مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
رضایت جنسی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تعهد زناشویی به عنوان یک فرآیند شناختی تعریف می شود که منعکس کننده تصمیماتی است که افراد در مورد شریک زندگی خود می گیرند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس جهت گیری مذهبی بیرونی با واسطه گری رضایت جنسی و خودکنترلی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خانه های سلامت شهر تهران در سال 1399-1400 می باشد و 380 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997)، پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت(1950)، پرسشنامه رضایت جنسی لارسون و همکاران (۱۹۹۸) و پرسشنامه خودکنترلی تانجی و همکاران (2004) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از الگویابی معادلات ساختاری با کاربرد نرم افزار AMOS 24 و SPSS 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم جهت گیری مذهبی بیرونی بر رضایت جنسی (31/0=β)، خودکنترلی(40/0=β) و تعهد زناشویی (28/0=β) معنادار می باشد. اثر مستقیم رضایت جنسی بر تعهد زناشویی (17/0=β) و خودکنترلی بر تعهد زناشویی (64/0=β) نیز مثبت و معنادار است. در این میان خودکنترلی در ارتباط بین باورهای ارتباطی و تعهد زناشویی نقش میانجی را می تواند ایفای کند (001/0≥P). نتیجه گیری: ازدواج پایدار زمانی است که شریک زندگی از یک رابطه سالم برخوردار باشد. جایی که شریک زندگی منبع حمایت عاطفی، دوستی، رضایت جنسی و حمایت مالی برای یکدیگر است که می تواند تعهدات زوج ها را افزایش و حفظ کند.
پیش بینی کارکرد خانواده بر اساس کنترل تفکر منفی و استرس والدگری با نقش میانجی رضایت جنسی: ارائه مدل در والدین کودکان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی کارکرد خانواده بر اساس کنترل تفکر منفی و استرس والدگری با نقش میانجی رضایت جنسی در والدین کودکان با اختلال یادگیری بود. روش این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه والدین کودکان با اختلال یادگیری شهر تهران در سال 1399 تشکیل دادند که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 212 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت از پرسشنامه های کارکرد خانواده مک مستر، کنترل تفکر منفی والس و دیویس ، استرس والدگری عابدین و رضایت جنسی هادسون بودند. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد رابطه بین کنترل تفکر منفی با کارکرد خانواده (p<0.01)؛ رضایت جنسی با کارکرد خانواده (p<0.01)؛ بین کنترل تفکر منفی با رضایت جنسی (p<0.01)؛ بین استرس والدگری با رضایت جنسی (p<0.01) معنی دار است؛ اما رابطه بین استرس والدگری با کارکرد خانواده (p>0.05) معنی دار نشد. همچنین، مسیرهای غیرمستقیم کنترل تفکر منفی با کارکرد خانواده با نقش واسطه رضایت جنسی (p<0.01) و نیز رابطه استرس والدگری با کارکرد خانواده با نقش واسطه ای رضایت جنسی (p<0.01) معنی دار شدند. بر اساس نتایج این پژوهش، الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر کارکرد خانواده والدین کودکان با اختلال یادگیری محسوب می شود.
نقش واسطه ای رضایت جنسی در رابطه میان ویژگی های شخصیتی و طلاق عاطفی در مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
191 - 202
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای رضایت جنسی در رابطه میان ویژگی های شخصیتی و طلاق عاطفی در مردان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از مردان شهر تهران در سال 1402-1401. در این مطالعه 263 نفر از مردان متاهل شهر تهران به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه رضایت جنسی لارسون (1998)، پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (1998) و فرم کوتاه پرسشنامه NEO بوده است. سرانجام، داده های گردآوری شده از طریق پرسشنامه با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS و AMOS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها یافته های پژوهش نشان داد که مدل پژوهش برازش خوبی داشته و تمامی مسیرها در مدل پژوهش دارای ضرایب معنی دار بودند. نتایج تجزیه و تحلیل آماری داده های گردآوری شده از طریق پرسشنامه نشان داد نقش میانجی متغیر رضایت زناشویی در رابطه ویژگی های شخصیتی با طلاق عاطفی در سطح 01/0 معنادار است (01/0 > P). نتیجه گیری: به طور کلی بر اساس یافته های به دست آمده در زمینه طلاق عاطفی، ویژگی های شخصیتی و رضایت جنسی زوجین می توان گفت که این سه متغیر با یکدیگر در ارتباط بوده به طوری که بررسی رابطه این سه در قالب مدل معادلات ساختاری نشان داد، که علاوه بر این که ویژگی های شخصیتی می توانند به پیش بینی طلاق عاطفی و بررسی بهتر وضعیت رابطه زناشویی کمک کنند، با در نظر گرفتن رضایت زناشویی به عنوان متغیر میانجی از آن جا که با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش می تواند رابطه موجود میان ویژگی های شخصیتی با طلاق عاطفی را تقویت کند، می توانیم طلاق عاطفی را با دقت و اطمینان بیش تری پیش بینی کنیم. لذا نتیجه به دست آمده از این پژوهش می تواند در بررسی روابط زوجین مفید واقع شود.
رابطه رضایت جنسی و نگاه جنسیتی با گسست خانواده (مورد مطالعه: شهروندان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۵
437 - 459
حوزه های تخصصی:
عوامل متعددی وجود دارند که کارکردهای خانواده را دچار اختلال می کنند و ممکن است به گسست خانواده منجر شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رضایت جنسی و نگاه جنسیتی با گسست خانواده است. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه است. جامعه آماری افرادِ ساکن در مناطق 5، 7 و 8 شهر تبریز هستند که بر اساس فرمول کوکران 384 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری بررسی شده اند. از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده برای انتخاب نمونه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین رضایت جنسی با گسست خانواده رابطه معکوس و معناداری وجود دارد، به طوری که هرچقدر رضایت جنسی زوجین در زندگی زناشویی بیشتر باشد، گسست خانواده کمتر اتفاق می افتد. همچنین یافته ها حاکی است، بین نگرش جنسیتی سنتی با گسست خانواده رابطه مستقیم وجود دارد. به عبارتی، هرچقدر نگرش جنسیتی سنتی افراد بیشتر باشد، احتمال گسست خانواده بیشتر می شود. نتایج نشان می دهد در صورت همسان بودن زوجین در زمینه تحصیلی و بالاتر بودن سطح تحصیلات، بنیان خانواده کمتر دچار اختلال می شود. بخش دیگری از نتایج گویای آن است که گسست خانواده در بین زوجینی که مشاغل مناسبی از نظر جایگاه اجتماعی دارند، کمتر رخ می دهد.
بررسی رابطه بین اخلاق رابطه ای، رضایت جنسی و باورهای ارتباطی با صمیمیت زناشویی: نقش میانجی مهارت حل مسئله اجتماعی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی روابط بین اخلاق رابطه ای، رضایت جنسی و باورهای ارتباطی با صمیمیت زناشویی با نقش میانجی مهارت حل مسئله انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل زنان شاغل در آموزش وپرورش شهرستان به تعداد 420 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 280 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001)، پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسن و اپستین (1981)، پرسشنامه رضایت جنسی لارسون، پرسشنامه مهارت حل مسئله اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002) و پرسشنامه اخلاق رابطه ای هراگراو و همکاران (1991) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها مورد تائید قرارگرفته و پایایی آن ها به ترتیب 0/88، 0/90، 0/86، 0/93 و 0/89 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss و lizrel استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که اخلاق رابطه ای، باورهای ارتباطی، رضایت جنسی بر مهارت حل مسئله اجتماعی اثر مستقیم دارند، مهارت حل مسئله اجتماعی بر صمیمیت زناشویی اثر مستقیم دارد، همچنین اخلاق رابطه ای، باورهای ارتباطی، رضایت جنسی از طریق مهارت حل مسئله اجتماعی بر صمیمیت زناشویی اثر غیرمستقیم دارند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر رضایت جنسی و تصویر بدنی زنان با سوءمصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
9 - 35
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر رضایت جنسی و تصویر بدنی در زنان با سوء مصرف مواد مخدر انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری، تمامی افراد مبتلابه سوء مصرف مواد افیونی مراجعه کننده به مراکز درمانی اعتیاد مخصوص زنان شهر تهران در سال 1394 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 28 نفر از کمپ بهبود گستران همگام انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه عملکرد جنسی زنان روزن و هیمن (2000) و پرسشنامه نگرانی در مورد تصویر بدنی لیتلتون، اکسوم و پوری (2005) بود. گروه آزمایش به مدت یک ماه و طی 8 جلسه 90 دقیقه ای (دو بار در هفته) تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود رضایت جنسی و تصویر بدنی زنان با سوء مصرف مواد مخدر مؤثر بوده است و این تأثیر در پیگیری نیز پایدار بود (P> 0/05). نتیجه گیری: نتایج حمایت های اولیه ای در استفاده از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای مقابله با نگرانی درباره تصویر بدنی و افزایش رضایت جنسی در زنان باسابقه سوء مصرف مواد مخدر فراهم آورد.
پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی با واسطه گری رضایت جنسی و خودکنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
115 - 129
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی با واسطه گری رضایت جنسی و خودکنترلی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خانه های سلامت شهر تهران در سال 1399-1400 می باشد و 380 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997)، باورهای ارتباطی در زندگی زناشویی ایدلسون و اپشتاین (1982)، پرسشنامه رضایت جنسی لارسون و همکاران (۱۹۹۸) و پرسشنامه خودکنترلی تانجی و همکاران (2004) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از الگویابی معادلات ساختاری با کاربرد نرم افزار AMOS 14 و SPSS 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم باورهای ارتباطی بر رضایت جنسی (13/0-=β)، خودکنترلی (47/0-=β) و تعهد زناشویی (46/0-=β) معنادار می باشد. اثر مستقیم رضایت جنسی بر تعهد زناشویی (22/0=β) و خودکنترلی بر تعهد زناشویی (54/0=β) نیز مثبت و معنادار است. در این میان خودکنترلی در ارتباط بین باورهای ارتباطی و تعهد زناشویی نقش میانجی را می تواند ایفای کند (001/0≥P). نتیجه گیری: باورهای ارتباطی، الگوهای ارتباطی، رضایت جنسی و خودکنترلی در صورت شکل گیری در ابعاد مثبت و کارآمد، می تواند تعهدات زوج ها را افزایش و حفظ کند.
ارتباط طرح واره های شناختی فعال شده در بافت جنسی با رضایت جنسی: نقش واسطه ای خلق منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
89 - 96
حوزه های تخصصی:
رضایت جنسی یکی از ویژگی های کلیدی خانواده پایدار است و به عنوان شاخصی مهم برا کیفیت کلی زندگی شناخته می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خلق منفی در ارتباط طرح واره های شناختی فعال شده در بافت جنسی با رضایت جنسی زنان بود. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان زن دانشگاه های شهر تهران بودند که از بین آن ها 637 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داد ه ها از پرسش نامه طرح واره های شناختی فعال شده در بافت جنسی (QCSASC-2003)، مقیاس اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-1995)، مقیاس رضایت جنسی (SSSW-2005)، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS23 و نرم افزار LISREL8.8 استفاده شد. مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که طرح واره های شناختی فعال شده در بافت جنسی هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم (از طریق خُلق منفی)، بر رضایت جنسی زنان تاثیر می گذارد. ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری، برازش دارد (87/0CFI=، 98/0 NFI=، 058/0 RMSEA=). همسو با مدل نوبر، نتایج این پژوهش نشان داد که طرح واره های شناختی فعال شده در بافت جنسی بر رضایت جنسی زنان تاثیر دارد و هم چنین این یافته ها تاکید می کنند که در کنار عوامل فیزیولوژیکی، عوامل شناختی و هیجانی در تبیین رضایت جنسی خیلی اهمیت دارند.
بررسی پدیداری موانع و تسهیل کننده های مداخلات مددکاری اجتماعی در راستای رضایت جنسی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضایت جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مسائل درجه اول یک زندگی زناشویی قرار دارند و سازگاری در روابط جنسی و تناسب و تعادل در مقدار تمایل جنسی در زن و مرد از مهمترین علل خوشبختی و موفقیت زندگی زناشویی و نشاط و سلامت زوجین است. با توجه به نقش تأثیر گذار مددکاران اجتماعی در این حوزه، شناخت چالش های پیش رو در ارائه ی مداخلات تخصصی مددکاری اجتماعی هدف این مطالعه محسوب می شود. این تحقیق کیفی به شیوه ی تحلیل محتوا در استان های تهران و لرستان در سال 1397 انجام گرفت، روش نمونه گیری در ابتدا هدفمند و سپس براساس داده ها تا زمان اشباع نظری با 21 مشارکت کننده ادامه یافت. داده ها به روش مصاحبه های نیمه ساختارمند جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که چالش های ارائه ی خدمات مددکاری اجتماعی منتهی به رضایت جنسی زوجین را می توان در دو دسته ی موانع و بازدارنده ها و تسهیل کننده های ارائه ی خدمات طبقه بندی نمود. توجه ویژه ی سیاستگذران و مدیران برای برنامه ریزی در جهت تقویت پشتوانه ها و رفع موانع خدمت می تواند گام مؤثری در بهبود ارائه ی خدمات مددکاری اجتماعی ارائه شده به خانواده ها در زمینه ی مسائل جنسی باشد.
نارضایتی جنسی و طلاق؛ واقعیت یا برساخت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
81 - 105
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر موضوع نارضایتی جنسی بسیار مورد توجه قرار گرفته و بر شیوع بالای آن در بین زوجین و همچنین تاثیر آن بر بیشتر طلاق ها تاکید شده است. پرسش اصلی این پژوهش این است که میزان شیوع نارضایتی جنسی در بین زوجین چقدر است و نارضایتی جنسی چه تاثیری بر زندگی و جدایی زوجین دارد؟ این پژوهش با استفاده از تحلیل ثانویه داده های پیمایش ملی خانواده انجام شده است. جامعه آماری شامل افراد متاهل یا بی همسر بر اثر طلاق در شهرهای کشور و حجم نمونه 2850 نفر بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نارضایتی جنسی در بین زوجین حدود 9 درصد است و تاثیر تعیین کننده و قابل توجهی بر وقوع طلاق ندارد؛ بطوریکه تنها 10 درصد از افرادی که نارضایتی جنسی دارند احتمال جدایی از همسرشان را زیاد ارزیابی کرده اند. همچنین تنها حدود 4 درصد از زوجین اختلافات جنسی خود را با همسرشان خیلی زیاد و حدود 10 درصد آن را زیاد اعلام کرده اند. بررسی عوامل طلاق در بین افراد بی همسر بر اثر طلاق نیز نشان می دهد عواملی مانند اعتیاد، دخالت خانواده ها، نداشتن علاقه و عدم وفاداری عوامل مهمتری بوده اند و مسائل جنسی صرفاً علت 1.3 درصد از طلاق ها بوده است. بنابراین در مجموع، نارضایتی جنسی نه مسئله شایعی در بین زوجین است و نه عامل تعیین کننده ای در گرایش به طلاق در کشور.
بررسی عوامل اجتماعی و جمعیتی مؤثر بر طلاق عاطفی در بین زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جمعیتی دوره ۷ پاییز و زسمتان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
171 - 200
حوزه های تخصصی:
طلاق عاطفی یکی از آسیب هایی است که بسیاری از خانواده ها با آن مواجه هستند. فروپاشی پیوندهای زناشویی از برجسته ترین نمونه های تحولات مرتبط با خانواده امروزی است. ازاین رو، ضرورت بررسی عوامل مؤثر بر طلاق عاطفی هرچه بیشتر احساس می گردد. در این مطالعه، طلاق عاطفی در سه بُعد اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و عاطفی–جنسی مورد سنجش قرار گرفت. همچنین، بر مبنای نظریه های گیدنز، مبادله، گذار جمعیتی دوم، نوگرایی و مدرن شدن، تضاد، محرومیت اقتصادی و همسان همسری، تأثیر متغیرهای فردگرایی، نوگرایی، رضایت جنسی، نوع خانواده (از سنتی تا مدرن)، ساختار قدرت در خانواده، احساس نابرابری، اعتقادات مذهبی، همسان همسری تحصیلی و مذهبی، پایگاه اجتماعی–اقتصادی، سن، جنس، میزان تحصیلات و سن ازدواج بر تغییرات میزان طلاق عاطفی با استفاده از رگرسیون چندمتغیره بررسی گردید. این مطالعه، طی یک پیمایش مقطعی در سال 1400 انجام شد و در آن با استفاده از فرمول کوکران، ۳۸۴ نفر از زنان و مردان متأهل شهر تهران انتخاب شدند و اطلاعات آنان با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید. پایایی پرسشنامه تحقیق از طریق آلفای کرونباخ با مقادیر بالای 7/0 مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها نشان داد که زنان بیش از مردان طلاق عاطفی دارند و متغیرهای عدم رضایت جنسی، ناهمسانی های اعتقادات مذهبی و تحصیلی، فردگرایی، نوگرایی، سنتی بودن خانواده و سن پایین تر زوجین در زمان ازدواج، به میزان بیشتری به طلاق عاطفی منجر می گردد.
نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان در رابطه استرس شغلی و تعارض کار-خانواده با رضایت جنسی زنان پرستار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
16 - 30
حوزه های تخصصی:
ازدواج از مهم ترین سنت های اجتماعی است و از آغاز تاریخ بشریت مورد تأکید گذشتگان بوده است که نیازهای ایمنی و عاطفی افراد جامع را حفظ می کند و موجب بقای نسل می شود. ازاین رو روابط زناشویی سالم برای سلامت جسمی و روانی اعضای خانواده ضروری می باشد. رابطه جنسی بخش لاینفک ازدواج و هر رابطه عاشقانه ای است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کنندگی تنظیم هیجان در رابطه استرس شغلی و تعارض کار-خانواده با رضایت جنسی زنان پرستار می باشد. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی و توصیفی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل پرستاران زن و متأهل شهرستان های بابل، ساری و قائم شهر می باشد که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش شامل شاخص رضایت جنسی، پرسشنامه فشار روانی شغلی، پرسشنامه تعارض کار-خانواده و پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان بود. داده های به دست آمده با نرم افزار spss و آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که بین استرس شغلی، تعارض کار-خانواده و خرده مقیاس سرکوبی با رضایت جنسی رابطه منفی و معنادار و بین خرده مقیاس ارزیابی مجدد با رضایت جنسی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین متغیر تنظیم هیجان در رابطه استرس شغلی و تعارض کار-خانواده با رضایت جنسی زنان پرستار نقش تعدیل کنندگی ندارد