این مقاله با روش تحلیلی، به بررسی تطبیقی اشعار سپیده کاشانی، شاعر پایداری ایران و فدوی طوقان، شاعر پایداری فلسطین از دیدگاه نظریه تحلیل گفتمانی لاکلائو و موفه می پردازد. شعر پایداری در دهه های اخیر خصوصاً در ایران و فلسطین مورد توجه ویژه واقع شده و رشد کمّی و کیفی قابل ملاحظه ای داشته است. این نوع شعر به دلیل تقابل با جبهه دشمن، تصویری دقیق از دیگری به نمایش می گذارد و مرز خود با دیگری را پررنگ می سازد. نمایش خود و دیگری که عاملی مؤثر در تعریف هویت ملّی است، در اشعار کاشانی و طوقان قابل تأمل است. این پژوهش بر اساس نظریه گفتمان لاکلائو و موفه به این سؤال اصلی پاسخ می دهد که در شعر کاشانی در مجموعه شعر «پروانه های شب» و شعر طوقان در مجموعه «تموز والشیء الآخر»، تاریکی و روشنایی چه نقشی در مرزبندی با دیگری دارد؟ و به این نتیجه می رسد که در شعر مقاومت ایران و فلسطین، اشتراکات مفهومی مرتبط با نور و ظلمت با روش های مختلف ادبی در قالب برجسته سازی، حاشیه رانی و مانند آن نمود یافته و توانسته مرز خود با دیگری را به مخاطب اشعار نشان دهد و از این طریق به تشویق آنان به مبارزه یا دفاع از خود بپردازد.