مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
گذار قدرت
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی به عنوان یکی از ابزارهای مهم در تحقق اهداف و منافع ملی کشورها در سیستم بین الملل، از همان ابتدا به عنوان یکی از موضوعات مهم و دغدغه های اصلی در روابط بین الملل مطرح بوده است. اما با توجه به ویژگی های سیستم بین الملل، از جمله چرخه قدرت در آن، پیوند بین دیپلماسی و چنین چرخه ای از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. البته این موضوع ارتباط زیادی به دیپلماسی منطقه ای کشورهای تجدیدنظرطلب دارد. در همین راستا مقاله حاضر بر محور این پرسش اساسی شکل می گیرد که چرخه سیستمی قدرت همراه با الگوهای نظم و نقاط عطف موجود در آن، چه فرصت ها و محدودیت هایی را برای کشورهای تجدیدنظرطلب و مخالف نظم حاکم در پی داشته و پیامدهای آن برای دیپلماسی چنین کشورهایی چگونه است؟ بر این اساس، ما بر این باوریم که به دلیل ماهیت واقع گرایانه سیستم جهانی، پیوند نزدیکی میان چرخه قدرت و دیپلماسی برقرار است. در این میان الگوهای متعددی از نظم از جمله نظم هژمونیک، مهارکننده، کنسرت، موازنه قوا و بی ساختار شکل می گیرد که کشورهای تجدید نظر طلب سعی در گذار از آن برای دستیابی به موقعیت برتر دارند؛ لذا با چالش های متعددی روبه رو می شوند که می توان آن را در قالب جنگ سرد مفهوم سازی نمود و دیپلماسی بایستی پاسخ گوی آن باشد. در این میان دیپلماسی شبکه ای از جمله مدل های دیپلماسی کارآمد در این عرصه می باشد. در این مقاله با توجه به این موضوع، مدل دیپلماسی شبکه ای دولت های تجدید نظر طلب را در مراحل گذار چرخه قدرت ترسیم می نماییم.
گذار در سیستم های بین المللی پیچیده – آشوبی: ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۴ (پیاپی ۵۴)
157 - 190
حوزه های تخصصی:
تکامل سیستم های بین الملل خطی- سنتی و شکل گیری سیستم های پیچیده و آشوبی، الگوی گذار قدرت سنتی را تغییر داده است و این تغییر در گذار سیستمی نیاز به دستگاه تحلیلی نوینی در قالب نظریه پیچیدگی و آشوب دارد که ادبیات موجود در روابط بین الملل به آن نپرداخته اند. از سوی دیگر ایران نیز از جمله کشورهای است که به دلیل کانونیت در نظم های منطقه ای و پویش های درونی، تحت تأثیر مستقیم الگوهای گذار قرار دارد. به همین سبب این پژوهش بر محوریت این پرسش اساسی شکل گرفته است که گذار در سیستم بین المللی پیچیده و آشوبی و ایران به عنوان یک مورد چگونه تبیین می شود ؟ در پاسخ به پرسش پژوهش، نویسنده بر این باور است که گذار، پیوند مستقیمی با ویژگی های پیچیدگی، از جمله شاخه ای شدن نظم دارد و دراین راستا گذار شاخه ای را ویژگی اصلی گذار در چنین سیستم هایی می داند و مدل گذار شاخه ای را به عنوان مفهوم تحلیلی نوین، به ادبیات روابط بین الملل پیشنهاد می دهد. روش این پژوهش با بهره گیری از رئالیسم انتقادی مبتنی بر استنتاج و ترکیب است و بر این اساس ابتدا قواعد سیستم های پیچیده-آشوبی استخراج و با ترکیب آنها، مدل گذار شاخه ای ارائه می شود.
گذار قدرت در شرق آسیا: چشم انداز گذار قدرت در پرتو پویایی های نوین منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
1001 - 1019
حوزه های تخصصی:
از شاخص های مهم در شناسایی پویایی های قدرت در منطقه شرق آسیا، شناخت وضعیت «گذار قدرت» و تبدیل آسیا به محور سیاست جهان است. هدف این مقاله، تبیین چگونگی ظهور و بروز این پویایی های نوین قدرت در شرق آسیا با ارزیابی دو رویکرد نظری رقیب موازنه قدرت و گذار قدرت است. داده ها نشان می دهد که نظریه گذار قدرت قابلیت تبیین پذیری بیشتری نسبت به نظریه موازنه قدرت دارد. بااین حال، نوآوری نوشتار این است که با وجود قابلیت تبیین بیشتر، نظریه گذار قدرت، پاسخگوی سیستم بین المللی پیچیده امروز نیست و مستلزم بازنگری در مفهوم و مؤلفه های شکل دهنده گذار متناسب با واقعیت امروز جهان و منطقه است. بر این اساس، فرضیه مقاله آن است که پیچیدگی و وضعیت غیرخطی حاکم بر سیستم بین الملل به تعدد نقاط گذار در سیستم امروز انجامیده است، به گونه ای که در حال شکل دادن به نظم سلسله مراتب دوگانه با رهبری آمریکا در امنیت و رهبری چین در اقتصاد در شرق آسیا است. روش پژوهش مقاله، قیاسی- استقرایی و شامل استفاده از نظریه و روش های کمّی ارزیابی کاربست نظریه با تکیه بر پایگاه داده های بانک جهانی، کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (UNCTAD) و مؤسسه مطالعات صلح استکهلم (SIPRI) است.
راهبردهای سیاست خارجی در وضعیت گذار قدرت: ایران و عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
519 - 549
حوزه های تخصصی:
اصولاً گذار، پدیده ای رایج در سیستم بین الملل از زمان پیدایش آن می باشد. جدا از سیستم بین الملل، گذار در مناطق نیز قابلیت تبیین دارد. در حال حاضر یکی از مناطقی که شدیداً تحت تأثیر وضعیت گذار قرار دارد، خاورمیانه است و دو بازیگری که به شدت از این پدیده متأثر هستند، ایران و عربستان می باشند. بنابراین پژوهش حاضر با بهره گیری از تئوری «گذار قدرت»، سعی به تبیین راهبردهای سیاست خارجی در وضعیت گذار قدرت و در روابط ایران و عربستان دارد. بدین منظور، پرسش پژوهش این است که «راهبرد بازیگران در وضعیت گذار قدرت و راهبرد ایران و عربستان به عنوان مطالعه موردی، مبتنی بر چه اصولی می باشد؟». در پاسخ به پرسش مذکور این فرضیه مطرح می شود که راهبرد بازیگران در وضعیت گذار قدرت با توجه به محوری و پیرامونی بودن بازیگران و نوع ساختار گذاری که در آن درگیر می باشند، شکل می گیرد. در ادامه، پژوهش با مفروض پنداشتن وضعیت گذار در خاورمیانه به راهبردهای ایران و عربستان در وضعیت گذارگونه خاورمیانه پرداخته است.
جنگ تجاری چین و ایالات متحده آمریکا: موازنه قدرت در برابر هژمونی
منبع:
مطالعات امنیت اقتصادی سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
61 - 82
حوزه های تخصصی:
یکی از روند های مهم جهانی پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده آمریکا، بروز و تشدید اختلافات تجاری ایالات متحده و شرکای بزرگ تجاری این کشور است. در این میان تنش های تجاری بین دو قدرت برتر اقتصاد جهانی، آمریکا و چین، بسیار برجسته بوده؛ به طوری که از مفهوم «جنگ تجاری» برای آن استفاده شده است و با توجه به سند راهبرد امنیت ملی آمریکا که به تازگی منتشرشده است، به نظر می رسد حتی در دولت جو بایدن نیز ادامه پیدا کند. در این مقاله، با استفاده از روش سری زمانی، شاخص های مرتبط به جنگ تجاری چین و ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت چالش گر و قدرت برتر، علل و عوامل بروز چنین درگیری در قالب نظریه گذار قدرت در سیستم پیچیده نوین بین المللی موردبررسی قرارگرفته و در پاسخ به این سؤال، بروز گذار شاخه ای در تمامی سطوح و تغییر شکل جنگ های هژمونیک به انواع جنگ های نرم به خصوص جنگ های تجاری مطرح می گردد. این مقاله در مورد تأثیرات احتمالی آن بر وضعیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران نیز بحث کرده و سیاست هایی از قبیل استفاده از سیستم (CIPS) و همکاری بهینه با چین به خصوص در زمینه پروژه جاده ابریشم جدید به منظور بهره برداری از پروژه های زیرساختی و حفظ جایگاه ژئواستراتژیک ایران در نظم بعدی بین المللی را پیشنهاد کرده است.
تحول پذیری "گذار قدرت" بر محور ادبیات معطوف به دگرگونی درنقش و جایگاه امریکا مکتب افول، امریکاستیزی و جهان پسا امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
موضوع تحول در موقعیت و منزلت قدرت های بزرگ ، همواره یکی از مهمترین مباحث سیاست بین الملل بوده است. در این ارتباط ، مباحث نظری گوناگونی به ویژه از منظر مباحث رئالیستی مورد توجه قرار گرفته که نظریه «گذار یا تحول قدرت« یکی از این موارد می باشد. از سوی دیگر، در طول چند دهه گذشته ، آینده پیش روی امریکا و سناریوهای متصور برای نقش و موقعیت آن در مواجهه با تحولاتی چون خیزش قدرت های جدید و بروز کانون های جدید تهدید، به یکی از حساسیت های تحلیلگران سیاست جهانی تبدیل شده که ماحصل بررسی ها ی مربوط را می توان در حداقل سه رویکرد افول گرائی ، امریکا ستیزی و جهان پیش رو مشاهده کرد.در این نوشتار ، بر مبنای جهت گیری نظری ، چگونگی ارتباط یابی میان مبحث گذار قدرت و ترجمان نظری آن در قالب سه رویکرد یاد شده مدنظر است. سوال محوری عبارتست از اینکه : دیدگاه های آینده نگر مربوط به موقعیت و نقش امریکا کدامند و چگونه می توان میان آنان تعامل و همپیوندی نظری برقرار کرد؟ و فرضیه اینکه: رویکرد های نظری مربوط به چگونگی تداوم یا انتقال پذیری موقعیت و نقش امریکا در جهان پیش رو در سه الگوی مفهومی "مکتب افول گرایی" ، " آمریکا ستیزی"و "جهان پسا آمریکا" قابل شناسایی است. این سه در بستر تحولات بین المللی(جنگ سرد و پس از آن) ، به نوعی چارچوب تعاملی شکل داده اند که به تقویت ادبیات معطوف به گذار قدرت منجر شده است.
الگوی کنشی اعضای سازمان همکاری شانگهای در نظم آمریکایی در حال گذار و انتقال قدرت
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۹
257 - 282
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش اعضای سازمان همکاری شانگهای به عنوان الگوهای نقش بالقوه در گذار و انتقال قدرت نظم آمریکایی می پردازد. سازمان همکاری شانگهای متشکل از چین، روسیه، هند، پاکستان و چندین کشور آسیای مرکزی به عنوان بازیگر مهمی در عرصه ژئوپلیتیک جهانی ظاهر شده است. از آنجایی که موازنه بین المللی قدرت در حال تغییر است و ایالات متحده در حفظ نفوذ هژمونیک خود با چالش هایی مواجه است، بررسی مدل های جایگزین برای انتقال قدرت بسیار مهم می شود. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از زمنابع کتابخانه ای به بررسی پتانسیل سازمان همکاری شانگهای به عنوان یک قدرت هنجاری که بر نظم آمریکایی از طریق ابتکارات فرهنگی و اجتماعی آن تأثیر می گذارد، می پردازد. این مقاله همچنین بررسی می کند که چگونه پویایی داخلی این کشورها بر رفتار خارجی آنها و دلایل حضور آنها در این سازمان مهم منطقه ای موثر است و نقش این سازمان را بر پیامدهای بالقوه انتقال قدرت، را مورد بررسی قرار می دهد.