مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
رشد هوشمند
حوزههای تخصصی:
افزایش لجام گسیخته جمعیت شهرها، به ویژه میل به شهرنشینی در کلان شهرهای کشورهای در حال توسعه، موجب رشد بی برنامه و ناموزون شهرها شده است؛ و عوارض منفی کتعددی را برای آنها به بار آورده است. لذا، امروزه راهبرد «رشد هوشمند» به عنوان الگویی نوین و جامع نگر از برنامه ریزی شهری در سطح جهان، در راستای حل معضل رشد پراکنده شهری ناشی از شهرنشینی بی مهابا مطرح شده است. کلانشهر اهواز نیز که همواره در سالیان اخیر از عواقب چنین رشدی در رنج بوده است، قاعدتاً نمی تواند از این الگو مستثنی باشد. لذا این پژوهش به سبب اهمیت موضوع، به هدف سنجش و رتبه بندی مناطق کلانشهر اهواز در زمینه تناسب با شاخص های رشد هوشمند شهری به تحقیق پرداخت. نوع پژوهش کاربردی بوده که با روشی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات اسنادی و مشاهدات میدانی انجام یافته است. جامعه آماری پژوهش مناطق 8 گانه کلانشهر اهواز بوده که در نتیجه مطالعات اسنادی، 81 شاخص در چارچوب 4 معیار کالبدی- کاربری اراضی، اجتماعی- اقتصادی، دسترسی- حمل و نقل و زیست محیطی انتخاب گردید و داده ها با استفاده از منابع موجود استخراج گردیدند. سپس داده ها با استفاده از تلفیق روش وزن دهی آنتروپی شانون و تکنیک ELEKTRE مورد تجزیه و تحلیل واقع گردیدند. بر مبنای نتایج پژوهش، بین مناطق کلانشهر اهواز در زمینه تناسب با شاخص های رشد هوشمند شهری، تفاوت قابل توجهی وجود دارد؛ و در این زمینه، منطقه 5 کلانشهر اهواز تناسب ضعیفی با رشد هوشمند شهری دارد، لذا در مقایسه با سایر مناطق این کلانشهر شایسته توجه جدی تری می باشد. در انتها نیز بر اساس یافته های تحقیق، راهکارهایی پیشنهاد گردید.
امکان سنجی توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی (TOD) با مرکزیت ایستگاه مترو گلشهر کرج
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
208 - 223
حوزههای تخصصی:
رویکرد توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی یکی از راهکارهای نوین برنامه ریزی حمل ونقل شهری در راستای دستیابی به اهداف توسعه پایدار می باشد. جهت ظرفیت سنجی توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی در شهر کرج، ایستگاه متروی گلشهر از میان سه ایستگاه مترو شهر کرج به عنوان نمونه موردی انتخاب گردید. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و شناخت میدانی دقیق از محدوده مطالعه و همچنین از روش های مصاحبه، سندخوانی، روش پرسشنامه ای محدود و روش مشاهده مشارکتی به عنوان روش های جمع آوری داده ها استفاده خواهد شد. رابطه همبستگی بین شاخص های توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی در محدوده ایستگاه برای تحلیل داده ها به کار می رود. جهت اجرای TOD، لازم است در سایت متروی گلشهر، اصول برنامه ریزی دچار تغییر شده و سیاست های مربوط به حمل ونقل بر اساس کاهش الگوی استفاده از خودروی شخصی و همچنین ترویج پیاده مداری در بهره گیری از حمل ونقل عمومی بازتعریف شود. می توان گفت با توجه به وضعیت مطلوب سایت مترو گلشهر جهت پذیرش اصول مکمل TOD، با اجرای سیاست های مؤثری نظیر تقویت جذابیت های فیزیکی و محیطی در جهت افزایش مصرف کننده ایستگاه، توسعه فعالیت های اجتماعی مکمل ایستگاه و درنتیجه افزایش فعالیت های اقتصادی و محیط اطراف آن، امکان اجرای رویکرد توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی در محدوده اطراف ایستگاه تا میزان مناسبی وجود دارد.
بررسی میزان اثرگذاری و ارتباط شاخصها و زیرساختهای رشد هوشمند شهری با توسعه فضایی و اجتماعی شهرها(نمونه موردی شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
125 - 138
حوزههای تخصصی:
گسترش افقی شهر، چالشی است که در نیم قرن اخیر در اکثر کشورهای جهان اتفاق افتاده رویکردهای متعددی در راستای مقابله با این چالش مطرح شده است. یکی از مهم ترین آنها رویکرد رشد هوشمند شهری است. این پژوهش در زمره تحقیقات کاربردی است که با روش تحلیلی و رویکرد کمی انجام گرفته است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی میزان ارتباط و اثرگذاری شاخص های رشد هوشمند شهری شهر بابل است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان و ساکنان شهر بابل است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از مدل ها و روش های کمی همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چند گانه و ضریب هماهنگی کندال در نرم افزار SPSS استفاده شده است. بر اساس نتایج تحقیق، ارتباط و همبستگی شاخص کلی عناصر کارکردی شهر و 12 شاخص مورد ارزیابی آن با رویکرد رشد هوشمند، در سطح اطمینان 99 درصد و سطح خطای کمتر از 001/0 همگی مثبت و مستقیم معنادار تأیید شدند. با توجه به نتایج ارزیابی آزمون همبستگی، قوی ترین رابطه در بین شاخص های مورد بررسی را شاخص اختلاط کاربری (681/0) و سپس سلسله مراتب (677/0)، دسترسی (672/0)، سازگاری (627/0)، تنوع کاربری ها (621/0)، جذابیت بصری (611/0)، چشم انداز مطلوب (597/0) و سازگاری (581/0) به ترتیب با رویکرد رشد هوشمند داشته اند. نتایج ضریب هماهنگی کندال با روش دلفی نشانگر شناسایی 52 عامل مؤثر بر رشد افقی شهر بابل در طی دو پانل بوده میانگین داده های جمع آوری شده به ترتیب36/3 و 50/4 محاسبه شده است. علاوه بر این میزان انحراف معیار عوامل در دور اول 5074/0 و در دور دوم به 2037/0 بوده است.
تحلیل فضایی-جغرافیایی شاخص های رشد هوشمند در مناطق شهری (نمونه موردی: بندر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در واقع رشد هوشمند شهری، استراتژی عاقلانه ای برای جهت دادن به توسعه شهر و کنترل پراکندگی و سوق دادن رشد شهر به سمت پایداری محسوب می گردد. هدف این پژوهش سنجش میزان برخورداری مناطق شهر بوشهر به لحاظ شاخص های رشد هوشمند است. در همین راستا، این پژوهش از نظر هدف، کاربردی-توسعه ای و از نظر روش، ترکیبی از روش های اسنادی، تحلیلی، علّی و پیمایشی است. پایایی ابزار تحقیق بر پایه ضریب آلفای کرونباخ تحقیق 0/749بوده است که بالاتر از 0/7می باشد و مناسب می باشد. جامعه آماری پژوهش، ساکنین شهر بوشهر هستند که طبق برآورد فرمول کوکران 384 نمونه می باشد. طبق تعداد جامعه آماری، پرسشنامه به صورت تصادفی در بین شهروندان توزیع و تکمیل گردید. جهت مقایسه بین دو منطقه از نظر شاخص های مورد بررسی برای رشد هوشمند شهری در منطقه 1 و 2 شهر بوشهر از آزمونT با دو نمونه مستقل استفاده شده است. در این آزمون اولین گزینه ای که باید بررسی شود سطح معناداری می باشد در صورتی که سطح معناداری یا sig بین دو منطقه کمتر از 0/05باشد نشان دهنده تفاوت معنادار بین دو منطقه می باشد و برعکس. بررسی سطح معناداری (0.000) نشان می دهد که تفاوت معناداری بین دو منطقه از نظر رشد هوشمند شهری وجود دارد. میانگین منطقه یک، با 3/21بیشتر از منطقه دو، با 2/86 بوده است. هر چند تفاوت معناداری در برخورداری مناطق بوشهر از نظر شاخص های رشد هوشمند وجود دارد، لیکن این تفاوت چشمگیر نیست و در مجموع مناطق بوشهر وضعیت مناسبی از لحاظ شاخص های رشد هوشمند ندارند.
توسعه شهر دانش بنیان به عنوان استراتژی رشد هوشمند کلانشهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
537 - 554
حوزههای تخصصی:
مقدمه: روند رو به رشد جهانی شدن و شکل گیری اقتصاد دانش بنیان و افزایش اهمیت بُعد فضایی تولید، به اشتراک گذاری و استفاده از دانش، باعث قوت یافتن این اندیشه که رقابت پذیری شهر ها وابسته به میزان تولید، به اشتراک گذاری و استفاده از دانش در اقتصاد شهری می باشد، شده است. در نتیجه مناطق شهری که کانون های اصلی توسعه اقتصاد دانش بنیان هستند، با فرایند های پویایی از تجدید ساختار فضایی و اقتصادی تغییر می پذیرند.
هدف: این مقاله با هدف اولویت بندی عوامل توسعه دانش بنیان و رشد هوشمند در کلانشهر شیراز تدوین شده است.
روش شناسی: این پژوهش از نظر ماهیت، کیفی، از نظر متدولوژی، توصیفی - تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی می باشد. برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز، از روش مطالعه اسنادی-کتابخانه ای و همچنین آمارنامه های سال 1395 استفاده گردید. در این راستا به روش دلفی، با نمونه گیری هدفمند، از دیدگاه های 30 کارشناس و خبره مرتبط با موضوع پژوهش برای جمع آوری داده های کمی و ارزش گذاری شده در راستای متغیر های تبیین کننده پژوهش بهره گرفته شده و برای پیشبرد اهداف و پرسش های پژوهش در قالب اولویت های عوامل توسعه دانش بنیان و رشد هوشمند در کلانشهر شیراز، از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP در محیط نرم افزاری Expert Choice استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو پژوهش در شهر شیراز، مرکز استان فارس به طول ۴۰ کیلومتر و عرضی متفاوت بین ۱۵ تا ۳۰ کیلومتر با مساحت ۱۲۶۸ کیلومتر مربع به شکل مستطیل و از لحاظ جغرافیایی در جنوب غربی ایران و در بخش مرکزی فارس قرار دارد.
یافته ها و بحث: بر اساس نتایج تحلیل سلسله مراتبی، عوامل موثر اولویت بندی شدند که طبق آن عامل اجتماعی-فرهنگی با وزن 295/0 در رتبه اول، عامل اقتصادی با وزن 225/0 در رتبه دوم، عامل نهادی-مدیریتی با وزن 187/0 در رتبه سوم و عامل محیط شهری با وزن 156/0 در رتبه آخر قرار دارند. سپس بنابر اولویت ها، استراتژی رشد هوشمند کلانشهر شیراز در قالب پیشنهادات مطرح شده است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحلیل سلسله مراتبی، عوامل اجتماعی-فرهنگی در رتبه اول و عوامل محیط شهری در رتبه آخر قرار دارند. سپس معیارهای اجتماعی-فرهنگی و معیارهای دیگر عوامل اولویت بندی شدند که در عوامل اجتماعی-فرهنگی زیرساخت های اجتماعی با وزن 229/0 در رتبه اول و گوناگونی، شفافیت و پاسخگویی با وزن 132/0 در رتبه آخر قرار دارد. در عوامل اقتصادی معیار صنعت دانش بنیان با وزن298/0 در رتبه اول و صنعت خلاق با وزن 131/0 در رتبه آخر قرار دارد. در عوامل مدیریتی–نهادی معیار مدیریت زیرساخت ها با وزن 461/0 در رتبه اول، و معیار مدیریت رشد با وزن 208/0 در رتبه آخر قرار می گیرد. در عوامل محیط شهری توسعه پایدار شهری با وزن 3/0 در رتبه اول، و سیستم حمل و نقل هوشمند با وزن 138/0 در رتبه آخر قرار می گیرد.
جایگاه شاخص های رشد هوشمند در توسعه بافت های شهری (مطالعه موردی: شهر مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
895 - 912
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در پی تحولات بعد از انقلاب صنعتی، رشد جمعیتی و به تبع آن توسعه بافت های شهری بسیار سریع و شتابزده عمل کرده است. به طوری که در دهه های اخیر رشد و گسترش بی رویه شهرها به صورت نوعی معضل یا مسئله درآمده و لزوم بازنگری در دیدگاهها و سیاستهای توسعه های شهری در قالب چارچوبی علمی، بیش از پیش ضرورت یافته است.
هدف: هدف از انجام تحقیق حاضر، شناسایی جایگاه شاخص های رشد هوشمند شهری در تحولات کالبدی نواحی شهر مراغه است.
روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش، به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. شاخص های رشد هوشمند شهری در نواحی شهر مراغه بر اساس سه شاخص فشردگی، زیست محیطی و دسترسی با استفاده از مدل های هلدرن، ضریب جینی، تحلیل شبکه ای در نرم افزار Arc map مورد ارزیابی قرار گرفته اند.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد این تحقیق، شهر مراغه است. این شهر به هفت ناحیه شهرداری تقسیم شده است. تحولات کالبدی نواحی هفت گانه شهر مراغه بر اساس شاخص های رشد هوشمند مورد ارزیابی قرار گرفته اند.
یافته ها و بحث: یافته های تحقیق نشان از رشد پراکنده و بی قواره شهر مراغه دارد. به لحاظ زیست محیطی در زیر شاخص فضای سبز، نواحی1 و 7 بیشترین دسترسی و توزیع فضاهای سبز را دارند. در زیر شاخص شبکه فاضلاب، نواحی 5 و6 کمترین پوشش شبکه را دارند و در شاخص بافت فرسوده، ناحیه های 1، 2 و3 بیشترین مساحت از بافت فرسوده را دارند. در شاخص دسترسی به ایستگاه های اتوبوس، ناحیه 4 و7 کمترین توزیع و ناحیه 6 و1 بیشترین توزیع و دسترسی را دارند، و همچنین در شاخص دسترسی به ایستگاه های تاکسی، ناحیه 5 فاقد ایستگاه تاکسی و ناحیه 1 و 2 بیشترین توزیع ایستگاه تاکسی را دارند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد که، نواحی شرقی مراغه که شامل نواحی پنج و شش است در سطوح پایین برخورداری از شاخص های رشد هوشمند شهری (مخصوصاً در شاخص زیست محیطی و دسترسی) هستند. نواحی مرکزی شهر که شامل نواحی یک، دو و سه می باشد، این نواحی چون در دوره های اول گسترش شهر شکل گرفته اند از شاخص فشردگی مطلوبی نسبت به دیگر نواحی برخوردار هستند، ولی به لحاظ زیر شاخص زیست محیطی، بافت فرسوده که 69/98 هکتار از مساحت این نواحی را شامل می شود، باید تحت بازآفرینی قرار بگیرند، تا به اهداف ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان هماهنگ با حفظ منابع ارزشمند زیست محیطی دست یافت.
تحلیل ساختاری عوامل موثر بر شکل گیری و رشد فرم فضایی شهرها (نمونه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
149 - 178
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرها در سراسر جهان، زمانی اتفاق افتاد که شهرها توانایی ارائه ی خدمات را به جمعیت شهری به سرعت در حال رشد خود نداشتند و این امر موجب پراکنده رویی و از بین رفتن اراضی لبه ی شهرها، افزایش شهرک های غیرقانونی و حاشیه ای شد. توجه به توسعه ی کالبدی شهر، یک ضرورت اساسی در برنامه های توسعه ی شهری محسوب می شود. در ایران گسترش سریع فیزیکی شهرها در قالب رشد بدون برنامه و ناموزون در راستای علل مختلف ازجمله مهاجرت های بی رویه یکی از مشکلات اساسی شهرها محسوب شده که پدیده ای تحت عنوان پراکنده رویی از نتایج رشد این گونه است. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل عوامل تأثیرگذار بر توسعه ی کالبدی- فضایی ساری است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است و با توجه به ماهیت، توصیفی تحلیلی است. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی به روش پیمایشی تهیه شده است. در تهیه ی پیشران های توسعه از روش مطالعات اسنادی و داده های تجربی روش پیمایشی براساس روش دلفی استفاده شده است. با توجه به معیارهای فوق، تعداد 20 نفر از خبرگان و متخصصان مراکز دانشگاهی و پژوهشی برای شرکت در پژوهش انتخاب شده اند. در پردازش اطلاعات از روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC استفاده شده است. براساس نتایج به دست آمده مهم ترین عوامل مؤثر بر رشد فرم فضایی ساری به ترتیب عواملی چون ناکارآمدی مدیریت شهری، وجود اراضی مرغوب کشاورزی، قیمت زمین، ضعف و عدم رعایت سلسله مراتب شبکه ی ارتباطی، سیاست واگذاری زمین و مسکن، مرکزیت استان و تجهیز آن به خدمات برتر منطقه ای هستند.
تحلیل سناریوهای تأثیر شیوع کووید- 19 بر هوشمندسازی مدیریت شهری با تأکید بر شهرداری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۲
35 - 60
حوزههای تخصصی:
با ورود ویروس کرونا به عنوان یک مسأله ی جدید و کاملاً پیچیده و ناشناس؛ شهرها انعطاف پذیری خود را از دست دادند و همچون سابق پاسخگوی نیازهای شهروندان خود نیستند. از سوی دیگر افراد زیادی در دنیا با سبک زندگی کرونایی هنوز سازگاری و هماهنگی ندارند و تلاش آن ها برای برقرار کردن سبک زندگی پیشین خود، کاری خطرناک به نظر می رسد. در این میان، استفاده از فناوری های جدید و اتخاذ فناوری اطلاعاتی و ارتباطی و ایجاد محیط های شهری هوشمند می تواند در پیشگیری از بحران های طبیعی و غیرطبیعی و حل مشکلات به وجود آمده توسط شیوع ویروس کرونا، مؤثر واقع شود. پژوهش حاضر با هدف تحلیل سناریوهای تأثیر شیوع کووید- 19 بر هوشمندسازی مدیریت شهری، به بررسی و ارزیابی سناریوهای تأثیر شیوع کرونا بر فعالیت های شهرداری مشهد و اقدامات صورت گرفته در زمینه ی هوشمندسازی جهت مقابله با این بحران پرداخته است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی ازنظر شیوه انجام، اکتشافی، تحلیلی و بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کیفی و کمی انجام گرفته است. جهت جمع آوری اطلاعات وضع موجود، از روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش، شامل 50 نفر از نخبگان و کارشناسان در دسترس است. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات استخراج شده از نرم افزار میک مک و سناریو ویزارد استفاده شده است. شاخص های پژوهش شامل: حمل ونقل هوشمند، اقتصاد هوشمند، دولت هوشمند، زندگی هوشمند، شهروندان هوشمند و محیط زیست هوشمند است. نتایج پژوهش در ارتباط با نحوه توزیع و پراکنش متغیرها در صفحه پراکندگی سیستم، حاکی از آن است که اکثر متغیرها در محدوده متغیرهای تأثیرگذار هستند. در ارتباط با عوامل کلیدی اثرگذار بر هوشمندسازی مدیریت شهری مشهد، استفاده از انرژی های نو و تجدیدپذیر حداقل، تأثیرگذارترین عامل است. همچنین نتایج دلالت بر 8 عامل کلیدی با چندین وضعیت احتمالی سناریوی احتمالی پیش روی آینده هوشمندسازی مدیریت شهری در شهرداری شهر مشهد دارد.
بررسی و تحلیل الگوی گسترش کالبدی شهر قائم شهر با رویکرد رشد هوشمند شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پراکنده رویی شهری، به طور کلی نوعی شهرنشینی با رشد افقی و نامناسب را نشان می دهد. این امر به گسترش کنترل نشده ی مناطق شهری، مناطق سکونتگاهی پراکنده و توسعه ی کم تراکم مربوط می شود. هدف رشد هوشمندانه شهری، حل مشکلات در روند توسعه ی شهری به منظور ارتقاء توسعه شهر و تبدیل زمین های شهری به کاربری های منطقی تر و کارآمدتر است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل الگوی گسترش کالبدی شهر قائم شهر با رویکرد رشد هوشمند شهری است. برای دستیابی به این هدف در محلات ۲۰ گانه شهر، از 8 شاخص کاربری مختلط، توسعه فشرده، وضعیت شبکه معابر و دسترسی، ریخت و کالبد و مورفولوژی شهر، کیفیت حمل ونقل شهری، کیفیت و تنوع مسکن، تمرکز فعالیت ها در محلات، ایجاد نواحی جذاب استفاده شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل هلدرن، داده های GIS و داده های مرکز آمار ایران استفاده شده است. همچنین برای تعیین وزن معیارها از پرسش نامه و برای رتبه بندی محلات بیست گانه بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری از تکنیک MOORA استفاده شده است. نتیجه ی مطالعات نشان داد که بر اساس مدل هلدرن، طی دوره 1380 تا 1395 حدود 56 درصد از رشد مساحت شهر با رشد جمعیت هماهنگ بوده و 44 درصد باقی مانده دارای رشدی ناموزون، افقی و اسپرال شهری بوده است. همچنین محاسبات انجام گرفته در تکنیک MOORA بیانگر آن است محله های 6، 12، 14 و 2 محله های توسعه یافته محسوب می شوند و محله های 1، 13، 11، 10، 9، 7 محله های محروم محسوب می شوند. همچنین محله های 4، 5، 20، 3، 18، 19، 8، 15، 16، 17 رتبه های پنجم تا چهاردهم را به دست آوردند و در حد متوسط توسعه قرار دارند.
تحلیل کمی الگوی توسعه کالبدی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد شتابان شهرنشینی از زوایای مختلف محیط های شهری را تحت تاثیر قرار داده؛ به گونه ای که توسعه ی کالبدی پویا و مداوم را در شهر ها رقم زده است. شرایطی که تعیین جهات توسعه شهر ها را بسیار چالش برانگیز ساخته است. توسعه کالبدی که تحت تاثیر نیرو های مختلفی پدید می آید و چنانچه بسط ناموزون را تجربه نماید، هزینه های فراوانی همچون تبدیل و تغییرکاربری اراضی کشاورزی و طبیعی، افزایش هزینه زیرساخت، افزایش مصرف سوخت های فسیلی و انتشار گاز های گلخانه ای، جدایی گزینی اجتماعی و... را در ابعاد گوناگون بر شهر و ساکنینش تحمیل می کند. این موضوع اهمیت هدایت و مدیریت گسترش کالبدی شهرها را دو چندان می کند. براین اساس هدف اصلی این پژوهش، تحلیل کمی الگوی توسعه کالبدی شهر یزد در دهه های اخیر می باشد. در پژوهش حاضر از مدل های تحلیلی کمی مختلفی همچون آنتروپی شانون، هلدرن، ضریب موران، مقایسه اراضی پر و خالی شهری و تصاویر ماهواره ای چند زمانه در بازه زمانی 2013-2000-1990 و 2021 برای بررسی الگوی توسعه کالبدی شهر استفاده شده است. نتایج تمامی تحلیل ها حاکی از رشد پراکنده و لجام گسیخته شهر یزد در طی دهه های اخیر می باشد و نتایج مبین آن است که چهره کنونی ساختار کالبدی شهر یزد با توجه به ظرفیت بالای اراضی قابل توسعه در شهر، خوشه ای و نامتوازن بوده و روند پراکنده ای را تجربه می کند. براین اساس پیشنهاد می شود از ظرفیت های درونی و سطوح غیرفعال شهری استفاده گردد.
تحلیل فضایی شاخص رشد هوشمند شهری در شهرهای ساحلی (مطالعه موردی: بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۳
۱۴۸-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
از آنجا که شهرهای ساحلی امروزه، بیشترین رشد شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری را تجربه کرده و تحت تاثیر فعالیت های عظیم انسانی قرار گرفته اند که موجبات رشد پراکنده شهری در زمین های مولد ساحلی و کشاورزی پیرامون این مناطق و بهره برداری بی رویه از منابع طبیعی و کاهش کیفیت اکوسیستمی آنها شده است، پژوهش حاضر با هدف ارانه راهکاری به منظور سنجش میزان هوشمند بودن پدیده رشد شهری در شهرهای ساحلی انجام گرفته است. بدین منظور در پژوهش حاضر به منظور تبیین فضایی رشد هوشمند در سطح شهر ساحلی بابلسر 384 پرسشنامه بین خانوارهای ساکن محلات 22 گانه شهر بابلسر توزیع و شاخصی را با توجه به سه عامل تراکم و فشردگی، دسترسی و مجاورت و ترکیب کاربری های زمین بر اساس مدل اوینگ تعدیل یافته محاسبه نمودیم. بر این اساس با استفاده از روش تحلیل مولفه های اساسی، امتیاز استاندارد هر عامل را با میانگین 100 و واریانس 25 بدست آورده و سپس میزان شاخص رشد هوشمند در سطح محلات شهر محاسبه کرده ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد محلات غرب بابلرود و تا اندازه ای از محلات مرکزی شهر از حیث شاخص رشد هوشمند در موقعیت بهتری نسبت به محلات پیرامونی قرار دارند
ارائه الگویی برای برنامه ریزی و طراحی باغشهرها در نظام شهرسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۲۸۸-۲۶۳
حوزههای تخصصی:
تهیه طرح «باغشهرها» یا «باغستان ها» با تصویب شرح خدمات آن توسط شورای عالی شهرسازی در سال 1389در دستور کار سازمان ها و مهندسین مشاور قرار گرفت و هر چند هم اکنون پیشبرد این موضوع در برخی از استان های کشور با مشکلاتی مواجه شده ولی به طور کلی تدوین سیاست های برنامه ریزی باغشهرها در ایران نیازمند مطالعه ای ویژه است . براین اساس مقاله ی پیش رو بر آن است تا با ارائه ی الگویی برای طراحی و برنامه ریزی چنین سکونتگاه هایی، گامی هرچند کوچک در راستای عملیاتی کردن مفهوم باغشهرها در ایران بردارد در راستای دست یابی بدین هدف، نگارندگان برآنند تا پس از بررسی جایگاه این بحث در ادبیات شهرسازی ایران و جهان، شاخص های مورد نیاز و متناسب با شرایط ایران را از منابع مرتبط استخراج و با بهره گیری از این شاخص ها به نظرسنجی از متخصصین، اساتید و کارشناسان مربوطه در این زمینه بپردازند. گفتنی است که نتایج حاصل از این نظرسنجی از طریق بررسی های آماری-تحلیل عاملی و تحلیل رگرسیونی- به ارائه ی الگویی بهینه منتج می گردد. این تحقیق در زمره ی پژوهش های کاربردی می باشد، رویکرد آن کمی و روش تحقیق تحلیلی است. جامعه ی آماری مورد نظر برای انجام پژوهش در حدود 100 کارشناس متخصص را در بر می گیرد.. بر مبنای الگوی بدست آمده حاصل از یافت های پژوهش در راستای طراحی و برنامه ریزی باغشهرهای ایران می بایستی، نخست، با پیش بینی شرایط سکونتی و شغلی برای تمامی گروه های اجتماعی در پهنه ی باغشهرها و پس از آن، با استقرار مراکز خدماتی، بهداشتی، آموزشی، اداری و نظامی مورد نیاز روستاییان در پهنه ی باغشهرها در راستای ایجاد جاذبه های عملکردی برای انتقال بخشی از جمعیت شهری به این سکونتگاهها و جذب جمعیت روستایی گام برداشت.
سنجش و ارزیابی شاخص های رشد هوشمند در مناطق شهری با تأکید بر مدل تصمیم گیری WASPAS (نمونه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به توسعه کالبدی شهر، یک ضرورت اساسی در برنامه های توسعه شهری محسوب می شود. در ایران گسترش سریع فیزیکی شهرها در قالب رشد بدون برنامه و ناموزون در راستای علل مختلف ازجمله مهاجرت های بی رویه یکی از مشکلات اساسی شهرها محسوب شده که پدیده ای تحت عنوان پراکنده رویی از نتایج رشد این گونه است. پراکنده رویی شهری و آثار متعدد اقتصادی و زیست محیطی آن، صاحب نظران مسائل شهری را به کنکاش جهت یافتن راهبردهایی برای مقابله با این امر واداشت. یکی از این راهبردها، نظریه رشد هوشمند است. رشد هوشمند استراتژی عاقلانه ای برای جهت دادن به پراکندگی به سمت پایداری و توسعه ی هدفمند است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی شاخص های رشد هوشمند در مناطق شهر ساری است.تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است. روش تحقیق با توجه به ماهیت مساله موردمطالعه، توصیفی- تحلیلی است. برای تحلیل داده ها، افزون بر استناد به مطالعات اسنادی و کتابخانه ای از روش های تحلیل آماری استفاده شده و درنهایت رتبه هر یک از مناطق ساری از منظر رشد هوشمند با استفاده از مدل واسپاس ارزیابی شده است. نتایج نشان داد بین مناطق ازنظر شاخص های رشد هوشمند نابرابری وجود دارد. درواقع شاخص های رشد هوشمند در مناطق چهارگانه ساری توزیعی نامتعادل دارد.
شناسایی ظرفیت های توسعه میان افزا در جهت دستیابی به رشد هوشمند شهری، مطالعه موردی: منطقه یک شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
123 - 139
حوزههای تخصصی:
افزایش مشکلات ناشی از رشد بی رویه شهرها، محققان و مدیران شهری را به چاره اندیشی و حل مسائل شهری واداشته است. یکی از راه های مؤثر در کاهش مسائل، رشد هوشمند شهری است که از اصل های مهم آن، توسعه میان افزا می باشد. این اصل بر استفاده و بهره گیری از ظرفیت های درونی شهرها مانند توسعه بر روی زمین های متروکه و بدون استفاده داخل بافت موجود شهرها، توسعه دوباره ساختمان ها و محیط های در حال استفاده تأکید دارد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی ظرفیت های رشد هوشمند بر اساس اصل توسعه میان افزا در منطقه یک شهر یزد می باشد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی می باشد. در تحلیل وضعیت کاربری اراضی منطقه یک شهر یزد مشخص گردید که 34 درصد از منطقه یک شهر یزد را زمین بایر تشکیل داده است. در ادامه جهت شناسایی ظرفیت های توسعه محدوده های ساخته شده معیارهای مؤثر در توسعه با استفاده از مبانی نظری و مطالعه تحقیقات مرتبط با رشد هوشمند و توسعه میان افزا انتخاب گردید سپس با تعیین میزان ارجحیت معیارها نسبت به یکدیگر و به کمک تکنیک SWARA وزن هریک از معیارها به دست آمد. سپس لایه های موردنظر در محیط ARCGIS آماده سازی گردید و از روش مجموع ساده وزنی (SAW) جهت نرمال سازی لایه ها و تلفیق آن ها بهره گرفته شد و نقشه اولویت بندی ظرفیت های توسعه محدوده ساخته شده در چهار طبقه ارائه گردید که اولویت اول 328 هکتار، اولویت دوم 305 هکتار، اولویت سوم 320 هکتار و اولویت چهارم 118 هکتار محاسبه شده است
ارزیابی بازآفرینی بخش مرکزی شهر تبریز با رویکرد رشد هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
151 - 171
حوزههای تخصصی:
چکیدهامروزه تمامی مسئولان درگیر با چالش های پایداری شهر، ایده شهر هوشمندتر، استفاده از فناوری های بیشتر، ایجاد شرایط زندگی بهتر و حفاظت از محیط زیست برای کیفیت زندگی بهتر را پذیرفته اند. بخش مرکزی کلان شهر تبریز منطق بر منطقه ۸ و بخشی از منطقه 10، محدوده ای تاریخی فرهنگی با مساحت ۲۸۶ هکتار و جمعیتی حدود 40 هزار نفر در ۸ محله است. این پژوهش، با هدف ارزیابی و تبیین بازآفرینی بخش مرکزی شهر تبریز با رویکرد رشد هوشمند و در راستای توسعه پایدار محلات مسئله دار منطقه ۸ کلان شهر تبریز تدوین شده است. بررسی حاضر از نظر روش شناختی، کاربردی است که با هدف توصیف و تحلیل اهداف بازآفرینی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان و افراد ساکن در بافت مرکزی است. در بخش نخست با نظرخواهی از خبرگان از روش دلفی استفاده شده است. در بخش دوم از روش معادلات ساختاری از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شده است. مطابق نتایج بهره گیری از مقیاس های طراحی، پیاده محوری، عدالت بین نسلی در وضعیت بالفعل و 3 شاخص مدیریت و بهره وری، مشاغل پایدار و ارزش آفرین در وضعیت بالقوه قرار دارند. همچنین دو شاخص زیست محیطی با بیشترین اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، و شاخص فرهنگی در بازآفرینی با رویکرد رشد هوشمند در بخش مرکزی شهر تبریز تعیین کننده بوده اند. لذا در بازآفرینی بخش مرکزی باید شاخص های موردمطالعه به طور هم زمان و یکپارچه در پروژهای بازسازی بافت مرکزی شهر بکار گرفته شوند تا منجر به پایداری هوشمند شوند
سیاست های کالبدی شهر هوشمند با تاکید بر رویکرد رشد هوشمند (نمونه موردی: شهر اردبیل)
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
11 - 24
حوزههای تخصصی:
نظام شهری ایران علاوه بر مشکلات و معضلات مربوط به رشد سریع جمعیت و افزایش شهرنشینی، با چالش هایی همچون ساختار نامتعادل و نامتوازن فضایی، سازگار نبودن شهرها با بستر و پهنه محیط طبیعی و از همه مهم تر با کاهش یا تخلیه منابع طبیعی، بحران ها و آلودگی های متعدد زیست محیطی دست و پنجه نرم می کند، در همان حال و از منظری دیگر با توجه به سیر تحولات بوجود آمده در عرصه فن آوری اطلاعات و ارتباطات، شهر در حال گذر از یک سکونتگاه صرفاً کالبدی با عملکردهای مرئی و سنتی به سکونتگاه کالبدی با عملکردهای نامرئی و جدید در کنار عملکردهای سنتی خود است. با این تفاسیر هدف این پژوهش تحقق پذیری شهر هوشمند بر اساس شاخص های کالبدی رشد هوشمند است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی تحلیلی است. حجم نمونه مورد نیاز بر اساس فرمول کوکران و جدول مورگان و با توجه به تعداد کل جامعه آماری پژوهش که 160 نفر است، حجم نمونه پژوهش 113 نفر محاسبه شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. یافته ها نشان می دهد که در بین مناطق شهر اردبیل، منطقه های 1 و 4 به ترتیب با 33/0 و 26/0 از پتانسیل شهر هوشمند برخوردار بودند و منطقه ی 3 با امتیاز 20/0 از پتانسیل نیمه برخوردار و منطقه 2 نیز با امتیاز 19/0 فاقد پتانسیل شهر هوشمند بودند. نتایج نشان می دهد که بین مناطق شهری اردبیل در زمینه تناسب با شاخص های رشد هوشمند شهری، تفاوت قابل توجهی وجود دارد و میزان برخورداری مناطق مختلف از شاخص های پژوهش به صورت یکسان نبوده است.
تحلیل ساختاری شاخص های رشد هوشمند جهت شناسایی محرک های کلیدی با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شهرها بیش از هر نقاط دیگری تحت تاثیر فعالیت های انسانی قرار دارند، یکی از کارکردهای اساسی در رشد هوشمند با توجه به رشد جمعیت و کمبود امکانات زیربنایی و اراضی، چگونگی گسترش فیزیکی شهر برای جواب گویی به نیاز های فعلی و پیش بینی برای نیازهای آینده شهر است.
هدف: هدف پژوهش تحلیل ساختاری شاخص های رشد هوشمند با رویکرد آینده نگاری می باشد که محرک های کلیدی در آینده شهر ساری را شناسایی و خوشه بندی کرده است.
روش شناسی تحقیق: مقاله حاضر از حیث روش شناسی توصیفی - تحلیلی و از حیث هدف گذاری کاربردی می باشد. در تهیه شاخص های رشد هوشمند داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری تعداد 20 نفر از خبرگان و متخصصان دانشگاهی و پژوهشی حوزه شهری به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. جهت تجزیه تحلیل داده ها و اطلاعات نیز از روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو پژوهش شهر ساری می باشد.
یافته ها: 50 محرک های اولیه در 5 بعد رشد هوشمند شهری ( اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی-فضایی،زیست محیطی و دسترسی) شناسایی و خوشه بندی شده است که با نرم افزار میک مک تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان دهنده درجه پرشدگی ماتریس 88/96 درصد می باشد که بیان می کند عوامل انتخاب شده تأثیر زیاد و پراکنده ای بر همدیگر داشته اند و سیستم از وضعیت ناپایداری برخوردار بوده است که اکثر محرک ها در محدوده محرک های دووجهی قرار دارند.
نتایج: 12 محرک کلیدی: سیاست های برنامه ریزی برای افزایش تراکم، بازنگری طرح های شهری و انعطاف پذیر نمودن آنها، توسعه مراکز مدیریت محلی، توزیع مناسب تأسیسات و تجهیزات، تشویق شهروندان و افراد ذینفع در برنامه ریزی و تصمیمات شهر، توسعه محلات با کاربری های مختلط، ایجاد واحدهای همسایگی متراکم، تقسیم مساوی منابع مالی و بارهای مالی، منطقه بندی مختلط، تأکید بر مجاورت کاربری های سازگار، توزیع عادلانه خدمات در سطح محلات و استفاده از زمین های بایر و متروکه شهری هستند که ترتیب در کالبدی-فضایی 7 محرک، اجتماعی-فرهنگی 2 محرک، دسترسی 2 محرک و دسترسی یک محرک موثر بر وضعیت آینده شهر ساری می باشند.