مطالب مرتبط با کلیدواژه

هوسرل


۶۱.

تحلیل اشعار سهراب سپهری بر اساس دیدگاه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی سهراب سپهری نشانه - معناشناسی خواننده محوری تأویل هوسرل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۰ تعداد دانلود : ۱۲۸
پدیدارشناسی (Phenomenology)، یکی از نظریّه های برجسته در نقد ادبی معاصر است، به طوری که پیروان نقد ادبی خواننده محوری (reader-response theory)، اساس تئوری های خود را بر پایه آن نهاده اند. اساس نظریه ادموند هوسرل (Edmond Husserl)، پدیدارشناس برجسته، بر این اصل استوار است که پدیده های موجود در جهان، تنها در فهم و درک ادراک کننده آنها دارای مفهوم اند و ذهن انسان منشاء همه معانی است. کلید درک این دلالت، نشانه ها و کلید واژگان زمینه ای این نشانه ها، نگاه شهودی است. اساس نظام پدیدارشناختی هوسرل، رویکردی ناب و تازه به پدیده ها برای رسیدن به «اصل چیزها»ست که در این حالت، نوع رابطه حسی- ادراکی با پدیده ها، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این دریافت حسّی-ادراکی، زمینه ساز تحول نشانه شناسی کلاسیک (semiology) به نشانه- معناشناسی سیال و هستی مدار (sémiotique) است. این رویکرد، روشی کارآمد برای تجزیه و تحلیل است. تحلیل پدیدارشناسانه آثار ادب فارسی، می تواند افق های نوی بر روی تحلیل شعر فارسی بگشاید و زمینه ساز خوانشی تازه از آنها شود. سپهری، به عنوان شاعری تاثیر گذار و صاحب سبک، برای تبیین حالات شهودی خود، به نگاهی نو و نامتعارف دست یافته؛ به طوری که عنوان شاعر «نگاه تازه و شهودی»، شایسته اوست. نگاه سپهری به جهان هستی، نگاهی پدیداری و مکاشفه ای است. او در گفتمانی تاویلی و هستی مدار، نگاه خود را از موجودیت عینی و ذهنی پدیده ها به ساختار تاویلی و نشانه شناختی آنها انتقال می دهد و در فرایندی حسی- ادراکی، آن را به پدیداری معنا دار تبدیل می کند. کشف چنین ساختاری، در پرتو نقد پدیدار شناختی امکان پذیر است. این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی و در ارتباطی تعاملی با نشانه- معنا شناسی، نمونه هایی از اشعار سهراب سپهری را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده و گفتمان جدیدی را در شعر سپهری، معرفی و ارائه کرده و در پرتو نگاهی نو و سیّال، به برداشت تازه ای از اشعار زایشی او دست یافته است.
۶۲.

فراجهان به مثابه زیست جهان: نگاهی پدیدارشناختی به «متاورس»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متاورس فناوری هوسرل زیست جهان مصنوعی زیست جهان سنتی - طبیعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۹ تعداد دانلود : ۱۹۰
«متاورس» پدیدار فناورانه ای است که به تازگی مورد توجه ویژه ی عموم و خصوص جامعه قرار گرفته است. این پدیدار نوظهور که بر پایه ی چند فناوری پیشرو در حوزه ی اطلاعات و ارتباطات ایجاد می شود و بیشتر به مرحله ی ایده نزدیک است تا به مرحله ی اجرا، پرسش های بسیاری را برانگیخته است؛ از پرسش هایی در خصوص چیستی و چگونگی این پدیدار تا پرسش هایی از کارکردهای متنوع و آثار مختلف آن. در مقام پاسخ به پرسش از چیستی متاورس، پاسخ های متنوعی داده شده که البته عمده ی این پاسخ ها از منظری فنی مطرح گردیده اند. ما در این نوشتار با استفاده از مفهوم فلسفی «زیست جهان» و تحلیل پدیدارشناسانه ی ادموند هوسرل، فیلسوف برجسته آلمانی، به دنبال تعمیق پاسخ به پرسش از چیستی متاورس هستیم و با مدد از نگرشی فلسفی به این پرسش راهبردی، تلاش کرده ایم برداشتی از سرشت متاورس ارائه نماییم که با صرف پاسخ های فنی و رایج، حاصل نخواهد شد. در این مقاله، پس از یک توضیح فنی درباره متاورس و مروری بر ادبیات پدیدارشناسی آن، نوآوری نظری خود را توضیح داده و با معرفی متاورس به عنوان «زیست جهان مصنوعی»، تقابل آن با «زیست جهان سنتی-طبیعی» را تبیین می کنیم. در پایان، به نتایج این نگاه پدیدارشناختی به متاورس و اثر سیاستگذارانه آن اشاره می نماییم.
۶۳.

بررسی تطبیقی اشکال تسلسل در صورت های ذهنی و بازنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تسلسل وجود ذهنی بازنمایی حکایت ذاتی هوسرل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۰۲
 برخی از اشکال هایی که اندیشمندان غربی به وجود ذهنی وارد کرده اند، ازجمله تسلسل در بازنمایی، نزد فیلسوفان مسلمان هنوز ناشناخته است: اگر دیدگاه وجود ذهنی پذیرفته شود، آنگاه صورت ذهنی دارای «بازنمایی» خواهد بود. ولی خودِ این «بازنمایی» نیز باید دارای «بازنماییِ» دیگری باشد و این «بازنماییِ» دوم نیز باید دارای «بازنماییِ» سوم دیگری باشد و به همین سان به تسلسل می انجامد. افزون بر این تسلسل، هوسرل تسلسل در صورت های ذهنی را نیز پیش کشیده است که همان اشکال تسلسل در وجود ذهنی و علم حصولی است. اینجا فیلسوفان مسلمان این پاسخ درست را پیش نهاده اند که ما به صورت های ذهنیِ خود بی واسطه و به علم حضوری علم داریم نه با علم حصولی و ازراهِ صورت های ذهنی دیگر. پس، تسلسلی در پی نخواهد داشت. برخی گمان کرده اند تسلسل در بازنمایی را نیز با همین راه حل می توان پاسخ داد و حال آنکه چنین نیست. ما می کوشیم برپایه برخی از مبادی فلسفه اسلامی، به ویژه فلسفه سینوی، راه حلی برای این اشکال بیابیم. بااین همه، خواهیم دید که نوعی اشکال تسلسل در صورت های ذهنی و بازنمایی به اندکی از اندیشمندان مسلمان وارد است.
۶۴.

تاملی در وجوه پدیدارشناسانه مینیمالیسم در گستره طراحی گرافیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی هوسرل مینیمالیسم طراحی گرافیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۰۸
مینیمالیسم با شعار "کم ترین، بیش ترین است" نگرش و سبکی است که مشخصه اصلیِ آن بیانِ ذاتِ چیزها در عین اختصار است. این مفهوم با فلسفه ذواتِ ادموند هوسرل در پدیدارشناسی که با شعار "بازگشت به خودِ چیزها" از طریق اپوخه و تحویل پدیدارشناسانه میسر می شود؛ در هماهنگی بوده و شاید بتوان بیش ترین نمودِ آن در هنرها را در ذاتِ طراحی گرافیک جست وجو کرد. به این ترتیب، آثار طراحی آگهی تبلیغاتی به عنوان یکی از مهم ترین زیرشاخه های طراحی گرافیک می تواند نظرگاه مناسبی برای بررسی این رابطه باشد. می توان پرسش را به این نحو مطرح کرد که چه رابطه ای میان وجوه پدیدارشناسانه مینیمالیسم و طراحی و درک آثار در گستره طراحی گرافیک وجود دارد؟ و اختصار در بیانِ مینیمال چگونه با مفهوم ذات بینیِ پدیدارشناسانه هوسرل می تواند پیوند برقرار کند؟ مقاله حاضر در پی آن بوده که با تکیه بر مفاهیم کلیدی در اندیشه پدیدارشناسی هوسرل، نحوه ظهور و بروز آن ها را در خلق آثار مینیمال در بستر طراحی گرافیک دنبال کند. در این راستا، ابتدا مروری بر مفاهیم اصلیِ روش پدیدارشناسی هوسرل مانند اپوخه، تحویل پدیدارشناسانه و بررسی ذوات صورت پذیرفته و سپس تجلی آن ها در خلق، تجربه تصویر و دریافتِ آثارِ طراحی گرافیک تبیین و توصیف شده است. نمونه هایی از این آثار از طریق نمونه گیری شدت، به عنوان راهبردی از نمونه گیری هدفمند در پژوهش کیفیِ حاضر در راستای مفاهیم انتخاب و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی ارائه گشته است. نتیجه این مطالعه نشان داده است که بیان مینیمال در گستره طراحی گرافیک را می توان نوعی بیان پدیدارشناسانه در نظر گرفت که از طریق شهود ذات و دیدنِ ساختارهای بنیادین پدیدارها به ویژه با توجه به مولفه ضرورت ذاتی، امر طراحی را صورت داده و همراهی مخاطب را تا تجربه تصویر به دنبال داشته است.
۶۵.

جست وجوی مؤلفه های اساسی پدیدارشناسی هوسرل در شعر قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۴
جست وجوی مؤلفه های اساسی پدیدارشناسی هوسرل در شعر قیصر امین پور   چکیده پدیدارشناسی از مهم ترین شیوه های تفکر فلسفی معاصر است که ادموند هوسرل آن را پایه گذاری کرد و سریع به شیوه ای برای تحقیق در حوزه های مختلف علوم انسانی ازجمله نقد ادبی تبدیل شد. پدیدارشناس با تعلیق رویکرد طبیعی به جهان و تمرکز بر تفسیر پدیده ها آنچنان که بر سوبژه پدیدار می شود، به شناخت و تبیین ابژه ها می پردازد. ازآنجاکه هنرمندان به ویژه شاعران درواقع به توصیف جهان زیسته ی خود آنچنان که برایشان پدیدار شده است می پردازند، می توان مؤلفه های روش پدیدارشناسی مانند «قصدیت» یا «حیث التفاتی»، «اپوخه»، رابطه ی «اگو» و جهان زیسته اش و «زمان آگاهی» را در آثار آنان ردیابی کرد. قیصر امین پور از شاعران صاحب سبک معاصر است که در این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و مقایسه ای، اشعار منتخبی از او را بررسی و تحلیل و مؤلفه های پدیدارشناسانه ای را استخراج کرده ایم که در توصیف جهان زیسته اش به کار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که امین پور در اشعار خود به «اپوخه»، «حیث التفاتی» و «اگو» اشاره داشته است. قیصر در مواردی به «شهود آیدتیک» پدیده ها پرداخته و چنان که در نمونه ای ارائه کرده ایم، «زمان آگاهیِ» هوسرل در تحلیل برخی اشعار او می تواند راهگشا باشد. واژه های کلیدی: اپوخه، پدیدارشناسی، حیث التفاتی، زمان آگاهی، شهود آیدتیک، قیصر امین پور. نقد پدیدارشناختی، هوسرل.    
۶۶.

خوانش پدیدارشناسانه قصیده شجرة القمر از نازک الملائکة براساس نظریه هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی استعلایی هوسرل نازک الملائکه شجره القمر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۰
پدیدارشناسی توصیفی با هدف مبارزه با شک گرایی و نسبیت گرایی با شعار به سوی خود اشیاء و در جهت اثبات فلسفه به عنوان یک علم متقن، توسط ادموند هوسرل پایه گذاری شد. هدف از این روش رجوع به نمودها و توصیف بدون پیش داوری آنها بود. این رویکرد با انتقاداتی مواجه شد که هوسرل را برآن داشت تا برای پاسخ به مسئله وجود عالم و واقعیت آن، فلسفه استعلایی را بنا نهد. پدیدارشناسی استعلایی با معرفی مفاهیم پیچیده ای چون التفات، فروکاست، نوئما و نوئسیس، اگوی محض، زیست جهان و سطوح مختلف زمان از جمله زمان آگاهی مطلق همراه است. آموزه هایی کاملاً انتزاعی که به تفسیر و تبیین نیاز دارد. چنانچه خوانش فلسفی بعضی اشعار، امری محال فرض نشود، این عمل، علاوه بر تبیین آموزه های دشوار پدیدارشناسی برای مخاطبان، مقدمات آشکارساختن جنبه های زیبائی شناختی شعر را نیز فراهم می سازد. بنابراین پژوهش حاضر پس از بررسی ویژگی های شخصیت پسر در قصیده شجره القمر از نازک الملائکه و توجه به مفهوم انتزاعی درخت ماه از یکسو و انطباق تطور معنایی ابژه ماه در این شعر بر مراحل تغییر نظریه هوسرل از سوی دیگر، این قصیده را برای خوانش فلسفی با رویکرد پدیدارشناسی هوسرلی مناسب تشخیص داده و به واکاوی آن پرداخته است. نتایج نشان می دهد که طیف معنایی ابژه ماه برای پسر، مفاهیمی چون پرنده، کودک و سپس بذر را در برداشته است. به این ترتیب که اگوی محض(پسربچه) پس از مراحل مختلف فروکاست، نوئمای ماه را به صورت بذری که قابلیت رشد و نمو دارد، تقویم کرده است و در نهایت تصویر درخت ماه را پدیدآورده که اشاره بر سطح سوم زمان آگاهی از دیدگاه هوسرل دارد. علاوه بر این، خوانش فلسفی این قصیده، موضوع چرخش پدیدارشناسی استعلایی هوسرل را  نیز در آثار متأخر او تبیین می کند.