مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
اتوپیا
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
95 - 130
اندیشیدن درباره سامان مطلوب در اجتماع بشری، از نخستین دغدغه های فیلسوفان بوده است. در یونان باستان و جهان اسلامی، نخستین فیلسوفان، نخستین طراحان آرمان شهر بوده اند. تردید درباره امکان تحقق آرمان شهر، مهم ترین چالش آرمان شهرگرایی است. امروزه برخی فیلسوفان و پژوهشگران اندک غربی تلاش کرده اند تفسیری واقع گرایانه از آرمان شهر ارائه دهند؛ در حالی که تا پایان قرن نوزدهم، از منظری تخیلی به آن نگریسته می شد. چون برخی از تفسیرهای آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی دچار کاستی های جدی است، دسته بندی تفاسیر و گزینش تفسیر صحیح درباره آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی ضرورت می یابد. در این مقاله که به روش تفسیری نگارش شده است، تفاسیر آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی در سه دسته تخیلی، تمثیلی و واقعی تنظیم شده اند. با تکیه بر شواهد آشکار، تفسیر تخیلی و تمثیلی از آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی نادرست است و آرمان شهر حکمای مسلمان از ایستار واقع گرایی برخوردار است. ماهیت حکمت مدنی، ریشه در امور واقعی داشتن آرمان و سازواری نظام مدنی با نظام کیهانی و طبیعی از جمله مهم ترین مبانی واقع گرایانه بودن آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی است
بررسی تطبیقی اشعار ایدئولوژیک احمد شاملو و پل الوآر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
291 - 308
حوزه های تخصصی:
در حوزه ادبیات تطبیقی با بررسی مضامین مشترک در ادبیات ملل مختلف می توان به اشتراکات بی شماری دست یافت که بر تأثیرگذاری متقابل شعرا یا نویسندگان تأکید می کند. زایش هر متن شعری، برخاسته از شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه است که با قلم شاعر متعهد بازگو و منعکس می شود. در این مقاله با تأکید بر مفاهیم پایه مانند صلح، عدالت، آزادی، عشق و آرمان- اتوپیا- بر اساس روش جامعه شناختی و نقد ایدئولوژی به بررسی تطبیقی اشعار ایدئولوژیک دو شاعر بلندآوازه از دو فرهنگ و تمدن متفاوت پل الوآر (1895-1952م) فرانسوی و احمد شاملو ایرانی (1305-1379ش) خواهیم پرداخت. رویکرد مورد نظر برای مقایسه اشعار این دو شاعر بزرگ، رویکرد جامعه شناختی است؛ چراکه این دو شاعر، تا حد زیادی تحت تأثیر زمانه ای بوده اند که در آن می زیسته اند و در آثارشان رویدادهای اجتماعی را منعکس نموده اند. در واقع هدف نقد اجتماعی، مطالعه تأثیرات متقابل ادبیات و جامعه می باشد. افزون بر این، در این مقاله از نقد ایدئولوژی نیز استفاده خواهیم نمود.
پیاده روی زیارت اربعین: از اتوپیا و ایدئولوژی تا هتروتوپیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
55 - 76
حوزه های تخصصی:
پیاده روی زیارت اربعین یکی از پدیده های بزرگی است که در سال های اخیر در جهان شیعی رواج یافته و منجر به تحول گسترده ای در سیاست های آیینی در جامعه ایران شده است. در دهه اخیر شاهد روند بسیار سریع رشد مشارکت مردم در این آیین را شاهد هستیم، به همین سبب، از یکسو توسط حکومت به یکی از نقاط کلیدی نمایش موفقیت ها و مشروعیت آن تبدیل شده و از سوی دیگر از جانب منتقدان به عرصه ای برای نقدهای اقتصاد سیاسی دین در ایران بدل شده است. از این رو چالشی عمیق میان روایت های مختلف در تحلیل و ارزیابی این پدیده در رسانه های علمی و عمومی کشور جاری است.در این مقاله تلاش شده با توجه به تجربه های زیسته و مشارکت در همایش ها و نشست های مختلف درباره این آیین و همچنین بررسی همه مقالات علمی فارسی در این باره و رجوع به سایر منابع مکتوب موجود، به الگوهای اصلی بازنمایی این رویداد آیینی پرداخته شود. برای این کار از مفاهیم اتوپیا، ایدیولوژی و هترتوپیا استفاده شده است.نتایج این پژوهش بر آنست که دو گفتمان اصلی و غالب را می توان مورد بازشناسی قرار داد: گفتمانی که می توان آن را متعلق به جبهه انقلاب و معتقدان به انقلاب اسلامی و حکومت دانست. این گفتمان تلاش کرده در این واقعه، اتوپیاهای و آرمانهای خودش را جستجو کند و در نهایت با نوعی شبیه سازی ضمنی میان آن اتوپیا و مدعیات گفتمان حکومتی در ایران از آن به مثابه ایدیولوژی ای برای مشروعیت بخشی به این نظم سیاسی استفاده کند و نشان بدهد این آیین بزرگ دقیقا در امتداد گفتمان انقلاب اسلامی (یا موازی با آن) است. از سوی دیگر، منتقدان با نگاهی وارونه سعی دارند همه دستکاری های سیاسی در واقعیت ها را در نمونه این آیین نشان بدهند و ناکارآمدی های بنیادین نظم سیاسی را از خلال آن به نقد بکشند. به همین سبب آن را به مثابه هترتوپیایی برای نقد وضع موجود در نظر گرفته اند. هرچند گفتمان های فرعی دیگری نیز می توان در کنار این دو گفتمان اصلی مطرح کرد. اما انها بازنمایی رسانه ای خاصی نداشته اند.
تحلیل تطبیقی عنصر بکرزایی در دو رمان اتوپیایی زنستان و نفرین خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی از مهم ترین حوزه های مطالعات علوم انسانی، از دیرباز مورد توجه پژوهشگران بوده است؛ اما اهمیت آن زمانی که در زمینه های ادبیات زنان مورد استفاده قرار می گیرد، دوچندان می شود. رمان کلاسیک زنستان اثر شارلوت پرکینز گیلمن نخستین اثر پیشگام فمینیستی آمریکایی به شمار می رود. در مقابل رمان ایرانی نفرین خاکستری اثر محب علی نیز شباهتی مضمونی با رمان پرکینز گیلمن دارد. نویسندگان هر دو رمان، سرزمینی آرمانی را از جامعه زنان ترسیم کرده اند؛ درواقع آرمان شهری که ساکنان آن فقط زنان هستند و از طریق بکرزایی، مادربودن برای آنان تحقق پیدا می کند. همین شباهت و تناظر محتوایی و مضمونی از علل انتخاب این دو رمان در حیطه آثار زنان توسط پژوهشگران این جستار بوده است. پژوهشگران با روش تحلیل محتوای کیفی و در چهارچوب مکتب فمینیسم به بررسی و تحلیل آثار انتخابی در حیطه بازنمایی مفهوم بکرزایی از طریق ترسیم آرمان شهر اتوپیایی می پردازند. خوانش تطبیقی دو روایت بر بنیاد مفهوم بکرزایی در دو رمان اتوپیایی زنستان و نفرین خاکستری با استفاده از سه مؤلفه «مردستیزی در ابتدای رمان در تفکر اتوپیایی»، «بکرزایی لازمه تفکر اتوپیایی» و «گذار از تفکر اتوپیایی و عدول از بکرزایی» به استخراج مشابهت ها و موتیف هایی که چگونگی کاربست بکرزایی در دو اثر آمریکایی و ایرانی را نشان می دهد، می پردازد. با وجود مؤلفه های مشترک محتوایی و مضمونی، شرایط مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... میان دو ملت باعث ایجاد تفاوت در نوع نگاه پرکینز گیلمن و محب علی به عنصر بکرزایی در قالب رمان اتوپیایی می شود؛ همان طور که در نگاه عمقی پرکینز گیلمن و نگاه گذرای محب علی در طول رمان قابل مشاهده است.
تأملی در ایده اتوپیاییِ زیارت مروری انتقادی بر کتاب امید در آستانگی: واکاوی انسان شناختی سه زیارت سانتیاگو دِ کامپوستلا، حج و اربعین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
27 - 58
کتاب امید در آستانگی: واکاوی انسان شناختی سه زیارت سانتیاگو دِ کامپوستلا، حج و اربعین از محمد نصراوی (1399)، از معدود آثاری است که کوشیده تا با طرح ایده اتوپیا و مفاهیم و معانی وابسته به آن، با تأکید بر آراء افرادی نظیر وبر، فوکو و از همه بیشتر، ارنست بلوخ، سه زیارت مذکور در عنوان کتاب را با مطالعه ای انسان شناختی، با نگاهی اتوپیایی تحلیل کند. ایده اتوپیایی آنطور که ارنست بلوخ تأکید دارد، بر مفهوم هنوز-نه استوار است که می کوشد قلمرو «نامتناهی» اتوپیا را در مقابل هستی «متناهی» کنونی قرار دهد. آقای نصراوی، این مفهوم را درباره متعلّق زیارات مذکور و در تحلیل اربعین، آن را معادل امام معصوم قرار داده است. در این مقاله با روش تطبیقی، پس از ارائه نقدهای صوری، به لحاظ محتوایی در نقد ایده بلوخ، با تکیه بر حکمت متعالیه و اصول مشهور آن همچون اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری، به این ایده می پردازیم که قلمرو نامتناهی، نه در مقابل واقعیت و هستی، بلکه عینِ آن است. در نتیجه گیری به مخاطرات انحصار هستی به قلمرو حسی-تجربی برای تلقیِ زیارت به مثابه یک حالتِ اتوپیایی اشاره شده است که منجر به نادیده انگاری وجوه متعددِ آن از جمله اخلاقی بودن، شناختی و معرفت بخش بودن، بهره مندی از هستی و واقعیت، قاعده مند بودن و نظایر آنها می شود.
مؤلفه های معناشناختی مفهوم «نوستالژی» در فرهنگ کلامی ایرانیان و روس ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوستالژی پدیده ای نو در زبان شناسی به حساب می آید و از همین روی بسیاری موارد معناشناختی و ساختار زبانی آن هنوز برای زبان شناسان ناشناخته و مبهم است. آنچه روشن است «نوستالژی» بر پایه بار معنایی عاطفی و احساسی انسان نسبت به گذشته شکل می گیرد و به سبب همین بار معناییِ احساسی آن را می توان در ادب فارسی در قالب عرفان و صوفی گری جستجو کرد. جایگاه نوستالژی در روح و جان، دل و قلب انسان است. برابرهای نوستالژی در هر دو زبان فارسی (حسرت و دلتنگی) و روسی (тоска) نمی توانند بطور یکسان مفهوم نوستالژی را منتقل کنند. بنابراین از ابزار تکمیلی بیشتری از طریق وابسته های زبانی و متن برای رساندن این مفهوم استفاده می شود. به نظر می رسد برابرهای زبانی در زبان فارسی از تنوع واژگانی گسترده ای برخوردار است. در فرهنگ کلامی روسی، واژه тоска از دربرگیری گسترده تر معنایی نوستالژی نسبت به «حسرت» در فرهنگ کلامی ایرانیان برخوردار است. مفهوم «دلتنگی برای میهن» در زبان فارسی به کمک ترکیب های «غم غربت» و یا «غم دوری از وطن» بیان می شود. در زبان روسی از گسترنده های فرعی чужая страна (کشور غریب / غربت) و یا чужбина (غربت) برای رساندن این مفهوم استفاده می شود. در پژوهش حاضر از روش تحقیق کتابخانه ای و زبان شناسی توصیفی مقایسه ای بهره گرفته شده است. نتیجه و نوآوری پژوهش حاضر از یک سو به مشخص کردن مؤلفه های معنایی دربرگیرنده نوستالژی مربوط می شود و از سوی دیگر، طبقه بندی فرمول های زبانی نوستالژی را در دو زبان مورد مقایسه مد نظر دارد.