مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
غیریت سازی
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
125 - 152
حوزههای تخصصی:
برجسته سازی و یا پُرسازی ذات و خودمرکزبینی که در زبان عربی با اصطلاح تضخیم الأنا نامیده می شود با مفهوم خودبرتربینی و شیفتگی ارتباط تناتنگی دارد؛ زیرا پرسازی ذات در بالاترین مراحل منجر به خودشیفتگی خواهد شد. این مقاله می خواهد به بررسی و تحلیل این مسأله و نیز محوریت گریزی و ستیهندگی فرهنگی از یک سو و از سوی دیگر به محوریت گرایی و ناسیونالسیم توسط ادیبان و ناقدان در ادبیات عربی به عنوان اقدامی متناقض پرداخته و چالشی را که این مسأله ایجاد می کند، بررسی کند. در این مقاله مشخص خواهد شد که اقدامات برخی ناقدان و نویسندگان عرب موجب از بین رفتن روح میانه روی و ارتباط فرهنگی و در نتیجه غیریت سازی و رخ دادن گفتمان هژمونیک شده است. گفتمان در چنین آثاری بر محور یک دال مرکزی که همان خودبرتر بینی است، قرار دارد. از همین رو کوشش شده است تا روش های غیریت سازی و برجسته کردن ذات توسط ادبیان و ناقدان عرب نشان داده شود. در این تحقیق تلاش شده است تا با توجه به رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ارنستو لاکلائو و شانتال موفه اثبات شود که غیریت سازی و به حاشیه راندن دیگری سرانجام تبدیل به یک بیماری مزمن خواهد شد که فرجام آن پدید آمدن نسلی بحران زده و سرگشته در میان گذشته و اکنون خویش است.
تحلیل گفتمانی فرهنگ سیاسی و اثربخشی آن بر هویت یابی و غیریت سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
475 - 484
حوزههای تخصصی:
گفتمان ها مجموعه ای ازنشانگان می باشند که به دنبال قدرت یابی هستند وعناصر به واسطه نشانه مرکزی به دنبال رسیدن به هژمونی می باشند تا زمانی که مفصل بندی محقق نشود هژمونی نیز تحقق پیدا نمی کند از این روی هر گفتمان و فرهنگ سیاسی در پرتو غیریت سازی و تعریف هویت برای خود به دنبال رسیدن به هژمونی است این فرایند منجر به تنازع و تقابل می شود فرهنگ سیاسی محصول ساخت گفتمانی است خرده فرهنگ های مختلف در یک زنجیره هم ارزی در چارچوب یک فرهنگ سیاسی به جامعیت می رسند و در مقابل غیر خود صف آرایی می کنند از این منظر گفتمان به مثابه ظرف و فرهنگ سیاسی به مثابه یک مظروف عمل می کند که محصول آن تجلی هویت می باشد گفتما ن حاکم و غالب که به هژمونی رسیده است خود مولد فرهنگ سیاسی همجنس خود می باشد که این فرهنگ سیاسی هویت را شکل می دهد و هویت تابع گفتمان هژمون و فرهنگ سیاسی است که در ساخت اجتماعی نهادینه می شود از این روی سازه های فرهنگی و هویتی به عنوان موتور محرکه رفتار یک دولت در سطح داخلی و خارجی محسوب می شود در سطح داخلی و خارجی جهت گیری ها تعریف می شود و این هویت است که ما را به دیگران و دیگران را به ما معرفی می کند بنابراین گفتمان ،فرهنگ سیاسی و هویت در پرتو غیریت سازی کارکردهای خود را انجام می دهند. گفتمان ، فرهنگ سیاسی ، سیاست خارجی ، هویت ،غیریت سازی
قرآن دست مایه ی مساوات یا غیریّت سازی: گفتمان های مدرن جهان اسلام و تفسیر اجتماعی آیه ی 13 سوره حجرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه سیزدهم سوره حجرات مهمترین آموزه اسلامی در نفی نژادپرستی، بازنمایی یگانگی هستی انسان ها و به رسمیت شناختن پرهیزگاری به عنوان تنها شاخص فضیلت انسان ها بر یکدیگر است. در واقع گرچه این آیه مهمترین آموزه اسلامی در زمین یکانگی هستی بشری و نفی هر نوع نژادپرستی و شاخص های غیراخلاقی برای برتری انسان ها بر یکدیگر است؛ اما همین آیه دستمایه تلاش گفتمان ها و جریان های مختلف در جهان اسلام برای غیریت سازی قرار گرفته است. این پژوهش با بررسی سیر تطور آراء مفسران اسلامی درباره این آیه، تلاش خواهد کرد نشان دهد چگونه درک از این آیه با گذار به دوره مدرن تغییر یافته است و گفتمان های مدرن در جهان اسلام بر تفسیر این آیه اثرگذار بوده اند. در تفاسیری که از این آیه ارائه شده است، در مجموع می توان ردپای چهار گفتمان فکری اجتماعی در جهان اسلام را یافت: ملی گرایی ایرانی شیعی، ملی گرایی عربی سنی، پان اسلامیسم و غرب ستیزی و ساینتیسم و مدرنیسم غربی. با اینکه همه این گفتمان ها در نفی نژادپرستی هم نوا هستند، اما عملا این آیه را دستمایه ای برای غیریت سازی علیه یکدیگر به شکل آشکارا یا پنهان به خصوص براساس «ملی گرایی» قرار داده اند.
تحلیل گفتمان بیلبوردهای شهر تهران: «غیریت سازی» در پیام های فرهنگی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۶۶
133 - 166
حوزههای تخصصی:
این نوشتار درصدد «تحلیل گفتمان پیام های فرهنگی و سیاسی شهرداری تهران» بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موفه است که از سال 1385 تا 1395 بر روی بیلبوردهای شهر تهران انتشار یافته اند، تا از این طریق بتوان به این پرسش ها پاسخ داد که این نهاد دال های مرکزی و شناور گفتمان خود را چگونه مفصل بندی کرده است؟ و آیا غیریت سازی و طرد گفتمان رقیب را مدنظر داشته است؟ محقق با انتخاب هدفمند 25 نمونه طرح گرافیکی و بررسی دلالت های معنایی و ساختار گفتمانی هریک از آن ها، منطبق بر مفاهیم و مؤلفه های نظریه گفتمان، به اشباع نظری رسید. نتایج و برون داد این پژوهش بیانگر آن است که دال مرکزی «ولایت مداری» در محور و کانون گفتمان این نهاد قرار گرفته است. دال های شناور «مدیریت جهادی»، «روحانیت» و «تهاجم فرهنگی»، با پیوند به پیرامون و حول کانون مرکزی، مفصل بندی گفتمان شهرداری تهران با خاستگاه گفتمان «اصول گرایی» را تشکیل داده اند. زنجیره هم ارزی با کنشگران سیاسی و اجتماعی منتقد دولت شکل نگرفت و اما نهایتاً غیریت سازی و به هم ریختن مفصل بندی گفتمان رقیب بر اساس منطق تفاوت حاصل نشد که آن را می توان در عدم موفقیت در کارزار انتخاباتی 1396 مشاهده کرد.
تحلیل غیریت سازی در گفتمانِ زبان حماسی و نقش آن در هم بستگی ملّی(نمونه مورد بررسی: بانوگشسب نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
235 - 256
حوزههای تخصصی:
حماسه ها، با تکیه و تأکیدی که بر زبان، تاریخ، پیشینه فرهنگی و مرزهای جغرافیایی یک ملّت دارند، بیش از دیگر گونه های ادبی، با هویّت ملّی و هم بستگی و وفاق جمعی در پیوند هستند. آن چه موجب چنین هویّت سازی و وفاق هژمونیکی در حماسه ها می گردد ، کاربستِ زبان به گونه ای ویژه است؛ این بدان معناست که شاعر حماسه سرا در زبان حماسی، با تکیه بر غیریت سازی، از گفتمانی پویا بهره می برد و بدین گونه، برتری سیاسی اجتماعی مورد نظر خویش را ایجاد می کند. در پژوهش پیش روی، با روی کرد تحلیلی توصیفی به بررسی بانوگشسب نامه می پردازیم و هم زمان به ارائه نمونه هایی از منطق هم ارزی و منطق تفاوت در این اثر حماسی خواهیم پرداخت؛ مقولاتی که در نهایت، غیریت سازی را محقق می نمایند. ضمن بررسی بانوگشسب نامه با این روش به این نتیجه می رسیم که برایندِ این غیریت سازی حاکم بر گفتمان زبان حماسی، پررنگ شدن مرزهای فرهنگی و برجسته سازی هویّت ایرانی است؛ مقوله مفهومی که درک و بازشناختِ آن در دوره تقابل فرهنگی و سیاسی قدرت ها در راستای احیای هویّت ملّی و دست یابی به سعادت جمعیِ یک ملّت، ضروری است.
تحلیل و بررسی غیریت سازی در اشعار فدوی طوقان و سپیده کاشانی از دیدگاه نظریۀ گفتمان لاکلائو و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با روش تحلیلی، به بررسی تطبیقی اشعار سپیده کاشانی، شاعر پایداری ایران و فدوی طوقان، شاعر پایداری فلسطین از دیدگاه نظریه تحلیل گفتمانی لاکلائو و موفه می پردازد. شعر پایداری در دهه های اخیر خصوصاً در ایران و فلسطین مورد توجه ویژه واقع شده و رشد کمّی و کیفی قابل ملاحظه ای داشته است. این نوع شعر به دلیل تقابل با جبهه دشمن، تصویری دقیق از دیگری به نمایش می گذارد و مرز خود با دیگری را پررنگ می سازد. نمایش خود و دیگری که عاملی مؤثر در تعریف هویت ملّی است، در اشعار کاشانی و طوقان قابل تأمل است. این پژوهش بر اساس نظریه گفتمان لاکلائو و موفه به این سؤال اصلی پاسخ می دهد که در شعر کاشانی در مجموعه شعر «پروانه های شب» و شعر طوقان در مجموعه «تموز والشیء الآخر»، تاریکی و روشنایی چه نقشی در مرزبندی با دیگری دارد؟ و به این نتیجه می رسد که در شعر مقاومت ایران و فلسطین، اشتراکات مفهومی مرتبط با نور و ظلمت با روش های مختلف ادبی در قالب برجسته سازی، حاشیه رانی و مانند آن نمود یافته و توانسته مرز خود با دیگری را به مخاطب اشعار نشان دهد و از این طریق به تشویق آنان به مبارزه یا دفاع از خود بپردازد.