مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
نجم الدین رازی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۳
114 - 135
حوزه های تخصصی:
پژوهندگان عرفان و تصوف در بیان افکار و اندیشه های خویش از عنصر پر تأثیر تمثیل بسیار بهره جسته اند. باید اشاره داشت بسیاری از مفاهیمی که در نثرهای صوفیانه بیان می شود مفاهیم مجرد و تجربه های عرفانی است. عارف برای بیان کردن و انتقال دادن این گونه مفاهیم به مخاطب باید آن ها را حسی و ملموس نماید تا فهم و پذیرش مطالب آسان تر شود، در نتیجه یکی از شیوه های تسهیل این گونه امور در قالب داستان و تمثیل است. در این میان نجم الدین رازی، مؤلف مرصادالعباد، در آغاز هر فصل از اثرش ابتدا آیه و حدیثی متناسب با موضوع بیان داشته است. این نویسنده مانند دیگران کوشیده است تا عناصر تمثیل و مثال را از امور آشنا برای مردم انتخاب نماید. شیوه او در نقل و روایت و تمثیل در کمال سادگی و روانی است. از جمله مواد و عناصر تمثیلی بر کاربرد این مؤلف در توضیح و تبیین مقولات عرفانی و دینی، اعلام انسانی و طبیعت است که در این پژوهش نویسندگان سعی کرده اند به روش تحلیلی و اسنادی این موضوع را دنبال کنند و به واکاوی پاره ای از این نوع تمثیلات کارا و مؤثر، همت گمارند.
آرمان های سیاسیِ جامی و نجم الدین رازی در هفت اورنگ و مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
9 - 33
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در پی آن است تا با بررسی حکایت های هفت اورنگ جامی (قرن 9 هجری) و نیز مرصاد العباد نجم الدین رازی (قرن 7 هجری)، به تبیین دیدگاه سیاسیِ این دو عارف شهیر بپردازد که عرفانی متفاوت با عرفانِ عارفانِ خانقاه نشین در پیش گرفته بودند. هرچند ورود به عرصه سیاست و پیوند با دربار از دیرباز محلی از اختلاف برای حکما و عرفا بوده است، عارفانی همچون عبدالرحمن جامی و نجم الدین رازی توصیه هایی را برای بهبود اوضاع اجتماع ارائه داده اند. آرمان های سیاسی این دو عارف از چهار جهت قابل بررسی است: چگونگی برگزیدن پادشاه، دیانت و سیاست پادشاه، شیوه سامان بخشی به اوضاع مظلومان در جامعه، و انتقاد از راهکار حکومت برای کسب درآمد. این پژوهش که به روش توصیفی تدوین یافته، با ذکر نمونه هایی شاخص از حکایت های هفت اورنگ و با استناد به تعالیم نجم الدین رازی، در پی این است که آرمان های سیاسی این دو عارف را که به لحاظ شرایط اجتماعی در دو دوره متفاوت می زیسته اند، بررسی کند تا تفاوت نقش آفرینی آنها و دلیل ورودشان به عرصه فعالیت های سیاسی مشخص گردد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که به علّت شرایط اجتماعیِ متفاوت در این دو عصر، تفاوت های بنیادی در اندیشه سیاسیِ این دو عارف قرن های 7 و 9 هجری وجود دارد.
رساله ای نویافته از نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
89 - 126
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به معرفی رساله ای نویافته از نجم الدین رازی (573 – 654 ه.ق) می پردازد که در پایان قرن ششم، پیش از حمله مغول و در هنگام حیات مجدالدین بغدادی (شهادت: 607 یا 616 ه.ق) نوشته شده است. در این پژوهش ضمن تصحیح و شرح این رساله تلاش می شود تا با جستجو در همانندی های میان این اثر با دیگر آثار نجم الدین، به ویژه مرصادالعباد، تعلق و انتساب آن به نجم الدین ثابت شود. به سبب استفاده از لغات و ترکیبات و عبارات همانند، احادیث یکسان، ابیات و اشعاری که نجم الدین در آثار خود از آنها سود برده است و همچنین طرح موضوعات مشابه می توان این رساله را از نجم رازی دانست. روش پژوهش با توجه به اهداف آن در مقدمه تحلیلی سبک شناسانه و در بخش تصحیح به روش نسخه اساس است. این تصحیح براساس نسخه شماره «2996ف» موجود در کتابخانه ملی ایران انجام شده است. نتایج پژوهش روشن می کند که رساله کوتاه نویافته احتمالاً از نجم رازی است که طرح اولیه بخش اصلی کتاب مرصادالعباد را دربردارد و در ایامی نوشته شده که دست ارادت به پیر و شیخ خود مجدالدین بغدادی داده بوده است.
واکاوی شگردهای بلاغی تشبیه در رسالة الطیور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رساله الطیور، اثر نجم الدین رازی (654-573 ه.ق) دارای نثری خیالی و تمثیلی است و از جمله نثرهای آراسته و فنّی اواخر قرن ششم هجری به حساب می آید. نویسنده این اثر بنا به دلایل اجتماعی روزگار سخت خود سعی دارد با استفاده از محتوای تمثیلی و رمزی داستان و سیر در دنیای معقولات، از شگردهای ادبی مانند تشبیه استفاده کند تا وقایع را محسوس و عینی جلوه بدهد و آنها را از بهترین زاویه هنری گزارش کند. تشبیهات به کار رفته در این رساله کوتاه، علاوه بر زیباتر کردن اثر، لذت دریافت متن را برای مخاطب دوچندان می کند. او با کمال مهارت، این نوع بدیعی را در سراسر داستانش گسترده است. غالب تشبیهات در این اثر، از نوع تشبیه بلیغ، تفضیلی، تلمیحی و توصیفی است. نویسنده از بهترین انواع تشبیه جهت استطراف تشبیه سود برده است. ابتکار نجم الدین در کمک گرفتن از این نوع هنری در بیان اندیشه او تازگی خاصی بخشیده است. او از شگردهایی چون: استفاده از آیات قرآنی، تلمیح به داستان پیامبران، ملموس کردن معقولات از طریق اصطلاحات نجومی، رزمی، اشرافی، مکان های جغرافیایی و منسوباتی اعم از انسان و حیوان استفاده کرده است. همچنین زینت دادن این نوع بیانی با صنایع دیگری چون: مراعات النظیر، تضاد، اغراق، تلمیح، استخدام، کنایه و استعاره، در تصویرآفرینی و گسترش حوزه زبان اثر جلوه می کند.
رهیافت نجم الدین رازی به موضوع معاد بر مبنای کهن الگوی سفر قهرمان کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
بیان مسئله: فصل معاد یکی از بخش های مهم مرصادالعباد است که با قرائت عرفانی یکی از آیات قرآن کریم آغاز می شود. نویسنده معاد را بازگشت نفوس انسانی به حضرت خداوندی می داند که با سفر صفوف چهارگانه ارواح و طی هفت مرحله اتفاق می افتد. نویسنده ساختار نظام مندی برای این سفر بیان کرده است؛ با توجه به این ساختار، پرسش پژوهشی مهم این است که آیا می توان آن را با مراحل سفر قهرمان کمبل تطبیق داد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی کتابخانه ای است و روش تحلیل در آن بدینگونه است که ابتدا ساختار بخش منظور استخراج، و سپس با بخش های انطباق پذیر الگوی کمبل تحلیل و بررسی می شود. یافته ها و نتایج: بنابر یافته ها شرط شروع سیر استکمالی، جذبه الهی است. پس از شروع سفر، در بخش دوم، فرد مراحلی را می پیماید که کمبل آن را جاده آزمون ها می نامد. به عقیده نجم الدین رازی، در این بخش، فرد باید چهار مرحله نفس امّاره، لوّامه، ملهمه و مطمئنه را طی کند تا به غایت سفر خویش برسد. فرد در پایان این سیر استکمالی، مقیم بهشت موعود، یعنی همان بارگاه صفات خداوندی می شود. نویسنده دو سرنوشت متفاوت برای سالکان تعیین کرده است. به عقیده وی اگر فرد، جزو سالکان باشد، پس از بازگشت، مأمور به راهدانی و رهنمایی است. کسانی که به شیوه مجذوبان سلوک کرده باشند، پس از بازگشت، مسئولیتی در قبال دیگران بر عهده نخواهد داشت. در کهن الگوی سفرِ قهرمان کمبل نیز به این دو سرانجام اشاره شده است.
تحلیل شخصیّت نجم الدّین رازی در مرصادالعباد با تکیه بر کهن الگوی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
165 - 186
حوزه های تخصصی:
کهن الگو، یکی از اصطلاحات بنیادی روان شناسی یونگ است که شامل تصاویر کهن و افکار غریزی موجود در ناخودآگاه جمعی مشترک انسان ها است و به عنوان میراث مشترک بشری در ناخودآگاه فردی و گروهی تمامی انسان ها جای دارد. یکی از نمودگاه های اصلی ناخودآگاه بشری و به تبع آن، کهن الگوها، هنر و ادبیّات است؛ از این رو، امروزه نظریه کهن الگو در نقد روان شناسانه متون ادبی و صاحبان اثر، کاربرد فراوانی دارد. عارفان، به دلیل گام برداشتن در راه سیر و سلوک و طی کردن مراحل عرفانی و رسیدن به کمال، مستعد ارتباط با ناخودآگاه خویش هستند؛ از این رو، می توان با خوانشی متفاوت از خوانش های معمول در متون عرفانی، از نقد کهن الگویی، در بررسی و تحلیل شخصیّت آفرینندگان ادبی بهره برد. در مقاله حاضر، کهن الگوهای سایه، نقاب، آنیما و خود و همچنین چگونگی تبلور هر یک از آن ها در شخصیّت نجم الدّین رازی، با توجّه به اثر عرفانی مرصادالعباد، به روش تحلیلی_ توصیفی و به شیوه کتابخانه ای مورد نقد و بررسی قرارگرفته است. یافته ها، بیانگر این مطلب است که رازی با گذر از خودآگاهی به سوی ناخودآگاهی، با جنبه های منفی و مثبت روان خویش روبه رو می شود و با پشت سر گذاشتن ابعاد منفی روان، سایه های درون، برافکندن نقاب و دشواری های فراوانی که در مسیر خودشناسی و خودسازی داشته، سرانجام به تعادل و تکامل روانی و وحدت همه ابعاد وجود و فردانیّت دست می یابد.
خوانش عرفانی نگاره «ساختن کاخ خُورنق» اثر کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسخه مصوّر خمسه نظامیِ محفوظ در موزه بریتانیا که در دوره تیموری تدوین شده است، به دلیل ارزش هنری نگاره ها و حضور نگارگرانی چون میرک، بهزاد و محتملاً قاسمعلی و عبدالرزاق شهرت جهانی دارد. همچنین متن آن، یادگار ارزشمند حکیم نظامی است که در زمره آثار پُراستناد پژوهشی قرار می گیرد. این مجموعه فخیم 22 نگاره را شامل می شود که از نظر نمایش نحوه زندگی مردم در دوره تیموری و انعکاس آن در نگاره ها حائز اهمیت است. ازسویی بهزاد هنرمندی شاخص است که علاوه بر ثبت دقیق زندگی روزانه مردم، به دغدغه های اجتماعی زمانه خویش عمیقاً پایبند بوده و از اشارات عرفانی در لابه لای آثارش سود جُسته که ارتباط وثیق و عمیق وی با عُرفا و شُعرای مطرح زمانه خویش و حلقه های عرفانی آنان گواه این مدعاست. لذا نگاره «ساختن کاخ خورنق» به دلیل پارادوکس خاصِ مُستتر در آن انتخاب گردید که در کارنامه هنری بهزاد مسبوق به سابقه نیست، تا بتوان با کشف منابع عرفانی احتمالی اثر، خوانش عمیق تری ارائه کرد. در این راستا، مرصادالعباد اثر گرانمایه نجم الدین رازی یکی از منابع مهم عرفان اسلامی بوده که مبانی آن در تأویل عرفانی نگاره مفید است و هماهنگی و همخوانی زایدالوصفی با نگاره حاضر دارد. پژوهش پیشِ رو از نوع کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی و تفسیری بوده و از منابع کتابخانه ای (واقعی و مجازی) سود جُسته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بنای کاخ خورنق نمادی سترگ از قالبِ انسانیِ سرگرم شده با تعلقات دنیویِ سیری ناپذیر در جهت فراموشی قربت حق و عالم غیب، و پیوستن به عالم حس است و سنمار نیز نمودی از این دلبستگی است که در خاتمه انوار محرق جلال و قهر خداوندی دامنگیرش شد. عاقبتی تکرارپذیر برای کسانی که دل به دنیای مادی بسته و گرفتار قهر آن شدند.
تحلیل محتوایی و زبانی مفاخره ای بدیع از پیامبر (ص) به روایت نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
101 - 121
حوزه های تخصصی:
پیش بینی ناپذیر بودن نمود های گوناگون ادب غنایی که ریشه در تجلیات بی حد و حصر عواطف انسانی دارد، تقویت کننده این ذهنیت است که هر لحظه، در گوشه و کنار آثار مختلف، امکان بروز نمونه ای نو و حتی ناشناخته از این نوع ادبی در یکی از زیرشاخه های فراوانش وجود دارد. یکی از این نمونه های محتمل، مفاخره ای است بدیع که نجم الدین رازی از زبان پیامبر (ص) به رشته تحریر درآورده است. طبیعی است که جایگاه منحصربه فرد مفاخره گر در همه جنبه های محتوایی و زبانی قطعه اشاره شده مؤثر بوده باشد. قدرت نویسندگی و ارادت قلبی مؤلف مرصادالعباد نیز بی تردید بر تأثیر هرچه بیشتر این مفاخره فرضی افزوده است. در این مقاله، ضمن استخراج و معرفی این قطعه ویژه، آنچه که ازنظر محتوا و مؤلفه های زبانی موجب برجستگی و امتیاز این مفاخره نسبت به سایر مفاخرات مرسوم و متداول ادب فارسی می شود، باتوجه به جایگاه بی بدیل پیامبر والامقام (ص) در مقام مفاخره گر، ارائه و تحلیل خواهد شد.
تجلی عرفان در اندیشه نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
101 - 122
حوزه های تخصصی:
نجم الدین رازی (573-654ق) نویسنده برجسته، صوفی و صاحب آثار معروفی چون مرصادالعباد، مرموزات اسدی و منارات السائرین، در مشهورترین اثر خود (مرصادالعباد من المبدا الی المعاد) دوره ای از اصول و مباحث نظری تصوف مکتب خراسان را به زبانی زیبا و موثر، تقریر و تدوین کرده است. این کتاب که اساساً مبتنی بر آموزه های تصوف خراسان و بی هیچ تاثیرپذیری از مکتب عرفان نظری ابن عربی در پنج باب و چهل فصل تالیف و تنظیم شده، شامل مباحث عمده ای همچون آفرینش جهان و انسان، معاش خلق، اصول عقاید عرفانی، معاد نفوس و سلوک طوایف مختلف از پادشاهان تا طبقات پیشه وران، کشاورزان است. و به مقاله حاضر با رویکرد تحلیل محتوا و به شیوه کیفی، موضوع «معرفت الهی» در مرصادالعباد، با نگاهی به پیشینه این بحث درد و اثر دیگر وی، مرموزات اسدی و منارات السائرین، بررسی شده است نتایج پژوهش نشان می دهد، که از نظر وی، «معرفت عقلی» از آن عوام، «معرفت نظری» مخصوص خواص و «معرفت شهودی» از آن اولیای خاص الخواص است
تحلیل بازنمودهای سبکی نثر صوفیانه در مرصادالعباد نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
315 - 330
حوزه های تخصصی:
عرفان حکایت گر پیوند انسان با معبود است. شرح این حکایت در آثار منظوم و منثور فارسی دست کم از قرن پنجم به بعد در خلال شعرها و کتاب های نثر فارسی آمده است. مرصاد العبادمن المبدأالی المعاد یکی از این آثار منثور است که راهنمای سالکان در سیروسلوک عرفانی است. نجم الدین رازی در قرن هفتم این اثر راه به نثر ساده نگاشته؛ امّا نسبت به دیگر آثار منثور پیش از خود تفاوت هایی سبکی در آن دیده می شود. نثر ساده این کتاب گاه با به کارگیری صنایع ادبی و همچنین لغات عربی بیشتر به سمت نثر فنی سوق می یابد. مقاله حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی سعی دارد بازنمودهای سبک نثر صوفیانه را در این کتاب بررسی نماید. پژوهش حاضر به این نتیجه دست یافته که مرصادالعباد دارای نثری یکدست و یکنواخت نیست و گاه مؤلف با توسل به صنایع ادبی سعی کرده است تا به تزئین نثر خود بپردازد. سجع پرکاربردترین صنعت بدیعی است که در این متن مشاهده می شود.
بررسی صور خیال در رساله عشق و عقل نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های زیبایی و گیرایی ادبیات عرفانی، تصویر است. در بلاغت تصویر برای بیان مفاهیم معقول و نامحسوس بیشتر از تصاویری بهره گرفته می شود که در خیال شکل می گیرد و از رهگذر صور بلاغی (تشبیه، استعاره، تمثیل و...) می توان به آن دست یافت. خیال یکی از مهم ترین ابزارها در شکل گیری صور برزخی میان عالم جسمانی و عالم روحانی است که به آن عالم مثال گفته می شود. ذهن خلّاق نجم رازی در زمینه صورتگری توانسته است صور خیال و الهام را با شیوایی کلام به نحوی درهم آمیزد که حالات باطنی و عرفانی را در قالب ترکیبات صور بلاغی نمایان سازد. در این مقاله، کوشش شده است تا به شیوه توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی صور خیال در رساله عشق و عقل رازی پرداخته شود تا از این طریق جایگاه و اهمیت ابزارهای بلاغی که در تفهیم معانی معقول و نامحسوس در عالم محسوسات کارآمد است، برجسته شود. هدف نجم رازی از به کارگیری صور خیال، القای حقیقتی است که در پسِ این صور قرار گرفته تا مقصود خود را به مخاطب برساند. یافته های این پژوهش نشان می دهد نجم الدین رازی در این اثر، بیشتر از عنصر بلاغی تشبیه و اضافه تشبیهی بهره برده که اغلب از نوع تشبیهات معقول به محسوس است. این نوع تصاویر از تنوع چشمگیری برخوردارند و بیشترین بسامد صور بلاغی را به خود اختصاص داده اند. وی در عناصر سازنده خیال، بیشتر از طبیعت و اشیاء بهره برده تا بتواند تبیین بهتری از حقایق عالم داشته باشد؛ بنابراین هر تصویر بیانگر یک حقیقت در مراتب مختلف است.
خوانش بینامتنی سیر نزولی و صعودی روح در آثار فلوطین و نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
235 - 260
حوزه های تخصصی:
نظریه بینامتنیت به حضور یک یا چند متن در متن دیگر می پردازد و در خوانش بینامتنی، بر متون پیش روی مخاطب تکیه می شود . یکی از مباحث مهم عرفانی که می توان روابط بینامتنی آن را در متون فلسفی و عرفانی جست وجو کرد، سیر نزولی و صعودی روح از موطن اصلی و بازگشت به آن است. نجم الدین رازی عارف قرن هفتمی و فلوطین فیلسوف و عارف یونانی مصری در آثار خویش به این موضوع پرداخته اند. هدف اصلی این پژوهش خوانش بینامتنی آثار این دو عارف فیلسوف است که به شیوه توصیفی و تحلیلی بررسی و نقد شده است. با وجود انتقاد صریح نجم رازی از فلاسفه و مخالفت با برخی از آرای آنان، در خوانش بینامتنی مبحث سیر نزولی و صعودی روح، وجوه اشتراک متعددی در اندیشه های وی و فلوطین دیده می شود. فلوطین و نجم رازی در مباحثی همچون مفهوم سیر نزولی و صعودی روح، نزول روح در پیوستن به قالب و تأثیر عشق، جذبه و عنایت الهی برای صعود، فناناپذیری روح، ناهمسانی ارواح در سیر نزولی و صعودی و ... با یکدیگر همسو هستند. پدید آمدن حجب و انجام گناه را به عنوان موانع سیر صعودی روح ذکر کرده اند. همچنین خودآگاهی و شکوفایی استعدادهای بالقوه را نیز به عنوان حکمت و پیامد سیر روح از دیگر وجوه اشتراک اندیشه آنان است. به رغم استشهاد فراوان رازی به آیات و احادیث، دریافت هایش درباره سیر نزولی و صعودی روح، ترکیبی از بیان فلسفی و دریافت های عرفانی است.