند. تقلیل گرایی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی ضدذات گرایی و قائل بودن به موجودیت نسبی اشیاء، از مهم ترین انتقادات مبنایی این نظریه است.
۲.

دلالت های نظریه کنشگر شبکه در سیاست گذاری فرهنگی: تعامل تکنولوژی و انسان در سیاست گذاری(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۱۰۵۷ تعداد دانلود : ۷۴۳
نظریه های فرهنگی نقش به سزایی در فرآیند سیاست گذاری فرهنگی دارند. از جمله نظریه های متأخر که خاستگاه فرانسوی دارد، نظریه کنشگر- شبکه برونو لاتور است. این نظریه با رد دوگانه عاملیت- ساختار، شبکه ای از کنشگران ناهمجنس را مطرح می کند و به عاملیت انسان، طبیعت و تکنولوژی در کنار هم معتقد است. ساختار مقاله از دو بخش اصلی تشکیل شده است. ابتدا به مرور اجمالی مفاهیم و اصول مهم نظریه می پردازد و در قسمت دوم با استفاده از روش «دلالت پژوهی» و رویکرد برایشی، با مراجعه به آثار مکتوب پیرامون این نظریه، دلالت هایی که این نظریه در سیاست گذاری دارد، استخراج شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، این نظریه با رد ذات گرایی و ابزارگرایی نسبت به تکنولوژی، از عاملیت تکنولوژی «به همراه» انسان دفاع می کند و معتقد است اتوریته در دست هیچ کدام (انسان و تکنولوژی) نیست. ناگهان ظهوری و غیرخطی بودن نظام خط مشی، توجه به سیاست های متکثر به جای تمرکز بر سیاست واحد، جایگزینی شبکه کنشگران ناهمجنس به جای کنشگر انسانی و ارزیابی مستمر سیاست ها به دلیل ترجمه و پیوند دائمی شبکه ها به یکدیگر از دلالت های دیگر این نظریه در سیاست گذاری است.