مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نیازهای بنیادین روان شناختی
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط هوش هیجانی، وضعیت اجتماعی اقتصادی و آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی در دانشجویان صورت گرفته است. روش: در پژوهش حاضر که از نوع مطالعات همبستگی می باشد، تعداد 400 دانشجوی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده و پرسش نامه ی شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، مقیاس رگه ی فراخلقی، مقیاس رضایتمندی از نیازهای بنیادین روان شناختی و پرسش نامه ی موقعیت اجتماعی اقتصادی را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با هوش هیجانی و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی، رابطه ی معکوس معنادار وجود دارد. مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار بوده است. نتیجه گیری: ابعاد هوش هیجانی و موقعیت اجتماعی اقتصادی به واسطه ی تسهیل ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی قادر به تبیین اعتیادپذیری دانشجویان می باشند و توجه به این امر می تواند پیشنهادهایی در راستای پیشگیری و مداخله در حوزه اعتیاد داشته باشد.
نقش واسطهای فرایندهای نظام خود و هیجانهای تحصیلی در رابطه بین محیط حامی خودپیروی و درگیری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای فرایندهای نظام خود و هیجان های تحصیلی در رابطه میان محیط حامی خودپیروی و درگیری تحصیلی بود. نمونه پژوهش شامل 416 نفر (233 زن و 183 مرد) از دانشجویان دانشگاه شیراز و ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه درگیری تحصیلی (ریو، 2013)، مقیاس نیازهای بنیادین روان شناختی (گانیه، 2003)، پرسشنامه محیط حامی خودپیروی (آسور و دیگران، 2002؛ آسور 2012)، مقیاس هیجان امید (پکران و دیگران ، 2002)، پرسشنامه کنجکاوی (لیتمن و دیگران، 2010) و پرسشنامه همدلی (وسن و دیگران، 2016) بود. یافته ها نشان داد محیط حامی خودپیروی اثر مستقیم بر فرایندهای نظام خود و درگیری تحصیلی و اثر غیرمستقیم، به واسطه فرایندهای نظام خود و هیجان های تحصیلی، بر درگیری تحصیلی دارد. این متغیر، به واسطه فرایندهای نظام خود، اثر غیرمستقیم بر هیجان های تحصیلی داشت. فرایندهای نظام خود، اثر مستقیم بر هیجان های تحصیلی و درگیری تحصیلی و همچنین به واسطه هیجان های تحصیلی، اثر غیرمستقیم بر درگیری داشت. هیجان های تحصیلی نیز دارای اثری مثبت و معنادار بر درگیری تحصیلی بود. بر این اساس، فرایندهای نظام خود و هیجان های تحصیلی نقش واسطه ای بین محیط حامی خودپیروی و درگیری تحصیلی ایفا می کند
نقش واسطه ای عملکرد خانواده در رابطه ی بین نیازهای بنیادین روان شناختی، انتظارات زناشویی و تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعهد زناشویی به عنوان عامل مهمی در توسعه و پایداری تداوم ازدواج و خانواده شناخته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای عملکرد خانواده در رابطه ی بین نیازهای بنیادین روان شناختی، انتظارات زناشویی و تعهد زناشویی انجام شد. این پژوهش از نوع پژوهش های همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود . از بین کلیه ی زنان متأهل شرکت کننده در کلاس های آموزش خانواده در شهر ابهر که در محدوده ی سنی 50- 25 قرار داشتند، 248 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدندو مقیاس نیازهای بنیادین روان شناختی ) BNSG-S ( ، ابزار سنجش خانواده ) FAD ( ، پرسشنامه های انتظارات زناشویی ) MEQ ( و تعهد زناشویی ) MCQ ( را تکمیل کردند. نتایج پژوهش نشان داد که بین نیازهای بنیادین روان شناختی و انتظارات زناشویی با تعهد زناشویی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همبستگی بین عملکرد خانواده و تعهد زناشویی منفی و معنادار بود. همچنین رابطه ی نیازهای بنیادین روان شناختی و عملکرد خانواده منفی و معنادار بود. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که انتظارات زناشویی به طور مستقیم بر تعهد زناشویی تأثیر دارد. نیازهای بنیادین روان شناختی هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق عملکرد خانواده بر تعهد زناشویی تأثیرگذار بود. همچنین مشخص شد که عملکرد خانواده بر تعهد زناشویی تأثیر دارد. یافته ها مدل پژوهش را تأیید کردند؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که رابطه ی نیازهای بنیادین روان شناختی و انتظارات زناشویی با تعهد زناشویی یک رابطه ی خطی و ساده نیست و عملکرد خانواده در این رابطه نقش واسطه ای دارد.
روابط ساختاری نیازهای بنیادین روان شناختی با سازگاری و احساس تعلق به مدرسه در دانش-آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی، سازگاری و احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان دوره متوسطه مشهد بود. نمونه مورد مطالعه شامل 320 نفر دانش آموز دوره متوسطه دوم شهر مشهد بود که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس ارضای نیازهای بنیادین در روابط (لاگواردیا، رایان، کوچمن و دسی، 2000 )، پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی (سینها و سینگ، 1993) و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (بری، بتی و وات، 2005) استفاده گردید. داده های پژوهش حاضر با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان دادند اثر مستقیم و معناداری میان ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در ارتباط با معلمان با سازگاری و احساس تعلق به مدرسه وجود دارد. به طوری که نیازهای بنیادین روان شناختی و سازگاری، 63 درصد از تغییرات احساس تعلق به مدرسه را تبیین می کردند. یافته ها نشان داد سازگاری دانش آموزان در رابطه ی بین ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی (در روابط با معلمان، مدیران و دوستان) و احساس تعلق به مدرسه نقش واسطه ای داشت. معلمان و مدیران مدارس می توانند با استفاده از یافته های پژوهش حاضر، مشارکت و سازگاری دانش آموزان در مدرسه را تقویت کنند.
بررسی رابطه نیازهای بنیادین روان شناختی در روابط با احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان: نقش واسطهای خودکارآمدی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۰
191 - 204
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط نیازهای بنیادین روانشناختی و احساس تعلق به مدرسه با نقش واسطهای خودکارآمدی اجتماعی در دانشآموزان دوره متوسطه دوم انجام گرفت. روش پژوهش مطالعه حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشآموزان دوره متوسطه دوم شهر مشهد در سال تحصیلی 98-1397 بود. نمونه موردبررسی 369 دانشآموز (پسر و دختر) بودند که به روش خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ارضای نیازهای بنیادین در روابط (لاگواردیا و همکاران، 2000)، پرسشنامه خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان (کنلی، 1989) و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (بری و همکاران، 2005) بود. تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان دادند اثر مستقیم و معناداری میان نیازهای بنیادین روانشناختی در ارتباط با معلمان با خودکارآمدی اجتماعی و احساس تعلق به مدرسه وجود دارد. بهطوریکه نیازهای بنیادین روانشناختی و خودکارآمدی اجتماعی 55 درصد از تغییرات احساس تعلق به مدرسه را تبیین میکردند. به نظر میرسد خودکارآمدی اجتماعی دانشآموزان در رابطهی نیازهای بنیادین روانشناختی و احساس تعلق به مدرسه نقش واسطهای داشته باشد.
پیش بینی اضطراب اجتماعی بر اساس سبک دلبستگی و نیازهای بنیادین روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی اضطراب اجتماعی بر اساس سبک دلبستگی و نیازهای بنیادی روان شناختی انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی از نوع پیش بینی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانشجویان دانشگاه های تهران بود که200 نفر از دانشجویان با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسش نامه دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1987)، نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و ریان (2000) و اضطراب اجتماعی کانر و همکاران (2000) پاسخ دادند. یافته ها به روش رگرسیون لجستیک تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد ابعاد سبک دلبستگی و نیازهای بنیادین در سطح 05/0 توان پیش بینی اضطراب اجتماعی را دارند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد ابعاد سبک دلبستگی ایمن به صورت منفی و سبک دلبستگی ناایمن به صورت مثبت اضطراب اجتماعی را پیش بینی می کند. همچنین با افزایش نمره فرد در نیازهای بنیادین اضطراب اجتماعی کاهش و همراه با کاهش نمره وی در نیازهای بنیادین اضطراب اجتماعی افزایش می یابد.
اثربخشی آموزش شناختی ارتقاء امید بر ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی دانش آموزان پسر دارای رفتار قلدرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش شناختی ارتقاء امید بر ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی دانش آموزان پسر دارای رفتار قلدرانه دوره دوم متوسطه انجام شده است. پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه به صورت هدفمند از یک هنرستان فنی و حرفه ای شهر ارومیه انتخاب شد و به منظور اجرای پژوهش بعد از اجرای پرسش نامه قلدر-قربانی (الویوس،1996) تعداد 30 نفر از دانش آموزان که به عنوان قلدر طبقه بندی شده بودند در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) تحت آموزش شناختی امید (برگرفته ازمگیار-موئه،2009) قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روان شناختی (دسی و ریان،2000) توسط شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که بین مؤلفه های شایستگی، خودپیروی و تعلق در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری به نفع گروه آزمایش وجود داشت(01/0 P< ) ؛ بنابراین آموزش شناختی ارتقاء امید بر بهبود مؤلفه های نیازهای بنیادین روان شناختی در دانش آموزان پسر دارای رفتار قلدرانه مؤثر بوده است.
واکاوی سازه های مثبت روان شناختی در حوزه مشکلات رفتاری برونی سازی شده: نقش واسطه حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه نیازهای بنیادین روان شناختی دانش آموزان نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین نیازهای بنیادین روان شناختی و مشکلات رفتاری برونی سازی شده انجام شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر ارومیه در سال تحصیلی 1398-1397 بود که نمونه پژوهش به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و با در نظر گرفتن نسبت 10 تا 20 آزمودنی به ازای هر متغیر و احتمال ریزش، 400 نفر تعیین شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس نیازهای بنیادین روان شناختی دسی و ریان، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی زمیت و همکاران و فرم خودسنجی نوجوان آخنباخ و رسکورلا بود که بعد از حذف 28 پرسشنامه مخدوش و داده های پرت 372 پرسشنامه با روش الگویابی معادله های ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS ویراست 24 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که الگوی ساختاری پژوهش برازش مناسبی دارد و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق حمایت اجتماعی درک شده بر مشکلات رفتاری برونی سازی شده اثر منفی و معنادار دارد. در نتیجه یافته ها حاکی از نقش ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی و حمایت اجتماعی درک شده در کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده دانش آموزان نوجوان بود.
نقش حضور اجتماعی و نیازهای بنیادین روان شناختی در تمایل بازگشت مشتری به فروشگاه های آنلاین (نمونه پژوهی: اسنپ فود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
548 - 572
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی عوامل اثرگذار بر تمایل مشتریان به بازگشت به فروشگاه های آنلاین است و می کوشد که نشان دهد نیازهای بنیادین روان شناختی چگونه می تواند به طور مستقیم یا از طریق تأثیر بر متغیرهای مدل پذیرش فناوری، تمایل مشتریان به بازگشت به وب سایت را تقویت کند.
روش: چارچوب مفهومی این مقاله، از یکپارچه کردن عوامل انگیزشی تئوری خودتعیین گری و مدل پذیرش فناوری شکل گرفته است. این پژوهش، بر اساس الگوی پیاز پژوهش کمی بوده و از استراتژی پیمایش بهره برده است. ابزار جمع آوری اطلاعات این پژوهش پرسش نامه ای بود که سؤال های مندرج در آن برای سنجش متغیرها، از چند پرسش نامه که در پژوهش های پیشین به تأیید رسیده بود، استخراج شد. در این پژوهش، اسنپ فود به عنوان نمونه انتخاب شد و 425 نفر که به صورت رندوم از بانک اطلاعاتی کاربران این فروشگاه انتخاب شده بودند، پرسش نامه را پر کردند. برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزار لیزرل کمک گرفته شد.
یافته ها: بر اساس تحلیل داده ها، بهبود حضور اجتماعی برداشت شده توسط کاربران می تواند بر ارضای نیازهای بنیادین و در نتیجه تقویت تمایل به بازگشت اثرگذار باشد. به علاوه، ارضای نیاز به شایستگی و بهبود برداشت کاربران از آسان بودن و مفید بودن بر تمایل به بازگشت، قوی ترین تأثیر را دارند.
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که نظریه خودتعیین گری، در توصیف ویژگی های فروشگاه آنلاینی بسیار تأثیر می گذارد که تمایل کاربر را به بازگشت به فروشگاه افزایش می دهد. ارائه دهندگان این گونه خدمات، می توانند از طریق برقراری ارتباطی گرم و انسانی با کاربران، حس حضور اجتماعی را در آنها تقویت کنند و با فراهم کردن اطلاعات کافی و مناسب و همچنین، یاری رساندن مشتری هنگام ارزیابی و ثبت سفارش، شرایط فروشگاه آنلاین را به شرایط واقعی نزدیک تر کنند.
مقایسه ترس از صمیمیت، ناگویی هیجانی و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۲۰۴-۱۸۵
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه ترس از صمیمیت، ناگویی هیجانی و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه اعضای انجمن معتادان گمنام در شهرستان ملایر به تعداد تقریبی 4000 نفر بود. حجم نمونه شامل دو گروه افراد موفق (86 نفر) و ناموفق (126 نفر) در ترک اعتیاد بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ترس از صمیمیت، ناگویی هیجانی و مقیاس ارضای نیاز های بنیادین روان شناختی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. در این تحلیل متغیرهای سن و سابقه مصرف مواد به عنوان متغیرهای همپراش در نظر گرفته شدند. یافته ها: نتایج نشان داد نمرات خرده مقیاس های ترس از صمیمیت، ناگویی هیجانی و ارضای نیازهای بنیادی روان شناختی در بین دو گروه افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد، تفاوت معنی داری با یکدیگر دارد. افراد موفق نسبت به افراد ناموفق، نمرات ترس از صمیمیت و ناگویی هیجانی کمتری را کسب کردند. همچنین، گروه موفق در ترک اعتیاد نمرات بیشتری را در ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی داشتند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش لزوم توجه به ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی، هیجانات درگیر در روابط بین فردی و ترس از صمیمیت افراد در حال ترک را از طرف خانواده، دوستان و درمانگران مورد تأکید قرار می دهد.
مدل یابی نگرانی تصویر بدنی دختران براساس کمال گرایی با میانجی گری نیازهای بنیادین روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی برازش مدل نگرانی تصویر بدنی دختران براساس کمال گرایی با میانجی گری نیازهای بنیادین روان شناختی به روش غیرآزمایشی از نوع همبستگی با تکیه بر مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل دختران دانشجوی دانشگاه های آزاد استان گلستان بود که تعداد 500 نفر از ایشان باروش نمونه گیری خوشه ای برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش با استفاده ها از پرسش نامه های نگرانی تصویر بدنی، کمال گرایی و نیازهای بنیادین روان شناختی جمع آوری و داده ها با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای تحقیق روابط معناداری وجود دارد، همچنین شاخص های نیکویی برازش نشان دهنده برازش مطلوب مدل ساختاری نگرانی تصویر بدنی براساس کمال گرایی، با میانجی گری نیازهای بنیادین روان شناختی بود و کمال گرایی و نیازهای بنیادین روان شناختی تا 32% از تغییرات نگرانی تصویر بدنی را تبیین کرد. مطابق با نتایج، کمال گرایی و نیازهای بنیادین روان شناختی می توانند دو متغیر تعیین کننده در تبیین نگرانی تصویر بدنی دختران باشند و در نظر گرفتن این دو می تواند در پیشگیری از اختلال های بعدی در زمینه بدشکلی بدنی مؤثر باشد.
بررسی اثربخشی روان درمانی معنوی - مذهبی بر افسردگی، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی و رضایت از زندگی در مبتلایان به اچ.آی.وی مثبت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: ایدز علاوه بر اینکه در عملکرد طبیعی زندگی مبتلایان اختلال ایجاد می کند، بر سلامت روان آنان نیز تأثیر منفی دارد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی معنوی - مذهبی بر افسردگی، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی و رضایت از زندگی در مبتلایان به اچ.آی.وی مثبت صورت گرفته است. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پژوهش پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی مردان مبتلا به اچ.آی.وی مثبت از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان امام رضا (ع) شهر کرمانشاه است که بر اساس معیارهای ورود به پژوهش و پرسش نامه های افسردگی بک - فُرم کوتاه (BDI-S)، نیازهای بنیادین روان شناختی (BPNQ) و رضایت از زندگی (SWLS)، بیمارانی که دارای بالاترین نمره ها بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه (15= 2 n= 1 n) تقسیم شدند (30=n). گروه آزمایش 8 جلسه مداخله ی درمانی 60 دقیقه یی طی یک جلسه در هفته دریافت کرد؛ اما گروه گواه مداخله یی دریافت نکرد. اطلاعات به دست آمده با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیّری (MANCOVA) تحلیل شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایش و گواه در کاهش افسردگی؛ ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی شامل خودمختاری، شایستگی و ارتباط با دیگران (05/0>P)؛ و همچنین نمره ی کل رضایت از زندگی وجود داشت (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، روان درمانی معنوی - مذهبی بر شاخص های روان شناختی مبتلایان به اچ.آی.وی مثبت در پیوند با مراقبت پزشکی استاندارد، اثر سودمندی بر سلامتی و کاهش شدت اختلالات بالینی دارد.
ارزیابی مدل علی خرد بر اساس پنج عامل بزرگ شخصیت با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روانشناختی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۱۳۰-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدل علی برای خرد بر مبنای پنج عامل بزرگ شخصیت با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی در میان دانشجویان بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مقاطع کارشناسی و کاشناسی ارشد سال تحصیلی 1399-1400 دانشگاه های استان گلستان بودند. از میان این جامعه نمونه ای متشکل از 356 نفر دانشجوی دختر و پسر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گرد آوری داده ها از پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی نئو (فرم کوتاه)(NEO-PI)(1996)، مقیاس نیازهای بنیادین روان شناختی گاینه(BNGS)(2003) و پرسشنامه سه بعدی خرد آردلت(3D-WS)(2003)استفاده شد. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری(SEM) و با نرم افزار لیزرل نسخه (8.71) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در اغلب شاخص های برازش، مدل ساختاری خرد از برازش مناسب و قابل قبولی برخوردار است. مطابق با نتایج پژوهش روان رنجوری با خرد رابطه منفی(58/0-)، برون گرایی(44/0)، تجربه پذیری(33/0)، و ارضای نیازهای بنیادین(49/0) با خرد رابطه مثبت و معنی دار داشتند (01/0>P). در مجموع توانستند 41 درصد از واریانس متغیر خرد را پیش بینی و تبیین نمایند. بنا بر این به نظر می رسد که خرد می تواند به عنوان یک ویژگی شخصیتی در نظر گرفته شود.
نقش میانجی ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و اعتیاد به فضای مجازی در رابطه بین خودشناسی و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دوره تحصیلی متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
21 - 1
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خودشناسی و اهمال کاری تحصیلی با میانجی گری ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی و اعتیاد به فضای مجازی در دانش آموزان دوره متوسطه دوم انجام شد. روش این پژوهش توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر ملایر (7450 نفر) بود که از بین آنان 515 نفر بر اساس فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. هر یک از شرکت کنندگان، پرسشنامه ای شامل مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم، مقیاس نیازهای بنیادین روان شناختی، مقیاس اعتیاد به فضای مجازی یانگ و پرسشنامه خود شناسی انسجامی قربانی و همکاران را تکمیل نمودند. داده های به دست آمده با روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و با استفاده از نسخه ی 26 بسته آماری برای علوم اجتماعی و AMOS-24 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد اثرات مستقیم خودشناسی بر نیازهای بنیادین روان شناختی (خودمختاری، شایستگی، ارتباط با دیگران) (0/35 >β ) و اعتیاد به فضای مجازی معنی دار بود (50/0-β = ). در بین نیازهای بنیادین، اثرات نیاز به شایستگی بر اهمال کاری معنی داری بود (0/36 = β)، در حالیکه نیازهای ارتباط با دیگران و خودمختاری بر اهمال کاری تحصیلی اثر معنی داری نداشتند. اثر اعتیاد به فضای مجازی نیز بر اهمال کاری معنی دار بود (0/46 = β). اثر غیر مستقیم خودشناسی بر اهمال کاری تحصیلی از طریق نیازهای بنیادین روانشناختی و اعتیاد به فضای مجازی نیز معنی دار بود (0/49- =β ). یافته های پژوهش نشان می دهد خودشناسی از طریق ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و کاهش اعتیاد به فضای مجازی می تواند در کاهش اهمال کاری تحصیلی اثربخش باشد.
بررسی روابط ساختاری خودشناسی انسجامی، خود مهارگری و نیازهای بنیادین روان شناختی با نگرش شغلی معلمان ابتدایی
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
65 - 82
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تعیین روابط ساختاری خودشناسی انسجامی، خودمهارگری و نیازهای بنیادین روان شناختی با نگرش شغلی معلمان ابتدایی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی شهرستان خوی در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با استفاده از روش شبیه سازی مونت کارلو 302 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008)، خودمهارگری تانگنی و باومایستروبون (2004)، نیازهای اساسی روان شناختی گاردیا، دسی و رایان (2000) و نگرش شغلی یزدان پناه (1393) استفاده شد. روایی صوری پرسشنامه ها توسط متخصصان دانشگاهی تأیید و پایایی درونی از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب، 84/0 ، 78/0، 80/0 و 79/0 به دست آمد. برای تعیین وضعیت نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شد و با توجه به غیرنرمال بودن توزیع داده ها، از تحلیل معادلات ساختاری با نرم افزار Smart PLS برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که خودشناسی انسجامی، خودمهارگری و نیازهای بنیادین روان شناختی با نگرش شغلی معلمان ابتدایی، روابط مثبت و معنا داری دارد. نتایج نشان می دهد که با فراهم کردن شرایط برای ارتقای مهارت های معلمی در ابعاد فردی، زمینه تسهیل و تسریع فرایند تدریس باکیفیت،فراهم می شود.
مدل ساختاری رفتارهای خودشکن بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی، هویت اخلاقی و خودآگاهی هیجانی دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
263 - 279
هدف: پژوهش با هدف تعیین برازش مدل ساختاری رفتارهای خودشکن بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی، هویت اخلاقی و خودآگاهی هیجانی در دختران جوان بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه های شهر تهران که در سال تحصیلی 98-99 مشغول به تحصیل بودند، به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه های اهمیت هویت اخلاقی برای خود (آکینو و رید،2002)، پرسشنامه ی نیازهای بنیادین روان شناختی (گاردیا و همکاران، 2000)، مقیاس بی صداقتی تحصیلی (کابی و همکاران، 1997)، پرسشنامه خودآگاهی هیجانی (گرنت و همکاران، 2002)، مقیاس شناخت و رفتار خودشکن (کانینگام، 2007) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار Amos تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مدل ساختاری رفتارهای خودشکن براساس نیازهای بنیادین روان شناختی، هویت اخلاقی و خودآگاهی هیجانی در جوانان از برازش مطلوبی برخوردار است (07/0=RMSEA، 90/0=GFI). بین هویت اخلاقی با رفتارهای خودشکن رابطه منفی معنی دار وجود داشت (01/0>P، 20/0-=r). خودآگاهی با رفتار خودشکن با میانجی گری احساس گناه اثر غیرمستقیم دارد (01/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مدل ساختاری رفتارهای خودشکن بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی، هویت اخلاقی و خودآگاهی هیجانی در دانشجویان از برازش مطلوبی برخوردار است.
رابطه علّی خودشناسی انسجامی و نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی: با توجه به نقش میانجی ذهن آگاهی در دانش آموزان
زمینه و هدف: امکانات آموزشی مناسب درکنار ذهن فعال و باانگیزه یادگیرندگان، پیشرفت کشور را به دنبال خواهد داشت؛ از این رو، یکی از اولویت های مهم پژوهشی در این عرصه، شناخت و بررسی عوامل مؤثر در سلامت روان دانش آموزان است که اجزاء اصلی سیستم آموزشی به حساب می آیند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علّی خودشناسی انسجامی و نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی با توجه به نقش میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان دوره متوسطه تهران انجام گرفت. روش پژوهش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با توجه به تعداد متغیرها بر روی یک نمونه 352 نفری انجام شد که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 انتخاب شدند. پرسشنامه های خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008)، نیازهای بنیادین روان شناختی لاگاردیا و همکاران (2000)، بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و ذهن آگاهی فرایبورگ (2006) اجرا شدند و داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در سطح معناداری 0.01>P توسط نرم افزار AMOS و SPSS ورژن 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: مدل ساختاری پیش بینی بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی با میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان با داده های گردآوری شده، برازش قابل قبول و مطلوبی داشت (0.01> P)؛ بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که ارضاء نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی با میانجی گری ذهن آگاهی، بهزیستی روانی را در دانش آموزان دوره متوسط تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مثبت و معنادار بهزیستی روانشناختی با نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی و تأیید نقش میانجی ذهن آگاهی در این فرآیند و اهمیت بهزیستی روان شناختی در پرورش و ارتقاء عملکرد تحصیلی دانش آموزان، توجه به سطح ذهن آگاهی و ارضای نیازهای بنیادین روان شاختی دانش آموزان در مدارس از اهمیت بسیاری برخوردار است و توصیه می شود مدارس در برنامه کار خود برنامه هایی را برای ارتقاء سطح خودآگاهی دانش آموزان و آشنایی و به کارگیری بیشتر مفاهیمی چون ذهن آگاهی، ترتیب دهند و محیط های آموزشی را به گونه ای برنامه ریزی کنند که بتواند پاسخگوی نیازهای بنیادین دانش آموزان باشد.
الگوی روابط ساختاری هویت تحصیلی موفق بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی با میانجی گری ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
102 - 81
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی روابط ساختاری هویت تحصیلی موفق است که بر اساس آن نیازهای بنیادین روان شناختی به عنوان متغیر درون داد، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی به عنوان متغیر میانجی و هویت تحصیلی موفق به عنوان متغیر برون داد وارد پژوهش شده اند. این پژوهش به روش توصیفی، از نوع مطالعات همبستگی و با شیوه مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. از بین همه دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان قم در سال تحصیلی 1401-1400 به عنوان جامعه مورد پژوهش، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 355 دانش آموز وارد نمونه شدند. در گردآوری اطلاعات از مقیاس نیازهای بنیادین روان شناختی لاگاردیا و همکاران (2000)، مقیاس چندوجهی ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006)، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی جینکس و مورگان (1999) و مقیاس هویت تحصیلی موفق واس و ایساکسون (2008) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار AMOS22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد، نیازهای بنیادین روان شناختی به طور مستقیم و غیر مستقیم با میانجی گری ذهن آگاهی بر هویت تحصیلی موفق، تاثیر مثبت و معناداری دارد. اما خودکارآمدی تحصیلی نقش میانجی گر معناداری در تاثیر نیازهای بنیادین روان شناختی بر هویت تحصیلی موفق ندارد (05/0>P). بر اساس نتایج و با توجه به نقش نیازهای بنیادین روان شناختی و ذهن آگاهی در هویت تحصیلی موفق، توجه به نیازهای اساسی هر دانش آموز از سوی خانواده ها و معلمان با برگزاری کارگاه های آموزش خانواده و ضمن خدمت و افزایش ذهن آگاهی دانش آموزان با بهره گیری از روان شناس ها و مشاوران مدارس و برگزاری کلاس های آموزشی، ضروری به نظر می رسد.
پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی با میانجی-گری بهزیستی روان شناختی در دانشجویان کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
23 - 42
حوزه های تخصصی:
اﻫﻤﺎلﮐﺎری ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ بیانگر ﺗﺄﺧﯿﺮ عمدی وﻇﺎﯾﻒ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ است ﮐﻪ در یادگیرندگان وجود دارد و ناشی از تعامل پیچیده ای از عوامل شناختی ، عاطفی و رفتاری است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی با میانجی گری بهزیستی روان شناختی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه ی آماری شامل دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در سال تحصیلی 95-96 بودد. چهارصد و بیست شرکت کننده به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی (سواری،۱۳۹۰)، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی(دسی ورایان،2000) و ﺑﻬﺰﯾﺴﺘﯽ روان شناختی (ریف، ۱۹۹۵) را تکمیل کردند. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که همه شاخص های برازندگی در دامنه مورد قبول قرار دارند و مدل مفروض با داده های گردآوری شده برازش دارد. اثرکل نیازهای بنیادین روان شناختی، و بهزیستی روان شناختی بر اهمال کاری تحصیلی دانشجویان منفی و معنادار (05/0P<) بود. همچنین، بهزیستی روان شناختی ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﻨﻔﯽ و ﻣﻌﻨﺎدار(01/0P< ) اﺛﺮنیازهای بنیادین روان-شناختی ﺑﺮ اهمال کاری ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ را ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﮔﺮی می کرد. یافته های این پژوهش، نقش بهزیستی روان شناختی و نیازهای اساسی روان شناختی را در تبیین اهمال کاری تحصیلی آشکار می سازند.
نقش واسطه ای کیفیت زندگی اسلامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روان شناختی با اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه اول
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اﻋﺘﯿﺎد ﺑﻪ ﺑﺎزیﻫ ﺎی آﻧﻼی ﻦ، ﺑ ﻪ ﻋﻨ ﻮان رﻓﺘ ﺎری وﺳﻮاﺳ ﯽ، اﻓﺮاﻃﯽ، ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﮐﻨﺘﺮل و از ﻟﺤﺎظ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ و رواﻧﯽ ﻣﺨ ﺮب، در ﻧﻈ ﺮ ﮔﺮﻓﺘ ﻪ ﺷ ﺪه اﺳ ﺖ؛ از این رو، هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای کیفیت زندگی اسلامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روان شناختی با اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه اول بود. روش پژوهش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی 658 دانش آموز پسر متوسطه اول پایه نهم در 5 مدرسه دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 30 (9 متغیر مشاهده شده در مدل)، و با احتساب احتمال وجود پرسشنامه های ناقص 300 نفر به عنوان حجم نمونه به روش دردسترس انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به بازی های آنلاین وانگ و چانگ (2002)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی دسی وریان (2000) و پرسشنامه کیفیت زندگی اسلامی نژاد محمدنامقی و همکاران (1394) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری مبتنی بر معادلات رگرسیون انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد روابط معنا داری بین نیازهای بنیادین روان شناختی و کیفیت زندگی اسلامی با اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه اول وجود دارد و مدل پژوهش تایید شد و به طور کلی 41 درصد از اعتیاد به بازی های آنلاین توسط نیازهای بنیادین روان شناختی و کیفیت زندگی اسلامی در دانش آموزان متوسطه اول قابل تبیین می باشد. همچنین متغیرهای نیازهای بنیادین روان شناختی و کیفیت زندگی اسلامی بر اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه اول اثر مستقیم معنادار دارند (05/0=P) و مسیر غیر مستقیم نیازهای بنیادین روان شناختی با میانجی گری کیفیت زندگی اسلامی بر اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه اول تایید گردیده شد (05/0=P). نتیجه گیری: این پژوهش تلویحات کاربردی در جهت نقش عوامل شناختی و مذهبی در گرایش به اعتیاد به بازی های آنلاین دانش آموزان برای روانشناسان و مشاوران ارایه می دهد.