مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
متادون
تاثیر گروه درمانی شناختی رفتاری به روش فرانظری بر میزان نشانه های افسردگی و دوز متادون مصرفی بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از تحقیق، بررسی تاثیر گروه درمانی شناختیرفتاری به روش فرانظری بر میزان نشانههای افسردگی و دوز متادون بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون (MMT) میباشد.
روشکار: این پژوهش کارآزمایی بالینی طی 6 ماه (پاییز و زمستان 1389) بر روی بیماران MMT کلینیک بیمارستان ابنسینای مشهد انجام شد. با نمونهگیری در دسترس، 12 بیمار انتخاب و تحت 15 جلسه رواندرمانی گروهی شناختی رفتاری به روش فرانظری قرار گرفتند. 12 بیمار نیز گروه شاهد را تشکیل دادند. معیارهای ورود به مطالعه داشتن سواد در حد خواندن و نوشتن، گذشت حداقل یک ماه از پایان دوره القای MMT، عدم ابتلا به اختلالات عمدهی روانپزشکی در محور یک به جز وابستگی به اپیوئیدها و عدم ابتلا به اختلال شخصیت مرزی بود. دوز متادون بر اساس گزارش درمانگاه و نشانههای افسردگی توسط آزمون فهرست بازبینی تجدیدنظرشدهی 90 نشانگانی در ابتدا و انتهای مطالعه سنجیده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 16 و آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس یکسویه صورت پذیرفت.
یافتهها: تفاوت بین میانگین نمرات افسردگی آزمودنیها در دو گروه آزمون و شاهد پس از مهار تاثیر پیشآزمون، سن و مصرف متادون معنیدار (001/0>P) به میزان 57 درصد بود، ولی تفاوت معنیداری در میانگین دوز متادون مصرفی بین دو گروه در پسآزمون وجود نداشت (07/0=P).
نتیجهگیری: گروهدرمانی شناختیرفتاری به روش فرانظری میتواند در کاهش علایم افسردگی در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون موثر باشد، لیکن در کوتاهمدت بر دوز متادون مصرفی ایشان تاثیر معنیداری ندارد.
مقایسه کارکردهای اجرایی بین سوء مصرف کنندگان هروئین، تحت درمان با متادون و هنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: استفاده مزمن از مواد مخدر با طیف گسترده ای از نواقص شناختی شامل دامنه توجه، شاهد بازداری، برنامه ریزی، تصمیم گیری و حافظه همراه است. در این راستا، هدف از این پژوهش، مقایسه کارکردهای اجرایی در مصرف کنندگان هروئین، متادون و گروه هنجار بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی است. روش نمونه گیری دو گروه متادون و هروئین به صورت هدفمند بود و گروه شاهد به صورت تصادفی انتخاب شدند. جامعه آماری این پژوهش شامل مصرف کنندگان متادون و هروئین در شهر اصفهان در سال 1391 بود که به مراکز درمانی، نگهداری (کمپ) و کلینیک های روان پزشکی و ترک اعتیاد شهر اصفهان مراجعه می نمودند. در نهایت 75 نفر در سه گروه متادون (25 نفر)، هرویین (25 نفر) و گروه شاهد (25 نفر) با توجه به معیارهای وابستگی به مواد DSM-IV-TR (Diagnostic and statistical manual of mental disorders) انتخاب شدند و بر اساس آزمون های نروسایکولوژی برج لندن و Stroop مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که عملکرد افراد گروه هنجار نسبت به دو گروه مصرف کننده هروئین و متادون در دو آزمون برج لندن و استرپ تفاوت معنی دار داشت (05/0 ≥ P)، اما دو گروه دیگر تفاوت معنی داری نداشتند.
نتیجه گیری: مصرف متادون و هروئین موجب تغییر ساختار و عملکرد نواحی مغزی به خصوص قشر فرونتال و پره فرونتال می شود و در نتیجه باعث نقص در کارکردهای نروسایکولوژی (عملکردهای اجرایی) این نواحی می گردد. با الهام از این یافته ها می توان برنامه های توان بخشی تخصصی برای آماده سازی این افراد جهت ورود دوباره به زندگی فردی، شغلی و اجتماعی طراحی نمود.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان نگهدارنده بر کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و خشم های انفجاری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان نگهدارنده بر کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و خشم های انفجاری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی انجام گرفت. روش کار: در این کارآزمایی بالینی 57 بیمار با تشخیص سوءمصرف مواد به طور تصادفی درگروه های آزمون (درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه درمان های رایج مانند متادون درمانی) و گروه شاهد (گروه کمپ) قرارگرفتند. گروه آزمون به مدت 8 هفته مورد درمان قرار گرفتند. آزمودنی ها با استفاده از مصاحبه ساختاریافته و پرسش نامه ی تکانشگری بارت بررسی شدند و نتایج با استفاده از روش های آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر (مختلط) و با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: اگر چه هر دو مداخله ی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان های رایج منجر به کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و رفتارهای تکانشگری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی می شود اما گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در این زمینه اثربخش تر بوده و به طور معنی داری منجر به افزایش سلامت روان بعد از ترک مواد گردیده است. به علاوه نتایج یافته ها نشان داد که تاثیر درمان در دوره پی گیری نیز قابل مشاهده بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به درمان نگهدارنده متادون و گروه شاهد در کاهش رفتارهای مخاطره آمیز در سوء مصرف کنندگان مواد افیونی موثر بوده است.
اثربخشی گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل (TA) بر کاهش شدت اعتیاد بیماران زن تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل (TA) بر کاهش شدت اعتیاد بیماران زن تحت درمان با متادون بود. روش: طرح تحقیق، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل تمامی زنان وابسته به موادمخدر بودند که درسال 1395 برای درمان به یکی از مراکز ترک اعتیاد، در شهرمشهد مراجعه نموده بودند و با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. تعداد 40 نفر از بیماران زن تحت درمان با متادون به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند و از ابزارهای شاخص شدت اعتیاد و پرسش نامه ویژگی های جمعیت شناختی استفاده گردید. برنامه مداخله گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل بر روی گروه آزمایش به صورت گروهی به مدت 10 جلسه 2 ساعته (در هر هفته یک جلسه) انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ابعاد شدت اعتیاد بین دو گروه، تفاوت معناداری داشت (001/0P<). همچنین تحلیل متغیرها به تفکیک بیانگر آن بود که در ابعاد وضعیت روان پزشکی، مصرف مواد و مصرف الکل تفاوت در سطح (001/0P<) معنادار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق چنین به نظر می رسد که گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل بر کاهش شدت اعتیاد بیماران زن تحت درمان با متادون، مؤثر است.
اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف در بیماران سوءمصرف مواد تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با همه تلاش هایی که درزمینه ترک اعتیاد صورت می گیرد آمار فراوان عود مصرف مواد درنتیجه تجربه ولع پس از ترک مواد نگران کننده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف در بیماران تحت درمان با متادون بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. از تعداد 60 بیمار در مرکز درمانی ترک اعتیاد، تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. هر دو گروه پرسشنامه های ولع مصرف و عود (پیگیری شش ماهه) را تکمیل کردند. یافته ها: یافته ها نشان داد که فرضیه های پژوهش در مورد اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف تائید شد و میان گروه آزمایش که مصاحبه انگیزشی و دارودرمانی دریافت کرده بودند و گروه گواه که تنها دارودرمانی متادون را دریافت کرده بودند تفاوت وجود داشت. نتیجه گیری: این یافته ها می تواند متخصصین را در جهت استفاده از درمان های روان شناختی در کنار دارودرمانی در زمینه ی اعتیاد یاری دهد.
اثربخشی گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل بر افزایش امید در دختران نوجوان تحت درمان با متادون
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل بر افزایش امید در دختران نوجوان تحت درمان با متادون انجام شد. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور، 30 نفر از دختران نوجوان تحت درمان با متادون به صورت هدفمند انتخاب شدند. آن ها به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه کنترل و آزمایش پرسش نامه امید اسنایدر را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. مداخله گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل روی گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 2 ساعته و در هر هفته یک جلسه انجام شد.گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل میزان نمره امید در گروه آزمایش را به شکل معناداری افزایش داد. نتایج پیشنهاد داد که این نوع درمان می تواند در جهت افزایش امید دختران نوجوان تحت درمان با متادون در نظر گرفته شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در انعطاف پذیری روانی و سرمایه های روان شناختی همسران افراد تحت درمان متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
257-276
حوزه های تخصصی:
هدف: همسران افراد معتاد به علت مشکلاتی که در زندگی شان تجربه می کنند در معرض آسیب های روانی بسیاری قرار دارند، لذا نیازمند آموزش هایی در جهت مقابله با این شرایط می باشند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد درانعطاف پذیری روانی و سرمایه های روان شناختی همسران افراد تحت درمان متادون بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی همسران افراد تحت درمان متادون در کلینیک های ترک اعتیاد شهر سمنان بود که ۳۰ نفر از آن ها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. در مرحله پیش آزمون هر دو گروه به پرسش نامه های تاب آوری، امید، خوش بینی، خودکارآمدی و انعطاف پذیری روانی پاسخ دادند، سپس گروه آزمایش تحت هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرارگرفته و درنهایت از شرکت کنندگان پس آزمون و یک پیگیری 2 ماهه گرفته شد. یافته ها: نتایج به دست آمده از تحلیل کواریانس حاکی از اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری روانی و سرمایه های روان شناختی (امید، خوش بینی، تاب آوری و خودکارآمدی) در گروه آزمایش در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری بود ( p <0/05 ). نتیجه گیری: نتایج فوق نشان می دهد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند منجر به بهبود قابلیت های روان شناختی همسران افراد معتاد شده و می توان از این شیوه درمانی در کنار سایر درمان ها استفاده نمود.
مقایسه کنترل شده سیستم های مغزی- رفتاری بین افراد واجد تشخیص اختلال مصرف مواد افیونی تثبیت شده با متادون، وابسته به متادون و وابسته ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
31 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر،مقایسه کنترل شده سیستم های مغزی رفتاری گری-ویلسون (شامل فعال ساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ - گریز) بین افراد واجد تشخیص اختلال مصرف مواد افیونی تثبیت شده(درمان شده) با متادون، وابسته به متادون و وابسته ترکیبی(همزمان مصرف متادون و سایر مواد)بوده است.روش: پژوهش حاضر یک پژوهش مقایسه ای بوده و جامعه آن را کلیه افراد معتاد مراکز ترک اعتیاد شهرستان خمینی شهر در سال 1395 تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل 60 نفر مرد در گروه تثبیت شده با متادون، 57 نفر مرد در گروه وابسته به متادون، و 57 نفر مرد در گروه وابسته ترکیبی بودند که در مورد آنها پرسشنامه سیستم های مغزی رفتاری گری-ویلسون(1989) مربوطه اجرا شد. داده های جمع آوری شده، با استفاده نرم افزار SPSS-18و روش تحلیل کوواریانس(به منظور کنترل برخی از ویژگی های جمعیت شناختی)تحلیل شد.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین شش بعد سیستم فعال ساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ - گریز در سه گروه وجود ندارد. با این حال،سطح معناداری مولفه خاموشی در مقایسه با سایر مولفه های سیستم های مغزی-رفتاری به سطح معناداری نزدیک تر بوده و در گروه تثبیت شده با متادون پایین تر از دو گروه دیگر بوده است.نتیجه گیری:اگرچه بین مولفه های در بین سه گروه تفاوت معناداری وجود ندارد با این حال،تفاوت هایی بین سه گروه،خصوصا بین گروه وابسته به متادون با دو گروه دیگر وجود دارد.
واکاوی معنایی سیر زندگی زنان تحت درمان متادون (از آغاز تا رهایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف مطالعه سیر زندگی زنان تحت درمان متادون، به روش کیفی و مطالعات پدیدارشناسانه تفسیری انجام شده است. در این تحقیق، با 15 زن که در مرکز کاهش آسیب بهزیستی (DIC) تحت درمان اند، مصاحبه های عمیق کیفی صورت گرفت و سیر زندگی آنان در دو دوره پیش از مصرف و پس از مصرف مطالعه شد. در بررسی سیر زندگی زنان، پیش از مصرف، پنج مقوله اصلی آنومی در خانواده، زندگی در خانواده های کج رومحور، بحران های زناشویی، تجربه بزه دیدگی و تلاش برای التیام و کنجکاوی و ماجراجویی، صورت بندی شد که چگونگی قرارگرفتن زنان در مسیر مصرف مواد مخدر را نشان می دهد. همچنین زنان مشارکت کننده در توصیف سیر زندگی خود در دوران پس از مصرف، روایت های متعددی از تأثیرات مواد مخدر بر زندگی خود بیان کردند که آثار آن در زندگی آن ها در چهار مقوله دگرگونی جسمی و روانی، افزایش روابط جنسی، فروپاشی خانواده و کاهش منزلت اجتماعی مفهوم سازی شده است.
دلایل قطع درمان نگهدارنده با متادون در مراجعان به مرکز ملی مطالعات اعتیاد: یک پژوهش کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفی دلایل قطع درمان با متادون در مراجعان به مرکز ملی مطالعات اعتیاد انجام شد. روش : پژوهش از نوع کیفی بود. بدین منظور، در یک نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع داده ها، با 16 نفر از مراجعان به مرکز مزبور مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد. مصاحبه ها پیاده و تایپ و داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای استقرایی بررسی شدند. یافته ها : یافته ها نشان داد، بر اساس دیدگاه شرکت کنندگان در مصاحبه، دلایل قطع درمان را می توان در سه مقوله جای داد: دلایل مربوط به خود بیمار، دلایل مربوط به سامانه درمان و برخورد خانواده و شبکه اجتماعی همراه. مرزهای هر یک از این سه عامل بر یکدیگر تأثیرگذار است. بیمار با مسائلی مانند انگیزه پایین و بی ثبات و اختلال های روانپزشکی همراه مواجه است. خانواده از شیوه درمان آگاهی ندارد، بنابراین در درمان همکاری لازم را انجام نمی دهد. سامانه درمان نیز از بسیاری جهات (مانند نادرستی و انعطاف ناپذیری برنامه درمانی، انگ درمان، برخورد خصمانه یا تحقیرآمیز با بیمار و رابطه غیرمراقبانه درمان گر، ندادن اطلاعات به بیمار، وقت کافی نگذاشتن برای بیمار و نداشتن همدلی با بیمار) برای بیمار پرهزینه است. در این سامانه درمانی به کمیت بیشتر از کیفیت پرداخته می شود و درمان غیردارویی بسیار کم رنگ است. نتیجه گیری : به نظر می رسد سیستم درمانی و روش های جاری اداره مرکز برای افرادی با انگیزه بالا و وابستگی شدید طراحی شده است و پاسخ گوی افرادی با انگیزه پایین و وابستگی متوسط نیست. بنابراین این دسته از افراد در این سامانه درمانی رها می شوند و درمان را قطع می کنند.
نقش میانجی گری نظم جویی شناختی در پیش بینی نشخوار فکری بر اساس تحمل پریشانی در بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی گری نظم جویی شناختی در پیش بینی نشخوار فکری بر اساس تحمل پریشانی در بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون بود. روش کار: روش پژوهش توصیفی _ همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون شهر تهران در سال ۱۳۹۶ بود. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد رابطه غیر مستقیم بین تحمل پریشانی و نشخوار فکری به واسطه نظم جویی شناختی معنادار است (0/01 P< ) . نتیجه گیری: اگر افراد قادر به تسکین این هیجان ها نباشند، تمام توجه شان جلب این هیجان آشفته کننده می شود. در این میان نظم جویی شناختی هیجان احتمالاً نقش به سزایی را ایفا می کند. راهبردهای منفی نظم جویی هیجان هر یک به علت ماهیت ناسازگارانه خود منجر به تشدید هیجان های منفی می شوند و ممکن است در طول فرآیند تنظیم شناختی هیجان با نشخوار فکری تعامل و منجر به افزایش نشخوار فکری شوند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی در افراد با درمان نگهدارنده متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
287-312
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی در افراد با درمان نگهدارنده متادون انجام شد . روش: این مطالعه شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. از میان همه افراد مراجعه کننده به مرکز درمانی سوءمصرف مواد روزبه شهر کامیاران در نیمه اول سال 1397، که تحت درمان نگهدارنده متادون بودند، نمونه ای به حجم 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه گواه (10 نفر) گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های نگرش های ناکارآمد و خطاهای شناختی استفاده و توسط افراد هر سه گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. گروه آزمایشی اول و دوم به ترتیب مداخله درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 8 جلسه 60 دقیقه ای به شیوه گروهی دریافت کردند. داده ها نیز با روش تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات مؤلفه های نگرش ناکارآمد از جمله نیاز به تایید دیگران و نیاز به راضی کردن دیگران و مؤلفه های باورهای غلط شناختی از جمله فیلتر ذهنی، نتیجه گیری شتابزده، استدلال احساسی، باید-بهتر و شخصی سازی در هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل، به طور معناداری پایین تر بود. همچنین میانگین نمرات موفقیت-کامل طلبی، تفکر همه یا هیچ، تعمیم افراطی و بی توجهی در گروه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به دو گروه دیگر، به طور معناداری پایین تر بود. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر از درمان شناختی-رفتاری بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی مؤثر است.
تأثیر تمرین هوازی و مقاومتی همراه با مصرف متفاوت متادون بر فیبرینوژن و نیمرخ لیپیدی مردان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
291 - 305
حوزه های تخصصی:
استفاده مفید از داروها مثل متادون همراه با تمرینات ورزشی می تواند سطح سلامتی را بهبود بخشد. هدف از این مطالعه، مقایسه اثر تمرینات متفاوت همراه با مصرف متادون بر فیبرینوژن و نیمرخ لیپیدی مردان معتاد بود. بدین منظور 90 مرد معتاد (3 /4 ±8/36 سال) تحت درمان در زندان به صورت تصادفی به شش گروه 15 نفره تقسیم شدند: کنترل، معتادان گمنام یا NA، تمرین هوازی+متادون، تمرین هوازی+کاهش متادون، تمرین مقاومتی+متادون، تمرین مقاومتی+کاهش متادون. گروه های تجربی تمرین را به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا کردند. تمرین هوازی شامل 4 تا 8 ست 3 دقیقه ای با 90-80 درصد ضربان قلب بیشینه روی دوچرخه کارسنج بود. تمرین مقاومتی با 12 تکرار و 3 ست 70 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه بود. دادها با نرم افزار SPSS و تحلیل واریانس چندگانه (MANOVA) و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنا داری (05/0P≤) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد میزان لیپوپروتیین پرچگال (HDL) خون در گروه های تمرین نسبت به گروه کنترل با افزایش معنا دار (0001/0P≤) همراه بود. همچنین سطوح لیپوپروتیین کم چگال )005/0P≤)، تری گلیسرید (008/0P≤)، کلسترول تام (014/0 P≤) و فیبرینوژن (0001/0P≤)در گروه های تمرینی نسبت به گروه کنترل با کاهش معنا داری همراه بود. همچنین تأثیر تمرین هوازی نسبت به تمرین مقاومتی در تمامی متغیرهای اندازه گیری شده بیشتر بود.نتایج نشان داد تمرین ورزشی منظم به ویژه از نوع هوازی و مقاومتی همراه با کاهش مصرف متادون تأثیر مطلوبی بر عوامل التهابی و در نهایت سلامتی و تندرستی افراد معتاد دارد.
بررسی تأثیر روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر سبک های دفاعی و بهبود کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگه دارنده متادون
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تأثیر روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر سبک های دفاعی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده متادون بود. روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. این پژوهش بین سال های 139۹ – 139۷ بر روی 14 مرد معتاد تحت متادون درمانی در شهر تهران انجام شد. معتادان از مراکز نگهداری تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران به روش خوشه ای از مناطق 22 گانه مناطق 2، 7، 14 و 19 منتخب و از مراکز واجد شرایط به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (7 مرد) و آزمایشی (7 مرد) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های دفاعی آندروز و همکاران (1993) و پرسشنامه کیفیت زندگی ( WHO-BRF ) استفاده شد و داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش، در نمره سبک های دفاعی رشد یافته، سبک های دفاعی روان رنجور، سبک های دفاعی رشد نایافته، تفاوت معناداری وجود داشت (05/0> P )؛ در پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل تفاوتی مشاهده نگردید. در گروه آزمایش، اثربخشی این مداخله در طی سه ماه ثبات داشته است؛ بین نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش، در شاخص کیفیت زندگی، تفاوت معناداری وجود داشت (05/0> P )؛ ولی در پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل چنین تفاوتی مشاهده نگردید و اثربخشی این مداخله در طی مدت سه ماه پس از قطع درمان ثبات نداشته است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که روان پویشی فشرده کوتاه مدت بر سبک های دفاعی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده متادون مؤثر است.
مقایسه اثربخشی روش دستگاه الکتروشوک RT-901 بر ترک اعتیاد و بررسی میزان این اثربخشی با سطح تأثیر روش متادون درمانی
منبع:
مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی سال چهارم تابستان(شهریور) ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۶)
13-21
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه میزان اثربخشی درمان الکتروشوک RT-901 و درمان با متادون (MMT) در نگرش به مواد مخدر در معتادان است. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون - پس آزمون (سه گروهی) با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شده است، که در آن 30 نفر از معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر رشت انتخاب شده و در سه گروه الکتروشوک، درمان با متادون و گروه کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های هر سه گروه (2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل)، قبل و پس از پایان مداخله پرسشنامه سنجش وسوسه مصرف مواد را تکمیل نمودند. به منظور تحلیل داده های حاصل از نمره کل شرکت کنندگان، از تحلیل کوواریانس یک متغیری(ANCOVA) استفاده شد. آزمون لون حکایت از برابری واریانس ها داشت (p>0/05، F=1/952) و جهت بررسی دقیق تر یافته ها از آزمون تعقیبی بونفرنی استفاده شد. با توجه به سطوح معناداری به دست آمده برای گروه ها، مشخص گردید درمان با الکتروشوک (P=0/000) در مقایسه با درمان با متادون (P=0/018) از اثربخشی بالاتری برخوردار می باشد؛ بنابراین شرکت در هر دو گروه آزمایشی (الکتروشوک و متادون) در قیاس با گروه کنترل تغییر معنادار نگرش نسبت به مواد ایجاد شد و همچنین مطابق با نتایج حاصل درمان الکتروشوک با ایجاد انزجار و بر پایه شرطی سازی کلاسیک تأثیر به مراتب سریع تر و بهتری بر میل به مصرف مواد نسبت به روش متادون درمانی داشته است؛ بنابراین با توجه به این یافته ها استفاده از روش الکتروشوک در مقایسه با روش متادون درمانی با توجه به عوارض جانبی متادون می تواند به عنوان یک روش غیردارویی در کاهش میل به مصرف مواد مؤثر باشد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر ولع مصرف و خودکارآمدی ترک اعتیاد در بیماران تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۵۸-۲۴۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر ولع مصرف و خودکارآمدی ترک اعتیاد در بیماران تحت درمان با متادون بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مرکز ماهان شهر بجنورد در سال 1400 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه ولع مصرف دوره ای و پرسشنامه خودکارآمدی ترک بود. درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات در 12 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات توانست باعث کاهش ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک اعتیاد بیماران تحت درمان با متادون گردد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که برنامه شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات می تواند ضمن ارتقای توانمندی های بیماران، به اثر بخشی بیشتر متادون درمانی کمک نماید و نقش پیشگیرانه ای در عود بیماری داشته باشد.
اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر رضایت جنسی و تصویر بدنی مردان تحت درمان با متادون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
13 - 26
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر رضایت جنسی و تصویر بدنی مردان تحت درمان با متادون بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری ،کلیه مردان مراجعه کننده به یکی از مراکز درمان سوء مصرف مواد تحت درمان با متادون بود. نمونه شامل 40 بیمار بود که به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 بیمار) و کنترل (20 بیمار) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای با روش تحلیل رفتار متقابل آموزش دیدند و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد. هر دو گروه پرسشنامه رضایت جنسی لارسون (1998) و روابط چند بعدی خود- بدن کش (1990) را در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند.داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند و تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش تحلیل رفتار متقابل منجر به تفاوت معنادار رضایت جنسی و تصویر بدنی در بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون و پیگیری شد(01/0>P). نتیجه گیری : پیشنهاد می شود، درمانگران برای بهبود رضایت جنسی و تصویر بدنی بیماران مرد تحت درمان با متادون از آموزش تحلیل رفتار متقابل استفاده کنند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجانی و دوز مصرف در معتادان با درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مدل طرحواره درمانی بر نقش طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای تنظیم هیجان و دوز مصرف تأکید زیادی دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجانی و دوز مصرف در بیماران با درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع طرح های نیمه آزمایشی و با پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه مورد مطالعه شامل 44 نفر از بیماران تحت درمان با متادون که در سال های 99-1398 به کلینک های ترک اعتیاد منطقه 10 تهران مراجعه کرده بودند، شامل می شود. تعیین نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد و در نهایت 22 نفر برای گروه آزمایش و 22 نفر برای گروه کنترل گمارش تصادفی شدند. جلسات درمانی شامل 12 جلسه 90 دقیقه ای به مدت دو هفته بود. از پرسشنامه های مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه و مقیاس دشواری تنظیم هیجان برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده با تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین سه متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجانی و دوز مصرف متادون در گروه تحت درمان با پروتکل طرحواره درمانی با گروه کنترل وجود دارد. نتیجه : طرحواره درمانی به دلیل تأکید بر باورها و راهبردهای فرد در ارتباط با هیجان های شخصی خود می تواند به عنوان یک روش مداخله ای تأثیرگذار برای طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجان و دوز مصرفی متادون مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد می گردد که مشاوران و روان درمانگران، کارگاه های طرحواره درمانی که منجر به بهبود مسائل روان شناختی مرتبط با آن می شود، برگزار نمایند.
روابط ساختاری طرحواره های ناسازگار اولیه با ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون: نقش میانجی شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
70-47
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین نقش میانجی شفقت به خود در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. از میان بیماران وابسته به مواد تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر شاهرود، 250 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ولع مصرف، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه، و مقیاس شفقت به خود بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش، از روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آموس-24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه بر ولع مصرف اثر مستقیم و معنادار داشتند و شفقت به خود در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و ولع مصرف نقش واسطه ای معناداری داشت. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد که افراد در معرض خطر برگشت، دارای طرحواره های ناسازگار اولیه بودند و با توجه به اینکه این طرحواره ها در سال های اولیه زندگی شکل می گیرد و نقش عمده ای در آسیب پذیری افراد دارند، توصیه می شود که طرحواره های ناسازگار در طرح ریزی روش های پیشگیری و همچنین برنامه های درمانی برای افراد وابسته به مواد مورد توجه قرار گیرد. لذا، هر دو متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه و شفقت به خود نقش مهمی در ولع مصرف دارند. بنابراین، توجه به این متغیرها در کاهش ولع مصرف از اهمیت ویژه ای برخوردار است .