مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
تحلیل SWOT
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف، تحلیل راهبردی وضع کنونی کتابخانه ملی ج.ا.ا در قالب «بازاریابی - محصول» و ارائه راهبردهای پیشنهادی مبتنی بر ماتریس swot است.
روش: در ابتدا با استفاده از مصاحبه با 13 نفر از کارمندان متخصص کتابخانه و کاربرد روش تحلیل محتوا، مؤلفه های SWOT استخراج شدند. سپس با استفاده از ابزار پرسشنامه و رتبه بندی مؤلفه ها و با استفاده از ماتریس ارزیابی موقعیت راهبردی، وضعیت کتابخانه ملی ج.ا.ا در مقوله محصول، تعیین و راهبردهای SO، ST، WO، و WT ارائه شده اند.
یافته ها: موقعیت راهبردی کتابخانه ملی ج.ا.ا در مقوله محصول، تهاجمی است. برخی راهبردهای پیشنهادی عبارتند از: بهینه سازی فضای آموزشی کتابخانه، بهینه سازی قدرت محتوایی، خدماتی، رقومی و نوع دسترسی، تقویت قابلیت های کیفی خدمات، استفاده مطلوب تر از فرصت های تعاملی و قانونی، تقویت قابلیت های پردازش، تقویت قابلیت های انتشاراتی، استفاده از شیوه های مجموعه سازی متنوع، استفاده از کمپین های بازاریابی، حرکت در مسیر آموزش کتابخانه های دیگر، استفاده از فیلترهای منطقی تر به منظور تشخیص پژوهشگران، همکاری و فعالیت مشترک آرشیو و کتابخانه ملی ج.ا.ا و استفاده از نیروهای بیشتر و ماهرتر برای ارائه خدمات.
اصالت: این پژوهش سبب مرور مجدد فلسفه وجودی کتابخانه ملی ج.ا.ا و شفاف شدن نقش متمایز آن در ساختار پژوهشی کشور می شود.
آسیب شناسی نظام آموزش مهارتی در هنرستان کشاورزی شهرستان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
94 - 75
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر آموزش برای اقتصاد دانش بنیان بسیار حیاتی است. آموزش باعث ایجاد سرمایه انسانی می شود. توانایی های افراد را افزایش می دهد، بهره وری اقتصادی را در پی دارد و توسعه و پذیرش فناوری های مرزی را تسهیل می کند. به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، کاهش رشد اقتصادی و شکست در رقابت های بین المللی به نحوی متأثر از عملکرد نظام آموزشی می باشد. لذا انجام اصلاحات در نظام آموزش باید به سمت تطابق هرچه بیش تر با اقتصاد دانش محور در حرکت باشد. از این رو این پژوهش با هدف آسیب شناسی نظام آموزش مهارتی در هنرستان کشاورزی شهرستان سنندج انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر ماهیت، جزء پژوهش های کیفی و از نوع مطالعات موردی است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه هنرجویان و هنرآموزان هنرستان کشاورزی شهرستان سنندج است که به روش هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند. با انجام 24 مصاحبه نیمه ساختاریافته با میانگین زمانی حدود 70 دقیقه اشباع نظری داده ها حاصل شد. برای ترسیم ماتریس سوات و استخراج استراتژی ها از بحث گروهی متمرکز (گروه 7 نفره) استفاده شد. بر اساس نتایج مصاحبه با هنرجویان مهم ترین شاخص ها در نقاط ضعف (عدم رضایتمندی از مسئولان)، قوت (کیفیت تدریس هنرآموزان)، فرصت (موقعیت مناسب استان در بخش کشاورزی) و تهدید (مشکلات فرهنگی) بیان شد. از نظر هنرآموزان، در نقاط ضعف (فرآیند جذب هنرجویان)، قوت (کیفیت سیستم مدیریتی)، فرصت (بهبود سیاست های آموزش و پرورش) و تهدید (مشکلات فرهنگی) به عنوان مهم ترین شاخص های ماتریس سوات شناسایی شدند. در پایان راهبردهایی جهت کاهش آسیب های نظام آموزشی در هنرستان کشاورزی شهرستان سنندج ارائه شد.
طراحی الگوی برنامه ریزی راهبردی در توسعه فضاهای رهاشده شهری با استفاده از رویکرد تلفیقی فازی و SWOT؛ نمونه موردی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۳۲۹-۳۱۳
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی شهر یزد یکی از ارزشمندترین بافت های تاریخی شناخته شده در ایران و شاید در دنیا است. این بافت که در گذشته محل زندگی اقشار اصیل و متمکن شهر یزد بوده، امروزه تبدیل به محل زندگی اقشار عمدتا کم درآمد و اغلب غیر بومی شده است. این امر، روز به روز، این بافت را به سمت فرسودگی کامل نزدیکتر می کند. یکی از نشانه های فرسودگی این بافت، شکل گیری و رشد روزافزون فضاهای رها شده است. این فضاها علاوه بر تشویش مناظر بصری بافت تاریخی، به محل مناسبی برای فعالیتهای نامتعارف اجتماعی و سایر مسائل تبدیل شده و در عین حال، به طور غیر مستقیم، توسعه پراکنده و نامنظم را در زمین های حاشیه ای شهر یزد موجب شده است. این تحقیق، ابتدا مسائل ناشی از وجود این فضاها در بافت تاریخی شهر یزد را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و براساس یافته های تحقیق، برنامه راهبردی برای توسعه این فضاها ارائه می کند. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، بر مبنای تلفیق تکنیک SWOT و منطق فازی است. از این طریق، قطعیت عوامل داخلی و خارجی موثر بر سیستم، به صورت نسبی و بازه ای تغییر می کند. یافته های نهایی چهار راهبرد کلان را برای توسعه این فضاها در بافت تاریخی شهر یزد ارائه داده است.
تحلیل و ارزیابی پتانسیل ها و راهبردهای توسعه ی اکوتوریسم در منطقه ی مرنجاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۲ بهار ۱۳۹۱ شماره ۷
25 - 41
حوزههای تخصصی:
گردشگری، امروزه یکی از مسائل مهم و موثر اقتصادی و یکی از عوامل برجسته ی ارتباط اجتماعی و فرهنگی است. هدف از این پژوهش ارزیابی و یررسی برنامه های مدیریت گردشگری در منطقه ی مرنجاب، واقع در جنوب دریاچه ی نمک و مشخص نمودن مشکلات و موانع، اهداف و سیاست های گردشگری منطقه، در راستای توسعه اکوتوریسم است. پژوهش حاضر، به بررسی و تجزیه و تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها با استفاده از تکنیک مدیریت استراتژیک SWOT پرداخته و در نهایت، راهبردهای مناسب را ارائه کرده است. شرایط ویژه ی ژئومرفولوژیکی و ژئوتوریسمی از مهم ترین توانمندی های منطقه برای جذب گردشگر است. روش تحقیق حاضر تلفیقی از دو روش کتابخانه ای و مطالعات میدانی است. در روش کتابخانه ای علاوه بر متون مرتبط با موضوع، برخی از اطلاعات مورد نیاز، خصوصاً اطلاعات کمی از طریق مراجعه به کتابخانه ها وسازمان ها جمع آوری شد. در روش مطالعات میدانی، جمع آوری اطلاعات، از طریق مشاهده مستقیم (عکس و فیلم)، مصاحبه و پرسش نامه انجام شد. در این راستا تعداد 10 پرسشنامه به روش دلفی پرشد، سپس با استفاده از مدل برنامه ریزی استراتژیک سوآت تجزیه و تحلیل شد. در نهایت عوامل داخلی و خارجی ارزیابی شدند و راهبردهای آن ها استخراج شد. استخراج ماتریس داخلی و خارجی نشان داد که راهبردهای WO اولویت بیش تری برای اجرا دارند و نهایتاً این عوامل توسط ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمّی (QSPM) به ترتیب 1 احداث و بهبود وضعیت واحدهای اقامتی خدماتی، 2 ارائه ی تبلیغات گسترده، 3 حفاظت از جاذبه های گردشگری، 4 ارتقای شبکه حمل ونقل منطقه، 5 تربیت نیروی متخصص با بهره گیری از مراکز آموزش گردشگری کاشان 6 آشنا کردن مردم بومی با فرهنگ گردشگری توسط مراکز آموزشی کاشان با هزینه دولتی ویا سرمایه گذاران، اولویت بندی شدند.
تحلیل فضای راهبردی مدیریت ضایعات سیب در زنجیره تأمین استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 24
حوزههای تخصصی:
ضایعات محصولات کشاورزی یکی از معضلات جدی بخش کشاورزی ایران به ویژه زیربخش باغبانی است. با توجه به این نکته که بخش مهمی از ضایعات به وجود آمده در محصولات کشاورزی در طول زنجیره تأمین، ناشی از عدم وجود راهبردهای مناسب در جهت مدیریت ضایعات است، تدوین راهبردهای مدیریت ضایعات در کشور لازم به نظر می رسد. مطالعه حاضر با استفاده از روش تحقیق آمیخته (ترکیبی از مصاحبه نیمه ساختارمند و پیمایش) انجام شد. برای این منظور ضمن بررسی میدانی زنجیره تأمین سیب در استان تهران و مصاحبه با خبرگان و صاحب نظران این زنجیره، ابتدا نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای موجود و پیش روی زنجیره شناسایی شد. پس از آن با بهره بردن از روش تحلیل SWOT، فضای راهبردی حاکم بر این زنجیره مورد تحلیل قرار گرفت و در نهایت راهبردهای لازم جهت بهبود آن تدوین شد. یافته های تحقیق نشان داد زنجیره تأمین سیب، نقاط ضعف و تهدیدهای زیادی داشته و فضای راهبردی اصلی حاکم بر آن، از نوع تدافعی (WT) با وزن نهایی 0/41 است. همچنین مهم ترین راهبردهای شناسایی شده برای بهبود مدیریت ضایعات این زنجیره عبارتند از افزایش سهم سیب در صادرات، آموزش مدیران با تجربه در حوزه زنجیره های تأمین و ارزش، توانمندسازی و یکپارچه سازی تشکل های موجود.
طراحی الگوی راهبردی باشگاه فوتبال شهرداری نوشهر به روش ماتریس (SWOT)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی الگوی راهبردی باشگاه فوتبال شهرداری نوشهر به روش ماتریس SWOT بود. این تحقیق کاربردی با روش توصیفی – تحلیلی اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش، شامل تمام صاحب نظران فوتبال شهرستان نوشهر بود و نمونه مورد نظر به صورت هدفمند از مدیران و کارشناسان هیات، اساتید دانشگاه، مربیان و بازیکنان پیشکسوت انتخاب شدند (40=n). ابزار پژوهش براساس مطالعه اکتشافی و بازنویسی از مبانی و مطالعات مشابه توسط محقق ساخته شد که روایی محتوایی آن براساس نظر متخصصان و پایایی آن نیز با آلفای کرونباخ (0.852=α) تایید گردید. از آزمون فریدمن، روش وزن دهی، ماتریس ارزیابی عوامل درونی و بیرونی جهت تحلیل یافته ها و راهبرد های مناسب استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت مناسب باشگاه فوتبال، وضعیت ضعیف تشکیلات، منابع مالی و امکانات و تعداد کم زمین های فوتبال در مناطق شهرنشین به ترتیب به عنوان مهم ترین قوت، ضعف، فرصت و تهدید شناسایی شدند. همچنین براساس نمره ماتریس عوامل درونی (2.24) و عوامل بیرونی (2.44) وضعیت راهبردی فوتبال شهرداری نوشهر در منطقه WT قرار دارد. ضمنا بر اساس تحلیل SWOT، در مجموع 18 راهبرد شامل 5 راهبرد SO، 6 راهبرد ST، 4 راهبرد WO، و 3 راهبرد WT برای شهرداری نوشهر تدوین شد. بنابراین با توجه به نتایج ماتریس تحلیل SWOT لازم است که بیشتر از راهبرد دفاعی یا پایدار جهت مدیریت پیشرفت فوتبال شهرداری نوشهر استفاده شود
راهبردهای ارزش آفرینی در پژوهشهای علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال ارتباط بین فنّاوری نرم با تحقیقات علوم انسانی و به منظور ارزش آفرینی در پژوهشهای علوم انسانی اسلامی بود. روش: این پژوهش یک مطالعه کیفی و کمّی(آمیخته) است که به صورت توصیفی- تحلیلی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی انجام شده است. یافته ها: در مرحله اول برای گردآوری داده ها، از ابزار مصاحبه اکتشافی و نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده شده است. در مرحله دوم، با استفاده از تکنیک SWOT ، راهبردهای مدیریتی به منظور ارزش آفرینی در پژوهشهای علوم انسانی ارائه شد. بدین منظور ابتدا نقاط قوّت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای پژوهشهای علوم انسانی شناسایی و توسط کارشناسان وزن دهی شدند. سپس ماتریس SWOT استخراج و راهبردهای مناسب ارائه شد. نتیجه گیری : چهار راهبرد اصلی شاملِ تحول در علوم انسانی و پژوهشهای علوم انسانی، کارآفرینی در پژوهشهای علوم انسانی، روشهای تحقیق در پژوهشهای علوم انسانی و راهبرد ساختاری در پژوهشهای علوم انسانی، در راستای ارزش آفرینی در پژوهشهای علوم انسانی ارائه شده است.
تحلیل راهبرد های مؤثر بر توسعه ی صنعت گردشگری در شهر همدان با استفاده از مدل SWOT
حوزههای تخصصی:
گسترش شتابان شهرها و افزایش بی رویه جمعیت موجب بروز مشکلات متعددی شده است؛ لذا گردشگری شهری به ویژه برای کشورهای درحال توسعه از جمله ایران یک مزیت اقتصادی است تا از طریق آن بتوان فرآیند توسعه را تسریع بخشید. با عنایت به اینکه شهر همدان می تواند یکی از کانون های جاذب گردشگران به حساب آید، پژوهش حاضر با هدف بررسی، شناخت، تجزیه و تحلیل پارامترهای مؤثر در توسعه گردشگری شهری، تجزیه وتحلیل نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدهای گردشگری و ارائه راهکارها و راهبردهای توسعه در جهت ارتقاء وضعیت صنعت گردشگری شهر همدان انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی از روش های میدانی و تحلیلی است. در فاز اول فرضیات و گویه های پژوهش در قالب پرسشنامه بین 355 نفر از گردشگران توزیع شد و همبستگی آن ها با استفاده از آزمون اسپیرمن در نرم افزار SPSS تحلیل شد. روایی پرسشنامه صوری بوده و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برای گویه های فرض اول 7/0، گویه های فرض دوم 68/0 و گویه های فرض سوم 73/0 محاسبه شده است. نتایج حاکی از آن است که بین توسعه صنعت گردشگری همدان و گویه های فرض اول رابطه معناداری وجود ندارد و همچنین فرض سوم پژوهش مبنی بر پایین بودن میزان رضایت مندی گردشگران شهری همدان از خدمات ارائه شده رد می شود؛ اما فرض دوم پژوهش مبنی بر رابطه معنادار بین یکپارچگی سازمان های گردشگری و توسعه گردشگری شهر همدان مورد تأیید قرار می گیرد. در فاز دوم پژوهش برای ارائه راهبردهای ارتقاء وضعیت گردشگری شهر همدان از تحلیل SWOT و ماتریس عوامل داخلی و خارجی استفاده شد و در ادامه با استفاده از روش QSPM راهبردها اولویت بندی شدند. نتایج نشان می دهد جذب سرمایه گذاری بخش خصوصی جهت تقویت زیرساخت های اقامتی، رفاهی و استفاده از ظرفیت های غنی تاریخی، فرهنگی و جاذبه های طبیعی از جمله مهم ترین راهبردهای ارتقاء صنعت گردشگری همدان به شمار می رود.
راهکارهای توسعه برند باشگاه فوتبال فولاد خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش ارائه راهکارهایی به منظور توسعه برند باشگاه فوتبال فولاد خوزستان بود. جامعه آماری تحقیق کلیه مدیران ارشد باشگاه به تعداد 15 نفر بودند که به علت محدود بودن جامعه آماری تحقیق نمونه برابر با جامعه در نظر گرفته شد و از روش نمونه گیری تمام شمار استفاده شد. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه با نظر 10 تن از استادان مدیریت ورزشی تأیید شد و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 0/85 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون دوجمله ای و فریدمن استفاده شد. پرسشنامه مشتمل بر 53 گویه در زمینه بررسی قوت ها، ضعف ها، فرصت ها، تهدیدها برند باشگاه فولاد خوزستان بود. پس از تجزیه وتحلیل قوت ها، ضعف ها، فرصت ها، تهدیدها و تشکیل ماتریس ارزیابی هر یک از عوامل داخلی و خارجی برند باشگاه فولاد خوزستان، محرز شد که باشگاه فولاد خوزستان در زمینه برند در موقعیت SO قرار دارد که بهترین موقعیت برای یک سازمان محسوب می شود و باید از راهبرد (رشد و ساخت) استفاده کند.
تدوین برنامه راهبردی فدراسیون کونگ فو و هنرهای رزمی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل راهبرد توسعه و موقعیت یابی راهبردی در حوزه ورزش های رزمی بود. این پژوهش، از نوع مطالعات راهبردی و توصیفی و از لحاظ هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و تصمیم گیران سبک کونگ فو توآ شامل رئیس، نایب رئیس، مشاور عالی، دبیر، رؤسای دو دوره قبل، رؤسای هیأت استان ها شامل اعضای شورای راهبردی، رؤسای کمیته ها، اعضای کمیته فنی (در مجموع 72 نفر) بودند. نمونه ها به صورت تمام شمار انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها ترکیبی از روش های کیفی (مصاحبه عمیق) و روش های کمی (پرسشنامه محقق ساخته) بود. در بخش کیفی روایی از طریق فن بررسی همکار، فن کثرت گرایی و پایایی آن نیز از طریق تهیه و به کارگیری چارچوبی مدون (SWOT) برای مصاحبه کنترل شد و در بخش کمی تعدادی از اساتادان و کارشناسان صاحب نظر مدیریت ورزشی که با فعالیت های سبک کونگ فو توآ آشنا بودند، روایی پرسشنامه را تأیید کردند و پایایی آن نیز از طریق روش آلفای کرونباخ (0/915=α) تأیید شد. با بهره مندی از تحلیل SWOT، 17 قوت، 20 ضعف، 17 فرصت و 14 تهدید شناسایی شد که با تکیه بر آنها تعداد 5 استراتژی SO، 3 استراتژی WO، 3 استراتژی ST و 2 استراتژی WT ارائه شد.
تدوین راهبردها و تعیین موقعیت راهبردی کمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱
11 - 25
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تدوین راهبردهای کمیته ملی المپیک ایران است.روش شناسی: جامعه آماری تحقیق شامل مدیران و کارکنان کمیته ملی المپیک، نخبگان ورزشی و مدیریتی و اعضای شورای راهبردی است (147 نفر) که بر اساس جدول مورگان، هشتاد نفر از مدیران و کارکنان، بیست نفر از نخبگان و تمامی اعضای شورای راهبردی (ده نفر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از نظرسنجی و جلسات راهبردی استفاده شد. در بخش نظرسنجی از فرم های تعیین موقعیت راهبردی و تدوین راهبردها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون فریدمن و تحلیل SWOT استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که موقعیت راهبردی کمیته ملی المپیک در منطقه SO قرار دارد. با وجود این، تمامی سیزده راهبرد تدوین شده برای تحقق رسالت و اهداف بلندمدت آن انتخاب شدند.نتیجه گیری: بنابراین کمیته ملی المپیک برای تحقق اهداف باید بتواند از قوت ها و فرصت های خود به خوبی استفاده کند.
تدوین راهبردهای توسعه گردشگری ورزشی استان اردبیل براساس مدل SWOT و QSPM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
115 - 142
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف تحقیق حاضر تدوین راهبردهای توسعه گردشگری ورزشی استان اردبیل با اساس مدل SWOT و QSPM بود.روش شناسی: این پژوهش از نوع زمینه یابی بود که به شکل میدانی و به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع آمیخته(کیفی-کمی) بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه مدیران و کارشناسان اداره کل ورزش و جوانان (80 نفر) و اداره گردشگری و میراث فرهنگی استان اردبیل (120 نفر) بودند (200= N) که نمونه گیری به صورت کل شمار انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی پرسشنامه باز و مصاحبه با خبرگان و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی صوری پرسشنامه توسط 12 نفر از اساتید مدیریت ورزشی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن برابر با (93/0 =α) محاسبه شد. برای تدوین و استخراج استراتژی ها از تحلیل SWOT و برای رتبه بندی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید از آزمون رتبه بندی فریدمن استفاده شد.یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن بود ک ه در نقاط قوت گویه «بیمه حوادث ورزشکاران» بالاترین میزان اهمیت و در بخش ضعف گویه «استفاده کم از تجارب موجود در توسعه متقابل ورزش و گردشگری» به عنوان بالاترین نقطه ضعف از دیدگاه پاسخ دهندگان انتخاب گردید و در بخش فرصت ها گویه «وجود راهنمایان زبده و توانا در جذب گردشگران ورزشی خارجی» بالاترین میزان اهمیت و در بخش تهدیدها گویه «کمبود برنامه جامع و هماهنگ توسعه گردشگری ورزشی» به عنوان بالاترین مورد که صنعت گردشگری استان اردبیل را مورد تهدید قرار می ده د، انتخاب گردید. همچن ین نتایج حاکی از آن بود که گردشگری ورزشی استان اردبیل از لحاظ موقعیت اس تراتژیک در منطقه محافظه کارانه(تدافعی) قرار دارد. همچنین با استفاده از روش تحلیل ماتریسSWOT ، 12 استراتژیSO ، 12 استراتژیST ، 11 استراتژی WO و 12 استراتژی WT و جمعاً 47 استراتژی تدوین گردید.بحث و نتیجه گیری: به منظور توسعه گردشگری ورزشی در استان اردبیل ارائه خدمات با کیفیت و بهتر به ورزشکاران، بهره گیری از تجارب دیگر شهرها و کشورها، استفاده حداکثری از افراد متخصص و تدوین برنامه های کاربردی و عملیاتی می تواند کمک شایانی به توسعه گردشگری استان اردبیل کند و باعث می شود جوامع محلی از این توسعه سود ببرند و در نهایت باعث توسعه همه جانبه استان اردبیل شود.
ارائه الگوی راهبردی استفاده از بلاکچین در بیمه شخص ثالث: چالش ها و فرصت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اقتصادی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
661 - 684
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگویی راهبردی برای استفاده از فناوری بلاکچین در بیمه شخص ثالث طراحی و اجرا شده است. فناوری بلاکچین، به عنوان یک نوآوری دیجیتال، امکان ایجاد شفافیت، امنیت، کاهش هزینه های عملیاتی و خودکارسازی فرایندها را برای صنعت بیمه فراهم می کند. بیمه شخص ثالث، با سهم عمده ای در صنعت بیمه ایران، با چالش هایی نظیر پیچیدگی فرایندها، تقلب های گسترده و هزینه های بالا مواجه است. این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل SWOT و بررسی تطبیقی تجربیات کشورهای پیشرو، نقاط قوت و ضعف فناوری بلاکچین را ارزیابی کرده و فرصت ها و تهدیدهای موجود در مسیر پیاده سازی آن در ایران را شناسایی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که بلاکچین با ارائه قابلیت هایی چون شفافیت بیشتر، کاهش تقلب و سرعت بخشی به فرایندهای بیمه گری، می تواند به بهبود عملکرد بیمه شخص ثالث کمک کند. در عین حال، چالش هایی مانند کمبود زیرساخت های فناوری، مقاومت سازمانی و نبود چهارچوب های قانونی از موانع مهم پیاده سازی آن به شمار می روند. بر این اساس، الگویی راهبردی شامل بهبود زیرساخت های فناوری اطلاعات، آموزش نیروی انسانی متخصص، تدوین مقررات حمایتی و توسعه همکاری های بین المللی پیشنهاد شده است. این الگو می تواند نقشی کلیدی در کاهش هزینه ها، افزایش بهره وری و تقویت اعتماد عمومی به صنعت بیمه ایفا کند و به طورکلی، به توسعه اقتصادی کشور کمک نماید.
گردشگری بین المللی پس از بحران در دمشق: توسعه، چالش ها و فرصت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری در سوریه، همچون بسیاری از کشورهای درگیر بحران، متحمل خسارات سنگینی شده است که بایستی ترمیم شود. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت کنونی گردشگری در دمشق سوریه پس از پایان جنگ داخلی و شناسایی راهکارهای توسعه جامع آن انجام شده است. نتایج این مطالعه که با استناد به نظرات خبرگان به روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از تحلیل SWOT انجام یافته، نشان می دهد شهر دمشق به رغم دارا بودن منابع طبیعی، میراث فرهنگی و پتانسیل گردشگری فراوان، با مشکلاتی همچون کمبود زیرساخت ها، نبود آگاهی محلی، ضعف سرمایه گذاری و بازاریابی و چالش های امنیتی مواجه است. با تحلیل نهایی و استفاده از تکنیک QSPM ، 19 استراتژی مناسب اولویت بندی شد.یافته های این بخش نیز نشان می دهد که توسعه تورهای فرهنگی و تقویت جاذبه های تاریخی بیشترین جذابیت را دارد، در حالی که جلب مشارکت های مردمی در حفاظت از منابع، در رتبه پایین تری قرار گرفت. لذا توصیه می شود که سوریه جهت توسعه جامع گردشگری در دمشق، به تدوین یک برنامه جامع، تقویت زیرساخت ها، استفاده بیشتر از فناوری اطلاعات، افزایش تعاملات بین المللی، پایان جنگ و ایجاد امنیت گردشگری تمرکز نماید تا بتواند از گردشگری به عنوان ابزاری برای رشد اقتصادی و بازسازی پس از بحران، بهره برداری بهینه تری نماید.
برنامه ریزی شهری مبتنی بر رویکرد شهر همه شمول (مورد پژوهی: محله قصر-حشمتیه منطقه 7 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
30 - 51
حوزههای تخصصی:
مقدمه در جهان کنونی، مفهوم «شهرهای همه شمول» به عنوان یکی از رویکردهای محوری در نظریه پردازی و سیاست گذاری شهری مطرح شده است؛ رویکردی که فراتر از ایجاد دسترسی فیزیکی، بر فراهم سازی زمینه های حضور، مشارکت و بهره مندی برابر تمامی افراد از فضاها و امکانات شهری تأکید دارد. شهر همه شمول شهری است که در آن هیچ کس صرف نظر از جنسیت، سن، توانایی جسمی یا ذهنی، وضعیت اقتصادی یا پیشینه فرهنگی، از عرصه عمومی و خدمات محروم نمی ماند. این رویکرد با در نظر گرفتن تنوع روزافزون جمعیت شهری، تلاش می کند تا ساختارها، سیاست ها و طراحی های فضایی را به گونه ای سامان دهد که نیازهای گروه های گوناگون از جمله سالمندان، کودکان، افراد دارای معلولیت، زنان و اقلیت های اجتماعی، به صورت عادلانه و مؤثر پاسخ داده شود. همه شمولی نه تنها به رفع نابرابری های فضایی و اجتماعی کمک می کند، بلکه نقشی کلیدی در ارتقای کیفیت زندگی، تقویت انسجام اجتماعی، افزایش احساس تعلق و کاهش طردشدگی ایفا می کند. از این منظر، شهر همه شمول را می توان نماد شهری انسانی، عادلانه و پاسخ گو به نیازهای نسل امروز و آینده دانست؛ شهری که در آن تفاوت ها نه مانع، بلکه مبنای برنامه ریزی و طراحی محسوب می شوند. در این راستا، محله قصر حشمتیه در منطقه ۷ تهران به عنوان نمونه ای شاخص برای تحلیل میزان همه شمولی فضاهای شهری خودش انتخاب شده است. این محله با برخورداری از تنوع جمعیتی، بافت تاریخی و موقعیت مرکزی، در عین حال با چالش هایی جدی مانند عبور بزرگراه صیاد شیرازی و کمبود فضاهای عمومی همه شمول مواجه است؛ چالش هایی که دسترسی برابر، استفاده پذیری و کیفیت تجربه فضایی برای گروه های مختلف، به ویژه اقشار آسیب پذیر را با مانع روبه رو کرده است. چنین وضعیتی، ضرورت بازنگری در طراحی و برنامه ریزی فضاهای عمومی با رویکردی همه شمول را برجسته می سازد. از این رو، هدف اصلی این تحقیق ارزیابی و برنامه ریزی فضاهای عمومی محله قصر حشمتیه بر اساس رویکرد شهر همه شمول است. این تحقیق به دنبال شناسایی و تبیین مؤلفه های فضاهای شهری همه شمول است و تلاش دارد تا راهکارهای عملی برای بهبود کیفیت فضاهای عمومی این محله ارائه دهد. از این رو، این پژوهش به دو سؤال اصلی پاسخ می دهد: 1- راهکارهای برنامه ریزی فضاهای عمومی و شهری محله قصر حشمتیه مبتنی بر رویکرد شهر همه شمول کدام اند؟ 2- مؤلفه های سازنده فضاهای شهری همه شمول شامل چه مواردی هستند؟ مواد و روش ها این تحقیق از نوع پژوهش های کاربردی است که از رویکرد ترکیبی (کمی و کیفی) برای ارزیابی وضعیت فضاهای عمومی محله قصر حشمتیه استفاده می کند. برای جمع آوری داده ها از دو روش اسناد کتابخانه ای و برداشت میدانی شامل مشاهده و توزیع پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه این پژوهش شامل ۳۰ سؤال بسته بوده و ۳۷۵ نفر از ساکنان محله به آن پاسخ داده اند. برای تحلیل داده ها از مقیاس لیکرت پنج گانه و روش مدل معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. داده های به دست آمده از پرسشنامه، در نرم افزار Smart PLS وارد شده و بارهای عاملی، ضرایب همبستگی و شاخص های برازش مدل تحلیل شدند. این مدل به منظور ارزیابی روابط میان متغیرهای مختلف در ابعاد اجتماعی فرهنگی، کالبدی عملکردی، اقتصادی، زیست محیطی و مدیریتی مورد استفاده قرار گرفت. پس از آن، با استفاده از تحلیل SWOT به ارزیابی قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای محله پرداخته شد و استراتژی های پیشنهادی با استفاده از ماتریس QSPM اولویت بندی شد. یافته ها نتایج تحقیق نشان می دهند تمامی ابعاد مختلف فضاهای شهری تأثیر معناداری بر ارتقای کیفیت زندگی ساکنان محله دارند. در میان این ابعاد، بعد اقتصادی به عنوان مهم ترین عامل تأثیرگذار بر بهبود وضعیت فضاهای عمومی محله شناخته شد. نیاز به فضاهایی که از نظر کالبدی مناسب و در عین حال از نظر اجتماعی فرهنگی دسترس پذیر برای تمامی گروه ها باشند، در این محله به طور آشکاری به چشم می خورد. در همین راستا، توسعه فضاهای سبز چندمنظوره و پارک های عمومی که بتوانند نیازهای تفریحی، بهداشتی و اجتماعی ساکنان را پوشش دهند، به ویژه برای گروه های آسیب پذیر از اهمیت بالایی برخوردار است. ابعاد مدیریتی و زیست محیطی نیز بر اساس تحلیل مدل معادلات ساختاری در وضعیت موجود محله قصر حشمتیه در جایگاه های چهارم و پنجم قرار دارند. این موضوع نشان می دهد در طراحی فضاهای عمومی این محله، به این ابعاد توجه کمتری شده است. با این حال، برای دستیابی به یک محله همه شمول، لازم است که این ابعاد نیز در برنامه ریزی شهری گنجانده شوند. نتیجه گیری این تحقیق نشان داد برای دستیابی به محله ای همه شمول و ارتقای کیفیت زندگی ساکنان، طراحی و برنامه ریزی فضاهای شهری باید به گونه ای باشد که همه گروه های سنی و اجتماعی، از جمله کودکان، سالمندان، افراد ناتوان و زنان، بتوانند به طور برابر و مناسب از امکانات و خدمات بهره مند شوند. در این راستا، محله قصر حشمتیه نیازمند بازنگری جدی در نحوه ساماندهی فضاهای عمومی خود است. یکی از گام های اساسی، بهبود و توسعه شبکه پیاده روها و مسیرهای ارتباطی به ویژه خیابان کامل است، تا ضمن افزایش دسترسی پذیری، از گسست های فضایی موجود کاسته شود. این مسیرها باید با در نظر گرفتن شرایط حرکتی سالمندان و افراد دارای محدودیت جسمی طراحی شوند و شامل عناصری همچون رمپ ها، سطوح هشداردهنده و علائم راهنمایی مناسب باشند. حمایت از مشاغل خرد و خانگی، ایجاد بازارچه های محلی و ارائه آموزش های مهارتی می تواند به توانمندسازی گروه های کمتر برخوردار از جمله زنان، سالمندان و افراد دارای ناتوانی کمک کند و زمینه اشتغال زایی و کاهش نابرابری اقتصادی را در محله فراهم آورد. در کنار این اقدامات، توسعه فضاهای سبز چندمنظوره با امکانات خاص برای گروه های مختلف سنی و توانایی ها، به ویژه برای کودکان، سالمندان و افراد کم توان، می تواند نقش مهمی در ارتقای زیست پذیری محله ایفا کند. این فضاها باید شامل زمین های بازی، پارک های مناسب سازی شده و مسیرهای پیاده و دوچرخه سواری ایمن و قابل دسترس باشند. از دیگر راهکارهای پیشنهادی می توان به بازآفرینی فضاهای رهاشده و بی دفاع شهری اشاره کرد. این فضاها با تبدیل شدن به مراکز اجتماعی و فرهنگی، می توانند به بهبود امنیت، افزایش تعاملات اجتماعی و تقویت حس تعلق در ساکنان منجر شوند. طراحی مراکز فرهنگی و تفریحی نیز باید به گونه ای باشد که نیازهای متنوع تمامی اقشار، به ویژه گروه های کمتر دیده شده را پوشش دهد. در نهایت، برای تضمین تحقق این اهداف، اصلاحات ساختاری در مدیریت شهری و افزایش مشارکت ساکنان در فرایند تصمیم گیری ضروری است. تنها با نهادینه کردن اصول عدالت فضایی و دسترسی برابر در سیاست گذاری ها و اجرا، می توان به سوی ایجاد محیطی شهری حرکت کرد که در آن هیچ کس نادیده گرفته نشود.