مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
اضطراب کرونا
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
149 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه میان راهبردهای مقابله ای و اضطراب کرونا بود. روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان پسر مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر (450 نفر) در سال تحصیلی 400-1399 بود. 210 دانشجو به صورت آنلاین در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه های اضطراب کرونا ویروس علی پور و همکاران (1398)، راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985) و تاب آوری کونور- دیویدسون (2003) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد. نتایج نشان داد راهبرد مقابله ای هیجان مدار دارای اثر مستقیم بر اضطراب کرونا بود (01/0>p)؛ اما راهبرد مقابله ای مسأله مدار بر اضطراب کرونا اثر مستقیم نداشت (05/0<p). راهبرد مقابله ای مسأله مدار دارای اثر مستقیم بر تاب آوری بود (01/0>p)؛ اما راهبرد مقابله ای هیجان مدار بر تاب آوری اثر مستقیم نداشتند. همچنین تاب آوری دارای اثر غیرمستقیم بر اضطراب کرونا بود (01/0>p). نتایج غیرمستقیم مسیرها نشان داد که فقط راهبردهای مقابله ای مسأله مدار با میانجی گری تاب آوری می تواند از میزان اضطراب کرونا بکاهد. با توجه به یافته های پژوهش، تمرکز بر نوع راهبرد مقابله ای، می تواند اثر مهمی در اضطراب کرونا دانشجویان داشته باشد. پیشنهاد می شود مداخلات درمانی مبتی بر تاب آوری و مقابله، در درمان اضطراب کرونا مورد توجه قرار گیرد.
نقش واسطه ای خودکارآمدی عمومی و تحمل پریشانی در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا در بزرگسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
183 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی و تحمل پریشانی در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا در بزرگسالان بود. این مطالعه توصیفی-مقطعی، از نوع همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری است. جامعه آماری را بزرگسالان 20 تا 45 سال تشکیل می دادند که پرسشنامه ها را به صورت الکترونیکی در فضای مجازی پاسخ دادند. از بین این افراد، 291 نفر به روش در دسترس جهت تدوین الگوی ساختاری انتخاب شدند. زمان اجرای این پژوهش شهریور تا مهر 1400 بود. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991)، مقیاس اضطراب کرونا علی پور و همکاران، مقیاس تحمل پریشانی سیمون و گاهر و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران بودند. در تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری، با نسخه 24 نرم افزار SPSS و AMOS و جهت آزمون معنی داری مسیرهای غیرمستقیم از تحلیل بوت استرپ استفاده شد. تحلیل های میانجی نشان داد که در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا، خودکارآمدی نقش واسطه ای را ایفا می کند؛ درحالی که تحمل پریشانی در رابطه بین این دو متغیر نقش واسطه ای ندارد. اضطراب کرونا به طور مستقیم بر امید به زندگی رابطه نشان داد. همچنین متغیر امید به زندگی به اندازه 75/0 = تبیین گشت. با توجه به نتایج این پژوهش اگر ارتقاء خودکارآمدی به عنوان متغیر تأثیرگذار بر امید به زندگی در اولویت های کادر آموزش و درمان قرار گیرد، بر این اساس خودکارآمدی از طریق تأثیر بر کاهش اضطراب کرونا می تواند بر امید به زندگی تأثیر بگذارد.
رابطه اضطراب کرونا و نگرانی سلامتی با کیفیت زندگی: نقش میانجی گر تاب آوری در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب کرونا و نگرانی سلامتی با کیفیت زندگی پرستاران با میانجی گری تاب آوری بود. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران زن شاغل در بیمارستان های دولتی کرونایی شهر اهواز در شش ماه اول سال 1400 بود (320N=). تعداد 250 پرستار با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از شبکه مجازی واتس آپ، پرسشنامه های آنلاین در اختیار آنان قرار گرفت. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 2006)، مقیاس اضطراب کرونا علیزاده و همکاران (1399)، مقیاس نگرانی سلامتی ولز و دیویس (1994)، و پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده شد. داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. هم چنین، اثرات غیرمستقیم از طریق روش بوت استراپ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مسیرهای مستقیم اضطراب کرونا بر تاب آوری (35/0-=β، 01/0>p)، نگرانی سلامتی بر تاب آوری (20/0=β، 05/0>p)، اضطراب کرونا بر کیفیت زندگی (11/0-=β، 05/0>p) و تاب آوری بر کیفیت زندگی (58/0=β، 01/0>p) معنی دار هستند. با این حال، مسیر مستقیم نگرانی سلامتی بر کیفیت زندگی (03/0=β، 05/0<p) معنی دار نبود. هم چنین، اثر غیرمستقیم اضطراب کرونا بر کیفیت زندگی از طریق تاب آوری و نیز اثر غیرمستقیم نگرانی سلامتی بر کیفیت زندگی از طریق تاب آوری معنی دار بوده(01/0>p)،. با توجه به تأثیر نامطلوب اضطراب و نگرانی نسبت به سلامتی بر تاب آوری و کیفیت زندگی پرستاران، پیشنهاد می شود که آموزش هایی در جهت مدیریت اضطراب و نگرانی در حوزه سلامتی انجام شود.
مقایسه ی طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد مبتلا به اضطراب کرونا و افراد عادی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کرونا و اضطراب ناشی از آن جهان را با چالش های جدی رو برو کرده است. به نظر می رسد، افراد مستعد، آسیب های بیشتری را در برابر این بیماری، تجربه می کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد مبتلا به اضطراب کرونا و افراد عادی انجام گرفت. روش بررسی: این پژوهش از نوع علی - مقایسه ای بود و جامعه پژوهش را کلیه افراد عادی و مبتلا به اضطراب کرونا در شهر اصفهان در سال 1400 تشکیل می داد. نمونه پژوهش شامل 60 نفر آزمودنی زن و مرد (30 نفرعادی و 30 نفر مبتلا به اضطراب کرونا) بین سنین 18 تا 40 سال بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه مقیاس اضطراب بیماری کرونا و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار یانگ استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و به روش تحلیل دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد طرحواره های ناسازگار اولیه به طور معناداری در گروه افراد دارای اضطراب کرونا بالاتر می باشد (0.04=p). همچنین طرحواره های ترک شدن (0.049=p)، معیارهای ناعادلانه (0.015=p) و بدبینی- نگرانی(0.027=p) به طور معناداری در افراد دارای اضطراب کرونا بالاتر می باشد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که طرحواره های معیارهای ناعادلانه و بدبینی /نگرانی در افراد دارای اضطراب کرونا بیشتر می باشد. لذا برای کاهش اضطراب کرونا می توان بر روی این دو طرحواره، اقدامات درمانی انجام داد.
نقش اجتناب تجربی با میانجی گری تحمل پریشانی در پیش بینی اضطراب کرونا در دوره شیوع کووید-19: مدل معادلات ساختاری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در طول شیوع کرونا، اضطراب ناشی از آن منجر به پریشانی های روانشناختی شد و تحمل پریشانی را به چالش کشید. هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی روابط ساختاری بین اضطراب کرونا با اجتناب تجربی با نقش میانجی تحمل پریشانی در دوره شیوع کووید-۱۹ بود. روش: روش این مطالعه از نظر هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی با تکیه بر روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه خوارزمی در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود که در دوران شیوع کرونا و آموزش مجازی دانشجو بودند. بر این اساس، ۳۵۰ دانشجو به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. شرکت کنندگان به مقیاس های اضطراب کرونا علی پور و همکاران (۱۳۹۸)، تحمل پریشانی سیونز و گاهر (۲۰۰۵) و پرسشنامه اجتناب تجربی باند و همکاران (۲۰۱۱) به صورت گوگل فرم پاسخ دادند. در انتها داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ و AMOS نسخه ۱۴ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد؛ مدل ساختاری بین اضطراب کرونا با اجتناب تجربی با نقش میانجی تحمل پریشانی از برازش خوبی برخوردار بود. اثر مستقیم اجتناب تجربی بر روی اضطراب بیماری کرونا به طور مثبت معنادار، همچنین اثر مستقیم اجتناب تجربی بر روی تحمل پریشانی و تحمل پریشانی بر روی اضطراب کرونا به طور منفی معنادار بود (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: اجتناب تجربی می تواند با نقش میانجی تحمل پریشانی میزان اضطراب کرونا را پیش بینی کند. براساس یافته ها پیشنهاد می شود؛ پژوهشگران در مطالعات آینده در حوزه اضطراب بیماری خصوصاً بیماری هایی که سرایت بالایی مانند کووید-۱۹ در بین انسان ها دارند، به یافته های روانشناختی بدست آمده از این مطالعه توجه کنند.
نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در ارتباط بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
65 - 77
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا با واسطه گری حمایت اجتماعی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی- همبستگی و جامعه ی آماری شامل دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از این تعداد، 293 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاران، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران و فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج پاسخ دادند. نتایج نشان داد همبستگی منفی معنی داری بین راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان با اضطراب بیماری کرونا و همبستگی مثبت معنی داری بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا وجود دارد. همچنین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق حمایت اجتماعی با اضطراب بیماری کرونا، رابطه معنی داری داشتند. شاخص های نیکویی برازش نیز حاکی از برازندگی مطلوب مدل پیشنهادی بود. این نتایج علاوه بر تبیین نقش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در بروز اضطراب، اهمیت توجه به این راهبردها به ویژه راهبردهای سازگارانه را در کنار ارتقاء حمایت اجتماعی خاطرنشان می سازد.
نقش انعطاف پذیری روان شناختی بر اضطراب کرونا با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر انعطاف پذیری روان شناختی بر اضطراب کرونا با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر صورت پذیرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه شامل 230 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر در سال تحصیلی 400-1399 بود که بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس اضطراب کرونا ویروس، سیاهه انعطاف پذیری شناختی و پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان بود. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد که پس از حذف مسیر مستقیم از راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان به اضطراب کرونا، مدل علّی انعطاف پذیری روان شناختی به اضطراب کرونا دانشجویان از طریق نقش واسطه ای راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان مورد تأیید قرار گرفت. به طور کلی راهبرد سازش نایافته تنظیم هیجان نقش میانجی در رابطه ی بین انعطاف پذیری روان شناختی و اضطراب کرونا ایفا کرد؛ لذا انجام دادن اقدامات مناسب برای کاهش راهبرد سازش نایافته تنظیم هیجان و افزایش انعطاف پذیری روان شناختی در دانشجویان پیشنهاد می شود.
بررسی رابطه بین اضطراب کرونا با انزوای تحصیلی و مهارت شناختی دانش اموزان متوسطه اول شهر سرخس
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اضطراب کرونا با انزوای تحصیلی و مهارت شناختی دانش اموزان متوسطه اول شهر سرخس بود. روش تحقیق توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش اموزان متوسطه اول شهر سرخس به تعداد 900 نفر بودند. نمونه آماری بر اساس جدول مورگان، شامل 269 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش سه پرسشنامه اضطراب کرونا علیپور و همکاران (1399)، مهارت های شناختی کرمی (1381) و انزوای تحصیلی دیلی و گرونت (2003) به کار برده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون با نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به نتایج پژوهش همبستگی پیرسون بین اضطراب کرونا با انزوای تحصیلی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد و بین اضطراب کرونا با مهارت های شناختی رابطه منفی و معنی داری مشاهده شد و بر اساس نتایج رگرسیون گام به گام در گام اول علائم روانی اضطراب و در گام دوم علائم جسمانی اضطراب وارد الگوی پیش بینی شده است و این دو متغیر با هم توانسته اند 71 درصد تغییرات انزوای تحصیلی و 49 درصد تغییرات مهارت های شناختی را پیش بینی کنند.
تاثیر اضطراب کرونا و اضطراب مرگ بر تعارض مادر و کودک در دوره قرنطینه خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کووید -19سبک زندگی و الگوهای تعاملی خانواده ها را تغییر داده است. هدف انجام این پژوهش، مطالعه تأثیر اضطراب کرونا و اضطراب مرگ بر تعارض مادران و کودکان دوره میانی در دوره قرنطینه خانگی ناشی از کووید-19بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل تمامی مادران دارای کودک 7 تا 12 ساله منطقه 6 تهران در آذرماه سال تحصیلی1400 -1399 بود. به این ترتیب، 160 مادر و کودک دبستانی در شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد افزایش اضطراب کرونا در مادران منجر به افزایش تعارض در کودکان می شود که این تعارض در نقاشی آن ها بازنمایی می گشت. علائم روان شناختی اضطراب کرونا با به تصویر کشیدن فاصله با مادر، جایگاه مادر و پدر در صفحه نقاشی و علائم جسمی اضطراب کرونا با جایگاه کودک، مادر و پدر مرتبط بود. همچنین، اضطراب مرگ با فاصله کودک از مادر، جایگاه کودک و جایگاه پدر مرتبط بود. علاوه بر آن، نقش واسطه ای اضطراب مرگ در رابطه بین اضطراب کرونا و تعارض مادر و کودک تأیید شد. یافته های پژوهش با نظریه هشیاری انعکاسی پارانکات در مورد بیش هشیاری مادران در زمان برانگیخته شدن اضطراب های بنیادین مورد بحث قرار گرفت.
رابطه انزوای فردی و اعتیاد به اینترنت با گرایش به رفتارهای پورنوگرافی در دوران کرونا
حوزههای تخصصی:
یکی از پیامدهای انزوای اجتماعی افراد، پناه بردن آن ها به فضای مجازی و استفاده از اینترنت است که ممکن است منجر به اعتیاد آ ن ها به اینترنت شود. دسترسی به رسانه های صریح جنسی و برنامه های پورنوگرافی نیز می تواند متعاقب اعتیاد به اینترنت ایجاد شود که در شرایط قرنطینه ناشی از شیوع ویروس کرونا قابل تأمل است. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین انزوای اجتماعی و اعتیاد به اینترنت با رفتارهای جنسی نامتعارف در دوران کرونا است. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. بدین منظور، تعداد 365 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد انتخاب شدند و به پرسش نامه های انزوای اجتماعی راسل و همکاران (1976)، اعتیاد به اینترنت یانگ (1998)، مقیاس استفاده از پورنوگرافی کارول و همکاران (2008)، مقیاس استفاده مشکل ساز از پورنوگرافی کر و همکاران (2014) و مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاران (1398) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین انزوای اجتماعی و اعتیاد به اینترنت با رفتارهای پورنوگرافی رابطه معنی دار مثبت وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که رفتارهای پورنوگرافی از طریق انزوای اجتماعی و اعتیاد به اینترنت قابل پیش بینی است. بر این اساس، در گام اول، تقریباً 56% از واریانس پورنوگرافی از طریق اعتیاد به اینترنت تبیین شد. در گام دوم، اعتیاد به اینترنت و انزوای اجتماعی 75% از واریانس پورنوگرافی را تبیین کردند. بر این اساس، بین انزوای فردی، اعتیاد به اینترنت و گرایش به رفتارهای پورنوگرافی نقاط تلاقی نظری وجود دارد و به نظر می رسد عوامل فردی و محیطی دیگری نیز در این ارتباط دخیل باشند. با توجه به اینکه این یافته در دوره کرونا به دست آمده است، انجام مطالعات بیشتر و در مقایسه با مطالعه حاضر می تواند مد نظر محققان قرار بگیرد.
طراحی و آزمون الگویی از رابطه شخصیت با اضطراب کرونا با میانجی گری استرس ادراک شده و خودکارآمدی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
304 - 312
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی اضطراب کرونا بر اساس شخصیت با میانجی گری استرس ادراک شده و خودکارآمدی در نوجوانان اجرا شد. روش: طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ابرکوه بود که از میان آن ها ۳۱۸ نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب ناشی از کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، پنج عاملی شخصیت نئو (کاستا و مک کری، 1989)، استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983) و خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران، 1982) بود. داده ها با نرم افزارهای AMOS و SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج فرضیه های مستقیم نشان داد مقبولیت، وظیفه شناسی و خودکارآمدی با اثر منفی و معکوس و استرس ادراک شده با اثر مثبت و مستقیم بر اضطراب ناشی از کرونا تاثیر دارند و نتایج حاصل از بررسی فرضیه های غیرمستقیم نشان داد که وظیفه شناسی اثر غیرمستقیم و معکوس بر اضطراب ناشی از کرونا با میانجی گری استرس ادراک شده و خودکارآمدی داشته است و روان رنجوری، برون گرایی و وظیفه شناسی اثر غیرمستقیم بر اضطراب ناشی از کرونا با میانجی گری استرس ادراک شده داشتند. نتیجه گیری: بنابراین می توان با تقویت خودکارآمدی به عنوان یک منبع مقابله ای و آموزش مدیریت استرس به نوجوانان و تاثیر آنها بر صفات روان رنجورخویی، برون گرایی و وظیفه شناسی، سطح اضطراب کرونا را در نوجوانان کاهش داد و در مداخله های درمانی از نتایج به دست آمده استفاده کرد.
پیش بینی تاب آوری در پرستاران براساس اضطراب کرونا و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی تاب آوری پرستاران بر اساس اضطراب کرونا و انعطاف پذیری شناختی بود. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و ازلحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان های استان کرمانشاه در سال 1400 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC، 2003)، مقیاس اضطراب کرونا علی پور و همکاران (CDAS، 1398) و مقیاس انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندوروال (CFI، 2010) بود. تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده به کمک آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندگانه انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد بین متغیرهای اضطراب کرونا با تاب آوری (584/0=r، 01/۰P‹) و انعطاف پذیری شناختی با تاب آوری (221/0-=r، 01/ 0‹ P) همبستگی معنادار وجود دارد و خرده مقیاس های نشانه های جسمی اضطراب کرونا (168/0-=B و 003/0=P)، ادراک کنترل (498/0=B و 001/0=P) و ادراک گزینه های مختلف (194/0=B و 001/0=P) توان پیش بینی 5/40 درصد از تغییرات تاب آوری را داشتند؛ بنابراین با ارتقای انعطاف پذیری شناختی و کاهش اضطراب کرونا، می توان در جهت ارتقای تاب آوری قدم برداشت.
مدل علی سرزندگی تحصیلی بر اساس راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان با نقش واسطه ای اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
103 - 130
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی مدل علی سرزندگی تحصیلی بر اساس راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان با نقش واسطه ای اضطراب کرونا انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و به طور خاص مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر اهواز در سال تحصیلی 1400-1401 بودند که تعداد 350 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با پرسشنامه های راهبردهای تنظیم هیجان (CERQ)، پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس (CDAS2) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای spss24 و Amos.24 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد مدل پژوهش دارای برازش بوده و تائید شد. راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و اضطراب کرونا به صورت مستقیم سرزندگی تحصیلی را پیش بینی نمودند و نتایج از نقش میانجی گری اضطراب کرونا در رابطه بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و سرزندگی تحصیلی حمایت کرد. نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و راهبردهای سازش یافته شناختی تنظیم هیجان می توانند سبب کاهش اضطراب کرونا و درنتیجه افزایش سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان شوند. درحالی که راهبردهای سازش نیافته شناختی تنظیم هیجان می تواند اضطراب ناشی از کرونا را افزایش و سرزندگی تحصیلی را بدین سبب کاهش دهد. بر اساس نتایج این تحقیق پیشنهاد می شود معلمان و مسئولان آموزش وپرورش با اجرای کارگاه های آموزشی و مداخلات روان شناختی و آموزش و ارتقاء راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجانات با کاهش اضطراب کرونا در دانش آموزان سرزندگی و نشاط تحصیلی آنها را افزایش دهند.
ارائه مدل آشفتگی زناشویی بر اساس اضطراب کرونا و عاطفه منفی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین مدل علی تأثیر اضطراب کرونا بر آشفتگی زناشویی با نقش میانجی گری عاطفه منفی انجام گرفت.از نظر هدف، پژوهش کاربردی و از حیث ماهیت توصیفی_ همبستگی است.جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد متأهل شهرستان کرمانشاه در سال 1399 بود.نمونه پژوهش 377 نفر زن و مرد متأهل بودند که به روش داوطلبانه انتخاب و پرسشنامه ها به شیوه ی نظرسنجی الکترونیکی تکمیل شدند.برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب کرونا(CDAS)،مقیاس تجدید نظر شده غربالگری آشفتگی زناشویی و ارتباطی(SSMRD-R)و مقیاس عاطفه مثبت و منفی(PANAS)استفاده شد.داده ها به روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند.نتایج تحلیل نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار بوده و مسیرهای مستقیم از اضطراب کرونا به عاطفه منفی (34/0- =β؛ 001/0> p) و از عاطفه منفی به آشفتگی زناشویی (43/0- =β؛ 001/0> p) معنادار بودند.همچنین رابطه ی غیر مستقیم اضطراب کرونا با آشفتگی زناشویی از طریق عاطفه منفی نیز معنادار به دست آمد (57/0- =β؛ 002/0> p).نتایج این پژوهش گویای آن است که اضطراب ناشی از ویروس کرونا می تواند با تأثیر بر عاطفه منفی در همسران آشفتگی و پریشانی بیشتری در روابط زوجی آن ها به وجود آورد و بنابراین مشاوران خانواده باید به جهت کاهش عاطفه منفی همسران در ایام کرونا مداخلاتی هدفمند طراحی کنند.
اثربخشی معنا درمانی بر اضطراب کرونا وسرسختی روان شناختی در دانشجویان دارای آشفتگی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
87 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی معنادرمانی بر اضطراب کرونا و سرسختی روان شناختی در دانشجویان دارای آشفتگی هیجانی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه ازاد اردبیل در سال 1400بود. از جامعه مذکور 30 دانشجو به شیوه نمونه گیری هدفمندبا معیار کسب بالاترین نمره از مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس و اضطراب کرونا و پایین ترین نمره از مقیاس سرسختی روان شناختی انتخاب، در دو گروه (15نفره) کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 8هفته و هرجلسه 75دقیقه مداخله معنادرمانی را دریافت کردند و پس آزمون پس از خاتمه جلسات، مرحله پیگیری هم دو ماه بعد انجام شد.در این مدت گروه کنترل، مداخله ی دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقی اس افسردگی، اضطراب، استرس لاوبیوند، اضطراب بیماری کرونا علیپور و همکاران و سرسختی روان شناختی لانگ و گولت بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و بونفرنی استفاده شد نتایج نشان داد که معنادرمانی بر کاهش اضطراب بیماری کرونا و افزایش سرسختی روان شناختی تاثیر معنی دار دارد. بنابراین روان شناسان می توانند در جهت بهبود متغیرهای پژوهش از این مداخله استفاده نمایند
نقش میانجی جهت گیری مذهبی در ارتباط بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
117 - 130
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی جهت گیری مذهبی در ارتباط بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل بزرگسالان 20 سال به بالا شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس، 480 شرکت کننده از طریق فراخوان اینترنتی شرکت کردند. ابزارها مقیاس اضطراب کرونا علی پور و همکاران، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و کرایج و مقیاس جهت گیری مذهبی آلپورت و راس پاسخ دادند. تحلیل آماری داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد همبستگی منفی معنی داری بین تنظیم شناختی هیجان سازگارانه با اضطراب کرونا و همبستگی مثبت معنی داری بین تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه و اضطراب کرونا وجود داشت. همچنین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق جهت گیری مذهبی بیرونی و دورنی با اضطراب کرونا، رابطه معنی داری داشتند. شاخص های نیکویی برازش نیز حاکی از برازندگی مطلوب مدل بود. بنابراین اضطراب کرونا متاثر از تنظیم شناختی هیجان و با نقش میانجی جهت گیری مذهبی بیرونی و درونی بود. از این یافته می توان برای طراحی مداخله جهت کاهش اضطراب در بزرگسالان در هنگام شیوع بیماری های واگیردار استفاده کرد.
اضطراب کووید-19 در کارکنان مراکز توانبخشی شهر سقز: نقش پیش بین سازگاری اجتماعی و سلامت روان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس سازگاری اجتماعی و سلامت روان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان مراکز توان بخشی شهر سقز در سال 1400-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تمام شماری 103 نفر به عنوان نمونه مورد ارزیابی قرار گرفتند و به علت مخدوش بودن بعضی از پرسشنامه درنهایت 100 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. برای سنجش متغیرهای موردمطالعه از پرسشنامه های اضطراب کرونا علی پور و همکاران (1398)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل (۱۹62) و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام و با نرم افزارSPSS نسخه ۲3 صورت گرفت و سطح معناداری آزمون ها 0/05 در نظر گرفته شد. یافته ها نشان داد که 60 نفر (60 درصد) از کارکنان مرد و 40 نفر (40 درصد) از کارکنان زن بودند. میانگین و انحراف معیار سن برای کارکنان مرد 3/14± 35/32 و میانگین و انحراف معیار سن برای کارکنان زن 2/50 ± 31/03بود. همبستگی مثبت معنی داری بین سازگاری اجتماعی و سلامت روان و همچنین همبستگی منفی معنی داری بین سازگاری اجتماعی و سلامت روان با اضطراب کرونا وجود داشت. 28/1 درصد از واریانس اضطراب کرونا توسط سازگاری اجتماعی و درمجموع 44/6 درصد از واریانس اضطراب کرونا توسط سازگاری اجتماعی و سلامت روان تبیین شد. با توجه به نتایج پژوهش می توان اظهار کرد که جهت بالا بردن سازگاری و سلامت روان افراد تدابیری اتخاذ شود که اضطراب کاهش یافته و کارکنان با سازگاری و سلامت روان بیشتری فعالیت خود را انجام دهند.
پیش بینی اضطراب کرونای پرستاران بر اساس رفتار خودمراقبتی، فرسودگی شغلی و ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۷۴-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونای پرستاران بر اساس رفتار خودمراقبتی، فرسودگی شغلی و ناگویی هیجانی بود. این پژوهش به روش توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران شاغل در بیمارستان آریا شهر رشت در سال 1401 به تعداد 190 نفر بود که تعداد 123 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های خودمراقبتی (SCQ) هان و همکاران (2014)، فرسودگی شغلی (JBQ) ماسلاچ و جکسون (1996)، ناگویی هیجانی (AQ) بگبی و همکاران (1994) و اضطراب کرونا (CAQ) علیپور و همکاران (1398) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین فرسودگی شغلی و ناگویی هیجانی با اضطراب کرونای پرستاران رابطه معناداری وجود دارد (05/0>P)، اما بین رفتار خودمراقبتی با اضطراب کرونا رابطه معناداری مشاهده نشد (05/0<P). این متغیرها در مجموع 67/6 درصد از واریانس اضطراب کرونا را تبیین کردند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که متغیرهای فرسودگی شغلی و ناگویی هیجانی پیش بین مناسبی برای کاهش اضطراب پرستارن در ایام کرونا می باشد.
پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس سبک های دلبستگی و ذهن خوانی از طریق پردازش چشمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۶۸-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس سبک های دلبستگی و ذهن خوانی از طریق پردازش چشمی صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل افراد بزرگسال (دامنه سنّی 30 تا 50 سال) ساکن شهر تهران ( مناطق22-18-5-3-2) در سال های 1400 و 1401 بود. حجم نمونه 300 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) علی پور، و همکاران (1398)، مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک (ECR) برنان و همکاران (2000) و آزمون ذهن خوانی از طریق چشم ها (RMET) بارون کوهن و همکاران (2001) بود. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که دلبستگی اضطرابی (001/0=P و 19/0=β) به همراه ذهن خوانی از طریق پردازش چشمی (006/0=P و 16/0-=β) پیش بینی کننده اضطراب کرونا هستند ولی سبک دلبستگی اجتنابی (74/0=P و 02/0-=β) پیش بینی کننده معناداری برای اضطراب کرونا نبود. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین قادر به پیش بینی 05/0 از واریانس متغیر اضطراب کرونا بودند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به سبک دلبستگی اضطرابی و ذهن خوانی از طریق پردازش چشمی توسط روان شناسان می تواند به تبیین اضطراب کرونا در افراد بزرگسال کمک نماید.
نقش باورهای غیرمنطقی سلامت، منبع کنترل سلامت و اضطراب سلامتی در پیش بینی اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس باورهای غیرمنطقی سلامت، منبع کنترل سلامت و اضطراب سلامتی بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان زن شاغل به تحصیل در دانشگاه های استان گیلان در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1401 بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 406 دانشجو از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب کرونا (CAQ، علیپور و همکاران، 1398)، باورهای غیرمنطقی سلامت (IHB، کریستینسن و وارویک، 1999)، منبع کنترل سلامت (HLC، والستون و همکاران، 1978) و نسخه تجدید نظر شده پرسشنامه اضطراب سلامتی (HAQ، سالکوسکیس و همکاران، 2002) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها نشان داد که بین اضطراب کرونا و اضطراب سلامتی و همچنین منبع کنترل سلامت بیرونی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (05/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد 25 درصد از تغییرات اضطراب کرونا از طریق اضطراب سلامتی و منبع کنترل سلامت تبیین شد. بنابراین بر اساس شناخت عوامل اصلی موثر بر اضطراب کرونا، می توان جهت کاهش اضطراب کرونا و افزایش سازگاری افراد، دست به برنامه ریزی و اقدامات مداخله ای زد.