مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نیازهای بنیادین روانشناختی
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم تابستان (مرداد) ۱۳۹۸ شماره ۷۷
609-616
حوزه های تخصصی:
زمینه: خانواده و زوجین ممکن است در کارکردها و متغیرهای مختلفی دچار مشکل شوند که اساسی ترین آنها، نیازهای بنیادین روانشناختی است. پژوهش ها اثربخشی خانواده درمانگری ساختاری بر متغیرهای مختلفی را نشان داده اند، اما نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار مورد غفلت واقع شده است. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی خانواده درمانگری ساختاری بر ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه آزمایش و گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زوج های ورزشکار شهر تهران در سال 1397 تشکیل دادند. از این جامعه، 40 زوج به صورت در دسترس انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه (20 زوجی) آزمایشی و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی (گنیه، 2003) را تکمیل کردند، سپس طرح مداخله خانواده درمانگری ساختاری مینوچین (2013) برای گروه آزمایش اجرا شد اما برای گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای اعمال نشد. داده ها با روش تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج آنالیز کواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی نشان داد که خانواده درمانگری ساختاری بر ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار و مولفه های آن خودپیروی، شایستگی و ارتباط تأثیر معنی داری دارند (0/001 p< ). نتیجه گیری: به منظور ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار و در نتیجه بهبود کیفیت زندگی زوجین می توان از خانواده درمانگری ساختاری استفاده کرد.
نقش واسطه ای خودشناسی انسجامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودشناسی انسجامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نوجوانان انجام شد. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند. از این بین تعداد 329 نفر (157 دختر و 162 پسر) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی (دسی و رایان، 2000)، خودشناسی انسجامی (قربانی، واتسون و هارگیس، 2008) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) بود. داده ها با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر داده ها تحلیل شد. یافته ها نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی و خودشناسی انسجامی به ترتیب با راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان، دارای همستگی مثبت و با راهبردهای سازش نایافته تنظیم شناختی هیجان دارای همبستگی منفی هستند. همچنین نقش واسطه ای خودشناسی انسجامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مورد تایید قرار گرفت. از این رو لازم است در زمینه تنظیم هیجانی در نوجوانان، مداخلات روانشناختی به سمت ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و خود شناسی انسجامی سوق داده شود.
نقش پیش بینی کنندگی نیازهای بنیادین روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان در عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد تحصیلی، به ویژه در سنین نوجوانی که با تغییرات بسیار همراه است، موضوعی حائز اهمیت می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی نیازهای بنیادین روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان در عملکرد تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم استان تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند که تعداد 329 نفر (157 دختر و 162 پسر) به شیوه در دسترس از بین آنها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی بود. نتایج پژوهش نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی با عملکرد تحصیلی همبستگی مثبت دارند. همچنین نتایج حاکی از نقش خودمختاری، تعلق و شایستگی در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. از این رو لازم است در زمینه عملکرد تحصیلی در نوجوانان، مداخلات روانشناختی را به سمت ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی سوق دهیم
بررسی نقش ارضاء نیازهای بنیادین روانشناختی و خودشفقت ورزی در پیش بینی قلدری دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ارضاء نیازهای بنیادین روان شناختی و خود شفقت ورزی در پیش بینی قلدری دانش آموزان دبیرستانی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر و دختر دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 224400 نفر بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 380 نفر برآورد شد و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت گرداوری اطلاعات از پرسشنامه ی قلدری (پاچین و هیندوجا، 2011)، مقیاس ارضای نیازهای روانی بنیادی (لاگاردیا و همکاران، 2000 ) و مقیاس خود شفقت ورزی (نف، 2003) استفاده شد. نتایج با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که خود شفقت ورزی با قلدری رابطه منفی و معناداری داشت. از بین نیازهای بنیادین روان شناختی، ارتباط با دیگران و خودمختاری با قلدری رابطه منفی و معناداری داشت. درحالی که بین شایستگی و قلدری رابطه معناداری مشاهده نشد. خود شفقت ورزی، ارتباط با دیگران و خودمختاری به طور معناداری قلدری را در دانش آموزان پیش بینی نمودند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که مداخلات روان شناختی و آموزشی مبتنی بر ارتقاء خود شفقت ورزی و ارضاء نیازهای بنیادین روان شناختی به منظور کاهش قلدری دانش آموزان برگزار شود
رابطه نیازهای بنیادین روانشناختی و درگیری تحصیلی: نقش واسطهگری انگیزش درونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه گسترده ای از پژوهش ها بر اهمیت نقش درگیری تحصیلی به عنوان یک سازه جدید در یادگیری تأکید کرده اند. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای انگیزش درونی در رابطه میان نیازهای بنیادین روانشناختی و درگیری تحصیلی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه کاشان در سال 1398 بودند که از میان آنان 331 نفر بر اساس روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های درگیری تحصیلی ریو و تسنگ، نیازهای بنیادین روان شناختی گانیه و انگیزش تحصیلی هارتر بودند. داده های جمع آوری شده با روش همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین نیازهای روان شناختی، درگیری تحصیلی و انگیزش درونی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0> p ). همچنین نتایج نشان داد که مدل مطرح شده از برازش خوبی برخوردار است. نتایج تحلیل مسیر حاکی از این بود که نیازهای بنیادین روان شناختی بر درگیری تحصیلی تأثیر معناداری دارد و انگیزش درونی این رابطه را میانجی گری می کند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، ارضای نیازهای روان شناختی می تواند با تقویت انگیزش درونی منجر به افزایش درگیری تحصیلی در دانشجویان شود؛ بنابراین ضروری است اقدامات لازم در جهت برنامه ریزی و بازنگری در شیوه های آموزشی در راستای بهبود ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی مورد توجه قرار گیرد.
رابطه فرهنگ مدرسه با پیشرفت تحصیلی، نیازهای بنیادین روانشناختی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۱۲ (پیاپی ۵۷)
203-214
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه فرهنگ مدرسه با پیشرفت تحصیلی، نیازهای بنیادین روانشناختی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه دوم منطقه لاشار (استان سیستان و بلوچستان) بود. 323 دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی- طبقه ای وارد پژوهش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های فرهنگ مدرسه (الکساندر و ساد، 1997)، نیازهای بنیادین روانشناختی (گاردیا، دسی و رایان، 2000) و خودتنظیمی تحصیلی (بوفارد، بویزورت، ویژوا و لاروچ، 1995) بود. برای سنجش پیشرفت تحصیلی از معدل تحصیلی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد فرهنگ مدرسه با پیشرفت تحصیلی (558/0 r= )، ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی (699/0 r= ) و خودتنظیمی تحصیلی (581/0 r= ) رابطه مثبت و معناداری دارد (001/0 p< ). همچنین فرهنگ مدرسه توانسته است به ترتیب 8/31، 5/50 و 7/34 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی، ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و خودتنظیمی تحصیلی را پیش بینی کند. با توجه به نتایج، میتوان از طریق بهبود روابط بین دانش آموزان با معلمان و همسالان، بیان انتظارات آموزشی و طراحی فرصت های مناسب آموزشی، می توان به ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و تقویت راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی در دانش آموزان کمک کرد.دانش آموزان را فراهم کنند.
پیش بینی قلدری شغلی از طریق تعارضات کار-خانواده و نیازهای بنیادین روانشناختی در پرستاران و بهیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
99-108
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی قلدری شغلی از طریق تعارضات کار-خانواده و نیازهای بنیادین روانشناختی در پرستاران و بهیاران صورت گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران و بهیاران شاغل در شهرستان زرندیه بودند که از میان آنها تعداد 132 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های اعمال منفی- تجدید نظر شدۀ (اینارسن و همکاران، 2009)، نیازهای بنیادین روانشناختی (گاردیا و همکاران، 2000) و تعارض کار- خانواده (کارلسون و همکاران، 2000) بود. داده ها با تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس یافته ها بین قلدری شغلی با تعارض کار- خانواده و تعارض خانواده – کار رابطه مثبت معنی دار و با نیازهای بنیادی روان شناختی (و مولفه های آن) رابطه منفی معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 33 درصد از تغییرات قلدری شغلی، توسط نیازهای بنیادی روان شناختی، 1/44 درصد توسط تعارضات کار – خانواده و 2/47 درصد توسط تعارضات خانواده- کار قابل تبیین است. براساس نتایج حاضر می توان گفت که تعارضات کار-خانواده و نیازهای بنیادین روانشناختی از عوامل تأثیرگذار بر قلدری پرستاران و بهیاران است. لذا تدارک برنامه های ی از سوی مسئولان مربوطه به منظور انجام مداخلات روانشناختی در راستای بهبود این عوامل می تواند زمینه ساز کاهش قلدری در محیط های مراقبت پزشکی گردد.
نقش میانجی استقامت در رابطه بین شادمانی زناشویی، نیازهای بنیادین روانشناختی و معنویت با تاب آوری خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
124 - 149
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی استقامت در رابطه بین شادمانی زناشویی، نیازهای بنیادین روانشناختی و معنویت با تاب آوری خانواده بود. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است و جامعه آماری کلیه زنان و مردان متاهل شاغل در کادر آموزشی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1399 به تعداد 46257 نفر (32046 نفر زن و 14211 نفر مرد) بودند. حجم نمونه 420 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین (2016) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس به شیوه آنلاین انتخاب و به مقیاس تاب آوری خانواده سیکبی (2005)، مقیاس شادمانی زناشویی آزرین و همکاران (1973)، مقیاس نیازهای بنیادین روانشناختی لاگاردیا و همکاران (2000)، پرسشنامه معنویت پارسیان و دونینیگ(2009) و فرم کوتاه مقیاس استقامت (GRIT-S) داکوورث و کوین (2009) پاسخ دادند. الگوی پیشنهادی از طریق مدل معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم شادمانی زناشویی (309/0=β و 002/0=P)، نیازهای بنیادین روانشناختی (556/0=β و 001/0=P)، معنویت (309/0=β و 001/0=P) و استقامت (632/0=β و 001/0=P) بر تاب آوری خانواده معنادار بودند؛ همچنین اثرات غیرمستقیم شادمانی زناشویی، نیازهای بنیادین روانشناختی و معنویت از طریق نقش میانجی استقامت بر تاب آوری خانواده معنادار بود (01/0=P). نتیجه گیری: مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش برازش مطلوب و قابل قبول با داده های پژوهشی داشت و این گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر تاب آوری خانواده در افراد متاهل است.
مدل یابی نگرانی تصویر بدنی بر اساس وسواس فکری - عملی، کمال گرایی و نگرش به خوردن با میانجی گری نیازهای بنیادین روانشناختی در دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل نگرانی تصویر بدنی دختران بر اساس وسواس فکری - عملی، کمال گرایی و نگرش به خوردن با میانجی گری نیازهای بنیادین روانشناختی صورت پذیرفت. این پژوهش از نوع همبستگی با تکیه بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش کلیه دختران دانشجوی وروی 1398-1399در دانشگاه های آزاد استان گلستان بودند. 500 دانشجو از طریق نمونه گیری خوشه ای برای گروه نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های نگرانی تصویر بدنی ( BICI ) لیتلتون و همکاران (2005)، کمال گرایی اهواز (1378)، وسواس فکری عملی ( OCI-R ) فوآ (2002)، نگرش به خوردن ( Eat-26 ) گارنر و گارفینکل (1979) و نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و رایان (2000) جمع آوری شد. جهت بررسی مدل نظری پژوهش، متغیرهای اصلی وارد نرم افزار لیزرل ( Lisrel8.71 ) شده و از طریق این نرم افزار تحلیل مدل معادلات ساختاری صورت گرفته است. وسواس جبری و کمالگرایی رابطه مثبت و معنادار و نگرش به خوردن رابطه مثبت بدون معناداری اماری با نگرانی تصویر بدنی دارند و نیازهای بنیادین روانشناختی در نقش میانجی ضعیف عمل کرده است. متغیرهای پژوهش تا 36درصد از نگرانی تصویر بدنی را پیش بینی می کنند ( p>0.01 ). طبق نتایج مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مناسب برخوردار است.
پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی، امید تحصیلی و هویت تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه دهم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۱۴-۱۰۳
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی رابطه نیازهای بنیادین روانشناختی (خودمختاری، شایستگی، ارتباط)، امید تحصیلی و هویت تحصیلی با تعلل ورزی تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه دهم متوسطه رشته های نظری انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه پسر پایه دهم سقز بود. 197 دانش آموز به شیوه نمونه گیری خوشه ای- چند مرحله ای وارد پژوهش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های نیازهای روانی بنیادین (BNSQ، دسی و ریان، 2000)، امید تحصیلی (AHS، سامانی و سهرابی، 2011)، هویت تحصیلی (AIS، واز و ایزاکسون، 2008) و تعلل ورزی (APS، سواری، 1390) بود. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که تعلل ورزی با نیازهای بنیادین روان شناختی 295r=-/، امید تحصیلی 473/r=-، (01/0p<)، هویت موفق 154r=-/ رابطه منفی و معناداری دارد (05/0p<). همچنین شایستگی، امید تحصیلی و هویت تحصیلی موفق توانسته است به ترتیب 7/15، 3/22 و 6/6 درصد از تعلل ورزی تحصیلی را پیش بینی کند. نتایج نشان می دهد که توجه به وضعیت نیازهای بنیادین روان شناختی، امید تحصیلی و هویت تحصیلی دانش آموزان و سنجش آنها، می تواند تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان را کاهش دهد.
پیش بینی عزت نفس نوجوانان براساس رابطه والد-فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عزت نفس نوجوانان براساس رابطه والد-فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه دبیرستان های شهرستان میبد در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که از بین جامعه هدف تعداد 461 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب و به صورت مجازی در پژوهش شرکت کردند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های عزت نفس کوپراسمیت (1967)، رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1983)، نیازهای بنیادین روانشناختی (2000) و خودپنداره راجرز (1938) جمع آوری و در نهایت داده های 398 شرکت کننده که قابلیت تحلیل داشت به منظور بررسی فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه و با کمک نرم افزار SPSS25 تحلیل شد. یافته ها حاکی از این بود که ارتباط والد- فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره به صورت معنادار عزت نفس را در نوجوانان پیش بینی می کند. براساس نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت به منظور بهبود عزت نفس نوجوانان، توجه به رابطه والد فرزند، ارضای نیازهای بنیادین و خودپنداره نوجوانان ضروری است.
پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی بود.
روش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان های رباط کریم و پرند در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 305 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان رباط کریم و پرند بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله-ای انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه های درگیری تحصیلی (ریو، 2013)، هویت تحصیلی (واز وایزاکسون، 2008)، خودراهبری یادگیری (فیشر، 2001) و نیازهای بنیادین روانشناختی (رایان و دسی، 2000) پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل آن ها با نرم افزار Spss-24 و Amos-21 و معادلات ساختاری انجام گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان داد که نقش میانجی گر با نیازهای بنیادین روانشناختی در پیوند بین هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری با درگیری تحصیلی، مثبت و معنادار است و الگوی پیشنهادی 43 درصد از واریانس درگیری تحصیلی دانش آموزان را تبیین می کند.
نتیجه گیری: بر پایه یافته های پژوهش مشخص شد تأثیر هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری بیش از آن که مستقیم باشد غیرمستقیم و از طریق با نیازهای بنیادین روانشناختی است. در نتیجه با افزایش هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری، با نیازهای بنیادین روانشناختی و درگیری تحصیلی دانش آموزان افزایش می یابد.
پیش بینی بهزیستی روانی براساس نیازهای بنیادین روان شناختی: نقش واسطه ای اعتیاد به شبکه های اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه نیازهای بنیادین و بهزیستی روان شناختی با میانجی گری اعتیاد به شبکه های اجتماعی انجام شد. اعتیاد به شبکه های اجتماعی عبارت است از وابستگی بیش از حد، انگیزه قوی برای ورود یا استفاده و صرف زمان و تلاش بسیار برای شبکه های اجتماعی که به سایر فعالیت های اجتماعی، مطالعات/شغل، روابط بین فردی و یا سلامت روانی آسیب می رساند؛ بنابراین، در دهه گذشته، عوامل و پیامدهای مرتبط با استفاده مشکل زا از شبکه های اجتماعی علاقه و مطالعه تجربی در این حوزه را افزایش داده است. مواد و روش ها: جامعه آماری در این پژوهش افراد بالای 18 سال در شهر شیراز و همدان بود که از این جامعه آماری تعداد 396 نفر (170 مرد و 226 زن) با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش مقیاس نیازهای بنیادین روان شناختی (گینه، 2003)، اعتیاد به شبکه های اجتماعی (پاناییز و والکر، 2012) و بهزیستی روان شناختی ریف (1989) بود. داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: بالاترین ضریب همبستگی در بین نیازهای بنیادین مربوط به نیاز ارتباط با 64/0- و بعد از آن نیازهای خودمختاری و شایستگی به ترتیب 62/0- و 58/0- بود. ضریب همبستگی بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی و بهزیستی روان شناختی نیز 48/0- به دست آمد. همچنین، ضریب همبستگی نیازهای بنیادین خودمختاری، شایستگی و ارتباط با بهزیستی روان شناختی به ترتیب 69/0، 60/0 و 66/0 بود. نتیجه گیری: ناکامی در ارضاء نیازهای بنیادین می تواند در قالب روش های اصلاحی و به شکل استفاده افراطی از شبکه های اجتماعی نمایان شده و زمینه ساز استفاده اعتیادی از این شبکه ها شود. ناکامی در ارضاء نیازهای بنیادین همچنین به صورت مستقیم و غیر مستقیم با کاهش بهزیستی روان شناختی مرتبط است.
نقش میانجی گر نیازهای بنیادین روانشناختی در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و شادکامی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ زمستان (دی) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۸
۲۱۰۶-۲۰۹۱
زمینه: شادکامی از مؤلفه های اصلی کیفیت زندگی در همه ی گروه های سنی به ویژه دانشجویان است. مطالعات نشان داده است که شادکامی با عوامل بزرگ شخصیت به ویژه روان آزردگی گرایی، برون گردی و مسئولیت پذیری همبستگی معنی داری دارد. علاوه بر آن ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی یکی از شروط اساسی برای دستیابی به شادکامی و رضایت از زندگی است. بااین حال نقش این مؤلفه ها در جمعیت دانشجویی مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر ارزیابی نقش میانجی گری نیازهای بنیادین روانشناختی در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و شادکامی دانشجویان بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مقاطع کارشناسی و کاشناسی ارشد سال تحصیلی 1399-1400 دانشگاه های استان گلستان بودند. از میان این جامعه نمونه ای متشکل از 356 نفر دانشجوی دختر و پسر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های فرم کوتاه ویژگی های شخصیتی نئو (NEO-PI) (1996)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی گاینه (BNGS) (2003) و مقیاس شادکامی آکسفورد (OHI) (2002) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) و با نرم افزار لیزرل نسخه (8/71) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که در همه ی شاخص های برازش، مدل ساختاری شادکامی از برازش مناسب و قابل قبولی برخوردار است. مطابق با نتایج پژوهش روان آزردگی با شادکامی رابطه منفی (0/29-)، برون گردی (0/31)، و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی (0/50) با شادکامی رابطه مثبت و معنی دار داشتند (0/05 >P). در مجموع این متغیرها توانستند 36 درصد از واریانس متغیر شادکامی را پیش بینی و تبیین نمایند. نتیجه گیری: به نظر می رسد افرادی که روان آزردگی گرایی پایین تر برون گردی بالاتر را تجربه می کنند شادکامی بیشتری را تجربه می کردند. علاوه بر این ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی با افزایش شادکامی دانشجویان مرتبط بود.
تدوین مدل رفتارهای جامعه پسند بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی با نقش واسطه ای اعتیاد به بازی های آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون مدل پیشنهادی رفتارهای جامعه پسند بر اساس نیازهای بنیادین با نقش واسطه ای اعتیاد به بازی های آنلاین بود. روش پژوهش، همبستگی - از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که نمونه ای به حجم 388 نفر با استفاده از روش تصادفی خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های نیازهای بنیادین لاگوردیا و همکاران (2000)، رفتارهای جامعه پسند کاپررا و همکاران (2005) و اعتیاد به بازی های آنلاین خزل و همکاران (2007) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 22 و LISREL نسخه 8/8 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد، مدل پژوهش با داده ها برازش مناسبی دارد. در بررسی نتایج مشخص شد اثر مستقیم نیازهای بنیادین بر اعتیاد به بازی منفی و معنادار و بر رفتارهای جامعه پسند مثبت و معنادار است (p<0.01). اثر اعتیاد به بازی بر رفتارهای جامعه پسند منفی و معنادار است (p<0.01). همچنین نتایج نشان داد، اعتیاد به بازی آنلاین در رابطه بین نیازهای بنیادین روان شناختی و رفتار جامعه پسند نقش واسطه ای معناداری دارد (p<0.01). بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان بیان کرد نیازهای بنیادین در کاهش اعتیاد به بازی آنلاین نقش داشته و کاهش میزان اعتیاد به بازی در بهبود رفتارهای جامعه پسند اثرگذار است.
رابطه ادراک از سبک های والدینی با تاب آوری: نقش واسطه ای عاملیت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
326-343
حوزه های تخصصی:
باهدف شناسایی نقش میانجی عاملیت انسانی بین ادراک نوجوانان از سبکهای والدینی (پدر و مادر) و تاب آوری ، 516 دانش آموز (273 دختر و 243 پسر) سال دوم و سوم دبیرستانهای شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. نمونه موردبررسی به پرسشنامه ای متشکل از ارزیابی عاملیت (سه خرده مقیاس «هدفمندی»، «آینده اندیشی» و «خودکارآمدی»)، پرسشنامه ادراک از سبکهای والدینی و مقیاس تاب آوری پاسخ دادند. در این پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان دادند که عاملیت، میانجی ادراک نوجوانان از سبک های والدینی (پدر و مادر) و تاب آوری است و هر دو مدل (ادراک از سبک والدینی پدر و ادراک از سبک والدینی مادر) 63 درصد واریانس تاب آوری را پیش بینی میکنند. ادراک از سبک والدینی پدر 37 درصد واریانس عاملیت و ادراک از سبک والدینی مادر 31 درصد از واریانس عاملیت را تبیین میکند. لذا زمانی که سبکهای والدینی پدر و مادر همسو با یکدیگر، و در راستای ارضاء نیازهای بنیادین روانشناختی (ارتباط، شایستگی و حمایت از خودمختاری) نوجوانان باشد، عاملیت و درنتیجه تاب آوری در آنان افزایش می یابد.
تبیین علّی امنیت اجتماعی بر اساس روان آزرده گرایی: نقش واسطه ای ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
200 - 211
حوزه های تخصصی:
علی رغم اهمیت امنیت اجتماعی، پژوهش های اندکی به تبیین علّی آن پرداخته اند. از این رو، هدف پژوهش حاضر تبیین علّی امنیت اجتماعی بر اساس روان آزرده گرایی و ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی در گروهی از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیراز بود. مشارکت کنندگان 291 نفر (170 دختر) از دانشجویان در سال تحصیلی 99-1398 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس های روان آزرده گرایی مک کری و کاستا (1992)، ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی چن و همکاران (2015) و امنیت اجتماعی گیلبرت و همکاران (2009) را تکمیل کردند. روایی و اعتبار مقیاس های پژوهش با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی و ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از روش تحلیل مسیر و نرم افزار ایموس 24 استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پژوهش با داده های جمع آوری شده برازش مطلوبی دارد. هم چنین، نتایج نشان داد که روان آزرده گرایی به طور غیر مستقیم (از طریق واسطه گری ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی)، پیش بینی کننده امنیت اجتماعی است. به طورکلی، نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که برنامه ریزی ها در خصوص امنیت اجتماعی نیازمند توجه هم به صفات شخصیتی و هم به موقعیت های ایجاد شده توسط این صفات، مانند ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی، است. نتایج بر مبنای شواهد نظری و پژوهشی مورد بحث قرار گرفته است.
مدلیابی سبک زندگی تحصیلی سلامت محور بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی با نقش میانجی عزت نفس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سبک زندگی تحصیلی سلامت محور چارچوبی ارزشمند در شناسایی مولفه های انگیزشی و پیش بینی سلامت تحصیلی فراگیران می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای عزت نفس در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و سبک زندگی تحصیلی سلامت محور انجام شد. روش ها: مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال 1400-1399در بر می گیرد که به صورت نمونه گیری در دسترس تعداد ۷۴۴ نفر از بین آنها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه رفتارهای سبک زندگی تحصیلی سلامت محور، پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبک ارتقا دهنده تحصیلی سلامت محور با نیازهای بنیادین روانشناختی (35/0) دارای همبستگی مثبت معنادار و سبک بازدارنده تحصیلی سلامت محور با نیازهای بنیادین روانشناختی (32/0) و عزت نفس (21/0) دارای همبستگی منفی معنادار در سطح 01/0 بود. همچنین عزت نفس در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و سبک زندگی تحصیلی سلامت محور دارای نقش میانجی بود (05/0 >P). نتیجه گیری: بر این اساس در زمینه طراحی اقدامات لازم به منظور ارتقای رفتارهای سبک زندگی سلامت محور در دانش آموزان می توان به تدوین برنامه هایی در جهت اصلاح عزت نفس و نیازهای بنیادین روانشناختی اقدام نمود.
رابطه ساختاری نیازهای بنیادین روان شناختی و اشتیاق تحصیلی:نقش واسطه ای کمال گرایی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی ساختاری بین نیازهای بنیادین روانشناختی و اشتیاق تحصیلی با واسطه گری کمال گرایی تحصیلی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان شیراز، در سال تحصیلی 1401-1400 با تعداد نمونه 150 نفر بود. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و ریان(0200)، پرسشنامه کمال گرایی اهواز، نجاریان و همکاران(1378) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فریدریگز و همکاران(2004) بود. روابط بین سازه های مدل پیشنهادی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS ویراست 24 تحلیل شد. شاخص های برازندگی الگوی پیشنهادی حاکی از برازش قابل قبولی با داده ها بود. نتایج نشان داد نیازهای بنیادین روانشناختی بر کمال گرایی(01/0 = P ، 24/=) و اشتیاق تحصیلی (01/0 = P ، 18/=) اثر مستقیم و معنادار دارد. کمال گرایی نیز دارای اثر مستقیم و معنادار بر اشتیاق تحصیلی(01/0 = P ، 21/=) است. با توجه با کاهش ضرایب مسیر میتوان گفت کمال گرایی در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی دانش آموزان و اشتیاق تحصیلی نقش واسطه ای ایفا می نماید. با کشف روابط میان متغیرهای مرتبط با تحصیل میتوان از ترک تحصیل و شکست تحصیلی جلوگیری کرد و مدل های درمانی مناسبی جهت افزایش کیفیت تحصیلی آنان پیشنهاد داد.
طراحی مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجی گری اشتیاق تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
325 - 336
حوزه های تخصصی:
هدف: خودتنظیمی نقش موثری در سایر عملکردهای تحصیلی دانش آموزان دارد و می تواند سبب موفقیت تحصیلی آنان گردد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجی گری اشتیاق تحصیلی بود.
روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 400-1399 و حدود 4000 نفر بودند. نمونه های این مطالعه 420 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی (Savari and Arabzade, 2013)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی (Gagne, 2003)، مقیاس تجدیدنظرشده الگوهای ارتباطی خانواده (Koerner and Fitzpatrick, 2002) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (Schaufeli et al., 2002) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-20 و Smart-PLS-3 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجی گری اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان برازش مناسبی داشت. دیگر یافته ها نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوهای ارتباطی گفت وشنود و همنوایی بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان اثر مستقیم و معنادار و نیازهای بنیادین روانشناختی، الگوهای ارتباطی گفت وشنود و همنوایی و اشتیاق تحصیلی بر خودتنظیمی آنان اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P). افزون بر آن، نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوهای ارتباطی گفت وشنود و همنوایی با میانجی گری اشتیاق تحصیلی بر خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان اثر غیرمستقیم و معنادار داشتند (05/0>P).
بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج پژوهش حاضر برای بهبود خودتنظیمی دانش آموزان می توان نیازهای بنیادین روانشناختی آنان را تأمین و میزان الگوهای ارتباطی و اشتیاق تحصیلی آنها را از طریق کارگاه های آموزشی ارتقاء بخشید.