مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
درمان شناختی رفتاری
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
149 - 170
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت سخنرانی در جمع و تاثیر منفی اضطراب سخنرانی در موقعیت های حرفه ای و روزمره، محققان برای کاهش این اضطراب به فناوری های جدید مثل واقعیت مجازی و توسعه یافته در کنار درمان های سنتی روانشناختی روی آورده اند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و فناوری واقعیت توسعه یافته بر فاکتورهای جسمانی و اضطراب سخنرانی دانشجویان می باشد . روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری، کلیه دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب سخنرانی مراجعه کننده به کلینیک های مازندران در سال 1400-1401 می باشند. نمونه پژوهش 45 بیمار بودند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (15 نفر گروه درمان شناختی رفتاری، گروه دوم 15 نفر فناوری واقعیت توسعه یافته و گروه سوم 15 نفر به عنوان گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه اول، درمان شناختی رفتاری را با استفاده از پروتکل خدایاری فرد و عابدینی، (1381) دریافت کردند. در گروه دوم آزمایش، بیماران با استفاده از فیدبک های فیزیولوژیکی حاصل از سنسورهای (ضربان قلب، دمای بدن و تعریق) متصل شده به بدن بیمار و استفاده همزمان از سناریوی پیشنهادی واقعیت توسعه یافته مورد ارزیابی قرار گرفتند. از پرسشنامه اضطراب سخنرانی بارسولومی و هولیهان (2016) برای هر سه گروه، قبل و بعد از درمان استفاده شده است. داده ها با آزمون های آماری تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر اضطراب سخنرانی و مولفه های آن ازجمله خرده مقیاس شناختی (ضریب اتا 77/0)، رفتاری (ضریب اتا 74/0) و فیزیولوژیک (ضریب اتا 62/0) دانشجویان اثربخش است. همچنین نتایج بیانگر این است که فناوری واقعیت توسعه یافته بر فاکتورهای جسمانی از جمله تعریق (ضریب اتا 62/0)، دمای بدن (ضریب اتا 58/0) و ضربان قلب (ضریب اتا 61/0) دانشجویان اثربخش است. میانگین اضطراب سخنرانی گروه آزمایش روش فناوری واقعیت توسعه یافته (40/33) در مرحله پس آزمون پایین تر از روش شناختی - رفتاری (40/37) می باشد. همچنین درمان در گروه (روانشناس + سنسورها + سناریوی پیشنهادی واقعیت توسعه یافته) در مقایسه با درمان شناختی- رفتاری، مدت زمان بهبودی را کاهش داده است . نتیجه گیری: هر دو شیوه درمان (درمان شناختی رفتاری و فناوری واقعیت توسعه یافته) بر کاهش اضطراب سخنرانی و فاکتورهای جسمانی مرتبط اثربخش هستند؛ اما تأثیر فناوری واقعیت توسعه یافته به ویژه در کاهش مدت درمان، بیشتر از روش درمان شناختی رفتاری است. این نتایج ضرورت استفاده از فناوری واقعیت توسعه در درمان اضطراب سخنرانی را پیشنهاد می کند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تعارض زناشویی و راهبردهای مقابله ای زنان درگیر طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
572 - 586
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تعارض زناشویی و راهبردهای مقابله ای زنان درگیر طلاق عاطفی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع این پژوهش از نوع مطالعه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه با دوره پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان واجد شرایط طلاق عاطفی شهر تهران که به کلینک روانشناسی آتیه در سال 1400 مراجعه کرده اند، بود که از بین آن ها تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تعارضات زناشویی براتی و ثنایی (1999)، پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (2008)، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1984) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به دست آمده است. پروتکل درمان شناختی-رفتاری در 8 جلسه (یک جلسه در هفته) به مدت 90 دقیقه انجام شد. برای تحلیل نتایج از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان شناختی-رفتاری در کاهش تعارض زناشویی (25/44=F، 001/0>P)، راهبردهای مقابله ای هیجان مدار (53/30=F، 001/0>P) و افزایش راهبرد حل مساله (86/33=F، 001/0>P) زنان درگیر طلاق عاطفی موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری، ماندگار بود. نتیجه-گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری بر تعارض زناشویی و راهبردهای مقابله ای زنان درگیر طلاق عاطفی موثر بود موثر است و می توان از این درمان در جهت کاهش مشکلات زنان درگیر طلاق عاطفی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و عواطف منفی در زنان طلاق گرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
631 - 645
حوزه های تخصصی:
هدف: زنان طلاق گرفته بیش از زنان متأهل در معرض آسیب های روانی، اجتماعی و جسمی مانند اض طراب، افسردگی، خودکشی، بیماری های قلبی و غیره هستند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و عواطف منفی در زنان طلاق گرفته شهر ساری بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و شیوه انجام آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان طلاق گرفته مراجعه کننده به یک مرکز مشاوره خصوصی در شهر ساری در سال 1401 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. همچنین به منظور گردآوری اطلاعات از بعد عاطفه منفی مقیاس عاطفه مثبت و منفی تلگن و واتسون (1985) و ویراست دوم پرسشنامه افسردگی بک (1996) بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار SPSS-26 و روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر سه مرحله ای و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نمرات افسردگی (50/4= F و 81/4= F) و عاطفه منفی (14/6= F و 07/6= F) در طول زمان تأثیر معناداری داشته است (01/0>p). همچنین بین نمرات مرحله پس آزمون و پیگیری اختلاف معناداری مشاهده نشد (05/0>p). از این رو می توان نتیجه گرفت که این اثرات از پایداری مناسبی برخوردار بودند. تجزیه و تحلیل با استفاده از آزمون بونفرونی نشان می دهد تفاوت میان اثربخشی دو آموزش بر متغیرهای پژوهش معنادار نیست (05/0<p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری کرد که برای کاهش افسردگی و عواطف منفی در زنان طلاق گرفته می توان از هر دو شیوه درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد استفاده کرد و میان اثربخشی این روش درمانی تفاوت معناداری وجود ندارد.
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی در نوجوانان خود آسیب رسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در این تحقیق به مقایسه اثربخشی آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی در دانش آموزان خود آسیب رسان دوره دوم متوسطه پرداخته شد. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش نوجوانان پسر خود آسیب رسان (دانش آموزان مقطع متوسطه دوم مدارس ناحیه یک) شهر ساری بودند که در سال تحصیلی 01-1400 مشغول به تحصیل بودند که از بین آن ها، تعداد ۴۵ نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه ازمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش اول، طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی و براساس بسته آموزش شناختی رفتاری (بک، 1976) و گروه آزمایش دوم، نیز طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی و براساس بسته آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و همکاران، 2013) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و پرسشنامه خود آسیب رسانی کلونسکی و گلن (2011) بود. داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS-21 و آزمون های آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس دو عاملی تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی (57/6=F، 002/0=P) دانش آموزان خود آسیب رسان تاثیر داشت و میزان اثربخشی آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر متغیرهای مورد مطالعه یکسان بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی دانش آموزان خود آسیب رسان تاثیر داشت و می توان از هر دو آموزش در جهت بهبود مشکلات نوجوانان دارای مشکل خودآسیب رسانی بهره برد.
اثربخشی بسته آموزشی فراتشخیصی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری، طرحواره درمانی و معنا درمانی بر تعارض زناشویی زنان درگیر طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
103 - 119
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فراتشخیصی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری، طرحواره درمانی و معنادرمانی بر تعارض زناشویی زنان درگیر طلاق عاطفی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع این پژوهش از نوع مطالعه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان واجد شرایط طلاق عاطفی شهر تهران که به کلینک روانشناسی آتیه در سال 1397 مراجعه کرده اند، بود که با روش نمونه گیری در دسترس انجام شد و از بین آن ها، 30 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و در گروه آزمایش، آموزش فراتشخیصی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری، طرحواره درمانی و معنا درمانی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. بسته آموزشی محقق ساخته فراتشخیصی براساس تکنیک تحلیل مضمون در ده جلسه 90 دقیقه ای روی گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه در لیست انتظار باقی ماند. ابزار اندازه گیری به کار رفته در پژوهش شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی (براتی و ثنایی، 1999)، پرسشنامه طلاق عاطفی (گاتمن، 2008) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که تأثیر درمان مبتنی بر فراتشخیصی شناخت درمانی، طرحواره درمانی و معنا درمانی در کاهش تعارضات زناشویی (36/362=F، 001/0>P) در شرایط پیگیری ماندگاری اثربخشی دارد. نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گرفته شد که درمان فرا تشخیصی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری، طرحواره درمانی و معنادرمانی کاهش تعارضات زناشویی موثر است.
اثربخشی درمان شناختی -رفتاری گروهی بر کاهش میزان پرخاشگری کلامی ، اضطراب و افزایش سرسختی روانشناختی معلمان شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف اثربخشی درمان شناختی -رفتاری بر کاهش میزان پرخاشگری کلامی ، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شهر شیراز در سال 400- 1399 انجام شده است . پژوهش حاضر، جز طرح های آزمایشی و از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل است . شرکت کننده های گروه آزمایش ٨ جلسه درمان شناختی رفتاری و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت . تحلیل یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث بهبود میزان اضطراب ، پرخاشگری کلامی و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شده است . مهم ترین نتایج این پژوهش ، مؤثر و مفید بودن درمان شناختی -رفتاری بر کاهش میزان پرخاشگری کلامی ، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان می باشد. نتیجه گیری می شود که درمان شناختی رفتاری بر بهبود نشانه های اضطراب و پرخاشگری کلامی و بهبود میزان سرسختی می تواند مؤثر واقع شود.
مقایسه اثربخشی روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر احتمال لغزش بیماران وابسته به مواد افیونی پس از سم زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۱۸۰-۱۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر احتمال لغزش بیماران وابسته به مواد افیونی پس از سم زدایی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران مراکز دولتی درمان و بازتوانی اعتیاد شهر بجنورد در سال 1401 بود. از این بین، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خطر لغزش استفاده شد. گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و هر هفته یک جلسه تحت روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد و پس از مدت یک ماه دوره پیگیری برای هر گروه به اجرا در آمد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی هر دو روش روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر احتمال لغزش بود و هر دو رویکرد موجب کاهش احتمال لغزش بیماران شد. اثربخشی روایت درمانی هم در پس آزمون و هم در دوره پیگیری بیشتر از درمان شناختی رفتاری بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که در خصوص کاهش احتمال لغزش بیماران وابسته به مواد افیونی، استفاده از روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی نسبت به درمان شناختی رفتاری اثربخشی بیشتری دارد و روش مناسب تری است
اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی مدیریت خشم بر پرخاشگری و عزت نفس زنان آسیب دیده با سابقه سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی مدیریت خشم بر پرخاشگری و عزت نفس زنان آسیب دیده با سابقه سوء مصرف مواد انجام گردید. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه زنان آسیب دیده با سوءمصرف مواد در مرکز زنان آسیب دیده بهزیستی شمیرانات در سال 1401 بودند. 24 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که به صورت تصادفی به 2 گروه 12 نفری (گروه آزمایش و گواه) تقسیم شدند. از پرسشنامه پرخاشگری (BPAQ، باس و پری، 1992) و پرسشنامه عزت نفس (RSE، روزنبرگ، 1965) و همچنین از پروتکل 12 جلسه ای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه بین 90 تا 120 دقیقه) درمان شناختی رفتاری گروهی مدیریت خشم برای مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون پرخاشگری و عزت نفس در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<). از یافته های فوف می توان نتیجه گرفت که رویکرد درمانی شناختی رفتاری گروهی مدیریت خشم بر فرآیند پرخاشگری و عزت نفس در زنان آسیب دیده موثر بوده است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان هیجان مدار بر خودپنداره بدنی و تحمل پریشانی زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۲۸-۱۱۷
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان هیجان مدار بر خودپنداره بدنی و تحمل پریشانی زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی بود. پژوهش حاضر نبمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری تمامی زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی مراجعه کننده به مرکز تخصصی بیمارستان شهید لواسانی تهران در تابستان سال ۱۴۰۰ بودند که به روش داوطلبانه 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی دردو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. از پرسشنامه های خودپنداره بدنی مارش و همکاران (1994،PSDQ) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (DTS، ۲۰۰۵) استفاده شد. گروه آزمایش اول در ده جلسه ۹۰ دقیقه ای و گروه آزمایش دوم در 9 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری خودپنداره بدنی و تحمل پریشانی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p>). نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری بر تحمل پریشانی اثربخش تر بود و بین دو درمان در خودپنداره بدنی تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0p>). در نتیجه به دلیل تأثیر بیشتری که درمان شناختی رفتاری برتحمل پریشانی دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در تحمل پریشانی در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر مؤثر باشد.
مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۶۱۷-۲۵۹۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: علائم نشانگان پیش از قاعدگی به صورت تحریک پذیری، تنش، بی قراری، اضطراب و نااستواری هیجانی و خلقی ظاهر می شوند که به طور جدی در سبک زندگی و ارتباطات اجتماعی زنان اختلال ایجاد می کند. علی رغم مطالعات گسترده در زمینه اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی، مطالعه ای به مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب دختران دبیرستانی انجام نشده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش با روش شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با گروه گواه است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر دبیرستانی در بازه سنی 16 الی 18 سال شهر اهواز بودند که از میان آن ها 45 دانش آموز دختر دبیرستانی شهر اهواز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزار غربال گری نشانگان پیش از قاعدگی (استاینر و همکاران، 2003)، مقیاس خودسنجی اضطراب زونگ (1970) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر آن بود که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی رفتاری بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی در سطح معناداری 0/05 مؤثر و معنادار بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که آموزش و ترویج بکارگیری راهبردهایی مانند مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی می تواند به بهبود سطح اضطراب درک شده و کاهش میزان ملال پیش از قاعدگی در دختران دبیرستانی منجر گردد و لازم است روانشناسان و مشاوران مدارس نسبت به برگزاری و اجرای چنین آموزش هایی اقدام نمایند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر هیجان بر شفقت ورزی بدنی و کاهش علائم پرخوری در زنان مبتلا به اختلال پرخوری: یک مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ تابسان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
29 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال پرخوری منجر به تغییر در مصرف و جذب غذا می شود و سلامت، عملکرد و کیفیت زندگی فرد مبتلا را مختل می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر هیجان بر شفقت ورزی بدنی و کاهش علائم پرخوری در زنان مبتلا به اختلال پرخوری بود. روش: در این پژوهش طرح پژوهش تک موردی از نوع خط پایه چندگانه انتخاب گردید. ابتدا آزمودنی ها به صورت همزمان وارد مرحله خط پایه و به ترتیب به صورت تصادفی وارد مرحله درمان شناختی رفتاری مبتنی بر هیجان شدند. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه افراد دارای اختلال پرخوری در سال 1401 در شهر اصفهان تشکیل دادند و برای نمونه گیری از روش گلوله برفی استفاده شد و تعداد 4 نفر از افراد دارای این اختلال که دارای ملاک های ورود بودند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. پرسشنامه های پرخوری و شفقت ورزی بدنی به عنوان ابزارهای ارزشیابی در مراحل پیش آزمون، درمان و پیگیری به کار گرفته شد و جلسات درمان شناختی رفتاری مبتنی بر هیجان در 14 جلسه ی 60 دقیقه ای اجرا گردید. یافته ها: رسم نمودار، فرمول درصد بهبودی، شاخص تغییر پایا داده ها نشان داد پس از درمان شناختی رفتاری مبتنی بر هیجان 22/60 درصد بهبودی در شفقت ورزی بدنی و 66/40 درصد بهبودی در علائم پرخوری ایجاد شده است و این میزان بهبودی سطح بالایی از تاثیر درمان را نشان می دهد. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت پروتکل درمان شناختی رفتاری مبتنی بر هیجان در افزایش نمرات شفقت ورزی بدنی و کاهش علائم پرخوری آزمودنی ها موثر بوده است.
مقایسه اثربخشی درمان ترکیبی فراتشخیصی، ذهن آگاهی، رفتاردرمانی دیالکتیکی با CBT بر انعطاف ناپذیری روانشناختی درد افراد مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
169 - 193
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ترکیبی فراتشخیصی، ذهن آگاهی و رفتاردرمانی دیالکتیکی با درمان شناختی رفتاری بر انعطاف ناپذیری روانشناختی درد در افراد مبتلا به درد مزمن همبود با مشکلات هیجانی انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. روش نمونه گیری، هدفمند بود. بدین ترتیب که از میان افراد مبتلا به اختلال درد مزمن همبود با مشکلات هیجانی، تعداد 45 نفر انتخاب شد و سپس در سه گروه درمان ترکیبی، رفتاردرمانی شناختی و گروه گواه گمارده شد. از مقیاس انعطاف ناپذیری روانشناختی درد استفاده شد. از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تأثیر زمان اندازه گیری، اثر متقابل بین زمان اندازه گیری و گروه، و تأثیر گروه بر میانگین نمرات اجتناب از درد، آمیختگی شناختی و انعطاف ناپذیری روانشناختی درد کل معنادار بود. میانگین نمرات اجتناب از درد و انعطاف ناپذیری درد کل در گروه های درمان ترکیبی و درمان شناختی رفتاری، به طور معناداری کمتر از گروه گواه شدند، اما گروه درمان ترکیبی با گروه درمان شناختی رفتاری تفاوت معناداری نداشت. میانگین نمرات آمیختگی شناختی گروه درمان ترکیبی به طور معناداری کمتر از گروه های درمان شناختی رفتاری و گواه شد. نتیجه گیری: درمان ترکیبی و درمان شناختی رفتاری را می توان به صورت درمان کاربردی برای کاهش انعطاف ناپذیری روانشناختی درد در افراد مبتلا به درد مزمن همبود با مشکلات هیجانی استفاده نمود. بنابراین، پیشنهاد می شود این درمان ها در بیماران مبتلا به درد مزمن به کار گرفته شود.
تعیین تاثیر درمان شناختی- رفتاری، حساسیت زدایی با حرکات چشم و بازپردازش و پسخوراند زیستی برحملات (تعداد، مدت و شدت) میگرن، حساسیت اضطرابی،کیفیت خواب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر درمان شناختی رفتاری، حساسیت زدایی با حرکات چشم و بازپردازش و پسخوراند زیستی برحملات (تعداد، مدت و شدت) میگرن، حساسیت اضطرابی، کیفیت خواب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به میگرن می باشد. روش پژوهش: پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده و با استفاده از طرح پیش-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنانی بوده که به دلیل سردرد به کلینیک چشم انداز آینده شهر تهران در سال 1399 مراجعه کرده اند. از بین افرادی که مبتلا به میگرن تشخیص داده شدند، 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در3 گروه آزمایش و یک گروه کنترل معادل شدند. سپس افراد گروه شناختی رفتاری 11 جلسه هر هفته 90 دقیقه تحت درمان گروهی قرارگرفتند و افراد گروه حساسیت زدایی با حرکات سریع چشم و بازپردازش به صورت فردی در 3 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت هفته ای یک بار و افراد گروه درمان پسخوراند زیستی به صورت فردی در هفته 3 جلسه 45 دقیقه ای به مدت 15 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. داده ها توسط نرم افزار 25SPSS- و از طریق تحلیل واریانس چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج این پژوهش می توان اظهار داشت که درمان شناختی – رفتاری، حساسیت زدایی با حرکات چشم و بازپردازش و پسخوراند زیستی بر حملات (تعداد، مدت و شدت)، حساسیت اضطرابی،کیفیت خواب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به میگرن موثر است و می تواند برای بهبود این بیماری مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا با آموزش مبتنی بر روش شناختی-رفتاری بر تاب آوری دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا با آموزش مبتنی بر روش شناختی-رفتاری بر تاب-آوری دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان بود. روش پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان، مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه اول در سال تحصیلی 97-1396 (حدود 12000 نفر) بود که از بین آن ها نمونه ای به حجم 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد و به تصادف در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده شد. گروه های آزمایشی به مدت 14 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا (سلیگمن و رشید، 2006) و روش شناختی-رفتاری (بک و همکاران، 1988) قرارگرفتند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها نشان داد که تفاوت گروه آزمایش و گواه در هر دو رویکرد معنادار است و به ترتیب آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا و آموزش شناختی-رفتاری بیشترین تأثیر را بر تاب آوری دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان داشته است (001/0P=). براساس یافته های حاصل می توان نتیجه گرفت که افراد با یادگیری فنون مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا و شناختی-رفتاری می توانند به تاب آوری بیشتری، دست پیدا کنند اما آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بیش از روش شناختی-رفتاری در این امر توفیق دارند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان فراشناختی بر پریشانی روانشناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) افراد وابسته به مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
13 - 22
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراشناختی بر پریشانی روانشناختی(استرس، اضطراب و افسردگی) افراد وابسته به مصرف مواد انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری کلیه افراد وابسته به مصرف مواد شهرستان سمنان در سال 1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، 75 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش1 (درمان شناختی- رفتاری)، گروه آزمایش 2 (درمان فراشناختی) و یک گروه گواه جایگذاری شدند. ابزار پژوهش، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویباند و لاویباند (1995) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها نشان دادند هر دو مداخله در بهبود پریشانی روانشناختی در افراد وابسته به مواد مؤثر واقع شدند. همچنین بین اثربخشی دو درمان، تفاوت معنادار نبود (01/0p<). باتوجه به نتایج پژوهش می توان از درمان شناختی- رفتاری و فراشناختی جهت ارتقای سلامت روان افراد وابسته به مواد استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی رفتاری بر اضطراب بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
257 - 265
حوزه های تخصصی:
تجربه اضطراب از جمله چالش های اساسی بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی است که نیازمند ارائه مداخله های کارآمد برای آن است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان شناختی رفتاری در کاهش اضطراب بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به سردرد میگرنی مزمن بود که به بیمارستان های شهر ساری در سال 1400 مراجعه کرده بودند. 45 نفر با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس- 21 (DASS-21) بود. گروه درمان ذهن آگاهی و گروه درمان شناختی رفتاری 8 جلسه مداخله دریافت کردند. نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که منبع تغییرات زمان (001/0=P و 59/57=F) گروه (001/0=P و 06/39=F) و تعامل زمان و گروه (001/0=P و 83/12=F) معنادار است. مقایسه زوجی بنفرونی نشان داد که گروه درمان ذهن آگاهی و درمان شناختی رفتاری در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری به صورت معناداری میانگین کمتری کسب کرده اند (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد که گروه شناختی رفتاری در مقایسه با گروه ذهن آگاهی در مرحله پس-آزمون (05/0=P) و پیگیری (05/0=P) میانگین کمتری کسب کرده است. نتایج پژوهش بیانگر اولویت استفاده از درمان شناختی رفتاری در مقایسه با درمان ذهن آگاهی برای بهبود اضطراب در بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی توسط روان شناسان و مراکز درمان سردردهای میگرنی بود.
بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری برمهارت های مثبت اندیشی و تعارضات بین فردی در فرزندان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
103 - 117
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر مهارت های مثبت اندیشی و تعارضات بین فردی فرزندان طلاق انجام شده است. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل فرزندان طلاق در مؤسسه خیریه دارالاکرام قم بود. نمونه آماری این پژوهش از 30 نفر تشکیل شده بود که به روش هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شده بودند. جهت جمع آوری داده های این پژوهش از پرسشنامه های مثبت اندیشی اینگرام و ویسنیکی و همچنین پرسشنامه تعارض بین فردی جن استفاده شد. سپس درمان طبق پروتکل درمان شناختی و رفتاری ارائه شده توسط بک، طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. سپس از دو گروه پس آزمون گرفته شد. و بعد از جمع آوری اطلاعات آماری برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر مهارت های مثبت اندیشی و تعارضات بین فردی در فرزندان طلاق، اثربخش بود. همچنین، با توجه به نتایج پیشنهاد می گردد دوره های درمان شناختی رفتاری جهت کاهش تعارضات بین فردی فرزندان طلاق در مراکز مشاوره و مدارس توسط روان شناسان و مشاورین برگزار گردد.
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر و درمان شناختی رفتاری بر تنظیم هیجان و کیفیت زندگی کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی و مقایسه ی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر با درمان شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجان و کیفیت زندگی کودکان کار بود. ابزار و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی بود. جامعه آماری کلیه کودکان کار شهر تهران بودند که 45 نفر از آنها به صورت تصادفی در سه گروه درمان فراتشخیصی(15 نفر)، درمان شناختی رفتاری (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. درمان فراتشخیصی بر اساس نسخه کودک پروتکل یکپارچه نگر بارلو و درمان شناختی رفتاری بر اساس پروتکل کندال انجام شد. مقیاس های تنظیم هیجان گرانفسکی و همکاران، و مقیاس کیفیت زندگی کودکان و نوجوانان برای گردآوری داده ها مورد استفاده قرارگرفت. در نهایت داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر عامل زمان ، و تعامل زمان و گروه بر تنظیم هیجان معنی دار است. در حالی که عامل بین-گروهی و درون گروهی در هیچ یک از مداخله ها تاثیر معنی داری بر سطوح کیفیت زندگی نداشت. مقایسه ی میانگین ها نشانگر آن است که درمان فراتشخیصی نسبت به درمان شناختی رفتاری در تعدیل راهبردهای تنظیم هیجانی اثربخشی بیشتری داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت که نسخه کودکان درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر می تواند برای کودکان آسیب پذیر مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر روان شناسی مثبت و درمان شناختی– رفتاری بر اعتیاد به اینترنت و رفتارهای پر خطر دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
22 - 34
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر روان شناسی مثبت و درمان شناختی- رفتاری بر اعتیاد به اینترنت و رفتارهای پر خطر دانش آموزان پسر شهر یاسوج بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر یاسوج در سال تحصیلی 1400-1399 بود. در ابتدا، پرسشنامه اعتیاد به اینترنت توسط دانش آموزان تکمیل گردید و 45 دانش آموز که نمره اعتیاد به اینترنت آنان بالاتر از نقطه برش (برابر با 46) بود، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. پیش از اجرای مداخلات، پرسشنامه اعتیاد به اینترنت و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی توسط آزمودنی ها تکمیل شد. پس از آن، گروه آزمایشی 1 (درمان شناختی- رفتاری) و گروه آزمایشی 2 (درمان مبتنی بر روان شناسی مثبت) در 10 جلسه 90 دقیقه ای، تحت مداخله قرار گرفتند، در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. پس از آخرین جلسه، پس آزمون اجرا شد و داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هر دو درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر روان شناسی مثبت می توانند بر کاهش اعتیاد به اینترنت و رفتارهای پر خطر مؤثر باشند (0/001>p). همچنین تفاوت معناداری بین دو درمان مشاهده نشد(0/05<p). با توجه به نتایج، درمانگران و متخصصان بالینی می توانند از درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر روان شناسی مثبت به عنوان رویکردهای درمانی مؤثر در زمینه اعتیاد به اینترنت و پیشگیری از رفتارهای پرخطر استفاده کنند.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر باورهای مرتبط با مواد و حافظه اعتیاد در معتادان مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
74 - 83
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آزمون اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر باورهای مرتبط با مواد و حافظه اعتیاد در معتادان مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون صورت پذیرفت. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ شیوه اجرای تحقیق، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل معتادان مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون شهر بوشهر در شش ماهه دوم سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 28 فرد معتاد با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (14 نفر در گروه آزمایش و 14 نفر در گروه گواه). افراد حاضر در گروه آزمایش درمان شناختی-رفتاری را طی 12 هفته در 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ی باورهای مرتبط با مواد (DBQ) و مقیاس حافظه اعتیاد (AMS) بود. نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری بر باورهای مرتبط با مواد (0001>P؛ 56/0=Eta؛ 92/32=F) و حافظه اعتیاد (0001>P؛ 51/0=Eta؛ 66/27=F) معتادان مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون تأثیر معنادار دارد. بر این اساس می توان چنین نتیجه گرفت که درمان شناختی-رفتاری با شناخت افکار خودآیند، خطاهای منطقی، عینی سازی افکار و روش های پرهیز از کلی نگری و بررسی طرح واره ها و شناخت های بنیادی می تواند منجر به کسب مهارت های شناختی و فنون رفتاری جدید در معتادان شده و از این طریق، باورهای مرتبط با مواد و حافظه اعتیاد آنان را دچار تغییر نماید.