مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
همگرایی
حوزههای تخصصی:
نگارندگان اثر حاضر درصدد برآمده اند تا از رهگذر مطالعه و سنجش معیارها، منابع و اسناد چینیِ مرتبط با مقوله فرهنگ راهبردی به این پرسش بنیادین پاسخ گویند که پیوست های فرهنگ راهبردیِ چین چگونه بر ساخت سیاست های همگرایانه و واگرایانه این کشور شرق آسیایی در قبال ج.ا.ایران تأثیر گذاشته است؟ فرضیه اصلی پژوهش آن است که چین با تأسی از عناصر و مؤلفه های مستتر در فرهنگ راهبردی و متغیرهای کلان تأثیرگذار بر دیپلماسی عمومی خود مبادرت به اتخاذ سیاست های نوینی از قبیل چندجانبه گرایی، پرهیز از جنگ طلبی و تأکید بر صلح و امنیت در حوزه راهبردی غرب آسیا کرده است. ردگیریِ راهبردهای مورد اشاره به نوبه خود موجب شده تا روابط تهران و پکن طی سالیان اخیر خط سیر سینوسی را در پرتو اقدامات واگرایانه و همگرایانه تجربه نمایند.
ایران- اوکراین در دوران بحران و تأثیر آن بر روابط با روسیه
حوزههای تخصصی:
جنگ 2022 (روسیه – اوکراین) و تعاملات جمهوری اسلامی ایران با اوکراین، می تواند روابط ایران و روسیه را تحت تأثیر قرار دهد. مقاله حاضر با پیش فرض قرار دادن گسترش و تمایل به ارتقاء مناسبات دو جانبه ایران - اوکراین و همچنین حساسیت های روسیه، در تلاش است به دو پرسش : «1 گسترش روابط ایران و اوکراین چه تأثیری بر روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه دارد؟»؛ «2 هدف اوکراین از گسترش ارتباطات با جمهوری اسلامی ایران چیست؟» و «3 آیا اوکراین به دنبال تعامل با ایران فارغ از نحوه تعاملات ایران با روسیه است؟» پاسخ دهد. رویکرد پاسخگویی تحلیلی- تبیینی است. روش جمع آوری اطلاعات و داده ها کتابخانه ای، اسنادی و اینترنتی است. نتایج کلی نشان می دهد که ایران باید ضمن تکیه بر واقعیت های موجود سیاسی - اجتماعی در اوکراین سعی کند از فرصت پدید آمده، بیشترین استفاده را در نزدیکی به اتحادیه اروپا و فرصت سازی در حوزه امنیت انرژی ازجمله انتقال گاز به اروپا را انجام دهد و همچنین ایران سیاست خود را در قبال اوکراین به گونه ای تنظیم کند که خود درگیر چالش های طرف های درگیر (روسیه – اوکراین) نشود؛ چرا که استمرار روابط با روسیه «امتیاز ویژه» در مقابل با غرب است.
همگرایی فرهنگی و اجتماعی در اوراسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
969 - 988
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین رخدادهای قرن بیستم تجزیه اتحاد شوروی بود که مرحله جدیدی از تعامل های چندبعدی را هم برای کشورهای جانشین و هم برای دیگر کشورهای درگیر در این تکامل تاریخی گشود. کشورهای پساشوروی با پیامدها و میراث گذشته تاریخی خود روبه رو هستند که تأثیرهای عمیقی در روند همگرایی کشورهای منطقه دارد. روسیه و دیگر کشورهای پساشوروی، نهادهای دولتی، بینش های سیاسی، اجتماعی و امنیتی، فرهنگ سیاسی را از گذشته به ارث برده اند. کشورهای نو استقلال در تلاش بودند مشکلات داخلی خود را با پشتیبانی قدرت های خارجی حل کنند، اما شوق اولیه برای همگرایی با کشورهای غربی به زودی فروکش کرد و مشکلات مشابه درون این کشورها آشکار شد. عوامل فرهنگی، زبانی، جغرافیایی و پیوندهای شخصی و نهادی روس ها با مناطق پیرامونی در دوره پساشوروی از بین نرفته است. بنابراین، روسیه سعی دارد در حوزه همگرایی های اوراسیایی ازجمله فرهنگی و اجتماعی دست برتر را داشته باشد. هدف نویسندگان، بررسی این موضوع است که روسیه در همگرایی اوراسیایی می خواهد نقش رهبری داشته باشد و این روند را از راه ابزارهای قدرت نرمی که در منطقه در اختیار دارد، مدیریت می کند. پرسش اصلی مقاله این است که در فرآیند همگرایی فرهنگی و اجتماعی اوراسیای مرکزی در دوره پساشوروی، روسیه چگونه نقش داشته است؟ فرضیه نویسندگان این است که در فرایند همگرایی فرهنگی و اجتماعی اوراسیای مرکزی، روسیه با تمرکز بر ابزارهای فرهنگی قدرت نرم خود، موقعیت خود را در اوراسیای مرکزی با استفاده از زبان روسی، آموزش، مذهب و رسانه تقویت کرده است.
تبیین پیوندهای استراتژیک آمریکا و کشورهای آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه مکیندر ، همواره از آسیای مرکزی به عنوان یکی از مناطق ژئوپلیتیکی مهم جهان یاد می شود که این منطقه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و با تشکیل کشورهای استقلال یافته ، دچار تغییرات گسترده ای شد . در این زمینه در طی دهه اخیر با افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران ، افزایش نفوذ سیاسی-اقتصادی چین در آسیای مرکزی و همچنین افزایش مداخلات فدراسیون روسیه در کشورهای مذکور ، همواره منافع ایالات متحده آمریکا را در این منطقه با چالش ها و مشکلات متعددی مواجه ساخت . با توجه به تاثیرات نفوذ استراتژیک آمریکا در منطقه آسیای مرکزی و تاثیرات آن بر منافع امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و کاربردی به تبیین پیوندهای استراتژیک آمریکا و کشورهای آسیای مرکزی پرداخته است . جامعه آماری پژوهش حاضر از کلیه کارشناسان و صاحب نظران و کارشناسان جغرافیای سیاسی تشکیل شده است که حجم نمونه آن بر اساس مدل کوکران تعداد 50 نفر تخمین زده شد . به منظور تحلیل یافته های تحقیق نیز از آماره های توصیفی آزمون میانگین در نرم افزار spss استفاده گردید . نتایج نشان داد که تهدیدهای مشترک اسلام گرایی و تروریسم ، مقابله با هژمونی روسیه و چین در منطقه و مقابله با نفوذ ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی به عنوان مهمترین عوامل همگرایی میان آمریکا و کشورهای آسیای مرکزی محسوب می شود.
سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و کاربست قدرت نرم در همگرایی اقوام ایرانی؛ مورد مطالعه شبکه تلویزیونی شما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
163-187
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز رسانه ها، نهادها و شبکه های رسانه های بواسطه بهره گیری از قدرت نرم تأثیری موثر بر تغیر رفتار و نگرش انسان ها دارند و می توانند ابزاری موثر برای ایجاد فرهنگ جدید و یا شکل دهی به هویت های قومی و همگرایی اقوام داشته باشند. بنابراین با شرایط کنونی جهانی شدن رسانه ها و هجوم و هجمه دنیای مجازی و ارتباطات اینترنتی - ماهواره ای، مولفه های هویتی فراوانی بر جامعه و به ویژه قومیت ها تزریق می شود که اگر مدیریت رسانه ای کشور با در نظر گرفتن حساسیت های قومی در برنامه های خود به مدیریت این مولفه ها در راستای رفع چالش ها و کاهش بحران های قومی توجه کند، همگرایی قومی به نحو مطلوب شکل خواهد گرفت. در این راستا هدف از این مقاله توصیفی - تحلیلی بررسی نقش و کارکرد سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران با محوریت «شبکه تلویزیونی شما» در کاربست قدرت نرم در همگرایی اقوام ایرانی است. نتایج و یافته های تحقیق حاکی از آن است که «شبکه تلویزیونی شما» بواسطه بهره گیری از مولفه های قدرت نرم و برجسته سازی آداب و سنن صحیح فرهنگ بومی و محلی، معرفی شخصیت ها و مفاخر ملی و دینی، ارائه تصویری بکر از زیبایی های خرده فرهنگ های داخلی و نیز معرفی تاریخ، فرهنگ و جاذبه های گردشگری و طبیعی هر استان، معرفی و پخش موسیقی اقوام نقش موثری در «جامعه پذیری»، «تقویت ارزش های اسلامی»، «تقویت ارزش های ملی» و « تقویت همبستگی ملی و جلوگیری از واگرایی اقوام» در جامعه ایرانی داشته است.
تبیین مهمترین موانع همگرایی روابط ایران و مصر (2018 الی 2022)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال بیستم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۴
121 - 143
حوزههای تخصصی:
همواره در ادبیات ژئوپلیتیک، از همگرایی میان دو کشور به عنوان در هم آمیزی سیاسی، اقتصادی و استراتژیک کشورها یاد می کنند، که همگرایی های بین المللی، علاوه بر اینکه می تواند ارتقاء جایگاه های ژئوپلیتیکی آن کشور را در پی داشته باشد، می تواند بر گسترش نفوذ آن کشور در قلمروهای ژئوپلیتیکی بی انجامد. با توجه به اهمّیت کارکردی جایگاه دوکشور ایران و مصر در معادلات منطقه خاورمیانه، وجود موانع همگرایی میان این دوکشور می تواند پیامدهای گسترده ای را در این منطقه جغرافیایی در پی داشته باشد، که به این منظور پژوهش حاضر، با روش توصیفی - تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی، تبیین مهمترین موانع همگرایی روابط ایران و مصر (2018 الی 2022) را مورد مطالعه قرار داده است. در پژوهش حاضر، جامعه آماری را کلیه صاحب نظران و اساتید رشته های ژئوپلیتیک و روابط بین الملل تشکیل می دهند که حجم نمونه، تعداد 50 نفر بر اساس مدل کوکران تخمین زده شده. در راستای تحلیل یافته های تحقیق نیز، از آزمون میانگین در نرم افزار spss استفاده گردید. نتایج نشان داد، عوامل فرامنطقه ای، منطقه ای و داخلی از مهمترین موانع همگرایی میان دو کشور ایران و مصر می باشد، که در این میان نقش عوامل فرامنطقه ای، بیش از سایر عوامل می باشد.
ارائه الگوی راهبردی سیاست همسایگی برای ج.ا.ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران، پس از چین، پرهمسایه ترین کشوردنیا است، امادرسال های اخیر با کمترین تعامل اقتصادی با این کشورها، از مزایای آن، در سایه سنگین و میراث گفتمان واگرایی با بیشتر کشورهای همسایه محروم مانده است. ماهیت سیاست خارجی تک بعدی ایران پساانقلابی در بعد سیاست همسایگی از آن جهت مورد انتقاد است که به ناکامیها و نومیدی ها در مناسبات فرامرزی کشور افزوده است؛ به ویژه آنکه، توسعه را از دسترس دور کرده است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که در شرایط حساس کنونی، کدام راهبرد جامع را برای سیاست همسایگی ایران می توان تدوین نمود. این پژوهش با این فرض که در سطوح جغرافیای سیاست خارجی لازم است با انتخاب سطح همسایگی از میان سطوح چهارگانه جغرافیایی(همسایه، منطقه، فرامنطقه، بین الملل) سیاست خارجی را از نو بنیان نهاد، به بازآفرینی مفاهیم سیاست همسایگی اقدام نموده است. چارچوب نظری پژوهش بر اساس مفاهیم سیاست همسایگی شامل مفاهیم جغرافیایی و سیاسی توسط خود پژوهشگر تدوین شده است. این پژوهش بر مبنای روش تحلیل راهبردی مرحله ای با اتکا بر مدیریت راهبردی دیوید استوار است. الگوی راهبردی سیاست همسایگی برای ج.ا ایران از عوامل زیر تاثیر می گیرد: منابع و راهنمای استخراج راهبرد، تلفیق منابع در طراحی الگویی برای سیاست همسایگی، تبیین شاخص های راهبردی سیاست همسایگی
تحلیل ژئوپلیتیکی مولفه های همگرایی و واگرایی در جهان اسلام
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
333-355
حوزههای تخصصی:
مناطق جغرافیایی بر اساس انگاره های ذهنی مشترک و با توجه به ساختارها و کارکردهای مشترک به سمت همگرایی و همکاری سوق پیدا کرده اند و توانسته اند منطقه خود را به سمت توسعه و امنیت پایدار سوق دهند. یکی از مناطق حساس و استراتژیک در معادلات ساختار هرم قدرت جهان اسلام است. به رغم وجود تشابهات ذهنی و عینی در جهان اسلام برای ایجاد یک سازمان منطقه ای منسجم مبتنی بر ساخت قدرت اما این منطقه یکی از مناطق پرتنش جهان محسوب می شود. هدف این این تحقیق بررسی این مسئله است که تحت تاثیر شرایط داخلی و بین المللی در دهه آینده جهان اسلام چگونه قابل تصور است. در این تحقیق از رویکرد آینده پژوهی و روش سناریو نویسی پیتر شوارتز استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داده است که با شناخت پیشران های متعدد در ابعاد عینی و ذهنی در مقیاس منطقه ای و جهانی دو عدم قطعیت در خصوص آینده ساخت قدرت در جهان اسلام در دهه آینده شناسایی شد که عبارت اند از افزایش یا کاهش دخالت قدرت های فرامنطقه ای در جهان اسلام و همچنین افزایش یا کاهش چالش های قومی مذهبی در جهان اسلام. سه سناریو بر اساس این عدم قطعیت ها طراحی شده است که عبارت اند از همگرایی ساخت قدرت در دهه آینده در جهان اسلام، واگرایی بیشتر و همچنین حفظ وضع موجود. نتایج تحقیق نشان می دهد که با کاهش دخالت قدرت های فرامنطقه ای و کاهش چالش های قومی مذهبی در جهان اسلام به سمت همگرایی خواهد رفت. در صورت افزایش دخالت قدرت های فرامنطقه ای و افزایش چالش های قومی مذهبی جهان اسلام به سمت واگرایی بیشتر خواهد رفت. همچنین در صورت کاهش دخالت قدرت های فرامنطقه ای و افزایش چالش های قومی مذهبی شاهد امتداد وضع موجود خواهیم بود.
نقش دیپلماسی رسانه ای جمهوری اسلامی ایران در منطقه گرایی درون زا در غرب آسیا
منبع:
علوم خبری سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
11 - 36
منطقه غرب آسیا، دارای اهمیت بسیار برای قدرت های جهانی، همواره شاهد تنش های مذهبی، قومی، فرقه ای و مشکلات امنیتی بوده است. این موانع و دخالت های مخرب قدرت های خارجی به ویژه امریکا و حضور اسرائیل در منطقه، باعث واگرایی میان کشورهای اسلامی منطقه شده و با ایجاد ایران هراسی و تفرقه میان ملل مسلمان، مانع شکل گیری هویت جمعی و منطقه گرایی درون زا برپایه پویش های درون منطقه ای شده است. باتوجه به اهمیت و تأثیر ابزارهای رسانه ای، سؤال اصلی این است که جمهوری اسلامی ایران چگونه می تواند از ابزارهای دیپلماسی رسانه ای جهت ایجاد منطقه گرایی درون زا استفاده کند؟ پاسخ موقت به این سؤال این است که ایران با استفاده از شبکه های برون مرزی و باتوجه به شرایط لازم برای اقناع مخاطب، اسرائیل را به عنوان نیروی خارجی در منطقه و دشمن کشورهای اسلامی معرفی کرده و بر مشترکات دینی میان کشورهای منطقه تأکید می نماید تا بتواند شرایط لازم جهت شکل گیری نظم منطقه ای درون زا و نظام فرهنگی و ارزشی مشترک میان ملل منطقه فراهم آورد. باتوجه به تأثیر رسانه ها برافکار عمومی، با برنامه ریزی طولانی مدت می توان باعث شکل گیری هویت جمعی اسلامی در منطقه شد. روش انجام این پژوهش توصیفی و کمی و درچارچوب نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای و مدل اقناع هاولند، و با استفاده از منابع کتابخانه ای می باشد.
خرید تسلیحات نظامی و همگرایی منطقه ای در خلیج فارس (مطالعه موردی شورای همکاری خلیج فارس و ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
خلیج فارس از چند دهه گذشته منطقه ای حیاتی، استراتژیکی و کانون مسئله امنیت منطقه ای و بین المللی بوده است و موقعیت ژئواستراتژیک، منابع عظیم انرژی، رقابت های قدرت های فرامنطقه ای، وابستگی های خارجی در این حوزه و مناقشات و بحران های منطقه ای، تاکنون از مؤلفه های اصلی واگرایی و نبود همگرایی منطقه ای آن بوده است. اکنون ظهور مؤلفه نوین خرید های کلان تسلیحاتی و افزایش وابستگی های نظامی - امنیتی می تواند شکل بندی همگرایی و امنیت منطقه ای در حوزه خلیج فارس را در آینده نزدیک تغییر دهد و منطقه را وارد مرحله جدیدی از واگرایی کند. آینده همگرایی منطقه ای در خلیج فارس و سیاست های نظامی - امنیتی نوین، با مهم تر شدن خریدهای تسلیحاتی و افزایش وابستگی ها به قدرت های فرامنطقه ای شکل تازه ای به خود گرفته و در حال دگرگون شدن است. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر خرید های تسلیحاتی و وابستگی خارجی بر نظام همگرایی منطقه ای در حوزه خلیج فارس با تأکید بر تأثیرات شاخص خریدهای تسلیحاتی بر همگرایی بین ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است. بر اساس نظریه وابستگی دلیل عدم همگرایی کشورهای حوزه خلیج فارس، وابستگی ساختاری آنها در درون نظام قدرت های فرامنطقه ای و سرمایه داری است؛ بنابراین به دلیل وابستگی خارجی (اقتصادی، سیاسی، نظامی) و خریدهای کلان تسلیحاتی از غرب و همچنین مقاومت نامتقارن ایران در برابر قدرت های فرامنطقه ای، همگرایی درون منطقه ای کم رنگ می شود و همزمان تنش های سیاسی، اقتصادی، قومی و اجتماعی تقویت و بی ثباتی سیاسی در منطقه حاکم می شود و سرانجام به واگرایی بیشتر و شکست همگرایی در حوزه خلیج فارس می انجامد.
مفهوم سازی همگرایی و منطقه گرایی در روابط بین الملل از منظر سازه انگاری (مطالعه موردی: اتحادیه اروپا)(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله تلاش شده تا با تاکید بر نگرش سازه انگاری به عنوان یکی از رویکردهای مهم در زمینه روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای، به تبیین مقوله همگرایی و منطقه گرایی در روابط بین الملل بپردازد.در این راستا ابتدا به تشریح مبانی نظری سازه انگاری پرداخته و سپس نگرش این رویکرد در باب منطقه گرایی و همگرایی منطقه ای و عناصر و متغییرهایی که به عنوان عوامل موثر در منطقه گرایی و بویژه تعمیق و نهادینه شدن منطقه گرایی و همگرایی منطقه ای مورد توجه این رویکرد قرار گرفته را برشمرده و آن را مفهوم سازی و تئوریزه کرده است. در مطالعات موردی نیز به مفهوم سازی اتحادیه اروپا به عنوان یک نهاد بین المللی بر اساس سازه انگاری پرداخته ایم. در نهایت در نتیجه گیری عنوان می شود که این رویکرد توانسته است افق تازه ای در زمینه مطالعات منطقه ای و همگرایی و منطقه گرایی بگشاید، بطوریکه امروزه به یکی از رویکردهای مهم در زمینه مطالعات مربوط به همگرایی و منطقه گرایی و بویژه تحلیل های مقایسه ای تبدیل شده است.
تحقق منطقه گرایی نوین در آفریقا از منظرسازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
نگاهی اجمالی به بیش از پنج دهه تلاش در عرصه همگرایی منطقه ای آفریقا (از تشکیل سازمان وحدت آفریقا تا اتحادیه آفریقا) بیانگر آن است که نه تنها منطقه گرایی در این قاره کهن با چالش های متعددی روبه رو بوده، بلکه تداوم موانع و مولفه های مشترکی نظیر عدم همگونی و تجانس نسبی نظام های سیاسی ، سطح پایین توسعه اقتصادی و عدم تمایل حکومت ها برای واگذاری برخی کارکردها در ورای مرزهای ملی به شبکه های ملی و فراملی ، این سئوال را مطرح می نماید که آیا اصولا امکان تحقق منطقه گرایی در این منطقه وجود دارد و چگونه می توان زمینه تحقق منطقه گرایی در آفریقا را فراهم ساخت؟ این در حالی است که موضع گیری ها و حساسیت های مردم آفریقا و به تبع آن دولت ها نسبت به مقولات هنجاری و هویت مشترک آفریقایی، همچنان از اهمیت برخوردار است. به نحوی که شکل دهی و تقویت ارز ش های مشترک و مفاهیم بیناذهنی همکاری جویانه و بازتولید هویت جمعی، یکی از پیشران های اصلی جهت ارتقای سطح منطقه گرایی آفریقا در ابعاد مختلف دولتی و غیر دولتی محسوب می شود. مقاله حاضر درصدد است باشیوه تحقیق توصیفی-تحلیلی و بر اساس رهیافت های سازه انگارانه این فرضیه را بررسی نماید که ایجاد سازوکارهای لازم برای تقویت وفاداری های منطقه ای و بازتعریف اجماع و اشتراکات فرهنگی از طریق تکیه بر هنجارها و نهادینه سازی انگاره های مشترک در آفریقا می تواند به تکوین و تثبیت همکار ی ها در سایر وجوه سیاسی ، اقتصادی و امنیتی آفریقا منجر گردیده و امکان عینیت بخشیدن منطقه گرایی نوین در آفریقا را بوجود آورد.
ایران وآسیای مرکزی روندهای منطقه ای و چشم انداز آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
41 - 63
این مقاله به بررسی پیامدهای روندهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و ارتباطاتی و همگرایی منطقه ای در آسیای مرکزی برای منافع جمهوری اسلامی ایران متمرکز است. پس از فروپاشی شوروی و استقلال دولت های قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان، آسیای مرکزی به عنوان یک زیرسیستم فرعی در عرصه بین المللی در حال تکامل بوده است، این منطقه به طور فزاینده ای به عرصه ای برای کشمکش و نیز همکاری قدرت های مطرح پیرامونی و نیز ایالات متحده به مثابه یک قدرت فرامنطقه ای تیدیل شده است، بر این اساس حضور قدرت های پیرامونی به عواملی اثرگذار بر پویش ها و روندهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و ارتباطاتی این حوزه تبدیل گریده است، و همانگونه که منافع این بازیگران بر روندهای منطقه ای آسیای مرکزی تاثیر می گذارد این روندها نیز بر منافع بازیگران ذی نفع اثرگذار هستند، در این راستا از بدو فروپاشی شوروی تحولات برجسته آسیای مرکزی بر منافع جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت مطرح پیرامونی تاثیرگذاشته اما آنگونه که یافته های این مقاله نشان می دهد سیاست ایران به طور کلی در این حوزه فاقد خلاقیت هایی بوده است که برای اغتنام فرصت ها و بهره بری بیشتر در جهت افزایش ثروت، نفوذ و قدرت ملی کشور در این منطقه ضرورت دارد.
برگزیت و پیامدهای حقوقی، ژئوپلیتیکی و سیاسی- امنیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
157 - 185
خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا که در پی یک همه پرسی در سال ۲۰۱۶ رخ داده پیامدهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در پی خواهد داشت و برگزیت می تواند اثرات مهمی در آینده اتحادیه اروپا بگذارد. برگزیت اثرات کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت بر بریتانیا، اتحادیه اروپا و کل جهان خواهد گذاشت همان گونه که در کوتاه مدت، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، شوک های فراوانی بر اقتصاد و بازارها واردکرد و موج جدیدی از ملی گرایی افراطی و حملات علیه مهاجران و اقلیت های نژادی را پدید آورد. در میان مدت، برگزیت می تواند واکنش دولت ها و مردم کشورهای دیگر را برانگیزد و آن ها نیز خواهان همه پرسی برای خروج از اتحادیه اروپا بشوند که نشانگان آن در کشورهایی همچون ایتالیا، یونان و هلند آشکار شده است. با ادامه این روند، یورو، واحد پول مشترک اتحادیه اروپا بیشتر متاثر می شود و این موضوع می تواند ماهیت یورو را تغییر دهد و کاهش سرمایه گذاری در این منطقه را به دنبال داشته باشد که حاصلی جز رکود برای اروپا و جهان نخواهد داشت. سوال اصلی این مقاله آن است که خروج بریتانیا از منظر حقوقی، ژئوپلیتیکی و سیاسی پیامدهای سیاسی و امنیتی چه تاثیراتی بر آینده اتحادیه اروپا خواهد داشت؟ فرضیه بدین ترتیب قابل طرح می باشد که خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا باعث خواهد شد تا این سازمان برای چندین سال با چالش چگونگی سازش با شرایط جدید در ابعاد حقوقی، ژئوپلیتیکی سیاسی، اقتصادی، تجاری مواجه باشد
نقش همگرایی اروپایی در حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات ارضی و مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
205 - 220
اختلافات سرزمینی و مرزی همیشه به صورت یکی از عوامل منازعه در روابط بین کشورها بوده است. حوزه اتحادیه اروپا نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در طول تاریخ با این مشکل رو به رو بوده است. پس از جنگ جهانی دوم، این منطقه از جهان، تحولات شگرفی را به خود دید. همگرایی منطقه ای، چهره این منطقه را متحول کرد و نحوه پاسخ دهی به اختلافات نیز دگرگون شد. سوالی که پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخی به آن بود، عبارت است از اینکه: همگرایی چه نقشی در حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات سرزمینی و مرزی در حوزه اتحادیه اروپا داشته است؟ پژوهش حاضر به لحاظ هدف، بنیادی و از حیث ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است، ابزار گردآوری اطلاعات نیز با استفاده از روش کتابخانهای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تأثیر همگرایی اروپایی بر حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات را می توان در چهار حوزه بررسی کرد: اول، تحمیل هنجارها و پیش شرط هایی برای عضویت یا همان تأثیر جبری همگرایی در حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات سرزمینی- مرزی؛ دوم، ایجاد مشروعیت ادراکی همگرایی در بین بازیگران یا همان عامل قادرسازی که بازیگران در صورت قادر بودن به مشروعیت دادن به همگرایی می توانند زمینه حل و فصل اختلافات را داشته باشند؛ سوم، پیوند دادن پدیده منازعه با عموم مردم و غیرامنیتی کردن آن یا همان تأثیر پیوندی؛ چهارم، درونی شدن همگرایی یا همان تأثیر ساختاری که در نمونه قبرس نیز به وضوح قابل مشاهده بود.
تحلیل روابط انرژی میان ایران، ترکمنستان و ترکیه از دیدگاه منطقه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
در دهه های گذشته، ایران و ترکمنستان همسایگان قابل اعتمادی بوده اند، اما برای گسترش روابط و صادرات گاز به اروپا از راه ترکیه موانع و مشکلاتی داشته اند که در پژوهش های اخیر از دیدگاه منطقه گرایی کمتر بدان پرداخته شده است. این پرسش مطرح است که فرصت ها و چالش های حمل ونقل گاز ترکمنستان از مسیر ایران و ترکیه به اروپا چیست؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که روابط مثبت ترکیه، ایران و ترکمنستان و موقعیت ژئوپلیتیک ایران، سبب فرصت ها و تحریم صنعت انرژی ایران از سوی آمریکا و انحصار روسیه بر خطوط انتقال انرژی سبب چالش های انتقال گاز ترکمنستان به اروپا می شود. از چارچوب نظریه منطقه گرایی لوئیس کانتوری و استیون اشپیگل برای بررسی همکاری و رقابت دولت ها و ترکیب این الگو با کارکردگرایی برای تحلیل عوامل همگرایی و واگرایی در روابط این کشورها استفاده می کنیم. ابزار گردآوری اطلاعات من ابع کتابخان ه ای و اینترنت ی و روش پژوهش کیفی بر اساس بررسی دلایل کارکردی پیتر مک لافلین است. نتایج نشان می دهد سازمان اکو و اتحادیه اوراسیایی گام های اولیه منطقه گرایی در منطقه اوراسیا است و انتقال گاز یک گام عملی شدن منطقه گرایی برای سه کشور ترکمنستان ایران و ترکیه است. مرزهای طولانی و ظرفیت های اقتصادی ترکمنستان دروازه ورود ایران به این کشور است. بهبود رابطه ایران و ترکیه و انتقال گاز به اروپا سبب درآمد و رشد اقتصادی و همگرایی این کشورها می شود، اما تحریم های آمریکا علیه ایران در زمینه صادرات گاز مانع شده، سود سرشاری نصیب ایران شود.
مبانی و قواعد فقهی حاکم بر عقلانیت و همگرایی مسلمانان در تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
عقلانیت گاهی وصف باورها قرار می گیرد و زمانی افعال و رفتار متصف به عقلانیت می گردد و گاهی نیز ارزش ها متصف به آن می شوند، ولی در هر صورت، عقلانیت بر پایه ی وحی و مبانی اسلامی، نظامی است متشکل از اصولی که در چارچوب فرهنگ و تمدن اسلامی شکل گرفته و ذهنیات و رفتار مسلمانان را سامان می دهد. همگرایی و وحدت مسلمانان نیز سبب تحقق اهداف و مصالح امت اسلامی و ایستادگی در برابر دشمنان اسلام می شود. تمدن نوین اسلامی زمانی شکل می گیرد که عنصر عقلانیت و همگرایی در جوامع اسلامی جایگاه اصلی خود را بازیافته و بدین ترتیب تمدن اسلامی که شامل همه ی دستاوردهای مسلمانان در ابعاد گوناگون اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اخلاقی، مادی و معنوی و... می شود؛ احیا، بازسازی و بازپروری شود. طرح این مهم در فضایی فقهی و با بیان حکم شرعی وجوب یا حرمت آن، علاوه بر آنکه روند تأثیر حرکت اصلاحی اجتماعی را سرعت می بخشد، باعث می شود افقی فراتر از توصیه و تحسین این دو امر مهم و درعین حال مترتب بر یکدیگر را پیش روی جوامع اسلامی قرار دهد. این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی درصدد بیان مبانی فقهی عقلانیت و همگرایی مسلمانان در شکل گیری تمدن نوین اسلامی است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که مبانی فقهی این مسأله عبارت اند از: فطرت توحیدی، اصل نظام ولایی، اصل تشکیل امت واحد، عقلانیت مبتنی بر کتاب و سنت و از قواعد فقهی مورد استناد نیز می توان به قاعده احترام، قاعده وحدت، قاعده تقیه، قاعده الزام و قاعده عدالت اشاره کرد.
آینده پژوهی همگرایی کشورهای اسلامی به روش سناریوپردازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۳)
169 - 187
حوزههای تخصصی:
جهان اسلام گستره جغرافیایی وسیعی است که شامل منطقه جنوب غرب آسیا، آسیای مرکزی، شمال افریقا و بخشهایی از جنوب و جنوب شرق آسیا می شود. بیشینه ساکنان این محدوده وسیع جغرافیایی، پیروان دین اسلام هستند و بر اساس آموزه قرآنی «امت واحده» یا «امت اسلامی» از سایر مناطق جهان متمایز می شوند. جهان اسلام که در سده های نخستین اسلامی در شکل دولت یکپارچه اسلامی به شکلی همگرا و هم افزا، قدرت و تمدن بزرگ و درخشانی را تجربه کرده بود؛ در سده های اخیر، دچار استعمار، ضعف، انفعال، وابستگی، چند دستگی و افتراق شد و با جریانهای ملی گرایی و قوم گرایی در قالب نظام دولت ملت کاملاً تجزیه و دچار واگرایی و گسیختگی سیاسی فضایی شده است. در دهه های اخیر، برخی اندیشمندان، مصلحان و فعالان سیاسی جهان اسلام بر مبنای نظریه امت واحده به فکر همگرایی و وحدت کشورهای اسلامی بوده اند. مسأله اصلی پژوهش این است که آینده های بدیل و سناریوهای مختلف برای همکاری و همگرایی کشورهای اسلامی چیست؟ پاسخ به این مسأله در چارچوب آینده پژوهی و با روش سناریوپردازی اکتشافی و استفاده از تجمیع آراء نخبگانی انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که چهار سناریو برای کشورهای اسلامی قابل ارائه است که سناریو همگرایی کامل و تشکیل دولت یکپارچه اسلامی به عنوان آینده مطلوب، سناریو همگرایی کشورهای اسلامی در قالب کنفدراسیون اسلامی به عنوان آینده مرجح، سناریو همگرایی و تشکیل اتحادیه کشورهای اسلامی به عنوان آینده محتمل و سناریو ادامه وضع موجود و سازمان همکاری اسلامی به عنوان آینده ممکن خواهد بود.
تبیین بنیان های واگرایی کشورهای اسلامی و ناکامی اندیشه وحدت اسلامی در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۷
38 - 56
حوزههای تخصصی:
جهان اسلام که سابقه تاریخی تمدن درخشان در چارچوب دولت یکپارچه اسلامی دارد، در دوره معاصر با فروپاشی نظام خلافت و در مواجه با مدرنیته و نظام دولت ملت، دچار تجزیه و ملی گرایی شد. در سده اخیر، برخی مصلحان و فعالان سیاسی اسلامی متأثر از آموزه «امت واحده»، اتحاد جهان اسلام را برای بازساخت و نوزایی تمدن اسلامی و مقابله با قدرت های سلطه گر غربی مطرح کردند. علیرغم برخی اقدامات انجام شده تاکنون هیچ گونه دستاورد مهمی از اتحاد و همگرایی کشورهای مسلمان مشاهده نشده است. هدف این پژوهش، بررسی ریشه ها و زمینه های اصلی واگرایی کشورهای مسلمان و پاسخ به چرایی ناکامی اندیشه وحدت اسلامی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و استفاده از داده های کتابخانه ای انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ابهام مفهومی جهان اسلام، عدم هم تکمیلی اقتصادی کشورهای اسلامی، وابستگی به جهان خارج از اسلام، رقابت و تضادهای ایدئولوژیکی درون جهان اسلام و دخالت قدرت های فرامنطقه ای و جهانی، باعث غلبه قاطع نیروهای واگرا بر نیروهای همگرا شده است.
رویکردی حقوقی به تغییر اقلیم با تأکید بر الگوی همگرایی فناورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق فناوری های نوین دوره چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
149 - 162
حوزههای تخصصی:
اساس حیات بشری در زیست کرهٔ مسکون تعادل در چرخهٔ سه گانهٔ آب، غذا و انرژی است که، در صورت خلل در این چرخه، حیات دچار مشکل می شود. همچنین، بهره مندی و بهره برداری منصفانه از زمین و منابع طبیعی بر این مهم افزوده می شود. حال این که، براثر بهره برداری های نادرست انسانی و مصنوعی، وقایع جبران ناپذیری پدید می آیند که در ناکامی چرخهٔ حیاتی بشری تأثیر بسزایی دارند. از جملهٔ این وقایع می توان به تغییرات اقلیمی اشاره کرد که بحران های زیست محیطی نامحدودی بر جای می گذارند. این مهم مسئلهٔ حاشیه ای نیست، بلکه مسئلهٔ روز جهانی و زیست کره محسوب می شود. در این پژوهش، سعی بر آن است، با برشمردن وقایع و مصائب پیش رو، خلأهای ابزاری در حوزهٔ مسئولیت و ضرورت همکارهای بین المللی در پرتو دیپلماسی واکاوی شود. این پژوهش درپی پاسخ به این پرسش است که تحقق الگوی همگرایی اقلیمی در روابط دوسویهٔ خود با چرخهٔ سه گانه (انرژی، غذا و آب) چگونه محقق می شود؟ بر این اساس، اهمیت موضوع تغییرات اقلیمی و اثر مستقیم و غیرمستقیم آن در ابعاد حیاتی بشر ما را بر این داشت تا نگاهی به این موضوع داشته باشیم.