مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
ناگویی خلقی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ناگویی خلقی، دلزدگی زناشویی و کیفیت زندگی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه و جامعه آماری زنان خیانت دیده و مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد بود که از این بین 20 زن به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 زن) و گواه (10 زن) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های ناگویی خلقی تورنتو بگبی و همکاران (1994)، دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و کیفیت زندگی وار و همکاران (1993) بود. گروه آزمایش تحت مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ایفرت و همکاران (2009) به مدت دوازده جلسه قرار گرفت؛ داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ناگویی خلقی (74/7=F، 012/0=P)، دلزدگی زناشویی (32/9=F، 007/0=P) و کیفیت زندگی (93/10=F، 004/0=P) زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مؤثر است؛ و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان از این درمان به جهت افزایش انعطاف پذیری روانی و تأکیدی که بر جنبه های انگیزشی و شناختی دارد برای کمک به زنان مواجه شده با خیانتی که به دنبال بهبودی هستند، استفاده نمود.
ارزیابی مدل علی الگوی شخصیتی پدران و ناگویی خلقی دختران نوجوان: نقش واسطه ای سبک های فرزندپروری ناکارآمد پدران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای سبک های فرزندپروری ناکارآمد پدران در رابطه بین الگوی شخصیتی پدران و ناگویی خلقی دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی (مدل یابی معادلات ساختاری) می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان دختر مدارس شاهرود و پدران آن ها بود که تعداد 244 نفر از دختران دانش آموز مقاطع مختلف مشغول به تحصیل در مدارس شاهرود و پدرانشان به عنوان گروه نمونه به صورت دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های ، شش عاملی شخصیت هگزاکو (60 HEXACO- ) (آشتون و لی، 2001)، ناگویی خلقی ( TAS-20 ) (تورنتو، پارکر و تیلور، 1979) و سبک فرزندپروری ( BPS ) (بامریند، 1972)، بین آن ها توزیع گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار 24- Amos و روش معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از برازش مناسب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد مسیر مستقیم سبک شخصیتی پدران بر سبک فرزندپروری مستبد پدران ( 18/1 ,T= 001/0 P= )، سبک شخصیتی پدران بر سبک فرزندپروری سهل گیر پدران ( 22/0- ,T= 001/0 P= )، سبک شخصیتی پدران بر ناگویی خلقی نوجوانان (61/0- T= , 001/0 P= ) معنی دار بود. همچنین ضرایب تأثیر غیرمستقیم سبک شخصیتی پدران بر ناگویی خلقی با میانجی گری سبک فرزندپروری مستبد پدران (40/0 ,T= 001/0 P= ) و سبک شخصیتی پدران بر ناگویی خلقی با میانجی گری سبک فرزندپروری سهل گیر پدران (06/0- ,T= 001/0 P= ) معنی دار بود. درنتیجه می توان گفت سبک فرزندپروری ناکارآمد پدران در ارتباط بین سبک شخصیتی پدران با ناگویی خلقی در نوجوانان نقش میانجی دارد. بنابراین، با توجه به نتایج به دست آمده، ناگویی خلقی از دو جنبه زیستی و آموزشی برخوردار است و در نظام خانواده شکل می گیرد و برای پیشگیری از آسیب های ناشی از آن میتوان مداخلاتی برای اصلاح سبک فرزندپروری پدران طراحی و اجرا نمود.
بررسی مدل علّی شیوه های فرزندپروری و آمادگی به اعتیاد مواد با نقش واسطه ای پرخاشگری و ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۷
439 - 453
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای پرخاشگری و ناگویی خلقی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری و آمادگی به اعتیاد مواد انجام پذیرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی از نوع رگرسیون ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی دانشجویان دانشگاه باهنر کرمان و پیام نور رفسنجان بودند که از بین آن ها 250 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری بامریند، گرایش به اعتیاد، ناگویی خلقی تورنتو و پرخاشگری را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و رگرسیون ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که رابطه افزایشی (مستقیم) و و ناگویی خلقی (p=0/ معن ادار بین پرخاشگری ( 013 با آمادگی به اعتیاد مواد وجود دارد و (p=0/015) سبک های فرزندپروری علاوه بر تأثیر مستقیم، به طور غیرمستقیم و از طریق پرخاشگری و ناگویی خلقی نیز بر آمادگی به اعتیاد مواد تأثیر می گذارند. بر اساس محاسبات انجام شده فاصله اطمینان معنی داری از روش بوت استرپ برای بررسی نقش میانجی متغیرهای پرخاشگری و ناگویی خلقی در رابطه سبک فرزندپروری (مقیاس آزادگذاری، مقیاس آمرانه و مقیاس اقتدار منطقی) به دست آمد. بر این اساس، اثر میانجی گری پرخاشگری و ناگویی خلقی بر رابطه بین سبک فرزندپروری و آمادگی به اعتیاد مواد تأیید می گردد.
نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه با ناگویی خلقی و رفتار والدینی بر مبنای نگرش به خوردن در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۵
137 - 146
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه با ناگویی خلقی و رفتار والدینی بر مبنای نگرش به خوردن در دانش آموزان دختر بود.
روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مدارس دوره دوم متوسطه شهر تربت حیدریه خراسان رضوی (2832N=) در سال تحصیلی 99-1398 بود که از بین آنها تعداد 390 نفر بر اساس فرمول اسلووین و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسشنامه های ناگویی خلقی، شیوه های فرزندپروری بامریند، وارسی بدنی ریس و همکاران و تنظیم شناختی گارنفسکی و همکاران را تکمیل نمودند. اطلاعات بدست آمده با روش معادلات رگرسیونی با کمک نرم افزار23 Spss و 18 Amos تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: همبستگی مثبت معنی داری بین متغیرهای ناگویی خلقی، رفتار والدینی سهل گیر و مستبد و تنظیم شناختی هیجان ناسازگار با نگرش به خوردن وجود دارند. همچنین همبستگی منفی معنی داری بین متغیرهای رفتار والدینی قاطع و اطمینان بخش و تنظیم شناختی هیجان سازگار با نگرش به خوردن وجود دارند (01/0>P). همچنین مسیر غیرمستقیم نگرش به خوردن بر اساس ناگویی خلقی و رفتار والدینی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان سازگار و ناسازگار معنادار بود به طوری که 57 درصد از متغیر نگرش به خوردن را پیش بین نمودند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان با آموزش شیوه های فرزندپروری و مهارت های تنظیم شناختی هیجان، در شکل گیری رفتارها و نگرش های مناسب مربوط به خوردن و بهبود آن تأثیر گذاشت.
اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر پریشانی روانشناختی و ناگویی خلقی در افراد مبتلا به پرفشاری خون همایند با استرس
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری هایی نظیر فشار خون بالا با مشکلات روانشناختی همراه می تواند مدیریت و کنترل آن را با مشکل مواجه سازد. افراد مبتلا به این بیماری احتمالاً استرس همایندی را تجربه می کنند. هدف: هدف مطالعه حاضر اثر بخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر پریشانی روانشناختی و ناگویی خلقی در افراد مبتلا به پرفشاری خون همایند با استرس بود. روش: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی و با گروه کنترل بود. ۴۰ بیمار دارای فشارخون بالا با استرس همبود از مراکز درمانی شهر الیگودرز در سال ۱۴۰۰ از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در گروه آزمایش (۲۰ نفر) و گروه کنترل (۲۰ نفر) گماشته شدند. آنها پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (۱۹۹۵) و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (۱۹۹۴) را در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت ۱۲ جلسه ۶۰ دقیقه ای پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی را دریافت اما گروه کنترل مداخله ای دریافت ننمودند. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان فرا تشخیصی یکپارچه به طور معناداری بر بهبود ناگویی خلقی (F=۵۶/۲۴, P<۰/۰۱) و کاهش افسردگی (F=۰/۶۵, P<۰/۰۱)، اضطراب (F=۸/۸۶, P<۰/۰۱) و استرس (F=۵/۴۳, P<۰/۰۱) در نمونه بیماران مبتلا به فشارخون همایند با استرس اثربخش بوده است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد پروتکل یکپارچه درمان فرا تشخیصی بر کاهش پریشانی روانشناختی و ناگویی خلقی اثر دارد. بنابراین می توان از این پروتکل در بهبود مشکلات روانشناختی این بیماران سود برد.
تاثیر درمان پذیرش و تعهد بر اجتناب از تجربه، ناگویی خلقی و تنظیم هیجان مبتلایان به دیابت نوع یک، (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
35 - 49
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب از تجربه، ناگویی خلقی و تنظیم هیجان مبتلایان به دیابت نوع یک انجام شد. جامعه آماری، بیماران مبتلا به دیابت نوع یک در سال 1401 مراجعه کننده بیمارستان شریعتی بودند که شش نفر به شیوه داوطلبانه انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه اجتناب از تجربه گامز، ناگویی خلقی تورنتو، تنظیم هیجان گارنفسکی و دستگاه گلوکومتر گردآوری شدند. شرکت کنندگان پس از خط پایه، تحت هشت جلسه یکساعته درمان قرار گرفتند و یک ماه پس از اتمام درمان اولین پیگیری و سه ماه بعد پیگیری دوم انجام شد. داده ها با استفاده از فرمول درصد بهبودی، اندازه اثر، محفظه ثبات و تحلیل دیداری مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد درمان در کاهش سطح اجتناب از تجربه، ناگویی خلقی و تنظیم هیجان ها مؤثر بوده است. بررسی پیگیری نشان داد این درمان بر روی کاهش قند خون نیز موثر بوده است. طبق یافته ها، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرایط لازم را برای سازگاری و پذیرش رنج ها فراهم می آورد ومیزان رفتارهای خود مراقبتی را در افراد افزایش می دهد. این درمان موجب تنظیم هیجان ها، کاهش ناگویی خلقی و گشودگی نسبت به تجارب می شود و می توان از این درمان به عنوان یک روش مداخله مؤثر سود جست.
اثربخشی درمان ایمن سازی در برابر استرس بر ناگویی خلقی و تبعیت از درمان در بیماران عروق کرونر قلب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
151 - 177
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان ایمن سازی در برابر استرس بر ناگویی خلقی و تبعیت از درمان در بیماران عروق کرونر قلب بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران عروق کرونر قلب مراجعه کننده به بیمارستان تخصصی قلب شهرستان ارومیه در سال 1400 بود که جهت دریافت خدمات درمانی به این مرکز مراجعه کرده بودند. حجم نمونه شامل 40 نفر بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی، آموزش ایمن سازی در مقابل استرس اجرا شد در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی ناگویی خلقی تورنتو (1994) و پرسشنامه تبعیت دارویی موریسکی (2008) بود. نتایج نشان داد که درمان ایمن سازی در برابر استرس بر بهبود ناگویی خلقی و تبعیت از درمان در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنی دار داشته است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد آموزش ایمن سازی در برابر استرس می تواند ناگویی خلقی و تبعیت از درمان را در بیماران عروق کرونر قلب بهبود بخشد.
مدل علّی طرحواره هیجانی و ناگویی خلقی با حساسیت اضطرابی از طریق نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
53 - 62
دانش آموزان ازجمله افرادی هستند که با اضطراب به عنوان یکی از مشکلات رایج دست وپنجه نرم می کنند به همین دلیل بررسی سازه های اضطرابی جهت پیش بینی اضطراب از اهمیت بالایی برخوردار است لذا هدف پژوهش حاضر بررسی مدل علّی طرح واره هیجانی و ناگویی خلقی با حساسیت اضطرابی از طریق نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه موردنظر پژوهش کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان تربت حیدریه در سال 1400-1401 بود که از طریق نمونه گیری در دسترس به تعداد 220 نفر نمونه گیری شده بودند. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه های حساسیت اضطرابی فلوید (ASI)، پرسشنامه طرح واره هیجانی لیهی (LESS) ، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (DERS) و پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو (TAS_20) جمع آوری شد. داده های از طریق نرم افزارهای آماری SPSS 26 و AMOS 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد طرح واره هیجانی و ناگویی خلق به صورت غیرمستقیم و از طریق عامل میانجی دشواری در تنظیم هیجان با حساسیت اضطرابی در ارتباط است اما این دو متغیر به طور مستقیم با حساسیت اضطرابی مرتبط نیستند. بنابراین معلمان و درمانگران می توانند با آموزش تنظیم هیجان و مداخلات مبتنی بر تنظیم هیجان در جهت تعدیل حساسیت اضطرابی برآیند.
تدوین مدل تجربه خشونت توسط همسر در زنان براساس ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی پریشانی روانشناختی
مقدمه: یکی از مصادیق خشونت علیه زنان همسرآزاری است. به دلیل مرد سالاری در جوامع ایران همسرآزاری عمدتاً از سوی مردان و علیه زنان و به شکل های مختلف اعمال می شود. هدف: این پژوهش با هدف تدوین مدل تجربه خشونت توسط همسر در زنان براساس ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی پریشانی روانشناختی انجام شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف جزء تحقیقات کاربردی- بنیادی و از حیث اجرا توصیفی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش را کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره طلاق، بهزیستی، اورژانس اجتماعی و مراکز مشاوره سطح شهر سنندج در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند که از بین آن ها به شیوه نمونه گیری در دسترس ۴۰۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل: پرسشنامه همسرآزاری، صفات تاریک شخصیت، ناگویی خلقی و پریشانی روانشناختی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۵ و SmartPLS نسخه ۳.۲.۸ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که صفات تاریک شخصیت (۰/۳۵۱= β )، ناگویی خلقی (۰/۱۶۸= β ) و پریشانی روانشناختی (۰/۴۷۰= β ) به طور مستقیم و مثبت تأثیر معناداری (۰/۰۰۱> p ) بر همسرآزاری دارند و همچنین صفات تاریک شخصیت (۰/۱۹۸= β ) و ناگویی خلقی (۰/۲۰۷= β ) به طور غیر مستقیم و از طریق پریشانی روانشناختی تأثیر مثبت و معناداری (۰/۰۰۱> p ) بر همسرآزاری دارند. ریشه میانگین مربعات باقیمانده استاندارد شده ۰/۰۶۷ بود که نشان دهنده برازش مناسب مدل بود. نتیجه گیری: زنان دارای نمرات بالای ناگویی خلقی، صفات تاریک شخصیت و پریشانی روانشناختی بیشتر مورد همسرآزاری قرار می گیرند و می توان با کنترل این ویژگی ها رفتار همسران را نسبت به زنان تغییر داد و در نهایت بتوان از همسرآزاری و آسیب های بعدی ممانعت به عمل آورد.
رابطه استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی و حرمت خود با خوردن آشفته به واسطه ناگویی خلقی
مقدمه: استرس، حالات هیجانی منفی، بی نظمی هیجانی، ضعف حرمت خود و احساس تنهایی و انزوا از عواملی است که به عنوان راه اندازهای رفتارهای خوردن آشفته شناسایی شده اند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی و حرمت خود با خوردن آشفته به واسطه ناگویی خلقی بود. روش: پژوهش حاضر همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مراجعه کنندگان به کلینیک درمان چاقی باراکا در شهر تهران در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند که از بین آن ها ۳۰۳ نفر که دارای شاخص توده بدنی بالای ۳۰ بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (۱۹۸۳)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (۱۹۸۸)، مقیاس حرمت خود روزنبرگ (۱۹۶۵)، مقیاس ناگویی خلقی بگبی و همکاران (۱۹۹۴) و پرسشنامه رفتارهای خوردن وان اشتراین و همکاران (۱۹۸۶) گردآوری شد. جهت تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج معادلات ساختاری نشان داد اثرات مستقیم استرس ادراک شده (۰/۲۲= β و ۰/۰۱> p )، حمایت اجتماعی (۰/۲۵-= β و ۰/۰۱> p ) و حرمت خود (۰/۲۱-= β و ۰/۰۱> p ) بر خوردن آشفته معنادار بود. همچنین اثرات غیر مستقیم استرس ادراک شده (۰/۰۱> p و ۷/۶۹= Z )، حمایت اجتماعی (۰/۰۱> p و ۶/۱۳-= Z ) و حرمت خود (۰/۰۱> p و ۶/۴۶-= Z ) از طریق ناگویی خلقی بر خوردن آشفته معنادار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که عواملی همچون میزان استرس، داشتن حمایت اجتماعی و حرمت خود و شناسایی و بیان احساسات می تواند بر رفتارهای خوردن آشفته تأثیرگذار باشد؛ بنابراین، می توان انتظار داشت با کاهش استرس و ناگویی خلقی و بهبود حمایت اجتماعی و حرمت خود رفتارهای خوردن آشفته در افراد چاق کاهش یابند.
مقایسه اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی و آموزش مبتنی بر شفقت ورزی بر بلوغ عاطفی، ناگویی خلقی، در دانش آموزان دارای گرایش به اعتیاد اینترنتی
زمینه و هدف: روانشناسان علاوه بر شناسایی آسیب های روانی ناشی از اینترنت بر روی کاربران آن، در پی یافتن راه حل هایی برای رفع و کاهش آن آثار برآمدند و از جهاتی دیگر برای تقویت و مقاوم سازی شخصیت، آموزش و تقویت مهارت های روانی گوناگونی نیز وجود دارد؛ لذا هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی و شفقت ورزی بر بلوغ عاطفی، ناگویی خلقی در دانش آموزان دارای گرایش به اعتیاد اینترنتی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر رشت در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. از میان جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس نمره پرسشنامه ناگویی خلقی (بگبی و همکاران، 1994) و پرسشنامه بلوغ عاطفی (سینها و سینگ، 1990) در پیش آزمون، 45 دانش آموز که دارای ملاک های ورود و خروج بودند نمونه آماری را تشکیل دادند. این 45 نفر به طور تصادفی در 3 گروه 15 نفره (2 گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گزینش شدند که برای گروه آزمایشی ( A )، آموزش شفقت به خود و برای گروه دوم (گروه آزمایشی B )، آموزش خودتنظیمی هیجانی را دریافت کردند و گروه کنترل ( C ) در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. داده ها به کمک نرم افزار spss-22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خود تنظیمی هیجانی و آموزش شفقت ورزی به طور معناداری بر بلوغ عاطفی (عدم ثبات عاطفی، بازگشت عاطفی، ناسازگاری اجتماعی، فروپاشی شخصیت و فقدان استقلال)، ناگویی خلقی (دشواری در تشخیص احاساسات، دشواری در توصیف احساسات، تفکر) تاثیر مثبت دارد (05/0 (p< ولی بین اثربخشی دو گروه تفاوت معناداری یافت نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر میتوان گفت که دو شیوه مداخله خودتنظیمی هیجانی و شفقت ورزی می تواند به عنوان گزینه های مداخله ای مؤثر به منظور بهبود بلوغ عاطفی، ناگویی خلقی در دانش آموزان دارای گرایش به اعتیاد اینترنتی مورد استفاده قرار گیرد.
نقش واسطه ای ناگویی خلقی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان
زمینه و هدف: درمانگران بالینی و مشاوران معتقدند که طرحواره ها و نگرش ها نسبت به هیجان ها در کاهش تجربه استرس و نهایتاً پیشگیری و بهبود مشکلات خود آسیب رسانی نوجوانان مؤثر است؛ از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای ناگویی خلقی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای خود آسیب رسان در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه نوجوانان پسر مقطع دوم متوسطه منطقه لوداب تشکیل دادند، که در سال تحصیلی 1399- 1398 مشغول به تحصیلی بودند. از بین جامعه آماری 210 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ناگویی خلقی تورنتو (1986)، طرحواره های ناسازگار یانگ ( 2005 ) و آسیب به خود – سانسون و همکاران (1998) استفاده شد؛ بعد از جمع آوری و استخراج داده ها، نمرات شرکت کنندگان با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج مسیرهای رابطه مستقیم پژوهش نشان داد که بین رفتار خود آسیب رسان با طرحواره های محرومیت هیجانی، رهاشدگی/بی ثباتی، بی اعتمادی/بدرفتاری، انزوای اجتماعی/بیگانگی، نقص/شرم، شکست، وابستگی/ بی کفایتی، آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری، گرفتار/خویشتن تحول نیافته، اطاعت، ایثار، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه، استحقاق/ بزرگ منشی و خویشتن داری/ خود انضباطی همبستگی معناداری وجود دارد؛ همچنین بین رفتار خود آسیب رسان با ناگویی خلقی و خرده مقیاس های دشواری در تشخیص احساسات، دشواری توصیف احساسات و تفکر با جهت گیری خارجی همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج رابطه غیرمستقیم نشان داد که ناگویی خلقی نقش واسطه ای معناداری در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای خود آسیب رسان در نوجوانان ایفا می کند.
نقش واسطه ای ناگویی خلقی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم آبان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
141 - 156
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای ناگویی خلقی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه ی نوجوانان پسر مقطع دوم متوسطه منطقه لوداب تشکیل دادند، که در سال تحصیلی 1400 مشغول به تحصیلی بودند. از بین جامعه آماری 210 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ناگویی خلقی خلقی تورنتو(1986)، طرحواره های ناسازگار یانگ (YSQ) و آسیب به خود – سانسون و همکاران (SHI)استفاده شد. بعد از جمع آوری و استخراج داده ها، نمرات شرکت کنندگان با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند گانه و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های مسیرهای رابطه مستقیم پژوهش نشان داد که بین رفتار خود آسیب رسان با طرحواره های محرومیت هیجانی، رهاشدگی/بی ثباتی، بی اعتمادی/بدرفتاری، انزوای اجتماعی/بیگانگی، نقص/شرم، شکست، وابستگی/ بی کفایتی، آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری، گرفتار/خویشتن تحول نیافته، اطاعت، ایثار، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه، استحقاق/ بزرگ منشی و خویشتن داری/ خودانضباطی همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین بین رفتار خودآسیب رسان با ناگویی خلقی و خرده مقیاس های دشواری در تشخیص احساسات، دشواری توصیف احساسات و تفکر با جهت گیری خارجی همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. نتایج رابطه غیرمستقیم نشان داد که ناگویی خلقی نقش واسطه ای معناداری در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان ایفا می کند.
مقایسه حساسیت اضطرابی، عاطفه منفی و ناگویی خلقی بیماران مبتلا به آسم با افراد عادی در اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه ی حساسیت اضطرابی، عاطفه منفی، ناگویی خلقی و سلامت روان بیماران مبتلا به آسم با افراد عادی در شهر اهواز بود. نمونه ی پژوهش، شامل 152 نفر، 78 بیمار مبتلا به آسم و 74 فرد عادی بود که به عنوان همراه بیمار در مطب حضور داشتند و با تکمیل ASI, TAS-20, PANAS, و SCL-25 در این پژوهش شرکت کردند. طرح تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بود و جهت آزمون فرضیه ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری در سطح معنی داری 05/0P< استفاده شد. یافته ها بیانگر این بود که بیماران مبتلا به آسم از نظر متغیرهای مورد پژوهش با افراد سالم تفاوت معنی داری دارند به طوری که افراد بیمار در مقایسه با افراد عادی، ناگویی خلقی بیشتر، حساسیت اضطرابی بیشتر و عاطفه ی منفی تری نشان می دهند. اما در متغیر سلامت روان بین دو گروه بیمار و عادی تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
رابطه ذهن آگاهی و تمایزیافتگی خود با ویژگی های شخصیت مرزی از طریق نقش واسطه ای ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وجود مشکلات روانی از جمله ویژگیهای شخصیت مرزی می تواند بر رفتار ،شناخت ، ارتباط بین فردی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان تاثیر منفی بگذارد. شناسایی و ارتباط عواملی همچون ذهن آگاهی،تمایز یافتگی خود و ناگویی خلقی با این ویژگیها مهم است.لذا این مطالعه به منظور بررسی رابطه بین ذهن آگاهی ، تمایز یافتگی خود با ویژگیهای شخصیت مرزی از طریق نقش واسطه ای ناگویی خلقی انجام شد. مواد و روش ها: دراین مطالعه همبستگی توصیفی 309 دانشجوی دانشگاه شهید باهنر کرمان (217 دختر و 92 پسر) از طریق روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های پنج عاملی ذهن اگاهی بائر و همکاران، مقیاس تمایز یافتگی خود اسکورون و فریدلندر، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو ، مقیاس شخصیت مرزی لیشنرلینگ پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده-ها با استفاده از نرم افزارآماری و روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل ها نشان دادند که ذهن آگاهی و تمایز یافتگی خود از طریق ناگویی خلقی بر تمامی زیر مقیاس های شخصیت مرزی اثر غیر مستقیم منفی دارند. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که ذهن آگاهی و تمایز یافتگی خود به عنوان مهمترین عاملهای پیش بینی ویژگیهای شخصیت مرزی دانشجویان هستند.
بررسی تأثیر نقاشی درمانی بر ناگویی خلقی و سرکوبگری هیجانی در دانش آموزان دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
205 - 210
حوزه های تخصصی:
رشد هیجانی یکی از موارد مهم و انکار نشدنی در پیشرفت همه جانبه دانش آموزان است که در طی سالیان اخیر مورد توجه اغلب مربیان و مسئولین قرار گرفته است؛ اما با این وجود چندان راهبردهای موثر و کاربردی در جهت ارتقاء این امر ارائه نشده و همچنان با ابهاماتی روبرو است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر نقاشی درمانی بر ناگویی خلقی و سرکوبگری هیجانی در دانش آموزان دختر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه شهر تبریز بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل بود. با توجه به نوع طرح، حجم نمونه 30 نفر انتخاب شدند، 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل بصورت تصادفی گمارش شدند. برنامه نقاشی درمانی طی 8 جلسه و هر جلسه به مدت 45 دقیقه انجام شد. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو و پرسشنامه سرکوبگری هیجانی؛ روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل کوواریانس چندمتغیره بود. نتایج نشان داد نقاشی درمانی بر کاهش میزان سرکوب گری هیجانی دانش آموزان دختر تاثیر معنی داری دارد. همچنین، نتایج نشان داد نقاشی درمانی بر کاهش میزان ناگویی خلقی دانش آموزان دختر تاثیر معنی داری دارد.
نقش ناگویی خلقی و ابراز گری هیجانی در پیش بینی علائم جسمانی سازی در جانبازان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: علائم جسمانی سازی سطوح بالایی از نگرانی، اضطراب و واکنش افراطی در پاسخ به علائم فیزیکی را در افراد ایجاد می کند و گفته می شود که جسمانی سازی می تواند از اختلال در ابراز گری هیجان بوجود آمده باشد. با توجه به اهمیت این امر، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ناگویی خلقی و ابرازگری هیجانی در پیش بینی علائم جسمانی سازی در جانبازان شهر شیراز در سال ۱۳۹۳ انجام گرفت.
انجام گرفت.
روش: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی است. نمونه مورد مطالعه شامل 125 جانباز مرد بود. نمونه ها به روش در دسترس از شهر شیراز در سال ۱۳۹۳ انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس ناگویی خلقی Toronto، پرسشنامه ابرازگری هیجانی Berkeley و خرده مقیاس جسمانی سازی آزمون تجدیدنظر شده فهرست علائم ۹۰ سؤالی (SCL-90 R) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه خطی تحلیل شد.
نتایج: نتایج همبستگی نشان داد علائم جسمانی سازی با دشواری در توصیف احساسات (34/0 r=و 001/0p
بررسی رابطه ناگویی خلقی و هوش هیجانی با بهزیستی روان شناختی در پرستاران بیمارستان یک سازمان نظامی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۸ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
39 - 50
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بهزیستی روان شناختی پرستاران مؤلفه ای مهم در سلامت حرفه ای آنان می باشد و برای مراقبت مؤثر از بیماران ضروری است. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ناگویی خلقی و هوش هیجانی با بهزیستی روان شناختی در پرستاران یکی از بیمارستانهای نیروهای مسلح بود. روش: جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه پرستاران بیمارستان بود. از این تعداد 100 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مقیاس ناگویی خلقی (FTAS-20)، پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (PWBS) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه صورت گرفت. نتایج: یافته ها نشان داد که بین ناگویی خلقی و بهزیستی روان شناختی، رابطه منفی وجود دارد و بین هوش هیجانی و بهزیستی روان شناختی، رابطه مثبت وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ناگویی خلقی و هوش هیجانی، پیش بینی کننده بهزیستی روان شناختی در پرستاران بیمارستان بود (0/05). بحث: می توان نتیجه گرفت که بین ناگویی خلقی و بهزیستی روان شناختی، رابطه منفی و بین هوش هیجانی و بهزیستی روان شناختی، رابطه مثبت وجود دارد. همچنین ناگویی خلقی و هوش هیجانی پیش بینی کننده بهزیستی روان شناختی بود.
نقش شفقت به خود و ناگویی خلقی در پیش بینی حمایت اجتماعی ادراک شده
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی نقش شفقت به خود و ناگویی خلقی در پیش بینی حمایت اجتماعی ادراک شده بود. یک نمونه غیربالینی شامل 181 بزرگسال (138 زن و 52 مرد) از شهر مشهد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی (MSPSS)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود (SCS–SF) و مقیاس ناگویی خلقی تورنتو (FTAS) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام انجام شد. حمایت اجتماعی ادراک شده با شفقت به خود رابطه مثبت و با ناگویی خلقی رابطه منفی داشت. رگرسیون گام به گام بر حسب شفقت به خود و ناگویی خلقی 6/5 درصد از واریانس حمایت اجتماعی ادارک شده را تبیین می کرد. یافته های این پژوهش نشان داد که با افزایش شفقت به خود و کاهش در ناگویی خلقی، میزان حمایت اجتماعی ادراک شده افزایش می یابد. شفقت به خود سهم بیشتری در پیش بینی حمایت اجتماعی ادراک شده دارد. بر این اساس به نظر می رسد افرادی که شفقت بیشتری نسبت به خود دارند و در بروز هیجانات خود به خوبی عمل می کنند، ادراک بالاتری از حمایت های اجتماعی دریافتی خود دارند.
اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری بر آلکسیتایمیا و کاهش پرخاشگری در دانش آموزان مبتلا به اختلال فزون کنشی/بی توجهی ADHD))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر آلکسیتایمیا و کاهش پرخاشگری در دانش آموزان با اختلال فزون کنشی/ بی توجهی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل تمام دانش آموزان با اختلال فزون کنشی/ بی توجهی شهر کرمانشاه بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار این پژوهش شامل پروتکل بازی درمانی شناختی رفتاری، پرسشنامه ی پرخاشگری آیزنک (1975) و پرسشنامه ی آلکسیتایمیا تورنتو (1994) بود. برنامه ی درمانی به مدت 8 جلسه 30- 45 دقیقه ای به صورت دو بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد. یافته های تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه ی بازی درمانی شناختی- رفتاری موجب کاهش مشکلات هیجانی، آلکسیتایمیا و پرخاشگری در کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/ بی توجهی می شود (001/ 0>P). در نهایت انتایج نشان داد که بازی درمانی می تواند به عنوان روشی مناسب در کاهش مشکلات هیجانی و رفتاری کودکان به کار رود.