مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
توسعة روستایی
حوزه های تخصصی:
ت طی دهه های اخیر، توسعه به عنوان یکی از مهم ترین چالش های جهانی همواره توجه سیاست مداران و برنامه ریزان اقتصادی– اجتماعی را به خود جلب کرده است؛ بنابراین، درراستای دست یابی به توسعة پایدار در عرصه های سکونتگاهی کشورها اعم از شهر و روستا، شناختِ روند تحولات گذشته، تحلیل وضع موجود و ترسیم فضای مطلوب آن ها ضروری است. به عبارت دیگر، شناخت توانمندی های محیطی و میزان خدمات موجود در هر منطقه و درپی آن، تعیین سطوح توسعه یافتگی این نواحی سکونتگاهی به ویژه روستاها، نخستین گام در فرایند برنامه ریزی و توسعة این مناطق جمعیتی به شمار می رود. در این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی و سنجش داده های کمی انجام شده است، سعی بر آن است تا با استفاده از شاخص های زیربنایی، آموزشی، فرهنگی، اداری، کشاورزی و بهداشتی، میزان توسعه یافتگی نواحی روستاییِ دهستان های 14گانة شهرستان مرودشت از توابع استان فارس تعیین و تحلیل شود. برای دست یابی به این هدف، از مدل موریس و روش ضریب اختلاف، به تعیین میزان اختلاف و پراکندگی امکانات و خدمات در دهستان های ناحیه اقدام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد به لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات، بین دهستان های مرودشت شکاف بزرگی وجود دارد و نبود تعادل فضایی در منطقه مشاهده می شود؛ به گونه ا ی که ازبین نواحی روستایی موردمطالعه، دهستان رامجرد دو با ضریب برخورداری 67/60 و دهستان کامیفروز جنوبی با 48/14، به ترتیب توسعه یافته ترین و محروم ترین دهستان ها در سطح شهرستان هستند. این موضوع لزوم توجه و برنامه ریزی خردمندانه را درراستای توزیع عادلانه و فضایی امکانات، سرمایه گذاری ها و توسعة هماهنگ همة دهستان های منطقه ضروری می سازد.
بازخوانی تجربیات برنامه ریزی سکونتگاه های روستاییِ در معرض خطر، با نگاهی به طرح جابه جایی روستای صفی آباد مینودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ت تغییر در فضاهای روستایی، تحت تأثیر نیروهای درونی (محلی) و عوامل و رخدادهای بیرونی، ازجمله سیاست گذاری ها یا اقدامات عمرانی در مقیاس های محلی، ناحیه ای و ملی است. ازجملة این اهداف عمرانی می توان به طرح های جابه جایی سکونتگاه های روستایی اشاره کرد که در مواردی مانند احداث سد، بازسازی پس از روی دادن سوانح طبیعی و دورسازی از محل خطرات طبیعی به اجرا درمی آیند. با اجرای طرح جابه جایی روستای صفی آباد واقع در شهرستان مینودشت به دلیل رانش زمین، دگرگونی هایی در ابعاد مختلف فضایی- کالبدی این روستا پدید آمده است و سیستم اقتصادی، اجتماعی و کالبدی روستا به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است؛ ازاین رو، در تحقیق حاضر علاوه بر مرور تجربیات مربوط به جابه جایی کالبدی سکونتگاه های روستایی، پیامدهای اجرای طرح جابه جایی روستای صفی آباد مینودشت بررسی شده است. روش تحقیق، روش توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات لازم ازطریق روش های کتابخانه ای و میدانی (شامل مشاهدة مستقیم، مصاحبه و تکمیل پرسش نامه ) به دست آمده اند. جامعة آماری موردمطالعه در این تحقیق، سرپرستان خانوارهای جابه جاشدة روستای صفی آباد (338 خانوار) است که در طرح جابه جایی، مکان خود را تغییر داده اند و در محل جدید سکنی گزیده اند. با استفاده از فرمول کوکران و اصلاحیة آن، 117 خانوار به عنوان نمونة آماری برگزیده شدند. برای تجزیه وتحلیل داده های پرسش نامه، از آزمون های توصیفی و آزمون آماری ویلکاکسون، برای بررسی آثار و پیامدهای طرح در سه بعد کالبدی- محیطی، اقتصادی و اجتماعی– فرهنگی در دو دورة قبل و بعد از جابه جایی روستا (در نرم افزار آماری SPSS ) استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از تفاوت معناداری ازلحاظ آماری در تعدادی از مؤلفه های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی است؛ به گونه ای که تغییرات مثبت آن در شاخص های کالبدی و فیزیکی سکونتگاه است؛ ولی پیامدهای منفی آن در زمینه های اقتصادی و اجتماعی می باشد. به بیان دیگر، باوجود ازبین رفتن تهدیدهای محیطی ناشی از رانش زمین، کیفیت زیست پذیری روستا ارتقاء نیافته است.
تحلیل نگرش زنان روستایی شهرستان دیواندره نسبت به اشتغال در بخش صنایع دستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نگرش زنان روستایی شهرستان دیواندره نسبت به اشتغال در بخش صنایع دستی انجام شده است. جامعة آماری تحقیق شامل همة زنان روستایی بالای سن 15 سال شهرستان دیواندره (استان کردستان) بودند (17101N=). با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران،120 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب توزیع شدند. ابزار اصلی تحقیق پرسش نامه ای بود که روایی آن به تأیید پانل متخصصان رسید و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد (7/0α>). تجزیه وتحلیل داده ها به وسیلة نرم افزار SPSSwin18 انجام شد. نتایج تحقیق بیانگر این بود که بیشتر زنان موردمطالعه نگرش مساعدی نسبت به اشتغال در بخش صنایع دستی ندارند. همچنین، نتایج مقایسة میانگین ها نشان داد بین نگرش آنان براساس متغیرهای تعداد اعضای خانوار، استفاده از رسانه های ارتباطی، آگاهی درزمینة اشتغال مربوط به صنایع دستی، علاقه به صنایع دستی، دریافت آموزش، درآمد خانوار، سطح تحصیلات و شرکت در دوره های آموزشی- ترویجی اختلاف معناداری وجود دارد. علاوه براین، نتایج تحلیل عاملی، عوامل مؤثر بر بهبود نگرش زنان موردمطالعه را نسبت به اشتغال در بخش صنایع دستی را در سه عامل راهکارهای حمایتی، آموزشی- تشویقی و ایجاد تشکل های صنایع دستی طبقه بندی کرد.
کاربرد ترکیب الگوریتم خوشه بندی و الگوریتم رقابت استعماری (ICA) در سطح بندی توسعه یافتگی مناطق روستایی (مطالعة موردی: بخش مرکزی شهرستان بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دراثر برنامه ریزی های نامطلوب و متمرکز گذشته، کیفیت توسعه و زیرساخت های آن مسائل عمده ای را در روند توسعة روستاهای کشور ایجاد کرده است. ابعاد گوناگون و پیچیدگی ساختاری این موضوع، یکی از تنگناهای اساسی در ارائة مدل مناسب برای توزیع اعتبارات به شمار می آید. دراین راستا، در پژوهش حاضر به موضوع سطح بندی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد می پردازیم. این تحقیق، به لحاظ هدف کاربردی است. جامعة آماری پژوهش، روستاهای بالای 20 خانوار و بخش مرکزی شهرستان بویراحمد (89 روستا) بودند که 566 روستایی مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها، علاوه بر اسناد، از پرسش نامة محقق ساخته نیز استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ (561/0- 955/0) به دست آمده، بیانگر بهینگی پرسش نامه بود. برای تعیین شاخص های به کاربرده شده، از رویکرد اندام وار استفاده شد. برای تعیین سطوح توسعه یافتگی، از روش تحلیل خوشه ای به شیوة K-means و الگوریتم رقابت استعماری (ICA) استفاده شد. داده پردازی نیز با استفاده از نرم افزار MATLAB 7.10 انجام شد. یافته ها نشان داد که جواب بهینة الگوریتم ترکیبی K-means و ICAاز بهترین جواب الگوریتم K-means بهتر است؛ این موضوع اعتبار این الگوریتم را به وضوح نشان می دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که پراکنش فضایی توسعه یافتگی در منطقة موردمطالعه در وضعیت متوازنی قرار ندارد؛ بهطوری که اغلب روستاها (43/49%) در سطح نسبتاً محروم قرار می گیرند. همچنین، در سطوح در حال توسعه و توسعه یافته به ترتیب، 08/28% و 47/22% از روستاها قرار دارند. افزون براین، روستاهای دهستان سررود شمالی از وضعیت توسعه-یافتگی بهتری نسبت به سایر روستاهای بخش مورد مطالعه برخوردار هستند.
تحلیلی بر ساختارهای انسانی مورد نیاز برای توسعه فناوری اطلاعات در مناطق روستایی (مطالعه موردی: روستاهای استان خراسان رضوی)
حوزه های تخصصی:
امروزه تلاش برای فراهم کردن دسترسی همگانی به فنّاوری اطلاعات در مناطق روستایی مورد توجه بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته است و هر کدام راهکارهایی را بدین منظور به کار برده اند. اما راهکار غالب برای ایجاد دسترسی همگانی به اطلاعات و خدمات الکترونیکی در مناطق روستایی ایجاد مراکز ارتباط از راه دور یا مراکز فنّاوری اطلاعات است. در مقّرر شده که در ده هزار روستای « تجهیز ده هزار مرکز فنّاوری اطلاعات و ارتباطات روستایی » ایران نیز براساس طرح کشور مرکز فنّاوری اطلاعات ایجاد شود. اما با توجه به تجارب جهانی، برای اینکه این مراکز بتوانند در توسعة روستایی نقش آفرین باشند، باید علاوه بر زیرساخت های فنّی، زیرساخت های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و قانونی نیز در سطوح مختلف ملی، منطقه ای و محلی (روستا) فراهم باشد. از جمله زیرساخت های اجتماعی و فرهنگی که در بهره برداری مطلوب از فنّاوری اطلاعات مؤثر هستند؛ می توان به احساس نیاز به فنّاوری اطلاعات، آگاهی در مورد اثرات این فنّاوری، تمایل به هزینه کردن در این زمینه، باورهای فرهنگی مثبت و مهارت های پایه، انگلیسی و کامپیوتری اشاره نمود. در این تحقیق این ساختارهای انسانی لازم برای بهره برداری بهینه از فنّاوری اطلاعات با روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته و به منظور مشخص شدن وزن و اهمیت هر یک از این عوامل از نظر 20 نفر از کارشناسان استفاده شد. همچنین تعداد 350 نفر از جمعیت 15 سال به بالای روستاییان استان خراسان رضوی به عنوان نمونه مورد مطالعه قرارگرفته است. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که بین وضعیت موجود روستاییان نمونه استان خراسان رضوی از نظر متغیرهای تمایل و مهارت تا سطح استاندارد مورد نظر کارشناسان برای بهره برداری بهینه از فنّاوری اطلاعات فاصله معناداری وجود دارد. بدین معنا که شرایط روستاییان از نظر این دو متغیر برای بهره برداری مطلوب از فنّاوری اطلاعات در سطح مناسبی نیست. اما بین متغیرهای احساس نیاز، آگاهی و باورهای فرهنگی روستاییان با سطح استاندارد مورد نظر کارشناسان فاصلة معناداری وجود ندارد و این بدان معنی است که روستاییان استان خراسان برای استفاده از فنّاوری اطلاعات احساس نیاز کرده و باورهای فرهنگی غلط و مانع کاربرد این فنّاوری، در جامعه وجود ندارد. در ضمن نسبت به فواید و مضرات فنّاوری اطلاعات آگاهی نسبی را دارند. بنابراین هر گونه برنامه ریزی برای توسعة فنّاوری اطلاعات در مناطق روستایی باید با توجه به ضعف موجود در سطح مهارت های روستاییان و تمایل آنها برای سرمایه گذاری و هزینه کردن در این زمینه انجام شود.
آسیب شناسی اثرات توسعة مشاغل خانگی در مناطق روستایی (مطالعة موردی: روستاهای بخش دیشموک شهرستان کهگیلویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه کسب وکارهای خانگی راهکاری مهم برای ایجاد اشتغال و درآمد محسوب می گردند. قابلیت انجام این نوع کسب وکار در منزل سبب ایجاد مزایای بسیاری برای شاغلان آن ها می شود. هدف اصلی از نگارش این مقاله آسیب-شناسی اثرات توسعة مشاغل خانگی در مناطق روستایی بخش دیشموک و همچنین، شناسایی اصلی ترین انگیزه ها در گرایش افراد به سمت کسب وکارهای خانگی است.
روش: روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی است که اطلاعات با استفاده از پرسشنامه گردآوری شدند و به وسیلة نرم افزار SPSSتجزیه وتحلیل گردیدند. جامعة آماری روستاهای 25 خانوار به بالا بودند که 35 روستا به عنوان جامعة نمونه انتخاب شد و در این روستاها 100 پرسشنامه به-صورت تصادفی بین کسانی که دارای مشاغل خانگی بودند، پخش شد.
یافته ها: براساس نتایج حاصل، در سطح اطمینان 95% فرض برابری میزان اهمیت همة مشکلات و چالش های دوازده-گانه از دیدگاه پاسخ گویان رد می شود. مشکلات و چالش های موردآزمون (ازنظر پاسخ گویان) با درجات متفاوتی درجهت تضعیف توسعة مشاغل خانگی مؤثر هستند. مشکل خرید ارزان محصولات با میانگین 88/4 دارای بیشترین تأثیر است و حمایت نکردن مسؤولان و نبود حمایت مالی به ترتیب با میانگین های 81/4 و 59/4 در رتبه های بعدی بودند و کمترین تأثیر از دیدگاه پاسخ گویان مربوط به موانع قانونی با میانگین 56/1 بوده است.
اصالت و ارزش: کسب وکارهای خانگی راهکاری مهم برای ایجاد اشتغال و درآمد محسوب می گردند. قابلیت انجام این نوع کسب وکار در منزل سبب ایجاد مزایای بسیاری برای شاغلان آن ها می شود که ازجمله می توان به ایجاد توازن بین مسؤولیت خانوادگی زنان و اشتغال آنان، حذف هزینه های مربوط به خرید، رهن و اجارة کارگاه و رفت وآمد، استفاده از نیروی کار سایر اعضای خانواده و ایجاد زمینه های کار خانوادگی، امکان انتقال تجارب ازطریق آموزش غیررسمی به شیوة استاد- شاگردی بین اعضای خانواده و ... اشاره نمود.
ارزیابی نقش گردشگری خانه های دوم در تنوع بخشی به اقتصاد روستایی(مطالعة موردی: دهستان حصار ولیعصر در شهرستان آوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق به بررسی نقش خانه های دوم گردشگری در تنوع بخشی به اقتصاد روستایی و بهبود ایجاد فرصت های شغلی و درآمد ساکنین دائمی در روستاهای دهستان حصار ولیعصر می پردازد.
روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش مورد استفاده از نوع تحلیلی- توصیفی است. برای گردآوری داده ها با بهره گیری از روش های میدانی، از تعداد 358 خانوار ساکن دایمی در روستاهای نمونه، با روش نمونه گیری کوکران 170 مورد انتخاب شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری از قبیل ویلکاکسون، t تک نمونه ای، کروسکال والیس و همبستگی اسپیرمن استفاده گردید.
یافته ها: نتایج مطالعه بیانگر وجود تفاوت معناداری در دو دوره زمانی قبل و بعد از گسترش خانه های دوم در مولفه های تنوع بخشی اقتصاد روستایی است. به طوری که، مولفه های ایجاد اشتغال غیر کشاورزی و بهبود زیرساخت های تولیدی به ترتیب بیشترین و مولفه ایجاد اشتغال در زمینه کشاورزی کمترین میزان را نشان می دهد. علاوه بر این، نتیجه رتبه بندی شاخص های تنوع بخشی به اقتصاد روستایی نیز نشان می دهد که روستاهای چنگوره و اسماعیل آباد بالاترین میزان و روستاهای قره بلاغ و آبدره پایین ترین جایگاه را داشته اند. محدودیت ها: مهمترین محدودیت های این تحقیق عبارتند از: همکاری اندک برخی از مسئولین محلی و فقدان اطلاعات در مورد خانه های دوم و تعداد آنها در روستاهای مورد بررسی.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته های تحقیق که نشان دهنده تاثیر مثبت توسعه گردشگری خانه های دوم در ایجاد تنوع در فعالیت های اقتصادی مناطق روستایی از دیدگاه ساکنین محلی است، می توان از آن به عنوان ابزاری در راستای نیل به توسعه پایدار روستایی در مناطق روستایی و بویژه روستاهای در معرض تخلیه استفاده کرد.
اصالت/ ارزش: اهمیت پژوهش حاضر در این است که تاثیرات گسترش خانه های دوم گردشگری در تنوع بخشی به اقتصاد روستایی در منطقه مورد مطالعه را مورد بررسی قرار می دهد. لذا از یافته های تحقیق می تواند در تشریح نقش فعالیت های غیر کشاورزی در توسعه روستایی و نگهداشت جمعیت در مناطق روستایی مورد استفاده قرار گیرد.
کارکرد تلفیقی دانش بومی و نوین و نقش آن در توسعة روستایی (مطالعة موردی: نواحی روستایی شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: موفق نبودن برنامه های توسعه در دهه های 1370 و 1380، بروز خشکسالی های مداوم، آسیب پذیری اقتصاد روستایی و درپی آن، کمبود فرصت های شغلی، روند روبه افزایش مهاجرت جوانان و بسیاری از موارد دیگر، نواحی روستایی را به چالش کشانده است؛ ازاین رو، شناخت دانش بومی، امکانات و محدودیت های نواحی روستایی، ضرورتی انکارناپذیر می باشد. ازآنجایی که دانش بومی برخاسته از شرایط محیطی هر ناحیه است و روش های مناسبی را برای مدیریت محیط ارائه می دهد، تلفیق آن با دانش نوین، شیوه های نوینی درراستای دست یابی به توسعة پایدار فراهم می سازد. هدف از انجام این پژوهش، معرفی الگوی نوینی در توسعة روستایی برپایة دانش بومی است.
روش: این تحقیق ازلحاظ هدف، کاربردی و ازحیث روش، توصیفی- تحلیلی و رویکرد آن پیمایشی می باشد. داده های موردنیاز از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده اند. جامعة آماری، نواحی روستایی شهرستان بیرجند است که 33 روستا از روستاهای دارای بالای 20 خانوار و ازاین میان، 381 خانوار به روش کوکران انتخاب شده اند. برای سنجش فرضیه های تحقیق، از آزمون های تحلیل واریانس فیشر و کروسکال والیس به کمک نرم افزار SPSS، استفاده شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از یافته های تحقیق مبنی بر کارکرد شیوه های تلفیقی دانش بومی و نوین، با توجه به مقدار بالای آزمون فیشر و نیز میانگین آزمون کروسکال والیس، حاکی از اثرگذاری زیاد آن در میزان راندمان تولید، افزایش درآمد و نیز افزایش تمایل به ماندن در روستا و کاهش مهاجرت است؛ به این-ترتیب، دانش بومی در تلفیق با دانش نوین، قادر است به طور نسبی شرایط را برای دست یابی به توسعة پایدار فراهم سازد.
محدودیت ها/راهبردها: دشواری در گردآوری دانش بومی روستاییان و خودباورنبودن روستاییان دراین زمینه، ازجمله چالش های پژوهش حاضر هستند.
راهکارهای عملی: برای احیا و توسعة نواحی روستایی، ایجاد بانک اطلاعات دانش بومی، به کارگیری تکنولوژی مناسب و طرح های مشارکتی پیشنهاد شده است.
اصالت و ارزش: با بیان کارکردهای تلفیقی دانش بومی و نوین و ضرورت شناخت تکنولوژی متناسب با ویژگی های طبیعی- اجتماعی منطقه، می توان گام مهمی درراستای توسعة روستایی برداشت.
بررسی و تحلیل سطح توسعة زیرساختی- خدماتی روستاهای بخش مرکزی شهرستان کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نابرابری های توسعة مناطق روستایی به ویژه درزمینة زیرساخت ها و ارائة خدمات، پیامدهای ناخواستة بیشماری را بر شهرها و روستاها تحمیل می کند؛ ازاین رو، در پژوهش حاضر سعی شده است سطح توسعة زیرساختی- خدماتی روستاهای بخش مرکزی شهرستان کوهدشت (استان لرستان) مورد سنجش قرار گیرد.
روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و توصیفی- تحلیلی است. حجم نمونه شامل 131 روستای دارای سکنة محدودة جغرافیایی یادشده است. برپایة پیشینه 18 شاخص تعیین گردید. ازطریق مراجعه به ادارات بخش و تکمیل پرسشنامه توسط افراد کلیدی محلی داده ها جمع آوری شدند. پس از بی مقیاس سازی شاخص ها، با استفاده از تحلیل عاملی وزن شاخص ها به-دست آمد و در آن ها اعمال شد. درنهایت، شاخص ترکیبی توسعة زیرساختی- خدماتی برای روستاها محاسبه گردید.
یافته ها: نتایج نشان می دهد روستاهای عمدة موردبررسی توسعة چندانی ندارند و روستاهای دهستان کوهدشت شمالی نسبت به دهستان های کوهدشت جنوبی و گُل گُل وضعیت نامطلوب تری دارند. همچنین، به ترتیب بین میزان جمعیت و فاصلة روستاها از مرکز شهرستان و سطح توسعه همبستگی مثبت و منفی وجود دارد. روستاهای با شرایط طبیعی کوهستانی- جنگلی و ویژگی عشایری ازنظر سطح توسعه تفاوت معنا داری با سایر روستاهای موردبررسی دارند.
محدودیت ها/ راهبردها: داده ها در سطح روستا محدود بوده اند و بین اطلاعات نهادهای مختلف ناهماهنگی وجود داشته است.
راهکارهای عملی: برپایة یافته های پژوهش پیشنهاد شد که دهستان کوهدشت شمالی، روستاهای کوهستانی- جنگلی و عشایری، در برنامه ریزی های توسعة محلی در الویت قرار گیرند.
اصالت و ارزش: دستاوردهای تحقیق راه گش ای برنامه ریزی توسعة محلی و مورداستفادة کارگزاران توسعة روستایی شهرستان شامل بخشداری، جهاد کشاورزی و مراکز خدمات روستایی خواهد بود.
کارآفرینی روستایی و تعیین عوامل مؤثر بر آن (مطالعة موردی: روستاهای شهرستان مینودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: خلاقیت و نوآوری از ارکان اصلی توسعة پایدار است. درهمین راستا، ازطریق کارآفرینی روستایی به ویژه در بخش کشاورزی، می توان با شناسایی مزیت ها، محدودیت ها، ضعف ها و قوت های جوامع روستایی، براساس برنامه ریزی راهبردی مناسب، به توسعة اقتصادی روستایی درکنار سایر ابعاد کمک کرد. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی عوامل مؤثر بر سطوح کارآفرینی روستاییان شهرستان مینودشت می باشد.
روش: برای رسیدن به هدف تحقیق، از روش تحقیق نوع ترکیبی (توصیفی تحلیلی) استفاده شده است. جامعة آماری این تحقیق، روستاییان ساکن در شهرستان مینودشت واقع در استان گلستان می باشند (10613=N). حجم نمونه ازطریق فرمول کوکران و به روش تصادفی، با انتساب متناسب تعیین گردید (170=n). ابزار تحقیق، پرسشنامه ای بود که روایی آن براساس نظر گروهی از کارشناسان و اساتید دانشگاه تأیید گردید و برای تعیین میزان پایایی ابزار تحقیق، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد (856/0). داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که می توان روستاییان موردمطالعه را براساس نمرة وضعیت کارآفرینیشان، به چهار دستة روستاییان سنتی، نسبتاً سنتی، تغییرپذیر و روستاییان صلاحیت دار و پیشرو طبقه بندی نمود. همچنین، نتایج تحلیل تشخیصی گویای آن بود که با توجه به مقادیر لاندای ویلکس، متغیرهای ریسک پذیری، میزان درآمد از شغل اصلی، سطح دانش نسبت به کارآفرینی و سطح سواد، در مقایسه با دیگر متغیرها بهتر قادر به پیش بینی سطح کارآفرینی روستاییان شهرستان مینودشت هستند.
محدودیت ها/ راهبردها: دست یابی به اطلاعات وضعیت کارآفرینی روستاییان، از چالش های پژوهش حاضر محسوب می-شود.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته ها، راهکارهایی شامل بازدیدهای میدانی از فعالیت های کارآفرینان موفق، برگزاری دوره-های آموزشی کارآفرینی و خلاقیت و ... پیشنهاد می گردد.
اصالت و ارزش: پژوهش حاضر از این نظر دارای اهمیت است که می توان با شناسایی متغیرهایی مانند وضعیت ریسک-پذیری، وضعیت درآمد روستاییان و دانش و آگاهی نسبت به کارآفرینی، اقدام به نوآوری و ایجاد مشاغل جدید نمود.
نقش مدیریت در توسعة جوامع روستایی برای مقابله با مخاطرات زلزله (مطالعة موردی: دهستان زاغة شهرستان خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش مدیریت در توسعة جوامع روستایی برای مقابله با مخاطرات زلزله در دهستان زاغة شهرستان خرم آباد است؛ بنابراین، مدیریت و برنامه ریزی برای مقابله و پیشگیری از این مخاطرات و آثار زیان بار آن ها، در زمرة اهداف این تحقیق مطرح است.
روش تحقیق: نوع تحقیق کاربردی، روش مورداستفاده توصیفی- تحلیلی است و برای گرد آوری داده ها، از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) استفاده شده است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های t تک نمونه ای، فریدمن و رگرسیون چندمتغیره و نرم افزار GIS بهره گرفته شده است.
یافته ها: براساس آزمون t نمونه ای، تفاوت معناداری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی وجود دارد و این تفاوت از مطلوبیت عددی نیز به شکل منفی ارزیابی و برآورد شده است. همچنین، آزمون فریدمن نشان می دهد که بیشترین میانگین رتبه ای به ظرفیت های کالبدی- محیطی و کمترین آن، به ظرفیت های نهادی، اجتماعی و اقتصادی اختصاص یافته است. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون نشان دهندة این است که بین عوامل چهارگانة اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی- محیطی، رابطة کاملاً معنی دار وجود دارد.
محدودیت ها/ راهبردها: در منطقة موردمطالعه، ازیک سو، توجهی به قرارگرفتن روستاها در مسیر گسل ها نشده است و در این منطقه، ساخت وساز بسیار روبه گسترش است و درصورت بروز زلزله، با اثرات جانی و مالی زیادی مواجه خواهند شد و ازسوی دیگر، مردم منطقة موردمطالعه از روش های مقابله با این بحران چندان اطلاعی ندارند.
راهکارهای عملی: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت روستاهایی که در مسیر گسل ها قرار دارند، بیشتر درمعرض آسیب پذیری و خسارات های جانی و مالی هستند؛ بنابراین، قبل از بحران باید به آن توجه ویژه ای کرد.
اصالت و ارزش: اهمیت پژوهش حاضر در این است که مدیریت می تواند علاوه بر آگاه کردن مردم با اثرهای ناشی از وقوع زلزله و اجرایی کردن دستورالعمل بحران، برای پیشگیری از وقوع زلزله و به حداقل رساندن خسارات مالی و جانی در محدودة موردمطالعه وارد عمل شود.
بررسی نگرش روستاییان نسبت به کاربری فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه روستایی بخش مرکزی شهرستان نجف آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نگرش روستاییان نسبت به کاربری فناوری اطلاعات و ارتباطات ( ICT ) در توسعه روستایی بخش مرکزی شهرستان نجف آباد است. جامعه آماری شامل همه روستاییان باسواد دارای شغل کشاورزی یا دامداری ساکن در این منطقه بوده، که به روش نمونه گیری چندمرحله ای با انتساب متناسب، 172 نفر در نیمه دوم سال 1389 انتخاب شده اند. نتایج تحلیل همبستگی نشان می دهد که متغیر وابسته «نگرش نسبت به کاربری ICT » با متغیرهای سطح سواد، مهارت کار با رایانه، و مهارت اینترنتی رابطه مثبت و معنی دار دارد. همچنین، نتایج مقایسه میانگین ها نشان دهنده تفاوت معنی دار بین متغیر گروه های شغلی (کشاورزی، آزاد، دولتی، و سایر موارد) در نگرش نسبت به کاربری ICT است. مطابق تحلیل رگرسیونی مطالعه حاضر، متغیرهای مهارت کار با رایانه، مهارت اینترنتی، و سن، به ترتیب، مهم ترین متغیرهای اثرگذار بر نگرش پاسخ گویان نسبت به کاربری ICT شناخته می شوند.
بررسی تأثیر دهیاری ها بر توسعه پایدار روستایی در شهرستان بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر دهیاری ها بر توسعه پایدار روستایی در روستاهای شهرستان بویراحمد در 1389 انجام پذیرفت و در آن، از روش پیمایش بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش را 35 روستای دارای دهیاری تا 1385 تشکیل می داد که از آن میان، سی روستا به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند؛ در هر روستا، روی پنج سرپرست خانوار و در مجموع، روی 150 روستایی مطالعه به عمل آمد. ابزار پژوهش پرسشنامه ای حاوی سؤالات باز و بسته بود که روایی صوری آن تأیید و پایایی آن نیز با انجام یک مطالعه راهنما (طرح هادی) تأیید و مقدار آلفای کرونباخ بیش از 75/0 برای متغیر های گوناگون نهایی شد. بر اساس یافته های پژوهش، عملکرد دهیاری های مورد مطالعه در ابعاد پنج گانه پایداری در سطح متوسط قرار داشت. افزون بر این، بُعد اقتصادی و منابع کمترین و بُعد عمرانی و زیربنایی بیشترین توجه و فعالیت را به خود معطوف کردند.
عملکرد مؤثر دهیاری ها در توسعه روستایی از دیدگاه دهیاران؛ چالش های پیش رو: مطالعه موردی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی عملکرد مؤثر دهیاری ها در توسعه روستایی و چالش های پیش رو از دیدگاه دهیاران استان فارس انجام شد و به لحاظ روش، از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری تحقیق را تمامی دهیاران استان فارس (1231= N ) تشکیل دادند که با استفاده از رابطه کوکران تعداد 145 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه گیری با روش خوشه ای چندمرحله ای و در مرحله آخر به صورت تصادفی ساده صورت گرفت. ابزار تحقیق پرسشنامه ای بود که روایی آن بر اساس نظر جمعی از اساتید و کارشناسان تأیید و برای تعیین میزان پایایی بخش های مختلف پرسشنامه نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد (915/0)، که حاکی از مناسب بودن ابزار تحقیق بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج آمار توصیفی نشان داد که از نظر دهیاران، سه گویه ناکافی بودن اعتبارات دهیاری ها، انتظارات و توقعات نابجا و بیش از حد مردم از دهیاران، و نرخ بالای بیکاری در روستا، به ترتیب، مهم ترین چالش های پیش روی دهیاران به شمار می روند. همچنین، نتایج تحلیل عاملی نشان داد که چالش های عملکرد دهیاران در شش عامل دیوان سالاری ، برنامه ریزی، اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، زیرساختی- تجهیزات، و شناختی دسته بندی می شوند . این شش عامل، در مجموع، در حدود 66/66 درصد از واریانس چالش های پیش روی دهیاری ها در استان فارس را تبیین می کنند.
فرایند تبدیل نقاط روستایی به شهر در مقیاس ملی و پیدایش پدیدة «خام شهرها»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی سلسله مراتب شهری و مطالعة شهرهای دارای سطوح مختلف جمعیتی در سرشماری های رسمی کشور، ما را با پدیده ای جدید مواجه می سازد. این پدیده، تبدیل و ارتقای روستاهای کوچک به شهر به رغم داشتن جمعیتی کمتر از آستانة تعریف شده برای شهرشدن است. این سکونتگاه ها که امروزه بیش از یک سوم از شهرهای کشور را تشکیل می دهند، کمترین امکانات، خدمات، تأسیسات و تجهیزات شهری را در خود جای داده اند. مقالة حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از آمارهای سرشماری های رسمی عمومی کشور و بهره گرفتن از نرم افزار ArcGIS برای نشان دادن توزیع فضایی این شهرها، در مقیاس ملی و منطقه ای انجام گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که تبدیل روستاهای کوچک به شهر، در همة دوره ها در نظام شهری ایران وجود داشته است، اما بیشترین تعداد آن را در آخرین سرشماری کشور می توان مشاهده کرد، که از 1139 شهر کشور در آن سال، 370 نقطة شهری جمعیتی کمتر از 5000 نفر داشته اند. از دلایل انتخاب چنین سیاست و راهبردی از طرف وزارت کشور، می تواند وجود رابطة کاملاً مستقیم و معنی دار بین متغیرهای فاصله از پایتخت، فاصله از شهرهای مرکز استان و سال شکل گیری استان با تعداد این گونه شهرها باشد. بدین معنی که هرچه از تهران و از مراکز استان ها بیشتر فاصله بگیریم بر تعداد روستاهای کوچک تبدیل شده به شهر افزوده می گردد. از آنجا که تعداد این گونه شهرها در استان های تازه شکل گرفته مانند خراسان جنوبی بیشتر از استان های دیگر کشور است، می توان استنباط کرد که راهبرد تبدیل نقاط روستایی به شهر، راهبردی اداری-مدیریتی و سیاسی برای تقویت تمرکززدایی و توسعة منطقه ای در نواحی دوردست و مناطق محروم و همچنین سیاستی برای پرکردن شکاف سلسله مراتب شهری در استان ها، شهرستان ها و بخش های تازه شکل گرفته است.
وضعیت سنجی و اولویت بندی شاخص های توسعة پایدار در مناطق روستایی مطالعة موردی: بخش مرکزی شهرستان بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعیین نیازهای اساسی توسعه و اولویت بندی مؤلفه های آن در مناطق روستایی، از ضرورت های برنامه ریزی روستایی به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر، وضعیت سنجی و اولویت بندی شاخص های توسعة پایدار در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد است. جامعة آماری پژوهش، روستاهای 20 خانوار و بالاتر بخش مرکزی این شهرستان (89 روستا) بود که با استفاده از جدول برآورد حجم نمونة لین، 566 خانوار روستایی مطالعه و بررسی شدند. برای جمع آوری داده ها، افزون بر اسناد، پرسشنامة محقق ساخته به کار رفت و برای تعیین اعتبار بخش های مختلف پرسشنامه از روش اعتبار محتوا و به منظور تعیین پایایی آن از هم سانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ، 955/0-561/0 به دست آمد که بهینگی پرسشنامه را نشان می داد. داده پردازی پژوهش با استفاده از نرم افزار MATLAB7.10 انجام گرفت. با نگرش اندام وار به توسعة پایدار روستایی، شاخص ها انتخاب شدند و سپس برای عملیاتی کردن شاخص ها از استانداردسازی فازی بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب جینی و آنتروپی شانن استفاده شد. نتایج وضعیت شناسی شاخص ها ازلحاظ پایداری حاکی از آن بود که 32 درصد از شاخص های بررسی شده در وضعیت پایدار، 32 درصد در وضعیت پایداری متوسط و 36 درصد نیز در وضعیت ناپایدار قرار داشتند. افزون بر آن، نتایج ضریب جینی نشان داد که شاخص ها به صورت مناسب توزیع نشده اند. بنابراین، لازم است که درخصوص تعیین مراکز و کانون های اصلی خدمات رسانی براساس نظام سلسله مراتبی سکونتگاه ها بازنگری صورت گیرد.
بررسی عوامل موثر بر انگیزه جوانان روستایی برای انتخاب مشاغل کشاورزی مطالعه موردی: شهرستان گنبد کاووس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش کشاورزی از مهم ترین بخش های اقتصادی کشور به شمار می آید و در برنامه های توسعة اقتصادی و فرهنگی، محور و پیش شرط توسعه است. ازآنجاکه مشاغل کشاورزی به طورعمده در اختیار روستاییان قرار دارند، نیروی انسانی به ویژه نیروی های جوان روستایی را می توان از عوامل مهم توسعة کشاورزی قلمداد کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر انگیزة جوانان روستایی برای انتخاب مشاغل کشاورزی است. این تحقیق به روش پیمایشی انجام شد و جامعة آماری آن جوانان روستایی 24-15سالة شهرستان گنبدکاووس بودند. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه را گروهی از استادان و متخصصان تأیید کردند. برای دستیابی به پایایی ابزار پژوهش، آزمون مقدماتی انجام گرفت و ضریب آلفای کرونباخ برای بخش های مختلف پرسشنامه بین 72/0 و 90/0 به دست آمد. براساس یافته های تحقیق، میزان علاقة جوانان روستایی به سکونت در روستا در سطح زیاد و خیلی زیاد است. اولویت بندی دیدگاه های جوانان روستایی در زمینة مشاغل کشاورزی نشان داد که به کاربردن راه حل های مؤثر در مقابله با مشکلات و توانایی انجام کارهای طولانی در مزرعه، از مهم ترین انگیزه های جوانان روستایی برای انتخاب مشاغل کشاورزی است. آزمون همبستگی نشان داد که بین سابقة کشاورزی والدین، تملک زمین آبی، علاقه به شغل کشاورزی، و ویژگی های کارآفرینانه با میزان انگیزة جوانان روستایی برای انتخاب حرفه های کشاورزی، رابطة مثبت و معنا داری وجود دارد. نتایج آزمون مقایسه ای حاکی از وجود اختلاف معنا داری بین میزان انگیزة دو گروه از جوانان (شاغل و بیکار، افراد دارای مهارت کاری معین و فاقد مهارت کاری و نیز افراد دارای تمایل به راه اندازی کسب وکار در حرفة کشاورزی و کسانی که راغب به را ه اندازی این گونه کسب وکارها نیستند) با برخی از ویژگی های حرفه ای بود. نتیجة تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای عمل گرایی، چالش طلبی و تحمل ابهام از مهم ترین تبیین کننده های تغییرات متغیر وابسته اند.
ارزیابی تأثیرات اجتماعی- اقتصادی بازارچة مرزی سِرو بر توسعة مناطق روستایی پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به ارزیابی تأثیرات اجتماعی- اقتصادی بازارچة مرزی سِرو (در استان آذربایجان غربی) بر توسعة مناطق روستایی پیرامون پرداخته است. در این مطالعه از روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شد. جامعة آماری پژوهش، روستاهای پیرامون بازارچة سِرو بودند. منطقة مطالعه شده براساس نظر کارشناسان به سه لایه با فاصله های سه، شش و نُه کیلومتری از بازارچه دسته بندی شدند. درمجموع 14 روستا در این سه لایه شناسایی و مطالعه شدند. در هر روستا به روش نمونه گیری تصادفی ساده، سرپرست خانوار مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامة محقق ساخته انجام شد. برای تعیین اعتبار ابزار پژوهش از اظهار نظر استادان و متخصصان ذی ربط و برای تعیین پایایی آن از هم سانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ 66/0 تا 84/0 برای متغیرهای گوناگون به دست آمد که نشان از بهینگی پرسشنامه داشت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS19 بهره گرفته شد. یافته های تحلیل واریانس نشان دادند که بین روستاها (سه لایة مورد مطالعه) از نظر وضعیت شاخص های اقتصادی اجتماعی، تفاوت معناداری وجود دارد. تأثیر بازارچة سِرو بر شاخص های رفاه اجتماعی، اقتصاد روستایی، صنایع دستی و مشارکت اجتماعی در روستاهای لایة اول (سه کیلومتری) مشهود و به صورت کاهشی بود. از طرفی در لایه های دوم و سوم ازنظر شاخص های مذکور تفاوتی مشاهده نشد، بنابراین بازارچه موجب کاهش وضعیت این شاخص ها شده است و اثر کاهشی بر کیفیت زندگی تا لایة دوم قابل ره گیری است. تحلیل اثر کل نشان می دهد که محدودة تأثیر این بازارچه تا شعاع شش کیلومتری بوده و اثر اقتصادی آن در منطقة روستایی پیرامون بیش از اجتماعی و کاهشی بوده است.
نقش نهاد خیریه ای کمیتة امداد در بهبود کیفیت فیزیکی مسکن مددجویان زیر پوشش روستایی (نمونة موردی: بخش کندوان، شهرستان میانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن به عنوان یکی از پدیده های واقعی، از نخستین مسائلی است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده و همواره برای دگرگونی و یافتن پاسخی مناسب، معقول و اندیشیده برای آن تلاش کرده است؛ بنابراین، مسکن یک نیاز است، اما نه هر مسکنی. آنچه ایده آل آدمی است، دسترسی به مسکنی با کیفیت مناسب است. حدود نیمی از جمعیت جهان فقیرند و تقریباً 600 تا 800 میلیون نفر در خانه های غیر استاندارد زندگی می کنند؛ زیرا محل سکونت آن ها بدون امنیت و زیرساخت های لازم و تسهیلات آب و برق و فاضلاب است و نیز در معرض مخاطره های متعدد قرار دارد. در سال های پایانی قرن ۲۰، راهکارهای عمده ای با هدف رفع این مشکل مطرح شد که یکی از این راهکارها، اقدام سازمان ها یا بنیادهای خیریه (NGO) در جهان است که نمونة بارز آن در ایران، کمیتة امداد امام خمینی (ره) است. هدف این پژوهش، واکاوی نقش نهاد خیریه ای کمیتة امداد در بهبود وضعیت فیزیکی خانه های روستاهای ایران است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و پیمایشی، با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از نرم افزار spss انجام شده است. به همین منظور، در این مقاله سعی شده است تا اقدام های این نهاد و تأثیر آن در بهبود کیفیت فیزیکی مسکن مددجویان روستایی در بخش کندوان شهرستان میانه، بررسی، تحلیل و ارزیابی شود. به همین سبب، متغیرهای وضعیت فیزیکی مسکن مددجویان، با استفاده از آزمون ویلکاکسون در دورة قبل و بعد از حمایت کمیتة امداد، در ۳۷ روستای بخش کندوان، در قالب سه دهستان و ۱۶۰ خانوار بررسی شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که امدادرسانی های کمیتة امداد در تمامی متغیرهای وضعیت فیزیکی مسکن، به تغییرهای معنادار در نزد مددجویان زیر پوشش منجر شده است.
توسعة گردشگری زمستانی در مقاصد روستایی (مطالعة موردی: روستا های حاشیة پیست اسکی شمشک شمال تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود جاذبه های گردشگری، یکی از مهم ترین دلایل مسافرت مردم به مقصدی خاص است. جاذبه ها به عنوان عامل کشش، با توجه به ویژگی های خاص و جذابیت هایی که دارند، می توانند گردشگران را از نقاط و سرزمین های دور جذب کنند. در این میان روستا ها جاذبه های گردشگری فراوان دارند و همواره گردشگران زیادی را به سوی خود جذب می کنند؛ بنابراین، توسعة پایدار گردشگری روستایی و مدیریت خردمندانة آن نیازمند برنامه ریزی است. در این میان، ایران با وجود جاذبه های فراوان فرهنگی، تاریخی و طبیعی هنوز نتوانسته است جایگاه خود را به عنوان یک کشور پذیرندة گردشگر در بازار جهانی صنعت گردشگری بیابد، از این رو سهم ناچیزی از درآمدهای این صنعت، نصیب کشور شده است. این مسئله، در زمینة گردشگری داخلی و به ویژه گردشگری روستایی نیز صدق می کند. سؤال کلیدی تحقیق آن است که راهبرد های مناسب برای توسعة گردشگری زمستانی در مناطق روستایی حاشیة پیست اسکی شمشک چیست؟ به این منظور، مقالة حاضر با استفاده از روش پیمایشی و مطالعه های میدانی در سطح کارشناسان و خبرگان با مدل SWOT به ارائة راهبرد کانونی برای توسعة گردشگری زمستانی در مناطق روستایی پرداخته است. قلمرو زمانی تحقیق، زمستان 1389 و آذر تا بهمن 1390 است. روایی پرسشنامه با استفاده از پانل متخصصان گردشگری و اساتید دانشگاهی تأیید شد و برای سنجش پایایی، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب به دست آمده 72 درصد است. نتایج، نشان دهندة این است که راهبردهای توسعة گردشگری زمستانی در روستا های منطقة حاشیة پیست اسکی شمشک در وضع موجود، جهت گیری به سوی راهبرد رقابتی است که در قالب 8 راهبرد فرعی، قابل پیگیری و عملیاتی سازی است، اما برای دستیابی به جایگاه مطلوب، در توسعة گردشگری زمستانی، با محوریت مشارکت روستا های حاشیة پیست اسکی شمشک نیاز به اتخاذ راهبرد جهشی تهاجمی است.