مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
هیوم
منبع:
نقد و نظر سال بیبست و یکم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
116 - 142
حوزههای تخصصی:
بیشتر شک دکارت و هیوم دو قسم شک متفاوت و گاه متمایز تلقی می شود که اولی شک دستوری و دومی شک واقعی است. هرچند آرا و دیدگاه های دکارت و هیوم در مورد شک از یک منظر نشان گر این واقعیت است که شک هیوم نه تنها ادامه شک دکارتی نیست، بلکه دارای تفاوت های بنیادین هم به جهت صوری و هم به جهت محتوایی با آن است، اما از سوی دیگر، برخی عناصر دال بر غیرواقعی و غیرکامل بودن شک هیوم وجود دارد. به گونه ای که در این راستا جایز است شک هیوم را نیز همانند شک دکارتی دارای ویژگی دستوری بودن دانست. در این مقاله ما تلاش می کنیم با تمرکز بر مبحث شک در آثار هیوم و نیز اشاره ای کوتاه به شک دکارت، نقاط اشتراک و اختلاف این دو فلیسوف را در این زمینه بیان کنیم و مشخص سازیم که آیا قول رایج در مورد نسبت میان شکاکیت این دو فیلسوف درست است یا نه؟
بازخوانی و نقد شبهه های هیوم بر کبرای برهان نظم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر، دیدگاه رایج در میان متفکران این است که انتقادهای هیوم بر برهان نظم، تنها تقریرهای تمثیلی و استقرایی بر این استدلال را تضعیف و بی اعتبار ساخته است. ازاین رو، در این پژوهش برآنیم تا چالش های هیوم بر کبرای برهان نظم را بازخوانی و پاسخی درخور، برای آنها بیابیم . مقاله حاضر با روش تحلیی توصیفی درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا برهان نظم تاب مقاومت در برابر شبهه های هیوم را دارد و می توان دفاعی معقول از این استدلال داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشتر این چالش ها از جایگاه منطقی صحیحی برخوردار نیست، اما تبیین بدیل وی از نظم محسوسی که در جهان مشاهده می کنیم و علوم زیستی آن را تأیید می کند، براساس تصادف و شانس، هرچند نامحتمل، ولی ناممکن و محال نیست.
بررسی تطبیقی دیدگاه های هیوم، لوئیس، و مکی در باب علیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیت یکی از مسائل مهم فلسفی است که تحلیل های هیوم آن را با چالش ها و معضلات زیادی روبرو ساخته و تئورسین های بسیاری را به نظریه پردازی در این خصوص واداشته است. از جمله این نظریه پردازان می توان به تلاش های دو فیلسوف تحلیلی، یعنی لوئیس و جی. ال. مکی در این خصوص اشاره کرد که هر دوی آن ها اساس و بنیاد نظریه خود را بر پایه نقد و اصلاح نظریه هیوم بنا نموده اند. نویسنده در این مقاله با یک بررسی تطبیقی، به تبیین منطقی رویکردهای مزبور می پردازد و "ابهام در مدلول علت" را به عنوان یکی از مهم ترین عوامل نارسایی و نقصان در رویکردهای مزبور معرفی می کند. از نگاه او، اگر چه به گفته لوئیس رویکرد هیوم تنها متضمن علت های کافی است و به همین سبب جامع نیست. رویکرد خود لوئیس نیز تنها متضمن علت های لازم است. بنابراین در مظان همین اتهام قرار خواهد داشت. سرانجام نویسنده با تبیین دیدگاه پیچیده جی.ال. مکی، آن را به عنوان دیدگاه مطلوب تر می پذیرد و بر این نکته نیز تأکید می کند که توسل تبیین گرایان یک رویداد خاص به شرطی های خلاف واقع در وصول به شرط های لازم آن، در اغلب موارد اجتناب ناپذیر است، لیکن در چنین مواردی ضروری است که مدلول علت کاملاً مشخص گردد.
تحویل گراییِ اخلاق نسبت به دین در فلسفه دیوید هیوم: کوششی برای شفاف سازی نسبتِ دین و اخلاق در فلسفه دیوید هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
73 - 93
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به اخلاق شناسی در فلسفه جدید، شاهد دو دیدگاهِ استقلال گراییِ اخلاق نسبت به دین و تحویل گراییِ اخلاق نسبت به دین در طیف های مختلف آن هستیم. بلندپروازی هیوم برای تثبیت علم اخلاق، در جدال بین جاه طلبی های طبیعت گرایانه و داوری های شکاکانه وی، اخلاق را نه تنها مستقل از دین نشان می دهد، بلکه دین را مخرب اخلاق نیز معرفی می کند. در این مقاله، با توجه به دیدگاه های متعدد موجود در باب نسبت دین و اخلاق در فلسفه هیوم، در پی یافتن موضع شفاف و منسجمی بر اساس آثار اصلی خود هیوم، مدافعان و منتقدان او خواهیم بود. یافته های ما، با تکیه بر دیدگاه معتدلِ هیوم درباب اخلاقِ عقل گرایانه و خداباوری نهان وی، حاکی از آن است که اخلاق در نظام فکری و فلسفی هیوم، در نهایت چیزی مستقل از دین و خدا نیست. به عبارت بهتر، هیوم کلِ دین را به ترکیب اخلاق و فلسفه فرومی کاهد و از جنبه های اخلاقی و عقلانی دین دفاع می کند و وجود سایر جنبه ها و ابعاد را زائد می داند. براساس شواهد نشان داده شده در این مقاله، بهتر آن است که هیوم را در ردیف قائلان به دیدگاهِ تحویل گراییِ اخلاق به دین، آن هم در مرتبه و طیف خاصی از آن قرار دهیم.
فلسفه اسلامی متأخر و مسئله هیومی علیّت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷
141 - 159
حوزههای تخصصی:
دیوید هیوم استدلال مشهوری در باره علیّت اقامه کرده است. بنا به این استدلال، باورهای معمول ما در باره روابط علّی به خاطر در برداشتنِ ایده ربط ضروری موجّه نیستند. ایده ربط ضروری مولود عادت ذهنی است و اطلاق آن بر امور واقع اشتباه است. از آنجا که باورهای ما در باره قوانین طبیعت و آینده یکسره بر تجارب ما از علّت و معلول مبتنی اند، باورهای معمول ما در باره قوانین طبیعت و پیش بینی آینده نیز موجّه نیستند. در باره این استدلال در تاریخ فلسفه بحث های زیادی درگرفته است و از جمله برخی فیلسوفان معاصر اسلامی پاسخ هایی برای آن پیش نهاده اند. وجه مشترک این پاسخ ها این است که راهبرد همکاری عقل و تجربه را اتخاذ کرده اند. رهیافت کلی این پاسخ ها این است که باور ما به رابطه ضروری میان رویدادهای طبیعی پیشین و عقلی است اما کشف دقیق مصادیق علت و معلول از طریق تجربه حاصل می شود. من در این مقاله نشان می دهم که این پاسخ ها قانع کننده نیستند. در عین حال شاید چشم انداز بهتری را برای حلّ این مسئله در فضای فلسفه اسلامی بتوان ترسیم کرد.
توانایی انسان کامل بر اعجاز و پاسخ به نقدهای فخر رازی و هیوم درباره اعتبار آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
109 - 126
حوزههای تخصصی:
مطابق دیدگاه ادیان الاهی، پیامبران به عنوان مظاهر انسان کامل، توانایی بر انجام دادن معجزه دارند و از معجزه برای اثبات نبوت خویش بهره می گیرند. اما در جهان غرب، دیوید هیوم حملات شدیدی علیه اعتبار معجزات مطرح کرد. وی معتقد بود معجزات گزارش شده نمی تواند اعتبار تجارب ثابت و راسخ ما را از بین ببرد. معجزات را ملت هایی ناآگاه در روزگاری خاص گزارش کرده اند. همچنین، گواهی مربوط به هرکدام از این معجزات، معارضاتی دارد و همین امور تکیه بر این معجزات را بی اعتبار می کند. این تشکیکات را، با اندکی تفاوت و تفصیل بیشتر، قرن ها قبل فخر رازی هم بیان کرده است. با این تفاوت که نتیجه ای که هیوم از این تشکیکات می گیرد، بی اعتباری معجزات است؛ اما فخر رازی می کوشد طبق مبانی خود (و خصوصاً مبانی اشاعره که مذهب او است) به این شبهات پاسخ دهد و از اعتبار معجزات دفاع کند. در این مقاله، ضمن بررسی تطبیقی دیدگاه های فخر رازی و هیوم، پاسخ های فخر رازی به این تشکیکات را می کاویم و نهایتاً شبهات هیوم را بررسی و نقد خواهیم کرد.
اعتراض هیوم به برهان نظم بر مبنای وجود شر و خداباوری شکاکانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کتاب گفتگویی درباره دین طبیعی، هیوم بر مبنای مشاهده شر در عالم تلاش می کند نشان دهد وجود شر خللی ترمیم ناپذیر در استدلال های طبیعی به سود خداوند ایجاد می کند. موضوع این نوشته این اعتراض عمده هیوم است. در این مقاله، مشخصاً می خواهیم بررسی کنیم که خداباوری، که در پاسخ به مسئله شر از ایده خداباوری شکاکانه دفاع می کند، آیا هنوز می تواند دم از برهان غایت شناسانه (یا نظم) به سود خدا بزند. بر اساس اعتراض عمده هیوم، پاسخ به پرسش فوق منفی است؛ یک خداباور شکاک نمی تواند از برهان غایت شناسانه به سود خدا بهره برد. مسئله این است که پاسخ خداناباور به برهان غایت شناسانه کاملاً شبیه است به پاسخ خداباور شکاک به مسئله شر. اگر پاسخ خداباور شکاک به مسئله شر پذیرفتنی باشد، پس لابد پاسخ خداناباور به برهان غایت شناسانه هم پذیرفتنی است. استدلال می کنیم که لااقل در بادی امر به نظر می رسد که اعتراض هیوم را می توان به صورت ادعای دو نوع تقارن میان نظم و شر بیان کرد. تقارن اول را «دلایل ناپیدای نظم» نامیده ایم و تقارن دوم را «جهل به دلایل خداوند». استدلال می کنیم که اگرچه تقارن اول برقرار نیست، تقارن دوم می تواند نتیجه استدلال غایت شناسانه را تا حد قابل ملاحظه ای تضعیف کند، با این همه ممکن است خداباور از نتیجه تضعیف شده هم چندان ناخرسند نباشد.
بررسی انتقادی دیدگاه هیوم در باب منشأ و مفاد اعتقاد به نفس/ روح آدمی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دیوید هیوم، از فیلسوفان تجربه گرا، با رصد خاستگاه تصورات و اعتقادات، مفادشان را توضیح می دهد؛ زیرا به اعتقاد او بر پایه اصل نسخه برداری، تصور و اعتقادی که خاستگاه مبهمی داشته باشد و نتوان آن را به انطباع مشخصی بازگرداند، محتوای مشخصی ندارد و پوچ است. هیوم همین رویکرد را در تبیین منشأ و مفاد اعتقاد به نفس/خود/ روح آدمی پی می گیرد و به این نتیجه می رسد که اعتقاد به نفس، نه امری عقلی و نه شهودی (موضع سلبی)، بلکه ناشی از تخیّل است و از همین رو خطاآمیز و در عین حال گریزناپذیر است (موضع ایجابی). در نوشتار پیش رو با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، تبیین هیوم از موضوع یاد شده را بررسی و نقد می کنیم تا روشن شود اولاً موضع ایجابی او رضایت بخش نیست و دارای حفره های معرفتی متعددی است؛ ثانیاً موضع ایجابی او با موضع سلبی و مبانی دیگر او ناسازگار است؛ ثالثاً به نقش علم حضوری در تبیین اعتقاد به روح توجهی نشده است.
تعارض ذوق از نظر هیوم و کانت و راه حل های آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۹
95 - 111
حوزههای تخصصی:
ازجمله نکات مشترک زیبایی شناسی هیوم و کانت، ذهنی بودن آن است که با قوه ذوق ادراک می شود؛ اما در بررسی نظر آنها نوعی پارادوکس یا تعارض مشاهده می شود. بدین صورت که ازسویی احکام ذوق ذهنی، شخصی و وابسته به سلیقه فرد هستند و می توان گفت ادراک هر کسی معتبر است. ازسوی دیگر، فهم مشترکی از احکام آن در میان مردم وجود دارد و همگان تا حد زیادی در خصوص زیبایی یا زشتی توافق دارند؛ بنابراین، تمامی احکام ذوق کلی اند؛ درحالی که هیوم می کوشد با توسل به روش تجربی خود، با استفاده از احساس داوران راستین به عنوانِ معیار ذوق، این تعارض را برطرف کند، کانت با استفاده از آموزه فلسفه خود، یعنی ایدئالیسم استعلایی و توسل به مبنای فوق محسوس راه حلی برای این تعارض ارائه می دهد. این پژوهش درصدد است ضمن بررسی این تعارض و راه حل آن ازنظر هر دو فیلسوف، نشان دهد کانت در نظریه تعارض ذوق خود متأثر از هیوم است.
تأملی در «فایده و ضرورت» معرفت شناختی بحث های «منشأ تصورات و مفاهیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
97 - 114
حوزههای تخصصی:
در دوره هیوم و بعد از آن، به واسطه برخی از آراء و دیدگاه های او این انگاره در ذهن و فکر برخی از اندیشمندان شکل گرفته است که تبیین نحوه پیدایش تصورات و مفاهیم یک راه و بلکه تنها راه برای احراز اعتبار معرفت شناختی (واقع نمایی) آن هاست؛ بدین معنا که «اگر نتوانیم نحوه پیدایش یک مفهوم را تبیین نماییم، آن مفهوم فاقدِ اعتبار معرفت شناختی خواهد بود». با پذیرش این انگاره، سرنوشت مسائل بسیار مهمی همچون امکان علم و امکان مابعدالطبیعه به بحث «منشأ تصورات و مفاهیم» گره می خورد و بدین ترتیب این بحث شأن و جایگاه فوق العاده ای پیدا می کند. ردّ پای این انگاره در فلسفه اسلامی معاصر نیز، کم یا بیش، قابل مشاهده است. من در مقاله پیش رو این انگاره را به چالش کشیده و کوشیده ام با اقامه استدلال هایی نشان دهم؛ تضمین اعتبار معرفت شناختی و واقع نمایی یک تصور یا مفهوم، بیش و پیش از هر چیزی در خودِ آن تصور یا مفهوم نهفته است که در تطبیق آن با واقعیت آشکار می شود و بر همین اساس تبیین نحوه پیدایش تصورات و مفاهیم اولاً تنها راه، ثانیاً بهترین و کوتاه ترین راه برای احراز اعتبار معرفت شناختی و واقع نمایی آن ها نیست و دشواری های قابل توجهی در بطن خود دارد. اگر این ادعا صحیح باشد، آنگاه نتایج بسیار مهمی بر آن مترتب خواهد شد. از جمله؛ 1) گره زدن سرنوشت علم و مابعدالطبیعه به بحث درباره منشأ تصورات و مفاهیم امری نادرست و یک اشتباه معرفتی-تاریخی است و بنابراین 2) بحث درباره منشأ تصورات و مفاهیم، آن فایده و ضرورت معرفت شناختی ای را که برخی اندیشمندان برای آن قائل شده اند، ندارد.
مسأله استقرا نزد هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
23 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی راه حل هیوم برای مسأله استقراست. اینکه آیا می توان با مشاهده چند نمونه جزئی درباره موارد مشابه مشاهده نشده حکم صادر کرد، مسأله ای است که همچنان یکی از بحث های داغ محافل فلسفی است. هیوم هرچند در آثارش مستقیماً به این مسأله اشاره نکرده ولی در خلال بحث از علیت به این پرسش پاسخ داده است. هیوم منشأ صدور حکم کلی با استناد به نمونه های جزئی را در روان آدمی می داند. روان آدمی به گونه ای است که پس از مشاهده مکرر همبودی اشیاء در گذشته، این انتظار در او شکل می گیرد که در آینده نیز چنین تکراری را مشاهده کند تا اینجا را تمامی مفسرین هیوم قبول دارند اما اینکه آیا هیوم فراتر از این هم نظری در مورد علیت دارد یا نه موجب بروز اختلاف بین مفسرین شده است. در این مقاله در ابتدا گزارش وفادار به متنی از علیت و به تبع آن مسأله استقرا نزد هیوم ارائه شده و در ادامه به اختصار تفاسیر متفاوتی که از علیت هیوم مطرح شده، آمده است و در آخر هر یک از این تفاسیر به اجمال بررسی شده و اشکالات هر یک به اختصار بیان شده است.
تفسیر استعلایی هوسرل از فلسفه هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
122 - 140
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر اساس شواهد موجود در آثار هوسرل و هیوم استدلال شده است که تفسیر خاص هوسرل از فلسفه هیوم به عنوان فلسفه ای استعلایی ریشه در رویکرد خاص هوسرل به جستجوی امر استعلایی در فلسفه جدید دارد که با واقعیات تاریخ فلسفه یا دست کم با آنچه عموم مورخان فلسفه می گویند، همخوانی ندارد. در واقع، هوسرل طبق یک سنت تفسیری که مختص فیلسوفان مبتکر، و نه شارحان آثار فلسفی و تاریخ نگاران فلسفه، است به آرای هیوم نظر کرده و کوشیده تا ریشه و پیشینه برخی از مفاهیم اساسی پدیدارشناسی خود را در آرای هیوم بیابد. در اینجا پس از بررسی نسبت پدیدارشناسی هوسرل با تجربه گرایی و جایگاه مفهوم «استعلایی» در تجربه گرایی هیوم، مؤلفه های تقلیل، تقوم و زیست جهان در پدیدارشناسی هوسرل به ترتیب به عنوان همتایان شکاکیت، تخیل و عالم خارج در فلسفه هیوم مورد بحث قرار گرفته اند. در نهایت این نتیجه حاصل شده که هوسرل از این رهگذر وارد گفتگویی فلسفی با هیوم شده تا ناگفته ها و نااندیشیده های او را در چهارچوب پدیدارشناسی استعلایی خود بیان کند. این رویکرد هوسرل همانی است که بعداً در هرمنوتیک متأخر هایدگر و رویکرد خود هایدگر به آرای فیلسوفان گذشته مشاهده می شود.
تحلیل انتقادی دیدگاه هیوم در باب شکاکیت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۷
81 - 108
حوزههای تخصصی:
هیوم از فیلسوفان تجربه گراست که گاهی خود را فیلسوف شکاک می نامد و گاهی با شکاکیت مخالفت می کند؛ از این رو ارائه طرح منسجم از فلسفه هیوم یکی از مسائلی است که شارحان با آن روبه رو هستند. در این نوشتار کوشش می شود طرح منسجمی از آرای هیوم در باب شکاکیت ارائه شود. هیوم منطقاً شکاکیت را موجه و مستدل، اما به علل روان شناختی ناپایدار و موقت می داند؛ به همین دلیل ضمن دفاع از استدلال های شکاکانه در زمینه «سرایت احتمال خطا در هر استدلال عقلی» و «نفی عقلی بودن اعتقادات طبیعی (مثلاً اعتقاد به علیت و اعتقاد به وجود خارجی و اعتقاد به نفس)، از گریزناپذیری این اعتقادات دفاع می کند و می کوشد با بی اعتنایی به تردیدهای شکاکانه، این اعتقادات را حفظ کند. البته در این نوشتار مشخص می شود این موضع شکاکانه هیوم خالی از اشکال نیست؛ هم از این جهت که استدلال های شکاکانه مورد نظرش مخدوش است و هم از این جهت که راهکار روان شناختی او قادر به غلبه بر تردیدهای شکاکانه نیست؛ بنابراین موضع شکاکانه هیوم از جهات مختلفی پذیرفتنی نیست و نمی تواند جایگزین تبیین عقلی و صحیح فیلسوفان مسلمان برای این اعتقادات باشد
رویکردی معرفت شناختی به مسئلۀ این همانی شخصی از دیدگاه هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
21 - 37
حوزههای تخصصی:
تلقی هیوم از جوهر نفسانی و این همانی شخصی حاصل ادعای تجربه گرایانۀ او مبنی بر ابتنای تصورات بر انطباعات و رویکرد توده ای او به ماهیت ذهن است. او بر همین اساس، وجود ذهن یا نفس را به عنوان حامل و موضوع ادراکات، مشکوک اعلام می کند و در نتیجه با مسئلۀ ملاک این همانی شخصی مواجه می شود. او ملاک استمرار آگاهی و آگاهی از گذشته را که مبتنی بر اعتقاد به جوهر نفسانی است در ایجاد تصور این همانی شخصی ناکافی می داند و مورد انتقاد قرار می دهد؛ اما در عین حال قائل است به اینکه آگاهی از گذشته و حافظه به عنوان نگهدارندۀ ادراکات گذشته به واسطۀ نسبت های شباهت و علیت، عمل قوۀ تخیل را در درک و فرض و کشف این همانی شخصی تسهیل می کنند. او سرانجام ادعا می کند که این همانی شخصی جعلِ قوۀ تخیل و اثبات ناپذیر و بدون ملاک است. آنچه در مورد رویکرد هیوم به مسئلۀ این همانی شخصی اهمیت دارد، این است که این رویکرد عمدتاً معرفت شناختی است نه هستی شناختی؛ و این امر با نظر به مبانی تجربه گرایانه و تصریحات او واضح به نظر می رسد، اما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله سعی شده از منظری معرفت شناختی به دیدگاه او بنگریم و نشان دهیم که هیوم را نمی توان به سادگی منکر این همانی شخصی به معنای هستی شناختی دانست؛ زیرا طبق مبانی او اصولاً امکان بحث هستی شناختی دربارۀ این همانی شخصی وجود ندارد.
بررسی انتقادی کتاب Hume’s Aesthetic Theory, Taste and Sentiment (نظریه زیبایی شناسی هیوم، ذوق و عاطفه)(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب نظریه زیبایی شناسی هیوم، ذوق و عاطفه، اثر تاونزند نقطه عطفی در مطالعات مربوط به زیبایی شناسی هیوم است. تا پیش از کتاب، اغلب مفسران معتقد بودند که زیبایی شناسی هیوم فقط در اثر درباره معیار ذوق آمده است. اما تاونزند با بررسی معانی اصطلاحات مختلف زیباشناختی همچون ذوق و عاطفه نشان می دهد برای دست یابی به معنایی جامع از این مبحث، علاوه بر مقاله فوق باید به دیگر آثار هیوم چون رساله درباب طبیعت آدمی، پژوهشی در اصول اخلاق و کاوشی در خصوص فهم بشری نیز مراجعه کرد. او هم چنین در ادعایی بدیع و تازه خاطرنشان می کند که ذوق و عاطفه، بار معرفت شناختی دارند. اما به نظر می رسد علاقه زیاد تاونزند به زیبایی شناسی، باعث ارایه تفسیری بحث برانگیز و نامأنوس، و نوعی سوءفهم از فلسفه هیوم شده است؛ زیرا او در این اثر مدعی است که زیبایی شناسی از نظر هیوم مهم ترین بخش فلسفه او محسوب می شود، این در حالی است که هیوم به کرّات در آثار مختلف خود از ارجحیت اخلاق سخن می گوید. کتاب حاضر نه یک متن آموزشی، بلکه بیشتر کوششی است برای دفاع از ایده مناقشه برانگیز پیش گفته و از این طریق، ارائه مبسوط ترین تقریر ممکن از زیبایی شناسی هیوم._x000D_
Townsend’s “Hume's Aesthetics Theory, Taste and Sentiment” is a critical point in Hume studies. Before that, Hume's commentators hold that his aesthetics was explained only in his short essay entitled as Standard of Taste. But Townsend shows that Hume's aesthetic can be found in other works, such as A Treatise of Human Nature, An Enquiry Concerning the Principles of Morals and An Enquiry Concerning Human Understanding. Through these books, we can gain a comprehensive understanding of Hume's aesthetics. But, furthermore, he asserts that the main basis of Hume’s philosophical system is his aesthetics, a claim that we found it very controversial. He also shows that concepts of taste and sentiment have an epistemological role in Hume's Aesthetics. But his conclusive interest to aesthetics leads him to give a strange and misunderstanding reading of Hume's philosophy. This book could be better understood as speculation concerning Hume’s philosophical system rather than instructing his aesthetics.
بررسی تحلیلی- انتقادی خود صوری در فلسفه ذهن جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرل تحت تأثیر هیوم منکر جوهر غیرجسمانی نفس است، اما با فاصله گیری از او، نظریه «خود صوری» را مطرح کرده است. این نوشتار نظریه سرل را توصیف کرده، سپس با بررسی تحلیلی عقلی ناتمامی آن را نشان می دهد. هیوم هر ادراکی را متمایز از سایر ادراک ها می دانست. به اعتقاد سرل، در این صورت، نمی توان میان یک آگاهی دارای ده تجربه با ده آگاهی متفاوت که هر یک تجربه ای برای خود دارد، تمایز نهاد، در حالی که ما دارای یک میدان وحدت یافته از آگاهی هستیم که مدام رو به گسترش است. در مفهوم نوهیومی او، نفس یک مغز جسمانی دارای رابطه علّی با جهان است که حامل قلمروهای آگاه وحدت یافته است. او در مرحله دوم، با طرح وجود سه شکاف میان مقدمات روان شناختی و کنش ارادی بر ضرورت طرح ایده ای غیرهیومی از نفس استدلال می کند. عوامل روان شناختی متقدم بر کنش موجب ضرورت تحقق آن نمی شوند، در نتیجه، تنها با یک نفس غیرهیومی فروکاست ناپذیر می توان این شکاف ها را پر کرد و تحلیلی درست از کنش ارادی به دست داد. البته این نفس غیرهیومی تنها یک نفس صوری است. همچنان که در ادراک بصری، منظر شرطی مطلقاً صوری برای فهم پذیر کردن تجربه ها است و هیچ ویژگی جوهری/ واقعی دیگری ندارد، خود سرلی نیز مفهومی است مطلقاً صوری، اما پیچیده تر. این پژوهش روشن می کند که خود صوری سرل برآمده از طبیعی باوری وی و تلاش برای تحلیل پدیده های ذهنی بر اساس امور فیزیکی است، اما به رغم تلاش وی، این نگرش نمی تواند اتصال تجارب نفسانی و نیز شکاف های سه گانه در ساختار کنش ارادی را پر کند.
بررسی انتقادی باور به جهان خارج در اندیشه فیلسوفان تجربه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
باور به جهان خارج و مسئله مرجع عینی تصورات، پرسشی بنیادین است که در هر نظام شناختی کوشیده می شود تا برای آن پاسخی تدارک شود. در فلسفه دکارت بنا بر اصل کوجیتو (cogito ergo sum)، ابتدا من و سپس جهان اثبات می شود، بااین حال تمایز میان من و جهان، یا سوژه و ابژه، همواره این پرسش را پیش روی ما قرار می دهد که مرجع عینی تصورات ما چگونه ثابت می شود و چیست اند؟ آیا اشیاء مستقل از ذهن هستند؟ یا همان چیزهایی اند که ما می بینیم، حس می کنیم، می بوییم، می چشیم یا لمس می کنیم؟ به عبارتی دیگر آیا آنها فقط داده های حسی اند یا تصوراتی از این داده ها هستند؟ و اینکه آیا اشیاء مستقل از ذهن هستند، اما ما تصوراتی از آنها داریم و داده های حسی را از آنها دریافت می کنیم؟ تجربه گرایانی مانند لاک، بارکلی و هیوم هریک دلایلی برای توضیح این مرجع عینی به دست داده اند. در این مقاله ابتدا مقصود هریک از این فیلسوفان از مفهوم تصور و شیء را مورد بررسی قرار می دهیم، سپس باور آنها درباره منشأ تصورات و جهان خارج را بررسی کرده و، می کوشیم تا به نحوی نقادانه اشکالات وارد بر هر یک را نشان دهیم. درنهایت در دو سطحِ (1) وجود اشیای خارج و، (2) تطابق آنها با تصورات ذهن، مسئله شکاکیت را بررسی می کنیم و، نشان می دهیم که باور کدام یک از این فیلسوفان را می توان منتهی به شکاکیت دانست و باور کدام یک را نمی توان. شماره ی مقاله: ۹
ردّ نظریه هِیوم در باره معجزات از نگاه فلسفه و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
25 - 46
برخی از دانشمندان، از جمله دیوید هیوم درصدد برآمده اند تا اخبار معجزات را غیر قابل استناد بدانند. به اعتقاد هیوم هیچ معجزه اى که افراد کافى و واجد شرایط آن را تصدیق کرده باشند، وجود ندارد، انسان در طبیعتِ خود تمایل فوق العاده قوى به امور عجیب و غریب دارد، اخبار فوق طبیعى و اعجازآمیز عمدتاً و به وفور بین مللِ جاهل و وحشى مشاهده می شوند، به دلیل تعارض ادیان مختلف، معجزاتى که براى اثبات حقانیت هر یک از آن ها ادعا شده اند یکدیگر را تضعیف و باطل می کنند؛ در این نوشته، با تکیه بر روش توصیفی – کتابخانه ای، روشن خواهد شد که نظر هیوم قابل پذیرش نیست. خاطرات و محفوظات گذشته، گواهى شاهدان عینى و گزارش ها و نقل قول هاى تاریخى، آثار فیزیکى به جاى مانده و برخی قوانین علمى و از همه مهم تر تواتر اخبار معجرات و استناد به این اخبار و پذیرش آن از مهمترین دلایل رد نظریه هیوم است.
نقد و بررسی اشکالات هیوم بر برهان امکان و وجوب، بر مبنای تقریر سینوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در تقریر سینوی از برهان امکان و وجوب بر اساس بداهت ثبوت واقعیت، موجود خارجی به حسب ذاتش یا ضروری الوجود است یا ضرورتی نسبت به وجود و عدم ندارد و وجودش از ناحیه موجود واجبی تأمین می گردد که خارج از سلسله ممکنات است. لایب نیتس امکان را به معنای جواز تردید در قضایای ناظر به واقع دانسته است و راه رهایی از این تردید را قبول واجب الوجودی می داند که به عالم ضرورت بخشیده باشد. هیوم در اشکال بر برهان امکان و وجوب با نظر به تقریر لایب نیتس بیان می کند که اولاً صرف جواز تردید در موجودات خارجی موجب تثبیت واجب الوجود نمی شود؛ چراکه این تردید درمورد واجب الوجود نیز جریان دارد. ثانیاً مفهوم واجب الوجود ناسازگار است؛ زیرا ضرورت تنها وصف قضایای تحلیلی واقع می شود، نه قضایای ناظر به واقع؛ لذا می توان در وجود واجب تردید کرد که این مسئله با واجب بودن آن سازگار نیست. در این مقاله قصد داریم بر اساس روش تحلیلی توصیفی و با تکیه بر اصول و مبانی تقریر سینوی به این اشکالات پاسخ دهیم و بیان نماییم که اولاً امکان به معنای عدم ضرورت ذاتیِ واقعیت خارجی نسبت به وجود و عدم است که می توان از آن به وجود واجب منتقل شد؛ بنابراین لایب نیتس امکان احتمالی و امکان ماهوی را با هم خلط کرده است. ثانیاً اسناد وجوب به یک شیء در مقام تصور ذهنی و در مدار حمل اولی مستلزم تحقق خارجی آن نیست تا با جواز تردید در تحقق آن، ناسازگاری داشته باشد.
بررسی انتقادی مفهوم جوهر نزد هیوم و تاثیر آن در شکل گیری نظریه معرفت کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
۲۲۲-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با تحلیل معنای جوهر در اندیشه فیلسوفان تجربی و به ویژه هیوم نشان خواهیم داد که نفی جوهر چه تاثیری در شکل گیری نظریه معرفت و شیء فی نفسه کانت داشته است. کانت برای حل معضل شناخت از یک طرف جوهر به معنایی که هیوم مورد انکار قرار می دهد را به شی فی نفسه تبدیل می کند، و از این طریق می کوشد تا اساس مستحکمی برای پدیدارها فراهم سازد، و فلسفه خود را از غلطیدن در ورطه ایده آلیسم مطلق رهایی بخشد؛ از طرف دیگر با انقلاب کپرنیکی جوهر را به یکی از مقولات و تعینات فاعل شناسا مبدل می سازد، و از این طریق نقش اساسی و مهم آن را در تشکیل شناسایی حفظ می کند و مسیر مطابقت عین را با ذهن هموار می سازد. بنابراین کانت به یک معنا جوهر در نزد پیشینیان را حفظ می کند ولی هیچ نقش معرفتی برای آن قائل نیست. اما می کوشد تا به معنایی دیگر نقش معرفتی جوهر را حفظ کند.