مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
اقتصاد دانش محور
امروزه واژه های اقتصاد دانش محور، اقتصاد دانش بنیان، اقتصاد دانش و غیره به وفور به گوش می رسند و در لا به لای متون مختلف و سخنان سیاستمداران فراوان از آن ها یاد می شود. نوشتار حاضر تلاشی نظری است در راستای بررسی رویکردهای مختلف به این مفهوم و این که در جهان دانشگاهی (آکادمیک) اقتصاد دانش محور چه معانی را تداعی می کند و چه رویکردهایی در مورد آن موجود است. حاصل این جستار نظری مشخص شدن 5 نوع نگرش به اقتصاد دانش محور است که هر کدام بر بستر نظریه های متفاوتی سوار شده اند. در این میان اعتبار 3 رویکرد از درجه بالاتری برخوردار است و نیاز به توجه ویژه ای در حوزه تصمیم گیری دارد. بررسی دقیق تر این 3 دیدگاه نشان می دهد اگرچه آن ها به صورت نظری تفاوت های بنیادی به ویژه در نحوه نگاه به دانش دارند، اما هنوز هیچ کدام تحقق فاز جدید اقتصادی به نام اقتصاد دانش محور را به صورت قطعی نپذیرفته اند. این نکته نشان می دهد که برخلاف توصیه های برخی سازمان های بین المللی در راستای برنامه ریزی برای ورود به اقتصاد دانش محور، چنین مساله ای از جایگاه نظری محکمی برخوردار نیست و کشور ما نیز باید با اتخاذ رهیافت های دقیق تر، خود را از افتادن در ورطه های شعاری مصون نگه دارد.
طراحی و تبیین مدل بالندگی سرمایه های انسانی به منظور دست یابی به اقتصاد دانش محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
103 - 118
حوزه های تخصصی:
سرمایه انسانی ماهر به عنوان یک دارایی نامشهود، محرک اصلی اقتصاد دانش محور است، هدف این پژوهش یافتن مدلی برای تأثیر هشت گانه مؤلفه مهارت، تجربه، ذهنیت، دانش ضمنی، فرهنگ، سنت، دین و نگرش بر بالندگی منابع انسانی در راستای دست یابی به اقتصاد دانش محور بود، روش این پژوهش، توصیفی و ابزارهای پژوهش به ترتیب روش دلفی و فرایند تحلیل سلسه مراتبی و از نظر نوع پژوهش، اکتشافی- کاربردی و مشتمل بر روش های پژوهش کمی و کیفی بود، طبق یافته های این پژوهش، فرضیه اصلی پژوهش (سرمایه انسانی بالنده عامل اساسی در دست یابی به اقتصاد دانش محور است، آینده اقتصاد جهان از مسیر اقتصاد دانش محور می گذرد و راه دست یابی به اقتصاد مقاومتی و اقتصاد درون زا، اقتصاد دانش محور است) و فرضیه های فرعی پژوهش (عوامل مهارت، تجربه، ذهنیت، عامل دانش ضمنی، فرهنگ، سنت، دین و نگرش در بالندگی سرمایه های انسانی مؤثر است) مورد تأیید خبرگان قرار گرفت، نتایج آمار و ارقام نهایی استخراج شده در این پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های دانش ضمنی، فرهنگ، دین، سنت، مهارت، تجربه، ذهنیت و نگرش از نظر نخبگان به ترتیب بیشترین تأثیر را در بالندگی سرمایه های انسانی دارند.
ارائه الگوی برنامه ریزی و سیاست گذاری نواحی نوآوری شهری و چگونگی هدایت اثرات احتمالی آن ها (موردپژوهشی ناحیۀ نوآوری مدرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
150 - 175
حوزه های تخصصی:
مقدمه امروزه تحولات سریع فضاهای کار و زندگی از یک سو و نیاز به زیرساخت های سرمایه ای از سوی دیگر، شهرها را در مسیر توسعه یک محیط اقتصادی مطلوب به عنوان جریانی چندبعدی قرار داده است. از طرفی، محور اصلی پیشرفت اقتصادی و در پی آن، قرارگیری در جریان توسعه ای پایدار نیز، مبتنی بر خلق نوآوری ها است؛ نوآوری به عنوان یک سرمایه شهرمحور و محرک توسعه اقتصادی. «ناحیه نوآوری» با ایجاد بستر مناسب برای هسته های نوآور در جامعه، باعث پویا تر شدن جامعه در دل توسعه ای پایدار و اقتصادی دانش محور و نوآور شده است؛ بستری با هدف خلق ارزش به منظور رشد استانداردها، کیفیت زندگی و کارآفرینی که توسعه اقتصاد محلات را نیز به دنبال داشته باشد. ناحیه نوآوری مدرس نیز با هدف ایجاد نوعی حلقه ارتباطی میان جهان کسب و کار و جهان دانشگاهی، به منظور تسریع و تسهیل در دانشی شدن اقتصاد، شکوفایی نوآوری ها، پرورش مهارت ها و در نهایت ارتقای کیفیت محیط زندگی ساکنان یا همان محلات، برنامه ریزی شده و در حال توسعه است. به بیانی دیگر یکی از ویژگی های مهم ناحیه نوآوری مدرس، پیوند میان مؤسسه های پیشرو مرجع (لنگر)، در قالب خوشه با استارت آپ ها، مراکز رشد، کسب و کار و شتاب دهنده ها است که در کنار قطب نوآوری، به نقش آفرینی می پردازند. می توان گفت که نواحی نوآوری، سعی بر ایجاد شبکه های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در بستری هم افزا داشته که در آن کسب وکارهای نوپا و بنگاه های اقتصادی مختلف، در سایه قطب دانش، فناوری و نوآوری (دانشگاه تربیت مدرس) به فعالیت پرداخته اند. همچنین، این ناحیه با اقتصادی دانش محور، به کمک نوآوری اجتماعی به دو چالش مهم توسعه پایدار یعنی احیای (توسعه مجدد) اجتماعی کالبدی و ایجاد هماهنگی میان شغل و مسکن می پردازد.
مواد و روش هابه منظور پاسخ گویی این پژوهش به چالش ها و اهداف نواحی نوآوری، به گزینش روش هایی بر مبنای اطلاعات حاصل از نمونه های مطالعاتی و همچنین، مفاهیم و چارچوب نظری بررسی شده برای نواحی نوآوری، پرداخته شده است. گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و اسنادی بوده و به منظور شناخت و تحلیل ناحیه نوآوری نیز علاوه بر استفاده از روش های آمار فضایی نظیر تحلیل خوشه ها، از ابزار پرسشنامه (متخصصان حوزه های شهرسازی، اقتصادی و اجتماعی) نیز استفاده شده است. همچنین به منظور ارزیابی ناحیه نوآوری با استفاده از ضرایب حاصل از ارزیابی کارشناسان، لایه های حاصل از شناخت و همپوشانی لایه های اطلاعاتی حاصل، تکنیک AHP و تلفیق آن با سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS، با استفاده از برنامه الحاقی مارینونی در GIS بوده است.یافته هایکی از گام های مهم این پژوهش، دستیابی به مفاهیم مربوط به نواحی نوآوری، تجارب حاصل در سال های اخیر و چگونگی پاسخ دهی نواحی نوآوری به نیازهای مردم به ویژه نیازهای اجتماعی آن ها است. در این پژوهش سعی شده علاوه بر شناخت عمیق چارچوب نظری نواحی نوآوری و شناسایی اجزای اصلی آن ها، چگونگی عملکرد این نواحی نیز بررسی شود تا بتوان با استفاده از الگوهای سیاست گذاری نواحی پیشین، به هدایت اثرات توسعه این نواحی نیز پرداخته شود. در این راستا بررسی های این پژوهش در سه گام 1- شاخص سازی؛ 2-معرفی سازمان کالبدی فضایی و شبکه سازی و 3- بررسی اثرات احتمالی عناصر ناحیه نوآوری صورت گرفته است. در گام نخست به شناسایی و ارزیابی ناحیه نوآوری مدرس بر اساس لایه های شناختی نواحی نوآوری پرداخته شده، در گام دوم شبکه های بالقوه و بالفعل، عناصر اثرگذار و اثرپذیر به عنوان سازمان کالبدی فضایی و در گام سوم چگونگی اثرگذاری عناصر ناحیه نوآوری مدرس مورد بررسی قرار گرفته است.
نتیجه گیریاین پژوهش سعی بر شناسایی اثرات مختلف توسعه ناحیه نوآوری مدرس دارد تا بتواند الگوی مشخصی را برای کنترل، هدایت و ایجاد تعادل میان بازیگران ارائه دهد. نتایج حاصل از ارزیابی ها، نیاز ناحیه نوآوری مدرس را به یک نظام سیاست گذاری محلی آشکار می سازد. در نهایت نتایج این پژوهش در سه بخش ارائه شده است؛ ابتدا اثرات توسعه بر دارایی های ناحیه نوآوری بررسی شده، سپس به معرفی اهرم های کنترل اثرات یادشده و چگونگی عملکرد آن ها پرداخته شده و در پایان الگوی سیاست گذاری، راهکارهای کنترل و هدایت اثرات توسعه ناحیه نوآوری به صورت نقشه عملیاتی به نمایش درآمده است. در نهایت، ایجاد شبکه ای کارآفرین، در راستای گسترش کسب وکارها در بستر اقتصادی دانش محور و نوآور در ناحیه نوآوری مدرس مهم ترین هدف این پژوهش است. برای نیل به موفقیت این ناحیه، در نظر گرفتن سیاست های کاربرمحور با استفاده از رهبری مشارکتی نیز از عوامل اساسی نتایج این پژوهش بوده است. شناسایی و معرفی کاتالیزورهایی برای ایجاد و هدایت بستری هم افزا از یک طرف و در نظر گرفتن اهرم های کنترل کننده اثرات توسعه از طرفی دیگر نیز در دستور کار سیاست گذاری ناحیه نوآوری مدرس خواهد بود. راهبردهای کارآفرینانه (راهبردهایی به عنوان ابزار سیاست مشارکت عمومی و خصوصی) نیز برای کنترل اثرات یادشده در نظر گرفته شده اند. نتایج نشان می دهد مهم ترین و اثرگذارترین معیار ناحیه نوآوری مدرس کارآفرینی و مهم ترین نقش در این راستا بر گردن دانشگاه و پارک نوآوری مدرس به عنوان قطب و لنگر ناحیه نوآوری است.
ارزیابی عملکرد ابعاد و شاخص های مدیریت نوآوری در صنعت تجهیزات نیروگاهی و تامین انرژی - مطالعه موردی : شرکت مهندسی و ساخت ژنراتور مپنا پارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۵
45 - 58
حوزه های تخصصی:
عوامل زیادی بر فرایند نوآوری تاثیرگذار است و نوآوری با توجه به ماهیت خاص و ویژگی های ذاتی خود از عوامل مختلفی در داخل و خارج سازمان تاثیر می پذیرد که بدیهی است بر نحوه مدیریت این فرایند تاثیر بسزایی خواهد داشت. لذا برای مدیریت و رهبری هرچه بهتر و موثرتر فرایند نوآوری، شناخت عوامل موثر بر آن و بررسی وضعیت وجود سازمان ها در قبال هر کدام از این عوامل و شاخص های مربوطه لازم و ضروری به نظر می رسد. در این مقاله با 8 بعد شامل عوامل مالی، مدیریتی، سازمانی، تحقیقاتی، انسانی، فرهنگی، خارجی و عوامل سیستمی و 55 شاخص به ارزیابی وضعیت موجود مدیریت نوآوری در شرکت مهندسی و ساخت ژنراتور مپنا پارس پرداخته شده است که با توجه به نتایج آن، عوامل انسانی، مدیریتی و فرهنگی نسبتا در وضع مطلوب می باشند و سایر عوامل یعنی عوامل مالی، سازمانی، خارجی، سیستمی و تحقیقاتی در وضعیت نامطلوب قرار دارند. همچنین میان شاخص ها، شاخص های سبک رهبری سازمان، میزان حمایت سازمانی از کارکنان خلاق، حمایت مدیریت ارشد از فعالیت های نوآورانه دارای بالاترین اولویت و شاخص های وجود منابع علمی، تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح، توسعه محصولات جدید، تعامل با تامین کنندگان، تعامل با مراکز دانشگاهی و تحولات فناوری دارای کمترین اولویت است.
تخمین و رتبه بندی استان های کشور از نظر شاخص های اقتصاد دانش محور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۴۵
۳۶۷-۳۳۹
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در دهه های اخیر، پیشرفت علم و فناوری زمینه ساز رشد اقتصادی بسیاری از کشورها شد. برخی کشورها که از لحاظ منابع طبیعی وضعیت مناسبی نداشتند، با بهره گیری از دانش و فناوری نوین توانسته اند جهش های بزرگی در اقتصاد ملی و درنتیجه افزایش سطح رفاه جامعه خود ایجاد کنند. این تلاش ها زمینه ساز ایجاد شاخه نوینی از علم اقتصاد، با عنوان اقتصاد دانش محور شده است. در این مقاله شاخص های اقتصاد دانش محور را به عنوان یکی از مؤلفه های تابع رفاه اجتماعی برای استان های ایران براساس آمارهای سال ۱۳۸۶ برآورد کرده و تخمین زده ایم. روش: روش مطالعه حاضر مقطعی و از نوع تحلیل های ثانویه است که با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی انجام خواهد شد. یافته ها: استان های سمنان، یزد، اصفهان و تهران چهار استان برتر از لحاظ دانش محور بودن هستند و استان های سیستان و بلوچستان، هرمزگان و آذربایجان غربی کم ترین میزان نرخ اقتصاد دانش را در خود انباشت کرده اند. نتایج: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ایران از لحاظ شاخص های اقتصاد دانش محور، رتبه پایینی در دنیا دارد. در داخل کشور نیز منابع و شاخص های اقتصاد دانش محور به صورت ناهمگون تقسیم شده و توازن در منابع برای استان ها وجود نداشته است.
رابطه عوامل موثر بر درک فرصت های اقتصادی توسط صاحبان کسب و کارهای کوچک و متوسط استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
33 - 46
حوزه های تخصصی:
تصمیم گیری در مورد شروع یک کسب و کار جدید و یا توسعه آن، تحت تاثیر نقش های آشکار و پنهان زمینه و فضای کسب و کار و در نتیجه چگونگی درک آن نقش ها توسط افراد و کارآفرینان است. چرا که درک جمعی از یک زمینه خاص، موجب ایجاد فرهنگی می شود که بستر فعالیت های کارآفرینی را تشکیل می دهد. در این تحقیق با توجه به بستر مورد مطالعه و اقتصاد دولتی ایران، تاثیر حکمرانی خوب بر روی چگونگی درک و نگرش کارآفرینان نسبت به فرصت های اقتصادی با توجه به نقش میانجی اقتصاد مبتنی بر دانش با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری و تکنیک تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور نمونه ای 366 نفره از صاحبان کسب و کارهای کوچک و متوسط استان فارس با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی شده استخراج گردید. نتایج حاکی از آن است که متغیر حکمرانی خوب هم دارای اثر مستقیم (0.414) و هم اثر غیرمستقیم (0.318) از طریق میانجی گری متغیر اقتصاد دانش محور بر چگونگی درک فرصت های اقتصادی است. لذا اثر میانجی جزیی متغیر اقتصاد دانش محور در رابطه بین حکمرانی خوب و درک فرصت های اقتصادی مورد تایید واقع می شود. از این رو انتظار می رود با تقویت عوامل حکمرانی خوب هم بتوان بستر مناسب برای توسعه اقتصاد دانش محور و هم درک مناسب از فرصت های اقتصادی و در نتیجه شرایط مناسب برای توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط را ایجاد نمود. نتایج تحقیق بیانگر آن است که سرمایه گذاری بر روی ایجاد حاکمیت قانون و کنترل فساد و همچنین ایجاد اعتماد و انسجام اجتماعی می تواند درک بهتری را نسبت به فضای کسب و کار و بالطبع بهره برداری از فرصت های اقتصادی در بین کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای کوچک و متوسط استان فارس ایجاد نماید. نتایج بیانگر این است که حکمرانی خوب به عنوان بخش کلان و شناختی سرمایه اجتماعی، تاثیر بسیار زیادی بر بهبود درک فرصت های اقتصادی کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای کوچک و متوسط در استان فارس دارد. چرا که در مجموع، متغیرهای حکمرانی خوب و اقتصاد دانش محور قادر هستند 62% تغییرات متغیر درک فرصت های اقتصادی را تبیین نمایند.
شناسایی و واکاوی عوامل مؤثر بر اقتصاد دانش محور در آموزش عالی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
105 - 120
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله شناسایی و واکاوی عوامل مؤثر بر اقتصاد دانش محور در آموزش عالی است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف داده بنیاد و از لحاظ روش گرندد تئوری اجرا می باشد. جامعه پژوهش را صاحب نظران حوزه علوم اقتصادی و آموزشی متخصص در زمینه مدیریت آموزشی، منابع انسانی و مدیریت آموزش عالی که دارای کتاب یا مقاله هستند تشکیل دادند. بر اساس معیار اشباع نظری، ۱۷ نفر به روش هدفمند انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته با استفاده از نرم افزار maxqda۱۲ گردآوری شد. در نتیجه ۸۴ مفهوم اولیه (کد باز)، ۱۵ مفهوم اصلی (کد محوری) به دست آمد که در قالب مدل پارادایمی شامل ۶ کد انتخابی شامل عوامل علّی (۲ مؤلفه و ۹ شاخص)، عوامل زمینه ای (۲ مؤلفه و ۱۴ شاخص) ، عوامل راهبردی (۴ مؤلفه و ۱۹ شاخص)، عوامل مداخله گر( ۳ مؤلفه و ۱۶ شاخص)، پدیده اصلی ( ۲ مؤلفه و ۱۱ شاخص ) و پیامدها (۲ مؤلفه و ۱۵ شاخص) ارائه شد.
تاثیر سرمایه فکری بر شاخص های ارزیابی عملکرد شرکت های دولتی و خصوصی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تاثیر سرمایه فکری بر شاخص های ارزیابی عملکرد شرکت های دولتی و خصوصی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. نتایج تحقیق بیانگر این است که رابطه معنادار و مثبتی بین سرمایه فکری و بازده سهام شرکت های خصوصی و رابطه مثبت معناداری بین سرمایه فکری و بازده سهام شرکت های دولتی داشته است. رابطه بین سرمایه فکری و بازده حقوق صاحبان سهام شرکت های دولتی و همین طور شرکت های خصوصی مثبت و معنادار می باشد. همچنین نتایج نشان داد که در شرکت های خصوصی و دولتی بین سرمایه فکری و ارزش افزوده خالص رابطه مثبت و معناداری وجود داشته است.