مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
دانشگاه
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی کارشناسان پژوهشی دانشگاه یزد بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی بوده که به روش پیمایشی اجرا شده است. جامعه آماری شامل تمامی کارشناسان پژوهشی دانشگاه یزد بود که به لحاظ تعداد محدود افراد جامعه (47 نفر) از شیوه کل شماری استفاده گردید. برای شناسایی نیازهای معیاری از الگوی شغل و شاغل استفاده شد و با استفاده از روش چند عاملی درونی اولویت بندی شدند. به منظور شناسایی نیازهای آموزشی هنجاری، پرسشنامه ای بر اساس نیازهای معیاری طراحی و توزیع شد. از آنجا که طراحی پرسشنامه بخشی از فرآیند نیازسنجی بوده و طی آن از نظرات آگاهی دهندگان کلیدی استفاده شد، از روایی صوری برخوردار بود اما برای اطمینان بیش تر، روایی پرسشنامه مجدداً با استفاده از روش تحلیل گویه محاسبه گردید. پایایی نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ (83/0) به دست آمد. نتایج حاصل از مقایسه نیازهای آموزشی هنجاری نشان داد: میانگین اعلام نیاز کارشناسان پژوهشی دانشگاه یزد به دانش، مهارت و نگرش از سطح حداقل کفایت قابل قبول (Q2) بالاتر اما از سطح کفایت مطلوب (Q3) پایین تر است. در بعد دانشی، کارشناسان دارای مدرک تحصیلی دیپلم (فوق دیپلم) و کارشناسان دارای بیش از 20 سال سابقه، در بعد مهارتی، کارشناسان دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس و کارشناسان دارای کمتر از 10 سال سابقه و در بعد نگرشی، کارشناسان دارای مدرک تحصیلی لیسانس و کارشناسان دارای بین 10 تا 20 سال سابقه بالاترین میزان نیاز را داشته اند.
بررسی نقش دانشگاه در بهبود مؤلفه های آموزش سیاسی دانشجویان مورد: دانشگاه شهید باهنر کرمان#,(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش دانشگاه در بهبود مؤلفه های آموزش سیاسی در دانشجویان است. این مؤلفه ها شامل چهار حوزه دانش سیاسی، نگرش سیاسی، مهارت سیاسی و رفتار سیاسی هستند. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دوره های کارشناسی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید باهنر کرمان بودند که از این بین نمونه ای 321 نفری برای گردآوریی داده ها انتخاب گردید. ابزار پژوهش نیز پرسشنامه محقق ساخته سنجش مؤلفه های آموزش سیاسی دانشجویان بود که پایایی آن برابر 98/0 آلفای کرونباخ برآورد گردید. نتایج نشان دادند که دانشجویان بیشترین تأثیر برنامه های دانشگاه را بر افزایش اندیشه های آزادی خواهی، عدالت جویی و برابری طلبی در کنار بهبود آگاهی ها و اطلاعات سیاسی، بهبود نگرش خود نسبت به رابطه دولت و ملت، افزایش تمایل شان به اطاعت از قوانین کشور، افزایش قابلیت تصمیم گیری سیاسی (قانون گذاری و وضع سیاست) و تقویت قدرت تفکر در مورد مسائل و سیاست های عمومی کشور، افزایش تعهد ملی و احترام به اراده عمومی می دانند. همچنین از نظر دانشجویان کم ترین تأثیر برنامه های دانشگاه نیز بر بهبود و گسترش سواد انتقادی دانشجویان نسبت به مسایل سیاسی کشور، میل و انگیزه برای مشارکت سیاسی بیشتر و حس رقابت جویی سیاسی، افزایش قابلیت یادگیری سیاسی و بهبود رفتار سیاسی نهادها و گروه های عضو بوده است.
بازنمایی ساخت قدرت در فضای دانشگاه: با تکیه بر اندیشه فوکو#,(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضا در پیوند با قدرت و میکروفیزیک های آن است. با استنباط از نظریه میشل فوکو می توان گفت، فضا با استفاده از نشانه های قدرت همچون رابطه، مقاومت، دانش و آزادی در ارتباط است. از این منظر قدرت تولید کننده و متکثر است. قدرت بصورت میکروفیزیک های گوناگون اعمال می شود، هم قابل مشاهده و هم نامحسوس است. دانشگاه نشانه های متعددی بلحاظ نرم افزاری و نیز سخت افزاری همچون ساختار بوروکراتیک، اقتدارعلمی و معماری در ارتباط با قدرت را در خود دارد. این فضا به مثابه جریانهای مرتبط با تولید دانش/قدرت عمل می کند و با نشانه هایی همچون وسعت فضای فیزیکی، معماری، گفتمانهای موجود در روند سازمان قدرت قابل بررسی است. بنابراین، میکروفیزیک های قدرت در دانشگاه با تکیه بر میزان اهمیت دانش/قدرت، ایدئولوژی، بوروکراسی های موجود خود را به نمایش می گذارند. در پژوهش حاضر دانشگاههای تهران، علامه طباطبایی، شاهد و علوم وتحقیقات مورد بررسی قرار گرفته و با تشابهات و تفاوت هایی دارای فضا به مثابه جریانهای قدرت هستند. روش پژوهش حاضر میدانی است و از طریق مشاهده و مشاهده انجام پذیرفته است.
بررسی رابطه بین هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با مسئولیت پذیری دانشجویان (مورد مطالعه: دانشگاه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: بررسی رابطه بین هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با میزان مسئولیت پذیری دانشجویان. روش: نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا، توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 94-1393 به تعداد 7132 نفر می باشد که با استفاده از جدول مورگان، 364 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به دست آمد.ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق، پرسشنامه هوش اخلاقی در قالب 40 گویه در سه مؤلفه(راستگویی، بخشش و دلسوزی)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی در قالب 24 سؤال در چهار مؤلفه(مشارکت، انسجام، تعلّق و اعتماد اجتماعی) و پرسشنامه مسئولیت پذیری در قالب 42 سؤال در پنج مؤلفه(خودمدیریتی، امانتداری، وظیفه شناسی، سازمان یافتگی و پیشرفت گرایی) بود. روایی محتوایی و سازه پرسشنامه ها مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه هوش اخلاقی 83/0، سرمایه اجتماعی 87/0 و مسئولیت پذیری 91/0 برآورد شد. تحلیل داده ها در سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos انجام گرفت. یافته ها: میانگین هر یک از مؤلفه های هوش اخلاقی، سرمایه اجتماعی و مسئولیت پذیری، از میانگین نظری(3) بیشتر است. بین هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با مسئولیت پذیری دانشجویان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: تلاش در جهت معرفی و شناسایی جایگاه هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی در رشد و پرورش مسئولیت پذیری دانشجویان و نقش آن در آینده زندگی تحصیلی و شغلی آنها دارای اهمیت قابل توجهی است.
الگوی مطلوب فرهنگ سیاسی دانشجویی از دیدگاه امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی الگوی مطلوب فرهنگ سیاسی امام خمینی با محوریت سؤالات تحقیق بود. روش: روش انجام پژوهش، توصیفی از نوع مطالعه تحلیل اسنادی و کتابخانه ای بوده است. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که مهم ترین مؤلفه های الگوی مطلوب فرهنگ و فرهنگ سیاسی دانشجویی عبارتند از: تهذیب نفس، فعالیت سالم در امور سیاسی و داشتن تقوای سیاسی، عدم وابستگی و فرهنگ مستقل، وحدت دانشجو با روحانی، مبارزه علیه استعمار، اصلاح فکری دانشجویی، جلوگیری از انحراف در دانشگاه، اتحاد گروههای دانشجوییو تشکیل گروه فراگیر ملی اسلامی، پاکسازی دانشگاهها، شناخت اسلام و شناساندن آن، حفظ روحیه همکاری، کمک به اجرای جمهوری اسلامی واقعی و عدالت اجتماعی و تربیت اسلامی در دانشگاهها که دانشجویان باید به آن اهتمام بورزند. نتیجه گیری: به منظور داشتن جامعه صالح، سالم و مستقل، نخست باید دانشجو و دانشگاه اصلاح شده، متناسب با فرهنگ مطلوب امام خمینی(ره) و اسلام پرورش یابد تا هم بتواند جامعه را اصلاح کند و هم در روابط خارجی با فرهنگ غنی استقلالی برخورد کند تا کشورش دچار ضعف و تزلزل نشود.
مطالعه وضعیت و موانع توجه به مؤلفه های تربیت شهروند اسلامی دردانشگاه ( مطالعه موردی دانشگاه مازندران )(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: پژوهش حاضر درصدد آن است تا مؤلفه های شهروندی اسلامی را بر اساس خوانش متن نهج البلاغه مورد بحث و بررسی قرار دهد و از رهگذر آن به تبیین موانعی بپردازد که در دانشگاه های کنونی ما بر سر راه تحقق آن قرار دارد. روش: برای انجام این کار مطالعه به دو شیوه کمی (از نوع توصیفی) و کیفی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل دو گروه (اساتید و دانشجویان) و نمونه آماری دانشجویان به تعداد 324 نفر با استفاده از فرمول کوکران و به صورت نمونه گیری طبقه ای به تفکیک جنس، دانشکده و مقطع، انتخاب گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه ای بود که توسط محققین و بر اساس مطالعه منابع ساخته شده است. پایایی پرسشنامه بر اساس آلفای کرانباخ 96/0برآورد گردید و جهت بررسی روایی محتوایی و صوری پرسشنامه، ابتدا جدول تناظر سؤالات تحقیق با سؤالات تهیه و در اختیار اساتید و صاحب نظران قرار گرفت و پس از رفع اشکالات و انجام اصلاحات لازم فرم نهایی پرسشنامه تهیه شده است. جهت پاسخگویی به سوال سوم پژوهش از بین استادان نیز به تعداد ده نفر به صورت هدفمند و با استفاده از روش نمونه گیری زنجیره ای انتخاب و داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که از نظر دانشجویان در دانشگاه ها میزان توجه به مؤلفه های ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شهروندی اسلامی پایین تر از متوسط ولی مؤلفه های بعد اخلاقی بالاتر از متوسط بوده است. اگرچه از لحاظ آماری داده های مربوط به این بعد نیز همچون ابعاد دیگر شهروندی اسلامی معنی دار نبوده است. همچنین یافته های بدست آمده از مصاحبه با استادان نشان می دهد که موانع تحقق شهروندی اسلامی در سه بخش اجرایی – محیط برون سازمانی، ساختار و سیاست گذاری ها، مسئولین، نیروی انسانی کارآمد- ، فرهنگی – برنامه های فرهنگی، نیروی انسانی، محیط دانشگاه- و آموزشی – برنامه های وزارت علوم، محتوای دروس، تعاملات استاد دانشجو- قرار دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت که به طور کلی تربیت شهروند اسلامی در دانشگاه محقق نشده است. به سخن دیگر دانشگاه در عمل برنامه روشنی برای تحقق تربیت شهروند اسلامی ندارد.
تحلیل رابطه بین مهارت زندگی و مسئولیت پذیری دانشجویان دانشگاه کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف تحقیق حاضر، تحلیل رابطه بین مهارت های زندگی با میزان مسئولیت پذیری دانشجویان دانشگاه بود. روش: روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا، توصیفی- همبستگی بوده، جامعه آماری آن، کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 94-1393 شامل 7132 نفر بود که با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران و به روش تصادفی طبقه ای، 237 نفر به دست آمد. ابزار گردآوری اطلاعات تحقیق، دو پرسشنامه استاندارد «مهارت زندگی» و پرسشنامه استاندارد «مسئولیت پذیری» بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت در شش مؤلفه بود که روایی هر دو به صورت محتوایی توسط کارشناسان، تأیید و پایایی آنها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای مهارت زندگی، 86/0و مسئولیت پذیری، 91/0 برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و آزمون تی) با استفاده از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس. انجام گرفت. یافته ها: میانگین هر یک از مؤلفه های مهارت زندگی و مسئولیت پذیری در دانشجویان، بالاتر از حد متوسط بود. بین مهارت زندگی و مؤلفه های مسئولیت پذیری رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. ضریب رگرسیون نشان داد مهارت زندگی قابلیت پیش بینی مسئولیت پذیری دانشجویان را دارد. همچنین بین مهارت های زندگی و مسئولیت پذیری دانشجویان، بر حسب جنسیت و مقطع تحصیلی تفاوت معنادار وجود ندارد؛ اما این تفاوت بر حسب رشته تحصیلی و سال ورود معنادار است. نتیجه گیری: آموزش مهارت زندگی، فرد را قادر می سازد مسئولیت های نقش فردی و اجتماعی خود را بپذیرد و نیازها، انتظارات و مسائل روزانه را به شکل اثربخشی پاسخ دهد.
رابطه دینداری و امید به آینده در بین دانشجویان دانشگاه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه دینداری و امید به آینده در بین دانشجویان دانشگاه یزد انجام شده است. روش: روش مورد استفاده در این تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مورد مطالعه، دانشجویان دانشگاه یزددر سال تحصیلی 94-93 بودند که 374 نفر از آنها با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمون امید به آیندهاسنایدر و همکاران(1991) و آزمون محقق ساخته دینداری بر اساس الگویگلاک و استارک(1968)به عنوان ابزار تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین دینداری دانشجویان و امید به آینده در آنها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین ابعاد اعتقادی، عاطفی، پیامدی و دانشی، با امید به آینده، رابطه مثبت و معناداری داشتند؛ ولی بُعد مناسکی با امید به آینده رابطه معناداری نداشت. نتیجه گیری:افزایش سطح دینداری دانشجویان به تقویت امید به آینده در بین آنها منجر می شود و لازم است از این پتانسیل برای افزایش امید به آینده دانشجویان استفاده شود#,
تأثیر هوش معنوی بر کاهش تقلّب: نقش تعدیلگر توجیه تقلّب(مقاله علمی وزارت علوم)
معنویت یکی از نیازهای درونی انسان است که متضمّن بالاترین سطوح زمینه های رشد شناختی، اخلاقی، عاطفی و تلاش همواره آدمی برای پاسخ دادن به چراهای زندگی است. از طرفی، تقلّب دانشگاهی، نمایش غیر واقعی یک شخص از دانش فردی خویش بوده که متأسفانه در اکثر سازمانهای آموزشی و دانشگاههای جهان به عنوان مانع برجسته در کار تعلیم و ارزیابی مشهود است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر هوش معنوی بر تقلّب در دانشجویان و نقش تعدیلگر متغیّر توجیه تقلّب بوده است. روش: جامعه آماری پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه مازندران می باشند که از طریق نمونه گیری تصادفی، اطلاعات از 460 نفر جمع آوری شد. برای سنجش متغیّرهای پژوهش، شامل هوش معنوی، تقلّب و توجیه تقلّب، از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر منفی هوش معنوی بر تقلّب در میان دانشجویان بود. همچنین نتایج نشان داد که توجیه تقلّب، اثر هوش معنوی بر کاهش تقلّب را تعدیل می کند. نتیجه گیری: بر مبنای یافته های پژوهش پیشنهاد می شود کارگزاران و مدیران حوزه آموزش عالی، در ریشه یابی تقلّب، تنها به دانشجویان محدود نشوند؛ بلکه با تغییر نگرش دانشجویان(ارتقای هوش معنوی) و اصلاح ساختار نظام آموزشی و ارزیابی، زمینه بروز تکنیکهای خنثی سازی و توجیه دانشجویان در رابطه با تقلّب را کاهش دهند.
تحلیلی بر عوامل مؤثر در تحقق دانشگاه تمدن ساز با استفاده از تکنیک دیماتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف:مقاله حاضر با هدف معرفی شاخصهای دانشگاه تمدن ساز از منابع پژوهشی و تأیید شاخصها از نظر خبرگان دانشگاهی، به اولویت بندی مهم ترین شاخصهایی که در ایجاد و شکل گیری دانشگاه تمدن ساز نقش عمده ای دارند، پرداخته است.روش: برای شناسایی علت یا معلول بودن شاخصها، از تکنیک دیماتل فازی بهره گرفته شد. یافته ها: پژوهش محور، دانش گرا، تخصص گرا، معرفت ساز و پاسخگو در برابر نیازهای جامعه، فن گرا، تخصص محور و مهارت ساز، به ترتیب با ضرایب تأثیر 10.89، 10.48 و 10.11 تأثیرگذارترین شاخصها و عوامل در راستای تحقق یک دانشگاه تمدن ساز می باشند. نتیجه گیری: هر 20 عامل شناسایی شده به عنوان عوامل دانشگاه تمدن ساز در آموزش عالی ایران، بحرانی و اساسی بوده و نقش پر اهمیتی در تحقق آن دارند.
دانشگاه مسئولیت پذیر و چشم انداز آن در آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که: بر پایه آموزه های دین اسلام، چه چشم اندازی برای نهاد دانشگاه مسئولیت پذیر قابل ترسیم است که مسیر دستیابی به جایگاه شایسته این نهاد الهی را برای ما روشن و هموار سازد؟ روش: این پژوهش با روش کتابخانه ای- اسنادی به تحلیل محتوای کیفی انجام گرفته است. یافته ها: پژوهش حاضر، دانشگاه مسئولیت پذیر را نهادی با سه مشخصة ذاتی یا سه مؤلفه بنیادین هویت علمی، هویت دینی و خدمتگزاری معرفی می کند و با طراحی چشم انداز مطلوب آن، که متشکل از شاخصها ی دانایی، توانایی، نیکویی و زیبایی است، به الگوسازی و ترسیم پیکر و چارچوب اسلامی اش پرداخته است. نتیجه گیری: از آنچه گزارش شد به دست می آید که جریان تعلیم و تربیت در دانشگاه مسئولیت پذیر به گونه ای است که هر فردی در مسیر آن قرار گیرد، متصف به صفات دانایی، توانایی، نیکویی و زیبایی می شود.
چالش ها و مشکلات مدیریت تشکل های دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: دانشگاه زمانی به فعالیت صحیح مشغول است که آموزش، پژوهش و فعالیتهای اجتماعی- فرهنگی به شکل متوازن انجام گیرند و هیچ یک مانع فعالیت دیگری نشوند. بخش محسوسی از فعالیتهای فوق برنامه در دانشگاه در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و دینی، توسط تشکلهای دانشجویی اجرا می شود. بنابر این، ضروری است تا با به کارگیری شیوه صحیح مدیریت در تشکلهای دانشجویی، بیشترین اثربخشی را در حیطه های مذکور به دست آورد. روش: به سبب فقر محتوایی مطالعات در زمینه نحوه فعالیت تشکلهای دانشجویی و لزوم توجه به رویکرد اکتشافی در این تحقیق، روش تجزیه و تحلیل مضمون (تم) انتخاب شد و مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته با 12 نفر و چهار جلسه توفان فکری با حضور 9 نفر از فعالان دانشجویی که سابقه مدیریت تشکلهای دانشجویی را داشتهاند، صورت پذیرفت. یافته ها: مضمونهای شناسایی شده در حوزه چالشها و مشکلات مدیریت تشکلهای دانشجویی با توجه به اشتراکاتشان، در پنج دسته «ضعف در ارتباطات، تغییرات مدیریتی، ضعف در شناخت مسائل فرهنگی، چالشهای مدیریت منابع انسانی و ضعف در هدف» تقسیم بندی شدند. هر کدام از این تم های اصلی، شامل تم های فرعی هستند که به عنوان مؤلفه های تشکیل دهنده هر چالش و مشکل معرفی شده اند. نتیجه گیری: به یافته های این تحقیق می توان به عنوان نیازسنجی آموزشی و فرهنگی نیز نظر کرد و در طراحی دوره ها و کارگاههای آموزشی و بسته های فرهنگی که توسط مراکزی چون معاونت فرهنگی وزارت علوم و معاونت فرهنگی- سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها صورت می گیرد، مورد استفاده قرار داد.
ارائه الگوی نظری سلامت سازمانی دانشگاه بر مبنای آموزه های دین اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف اصلی این تحقیق، ارائه الگوی مناسب سلامت سازمانی در دانشگاهها بر اساس آموزه های دین اسلام بود.روش: تحقیق حاضر از نظر هدف، بنیادی است. شیوه گردآوری اطلاعات، ترکیبی از روش کتابخانه ای و میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات، فیش برداری، مصاحبه و پرسشنامه بود. جامعه آماری تحقیق، افراد خبره و آگاه به موضوع بودند که از طریق نمونه گیری گلوله برفی تعداد 44 نفر انتخاب شدند. یافته ها: یافته اصلی تحقیق، دستیابی به الگوی سلامت سازمانی بر اساس آموزه های دینی بود که از نظر خبرگان مورد تأیید قرار گرفت. مؤلفه های اصلی الگو عبارت بودند از: شفافیت(مشخص بودن انتظارات)، نظام پاداش عادلانه، حل مشکل، ارتباط سازنده، رفتار حمایتی، هدفمندی، همبستگی، نوآوری، بهره وری از منابع، انعطاف پذیری، معنویت در کار، توجه به روحیه افراد و کیفیت گرایی. نتیجه گیری:در تمامی مؤلفه های خروجی الگو جهت ارتقای سلامت سازمانی، مصادیق اسلامی و دینی وجود دارد، لذا مدیران اجرایی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی می بایست با الهام از مبانی عظیم دین اسلام، از آنها بهره گیری کرده، برای ارتقای سلامت سازمانی آن مراکز تلاش کنند.
بهبود مدیریت مشارکتی در دانشگاه از طریق نظام پیشنهادها و عدالت محوری با در نظر گرفتن جایگاه مدیریت مشارکتی و عدالت در آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: این مطالعه با تأکید بر آموزه های قرآن و نهج البلاغه، به بررسی و شناخت مؤلفه های تأثیرگذار بر بهبود مدیریت مشارکتی از طریق نظام پیشنهادها و عدالت محوری در دانشگاه اسلامی پرداخته است. مدیریت مشارکتی به عنوان یکی از الگوهای مدیریت اسلامی، از طریق نظام پیشنهادها می تواند سازمانها را در بهره گیری از سرمایه فکری کارکنان یاری دهد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات از نوع همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری است. پس از بررسی ادبیات نظری برگرفته از مبانی دینی و ارزشی و نیز پیشینه تجربی و مبانی نظری، به بررسی نقش میانجی عدالت مراوده ای و ارزش نظام پیشنهادها در رابطه میان عدالت توزیعی و رویه ای با انگیزه برای مشارکت در نظام پیشنهادها پرداخته شد. یافته ها: عدالت مراوده ای و ارزش نظام پیشنهادها، تأثیر عدالت توزیعی بر انگیزه برای ارائه پیشنهاد را به طور بخشی و تأثیر عدالت رویه ای بر انگیزه را به طور کامل میانجی گری می کند. نتیجه گیری: رعایت ابعاد سه گانه عدالت و درنظر گرفتن ارزش نظام پیشنهادها، به دلیل نقش مؤثر در بهبود وضعیت انگیزشی کارکنان برای مشارکت در نظام پیشنهادهای دانشگاه می بایست مورد توجه جدی مدیران دانشگاه و مسئولان نظام پیشنهادها قرار گیرد.
بررسی و تبیین مؤلفه های مدیریت راهبردی دانشگاه اسلامی مبتنی بر الگوی اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
خاستگاه نهادی دانشگاه، رفع نیازهای توسعه ای جامعه است و دانشگاهی می تواند در این مسیر موفق باشد که خود را باور کرده، به دنبال راه حلهای بومی برای مسائل واقعی کشور باشد. اقتصاد مقاومتی، الگوی بومی درون زای توسعه کشور است. در نتیجه، دانشگاهی می تواند برای جامعه اسلامی- ایرانی کارکردهای واقعی خود را ایفا کند که منطبق با الگوی اقتصاد مقاومتی ساماندهی شود. هدف: تحقیق حاضر تلاشی است در جهت یافتن مؤلفه های مدیریتی که بتواند به دانشگاه برای درک و اجرای گفتمان اقتصاد مقاومتی کمک کند. روش: با توجه به جدید بودن موضوع، از روش تحقیق کیفی و خبره سنجی استفاده و با 20 نفر از خبرگان علمی و اجرایی مصاحبه باز شد و در ادامه گزاره های برآمده از مصاحبه ها با تکنیک تم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: 10 تمِ ادراک اهمیت بهبود مدیریت راهبردی، ادراک اهمیت رجوع به الگوی اقتصاد مقاومتی، برنامه ریزی و عقلانیت اداره، نظام سازی، توسعه آموزش، مردم گرایی، نیازمحوری، خودکفایی، کارآفرینی و برون گرایی استخراج شد. نتیجه گیری: تم های به دست آمده در قالب سه مؤلفه ادراکی، نگرشی و ساختاری، در کنار 12 پیشنهاد کاربردی برای سیاستگذاران علم و فناوری کشور ارائه شد.
شناسایی و رتبه بندی سنجه های هوش اخلاقی در مدیران گروه های آموزشی مبتنی بر نهج البلاغه (مطالعه موردی دانشگاه یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: دانشگاهها جزء مهم ترین مؤسسات جامعه انسانی محسوب می شوند که جامعه از آنها توقع هوش اخلاقی بالا دارد. مقاله حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی سنجه های هوش اخلاقی و تأثیر دو عامل تحصیلات و سابقه کار مدیران بر هوش اخلاقی مدیران آموزشی دانشگاه انجام شده است. روش: این پژوهش از لحاظ روش، توصیفی- پیمایشی و از لحاظ ماهیت، کاربردی است. جامعه این تحقیق، کل مدیران گروههای آموزشی دانشگاه یزد است. همچنین برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز پرسشنامه ای بر اساس مبانی نظری و روش ویکور طراحی شده است. تحلیل داده های گردآوری شده با استفاده از روش ویکور انجام شد. یافته ها: سنجه «رازداری» در شاخص صفت ذاتی، «خوش خُلقی» در شاخص اخلاق اکتسابی، «عفو و بخشش» در شاخص برخورد فردبه فرد، «ارج نهادن به سنتهای نیکو» در شاخص عملکرد در جامعه، «احترام به زیردستان» در شاخص مدیریت محور، «مهربانی به زیردست» در شاخص اخلاق اکتسابی در رفتار فرد به فرد، رتبه های اول را به خود اختصاص داده اند#,
برنامه ریزی راهبردی دانشگاه ها بر مبنای چرخه حیات سازمانی: یک مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف این پژوهش، کاربست مفهوم چرخه حیات سازمانی در برنامه ریزی راهبردی دانشگاهها بوده است. امروزه تغییرات مداوم نهادی و فنی در دانشگاهها و ارتباط شدید آنها با محیط بیرونی، این نوع مؤسسات را ملزم به پاسخگویی به خواسته های محیطی و انجام اقدامات راهبردی می کند. روش: در این پژوهش، ضمن ترکیب مدل چرخه حیات سازمانی با ماتریس SWOT، با استفاده از مفهوم سه شاخگی، ابعاد ماتریس SWOT در قالب سه دسته عوامل ساختاری، محتوایی و زمینه ای طبقه بندی شدند. یافته ها: با توجه به در مرحله بلوغ قرار داشتن دانشگاه مورد بررسی، اهرم راهبردی تغییر در حوزه عوامل زمینه ای (T=13، O=59، W=79، S=99) است. سپس ابعاد محتوایی از اهمیت بیشتری برخوردارند(T=35، O=20، W=158، S=18). ابعاد ساختاری(T=50، O=23، W=42، S=17) نیز در رتبه سوم اهمیت قرار دارند. از نظر اهمیت نیز نقاط قوت در حوزه ابعاد زمینه ای(S=99)، نقاط ضعف در حیطه ابعاد محتوایی (W=158)، فرصتهای موجود در ابعاد زمینه ای(O=59) و تهدیدهای موجود در ابعاد ساختاری(T=50) از بیشترین اولویت برخوردارند. نتیجه گیری: راهبرد کمینه کردن نقاط ضعف و بیشینه کردن استفاده از فرصتها باید به کار گرفته شود. برای جلوگیری از اشباع و افول سازمانی باید به دنبال انجام اقدامات ابتکارآمیز و بهره گیری از نوآوری در سازمان بود. در حوزه پژوهش پیشنهاد می شود که واحد ارتباط صنعت با دانشگاه در این مؤسسه تقویت و پشتیبانی شود#,
ویژگی های استاد شایسته در آموزش عالی ایران: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، کمک به ارتقای کیفیت آموزش عالی از راه معرفی الگویی از استاد شایسته در آموزش عالی ایران می باشد. به این منظور، یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا انجام شد. 14 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاههای دولتی سراسر کشور که از دیدگاه دانشجویان، دانش آموختگان، مدیران گروهها و استادان همکار شایسته ترین افراد گروه آموزشی خود بودند، با نمونه گیری هدفمند و از نوع گلوله برفی در نمونه پژوهش قرار گرفتند. برای گرد آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده مشارکتی بهره گرفته شد. 38 مصاحبه با استادان گروه نمونه و 112 مصاحبه با اطلاع رسانان دیگر، یعنی دانشجویان، دانش آموختگان، مدیران گروهها و استادان همکار انجام شد. هم چنین، کلاس های درس این استادان، 72 بار به وسیله پژوهشگر و دستیاران وی مورد مشاهده قرار گرفت. پردازش داده ها به روش تحلیل محتوا با استفاده از کدگذاری باز و محوری انجام گرفت. براساس یافته ها، ویژگی های استادان شایسته شامل 34 زیرمقوله بود که در 3 مقوله کلی شناختی، عاطفی و رفتاری قرار گرفت. از این میان، زیرمقوله هایی که دارای فراوانی بیش تر بودند، یعنی آن هایی که در بیش از 50 درصد کدها وجود داشتند، در الگوی استاد شایسته جای گرفتند.
رویکرد فازی رتبه بندی اثرگذاری اجزای سرمایه فکری بر عملکرد یک دانشگاه
حوزه های تخصصی:
داراییهای نامشهود بیانگر تمام داراییهایی هستند که در ترازنامه منعکس نمی شوند، اما منبعی برای خلق ارزش محسوب شده که منجر به مزیت رقابتی پایدار می شوند.در اقتصاد نوین، سرمایه فکری تحت عنوان دارایی های نامشهود توصیف شده است که می توان آن را به عنوان منبعی برای مزیت رقابتی پایدار به کار گرفت تا جایی که سازمانهای پیشرو در اقتصاد مدرن آنهایی هستند که با اتکاء به سرمایه فکری به خلق ارزش می پردازند. از طرف دیگر دانشگاه ها نیز این قاعده مستثنی نیستند و افزایش عملکرد دانشگاهها یکی از اصلی ترین اهداف هر کشور در جهت نیل به رشد و توسعه ی پایدار می باشد. در این مطالعه سعی بر آن است که با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی به رتبه بندی اثرگذاری هریک از اجزای سرمایه فکری بر عملکرد دانشگاه پرداخته شود. در گام اول پرسشنامه ای مشتمل بر 7 جدول توسط 9 نفر از مدیران موفق و پژوهشگران برتر دانشگاه تنظیم شد و بر اساس روش چانگ تحلیل سلسله مراتبی فازی صورت گرفت. نتایج رتبه بندی فازی بیانگر آن است که درجه اثرگذاری اجزای سرمایه فکری بر عملکرد سازمانی به ترتیب از کانال اعضای هیات علمی(تعداد و رتبه اساتید)، ارتباط با بازار و صنعت، زیرساختهای IT، ارتباط با دولت، کارکنان و زیر ساختهای فیزیکی می باشد.
ارائه الگوی مطلوب برای انتخاب اعضای هیأت علمی در دانشگاه های ایران (در راستای بهره وری منابع انسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف «ارائه مدل مطلوب برای معیارهای انتخاب اعضای هیأت علمی در دانشگاه های ایران» اجرا شده است. در این پژوهش از دو رویکرد کیفی و کمی و در سه مرحله متوالی به صورت تلفیقی استفاده گردید. از بعد هدف یک پژوهش اکتشافی به شیوه استقرایی، از بعد زمان، مقطعی و از بعد مخاطب استفاده از پژوهش، توسعه ای محسوب می شود. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از روش غیرتعاملی و پیمایشی استفاده شده است که در روش غیرتعاملی از شیوه های کتابخانه ای و تحلیل محتوا و در روش پیمایشی از سه نوع پرسشنامه (پرسشنامه باز، پرسشنامه نیمه باز و پرسشنامه بسته) به عنوان ابزار گردآوری داده ها، بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش اعضای هیأت علمی دانشگاه های ایران (به استثنای دانشگاه های علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی) بوده اند. برای انجام تحلیل محتوا، انتخاب متون بر مبنای نمونه برداری تئوریک که در استراتژی تئوری داده بنیاد معمول می باشد، صورت گرفته است. تعداد 21 نفر از خبرگان به روش گلوله برفی در مصاحبه نیمه ساختارمند مشارکت داشتند و حجم نمونه آماری در مرحله تحلیل عاملی تأییدی 360 نفر و تعداد خبرگان مشارکت کننده برای تکمیل پرسشنامه ANP، 20 نفر بودند. در بخش اول، داده های کیفی در فرایند اجرای نظریه داده بنیادی تحلیل شد و منجر به طراحی مدل اولیه پژوهش گردید. سپس با رویکرد کمّی، بااستفاده ازتحلیل عاملی تأییدی به کمک نرم افزار SPSS، نسبت به اعتبارسنجی مدل مفهومی و تعیین معیارهای نهایی برای انتخاب اعضای هیأت علمی اقدام شد. در ادامه با استفاده از فرایند تحلیل شبکه ای خوشه ای، با استفاده از نرم افزار Super decision، اهمیت هریک از ابعاد، ملاک ها و شاخص های مدل تعیین گردید؛بعنوان الگوی نهایی پژوهش ارائه شد؛که الگوی ارائه شده می تواند در دانشگاه های ایران برای انتخاب اعضای هیأت علمی ونیز برای آسیب شناسی آن،مورداستفاده قرارگیرد.