تبیین مفروضه های فلسفی پژوهش های کمی و کیفی در جغرافیای انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی همواره مسئله ای بغرنج و موضوعی مورد منازعه بوده است. متفکران حوزه علوم انسانی مبتنی بر بنیان های فلسفی و تلقی پارادایمی، رویکرد پژوهشی خاصی را در واکاوی موضوعات انتخاب کرده اند. از این منظر، هدف نوشتار حاضر، بررسی دو رویکرد پژوهشی عمده در عرصه روش شناسی با توجه به مفروضه های فلسفی است.در این مقاله، اصول موضوعه الگوهای پژوهش در دو رویکرد عمده کمی و کیفی، ویژگی های پژوهش، ابعاد عینی و ذهنی در مفروضات فلسفی پیرامون روش تحقیق، مقایسه روش شناسی پژوهش های کمی و کیفی، جنبه های هستی شناسی و معرفت شناسی روش های پژوهشی در جغرافیای انسانی مورد بحث قرار گرفته است. در این رهگذر دیدگاه دستگاه فلسفی موسوم به پوزیتیویسم با فراپوزیتیویسم اندیشان مقایسه گردیده است.تأکید این توشتار بر این است که پژوهشگر بدون درک دیدگاه فلسفی روش های پژوهشی نمی تواند به فهم عمیق الگوهای فلسفی روش شناسی دست بیابد. نهایتاً از آنجا که اکثر پژوهش های علوم اجتماعی و در نتیجه جغرافیای انسانی بر روش های تجربی-تحصلی تکیه دارند، مشخص خواهد شد که برای درک و فهم پدیده ها، علاوه بر روش های متعارف، الگوهای فلسفی فرا اثباتی نیز نیاز ضروری هستند. به بیانی گادامری "روش (اثبات گرایی) همه آن چیزی نیست که ما به آن نیاز داریم و روش برای درک حقیقت دارای حق انحصاری نیست".