مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
دانشگاه
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
157 - 188
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف طراحی الگویی برای ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در کلان شهر اهواز انجام شده است. پژوهش از نوع مطالعات کیفی به روش داده بنیاد است. جامعه آماری شامل استادان دانشگاه شهید چمران اهواز و کارشناسان و مدیران شهرداری کلان شهر اهواز بوده و روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی تا جایی ادامه یافت که پژوهشگر با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. با تحلیل محتوای مصاحبه های انجام گرفته، تعداد 834 کدباز استخراج و از تلفیق آن ها تعداد 38 مقوله احصاء گردید و طی سه مرحله کدگذاری، الگوی ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در شش مقوله اصلی ارائه شده است. الگوی طراحی شده می تواند به عنوان یک الگوی راهبردی یا عملیاتی در شهرداری کلان شهر اهواز مورداستفاده قرار گیرد. یافته ها نشان می دهد، پیامدهای ایجاد شهر یادگیرنده درنتیجه تعامل دانشگاه و شهرداری، رشد و بلوغ اجتماعی و یادگیری شهروندان، توسعه فعالیت های فرهنگی در شهر، توسعه انجمن ها و شبکه های علمی- فرهنگی، تصمیم گیری های علمی و مطلوب تر در سطح شهر، افزایش تعاملات دانشگاه و شهرداری، افزایش مسئولیت اجتماعی شهروندان، شهرداری، دانشگاه و سایر دستگاه های اجرایی برای توسعه یادگیری، تعالی فضا و منظر شهری و توسعه فضای یادگیری، ایجاد ضمانت ارائه پیوست آموزش شهروندی برای همه پروژه های شهر یادگیرنده، افزایش تعاملات شهرداری در سطح ملی و بین المللی است.
شناسایی و تحلیل فرصت ها و چالش های آموزش مجازی از منظر دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، درصدد بررسی چالش ها و فرصت های آموزش مجازی از منظر دانشجویان کارشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی است. در همین راستا، برای جمع آوری داده ها از روش کیفی و فن مصاحبه عمیق استفاده شد. مشارکت کنندگان این پژوهش، دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند. یافته های پژوهش نشان دهنده آن بود که چالش های آموزش مجازی از منظر دانشجویان، تحت پنج مقوله مشکلات فنی، آموزشی، مربوط به عملکرد استاد، دانشجو، کنشگری و تعامل قرار می گیرد. دانشجویان برای فرصت های آموزش مجازی، به نمونه هایی ازجمله: از بین رفتن هزینه رفت وآمد، کم شدن استرس ارائه درسی، صرفه جویی در زمان، آزادی و خارج شدن از چارچوب ها، امکان ضبط کلاس و استفاده از آن در زمان دیگر، جلوگیری از اپیدمی بیماری، از بین رفتن مشکلات خوابگاه برای خوابگاهی ها و بهینه شدن فراغت اشاره کردند. در بخش پیشنهادهای پژوهشی، به برخی از مهم ترین نمونه ها شامل: استفاده از اسکایپ به جای نرم افزار ادوبی کانکت، ارزشیابی دانشجویان براساس ترکیبی از فرایندهای عملی، فعالیت های کلاسی و ... در کنار امتحان، حضوری شدن درس های مهم تر و مجازی شدن درس های کم اهمیت تر، فراهم کردن بانک اطلاعاتی یا کتابخانه مجازی، الزام به روشن بودن وبکم ها در زمان امتحان برای جلوگیری از تقلب و استفاده از نرم افزارهای جانبی برای افزایش تعامل اشاره می شود.
بررسی جایگاه مدیریت دانش در دانشگاه شهید چمران اهواز و رابطه آن با فرهنگ سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی جایگاه مدیریت دانش در دانشگاه شهید چمران و روابط ساده و چندگانه آن با فرهنگ سازمانی دانشگاه، با انتخاب تصادفی و مشارکت 188 نفر از اعضای هیئت علمی و 119 نفر از کارشناسان دانشگاه در تکمیل پرسش نامه های مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی، تحقیقی توصیفی تحلیلی انجام شد. نتایج تحقیق دلالت دارند که مطلوبیت مدیریت دانش در سطح دانشگاه شهید چمران پایین تر از حد متوسط است و تفاوت میانگین نمرات آزمودنی ها با شاخص مطلوب مفروض در این پژوهش، معنادار است. بین مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی و بیشتر مؤلفه های آنها رابطه معنادار و مثبتی مشاهده شد. بر اساس تحلیل رگرسیون گام به گام مشخص شد از بین مؤلفه های فرهنگ سازمانی، پنج مؤلفه، شامل حمایت مدیریت، هویت، کنترل، سازش با تعارض و ریسک پذیری دارای تأثیر معنادار بر مدیریت دانش هستند و این پنج مؤلفه روی هم قادرند 36 درصد از واریانس مدیریت دانش را پیش بینی کنند. طبق نتایج، مؤلفه درونی سازی می تواند به تنهایی 25 درصد از فرهنگ سازمانی دانشگاه را پیش بینی کند.
بررسی موانع و چالش های پژوهش و تولید علم در دانشگاه های علوم پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف برررسی موانع و چالش های پژوهش از دیدگاه اعضای هیئت علمی شیراز انجام شده است. نوع پژوهش کاربردی و به روش توصیفی پیمایشی اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش را 550 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز تشکیل می داد که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای از 227 نفر نظرسنجی شد. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته شامل 75 پرسش با مقیاس چهار گزینه ای لیکرت در 10 حیطه موانع راهبردی، آموزشی، سیاسی، مالی، امکاناتی، حرفه ای، علمی، فردی، فرهنگی اجتماعی، مدیریتی سازمانی و پرسش های باز پاسخ طراحی شد. و به سه پرسش اصلی پرداخته شد: 1) از دیدگاه اعضای هیئت علمی کدام یک از موانع ده گانه بر فعالیت های تحقیقاتی مؤثرند؟؛ 2) آیا نوع نگرش اعضای هیئت علمی در مورد موانع ده گانه بر میزان فعالیت های پژوهشی آنها تأثیر دارد؟ و 3) آیا بین دیدگاه های اعضای هیئت علمی به تفکیک متغیرهای جنسیت، مرتبه علمی، رشته تحصیلی، دانشکده محل خدمت، داشتن مسئولیت اجرایی و سابقه خدمت تفاوت معنی داری وجود دارد؟ بر اساس نتایج به دست آمده وجود کلیه موانع در فعالیت های تحقیقاتی از دیدگاه اعضای هیئت علمی تأیید شد. موانع مالی بیشترین و موانع سیاسی کمترین میانگین را به خود اختصاص داد اما نگرش اعضای هیئت علمی در مورد موانع یادشده بر میزان فعالیت های تحقیقاتی آنها تأثیری نداشت. همچنین بین دیدگاه اعضای هیئت علمی به تفکیک جنسیت، مرتبه علمی، رشته تحصیلی، دانشکده و مسئولیت اجرایی تفاوت معناداری وجود داشت. اما در مورد سابقه خدمت تفاوتی مشاهده نشد. حاصل ترکیب خطی بین متغیر های وابسته و مستقل و تحلیل کمّی و کیفی ترکیب های خطی به دست آمده نشان داد، موانع ده گانه از طریق متغیر های میانجی «بینش مدیریتی»، «روابط و نگرش های انسانی» و «توانمندی پژوهشی» بر فعالیت های تحقیقاتی مؤثرند. به نظر می رسد بیشترین موانع موجود متأثر از ابعاد علمی، روابط انسانی و نگرش ها هستند. بر این اساس، رفع موانع پژوهش در دانشگاه بیش از هر چیز متأثر از آموزش و توانمندسازی علمی، فرهنگ سازی و اصلاح نگرش ها و بهبود روابط انسانی در سطح فرد، دانشگاه و عوامل پیرامونی دانشگاه است.
مقایسه کیفیت دانشگاه صنعتی امیرکبیر و دانشگاه صنعتی شاهرود بر اساس مدل های رایج کیفیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای کیفیت دو دانشگاه دولتی و صنعتی کشور پرداخته است. این تحقیق از نوع توصیفی کاربردیو در زمره پژوهش زمینه یابی است. اعضای هیئت علمی و مدیرانو کارکنان دانشگاه های دولتی اعم از مدیران عالی، میانی و عملیاتی و نیز کارکنانی که حداقل پست سازمانی آنها کارشناسی به بالا باشد، جامعه آماری این پژوهش بوده اند. نمونه ای شامل 663 نفر از دو دانشگاه دولتی صنعتی کشور (امیرکبیر و شاهرود) در این پژوهش مورد توجه قرار گرفتند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی از جامعه دانشگاه های دولتی ایران بر اساس دو عامل تقسیم بندی دانشگاه ها در 3 گروه (برخوردار، نیمه برخوردار، غیر برخوردار) و نیز تقسیم بندی صنعتی و غیرصنعتی دانشگاه ها، انتخاب شدند. داده های مورد نیاز این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای ، و دو پرسشنامه محقق ساخته (پرسشنامه اعضای هیئت علمی و پرسشنامه مدیران گروه های آموزشی، کارکنان، کارشناسان دانشگاه) جمع آوری شد و پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات به کمک نرم افزار Excel, SPSS و پارامترهای آمار توصیفی و استنباطی نشان داده شدکه دانشگاه های مورد مطالعه به میزان متوسطی از استانداردهای مدل های رایج کیفیت برخوردارند. منظور از مدل های رایج کیفیت در تحقیق حاضر، استاندارد ISO10015، الگوی کیفیت دمینگ، الگوی کیفیت جوران، الگوی کیفیت EFQM، الگوی ANSI و الگوی IWA2است که در تدوین دو پرسشنامه مورد استفاده در پژوهش، از آنها تأثیر گرفته شده و به عنوان یک استاندارد در تحلیل وضعیت کیفیت دو دانشگاه مورد پژوهش مورد بررسی قرار گرفته اند. با توجه به یافته های پژوهش این نتیجه حاصل شد که دو دانشگاه مورد بررسی در پژوهش از نظر پارامترهای کیفی در حد متوسطی قرار دارند و در مقایسه با مدل های رایج کیفیت در حد متوسطی، از عوامل کیفیت برخوردارند.
بررسی اهمیت شاخص های مسئولیت اجتماعی شرکت ها در مراکز صنعتی و دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سده اخیر دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به عنوان یک سازمان نقش مهمی در توسعه ملی ایفا کرده اند. به همین اندازه مسئولیت اجتماعی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در چند دهه اخیر با توجه به رشد تعداد دانشجویان و همگانی شدن آن و بالارفتن انتظار از دانشگاه در قبال جامعه، مورد توجه برنامه ریزان آموزشی در کشورهای مختلف قرار گرفته و سیستم آموزش عالی بسیاری از کشورها یک سری فعالیت ها و برنامه های شغلی و حرفه ای در اجتماع دانشگاهی گسترش داده اند. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان توجه به شاخص های مسئولیت اجتماعی شرکت ها در مراکز صنعتی و دانشگاه ها است. در این راستا نظرات مدیران و کارکنان شرکت ها و همچنین اعضای هیأت علمی و دانشجویان دکتری دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. روش این پژوهش توصیفی – پیمایشی با استفاده از ابزارهای پرسشنامه و مصاحبه بوده و جامعه آماری آن تمامی مدیران و کارمندان شرکت پارس خودرو تهران و هفت شرکت استان گلستان و هم چنین اعضای هیأت علمی و دانشجویان دکتری دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل بوده اند. نتایج این تحقیق نشان داد که در توجه به شاخص های آگاهی از برنامه های آموزشی و جامعه، دانشگاه توانسته است که به احساس نیاز بخش های صنعتی بطورمطلوبی پاسخ دهد. اما در توجه به شاخص های آگاهی از مفاهیم حفاظت محیط زیست، آگاهی از شرایط کاری مناسب بر اساس قوانین ملی و استانداردهای جهانی و آگاهی از عدم تبعیض در فرایندها و توجه به گروه های آسیب پذیر، دانشگاه نتوانسته است به احساس نیاز بخش های صنعتی در ارتباط با این شاخص ها بطورمطلوبی پاسخ بدهد.
بررسی موانع زمینه ای مؤثر بر فعالیت های پژوهشی در دانشگاه علوم پزشکی شیراز از دیدگاه اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی موانع زمینه ای مؤثر بر پژوهش دانشگاه در 4 حیطه موانع فرهنگی اجتماعی، سیاسی، نظام آموزشی و راهبردها و سیاست های کلان انجام پذیرفت. این پژوهش از نوع کاربردی و به روش پیمایشی انجام گرفته و جامعه آماری آن را اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز تشکیل می دهد. نمونه گیری به روش طبقه ای و به نسبت دانشکده ها و مراکز تحقیقاتی انجام شد. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود و روایی صوری و محتوایی آن از دیدگاه متخصصین و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 8/92 درصد بدست آمد. نتایج نشان داد اعضای هیات علمی وجود موانع آموزشی، فرهنگی اجتماعی، سیاسی و راهبردی را در دانشگاه تآیید نموده اند. در بررسی دیدگاه اعضای هیات علمی به تفکیک جنسیت، مرتبه علمی، دانشکده و داشتن مسئولیت اجرایی تفاوت معنا دار دیده شد اما در مورد سابقه خدمت و رشته تحصیلی این تفاوت در حد معنادار نبود. در مجموع به نظر می رسد اصلاح نظام آموزشی کشور، فرهنگ سازی علمی در جامعه، پرهیز از حاکمیت رویکردهای جناحی و گروهی در راهبری فعالیت های علمی و توجه به اهداف و اولویت های اصلی بخش تحقیقات در سیاست گذاری های کلان آموزش عالی از ضرورت های اصلی حوزه تحقیقات دانشگاهی و رفع مشکلات دانشگاه هاست.
بررسی درجه انطباق رفتار مدیران در دانشگاه فردوسی مشهد با شاخص های چهارگانه رهبری تحولی و رابطه آن با بهسازی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفِ این تحقیق بررسی رابطه سبک رهبری تحولی مدیران دانشگاه با بهسازی کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد بود. در این مطالعه که با روش تحقیق آمیخته انجام شد، نمونه تحقیق از میان کارکنان رسمی و قرارداد مشخص دانشگاه، به روش سرشماری و برابر با یک صد و هشتاد نفر برای پاسخ به پرسشنامه ها و به روش هدفمند برابر با 12 نفر برای شرکت در مصاحبه انتخاب شد. داده هایی که در تأمین سؤالات تعیین همبستگی بین متغیرها مورد نیاز بود از طریق دو پرسشنامه سنجش سبک رهبری تحولی بس و اولیو (1985) و پرسشنامه محقق ساخته بهسازی کارکنان بر اساس مدل مک لگان (1989) به دست آمد. داده های غیر کمی به کمک مصاحبه نیمه ساخت یافته حاصل شد. جهت پاسخ به سؤالات اصلی و فرعی از آزمون های آماری مقایسه میانگین با یک ارزش ثابت، مقایسه دو میانگین مستقل، همبستگی پیرسون و معنی داری، تحلیل واریانس یک راهه و رگرسیون چند گانه استفاده شد. تحلیل آماری با استفاده از نرم افزارspss، انجام گرفت. داده های به دست آمده از مصاحبه نیز بعد از داده های هر جدول به منظور نشان دادن درجه انطباق یافته های کمی با نگاه کارکنان نسبت به رفتار رهبری مدیران دانشگاه ارائه شد و ضمناً در تفسیرهای قسمت نتیجه گیری و بحث مورد استفاده قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که: 1) رفتار مدیران دانشگاه از لحاظ انطباق با شاخص های رهبری تحولی از حد متوسط بالاتر است؛ 2) وضعیت بهسازی کارکنان دانشگاه بر اساس مدل مک لگان از حد متوسط بالاتر است؛ 3) بین میزان انطباق رفتار مدیران با شاخص های رهبری تحولی و میزان بهسازی کارکنان آنان در دانشگاه فردوسی مشهد رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد؛ و 4) بهسازی کارکنان (بر اساس نمره کل به دست آمده از مدل مک لگان) از طریق رفتار منطبق با شاخص های رهبری تحولی مدیران دانشگاه فردوسی مشهد قابل پیش بینی نیست.
الزامات تحقق دانشگاه پژوهی در دانشگاه های دولتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضردر راستای شناسایی الزامات تحقق دانشگاه پژوهی در دانشگاه های تهران انجام شده است. در این زمینه، ابتدا الزامات فوق از طریق مطالعه گسترده مبانی نظری و پیشینه تحقیق در دو گروه درون و برون دانشگاهی شناسایی شده و سپس با بهره گیری از روش دلفی دو مرحله ای، به تأیید 48 نفر از خبرگان این حوزه رسیده است. پس از آن، به منظور تأیید نهایی 9 الزام درون دانشگاهی و 5 الزام برون دانشگاهی شناسایی و تأیید شده در مرحله نخست، دیدگاه های 121 نفر از مدیران حوزه های آموزش، پژوهش و اداری- مالی دانشگاه های دولتی شهر تهران با بهره گیری از پرسشنامه محقق ساخته، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که به استثنای الزام سیاسی که در مرحله اول روش دلفی حذف گردیده، سایر الزامات، مورد تأیید اعضای نمونه قرار گرفته است. همچنین، مدیران دانشگاه های مورد مطالعه، میزان موفقیت دانشگاه خود در دستیابی به این الزامات را در تمامی موارد- به جز دانشگاه شهیدبهشتی و خواجه نصیر در الزامات درون دانشگاهی و دانشگاه شهیدبهشتی و امیرکبیر در الزامات برون دانشگاهی- پایین تر از حد متوسط ارزیابی نموده اند. در نهایت، مجموعه راهکارهای پیشنهادی به منظور تحقق این الزامات در دانشگاه های کشور شناسایی گردیده است.
بوروکراسی دانشگاهی: مسائل و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با این هدف انجام شد که نشان دهد تحمیل بوروکراسی به دانشگاه ها، چرا و چگونه بر عملکرد اعضای هیئت علمی و درنتیجه بر حیات و رشد دانشگاه تأثیر می گذارد. به این منظور تحقیق با روش مروری-تحلیلی، از طریق تحلیل مفاهیم و گزاره های مرتبط «بازتولید شده» توسط محقق، انجام شد. برای دانشگاه، هدف های سه گانه «تجمیع»، «تظاهر»، و «تکثیر» اندیشه ها، مفهوم پردازی و کارکرد بوروکراسی در قالب سه مؤلفه «کار» یا «فعالیت»، «خبرگی»، «ساختار»، تحلیل گردید. اصلی ترین یافته ها نشان دادند که وقتی مراجع بیرونی به منظور برقراری انتظام موردنظر خود در امور دانشگاه مداخله می کنند، درنتیجه عدم تجانس «خبرگی»با «بوروکراسی تحمیلی»، آفت هایی پدید می آیند که در حیات و رشد دانشگاه تأثیر دارد. این آفت ها عبارت اند از: 1) انقطاع بین کار و نیروی کار؛ 2) تغییر در نقشه رشد حرفه ای عضو هیئت علمی؛ 3) ازخودبیگانه شدن؛ 4) تغییر در فرهنگ سازمانی؛ 5) تأثیر بر روابط انسانی؛ و 6) تأثیر بر متغیرهای کلیدی مؤثر در رفتار سازمانی عضو هیئت علمی. در توضیح ششمین آسیب ناشی از بوروکراسیِ تحمیلی، تبعات مستقیم یا غیرمستقیم آن در رابطه با رفتار و عملکرد اعضای هیئت علمی در هفت مورد دسته بندی شدند: 1) مشارکت؛ 2) تحول آفرینی؛ 3) کیفیت زندگی کاری؛ 4) خبرگی خنثی؛ 5) اثربخشی؛ 6) رضایت شغلی؛ و 7) خود-انتظام بخشی. علاوه بر این در روند تحلیل، سه گزاره تبیین و ارائه شد که می تواند مبنایی برای مطالعه سایر پژوهشگران باشد.
اهمیت کانال های مختلف انتقال دانش بین دانشگاه و صنعت در صنایع ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش و فناوری می تواند از کانال های مختلفی بین دانشگاه ها و صنعت منتقل شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی نحوه ارتباط بین دانشگاه ها و صنعت در ایران با تأکید بر اهمیت ویژگی های بخشی بود. تحلیل های این پژوهش بر مبنای دو پرسشنامه یکی برای اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و دیگری برای محققین صنعت، داده های جمع آوری شده از تیرماه 1391 الی دی ماه 1391 و مدل رگرسیون لجستیک باینری است. نتایج برآورد مدل نشان می دهد که تفاوت های بخشی تأثیر مهمی در اهمیت کانال های مختلف انتقال دانش ایفا می کند. به طورکلی نتایج حاکی از این است که بنگاه های فعال در بخش شیمیایی و پتروشیمی به نشریات علمی و مالکیت فکری و ثبت اختراعات و ایجاد واحدهای جدید دانشگاهی جهت انتقال دانش اهمیت زیادی قائل هستند. بخش داروسازی و بیوتکنولوژی از کلیه کانال های انتقال دانش به استثنای نشریات علمی استفاده می کنند. بخش ماشین آلات، محصولات فلزی اساسی و فابریکی و بخش های مربوط به مهندسی مکانیک به کانال های مربوط به مالکیت فکری و ثبت اختراعات و ایجاد واحدهای جدید دانشگاهی اهمیت زیادی قائل هستند. بخش تجهیزات برق و ارتباطات راه دور تنها از شرکت در اجلاس ها جهت انتقال دانش از دانشگاه استفاده می کنند و استفاده از کانال های انتقال دانش به وسیله بخش صنایع غذایی قابل توضیح نیست.
دستاوردهای ایجاد جوامع یادگیری در خوابگاه های دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی وضعیت خوابگاه های دانشجویی به عنوان جوامع یادگیری (Learning Communities) و دستاوردهای آن بود. در آغاز ضمن جستجو در بانک های اطلاعاتی اریک و
از برنامه ریزی استراتژیک تا طراحی سازگار شونده در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه، سازمانی پویا و پیچیده است که میدان جریان تولید اطلاعات (مهمترین عامل تغییر و تحول در سیستم های اجتماعی) می باشد. در زمان کنونی، سرعت تغییر و تحول اطلاعات سریع است و به همین دلیل تغییر و توسعه دانشگاهها به سرعت انجام می گیرد. در چنین شرایطی، چه نوع مفهومی از برنامه ریزی استراتژیکی می تواند پاسخگوی نیازهای دانشگاه باشد؟ در مقاله حاضر به بررسی دست آوردهای نظری در زمینه برنامه ریزی استراتژیک دانشگاهی از 2000 تا 2012پرداخته شده است و نتایج آن با مفاهیم کلیدی که یمنی (1382،ص39) برای سالهای قبل از 2000 به دست آورده، مقایسه گردیده است. جامعه پژوهش حاضر تمامی مقاله هایی که از سایت گوگل، سایت دانشگاه شهید بهشتی، کتابخانه مرکزی و مجلات پژوهشی موجود در کتابخانه دانشگاه شهید بهشتی در زمینه آموزش عالی در دسترس بوده است، می باشد. در این زمینه 54 چکیده مقاله مرتبط با برنامه ریزی استراتژیک در آموزش عالی دریافت و مورد بررسی اولیه قرار گرفت. از میان آنها 24 مقاله به طور کامل دریافت و تحلیل شد. محتوای 15 مورد آن با سوالهای تحقیق حاضر مرتبط بود. بدین ترتیب، پیکره تحلیل محتوای انجام گرفته، شامل 15 مقاله شد. متن هرمقاله با روش تحلیل مقوله ای تحلیل محتوا گردید. پس از انتخاب مقاله ها، براساس تحلیل محتوای مقالات، عبارات کلیدی مقاله ها در 5 مقوله اصلی با عنوان های 1- تعریف برنامه ریزی استراتژیک، 2- ویژگی های برنامه ریزی استراتژیک، 3- چالش های برنامه ریزی استراتژیک، 4- خاص بودن سازمان دانشگاه، و 5- برنامه ریزی استراتژیک تامل پذیر، طبقه بندی شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهمترین تغییرات مفهومی برنامه ریزی استراتژیک از سالهای 2000 به بعد، مفاهیم زیر هستند: 1- برنامه ریزی استراتژیک از نوع تامل پذیر است. 2- آینده نگری به صورت اکتشافی است. 3- برنامه ریزی استراتژیک مشارکتی است. 3- برنامه ریزی استراتژیک خودسازمانده است. 4- برنامه ریزی استراتژیک پیچیده نگر است. 5- برنامه ریزی استراتژیک تکاملی است. 6- برنامه ریزی استراتژیک بدیهه پرداز و نوآور است و یافته ها نشان می دهد که برنامه ریز استراتژیک مانند یک هنرمند عمل می کند و خلاقیت نقش اساسی در درک وضعیت دانشگاه و یا پاسخگویی به چالشهای درونی و بیرونی آن دارد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که نوع نگاه به برنامه ریزی استراتژیک نیاز به تحول جدیدی در مفهوم آن دارد. مفهوم طراحی سازگارشونده، می تواند ورودی برای بحث درباره این تحول مفهومی در حوزه" برنامه ریزی دانشگاهی" باشد.
تحلیل روابط چندگانه سرمایه فکری در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف تحلیل روابط چندگانه سرمایه فکری دانشگاه فردوسی در سه مرحله انجام شد. در مرحله اول تحقیق به منظور شناسایی اجزا و مؤلفه های سرمایه فکری دانشگاه، بر پایه مبانی نظری مرتبط با سرمایه فکری روش مصاحبه نیمه ساختاریافته اجرا شد. در این مرحله از تحقیق نمونه گیری از جامعه تحقیق به صورت هدفمند و با استفاده از شاخص های انتخاب نمونه مانند (داشتن اطلاعات کافی در مورد موضوع تحقیق و یا تجربه شخصی در رابطه با موضوع تحقیق) انجام شد. در پایان مرحله اول چهار سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه و سرمایه نوآوری که برخاسته از مبانی نظری و تجربی تحقیق بودند مورد تأیید گروه مصاحبه شونده قرار گرفتند. در مرحله دوم برای اندازه گیری هرکدام از عوامل مدل مفهومی تحقیق از ابزار پرسشنامه استفاده شد که پس از روا سازی و اعتبار یابی، پرسشنامه به صورت نهایی بر روی 436 نفر از اعضای نمونه تحقیق اجرا شد. تعداد 303 پرسشنامه در تحلیل های آماری مورداستفاده قرار گرفت و مدل مفهومی تحقیق آزمون شد. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نیز نشان داد که میان اجزای سرمایه فکری رابط معنادار و مثبتی وجود دارد. علاوه بر این، به منظور دستیابی به این موضوع که مدل علی ارائه شده در دیاگرام تحلیل مسیر چه میزان از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند از ضریب تعیین R استفاده شد. بر اساس R به دست آمده برای کلیه متغیرها، 4/43 درصد از مجموع تغییرات متغیر وابسته توسط مدل تحلیلی تبیین می شود.
شناسایی و اعتبارسنجی نشانگان و مؤلفه های رفتاری مؤثر اساتید دانشگاه در شکل گیری تفکر انتقادی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال هفتم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
۱۹۲-۱۵۳
حوزه های تخصصی:
شناسایی و اعتبارسنجی نشانگان و مؤلفه های رفتاری مؤثر اساتید دانشگاه در شکل گیری تفکر انتقادی دانشجویان هدف پژوهش حاضر است. پژوهش حاضر یک پژوهش آمیخته (ابتدا کیفی بعد کمی) و ازلحاظ هدف در حیطه پژوهش های کاربردی می باشد. روش نمونه گیری پژوهش در بخش کیفی، گلوله برفی و در بخش کمی، تصادفی طبقه ای بود. فرایند اجرایی پژوهش در بخش کیفی، مصاحبه نیمه هدایت شده با 16 نفر از اعضای هیئت علمی و دانشجویان دکتری و سپس برای تحلیل اطلاعات به دست آمده در این بخش، از تحلیل محتوا و روش کدگذاری باز و کدگذاری محوری استفاده شد. با استفاده از اطلاعاتی که به دست آمد 7 مؤلفه و 28 نشانگر رفتاری برای تفکر انتقادی مشخص شد. پرسشنامه ساخته شده از نشانگرهای بدست آمده، در بین 355 دانشجوی کارشناسی (100 پسر و 255 دختر) دانشگاه خوارزمی در سال 93-1392 به اجرا درآمد. تحلیل ها روایی و پایایی مطلوبی را برای ابزار ساخته شده ارائه داد. در بخش کمّی، روش های آماری با توجه به ماهیت مطالعه، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و برازش الگوی تک عاملی بود. نتایج به دست آمده نشان داد که تفکر انتقادی شامل مؤلفه های مهارت های ارتباطی یا رفتارهای کلاسی، محیط آموزشی یا فضای کلاسی، مهارت های تدریس یا روش های تدریس استاد، رفتارهای خارج از کلاس استاد، ویژگی های فردی استاد، روحیه گشاده رویی و مددرسانی علمی استاد، فعالیت های آموزشی و پژوهشی استاد است.
کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان (مطالعه موردی: دانشگاه های دولتی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف ارزیابی کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان کارشناسی دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم در شهر تهران به روش پیمایش، با پرسشنامه محقق ساخته و نظرخواهی از 500 نمونه منتخب به صورت شبه تصادفی و نسبی، انجام شده است. برای تعیین روایی پرسشنامه از پرسش های آزمون شده در پژوهش های مشابه و آراء متخصصان استفاده شده و پایایی آن با استفاده از روش سازگاری درونی و برآورد شاخص آلفای کرونباخ 20 نمونه اولیه در حد 84/0 تأییدشده است. کیفیت زندگی کل دانشجویان، دانشجویان بومی و دانشجویان غیربومی به طور معنی داری به ترتیب کمتر از حد متوسط، کمتر از حد متوسط و در حد متوسط ارزیابی شده است. سه بعد روابط اجتماعی- فرهنگی و اوقات فراغت، محل و شرایط زندگی و فضای عمومی دانشگاه از مؤلفه های اصلی افزاینده کیفیت زندگی دانشجویی است. در مقابل، چهار بعد امکانات دسترسی، خدمات ورزشی، رفاهی و تفریحی، سلامت جسمی و امکانات درمانی- پزشکی و بهداشت و کیفیت غذای رستوران های دانشجویی از مؤلفه های اصلی کاهنده کیفیت زندگی است. به علاوه، سه بعد آموزش و خدمات آموزشی، اعضای هیئت علمی و رشد فردی و چشم انداز و آینده شغلی، در سطح متوسط گزارش شده است. برای مقابله با برخی چالش های نظام آموزش عالی نظیر انگیزه یادگیری، کیفیت، بومی گزینی، جامعه پذیری، فعالیت بین المللی و جذب دانشجویان خارجی باید اهتمام به کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان یکی از محورهای کانونی حکمرانی علمی، سیاست گذاری، برنامه ریزی و مدیریت مالی، کالبدی و تشکیلاتی نظام آموزش عالی، دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور باشد.
ارزیابی وضعیّت اشتغال دانش آموختگان رشته های علوم انسانی و عوامل موثر بر آن (مورد مطالعه: دانشگاه یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اجتماعی جامعه ایران، افزایش بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی است که در همه رشته ها به ویژه علوم انسانی، وجود دارد. هدف این پژوهش، بررسی وضعیت اشتغال دانش آموختگان دانشکده علوم انسانی دانشگاه یاسوج و برخی عوامل اجتماعی جمعیّتی مرتبط با آن است. روش پژوهش، پیمایش پیگیری است. جامعه آماری، دانش آموختگان رشته های جامعه شناسی، ادبیّات فارسی، زبان انگلیسی و علوم سیاسی طی سال های92-1389 است که 239 نفرشان به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. اطلاعات مورد نظر با استفاده از تماس تلفنی با دانش آموختگان و بررسی کارنامه تحصیلی آنها در دانشگاه بدست آمد. براساس یافته های توصیفی تحقیق، 7/37% دانش آموختگان شاغل و 3/62% بیکار بودند. یافته های تحلیلی تحقیق نشان داد، معدّل تحصیلی، محلّ زندگی، جنسیت، دوره های آموزشی پس از دانش آموختگی، کار دانشجویی و نوع گزینش، ارتباط معناداری با اشتغال ندارند. تبیین وضعیت اشتغال براساس مجموع متغیّرهای مستقل به روش رگرسیون لجستیک نشان داد، متغیّرهای رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی، انجام کار پژوهشی، علاقمندی به رشته تحصیلی و وضعیّت تحصیلی، بر احتمال اشتغال دانش آموختگان تاثیر معناداری دارند و قادرند 323/0 واریانس آن را تبیین کنند.
ارائه ی برنامه ی آموزشی هوشمند رشته ی خط مشی عمومی، از طریق کاربست مطالعه ی تطبیقی دانشگاه های مطرح جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف ارائه ی برنامه ی آموزشی هوشمند کارشناسی ارشد ناپیوسته ی خط مشی عمومی در ایران شکل گرفته و در بستر رویکرد تطبیقی رشد کرده است. جهت دستیابی به این هدف، پژوهشگران به دلیل خاستگاه رشته ی خط مشی عمومی، رویکرد تطبیقی را برگزیده و مراحل داده یابی، داده کاوی و اعتباریابی را پیموده اند. در مرحله ی داده یابی، در قالب روش کتابخانه ای و روش نمونه گیری هدفمند، برنامه ی درسی کارشناسی ارشد خط مشی عمومی 15 دانشگاه معتبر جهان را شناسایی و مورد بررسی قرار دادند. در مرحله ی داده کاوی، از طریق کاربست الگوی بردی و در قالب گروه کانونی، اطلاعات جمع آوری شده، بررسی و تحلیل گردید و در مرحله ی اعتباریابی نتایج به 5 نفر از خبرگان منتخب از طریق روش نمونه گیری گلوله برفی در قالب روش دلفی ارائه شده و مورد تأیید قرار گرفت. یافته های پژوهش، در قالب اهداف، تعداد واحد درسی، محور اصلی برنامه ی آموزشی و سرفصل عناوین دروس ارائه شده در دوره های خط مشی عمومی، جای گذاری و تحلیل گردید. یافته ها حاکی از این است که اکثریت دانشگاه ها در دوره ی کارشناسی ارشد خط مشی عمومی، به صورت میانگین بین 28 تا 32 واحد درسی در قالب رویکرد میان رشته ای، حل مسئله ی کاربردی و عملیاتی همراه با یادگیری تئوری های نظری و مبنایی ارائه می دهند. هم چنین یافته ها نشان دهنده ی تفوّق روش های کمّی بر روش های کیفی در دوره های ارائه شده است. درنهایت، برنامه ی آموزشی هوشمند خط مشی عمومی دوره ی کارشناسی ارشد ناپیوسته با ابعاد مبانی خط مشی، خط مشی پژوهی، روش تحقیق، خط مشی عمومی و اداره ی امور عمومی، مباحث منتخب و پایان نامه در 32 واحد درسی ارائه گردید.
ارائه الگوی مفهومی برنامه ریزی راهبردی مبتنی بر زمینه دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام دانشگاهی ایران، انجام برنامه ریزی راهبردی در جهت سازگاری مناسب دانشگاه ها با تغییرات محیط داخلی و خارجی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. در این راستا، این مقاله قصد دارد پس از معرفی گفتمان حاکم بر برنامه ریزی راهبردی نظام دانشگاهی، به تأثیر آن ها بر مفهوم و مراحل برنامه ریزی راهبردی در این نظام بپردازد؛ و به این پرسش ها پاسخ دهد که آیا می توان از همان رویکردها و الگوهای مرسوم برنامه ریزی راهبردی که تاکنون در صنایع و مؤسسات بازرگانی مورداستفاده قرارگرفته اند، در سازمان های دانشگاهی نیز بهره برد؟ و در صورت ضرورت داشتن ارائه الگوی جدید، چه ملاحظات، الزامات و اصلاحاتی باید اعمال شود؟ ابتدا، با استفاده از روش تحلیل کیفی اسنادی، بررسی منابع و مرور مطالعات پیشین، الزامات و مفروضات به کارگیری الگوی مطلوب برنامه ریزی راهبردی در نظام دانشگاهی، ارائه شد. سپس با استفاده از مطالعه تطبیقی و مرور ادبیات تحقیق، الگوی مفهومی برنامه ریزی راهبردی مبتنی بر زمینه دانشگاهی ایران، تدوین گردید. نتایج تحقیق، نشانگر تدوین الگویی جامع، سیستمی و کل نگر، سامانمند، مشارکتی و مبتنی بر آینده نگاری راهبردی بر پایه نظام جامع آمار و اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی یکپارچه دانشگاه است که بر تفکر راهبردی نیز استوار است.
تحلیل انتقادی نظام های رتبه بندی بین المللی دانشگاه ها؛ پیشنهادات سیاستی برای آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال هشتم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
۱۳۶-۱۱۱
حوزه های تخصصی:
نظام های رتبه بندی بین المللی دانشگاه ها از اعتبار کارکردی چشمگیری برخوردار شده اند. مطالعات نشان می دهد این نظام ها بر روند بازار جهانی آموزش عالی و ذائقه تحصیلی و کیفیت انتخاب دانشجویان تأثیرگذار هستند. با توجه به مشغولیت ذهنی رهبران آموزش عالی ایران با این پدیده و نیز نبود ادبیات علمی-تحلیلی عمیق به زبان فارسی، این مقاله با اتخاذ یک رویکرد تحلیلی-انتقادی به سویه های مختلف این پدیده می پردازد. با ترسیم ماتریس مقایسه ای نشانگرها و زیر نشانگرهای چهار نظام رتبه بندی بین المللی دانشگاه ها شامل شانگهای، تایمز، کیو اس و لیدن این مقاله به تحلیل ویژگی ها و واقعیت های تکنیکی و روشی این نظام ها و نیز نقد فرایندها و دلالت های سیاستی آن ها برای آموزش عالی ایران می پردازد. این مقاله نشان می دهد، تمرکز نامتوازن بر پژوهش های سخت، مغفول ماندن دانش های تولیدشده غیر از زبان انگلیسی، برجسته سازی نامتقارن سابقه آکادمیک و توزیع نابرابر فرصت های آموزش عالی بخشی از عمده ترین کاستی های این نظام ها هستند. این پژوهش همچنین نشان می دهد، دانشگاه ایرانی به دلایل گوناگون ازجمله افزایش کیفیت آموزش عالی، ضرورت بین المللی شدن دانشگاه ها، توسعه گردشگری علمی و مدیریت مهاجرت نامتعادل سرمایه انسانی از توجه به نشانگرهای نظام های رتبه بندی بین المللی ناگزیر است.