از آن جائی که توجه عمده فردوسی به تمدن و فرهنگ ایرانی است، اثر ارجمند این حکیم فرزانه مشحون است از تعالیم حکیمانه و فرهنگ ساز. فردوسی بر اساس « اوّلُ ما خَلَقَ اللهُ العقل» خردورزی و تعقل را درمانگاه هر درد بی درمانی می داند که بدون بهره گیری از آن هیچ کاری به سامان نمی رسد. آنچه در این مقاله مطمح نظر بوده بررسی و شناخت و ارائه دقیق و حساب شده خردورزی کارآمدی است که الگو و راه کار نیاکان موفق و سرافراز ما در این سرزمین بوده است. تبلوری از تعالیم خردورزانه این دانشی مرد فرهنگ پرور را در معرض عقل و هوش خواننده قرار می دهیم تا بتواند دُرَر گران سنگ این تعالیم را آویزه گوش و هوش خود سازد و با به کارگیری آن در آبادانی و سرافرازی این مرز و بوم هر چه بیشتر و راه گشاتر همت بلند خود را مصروف دارد. وی به موازات تعالیم خردگرایانه که تجلی بخش کام یابی های درخشان نیاکانمان بوده از افتادن در مسیر نادانی که آن را بی راهه شیطان قلمداد می کند بر حذر می دارد.