مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
مبانی تفسیر
حوزه های تخصصی:
شناخت روش علمی دانشمندان در هر علمی سبب می گردد که از یافته های علمی او به صورت روشمند استفاده بهینه شود. در علوم قرآنی دانشمندانی از دیرباز، آراء و نظریات قابل استفاده ای داشته اند که ابن قتیبه مولف "کتاب تاویل مشکل القرآن" یکی از آنها است . در این نوشتار اهم مبانی و روش های تفسیری ابن قتیبه، با روش تحلیلی- توصیفی مورد بررسی قرار گرفته است . ابن قتیبه با مبانی ادبی، کلامی و بلاغی و با روش تفسیری اجتهادی و روش تفسیری ادبی شبهات شبهه افکنان و طعن طاعنان به ساحت مقدس قرآن را پاسخ گفته است و شبهات مهم را از قبیل تکرار برخی از آیات و قصص قرآنی، اختلاف قرائات ، نامفهومی حروف مقطعه، تحریف انگاری در قرآن و... که منتقدین با طرح این شبهات، آسمانی بودن قرآن را زیر سوال برده اند و امروزه نیز با تغییر شکل، باز نویسی می شوند، مطرح نموده و پاسخ داده است.
تحلیل مبنای تفسیری قدسی بودن قرآن از نظر شیخ مفید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ مفید از عالمان برجسته و سرآمد شیعه در قرن چهارم هجری قمری است. نظر به صبغه ی کلامی اغلب آثارش، بیشتر در زمره متکلمان به شمار آمده و دیدگاه های تفسیری او کمتر مورد توجه قرار گرفته؛ تمامی تفسیر قرآن توسط شیخ مفید نیز در دسترس نیست، لکن در میان برخی از آثار به جا مانده از او می توان به مبانی و آرائ تفسیری اش دست یافت؛ برای داشتن تحلیلی درست از نظریات تفسیری و کلامی شیخ مفید، سزا است نخست مبانی او در تفسیر قرآن بیان گردد که از جمله مبانی مهم او در میان مبانی صدوری، قدسی بودن الفاظ قرآن است؛ در این نوشتار به بررسی قدسی بودن الفاظ قرآن در میان آثار شیخ مفید پرداخته شده و نتایج حاصل از آن چنین است که قدسی بودن الفاظ قرآن از منظر شیخ مفید، امری مسلّم و شامل تمامی قرآن می باشد؛ قدسی بودن ملازم الهی بودن الفاظ قرآن و سلامت نص و حکیمانه بودن آن نیز هست که در این مقاله به تحلیل تلازم آنها از منظر شیخ مفید پرداخته شده است.
تبیین مبانی تفسیر روان شناختی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به ویژگی های روانی انسان ها در تعامل خداوند با بندگان از جمله در تشریع احکام، در آیات مختلف قرآن کریم مشاهده می شود. علاوه بر وجود مفاهیم و کلیدواژه های روان شناختی در برخی آیات قرآن کریم، آیاتی نیز به طور غیرمستقیم دارای اشارات نهفته روان شناختی هستند که لازم است مفسران با نگاهی دقیق و تخصصی به تبیین آنها پرداخته و در نهایت آموزه های روانشناسی قرآن را استخراج نمایند. تفسیر روان شناختی یکی از گرایش های تفسیری است که مفسر با رویکرد روان شناختی به مجموع آیات قرآن نگریسته و با استفاده از منابع تفسیری و با هدف عرضه یافته های گذشته دانش روانشناسی، تولید یافته های جدید روانشناسی از آیات و نظام سازی بر اساس آنها، به تفسیر اشارات روان شناختی قرآن کریم می پردازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مبانی تفسیر روان شناختی قرآن کریم انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اصولی مانند: «وجود آیات روان شناختی در قرآن کریم»، «جواز و حجیت تفاسیر روان شناختی»، «نظریات مسلم روان شناختی، قرائنی مقبول در تفاسیر روان شناختی»، «تقدم نظریات مسلّم روانشناسی بر ظاهر آیات»، «توجه به حالات روانی انسان ها در کلام الهی»، «چند بُعدی بودن معارف قرآن» و «واقع نما بودن نظریات قرآنی» را می توان به عنوان مبانی تفسیر روان شناختی بیان نمود.
بازتعریف اصطلاح «روش تفسیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۴
185 - 206
حوزه های تخصصی:
در رایج ترین تعریف ارائه شده از اصطلاح «روش تفسیر»، معنای منبع تفسیر و در سایر تعاریف به مفاهیمی چون مبانی، قواعد و گرایش تفسیری اشاره شده است. چنین تعاریفی، به دلیل عدم ترادف با روش، عدم ارائه دلیل برای بیان این تعاریف، خلط مفاهیم، محدودسازی مفهوم کلی روش تفسیر در مفاهیم جزئی و غفلت از شکل نظامند روش ها، نیازمند بازتعریف است. با توجه به تعریف هریک از این مفاهیم، اصطلاح روش تفسیر، به شکلی نظامند، تمام آنهارا در بر می گیرد. یعنی هر روش تفسیری از مبانی مورد پذیرش مفسر، آغاز می گردد و بر اساس قواعد مصونیت بخش از خطای مفسر، به بهره گیری از منابع معتبر می پردازد تا تفسیری روشمند ارائه دهد. از ابتدا تا انتهای تفسیر ارائه شده از سوی مفسر، تمایل و تخصص مفسر در برداشت وی از آیات با تاکید بر مبنا یا قاعده ای، بیش از سایر مبانی یا قواعد دیگر، به چشم می آید که گرایش تفسیری وی محسوب می گردد. هریک از این اجزا در روش تفسیر، نقشی را به عهده دارند که همچون اجزاء یک ساختار، مرتبط و هماهنگ با یکدیگر عمل می نمایند.
مبانی تفسیر قرآن از دیدگاه مفسران شیعه
منبع:
تفسیرپژوهی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
235 - 198
حوزه های تخصصی:
مبانی تفسیر قرآن یکی از مهمترین مباحث در حوزه علوم قرآنی به شمار می آید و پیوسته مورد توجه و اهتمام قرآن پژوهان و علاقه مندان به قرآن کریم به ویژه مفسران بزرگ بوده است. مبانى تفسیر، اصول موضوعه و باورهاى بنیادینى اند که تفسیر قرآن بر آن ها استوار است. این باورها و قضایا بر اصل امکان و جواز تفسیر یا کیفیت و روش و اصول و قواعد تفسیر اثرگذار بوده، به آن ها جهت مى دهند. در واقع مبانى تفسیر، سبب چگونگى رویکرد مفسران در تفسیر و شکل گیرى روش ها و احیاناً گرایش ها و اصول و قواعد تفسیرى مفسران مى گردد. وجود مبانى براى هر علمى امرى لازم و مسلم است. از همین رو مفسران در طول تاریخ تفسیر، همواره براساس مبانى از پیش پذیرفته شده به تفسیر قرآن کریم پرداخته اند؛ اما طرح بحث درباره مبانى تفسیر به عنوان دانشى مستقل از آنجا پیدا شد که درباره برخى مبانى میان مفسران اختلاف نظر پدید آمد و در حالى که گروهى مبنا بودن قضیه اى را در تفسیر پذیرفتند، عده اى دیگر نفى آن قضیه را مبناى تفسیر خود قرار دادند. مقاله حاضر بر آن است، ضمن طرح دقیق و البته کلی مهمترین مبانی تفسیر قرآن یعنی الهی بودن قرآن، امکان و جواز تفسیر، ساختار چند معنایی قرآن، زبان قرآن، انسجام و پیوستگی آیات و منابع تفسیر قرآن، به بررسی و تحلیل شمارمبانی از دیدگاه مفسران شیعه بپردازد.
چرایی مبنا بودن سیره تفهیم و تفاهم عقلا در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال نوزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
189 - 218
حوزه های تخصصی:
سیره تفهیم و تفاهم عقلا به معنای روش و بنای عموم خردمندان در گفتگو، معاملات و روابط اجتماعى آنان، بدون در نظر گرفتن مذهب، زبان، محدوده جغرافیایی و... به شمار می رود. این پژوهش با استعانت از رهیافت درون دینی به همراه روش تحلیلی-منطقی، در پی بیان دلایل مبنا بودن این شیوه در نزول و فرایند تفسیر و فهم آیات وحی است. اثبات این موضوع، اهمیت بسزایی در شیوه فهم و تعیین مراد خداوند متعال از بیان آیات قرآن دارد. به همین منظور، پس از آشنایی با مفهوم بنای عقلا و تبیین تفاوت معنایی آن با مفاهیم مشابه مانند عرف و حکم عقلی، دلایل عقلی و نقلی جهت اثبات ادعا، بیان می گردد. نتایج این پژوهش می تواند ضمن تبیین مبانی و تأکید بر روش های صحیح تفسیر قرآن از شیوه های ناصواب، امکان ارزیابی دقیق تر مکاتب تفسیری را فراهم آورد. تأکید بر تعیّن معنا به طوری که باعث یکتایی معنا و یا محدودتر شدن دایره معانی محتمل الفاظ و عبارات قرآن گردد، دیگر نتیجه این پژوهش خواهد بود. هر روش تفسیر متن که به همه یا بخشی از سیره تفهیم و تفاهم عقلا پایبند نباشد در مقابل نظریه مختار خواهد بود، که می توان از تکثرگرایی بی ضابطه معنایی و خواننده محوری هرمنوتیک منظرگرا یا عدم توجه اخباریون به حجیت ظواهر آیات وحی نام برد. سرانجام پایبندی مفسر به بنای عقلا و نتایج حاصل از آن، می تواند باعث تزلزل بنیان های بسیاری از سؤالات و شبهات مربوط به شیوه قرائت و فهم متون دینی باشد.
نقد و بررسی نظریه تفسیر سه لایه ای قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
۲۷۱-۲۵۵
حوزه های تخصصی:
نظریه تفسیر سه لایه ای از سوی جعفر نکونام مطرح شده و آن به این مضمون است که تفسیر روزآمد از قرآن در گرو به دست دادن سه لایه تفسیری تاریخی، فراتاریخی و عصری است. تفسیر تاریخی ذکر معنایی است که میان عرب حجاز عصر پیامبر$ متعارف بود. تفسیر فراتاریخی نیز عبارت از بیان معنایی کلی و خالی از مختصات قومی و تاریخی از آیات است؛ طوری که آن معنا میان همه اقوام بشری مقبول باشد. تفسیر عصری عبارت از معنایی است که با موارد و مصادیق عصر حاضر قابل انطباق باشد. برخی از مهم ترین مبانی نظریه تفسیر سه لایه ای عبارت اند از: تاریخمندی قرآن، عرفی بودن زبان قرآن، حاشیه بر متن بودن قرآن. به نظر برخی از ناقدان مبنای تاریخمندی قرآن ناقض عمومیت و جاودانگی قرآن دانسته شده است؛ منتها این نظریه مدعی است که تفسیر سه لایه ای منافی عمومیت و جاودانگی قرآن نیست و تاریخمندی قرآن فقط ناظر به لایه تاریخی است. امّا مبنای حاشیه بر متن بودن، معارض تبیان کل شیء بودن قرآن به شمار رفته است؛ اما در این نظریه آیه مورد اشاره فقط ناظر به مسائلی دانسته شده که در دوره رسالت پیامبر$ مطرح بوده است که از آن به حاشیه تعبیر شده است؛ نه تمام حاجات بشر تا ابد. در نقد دیگر مبنای عرفی بودن قرآن منافی حقانیت آموزه های قرآن شمرده شده است؛ اما صاحب نظریه این مبنا را مخل به حقانیت قرآن نمی داند؛ چرا که قرآن با باورها و سنت های باطل مقابله کرده و وجود برخی از گزاره های باطل در قرآن از قبیل جدل و مماشات شمرده می شود. ضمناً این نظریه در برخی موارد با نظریات ابوزید و فضل الرحمان مشابهت هایی دارد که نو بودن آن را نفی می کند. منتها نکونام بر این نظر است که نو بودن یک نظریه به تمایزات آن نظریه است و از جمله تمایزات این نظریه این است که این نظریه بر خلاف نظریه فضل الله که فقط ناظر به آیات احکام بود، تمام آیات قرآن را اعم از آیات احکام و غیر احکام در برمی گیرد. و بالاخره از دیگر اشکالات این نظریه مناسب نبودن تعبیر لایه در عنوان نظریه و رجحان تعبیر مرحله به جای آن و نیز مناسب نبودن تعبیر تفسیر بر مرحله عصری و رجحان تعبیر تطبیق به جای آن است. منتها صاحب نظریه کاربرد این تعابیر را تسامحی دانسته و با تعریفی که به دست می دهد، مشکل را قابل رفع می شمارد.
جایگاه عقل در تفسیر از منظر آیه الله فاضل لنکرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر به معنای کشف مفاد استعمالی و بیان مراد خداوند از آیات قرآن، متوقف بر اموری است که از سوی مفسران تعیین شده است. «عقل» و «ادراکات عقلی» از این موارد است که از سوی بعضی، از مهمترین منابع تفسیری بشمار می رود. این نوشتار که با هدف بررسی نقش عقل در فهم آیات از منظر آیه الله فاضل نگاشته شده، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مبانی تفسیری و فقهی ایشان در تبیین آیات الاحکام و نیز آراء فقهی و اصولی آن عالم اصولی به رشته تحریر در آمده است. حاصل این بررسی آن است که عقل و دریافت عقلی در اثبات قرآن کریم در دو عرصه بیرونی و درون متنی کاربرد دارد. اثبات اعجاز و حجیت بخشی به آن و مطابقت آن با اصول عقلی از منظر بیرونی؛ و فهم و درک محتوای آیات در نگرش درون متنی بر منبعیت عقل در مبانی تفسیری حکایت دارد. از سوی دیگر آیه الله فاضل، عقل را یکی از ارکان تفسیر می داند، که در کنار ظواهر آیات و بیان معصومین از اصول بنیادین علم تفسیر بشمار می رود. این رکن هر چند از نظر اعتبار ذاتی متاخر از دو رکن پیشگفته است، اما در مقام عمل و در جهت فهم و مفاهمه، مقدم بر آن دو می باشد. ایشان با وجود اعتقاد به ظواهر آیات، عدم مخالفت با قرینه عقلی را شرط صحت ظواهر می داند و گاه با حکم عقل، ظاهر آیات را بی اثر در فهم مراد الهی می خواند.
ارزیابی روش تئودور خوری در تفسیر قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان یکی از کتاب های آسمانی، همواره مورد مطالعه مستشرقان با فعالیت های مختلفی از جمله ترجمه و تفسیر و با اهدافی چون ایجاد تشابه ویا تقابل قرآن و سایر کتاب های آسمانی، عرضه ضعف قرآن، کشف واقعیت با معیارهای علمی و ... بوده است. تئودور خوری کشیش مسیحی آلمانی است که بخش زیادی از فعالیت های علمی خود را بر ترجمه و تفسیر قرآن کریم متمرکز کرده و توانسته طرفدارانی را از جامعه مسیحیان به خود جلب کند. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که روش تفسیری تئودور خوری، کشیش مسیحی آلمانی، در تفسیر او از قرآن کریم در محورهای مبانی، قواعد و منابع چگونه قابل ارزیابی است؟ بررسی توصیفی تحلیلی این مسئله در سه حیطه مبانی در بخش اعجاز، قواعد در بخش توجه به قرائن و حیطه استفاده از منابع مختلف تفسیری نشان می دهد تفسیر وی علی رغم اعتقاد به الهی و معجزه بودن قرآن، به دلیل بسنده کردن به برخی منابع اهل سنت در تفسیر آیات و عدم بررسی سایر مستندات مسلمانان، بیشتر با سطحی نگری در آیات و در برخی موارد با تسامح همراه بوده و همین امر موجب شده نه تنها تفاوتی میان قرآن وکتاب های مقدس نیابد، بلکه در برخی موارد او را از نگاه بی طرفانه نسبت به جنبه های مختلف اسلام و قرآن بازداشته است.
تبیین مبانی تفسیر معتزله براساس شواهدی از تفسیر کشاف
حوزه های تخصصی:
کتاب های تفسیر فرقه های مختلف با داشتن مبانی متفاوت همچون آینه ای است که باورها و اعتقادات آن فرقه را منعکس کرده و آن را از تفاسیر دیگر فرقه ها متمایز می سازد. معتزله نیز با مبنا قرار دادن اصول دینی و باورهای علمی خود و با نگاهی متفاوت از دیگر فرقه ها به تفسیر قرآن پرداخته اند. این مقاله به روش تحلیلی - توصیفی و با هدف بیان تأثیر مذهب مفسر بر تفسیر قرآن در تفاسیر معتزلی، ابتدا ذیل عنوان مبانی عام، اصول اعتقادی معتزله را بررسی کرده و سپس با بررسی نظرات معتزله در باره بحث های مهم علوم قرآنی ازجمله حجیت ظواهر قرآن، ناسخ و منسوخ، تاویل و تفسیر و ... به بیان مبانی خاص معتزله در تفسیر قرآن کریم پرداخته است، و در هر مورد برای محسوس و فهمیدنی شدن مباحث به مثال هایی از تفسیر کشاف که نمونه ای تمام عیار از یک تفسیر معتزلی می باشد اشاره کرده است. تفاوت آشکار این نوشته با دیگر پژوهش ها، توجه به دو مقوله اعتقادی و علمی مسئله است که هم، پیش فهم ها و باورهای دینی مفسر را پوشش می دهد و هم، نظرات خاص درباره قرآن و علوم قرآنی را، که هر یک به نحوی مبنای تفسیر قرار گرفته و بر بیان مقصود آیات از نظر مفسر تأثیر گذاشته و در نهایت تفسیر را به مکتب خاصی نسبت می دهد.
گفتاری یا نوشتاری بودن زبان قرآن
حوزه های تخصصی:
یکی از مبانی تفسیر مشخص کردن جهت زبان است. در بحث زبان قرآن مسائل بسیاری مطرح است که یکی از آن مباحث گفتاری یا نوشتاری بودن آن است. در این بحث به دنبال این پاسخ هستند که زبان قرآن دارای چه ویژگی هائی از نظر بیان و گفتار است. منظور از گفتاری بودن، انتخاب زبانی از مقوله سخن گفتن و القا و محاوره و ادا نمودن است که مخاطب را در نظر می گیرد و جمله ها و فرازها را در هر بخش به صورت متصل و کوتاه بیان می کند. اما در زبان نوشتاری تنظیم و ترتیب کلمات و چینش مطالب در غیاب مخاطب و شنونده شکل می گیرد و نشانه های دلالتی آن خطی است. تأثیر این بحث هم در تفسیر، هم در کشف معارف و موضع کلی دین است. در قلمرو بیان قرآن که در تعیین مخاطب و سطح استفاده از قرائن و شواهد درون متنی و بیرون متنی است. این بحث هرچند به صورت پراکنده در مقدمه بسیاری از تفاسیر و علوم قرآن از گذشته های دور مطرح بوده، اما در قالب اصطلاح زبان شناسی در دوره معاصر مطرح شده و عمده نظرات بر شفاهی و گفتاری بودن متن قرآن مطرح شده است. در این نوشته با طرح نظریات و ادله و ارزیابی دیدگاه ها نظر تفصیلی در باره هوشمندانه زبان قرآن و اثبات این نظریه بیان شده است.
بررسی تطبیقی نقش مبانی مختص فریقین در تفسیر آیه مباهله با تأکید بر تفاسیر المنار و تسنیم
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۲۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۴۱
71 - 94
حوزه های تخصصی:
مفسران متقدم و متأخر فریقین، در نگرش تفسیری خود، آیه مباهله را از جنبه های تاریخی، ادبی، کلامی و حقوقی مورد توجه قرار داده اند و هرکدام با هدف اثباتی و انکاری، آن را با رهیافت و نتایج متنوعی تفسیر کر ده اند. در این مقاله کوشش شده است با رویکرد تطبیقی، نقش مبانی اختصاصی ایشان در نوع نگرش و تحلیل آراء آنها با محوریت تفاسیر تسنیم و المنار مورد بررسی قرار گیرد. بررسی ها نشان می دهد مفسران فریقین با توجه به مبانی اختصاصی خود، طیفی از دیدگاه های گوناگون را درباره شأن نزول و مفردات آیه مذکور مطرح نموده که از نکات اشتراک و افتراق برخوردارند؛ به گونه ای که ضمن مشهود بودن وفاق بخشی از آنها، هم گرایی در تفسیر برخی مفردات را رقم ز ده و پاره ای از آن اختلافی است که متأثر از معیار مبنای اختصاصی فریقین است. این نوشتار به روش توصیفی _ تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای نگاشته شده است و یافته های حاصله عبارتند از: عدم اختصاص آیه مباهله به افراد خاص و مسیحیان نجران، جعلی دانستن روایات شأن نزول، عدم شمول واژه «أبناء» بر نوه های دختری، مصداق «نساء و أنفس» نبودن حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع)از سوی ابن تیمیه و رشید رضا و عدم پذیرش خلافت بلافصل امام علی(ع)از سوی آلوسی. در مقابل، مفسران شیعه (از جمله: طبرسی، بلاغی نجفی، طباطبایی و جوادی آملی)، آیه را مختص افراد خاصی دانسته و نوه های دختری از حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) را به ترتیب، مصادیق واژه های «أبناء، نساء و أنفس» شمرده و افضلیت اهل بیت(ع) و خلافت بلافصل امام علی(ع) را با استدلال به آیه اثبات نموده و برخی مفسران اهل سنت (از جمله: قرطبی و فخر رازی) نیز در پاره ای موارد، با شیعه هم رأی هستند.