مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
برنامه ریزی راهبردی
حوزه های تخصصی:
حضور در بازارهای رقابتی، حاصل از جهانی شدن تجارت، تنها با به کارگیری راهبردی متناسب با شرایط به شدت پویای بازار، در کسب مزیت رقابتی نسبت به رقبا و تلاش برای حفظ آن، امکان پذیر خواهد بود. در این خصوص، لازم است که سازمان ها با مجهز شدن به دانش روز، خود را برای مقابله با هرگونه تغییری آماده کنند. امروزه در جهان، تفکر راهبردی، دانش را به عنوان مهم ترین منبع راهبردی و یادگیری را به عنوان مهم ترین قابلیت راهبردی برای کسب و کار، در نظر می گیرد. مدیران، به منظور کسب مزیت رقابتی برای سازمان هایشان و تحقق ماندگاری در بازار رقابتی کسب و کار، به این نتیجه رسیده اند که باید با به کارگیری سرمایة فکری کارکنان خود، سازمان را مدیریت کنند. برای این منظور، بسیاری از سازمان ها، طیف وسیعی از برنامه ها و پروژه های مدیریت دانش را به کار گرفته اند. با این که بسیاری از این طرح ها، از جمله مدیریت سرمایه های فکری و مدیریت دانش، مورد توجه قرار گرفته اند، اما در کمتر سازمانی، این طرح ها به عنوان نوعی راهبرد کسب و کار، در نظر گرفته می شوند. با توجه به ویژگی هایی که دانش و یادگیری با خود به همراه دارند، مانند: کسب آنها در طول زمان و غیر قابل تقلید بودن آنها برای سازمان های رقیب، لازم است که به دانش با دیدی کلان تر، نگاه کرد. بسیاری از محققان بر این باورند که مزیت راهبردی ای که مدیریت دانش با خود برای سازمان به همراه می آورد، می تواند باعث کسب اطلاعات لازم دربارة رقبا، قبل از ورود آنها به عرصة کسب و کار، شود. rnدر همین راستا، در کشور ما نیز سازمان ها، نباید از سایر شرکت های فعال دنیا، عقب بمانند و با توجه به این که در آینده ای نه چندان دور، ایران وارد عرصة تجارت جهانی WTO، می شود لازم است که تمام سازمان ها، به خصوص شرکت های خصوصی، برای حضور در این عرصه و ماندگاری طولانی در این بازار، آماده شوند که این نیز تنها با یک برنامه ریزی صحیح و بر اساس شناخت توانمندی های سازمان، شرایط محیط بازار و تحولات فن آوارنه و دانش روز، محقق می شود. مدل تجزیه و تحلیل SWOT سنتی، یکی از ابزارهایی است که کمک شایانی به سازمان ها، برای شناسایی وضعیت کنونی خود از طریق آگاهی از امکانات، فرصت ها و تهدیدهای محیطی، می کند که به عنوان پایه و اساس لازم، برای همه سازمان ها، محسوب می شود. پس از شناسایی وضعیت کنونی سازمان، از طریق نظام مدیریت دانش، پایگاه های دانشی و حوزه های دانشی درون سازمان، به کمک الگوی KSWOT، نقاط ضعف و قوت، بر اساس دیدگاه دانش بنیان، برای سازمان، مشخص می شود.rnدر این مقاله، سعی شده است تا پس از مرور ادبیات و بررسی مبانی نظری برنامه ریزی راهبردی به صورت عام و برنامه ریزی راهبردی از طریق الگوی KSWOT به صورت خاص و همچنین با شناسایی عوامل حیاتی موفقیت سازمان با کمک ماتریس های ارزیابی عوامل داخلی و خارجی از دیدگاه دانشی، مدلی طراحی شود که با استفاده از آن، بتوان، موقعیت فعلی شرکت مورد بررسی در صنعت قطعه سازی خودرو را تعیین کرد و راهبرد دانشی مناسبی را به این سازمان ارایه کرد.
تحلیل راهبردی حوزه ی فناوری های عصبی در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
19 - 35
حوزه های تخصصی:
حوزه ی علوم مغزی به دلیل ارتباط مستقیم با سلامت انسان و نیز کاربردهای فناورانه متنوع آن، از اهمیت فراوانی برخوردار است. فناوری های عصبی دارای دورنمای بسیار روشنی هستند و به همین دلیل، کشورهای توسعه یافته با اختصاص بودجه های قابل توجه در این زمینه پیش رو می باشند. به علت نوظهور بودن این فناوری ها، تا کنون تحلیل راهبردی مناسبی برای این حوزه در کشور ارائه نشده است. هدف این پژوهش تعیین سطوح آمادگی فناوری و شناسایی و اولویت بندی راهبردهای متناسب با وضعیت کشور در حوزه ی فناوری های عصبی است. برای نیل به این هدف، از توزیع پرسش نامه بین جامعه ی آماری شامل 40 خبره ی حوزه ی فناوری های عصبی استفاده شده است. در قسمت تحلیل داده ها با استفاده از روش ماتریس SWOT وزن دهی به عوامل خارجی و داخلی صورت گرفته و جایگاه راهبردی کشور مشخص می گردد. سپس مقایسه زوجی بین راهبردهای مربوطه انجام می شود و در انتها، ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی راهبردهای منتخب را بر اساس جذابیت، اولویت بندی می نماید. با توجه به نتایج بدست آمده، کشورمان در زیرشاخه ی واسط مغز به رایانه دارای بیش ترین سطح آمادگی فناوری(سطح 6) و در زیر شاخه ی واسط مغز به مغز دارای کمترین سطح آمادگی فناوری (سطح1) می باشد. همچنین تحلیل راهبردی عوامل داخلی و خارجی حکایت از آن دارد که ایران در حوزه ی فناوری های عصبی در جایگاه راهبردی محافظه کارانه(ضعف-فرصت) قرار گرفته است. 10 راهبرد مرتبط با این جایگاه به صورت مقایسه زوجی مورد ارزیابی قرار می گیرند و پس از آن 5 راهبرد منتخب در این مرحله، با استفاده از ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی اولویت بندی می شوند.
برنامه ریزی راهبردی گردشگری کردستان بر پایه هویت رقابت پذیری منطقه ای با استفاده از تکنیک Meta-SOWT(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
17 - 30
حوزه های تخصصی:
امروزه گردشگری به عنوان یک فعالیت پویای اقتصادی، نقش مهمی در توسعه اقتصاد جوامع انسانی ایفا می کند. گسترش گردشگری بر درآمد ملی، منابع ارزی، اشتغال و دیگر شاخص های کلان اقتصادی تأثیرگذار است. در واقع در عصر حاضر، با توجه به مقوله جهانی شدن اکثر کشورها و شهرها سعی دارند با برنامه ریزی های مناسب در محیط رقابتی به وجود آمده جایگاه رقابتی خود و متعاقب آن کیفیت زندگی اجتماعات خود را بهبود بخشند. در تحقیق حاضر اهداف زیر دنبال می شود:1- تعیین جایگاه گردشگری استان کردستان با رقبای منطقه ای، 2- شناسایی مهم ترین منابع و قابلیت های گردشگری کردستان که دارای ویژگی (VIRO)( نادر بودن، تکرار نشدنی، تقلیدناپذیر و غیرقابل جایگزین) هستند و 3- شناسایی مهم ترین عوامل کلان تأثیرگذار بر گردشگری کردستان. یکی از روش های برنامه ریزی در زمینه گردشگری برنامه ریزی راهبردی و استراتژیک با تکنیک Meta-SWOT است. تکنیک Meta-SWOT براساس رهیافت داخل به خارج و به نوعی دیدگاه مبتنی بر منابع است. داده ها و اطلاعات موردنظر در دو بخش ابتدا از طریق مطالعه اسنادی و کتابخانه ای و سپس به صورت میدانی و نظرخواهی از 25 نفر از کارشناسان متخصص در امر گردشگری که به روش هدفمند انتخاب شده اند، تهیه شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مهم ترین عوامل کلان تأثیرگذار بر گردشگری کردستان عبارتنداز مدیریت کلان کشور، سیاست های خارجی دولت و تحریم های بین المللی. عدم تخصیص بودجه به امر گردشگری و عدم توجه به صنعت گردشگری در سطح کشور از دیگر عوامل اثرگذار بر گردشگری کردستان است. مهم ترین رقبای منطقه ای گردشگری کردستان در افق سند چشم انداز 1404 استان های کرمانشاه و همدان هستند.
برنامه ریزی راهبردی گردشگری شهری با رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در بافت های تاریخی مطالعه موردی: بافت قدیم شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
53 - 66
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی فرهنگ مبنا و گردشگری فرهنگی، دو روی سکه نوسازی بافت های ارزشمند شهری محسوب می شوند؛ اولی فرایندی همه جانبه برای نجات بافت قدیم شهر از اضمحلال کالبد و فعالیت و دومی رهیافتی کارآمد با بُن مایه مشارکت مردم، میراث فرهنگی و هنر در بسیج نیروهای اجتماعی و فرهنگی بافت قلمداد می شوند. در این مقاله تعامل این دو در چارچوب برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری فرهنگیِ بافت قدیم شهر رشت که محدوده محلات زاهدان و ساغریسازان را در بر می گیرد، مورد کنکاش قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی_تحلیلی بوده و از ترکیبی از ابزارهای کیفی و کمی شامل پرسشنامه و جداول تحلیل عوامل درونی و بیرونی برای طبقه بندی و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که بافت قدیم شهر رشت با وجود دارا بودن منابع فرهنگی درون خود، به دلیل ضعف زیرساخت های گردشگری فرهنگی و عدم خلاقیت در کاربست فرهنگ و هنر در فرایند بازآفرینی فرهنگ مبنا نتوانسته از این منابع محلی بهره جوید. در راستای بهره گیری از این ظرفیت ها، راهبردهای دارای اولویت به همراه سیاست های اجرایی و برنامه اقدامات به منظور فعالسازی این ظرفیت ها برای توسعه گردشگری فرهنگی در عین حفاظت فعال از هویت و میراث بافت، تدوین شدند. ایجاد جاذبه های گردشگری نو و متفاوت با احیای سنت های آیینی و بومی بافت و ارائه به گردشگران، بهسازی بناهای تاریخی با تزریق فعالیت های جاذب برای گردشگران و پیاده راه سازی محور دارای قابلیت بازار_ خواهر امام _زرجوب از جمله با اولویت ترین راهبردهای تدوین شده برای بازآفرینی فرهنگ مبنا از طریق گردشگری شهری در بافت قدیم شهر رشت محسوب می شوند.
تحلیلی بر برنامه ریزی راهبردی فضایی سیاست های مسکن با استفاده از مدل متا-سوات مطالعه موردی: شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
59 - 70
حوزه های تخصصی:
تأمین مسکن مناسب برای زندگی مطلوب به عنوان نخستین توقع جوامع از حکومت ها مطرح و دولت ها بسته به دیدگاه های خود ناگزیر از توجه به مقوله تأمین مسکن بوده اند. با توجه به ناکارآمدی رهیافت های ﺳﻨﺘﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی در ﺣﻞ ﻣﻌﻀﻼت و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ به ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ روزاﻓﺰون رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ ﻋﺮﺻﻪ ﻫﺎی ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﯽ، در دﻫﻪ اﺧﯿﺮ ﺑﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ روﯾﮑﺮد از برنامه ریزی به منظور رﺷﺪ اﻗﺘﺼﺎدی ﺻﺮف، برنامه ریزی فضایی راهبردی با ارائه سیاست های اجرایی مسکن در جهت دستیابی به عدالت اجتماعی می تواند راهگشا باشد. این تحقیق توصیفی _تحلیلی است. بدین منظور ابتدا در مرحله جمع آوری داده ها از مطالعات اسنادی و در مرحله پیمایشی بنا به ماهیت موضوع از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، شهر کرمانشاه است. برای آنالیز و روشنگری پرسشنامه ها از مدل متا سوات استفاده شده است. این پژوهش بعد از شناخت مسائل و مشکلات شهر و کسب نظر از کارشناسان و متخصصان حوزه مسکن، درنهایت با اجماع نظر نخبگان به این نتیجه رسید که تأثیرگذارترین برنامه ها، سیاست انبوه سازی مسکن و مسکن مهر بوده است. باوجود همه اقدامات از بعد کمی، شهر کرمانشاه در دهه 90 با کمبود نزدیک به 20 هزار واحد مسکونی برای شهروندان خود روبه رو است. ارائه تسهیلات مسکن برای گروه های مختلف درآمدی، تشویق بخش خصوصی برای ساخت و تأمین مسکن از طریق شیوه های صنعتی با آموزش و فرهنگ سازی و تسهیلات مادی برای انبوه سازان و بخش خصوصی، اجباری کردن مقررات ملی ساختمان و نظارت بهینه و برخورد قهری با متخلفان، مهم ترین راهبردهای این پژوهش برای برنامه ریزی توسعه مسکن در شهر کرمانشاه است.
پژوهشی پیرامون تدوین برنامه ریزی راهبردی انجمن کتابداری و اطلاع رسانی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش، تنظیم سند راهبردی و تعیین راهبردهای اصلی برای پیشبرد و ارتقای دانش کتابداری و اطلاع رسانی در استان کرمانشاه است. روش شناسی : این پژوهش از نوع کاربردی است و به روش تحلیل محتوا و پیمایش اجرا شده است. جامعه پژوهش را اعضای اصلی، کمیته های مرتبط و اعضای شرکت کننده در همایشهای و کارگاه های برگزار شده این انجمن تشکیل دادند که با استخراج داده ها و مطالعه درونی و بیرونی انجام شد. یافته ها : نتایج این پژوهش شامل چهار راهبرد اصلی برای بهبود برنامه های انجمن است، شامل: 1. بالا بردن سهم بازار برای خدمات و محصولات کنونی 2. ایجاد تنوع همگون از طریق افزودن خدمات و محصولات جدید با محوریت فناوریهای نوین 3. به فعلیت درآوردن قابلیتها و توانمندیهای مادی و معنوی استادان، پژوهشگران، کتابداران، خیرین، سازمانها و مؤسسات و تمامی علاقمندان به مسائل کتابداری و اطلاع رسانی 4. عرضه محصولات و خدمات به مناطق جغرافیایی جدید، انجمن بر اساس این برنامه ها فعالیت خواهد کرد. کاربردها : انتظار می رود نتایج این پژوهش، بتواند افق و دیدی روشن و جامع از برنامه ها و سیاستهای ریز و درشت این انجمن را در جهت پیاده و عملیاتی کردن آنها، به فعلیت برساند.
تدوین برنامه راهبردی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از مدل دیوید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه راهبردی برای کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفته است. روش : پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی است که در زمره مطالعات موردی قرار می گیرد. جامعه پژوهش را 21 نفر شامل مدیر، معاون، مسئولان و کارکنان کتابخانه مرکزی تشکیل می دهند. به سبب محدود بودن تعداد اعضای جامعه، تمامی اعضا مورد پیمایش قرار گرفتند. اطلاعات مراحل مختلف این برنامه ریزی شامل ماتریس های ارزیابی عوامل داخلی و خارجی، سیاست های راهبردی، و ماتریس «برنامه ریزی راهبردی کمی» [1] طی دو میزگرد و دو سری پرسشنامه، به دست آمده است. برای تدوین برنامه راهبردی، از الگوی جامع مدیریت راهبردی و مدل دیوید استفاده شده است. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد کتابخانه از نظر نقاط قوّت و ضعف در وضعیت متوسط و از نظر فرصت ها و تهدیدها، نزدیک به حد متوسط قرار دارد. در ماتریس QSPM بیشترین نمره یا امتیاز، به راهبردهای SO یا تهاجمی تعلق دارد. نتیجه گیری : با توجه به یافته ها، باید نقاط قوّت تقویت و نقاط ضعف برطرف شود. همچنین، از فرصت ها نهایت استفاده صورت گیرد و با بهره گیری از نقاط قوّت، تهدیدها از بین برود. امتیاز بالای راهبردهای تهاجمی نشان دهنده آن است که کتابخانه با وجود نقاط ضعف و تهدیدهایی که دارد، دارای نقاط قوّت و فرصت های خوبی است که به آن اجازه می دهند رویه راهبردهای تهاجمی را برای تثبیت و توسعه جایگاه خود در سطح ملی و منطقه ای در پیش بگیرد.
بررسی استقرار تجارت الکترونیکی در کتابخانه های دانشگاهی و ارائه راهبردهای مناسب بر اساس مدل (SWOT): مورد پژوهی کتابخانه های دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، بررسی استقرار تجارت الکترونیکی در کتابخانه های دانشگاهی و ارائه راهبردهای مناسب بر اساس مدل(SWOT) است که به صورت مورد پژوهی درکتابخانه های دانشگاه اصفهان انجام شده است. روش : پژوهش حاضر از نوع پیمایشی است. جامعه مورد مطالعه کتابخانه های دانشگاه اصفهان است که مورد تحلیل قرار گرفته اند. داده های این پژوهش از طریق 2 پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده است. یافته ها : داده های حاصل از ارزیابی عوامل داخلی (قوّت ها- ضعف ها) نشان می دهد نقاط قوّت اصلی کتابخانه در مقابل نقاط ضعف اصلی دارای برتری است ولی بُعد مالی، نیروی انسانی، فنی، ارتباط با مشتریان، قوانین، مقررات و سیاست ها دارای ضعف است. داده های حاصل از ارزیابی عوامل خارجی (فرصت ها- تهدیدها) نشان می دهد تهدیدهای اصلیِ کتابخانه بر فرصت های آن برتری دارد ولی کتابخانه در بُعد محصولات و خدمات با تهدیدهای زیادی مواجه است. در این پژوهش 4 راهبرد تهاجمی،10راهبرد تنوع، 5 راهبرد تغییر جهت و 8 راهبرد تدافعی ارائه گردید. نتیجه گیری : بررسی وضعیت کتابخانه های دانشگاه اصفهان نشان داد این کتابخانه ها اگرچه در معرض تهدیدهای محیط خارجی قرار دارند، وضعیت مناسبی برای استقرار تجارت الکترونیکی داشته و راهبردهای تنوع کمک شایانی در تحقق این امر دارند.
تدوین و اولویت بندی راهبردهای اکوسیستم کارآفرینی صنایع دستی اقوام ترکمن با رویکرد ترکیبی SWOT/AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
81 - 92
حوزه های تخصصی:
به کارگیری مدل های برنامه ریزی راهبردی در بخش های مختلف صنعتی به امری رایج تبدیل شده است. هدف از تدوین راهبرد پژوهشی در صنایع دستی توسعه کسب وکارهای جدید جهت کارآفرینی مولد و ایجاد اشتغال است که نیازمند توجه به اکوسیستم کارآفرینی است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه خبرگان آشنا به فرایند پژوهشی و محیط داخلی و خارجی موثر بر این حوزه می باشند. بدین منظور، نمونه ها به صورت غیر تصادفی انتخاب شدند؛ و پس از آشنا نمودن با تدوین راهبرد پرسش نامه مربوطه تکمیل گردید. جهت تدوین راهبردهای پژوهشی مورد مطالعه از مدل SWOT و برای الویت بندی عوامل موثر بر آن که شامل سطح هدف، معیارها، زیر معیارها و گزینه های راهبردی از تحلیل سلسله مراتبیAHP استفاده گردیده است. نتایج حاصله بیان گر این است: منحصر به فرد بودن زیورآلات اقوام ترکمن با بیش ترین وزن با الویت ترین راهبرد برای اجرا در حوزه صنایع دستی این مجموعه است. درنتیجه، فعالان حوزه صنایع دستی مورد مطالعه بایستی با استفاده از نقاط قوت خود بکوشند تا از فرصت های پیش رو به بهترین حالت ممکن بهره برداری نمایند.
تحلیلی بر برنامه ریزی راهبردی شهر سنندج با رویکرد شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
789 - 812
حوزه های تخصصی:
شهرهای خلاق، مراکز نوآوری، خلاقیت و تبدیل ایده به ثروت و همچنین مکانی جذاب برای کارکردن و زندگی شهروندان به ویژه نسل جوان هستند. همچنین می توانند مکانی برای جذب گردشگران و توانمندسازی بخش های مختلف اقتصادی باشند. خلاقیت شهری به عنوان یک رویکرد راهبردی می تواند بر کیفیت های زیستن در شهر تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر با هدف تحلیلی بر برنامه ریزی راهبردی شهر سنندج با رویکرد شهر خلاق انجام شده که ضمن تأکید بر جنبه کاربردی بودن آن، بر مبنای الگوی پراگماتیسم (آمیخته)، با فن پیمایشی و به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. شیوه جمع آوری داده ها بر مبنای پرسشنامه محقق ساخته بوده است که روایی آن براساس نظر استادان و صاحب نظران و پایایی آن براساس آلفای کرونباح با ضریب 765/0 تأیید شده است. جامعه آماری کل شهر سنندج بوده است. حجم نمونه ها براساس روش کوکران 384 نفر بوده و نمونه ها براساس روش تصادفی طبقه ای ساده با فن انتساب متناسب از میان مناطق سه گانه شهر سنندج انتخاب شده اند. همچنین نمونه های کارشناسان و متخصصان مربوط (متخصصان شهرسازی، جغرافیا، معماری، جامعه شناسان در حوزه فرهنگ و مردم شناسی، اقتصاد، موسیقی و صنایع دستی، گردشگری، ایران شناسی و ادبیات کردی)، به صورت تمام شماری به تعداد 15 نفر انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری و تکنیک SWOT و برای انجام روش های ذکرشده نیز از نرم افزارهای SPSS, AMOS و ArcGIS استفاده شده است. نتیجه تحلیل معادلات ساختاری بیانگر آن است که بعد فرهنگی با بار عاملی 95/0، بیشترین تأثیرگذاری را داشته و مهم ترین بعد در برنامه ریزی راهبردی شهر خلاق شهر سنندج بوده است. به همین ترتیب، بعد اجتماعی با بار عاملی 92/0، عامل اقتصادی با بار عاملی 88/0 و درنهایت عامل مدیریتی و سیاسی با بار عاملی 83/0 در مرتبه آخر و به عنوان کم اهمیت ترین عامل مشخص شده اند. نتایج به دست آمده از برنامه ریزی راهبردی نشان می دهد، بهترین راهبردها برای برنامه ریزی راهبردی شهر سنندج از منظر شهر خلاق، راهبردهای تدافعی هستند. ازجمله راهبردهای مهم این استراتژی می توان به فرهنگ سازی و جلب توجه عمومی به زیبایی و منظر شهر سنندج، سرمایه گذاری بر زیرساخت های مناسب برای ایجاد شهر خلاق و تلاش برای استفاده از شیوه های نوین و تغییر ساختارهای سازمانی سنتی اشاره کرد.
اولویت بندی سناریوهای توسعة گردشگری منطقه ارسباران از منظر جامعه هدف (مطالعه موردی: شهرستان هوراند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به پتانسیل های موجود در جنگل های ارسباران ایران و به ویژه شهرستان هوراند و تنوع گونه های گیاهی و جانوری، برنامه ریزی با هدف شناخت این موهبت می تواند منبع درآمد پایداری برای توسعه گردشگری منطقه ای باشد. این پژوهش با هدف اولویت بندی سناریوهای توسعة گردشگری منطقه ارسباران از منظر جامعه هدف شامل گردشگران بالقوه و بالفعل و نیز طراحی سناریوهای آتی به منظور توسعه گردشگری و انتخاب سناریوهای مرجح برای دستیابی به این مهم انجام گرفته است. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. در فرآیند پژوهش از مطالعات اسنادی، مطالعات میدانی و مشاهده، مصاحبه با کارشناسان و خبرگان مرتبط و پپیمایش گردشگران بالقوه و بالفعل (شامل 384 نفر در قالب گروه های عمده گردشگری) و گروه خبرگان (21 نفر) استفاده شده است. در فرآیند پژوهش چهار سناریو مستخرج شامل ادامه وضعیت یا رویه فعلی، تاکید بر توسعه و بهبود زیرساخت های فیزیکی و انسانی به ویژه زیرساخت و سرمایه گذاری بخش خصوصی و دولتی، تاکید بر توسعه و بهبود برنامه های بازاریابی با تاکید بر انتخاب بازار هدف و جذب گردشگر و تعریف فعالیت های جدید و ایجاد تنوع در عرضه جنگل به گردشگران ارائه شد. نتابج نشان می دهد که از نظر خبرگان تمامی سناریوهای مستخرج دارای اهمیت است اما سناریوی تاکید بر توسعه و بهبود زیرساخت های فیزیکی و انسانی به ویژه زیرساخت و سرمایه گذاری بخش خصوصی و دولتی به عنوان سناریوی برتر انتخاب و راهکارهای پیشنهادی مناسب با هدف توسعه گردشگری اکوتوریسم جنگل ارائه شده است.
راهبردهای توسعه گردشگری تاریخی فرهنگی بر پایه برنامه ریزی راهبردی مشارکتی (مورد: شهرهای قبله، لاهیج، خینالیج در کشور آذربایجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه م ی راث تاریخی(فرهنگی) وگ ردش گ ری ب رای م ردم ب ه م وض وعی آشنا تبدیل شده و برهمین اساس، مناطق تاریخی و بافتهای کهن به دلیل فضاهای ارزشمند می توانند به-عنوان اماکن مناسب برای جذب گردشگران بویژه خارجی باشند که در جست وجوی مکانهای منحصر به فرد، جذب این مناطق شده و زمینه ساز رونق گردشگری و منافع ناشی از آن می شوند. در همین راستا پژوهش پیش رو، با هدف شناسایی پتانسیلها وتنگناهای گردشگری تاریخی-فرهنگی در مناطق باستانی قبله،لاهیج و خینالیق کشور آذربایجان و ارائه راهبردهایی براساس نتایج پژوهش به نگارش درآمده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی می باشد. روش جمع آوری داده ها براساس روش کتابخانه ای و پیمایشی بوده و از جامعه آماری یعنی خبرگان و مدیران جمع آوری شده است. جهت شناسایی عوامل کلیدی داخلی و خارجی توسعه گردشگری و راهبردهای توسعه آن، از الگوی تحلیلی سوات براساس دیدگاه جامعه نمونه استفاده شده است. همچنین، جهت اولویت بندی و مشخص کردن درجه تاثیر عوامل چهارگانه سوات و زیرعوامل و راهبردهای تدوین شده، از فرایند تحلیل شبکه ونرم افزار Super Decision استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که S8(ارزش منطقه به لحاظ تاریخی،فرهنگی،معماری و قوم نگاری) و S6(ورود تعداد بالایی از گردشگران به منطقه) با امتیازهای989/0 و972/0 بیشترین تاثیر را در بین زیرمعیارها داشته اند و همچنین، راهبرد برنامه ریزی برای حمایت از مناطق حفاظت شده جهت پایداری تقاضای گردشگری منطقه (بویژه تاریخی-فرهنگی) (SO2) با 3651/0 به عنوان راهبرد اصلی و ایجاد مراکز خدماتی و تسهیلاتی اقامتی گردشگران در محدوده حفاظتی و مرمت شده تاریخی و ارتقاء استانداردهای آن برای ارائه خدمات بهتر درمنطقه تاریخی موردنظر(SO1) با 3455/0 به عنوان راهبرد جایگزین شناخته شده اند.
بررسی و تحلیل سطح دسترسی محلات به خدمات شهری (نمونه موردی: محلّات شهر مهریز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۹
63 - 76
حوزه های تخصصی:
نحوه ی توزیع خدمات شهری و برقراری عدالت در توزیع خدمات شهری در سطح محلّات نقش بسیار مهمی در گام برداشتن به سوی توسعه ی پایدار دارد. توزیع مناسب خدمات شهری سبب می گردد تا از مهاجرت های درون شهری، خالی شدن بعضی از محلّات، رشد بی قواره ی شهر و تحمیل هزینه های اضافی جلوگیری به عمل آید. در این پژوهش به صورت موردی، محلات 12 گانه شهر مهریز در ارتباط با 14 نوع خدمات شهری (مهدکودک، دبستان، راهنمایی، متوسطه، کتابخانه ها، مراکزبهداشت، داروخانه، اورژانس، پارک های محلّه ای، آتش نشانی، آرامستان، فضاهای ورزشی، کاربری های اداری- انتظامی و مراکز مذهبی محلّه ای) مورد بررسی قرار گرفته است. اهداف این مقاله شامل مشخص نمودن سطح عملکردی خدمات شهری در سطح محلّات شهر مهریز، بررسی تعادل فضایی جمعیّت در یک دوره 17 ساله و تعیین رابطه ی شاخص مرکزیّت با میزان جمعّیت در محلّات مختلف شهر می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد توزیع خدمات در سطح محلّات بر اساس شعاع عملکردی آن به صورت مناسب صورت نگرفته است و دسترسی مناسبی به اکثر خدمات به ویژه خدمات حیاتی مانند پایگاه های اورژانس و آتش نشانی وجود ندارد که این کمبود حتی می تواند جان شهروندان را در معرض تهدید قرار دهد. همچنین میزان ضریب شاخص مرکزیت از 2.6 برای محلّه سرحوض تا 562.78 برای محلّه بغداداباد می باشدکه خود نشان از توزیع نامناسب خدمات دارد. در ضمن تعادل فضایی جمعّیت در یک دوره 17 ساله تقریباً ثابت بوده و رابطه معناداری بین شاخص مرکزیّت و میزان جمعیّت در محلّات مختلف شهر وجود دارد و با افزایش ضریب شاخص مرکزیّت، میزان جمعیّت محلّات نیز افزایش می یابد.
رویکردی بر آسیب شناسی شهری از منظر پدافند غیرعامل مطالعه موردی کلانشهر اهواز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۵
63 - 80
حوزه های تخصصی:
ایمنی شهری یکی از اساسی ترین پیش فرض های جامعه جهانی برای برنامه ریزی انسان محور است؛ که پدافند غیرعامل در برابر الگوهای غالب خطرپذیری شهری از مهم ترین راهبردهای ایمن سازی فضاهای شهری می باشد. بر اساس اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با رویکرد توسعه ای – کاربردی و ترکیبی از روش های تحقیق توصیفی – تحلیلی به بررسی موضوع در کلانشهر اهواز پرداخته است. در این راستا جهت دست یابی به اهداف تحقیق از 32 متغیر، در شاخص های فیزیکی و اجتماعی استفاده گردیده است. که وضعیت آسیب پذیری مناطق کلانشهر اهواز را از منظر پدافند غیرعامل مشخص می نماید. در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها با مدل Vikor و تئوری روابط خاکستری (GRA) و نرم افزار GIS، Visio، Grafer، SPSS و EXCEL انجام پذیرفته است. در پژوهش حاضر مناطق شش و دو کلانشهر اهواز بیشترین و کمترین آسیب پذیری را دارا بوده اند. همچنین براساس مدل GRA-VIKOR در شاخص اجتماعی منطقه شش با میزان 0.928 درصد بیشترین میزان آسیب را در رویکرد پدافند غیرعامل دارا بوده است و میزان عدد مدل GRA-VIKOR در شاخص کالبدی فیزیکی کمترین آن برابر 0.166 درصد مربوط به منطقه دو کلانشهر اهواز بوده است. لازم به ذکر است در این پژوهش جهت تعیین این آسیب پذیری ابتدا میزان تاثیر گذاری هر شاخص مشخص گردید. در مرحله بعد با در نظر گرفتن دو عامل وزن و فاصله از ایده آل میزان تاثیر گذاری مشخص گردید. ولی در عین حال شرایط مدل VIKOR نیز دخالت داده شده است. تا بتوان برنامه ریزی و سیاست لازم جهت کاهش آسیب پذیری انجام گیرد.
طراحی الگوی برنامه ریزی توسعه گردشگری شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
67 - 81
حوزه های تخصصی:
گردشگری به عنوان متنوع ترین و بزرگترین فعالیت خدماتی درجهان، مهمترین منبع درآمد و ایجاد فرصت های شغلی برای بسیاری از کشورهای دنیا است. از گردشگری به عنوان موتور توسعه نام برده می شود، و به علت اهمیتی که از نظر اقتصادی، اجتماعی دارد روز به روز بیشتر مورد توجه قرار گرفته و دولت ها به آن اهمیت می دهند و امروزه یکی از پایه های اصلی و استوار اقتصاد جهان است که با ایجاد بالاترین میزان ارزش افزوده به صورت مستقیم و غیرمستقیم می تواند سایر فعالیت های اقتصادی و فرهنگی را تحت تأثیر قراردهد. برنامه ریزی و توسعه گردشگری به عنوان عامل مهمی درروند اقتصادی شدن امور اجتماعی، فرهنگی، و نگرش ابزاری و کاربردی و کالایی به طبیعت و فرهنگ، توجه به دیدگاههای مختلف درباره گردشگری را ضروری می سازد. معمولا از توریسم به عنوان ابزاری برای تحریک اقتصادهای بحرانی و تقویت فعالیت های توسعه ای از طریق ایجاد مشاغل و درآمد استفاده می شود.. در تحقیقات معمول برنامه ریزی راهبردی از تکنیک SWOT برای ارائه راهبردهای پیشنهادی استفاده می گردد که این روش دارای کاستی هایی مانند پیشنهاد تنها یک گروه از راهبردهای شناسایی شده و کنار گذاشتن سایر راهبردها و همچنین عدم ارائه تصویری روشن از روند برنامه ریزی و سطوح مختلف آن و عدم مشخص کردن راهبردهای زیربنایی(مستقل ترین) و وابسته ترین راهبردها می باشد. لذا در تحقیق حاضر که در پی شناسایی پتانسیل های گردشگری شهرستان بابلسر و اتخاذ استراتژی هایی بر مبنای این پتانسل ها، جهت برنامه ریزی توسعه ی گردشگری این شهرستان است؛ این پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها نیز مبتنی بر روش های اسنادی و پیمایشی است. بدین ترتیب داده های تحقیق از چهار گروه جامعه ی آماری (جامعه میزبان، گردشگران، مسؤولان و کارشناسان گردشگری) جمع آوری شد. برای تحلیل عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر شهرستان بابلسر و تدوین استراتژی های توسعه، مدل SWOT و برای طراحی و تبیین راهبردهای شناسایی شده از مدلسازی ساختاری تفسیری و نرم افزار ISM به کار رفته است. بر پایه نتایج راهبردهای تنوع بخشی (ST) برای برنامه ریزی در جهت توسعه گردشگری شهر بابلسر قابل قبول می باشند که موجب حفظ و نگهداری وضع موجود گردند. با توجه به راهبردهای معیار (ST) شناسایی شده و مدلسازی ساختاری تفسیری در محیط نرم افزار ISM نتایج نشان داد که راهبرد تدوین مقررات و ضوابط مربوط به چگونگی استفاده از مراکز گردشگری زیربنایی ترین و راهبردهای تقویت زیرساخت های گردشگری، استفاده از افراد متخصص در برنامه ریزی و توسعه و بهبود مراکز ارائه دهنده خدمات به گردشگران وابسته ترین راهبردها در ساختار مدل برنامه ریزی راهبردی می باشند.
تحلیل عوامل مؤثر در برنامه ریزی راهبردی گردشگری میراثی(مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
237 - 250
حوزه های تخصصی:
گردشگری میراثی به عنوان گردشگری فرهنگی و موتور محرکه توسعه مناطق از مهم ترین مواردی است که نیازمند اتخاذ برنامه های راهبردی فضایی منسجم متناسب با پتانسیل ها و شرایط بومی منطقه است. در چارچوب این برنامه ریزی، نیاز است تا تمامی ظرفیت ها و دارایی های موجود در حوزه گردشگری میراثی از طریق پیوندهای فضایی به صورتی یکپارچه شناسایی شود و به نقش و جایگاه متعدد و متفاوت بازیگران اصلی در توسعه این نوع گردشگری و همین طور مقررات اتخاذشده از سوی آن ها توجه ویژه ای داشت تا بتوان عوامل مؤثر در برنامه ریزی راهبردی این نوع گردشگری را شناسایی کرد. ازاین رو هدف این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر برنامه ریزی راهبردی گردشگری میراثی در شهر تهران می باشد تا با استفاده از آن بتوان الگوی برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری میراثی شهر تهران را ارائه داد. روش پژوهش، آمیخته و از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای داده های موردنیاز جمع آوری شده است. جامعه آماری پژوهش گروه خبرگان در نظر گرفته شده است. برای ارزیابی میزان اهمیت راهبردهای شناسایی شده پژوهش از مدل سوارا استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که محورهای راهبردی قوانین با وزن نهایی 2/73، راهبردی برنامه ریزی و مدیریت با وزن نهایی 1/59، راهبردی اجتماعی با وزن نهایی 1/17 و راهبردی اقتصادی با وزن نهایی 1/95 به ترتیب مهم ترین عوامل اصلی در تحقق توسعه گردشگری میراثی شهر تهران می باشند و در میان راهبردهای محور قوانین راهبرد ارائه بسته های تشویقی برای تعمیر و مرمت ابنیه های تاریخی از طرف دولت، در میان راهبردهای اقتصادی، راهبرد حمایت از ایجاد اشتغال و افزایش درآمد عمومی در سطح جامعه محلی، در میان راهبردهای محور برنامه ریزی و مدیریت، راهبرد حفاظت از ابنیه و آثار تاریخی و در میان راهبردهای محور اجتماعی، راهبرد جلوگیری از آسیب دیدن فرهنگ بومی در اثر برخوردهای مکرر گردشگران بافرهنگ های متفاوت، مهم ترین راهبردها در میان راهبردهای برنامه ریزی گردشگری میراثی شهر تهران می باشند.
تبیین چارچوب مولفه های پایداری شهری بر اساس مدل مفهومی شهر تعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
109-127
حوزه های تخصصی:
اهداف: «شهر تعالی» با هدف رشد شهروندان، شهر و توسعه پایدار معرفی شده است. پرسش آن است که شهر و شهروند چگونه می توانند در یک رابطه دوطرفه، موجب تعالی یکدیگر شوند. هدف این پژوهش آن است تا به تبیین مؤلفه های شهر تعالی در سه بعد پایداری زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی از منظر قرآن کریم بپردازد. روش ها: روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی، بر اساس رویکرد برنامه ریزی راهبردی به شهر و شهروندان است. چارچوب مفهومی به نظریه معماری سرآمد وابسته است و در آن با رویکرد تفسیری، محتوای قرآن کریم در تفاسیر معتبر مورد کدگذاری قرار می گیرد. سپس نسبت به طبقه بندی و مقوله بندی متون انتخابی توسط نرم افزار ATLAS.ti اقدام شده است. یافته ها: در مجموع از میان گزاره های مرتبط با موضوع پژوهش، 315 کد استخراج گردید که در 53 مؤلفه و 18مقوله دسته بندی شدند و در نهایت در سه بعد جهان بینی، گرایش و اعمال و رفتار، مدل نهایی منتج شده، در سه بعد پایداری زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی ارائه گردید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش سه بعد اساسی مانند 1- جهان بینی الهی شهروندان، 2- رایش به سمت کمال در انسان ها، و 3- اعمال و رفتار شهروندان در چارچوب قوانین الهی مورد تأکید بوده و انتظار می رود که این نگرش منجر به «تعالی»، و توسعه پایدار شهری و دست یابی به آرمانشهر پایدار شود. در مدل نظری توضیح داده شده، شهروندان نقشی کلیدی در ایجاد «شهر تعالی» بر عهده دارند.
سیاست گذاری ارتقای نشاط اجتماعی در سکونتگاه های غیررسمی (نمونه موردی: محله کشتارگاه- ارومیه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
77 - 94
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش سیاست گذاری برای ارتقای نشاط اجتماعی در محله کشتارگاه می باشد. روش تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی-تحلیلی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات به دو صورت اسنادی و میدانی می باشد. ابزار گردآوری داده ها شامل: مشاهده، پرسشنامه، مصاحبه و فیش برداری می باشد. جامعه آماری پژوهش ساکنین محله کشتارگاه بوده و روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری غیراحتمالاتی و در دسترس است. برای نمونه گیری از فرمول کوکران استفاده شده است که حجم نمونه 372 نفر به دست آمده است. روایی پرسشنامه توسط متخصصین امر و پایایی توسط آزمون آلفای کرونباخ و با مقدار 724/0 تایید شده است. تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت کمی و با استفاده روش آماری آزمون t تک نمونه ای و سیاست گذاری با استفاده از مدل SWOT و ماتریس QSPM صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشانگر این است که ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی نشاط اجتماعی، تفاوت معناداری با سطح متوسط ندارند و این موضوع نشانگر متوسط بودن سطح نشاط در محله کشتارگاه می باشد. با توجه به وضعیت سرانه های محله و همچنین نتایج آزمون t تک نمونه ای می توان نتیجه گرفت وضعیت نشاط در سطح پایینی قرار دارد که نیازمند تدوین برنامه ریزی خاص در جهت سیاست گذاری ارتقای نشاط در این محله می باشد. همچنین با توجه به نتایج حاصل از ماتریس درونی و بیرونی، نشاط اجتماعی در محله کشتارگاه به لحاظ موقعیت استراتژیک در منطقه استراتژی محافظه کارانه قرار دارد که نیازمند این است که از مزیت های موجود در فرصت ها برای جبران نقاط ضعف استفاده شود. در این راستا و با استفاده بهینه از پتانسیل های موجود در محله، راهبردهایی تدوین و اولویت بندی شده است.
از تدوین چشم انداز شهر سرخس تا برنامه ریزی عملیاتی شهرداری
حوزه های تخصصی:
تغییرات رخ داده شده در عرصه جهانی و شهری به این معناست که پیش بینی آینده شهری مبهم است و دیگر نمی توان فقط با استفاده از طرح های جامع به پیش بینی آینده شهرها پرداخت. در این میان، شهرهای مرزی به دلیل عملکرد فضایی شان، از موقعیت ویژه ای برخوردارند. تدوین چشم انداز توسعه شهری سرخس برای سال 1415، تنظیم چارچوب راهبردی در حوزه مدیریت شهری و همچنین ارائه برنامه عملیاتی 5 ساله شهرداری (1400-1396) اهداف تحقیق هستند. در این راستا شش کارگروه اجتماعی_فرهنگی، حمل ونقل، خدمات شهری و محیط زیست، مدیریت بحران، شهرسازی_ معماری و خدمات مدیریت تشکیل شد. کارگروه اقتصاد نیز نقش کارگروه پشتیبان را ایفا نمود. روش تحقیق ترکیبی است و به 36 سازمان شهر سرخس مراجعه شد و 36 مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گشت. 177 پرسشنامه در میان کارشناسان سازمان ها توزیع شد. دو نشست با نخبگان شهری برگزار شد و نتایج در قالب جدول SWOT ارائه گردید و راهبردها با روش QSPM اولویت بندی شدند. یافته های تحقیق عبارت اند از: تدوین چشم انداز توسعه شهر سرخس در 6 کارگروه، تدوین چشم انداز نهایی شهر سرخس، تدوین برنامه راهبردی توسعه شهری و تدوین برنامه عملیاتی شهرداری (1400-1396). در ارتباط با برنامه ریزی عملیاتی، کارگروه اقتصاد برآورد درآمدها و منابع تأمین اعتبار شهرداری سرخس را انجام داد و سناریوهای درآمدی مختلف را پیش بینی نمود. برای شهرداری سرخس 126 پروژه و 47 فعالیت شناسایی و ارائه شده است.
تعیین راهبردهای توسعه گردشگری پایدار در نواحی ساحلی با تأکید بر گردشگری طبیعت محور، مطالعه موردی: منطقه ساحلی بندر مقام تا بندر حسینه در استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
177 - 194
حوزه های تخصصی:
گردشگری طبیعت محور به عنوان یکی از انواع گردشگری می تواند نقش مهمی در توسعه پایدار مناطق ایفا کند و همچنین اثرات مهمی بر روی ارتقاء سلامت جسمی و روحی گردشگران داشته باشد. شهرستان بندر لنگه از ظرفیت های طبیعی متعددی همچون سواحل شنی، صخره ای و مرجانی منحصربه فرد، جزایر متعدد، گنبدهای نمکی و چشم اندازهای کوهستانی کم نظیر برخوردار است که حاکی از ظرفیت این شهرستان برای توسعه گردشگری طبیعت محور است؛ اگرچه تاکنون از این ظرفیت های بالقوه و بالفعل استفاده مؤثر نشده است. هدف این پژوهش تدوین راهبردهای توسعه گردشگری پایدار با تأکید بر گردشگری طبیعت محور در منطقه غرب شهرستان بندرلنگه است. بدین منظور، ابتدا عوامل درونی (قوت و ضعف) و بیرونی (فرصت و تهدید) با بهره گیری از تکنیک سوات (SWOT) و نظر متخصصان مشخص گردید و بر اساس آن ها راهبرد های توسعه پایدار منطقه تعیین و درنهایت رتبه بندی راهبردها با استفاده از تکنیک ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی (QSPM) انجام گردید. نتایج نشان می دهد که راهبردهایی همچون فراهم آوردن تجهیزات و تسهیلات گردشگری طبیعت محور در سواحل منطقه، ارائه تجهیزات تفریحات و ورزش های آبی در سواحل منطقه و هدایت گردشگران طبیعت محور استان فارس، جزیره کیش و کشورهای حاشیه خلیج فارس به منطقه، به ترتیب بیشترین امتیازات را به خود اختصاص دادند. یافته های این پژوهش می تواند به منظور برنامه ریزی و توسعه گردشگری طبیعت محور و به دنبال آن دستیابی به توسعه پایدار در این منطقه مدنظر مدیران، تصمیم گیران و برنامه ریزان قرار گیرد.