مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
کودک
پاسخگویی به نیاز کودک جهت تحرک و بازی هم از بعد ارتقا سلامت روانی و جسمی و هم به عنوان پاسخ به نیاز یکی از ساکنین آپارتمان مسکونی موضوعی حائز اهمیت است. اما باتوجه به محدودیت های موجود در ساخت مجتمع های مسکونی؛ در بسیاری از خانه ها فضای باز (حیاط) که پیش ازاین مناسب ترین فضای خصوصی جهت پاسخگویی به این نیاز زیستی کودک (تحرک) بوده است حذف و نهایتاً فضای نیمه باز کوچک (تراس) جایگزین آن شد. هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار در طراحی کالبد آپارتمان مسکونی در ارتقا کیفیت فضا جهت پاسخگویی به تحرک کودک است. این پژوهش بر اساس روش کمی (با کمک ابزار پرسش نامه محقق ساخت) انجام شده است. جمع آوری داده ها با ارائه پرسش نامه به ساکنین مجتمع مسکونی هرمزان در تهران صورت پذیرفته و داده های به دست آمده به وسیله نرم افزار Spss-26 و استفاده از تحلیل عاملی، آزمون فریدمن، آزمون همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج استخراج و ارائه گردیده است. بر اساس تحلیل یافته های پژوهش، استفاده از فضای باز (حیاط در ارتفاع) یا نیمه باز (تراس)، فضای سبز، انعطاف پذیری در مبلمان و کالبد آپارتمان و استفاده از نور طبیعی مهم ترین مؤلفه هایی است که بایستی به عنوان معیارهای طراحی کالبد آپارتمان مسکونی جهت پاسخ به نیاز کودک برای تحرک مدنظر قرار گیرد.
مطالعه تطبیقی اسناد، قوانین و مقررات مرتبط با حضور کودک در فضای مجازی در ایران، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
فضای مجازی در سال های گذشته، به سمت استفاده هرچه بیشتر کودکان از آن حرکت کرده است، تا جایی که به نظر می رسد با شیوع بیماری کرونا در جهان، رابطه کودکان و فضای مجازی، از اساس، دستخوش تغییرات جدی و بنیادین شده است و شبکه های اجتماعی – برخلاف گذشته- تا حد زیادی به محل حضور کودکان تبدیل شده اند، به گونه ای که فضای مجازی و رسانه های اجتماعی، به ابزاری مهم برای آموزش کودکان بدل شده و ابزارها و دسترسی های اتصال به اینترنت، بیش از گذشته –البته بدون استقرار زیرساخت های فنی، حقوقی، فرهنگی و اجتماعی لازم- برای حضور و استفاده کودکان فراهم شده است. از این رو، برای حضور گسترده و ایمن کودکان در فضای مجازی، سیاست گذاری، تنظیم گری و قانون گذاری همگرا در بخش های مختلف، ضروری است. این مقاله درصدد است مضامین اصلی این حوزه را به صورتی جامع و مانع، معرفی کند. در پژوهش پشتیبان این مقاله، با هدف دستیابی به اصول اساسی نظام حقوقی فضای مجازی برای کودک، دو مسیر موازی طراحی شد؛ ابتدا با مشارکت 20 تن از خبرگان و فعالان فضای مجازی- اعم از اساتید دانشگاه، پژوهشگران و صاحبان کسب وکارهای مجازی در حوزه کودک- از طریق روش دلفی، الزامات سیاستی اساسی فضای مجازی مخصوص کودکان را در محیط فعلی ایران، شناسایی کردیم و پس از آن، با بررسی اسنادی و تحلیل مضمون اسناد سیاستی مرتبط با حضور کودک در فضای مجازی در ایران، آمریکا و اتحادیه اروپا و مطالعه تطبیقی آنها، مبانی سیاستی قوانین وضع شده موجود، به دقت احصا شد. در نهایت، مضامین موجود در اسناد سیاستی فعلی با الزامات هفده گانه کشف شده از خروجی دلفی، مقایسه شد و نقاط مورد تأکید و موارد فراموش شده در حوزه سیاستگذاری در این حوزه به دست آمد.
بازشناسی الگوی بومی آموزش تربیت جنسی ازطریق رسانه با توجه به ویژگی های فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
259 - 283
با توجه به اهمیت تربیت جنسی در توانمندسازی و آگاه سازی کودکان، والدین به عنوان تسهیلگر نیازمند دریافت اطلاعات صحیح و متناسب با ویژگی های فرهنگی جامعه هستند. هدف این پژوهش دستیابی به الگوی بومی تربیت جنسی ازطریق رسانه برای آموزش، آگاه سازی و توانمندسازی والدین است؛ به طوری که ویژگی های فرم و محتوای تربیت جنسی رسانه ای شناسایی شوند. رویکرد پژوهش، کیفی است و از نظریه زمینه ای استفاده می کند. داده های حاصل از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 13 نفر از صاحب نظران و دست اندرکاران آموزش تربیت جنسی در رسانه به روش تحلیل خرد شامل کدگذاری باز و محوری تحلیل، و 646 برچسب مفهومی یا کدباز استخراج می شوند. این یافته ها بر اساس پرسش ها و اهداف پژوهش طبقه بندی و در مقوله ها و زیرمقوله ها جای گذاری می شوند. محاسبه ضریب کاپای کوهن (0.6) حاکی از پایایی قابل قبول داده هاست. نتایج نشان می دهند که وضعیت آموزش تربیت جنسی در رسانه های داخلی نیازمند توجه است. استفاده از قالب های رسانه ای مختلف با ارجحیت تلویزیون و پیام رسان های موبایلی، آموزش غیرمستقیم و متناسب سازی فرم ارائه اطلاعات با گروه های مختلف مخاطبان به عنوان ویژگی های فرمی در تربیت جنسی از طریق رسانه شناسایی می شوند. به لحاظ محتوایی نیز، متناسب بودن با فرهنگ و عرف جامعه، اتخاذ نگاه علمی به موضوع، لزوم آموزش خودمراقبتی و بدن آگاهی، پرهیز از افراط و تفریط و آموزش تدریجی واجد اهمیت معرفی می شوند. همچین نتایج نشان می دهند که برای توانمندسازی کودکان آموزش بهنگام، آموزش نقش های جنسیتی و ارائه الگوهای مناسب لازم هستند. در پایان براساس تحلیل داده ها «الگوی ارتباطی برنامه های آموزش تربیت جنسی در رسانه» ترسیم می شود.
مؤلفه های دراماتیک افسانه های عامیانه در قالب فیلمنامه ی تلویزیونی کودک (با مطالعه ی افسانه هزار و یک شب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
201 - 223
امروزه سینما و تلویزیون موثرترین وسیله بیان تصویری است که بیش از سایر هنرها توانسته است تخیل مخاطب کودک را در دست گیرد .همچنین بازآفرینیِ منابع فولکلوریک که از لحاظ ساختاری و محتوایی با ویژگی های کودکان مطابق هستند، رشد «ادبیات عامیانه» و «ادبیات دراماتیک» را همزمان تأمین می کند. فیلمنامه نویسی که از افسانه ها سود می برد؛ ظرفیت های نمایشی فیلم را بررسی می کند و با «تشخیص» این ظرفیت ها، عناصری را «حذف»، «اضافه» و «تلفیق» می کند تا انتقال از ادبیات به درام صورت پذیرد. می دانیم که ادبیات نمایشی نوعی از هنر است که در آن هنرمند با استفاده از حرکات و اجرای خود به بیان آن می پردازد و از آن به عنوان دیالوگ در اجرا بهره می گیرد. این نوع از ادبیات در واقع از زمان یونان باستان مورد استفاده قرار می گرفت که به تدریج گسترش پیدا کرد . این مقاله، می کوشد که با معرفی این عناصر در فیلمنامه و تطابق چارچوب افسانه های عامیانه (با تأکید بر افسانه ی هزار و یک شب) با ساختار فیلمنامه، به چگونگی پرداختِ اثری نمایشی با مخاطب کودک بپردازد. در این رابطه، نظریه ها ی دِرام ارسطویی و ساختارشناسی پِراپ مورد مطالعه قرار گرفته و با تحلیلِ ارتباط بین افسانه ، فیلمنامه و مخاطب، و با ارائه ی نمونه ی موردیِ افسانه ی هزار و یک شب، تلاش شده تا الگویی منطقی از روندِ فیلمنامه ی کودک ارائه شود.
طراحی مداخله چندوجهی و ارزیابی اثربخشی آن در کاهش اضطراب کودکان
زمینه و هدف: اضطراب یکی ازشایع ترین اختلالات درون نمود دوران کودکی است و می تواند زمینه ای برای رشد و تداوم اضطراب و سایر مشکلات سلامت روان در مراحل دیگر زندگی گردد. لذا شناسایی و درمان کودکان مضطرب بسیار حایز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف طراحی یک مداخله چندوجهی و ارزیابی اثربخشی آن در کاهش اضطراب کودکان ، اجرا گردید. روش پژوهش: پژوهش حاضر دارای دو بخش کیفی و کمی می باشد. در بخش کیفی به منظور طراحی مداخله چند وجهی، از روش تحلیل مضامین، اساس محتوای مداخله چندوجهی شناسایی و طراحی گردید و روایی آن مورد تأیید قرار گرفت. در مرحله کمی پژوهش اثربخشی مداخله چندوجهی در کاهش اضطراب کودکان مورد ارزیابی قرار گرفت. روش پژوهش این بخش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان 8-12سال مبتلا به اختلالات اضطرابی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر رشت و مادران آنها بود که به صورت تصادفی 40 کودک و مادران آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب و در دو گروه آزمایش (10 دختر، 10 پسر و مادران آنها) و گروه گواه (10 دختر، 10 پسر و مادران آنها) جای دهی شدند. گروه آزمایش تحت درمان مداخله چندوجهی به مدت 24 جلسه (16 جلسه کودک، 8 جلسه مادر) 90 دقیقه ای قرار گرفت و گروه گواه در فهرست انتظار ماند و تا زمان پس آزمون هیچ مداخله روان شناختی دریافت نکرد. سپس برای هر دو گروه پس آزمون اجرا گردید و بعد از 4 ماه پیگیری انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ارتقا یافته اضطراب کودکان اسپنس نسخه کوتاه (2018)، استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها در این بخش به روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. . یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین گروه های آزمایش و گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری در اضطراب تفاوت وجود دارد (05/0> P ). به عبارتی برنامه مداخله چندوجهی موجب کاهش اضطراب در کودکان مضطرب گردید و این کاهش در دوره پیگیری هم ادامه داشت . نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخله چندوجهی با درنظرگرفتن ابعاد مختلف کودک مداخله کارآمدی جهت کاهش اضطراب کودک می باشد.
درک کودکان از کلیشه های جنسیتی (تحلیل نقاشی کودکان 6 تا 12 ساله شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
100 - 117
کلیشه ها و تصورات قالب جنسیتی، اعتقادات و باورهای فرهنگی جامعه را درباره آنچه باید نقش های جنسیتی باشند، بازتاب می کنند. نوشتار حاضر با هدف بررسی چگونگی درک کودکان (در گروه سنی شش تا دوازده سال) از کلیشه های جنسیتی انجام شده است و رابطه این کلیشه های جنسیتی با جنس، سن، تحصیلات و شغل والدین مورد تحلیل قرار گرفته است. بدین منظور، 236 کودک از بین دانش آموزان پیش دبستانی و دبستان های شهر مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این کار پژوهشی از ابزار نقاشی با موضوع ترسیم مشاغل آتش نشان، پرستار، پلیس، آشپز و خلبان (که بطور کلیشه ای به جنسیت خاصی نسبت داده می شوند)، استفاده شده است. نتایج نشان دادند که بین کلیشه های جنسیتی در ترسیم مشاغل، در دو گروه دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین مشخص شد هر جنس، شغلی را که به آن جنس نسبت داده می شود را کلیشه ای تر ترسیم نموده است. بر حسب سن، کودکان کمتر از 8 سال در انتخاب جنسیت مشاغل کلیشه ای تر عمل کردند که این تفاوت سنی در سطح اطمینان 95 درصد معنادار می باشد. همچنین نتایج بدست آمده نشان داد کلیشه های جنسیتی در ترسیم مشاغل، برحسب تحصیلات پدر تفاوت معناداری دارد. در نهایت، نتایج پژوهش بر مبنای نظریه طرحواره جنسیتی بم و اکتسابی بودن کلیشه ها، تأیید می کند که می توان با استفاده از مجراهای تأثیرگذار بر فرایند اجتماعی شدن و یادگیری در کودکان این کلیشه ها را کمرنگ تر کرد.
بررسی حدود و ثغور تنبیه ، تعزیر و تأدیب کودک در فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال هفتم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۲۴
67 - 98
فقه امامیه تنبیه کودک را به طورکلی ممنوع نکرده است. بلکه با توجه به شرایطی خاص، ممنوعیت آن را برداشته است. البته عنوان اولیه در تنبیه کودک حرمت است و تنها در شرایطی خاص استثناء می پذیرد. موارد استثناء تنبیه کودک تحت دو عنوان کلیِ؛ تعزیر و تأدیب می باشد. هر چند بیشترِ قریب به اتفاق فقها در تنبیه بدنی کودک این دو عنوان را تفکیک نکرده اند اما از آنجا که در برخی موارد خاص به آن اشاره نموده اند تفکیک این دو عنوان ضروری به نظر می رسد زیرا موارد، حکم، شرایط و بسیاری از لوازم این دو عنوان با هم متفاوت است و ثمرات عملی قابل توجهی در تفکیک این دو عنوان وجود دارد. علاوه بر این از آنجایی که فقها به طور مفصّل این بحث را مطرح نکرده اند بسیاری از ضوابط و شرایط تنبیه بدنی کودک از جمله موارد، کیفیت، مرحله، افراد تنبیه کننده و مانند آن در کتب فقهی بررسی نشده است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی مشروعیت عبادات کودکان از دیدگاه فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال هفتم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۲۴
119 - 140
بحث مشروعیت عبادات اطفال یکی از سؤالات مهم در مباحث فقهی بوده و فقهای عالیقدر شیعه درباره آن آرای متفاوتی ابراز کرده اند. از آنجا که کودکان همچون زمین حاصل خیزی هستند که تربیت صحیح آنها موجب سعادت و تربیت ناصحیح موجب شقاوت خواهد بود، لازم است تا والدین با توجه به آموزه های دینی به تربیت آنها توجه نموده و همت گمارند. یکی از آموزه های شرعی درباره کودکان آشنا کردن و وادار نمودن آنها به عبادات و مخصوصاً نماز است و مسلماً پاسخ به این سؤال که آیا این عبادات مشروعیت دارد یا خیر می تواند تأثیر بسزایی در انگیزه کودک در انجام عبادات و نیز ارائه چهره فقهی مناسب در این مسأله داشته باشد. در این مقاله اثبات کرده ایم که عبادات کودکان دارای امر شرعی بوده و مشروعیت و استحباب شرعی دارد. در این رابطه به دلیل هایی همچون عمومیت ادلّه تکالیف، عمومات و اطلاقات غیرتکلیفی که دلالت بر تشویق و کسب ثواب دارند، آیاتی از قرآن که دلالت بر عدم تضییع پاداش کسانی که عمل خوبی را انجام دهند، مؤثر بودن عبادات طفل به مانند برخی فعالیت های حقوقی او، روایاتی که مستقیماً کودک را امر به عبادت کرده و یا مشروعیت عبادت او را پذیرفته است و نیز دلیل عقل و قاعده لطف استناد شده است. بنابراین وجوب عبادات در حق کودک از باب امتنان از کودک برداشته شده و مشروط به بلوغ گردیده است اما استحباب و مشروعیت آنها باقی است.
تعیین مصالح و مبانی نوعیه کودک از منظر فقه امامیه
منبع:
عرشیان فارس سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
3-14
اصل عدم ولایت در فقه امامیه یکی از اصول مهم و اساسی است که ولایت هر انسانی بر دیگری را نفی می کند. در این میان ولایت بر صغیر از استثنائات این اصل است که نظر به شرایط خاص کودک مطرح شده است. با این حال عنصر مصلحت به عنوان امر محدود و مقیدکننده ولایت و تصدی امور کودک ضروری است. مصلحت طفل را از نظر عمومیت داشتن یا شخصی بودن می توان به نوعیه و شخصیه تقسیم کرد. در متون فقهی مصلحت شخصیه مورد توجه است، درحالی که مصالح نوعیه از منابع فقهی قابل استنباط می باشند. تعیین این معیارهای نوعیه با توجه به مراحل زندگی انسان و دوره های مختلف رشدی و غایت کودک در هر دوره قابل تبیین است. امری که می تواند سرپرستان و قضات را در تصمیم گیری در مورد طفل و ارزیابی این تصمیمات یاریگر باشد.
حقوق کودک، قواعد اسلامی فرزندپروری دیجیتال و ضمانت اجرای آن در قوانین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۷
83 - 107
استیفای حق های کودکان و پیشگیری از نقض آنها یکی از موضوعات مهم در حوزه ی فضای مجازی است که فرزندپروری دیجیتال می تواند نقش مؤثری در آن داشته باشد. فرزندپروری دیجیتال ناظر به اصول و قواعد خاصی است که خود را با پیشرفت فناوری های گوناگون هماهنگ کرده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ گویی به این سؤال است که حق های کودک در فرزندپروری دیجیتال و راهکارهای حفظ این حقوق شامل چه مواردی است؟ مصادیق حق های کودک در ارتباط با فرزندپروری دیجیتال شامل حق های دیجیتال، حق آموزش، حق بر هویت، حق آگاهی و دانستن، حق بازی و گذراندن اوقات فراغت، حق سلامت، حق آزادی و حق امنیت است. اصول و قواعد اسلامی فرزندپروری دیجیتال برای تحقق حق های کودک می تواند اصل همراهی و هم نشینی با کودکان، اصل توانمندسازی برای زندگی حال و آینده، اصل کسب آمادگی و دانش پیش از ورود به فضای مجازی، اصل تقدم عمل و کردار بر توصیه های زبانی، اصل کاهش هزینه ی فرزندپروری و استفاده از فرصت ها، اصل فرزندپروری همه جانبه و اصل امربه معروف و نهی از منکر را در بربگیرد که راهنمای والدین برای انجام تکالیف در حوزه ی استیفای حق های کودکان در عصر دیجیتال هستند. تعیین محتوای تکلیف اخلاقی فرزندپروری و فرزندپروری دیجیتال بر عهده ی والدین است، اما قانون گذار نیز تلاش کرده است تا انجام این تکلیف را از سوی والدین و سرپرستان کودک را تضمین کند.
ارتباط معنوی مادر با خدا و تأثیر آن در تربیت دینی کودک
مادر در تربیت دینی فرزندان، نقش عمیق و مهمی دارد. مادر است که در لحظه لحظه زندگی فرزند همراه اوست و به او می آموزد که چگونه بیندیشد و دربرابر امور مختلف چه رفتاری داشته باشد. در تربیت دینی نیز این مادر است که فرزند را با خدا آشنا کرده و ایمان به او را در زندگی فرزند خود جاری و ساری می کند. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به این سؤال پاسخ می دهد که ارتباط معنوی مادر با خدا چه تأثیری در تربیت دینی فرزند دارد. یافته های پژوهش حاضر نشان از تأثیر بیشتر نقش وراثتی مادر نسبت به پدر دارد. براین اساس اصل خودسازی، خدامحوری و ارتباط مادر با خدا در دوره قبل از تولد، بعد از تولد، در دوره شیردهی و... مهم بوده و لازم است مادر برنامه ریزی مناسبی برای تربیت صحیح فرزند خود داشته باشد.
احکام فراساحتی تربیت کودک در فقه
دین اسلام، تربیت را بعنوان وظیفه شرعی والدین در قبال فرزندان معرفی کرده و برای این دستورات دینی و احکام فقهی هم قرار داده تا والدین بتوانند خودشان را در آن چارچوب قرار داده یک فرزند نیک و صالح تربیت کنند. و از آنجا که علم فقه در موارد دیگر بیان کننده ی وظیفه مکلفان در قالب های «واجب»، «حرام»، «مستحب»، «مکروه» و «مباح» است، وظیفه والدین را هم در همین قالب ها بیان می کند. هدف از این پژوهش بررسی احکامی که در تربیت فرزند خیلی تأثیر گذار است، می باشد. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد با رعایت این احکام بچه ای که در جامعه قدم می نهاند یک بچه تربیت شده طبق قوانین اسلامی است که برای رسیدن به هدف نهایی که هموار کردن زمینه برای تشکیل حکومت جهانی است مؤثر خواهد بود. این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی و در محدوده فقه و با استفاده از منابع اختصاصی تدوین شده است.
نوآوری در تحلیل رفتار متقابل کلید بهبود روابط بین فردی(NTA)
در این مقاله به تعریف و صورتبندی دوباره ای از الگوهای کودک، بالغ و والد در نظریه اریک برن با عنوان TA پرداخته شده و آن را NTA نامگذاری نموده ایم. در این ساختار بعد کودک به عنوان منبع انرژی روانی و عامل شادی بخش شخصیت در نظر گرفته شده است و از سوی دیگر کاستی که بر این بعد مفروض است عبارت است از عدم مسئولیت پذیری. بعد والد بعد مدیریتی شخصیت فرد محسوب می شود، این بعد از شخصیت خیرخواه و دلسوز است و در مقابل انتظار دارد دستوراتش بدون چون و چرا اجرا شود. نکته قابل اهمیت در بعد بالغ سطوح بالای برخورد منطقی و مسئولیت پذیری است که به همراه درنظر گرفتن حق آزادی و انتخاب برای خود و نیز برای دیگران باعث می شود شخص بتواند تعامل سازنده ای را میان سه جزء شخصیت ایجاد نماید. در مجموع تعامل سازنده میان هر سه بعد از شخصیت برای تحقق یک شخصیت سالم، لازم فرض شده است اما به شرط آن که خروجی تعاملی شخصیت پس از هماهنگی با دو بعد دیگر از طریق بالغ باشد. یعنی حق آزادی و انتخاب را برای خود و دیگران در نظر بگیرد و مسئولیت عواقب اعمال خویش را پذیرا باشد.
حمایت های حقوق بشری از کودکان قربانی کار با رویکردی بر نظام جامع تأمین اجتماعی
قربانی شدن می تواند سلامت جسمی و روانی کودک را در معرض مخاطره قرار دهد. در این بین برخی از گروه های آسیب پذیر بیش از دیگران در معرض خطر قربانی شدن و آسیب های ناشی از آن قرار می گیرند. کودکان کار به خاطر وضعیت و نیازهای خاص خود مثل کم سن و سال بودن، انجام کار اجباری، فقر، نیاز به توجه و محبت در این سنین و نظایر آن از یک سو؛ و از سوی دیگر همنشینی با همسالان کژرو بیش از دیگران نیاز به محیطی امن برای رشد و شکوفایی دارند. یکی از مهمترین جنبه های حمایتی از کودکان کار قربانی حمایت هایی در قالب تأمین اجتماعی و پزشکی است. این گونه حمایت ها در کشورهای واجد دولت رفاه و تأمین اجتماعی در سطوح حداقلی به صورت امری رایج و عادی درآمده است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که آیا حمایت های انجام شدن از کودکان در بزه دیده یا در معرض بزه دیده گی در سطح بین الملل کافی است و با استانداردهای یک زندگی حداقلی تناسب دارد یا خیر؟ به نظر می رسد حمایت های لازم از سطح گذار از ضروریات به سوی داشتن استاندادرهای مطلوب قابل قبول بوده است. هدف از انجام این پژوهش نیز تبیین این استانداردها و نواقص موجود می باشد. در این مقاله پس از تبیین و شناخت قربانیان، حقوق آنان را به لحاظ پزشکی در حد استانداردهای حقوق بشری مورد تحلیل قرار گرفته است. روش پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی است.
نقد و تحلیل سریال امپراطوری بادها از منظر نظریه ی روان کاوی ژاک لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
ارتباط و نقش مادر و کودک و هویت یابی او همواره ذهن پژوهشگران را به خود جلب نموده است. ژاک لاکان، روانکاو مشهور فرانسوی نیز در این خصوص، الگویی سه گانه را مطرح کرده است. این الگو که به نظم های سه گانه معروفند، عبارتند از؛ « نظم خیالی»، « نظم نمادین»، و « نظم واقع». با تجزیه و تحلیل این نظم های سه گانه که به عقیده ی لاکان به شکل گیری ضمیر نا خودآگاه می انجامد، می توان کنش و واکنش شخصیت ها را به خوبی تفسیر کرد. او همچنین معتقد است، که شکل گیری این سه نظم در ضمیر نا خودآگاه، متأثر از نقش «دیگری» در تکامل ذهنی انسان است. سریال امپراطوری بادها ، شخصیتی را به تصویر می کشد که به گونه ای متفاوت این سه دوران را تجربه می کند، تا سرزمینی را بسازد که اکنون با نام کره از آن یاد می شود. در این مقاله، سعی بر آن است تا ضمن تحلیل این نظم های سه گانه و همچنین مفهوم «دیگری» در شکل گیری این نظم ها و تأثیر آن بر شخصیت اصلی داستان، نشان دهد که چگونه فضای مرد سالارانه ی این سریال مغلوب تحقق آرزوی مادر برای فرزند می گردد.
دارالتأدیب های تهران عصر پهلوی و بررسی وضعیت کودکان ساکن آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «کودکی» ازجمله مفاهیم نسبتاً مغفول در علم تاریخ است و حوزه «مجازات کودکان» بیش از «کودکی» مورد بی مهری واقع شده است. در حقوق کیفری مدرن، کودکان بزهکار واجد حقوقی انکارناپذیر همچون زیست در مکانی مجزا از زندانیان بالغ شدند. در مقاله حاضر تکوین اندیشه های نوین در خصوص مجازات کودکان مطمح نظر است و سؤال اصلی از این قرار است که چرا باوجود تکوین و تأسیس «دارالتأدیب» های تهران بازهم به طور مکرر شاهد نادیده گرفتن حقوق اولیه آن ها هستیم؟ فرضیه تحقیق کنونی متضمن این ایده است که علت عمده رفتارهای خشونت آمیز و تجاوزکارانه نسبت به کودکان، قرارگیری دارالتأدیب های تهران در محوطه زندان اصلی پایتخت یعنی زندان قصر بوده است و به نظر می رسد نزدیکی و مجاورت این دو نهاد یکی از علل اصلی تجاوز به حقوق کودکان بوده است. یکی از دستاوردهای مهم پژوهش حاضر برای دست اندرکاران دارالتأدیب ها یا کانون های اصلاح و تربیت کنونی این است که نزدیکی مکان زندان افراد بالغ با دارالتأدیب ها یکی از علل عمده آزار و اذیت کودکان توسط زندانیان بزرگسال بوده است و حتی الامکان باید مکان دارالتأدیب ها به دوراز زندان ها باشد.
کودکی در ادیان: تحلیل کودکی در مسیحیت و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال مطالعه و شناسایی مفهوم کودکی در ادیان، با تمرکز بر مسیحیت و اسلام است. در این راه، با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته است. کودکی در مسیحیت پیرو گناه نخستین، ذاتاً شرّ پنداشته می شود. زیرا طغیان گر از امر الهی و گرایش به بدی دارد. پیرو این موضوع باید با تعمید گناه نخستین در ذات او شسته شود. چنین نگاه بدبینانه ای به کودکان با اسطوره ی دیونوسوسی مطرح شد. لذا کودک دیونوسوسی مستحق بد اخلاقی، بد رفتاری، سقط جنین، تنبیه سخت، به کار واداشته شدن، عدم حمایت، گرسنگی، فقر، بیماری، بی سوادی و جهل و... است. نگاه مسیحیت به کودکی به دلیل اقدامات اومانیستی دوره رنسانس به بعد از جمله تحولات کلیسا و اقدامات جهان مدرن در قرن بیستم، بخصوص اعلامیه ی حقوق بشر 1948م، و اعلامیه و کنوانسیون حقوق کودک 1989م، منجر به تحول رویکرد مسیحیت به کودکی و تضعیف رویکرد شرّانگاری و کودک دیونوسوسی شد. دین اسلام، کودک را ذاتاً خیر و الهی می پندارد، کودک آپولونی است، زیرا کودک روح خداوند را در خود داشته و معصوم و مقدس است. اما پیرو قدرت اختیار ممکن است به گناهان و آلودگی های نفسانی دنیا، آلوده شود. نیازمند مراقبت و تربیت مناسب است که آلوده به بدی ها و گناهان نشود و ذات الهی او مصون از هرگونه بدی بماند. هرگونه آسیب جسمی، روحی و روانی به کودک ممنوع است و باید با او بر اساس احترام و رعایت شأن انسانی برخورد شود و مورد حمایت همه جانبه در جهت رشد و تعالی قرار گیرد.
پیشگامان جامعه شناسی کودکی در ایران: مطهری، شریعتی، فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال شناسایی اولین اندیشه ها پیرامون تحلیل اجتماعی و فرهنگی کودک و کودکی در ایران و همچنین شناسایی اولین متفکرانی که به دنبال مطالعه ی جامعه-شناسانه ی کودک و کودکی بودنده اند، می باشد. چنین اقدامی پاسخی در برابر نادیده انگاری سهم جوامع شرقی در فضای علمی جامعه شناسی کودکی در جهان است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی تاریخی و با روش تحلیل اسنادی است. نتایج نشان می دهند که با وجود اندیشه های فلسفیِ متفکرانی چون فارابی، بوعلی سینا، ابن مسکویه، خواجه نصیر، غزالی، ملاصدرا، ابن خلدون که پیرامون کودک و کودکی بحث کرده اند، بر اساس جریان ها و وقایع اجتماعی و فرهنگی بخصوص چالش های علما با برنامه های سکولارسازی حکومت پهلوی، کسانی چون مطهری، شریعتی و فلسفی، نگاه مبتنی بر زمینه های اجتماعی و فرهنگی نسبت به کودک و کودکی در ایران را آغاز کردند. آنها در فضای فکری خودشان یک جامعه ی ایده آل را متصور هستند که مهمترین شاخصه آن دین اسلام با محوریت آیین تشیع است. لزوم چنین جامعه ای از نظر آنها وجود کنشگرانی با شخصیت و روحیه ی مذهبی شیعی می باشد، به همین دلیل کودکان از نظر آنها کنشگران بالقوه ای برای جامعه ی ایده ال مورد نظر هستند که باید با آموزش های مذهبی، آماده شوند. به همین دلیل به نظر آنها مهمترین ساختار در جامعه ی فعلی، نظام تعلیم و تربیت است؛ مهمترین کنشگران در جامعه فعلی، کودکان هستند؛ مهمترین متخصصان در جامعه ی فعلی علما و متخصصان دینی و مهمترین نقش ها در جامعه ی فعلی، نقش والدین، مربیان و معلمان به عنوان نیروهای اصلی تعلیم و تربیت کودکان می باشند. بنابراین کودکان و کودکی موضوع مورد تمرکز اندیشه های هر سه متفکران قرار گرفت.
شناسایی شایستگیهای مدیران مهدهای کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
51 - 70
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی شایستگی های مدیران مهدهای کودک است. امروزه آموزش و پرورش کودکان پیش از دبستان دارای ضرورت و حساسیت می باشد؛ لیکن کار با کودکان، والدین و مربیان نیاز به مدیریت علمی دارد و تجهیز مدیران به دانش حوزه کودک و مدیریت، نوعی سرمایه گذاری است و بهره گیری از اندیشه های علمی و کاربردی به اثربخشی در این سطح می انجامد. روش جامعه مورد مطالعه و منابع جمع آوری داده ها شامل دو بخش بود: ۱. پایگاه های داده ها و مجلات بین المللی، اسناد و قوانین کشورها در زمینه مدیریت مراکز نگهداری و آموزش کودکان ۲. خبرگانی که دارای دانش و اطلاعات در زمینه این تحقیق هستند که از دیدگاه های آنان برای استخراج مؤلفه ها و مفاهیم استفاده شد. در فرآیند پژوهش، ابتدا اطلاعات مورد نیاز برای استخراج مؤلفه های شایستگی های مدیران مهدهای کودک، پیشینه پژوهش، اسناد و قوانین کشورها و پژوهش های بین المللی مورد مطالعه قرار گرفت. سپس برای تکمیل کدهای استخراج شده، با استفاده از روش دلفی در سه مرحله با توافق خبرگان، مؤلفه ها و زیرمولفه های شایستگی های مدیران مهدهای کودک شناسایی شدند. همچنین شناسایی خبرگان برای مشارکت در روش دلفی با روش هدفمند و گلوله برفی از مدیران مهدهای کودک، کارشناسان امور مهدهای کودک و اساتید صورت پذیرفت و با تجمیع نظرات مشابه و متفاوت از دیدگاههای آنان، مجموعه ای منسجم از شایستگیهای مدیران مهدهای کودک استخراج و تدوین شد. نتایج پس از تطبیق کدها و توافق خبرگان، 43 زیر مولفه و 4 مولفه اصلی برای شایستگی های مدیران مهدهای کودک شامل موارد زیر استخراج شد: دانش، ویژگی های شخصیتی، توانایی و مهارت.
شناخت ترجیح بصری کودکان جهت ارتقاء خلاقیت با استفاده از روش کارت سورتینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
197 - 216
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف شناخت ترجیح بصری کودکان جهت ارتقاء خلاقیت با استفاده از روش کارت سورتینگ انجام گردیده است. برای نیل به این مقصود، از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوایی و جهت تجزیه، تحلیل و آنالیز اطلاعات از نرم افزار Optimal Sort استفاده شد. جامعه پژوهش، کودکان سنین ۴ تا ۱۰ سال بودند که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند و براساس پژوهش های تولیس و وود (2004)، در مجموع ۳۰ نفر از آن ها به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه و آزمون مرتب سازی کارت باز بود. نتایج یافته های تحقیق، حاکی از آن است که که محیط های طبیعی با داشتن ویژگی های ساختاری چون ایجاد کنجکاوی و حس اکتشاف، تعامل و انعطاف پذیری، انسجام و در عین حال پیچیدگی و رمز و راز که بر روان و ذهن کودک موثر است می توانند بستر مناسبی را در جهت بهبود خلاقیت و ارتقاء حوزه های یادگیری کودک (شناختی، عاطفی، حرکتی) فراهم آورند. همچنین ارزیابی های متعدد و کیفی، بیان میکنند که با درگیر کردن فضاهای آموزشی با طبیعت و استفاده از ویژگی های محیطی، می توان خلاقیت و نوآوری در کودکان را بهبود بخشید و با استفاده از این ویژگی ها می توان راهکارهایی را به عنوان الگو در طراحی محیط های ساخته شده کودکان در جهت پرورش خلاقیت آن ها ارائه داد.