مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
معمای امنیتی
حوزههای تخصصی:
تامل در رهیافت اجتماعی با هدف تبیین نسبت نظری امنیت و هویت، از رویکردهای متاخر در مطالعات امنیتی به ویژه در میان اروپاییان بوده است و نو واقع گرایانی چون باری بوزان و اندیشمندان مکتب کپنهاگ را در توضیح معماهای امنیتی در سطوح درون دولتی و میان دولتی یاری داده است. اصطلاح امنیت اجتماعی را نخستین بار باری بوزان در کتاب «مردم، دولتها و هراس» به کاربرد و مسائل آن را شامل تهدیداتی دانست که هویت جامعه را مورد تعرض قرار می دهند......
دفاع غیرتحریک آمیز: راهبرد جمهوری اسلامی ایران برای کاهش معمای امنیتی غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران مانند هر کشور دیگری به دنبال رسیدن به موقعیتی است که از توان دفاعی خود در قبال تهدیدات نظامی تا حد قابل قبولی اطمینان حاصل کند. این اطمینان خاطر، ممکن است موجب شود دیگر کشورها، به ویژه کشورهای پیرامونی احساس خطر کرده و متقابلاً سعی در جبران وضعیت دفاعی خود کنند. این وضعیت به معمای امنیتی در مطالعات راهبردی معروف است. حال چه باید کرد تا ضمن اینکه کشور توان دفاعی را به حد قابل قبولی می رساند، از گسترش تهدید نظامی، مسابقه تسلیحاتی، افزایش ناامنی و حضور قدرت های بزرگ جلوگیری کند. پاسخی که این مقاله درصدد طرح آن است، راهبرد دفاع غیرتحریک آمیز می باشد.
تاثیر جهانی شدن بر معمای امنیتی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن و جهانی سازی از جمله مفاهیم رایج در عرصه روابط بین الملل هستند که از سال 1990 به بعد، نمود بیشتری یافته اند. مفهوم جهانی شدن که نخستین بار برای تحولاتی که در عرصه فعالیت های اقتصادی پدید آمده بود مطرح شد، بیشتر جنبه انتزاعی داشته و با گذشت زمان دارای اهمیت زیادی شده است. این مفهوم با ورود به حوزه های دیگر روابط بین الملل نظیر امنیت ملی، توجه بیشتر اندیشمندان را به خود جلب کرده است. در واقع اهمیت این مفهوم و رابطه آن با مولفه امنیت، منجر به نگاه های متفاوت بازیگران و واحدهای نظام بین الملل به آن شده است که در این میان جمهوری اسلامی ایران از این قاعده مستنثنی نیست. بر این اساس، در پژوهش حاضر این سئوال مطرح می شود که اساسا رابطه جهانی شدن و امنیت چگونه تعریف می شود و جهانی شدن چه تاثیری بر معمای امنیتی جمهوری اسلامی دارد؟ فرضیه مورد نظر این است که جهانی شدن علی رغم ایجاد زمینه و فرصت های لازم برای برقراری روابط فرامرزی با سایر واحدهای نظام بین الملل، می تواند معمای امنیتی جمهوری اسلامی ایران را با چالش هایی نظیر تضعیف مرز، تضعیف حاکمیت ملی و آسیب پذیری اطلاعاتی و رسانه ای مواجه سازد
مکاتب امنیتی؛ نقدهای موجود و ضرورت طرح نگرشی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۴ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
833 - 858
حوزههای تخصصی:
مکاتبامنیتیمجموعه ایازنظریاتورهیافت هایتبیین کنندهمفهومامنیت،مبتنی بربنیان هاینظریهستی،معرفتوانسان شناختیمختلف،روایت هایمختلفیازامنیت، ویژگی هاومختصاتآنبهدستداده اند. تأثیرگذارینظریه هادرسیاست هاوسیاستگذاری هایامنیتی،لزومبررسیو نقدایننظریاتراایجابمی کند .زمینهپایگیجغرافیاییو ایدئولوژیکدرچارچوبپارادایمهستی شناسیومعرفت شناسیمدرن، تفاوتماهویدردرک معنایامنیتدرجهانتنوعاتهستی شناختیوانسان شناختیایجادکردهاست. دراینمقاله،ضمن معرفیمکاتبامنیتیموجود،نقدهایموجودوضرورتطرحنگرشینوینبهمعناوادراکامنیت مبتنیبرواقعیاتتنوعهویتیموجودبررسیشدهاست.
راهبرد امنیت ملی اسرائیل در مواجهه با تهدیدهای محیط پیرامونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وضعیت عدم قطعیت سبب شده است معمای امنیت همچنان عنصر ذاتی و بنیادین سیاست بینالملل بهشمار رود و بازیگران را در فضای تهدید و نوعی نظام ترس نسبت به اصل بقا و خودیاری خود نگه دارد. در طول بیش از هفتاد سال از عمر دولت اسرائیل شاهد بودهایم که اسرائیل با چالشهای راهبردی و امنیتی گوناگونی مواجه بوده است. همچنان نیز تهدیدهای جدی در سطح بالا علیه موجودیت این بازیگر وجود دارد. در این مقاله بهدنبال پاسخ این پرسش هستیم که ارزیابی اسرائیل از تهدیدهای چندوجهی چگونه است و در مرحله بعد چه پاسخهایی را برای این نوع از خطرها در نظر گرفته است. با توجه به واقعگرایی تدافعی این فرضیه را مطرح میکنیم که مسئله بقا و امنیت همچنان اساسیترین نگرانی راهبرد امنیت ملی اسرائیل است و با توجه به بیشینهشدن تهدیدهای ساختاری در سطح محیط پیرامونی بهدنبال آن است که مشکل امنیتی خود را با طراحی راهبرد نوین و کاهش تهدیدها تا اندازهای تخفیف دهد. نوآوری این پژوهش در شناسایی عوامل محرک راهبرد امنیت ملی اسرائیل از منظری غیرایدئولوژیک و از نگاه خود تحلیلگران اسرائیل است که بینشی را نسبت به پیشبینی و شناخت اقدامات اسرائیل در آینده فراهم میآورد. همچنین با توجه به روند تهدیدها از سطح متعارف به سطوح نامتعارف، یافتههای تحلیلی پژوهش تغییرات معناداری را در راهبرد کلاسیک امنیت ملی اسرائیل تبیین کرده است.
تأثیرهای امنیتی صادرات تسلیحات روسیه به دولت های منطقه غرب آسیا (مطالعه موردی ایران، مصر، عراق وسوریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همکاری نظامی ابزاری برای تأمین منافع ملی است. تجارت اسلحه به تشدید یا مهار اقدام های تهاجمی یا تدافعی، ثبات منطقه ای یا برهم زدن آن کمک می کند. بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، روسیه کوشید به بازار تسلیحات نظامی در سطح منطقه و جهان بازگردد تا رقابت خود را با تسلیحات پیشرفته ایالات متحد آمریکا حفظ کند. با شروع بهار عربی در سال 2011 و به ویژه مداخله روسیه در بحران سوریه از سال 2015، فروش تسلیحات پیشرفته روسی در این منطقه افزایش یافته است. در این نوشتار با بهره گیری از نظریه معمای امنیتی و روش پژوهش کیفی، به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که با صادرات تسلیحات روسی به کشورهای منطقه غرب آسیا، چشم انداز امنیتی در این منطقه چگونه خواهد بود؟ در شرایط حاضر ملاحظات ژئوپلیتیکی و مزایای نسبی از درآمد فروش این تسلیحات از انگیزه های روسیه برای حضور در این بازار بزرگ است. با وجود رقیب قدرتمندی همچون ایالات متحد بازار صادرات تسلیحات در این منطقه پرآشوب، پیچیده خواهد شد. فرضیه این است که روسیه با فروش تسلیحات خود به کشورهای غرب آسیا، مناسب با شرایط زمانی و مکانی، موجب کاهش یا افزایش معمای امنیتی بین کشورهای این منطقه شده است. یافته ها نشان می دهد فروش تسلیحات روسیه به ایران می تواند سبب شکل گیری معمای امنیتی بین این کشور و اسرائیل شود. در مورد سوریه و عراق نیز می تواند به مبارزه آن ها علیه تروریسم کمک کند و ثبات ساز شناخته شود. همچنین تا زمانی که فروش تسلیحاتی روسیه به مصر توزان قوا بین مصر و اسرائیل را برهم نزند، معمای امنیتی بین مصر و اسرائیل شکل نخواهد گرفت.
چالش های برنامه همکاری های جامع ایران و چین: با تأکید بر معمای امنیتی اتحادها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
152 - 133
حوزههای تخصصی:
ایران و چین در 1399 سند برنامه همکاری های جامع 25 ساله را در قالب راهبرد ابرپروژه «یک راه، یک کمربند» چین امضا کردند. مطالعه متن سند غیررسمی منتشرشده نشان می دهد که این توافق فراتر از جایگاه ایران در راهبرد چین است و به نوعی سند توسعه عمومی کشور را در برمی گیرد. از آنجا که چین قرار است موتور توسعه کشور باشد، ایران باید مزیت های شایان توجهی در قبال این همکاری داشته باشد، تا طرف چینی چنین تعهدی را متقبل شود. پرسش اصلی مقاله این است که با توجه به نابرابری قدرت دو کشور، مهم ترین چالش های احتمالی پیش روی ایران در این سند چیست؟ براساس نظریه اتحادها، معمای امنیتی اتحادها مهم ترین چالشی است که این اتحاد به همراه خواهد داشت که در دو وجه خودمختاری/ امنیت، و به دام افتادن/ ترک اتحاد، چالش زا خواهد بود. در فرضیه پژوهشی استدلال می شود که برقراری توازن قدرت و تقویت منافع مشترک، با ایجاد نوعی وابستگی متقابل بین دو کشور هم پیمان برتر و ضعیف تر مانع بروز معمای امنیتی اتحادها خواهد شد. با استفاده از روش پژوهش تحلیل محتوای مفهومی کیفی سند برنامه همکاری جامع 25 ساله دو کشور، مهم ترین دستاورد به دست آمده این است که با توجه به اهمیت محوری اصل بنیادین سیاست خارجی جمهوری اسلامی، یعنی پرهیز از سلطه جویی و سلطه پذیری، برای کاهش اهرم فشار غرب و تلاش برای تغییر یکجانبه گرایی امریکا در نظام بین الملل، نباید زمینه وابستگی به شرق ایجاد شود. برای روبه رو نشدن با معمای امنیتی اتحادها، اجرای سیاست های برقراری توازن و نوعی بازدارندگی دوجانبه در قبال هر دو غرب و شرق، در عین بهره برداری از دو طرف برای حفظ منافع ملی کشور پیشنهاد می شود.
موقعیت ژئواستراتژیک کالینینگراد و تأثیر آن بر انتگرال امنیتی روسیه- ناتو در دریای بالتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
258 - 227
حوزههای تخصصی:
کالینینگراد منطقه برونگان روسیه است که کیلومترها از خاک کشور فاصله داشته، بیشتر به کشورهای عضو ناتو نزدیک است، و به عنوان تنها بندر قابل کشتیرانی روسیه در دریای بالتیک دارای موقعیت ژئواستراتژیک برجسته ای است. نظامی شدن کالینینگراد و سیاست های روسیه در جهت دفاع از خود در برابر گسترش ناتو به سوی شرق، سبب تشدید تنش های امنیتی بالتیک شده است. اکنون این پرسش مطرح است که موقعیت ژئواستراتژیک کالینینگراد به عنوان پاسگاه خارجی روسیه در دریای بالتیک چه تأثیری بر انتگرال امنیتی روسیه-ناتو در این منطقه بر جای گذاشته است؟ بر اساس بازی قدرت حاکم در منطقه بالتیک، این فرضیه مطرح می شود که وضعیت جغرافیایی، منابع و باز نظامی شدن کالینینگراد سبب شکل گیری معمای امنیتی به صورت دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی در منطقه بالتیک شده است، و به هراس طرفین از یکدیگر دامن زده و احتمال رویارویی نظامی میان نیروهای ناتو و روسیه را بیشتر کرده است. برای آزمون فرضیه از نظریه واقع گرایی تدافعی استفاده شده است؛ و هسته اصلی این نظریه مفهوم معمای امنیتی است که نقطه ثقل پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. بر اساس روش تحلیل مفهومی منبعث از رویکرد پوزیتیویسم منطقی، رابطه ناتو و روسیه به عنوان یک بازی انتگرال با تابع مشترک ترس در نظر گرفته شده است. در دستاوردهای پژوهش آشکار می شود که مارپیچ امنیتی کنونی میان روسیه و ناتو در منتهی الیه طیف رویکرد تدافع-تهاجم قرارگرفته است، اما بازی قدرت به سویی است که احتمال وقوع منازعه مستقیم دست کم در آینده نزدیک در منطقه بالتیک وجود نخواهد داشت؛ اما روند نظامی شدن منطقه تشدید خواهد شد.
سیاست ایالات متحده نسبت به چین در چارچوب استراتژی مصون سازی (2021- 1990)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
7 - 38
روابط آمریکا و چین مهمترین و در عین حال پیچیده ترین روابط در آسیا است. با توجه به رشد سریع چین و تلاش امریکا برای حفظ قدرت خود در منطقه، دو کشور در کشمکش فزاینده ای برای کسب قدرت و نفوذ بیشتر در آسیا قرار گرفته اند و سطوح مختلف تعامل و رقابت را در برابر یکدیگر تجربه می نمایند. پرسش این است که با عنایت به اهمیت آسیا در استراتژی های کلان ایالات متحده، واشنگتن چه راهبردی را در مقابل ظهور پکن در منطقه دنبال می نماید؟ فرضیه پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته آن است که واشنگتن به دلیل نگرانی از پیامدهای غیرقابل پیش بینی رقابت با چین که ممکن است به منازعه نظامی دو کشور منجر شود؛ سعی نموده است طیفی از استراتژی مصون سازی(مثبت تا منفی) را متناسب با ارزیابی این کشور از تاثیر خیزش چین بر هژمونی آمریکا در دستور کار قرار دهد تا ضمن مهار چین از رویارویی مستقیم با این کشور جلوگیری نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که ایالات متحده در برخورد با رقبا، استراتژی های متنوعی را به صورت هوشمند متناسب با شرایط ژئوپلتیک منطقه و فضای عمومی بین المللی به کار برده است.
ژاپن در تنگنای دوگانه همکاری/ منازعه دربرابر چالش منطقه ای چین (2000-2021)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شروع سده جدید میلادی، منطقه شرق آسیا، شاهد بازتوزیع قدرت و ثروت توسط ساختار نظام بین الملل بوده است؛ بازتوزیعی که همواره توازن قدرت را به سود چین و به ضرر قدرت سنتی منطقه، یعنی ژاپن، تغییر داده است. برهمین اساس، مقاله حاضر در پی این است که با نگاهی نئورئالیستی، با رویکردی تبیینی تحلیلی، و در قالب روش کیفی، مجموعه اقدامات امنیت طلبانه و حافظ وضع موجود دولت ژاپن را در عرصه نظامی و اقتصادی و در برابر قدرت افزایی های چین، بررسی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که ژاپن، به عنوان یک قدرت برتر منطقه ای رو به زوال و واحدی عقلایی با محاسبه هزینه فایده گزینه های موجود در راستای تقابل یا همکاری، مجموعه اقداماتی را دنبال می کند که در راستای کسب بیشینه منافع ملی این کشور بوده اند؛ اقداماتی که به طور هم زمان، دربرگیرنده اهداف رفاهی و اهداف امنیتی هستند؛ از این رو، بررسی طرح ها و اقدامات هم زمان اقتصادی، سیاسی، و امنیتی ارائه شده توسط ژاپن در راستای مقابله با طرح های قدرت گستر چین، می تواند سیاست خارجی منفعت طلبانه قدرت های برتر جهانی را در مقابل تهدیدات قدرت های نوظهور نشان دهد.