مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
مفصل بندی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به ارائه تحلیل گفتمانی بر مبنای نظریه لاکلائو و موفه، از چگونگی سیاست گذاری نظام جمهوری اسلامی از بدو انقلاب تا به اکنون، در قبال هنرمندان، پرداخته است. در هر جامعه ای هنرمند، به عنوان قشر پیشرو و دارای ویژگی اندیشه ورزانه، تلقی شده که نقش عمده ای در تاثیرگذاری بر جامعه، ایفا می کند. این تحقیق تلاش کرده است تا استدلال کند که سوژگی مد نظر گفتمان جمهوری اسلامی ایران، برای بسط در میان قشر هنرمند، بر مبنای گونه های مختلف مفصل بندی گفتمان، با توجه به شرایط زمینه ای دولت های متفاوت (اعم از اصولگرا و اصلاح طلب)، حاوی شاخصه های مختلف و متعددی بوده است که بعضا دربرگیرنده تضادهای درونی در موقعیت ایده آل سوژگی گفتمان فرهنگی-سیاسی ج.ا، ایران است. حاصل کار بر این نکته تاکید کرده که؛ حوزه فرهنگ ریشه در تفکرات بنیادینی دارد که در دال مرکزی پایه ریزی شده است. اگر این پایه ریزی به شکل آزادانه، تمام حوزه های فکری و فرهنگی خود را پوشش داد، می توان به آن امیدوار بود. پژوهش حاضر، از لحاظ هدف در زمره «پژوهش های توسعه ای» بوده و به لحاظ روش، از نوع «تحلیل محتوا» بهره برده و از نظر رویکرد، بر آراء «لاکلائو و موفه» استوار است.
بررسی چگونگی ترسیم مبانی هویت بنیاد در سخنرانی آئین تحلیف جو بایدن از رهگذر استعاره های مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۶
209 - 232
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با بررسی استعاره های مفهومی در تحلیل سخنان آیین تحلیف در پی فهم چگونگی ترسیم مرزهای هویتی و دستیابی به مشروعیت از رهگذر استعاره های مفهومی است. بر این اساس، نظام معنایی استعاره (کووچش، 2010) و نظریه گفتمان لاکلا و موف (2001) به عنوان چارچوب نظری پژوهش استفاده می شوند تا چگونگی اثرگذاری این نظام معنایی بر دستیابی به مشروعیت همگانی فهم شود. برای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، سخنرانی جو بایدن در مراسم تحلیف ریاست جمهوری در 20 ژانویه 2021 به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد. یافته ها مؤید این مفروض هستند که استعاره ها چارچوبی شناختی برای بیان آرای ایدئولوژیک فراهم می سازند. هر یک از استعاره های به کار رفته مفهومی را برجسته می سازند و مفاهیم بدیل را به حاشیه می رانند. رئیس جمهور از آمریکا در قالب استعاره «ایکس شخص است» را در رویدادهای مختلف و با مفاهیم گوناگونی همانند آمریکا، دموکراسی و عدالت به کار می گیرد تا تمام ملت را با خود همراه کند، از نگرش حزبی فاصله بگیرد، به تمام ملت یک هویت واحد ببخشد، همه را با خود همراه کند و از نگرش حزبی فاصله بگیرد. بنابراین، یکی از کارکردهای استعاره در گفتمان بایدن هویت بخشی به یک موجودیت واحد و قراردادن مفاهیم دگرسازانه در پس زمینه است. به این ترتیب، باید گفت استعاره ابزاری است که به گفتمان ها کمک می کند از دگرسازی های صریح و آشکار دوری کنند. از رهگذر استعاره های مفهومی کم ترین برون گروه ها و بیش ترین درون گروه ها در صورت بندی گفتمان ها رخ می دهد. بایدن با چنین ابزارهایی تلاش کرد تا گفتمانی را به تصویر بکشد که به دنبال جلب توجه حداکثری و اجتناب از طرد دگرهای بالقوه است .
بررسی انتقادی مؤلفه های اجتماعی_فرهنگی فیلم «فروشنده» بر اساس الگوی لاکلا و موف(مقاله علمی وزارت علوم)
سینما به بازنمایی واقعیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می پردازد. تحلیل گفتمان انتقادی نیز واقعیت های متن زبانی را با توجه به مؤلفه هایی همچون ایدئولوژی، اجتماع، فرهنگ و سیاست بازنمایی می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی انتقادی مؤلفه های گفتمان اجتماعی– فرهنگی فیلم «فروشنده» براساس ابزارهای گفتمانی لاکلا و موف (2001) است. در این راستا، متن کامل مکالمه ی فیلم «فروشنده» گردآوری شد. سپس، داده های کامل فیلم با استفاده از مؤلفه های گفتمانی مطرح شده در لاک ها و موف (2001) مورد توصیف و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد؛ گفتمان فیلم «فروشنده» با نظام معنایی حول محور دال مرکزی «تجاوز» و دال های شناوری همچون «طبقه متوسط جامعه»، «توسعه و پیشرفت»، «فقر»، «پنهان کاری»، «روسپی گری»، «ترس از طرد شدن»، «دروغ گویی»، «خشونت»، «خیانت»، «فروپاشی خانواده»، «جامعه باز»، «انتقام شخصی» و «مسخ شدگی» منسجم شده است. به علاوه، در ابتدا، گفتمان های موجود در فیلم «فروشنده» مدرن و فردگرا است؛ ولی این فیلم درصحنه ی آخر گفتمان مذهبی را دوباره فعال سازی کرده است و گفتمان مدرن و فردگرا را در حاشیه قرار داده است. در ادامه، با بررسی مؤلفه های برجسته سازی و حاشیه رانی در شخصیت بازیگران فیلم«فروشنده» مشخص گردید که دال های «دروغ گویی»، «مسخ شدگی» و «فقر» در این فیلم برجسته شده است و دال های «تواضع و فروتنی»، «احترام به حریم خصوصی» و «خانواده دوستی» به حاشیه کشیده شده اند.
تحلیل گفتمانی فیلمنامه فیلم "کافه ستاره"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
19 - 38
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی و تحلیل فیلم نامه فیلم "کافه ستاره" از طریق بکارگیری تحلیل کلان لاکلاوموف، تحلیل خرد زبانی و تحلیل انتقادی گفتمان پرداخته است. این پژوهش تلاش می کند با بکارگیری ابزار اقناع و همچنین فرآیند عاطفی گفتمان مشخص کند که چگونه کنش گرهای اصلی با بکارگیری این ابزارها و با استفاده از شیوه های خاص گفتمان و گفتار، نظام معنایی فیلم را تثبیت و حفظ می کنند و چگونه گفتمانهای سنت گرا و تجددگرا در مصاف و تعامل با یکدیگر به عنوان شبکه های هژمونی شده و طبیعی شده مُفَصَل بندی می شوند. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن وضعیت واقعی زندگی زنان در تمام موقعیت های اجتماعی و قدرت تأثیرگذاری باطنی و پنهانی زنان به عنوان افرادی فعال در گفتمان، سعی دارد شبکه های گفتمانی خصوصاً بُعد سنتی را بازنمایی و مُفَصَل بندی کند. در این مقاله استدلال می کنیم که هیچگونه مبارزه ای برای به چالش کشیدن گفتمان رقیب که همانا گفتمان تجددگراست، رخ نمی دهد. به سخن دیگر اگرچه گفتمان سنتی به عنوان گفتمان حاکم سایه بر فیلم انداخته اما سعی در ساختار شکنیِ مطلقِ گفتمان رقیب را ندارد و گفتمان رقیب را به طور مطلق به حاشیه رانی نمی کشاند.
قدرت، هویت و نظام آموزشی: بررسی بر ساخت هویت در کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
41 - 61
حوزه های تخصصی:
آموزش و پرورش نقش مهمی در شکلگیری هویت دارد. این نقش در دوره ابتدایی به دلیل آشنایی اولیه دانش آموز با بخش کوچکی از جامعه و تاثیرپذیری از معلمان و کتب درسی پررنگتر است. از آنجا که کتابهای درسی ابزار بسیار مناسبی برای تغییر شکل باورها، رفتارها و نگرشهاست، مطالعه حاضر میکوشد با این پرسش که هویت ملی در کتب درسی علوم اجتماعی چگونه برساخته می شود به بررسی بازنمایی هویت ملی را در متون کتب درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی سال تحصیلی 1396 با اتکا به نظریه لاکلا و موف بررسی و تحلیل کند. تحلیل و تفسیر داده ها، با کمک مفهوم سازی و با تکیه بر روش نشانهشناسی گفتمانی (سلطانی، 1393) صورت گرفته است. نمونهگیری از کتابها با استفاده از فرآیند مفهوم سازی با بررسی دقیق متون و تصاویر انجام شد. یافتهها حاکی از آن است که از میان سه گفتمان ایرانی، اسلامی و قومی، که هویت ملی یک ایرانی را نشان میدهند گفتمان دینی نقش محوری دارد و ایرانیت و قومیت در این گفتمان به صورت حاشیه ای مفصلبندی شده است. از میان مولفههای ایرانیت، بناهای تاریخی، مشاهیر تاریخی و ادبی و نقشه ایران به ترتیب بیشترین بازنمایی را داشتهاند و در مقابل قومیت به حاشیه رانده شده است. همچنین، گفتمان غرب نمود گفتمان متخاصم در این کتب است.
تکتونیکِ آجر در مسجد حکیمِ اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکتونیک یکی از مفاهیم نظری مطرح و روشی برای مطالعه تاریخ معماری است که در آن مفاهیم دوگانه فن و هنر وجود دارد. در معماری اسلامی ایران تا اواخر قاجار این توجه توأمان در بناهای آجری مشهود بود؛ اما قواعد آن شناخته شده نبود. با ورود مصالح جدید از اواخر قاجار تعامل فن و هنر فراموش گردید و معماریِ ایران با بحرانِ عدم شناخت قواعد فنی و هنری تکتونیکی مواجه شد. سؤال اصلی این است که پژوهش قواعدِ فنی و هنری آجر در مسجد حکیم اصفهان چگونه است؟ و هدف شناخت تکتونیک آجر به جهت شناخت معماری اسلامی ایران است. به منظور شناخت تکتونیک آجر براساس پارادایم معرفت شناسی تفسیرگرا، تحلیل محتوای کیفی با جهت گیری تبیینی و براساس نظریه کارل بتیچر و گاتفرید زمپر، برمبنای اطلاعات کتابخانه ای با مراجعه به اسناد و به صورتِ میدانی، ویژگی های فنی و هنری تکتونیک آجر در مسجدِ حکیم اصفهان به دلیلِ آجرکارهای برجسته آن مطالعه شده است. با تحلیل محتوایِ کیفی آشکار گردید معماری آجری ایران تحت قواعدِ تکتونیکی در سه مقیاسِ کلیتِ معماری (کلی)، مفصل بندی (میانی) و پوسته های آرایه ای (خرد)، شکل گرفته است. در هر سه مقیاسِ کلان (شکلی- سازه ای)، مفصل بندی (اتصال سطوح، ستون ها و قوس ها) در مقیاس میانی، مفصل بندی (جداکننده های سطح)، پوسته های آرایه ای و آرایه ای- سازه ای در مقیاس خرد، ویژگی های فنی با هنری در ارتباط و تعامل هستند. این تعامل تحتِ قواعدِ تکتونیکی ساخت فنی و هنری را در معماری آجری ایران در مسجد حکیم اصفهان 10- 13 ه ق نشان می دهد و بیانگر فرهنگِ ساخت استروتامیک در معماریِ آجری ایران و تأییدی بر نظریه تکتونیک گاتفرید زمپر است.
چگونگی ایجاد زنجیرۀ هم ارزیِ گفتمان مهدویت در عصر صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنگاه که امری همچون مهدویت از حدود قلمروهای عقیدتی فراتر می رود و به پدیده ای سیاسی-اجتماعی بدل می شود، از ظرفیت های لازم برای مطالعه به مثابه یک گفتمان برخوردار می شود، مهدویت نیز در عصر صفویه، چنین ظرفیتی داشته است. به منظور تحقق چنین مطالعه ای و با مبنا قراردادن نظریه گفتمان ارنستو لاکلائو و شانتال موفه، براساس روشی تاریخی-تحلیلی، سؤال اساسی آن است که ساختار سیاسی- اجتماعی عصر صفویه، چگونه توانسته است چنین زنجیره هم ارزی نسبتاً فراگیری را مستقر کند. در همین راستا، فرضیه پژوهش آن است که مهدویت ازطریق یکی از اصول و ارکان گفتمان، یعنی زنجیره هم ارزی، این قابلیت را یافته است که قاطبه جامعه را فارغ از تفاوت های جنسیتی، قومیتی، جغرافیایی، سیاسی و حتی دینی، در یک همگرایی چشمگیر قرار دهد. یافته های تحقیق نشان می دهد مفصل بندی حاکمیت صفوی براساس مهدویت، در توازی با ایجاد زنجیره هم ارزی، ازطریق عمومیت باور به منجی، به منزله سازوکارهای گفتمانی، موفق به ایجاد همگرایی اجتماعی فارغ از تفاوت های موجود شده و ازطریق نبود مفصل بندی دال منجی، به مثابه دال های تهی، چنین پوششی را رقم زده است. همچنین ژرف ساخت های هژمونیک سازی صفویه، ازجمله تاریخ نگری و تاریخ نگاری ها و مواضع و متون فقهی علمای شیعه، امکان ایجاد این زنجیره را فراهم کرده اند.