مطالب مرتبط با کلیدواژه

جامعه شناسی معرفت


۲۱.

تاثیر آرمانشهر بر شکل گیری مفهوم شهر در دوران ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جامعه شناسی معرفت تعامل عین و ذهن آرمانشهر شهر ساسانیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳ تعداد دانلود : ۱۴۳
آرمانشهرگرایی مفهومی دیرینه و همزاد اندیشه بشری است؛ چرا که انسان اغلب به دنبال زیستی به غایت سامانمند و نیکو بوده است. بنابراین برخورداری از جامعه ای بسامان، در ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه اکثر انسانها تلالو داشته است. به تبع این آرمان ها و ایده ها در برساخت مفاهیم نظیر مفهوم شهر نقش موثری داشته است. به همین منظور هدف این پژوهش، ررسی رابطه دیالکتیکی بین «مفهوم آرمانشهر» و «مفهوم شهر ساسانی» است. بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که مفهوم آرمانشهر و نمودهای کالبدی آن چه تاثیری بر شکل گیری مفهوم شهر در دوره ساسانی داشته است؟ برای پاسخگویی به این پرسش، از الگوی جامعه شناسی معرفت و از روش توصیفی-تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. یافته های بدست آمده نشان داد که شهر ساسانی از مفاهیم «ساختار کالبدی شهر»، «نظم حاکم در جامعه»، «نظم در سلسله مراتب اجتماعی» و «حفاظت شهر در برابر دشمنان» که تداعی گر اندیشه آرمانشهری می باشد، تاثیر پذیرفته است.
۲۳.

کودک و کودکی از منظر فلسفه و ادبیات

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کودکی کودک جامعه شناسی معرفت فلسفه کودک ادبیات کودک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۹۵
پژوهش حاضر با نگاهی کلان و مبتنی بر شیوه جامعه شناسی معرفت و علم، به دنبال بررسی کودکی از منظر دانش با محوریت فلسفه و ادبیات بوده است. در این راستا، پژوهشگر با روش تحلیل اسنادی، ابتدا با نگاه تخصصی به بررسی و گزینش منابع دست اول پرداخته و سپس شروع به مطالعه و تحلیل نموده است. نتایج نشان می دهند که  نگاه فلسفه به کودک و کودکی، ذات گرایانه و نگاه ادبیات به کودک و کودکی کاملاً برساختی است. با وجود تفاوت در رویکرد هر دو حوزه، اما هر دو مورد نقد هستند زیرا کودک توسط بزرگسالان تعریف می شود. فیلسوف، نویسنده، تولیدگر آثار هنری و ادبی و... همراه با کلیه آثار آن ها مبتنی بر نگاه بزرگسالان به کودکان از موضعی قدرتمندانه است. در حالی که فلاسفه و کنشگران عرصه ادبیات باید توجه داشته باشند که کودکان موجوداتی ازلی یا ابدی نیستند بلکه برساختی و نسبی بوده و نسبیت آن ها نه صرفاً مبتنی بر جبر شرایط و زمینه بلکه تا حدودی بر اساس سهم اختیار و قدرت عملکرد و کنشگری خود کودکان است. کودکی نه مرحله ای رو به بزرگسالی، بلکه به عنوان یک دوره مشخص و مستقل مطرح می شود.
۲۴.

معرفت تاریخی در عصر تدوین طرح واره ای نظری در بازاندیشیِ انتقادیِ تاریخ نگاریِ اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تاریخ نگاری اسلامی معرفت تاریخی بازاندیشی انتقادی عصر تدوین جامعه شناسی معرفت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۶ تعداد دانلود : ۲۵۸
بازنمایی وقایع تاریخی در میراث تاریخ نگاری اسلامی، مبتنی بر نظامی پیشینی از مسائل، مفاهیم و مفروضاتی است که از دل کشمکش های گفتمانی جامعه اسلامی برآمده است. بازتولید این نظام پیشینی در اذهان اندیشه وران مسلمان، مانع از پویایی تفکر تاریخی و ارائه خوانشِ تاریخی همساز با دشواره های جامعه اسلامی می شود. با عنایت به این امر، ارائه رهیافتی جهت گسست معرفتی از این نظام پیشینیِ مسائل، مفاهیم و انگاره ها، شرط هرگونه پویایی در تاریخ پژوهی اندیشه وران مسلمان است. با عطف نظر بدین مهم است که مقاله پیش رو، طرح واره ای نظری در بازاندیشیِ انتقادیِ تاریخ نگاری اسلامی را صورت بندی نموده است. روش صورت بندی این طرح واره نظری، پاسخ به سه پرسش پیرامون: چشم انداز، برهه تاریخی و مدل نظری ِبازاندیشیِ مزبور است. بر اساس این طرح واره نظری، باید «جامعه شناسی معرفت» را چشم اندازی مناسب در بازاندیشی تاریخ نگاری اسلامی انگاشت؛ زیرا جامعه شناسی معرفت با پذیرش «تعین وجودی معرفت»، روح تاریخیت را بر تراث اسلامی می دمد. از سوی دیگر، تداوم و تصلبِ مسائل، مفاهیم و انگاره های عصر تدوین در غالب گزارش های تاریخی، ما را بدین نکته رهنمون می کند که باید نقش بحران های «عصر تدوین» در صورت بندی نظریه های شناخت را موضوع بازاندیشی انتقادی قرار داد. «جامعه شناسی معرفتِ مانهایم» نیز مدل نظری است که با بازشناسی نسبت چالش های عصر تدوین با صورت بندی نظریه های شناخت در این برهه تاریخی، به بازاندیشی انتقادی تاریخ نگاری اسلامی رهنمون می شود؛ زیرا هم تبیین بسنده ای از کشمکش هایِ گفتمانیِ عصرِ تدوینِ ارائه می دهد و هم با تجویزِ بررسی های درزمانی و هم زمانی، فهمی روشمند و عمیق از انگاره های حاکم بر تاریخ نگاری اسلامی فراهم می آورد.
۲۵.

انواع تحول در دانش انسانی؛ از نظر تا عمل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تحول علوم انسانی جامعه شناسی معرفت مدیریت علم علم دینی علم بومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۵ تعداد دانلود : ۱۱۹
تحول دانش انسانی از جمله مباحثی است که در جامعه شناسی معرفت با بررسی روابط تحولات اندیشه ای و دیگر عوامل اجتماعی و همچنین فلسفه علم، با پرداختن به موضوع روش علمی و تمایز میان علم و غیر علم و ویژگی های آن همچون قلمرو، ماهیت و عینیت، بررسی می شود. اما طرح این مهم نه صرفاً بحثی وابسته به زمینه های اجتماعی پس از انقلاب اسلامی، بلکه در تمامی تعاملات تمدنی غرب و شرق و مهم تر از آن تعاملات علمی میان باورمندان و دانشمندان در طول تاریخ ردپا دارد. موضوع مقاله حاضر آنکه رویکردهای مختلفی در جامعه شناسی معرفت و فلسفه علم در باب امکان تحول در دانش، پیوند ایمان و دانش، جایگاه عقل و وحی، راه های کسب و تولید علم سخن گفته اند که از جمله ایشان متفکران مسلمانی بودند که به واسطه نفی محوریت اروپا و اسلام خواهی، درصدد طرح دانشی متعهد به پیش فرض های غیرغربی و اسلامی و همواره متهم به ادعای مدیریت علم از خواستگاهی غیرعلمی و حتی سیاسی بودند. هدف مقاله حاضر آنست که با بازخوانی انتقادی مسائل مطرح در مورد تحول دانش انسانی، امکان چنین تغییری در دانش را بررسی کند. روش مورد استفاده در این مقاله رویکرد نظری و تحلیل محتوای کیفی با رویکرد انتقادی بوده است. نتیجه بررسی ها حاکی از آن است که تحول در دانش انسانی معانی مختلفی داشته که در بررسی انتقادی آرای معتقدان و منتقدان کنکاش شده و امکان نظری و عملی این تحول تا زمینه های تاریخی و اجتماعی نسبت علم و دین پیگیری شده و عملکرد جریان تحول خواه در ایران مورد بررسی انتقادی قرار گرفته است.
۲۶.

تحلیلی بر کاربرد مفهوم پارادایم در جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پارادایم تامس کوهن جامعه شناسی جامعه شناسی معرفت نسبی گرایی معرفتی قیاس ناپذیری پارادایم ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۶ تعداد دانلود : ۱۷۹
موضوع مقاله حاضر بررسی و تحلیل چگونگی کاربرد مفهوم پارادایم در جامعه شناسی است. بنابراین مقاله هدف خود را نه در نقد نظریه پارادایمی کوهن بلکه در نقد چگونگی کاربرد مفهوم پارادایم در جامعه شناسی جستجو می کند. برای رسیدن به این هدف سعی شده است تا با استفاده از روش اسنادی و بهره گیری از منابع و پژوهش های معتبر، چند موضوع مورد بررسی قرار گیرد: اول؛ بیان طرحی کلی از نظریه انقلاب علمی تامس کوهن و جایگاه مفهوم پارادایم در این نظریه برای مقایسه آن با کاربردش در جامعه شناسی، دوم؛ بررسی مفهومی واژه پارادایم و شباهت ها و تفاوت های آن با سایر واژه های مصطلح در علوم اجتماعی، سوم؛ مشخص نمودن بعضی کاربردهای صورت گرفته از مفهوم پارادایم در جامعه شناسی و نقد آنها. مطابق یافته های پژوهش می توان گفت نه خود مفهوم پارادایم، بلکه دو ویژگی که کوهن برای آن قائل است، یعنی نسبی گرایی معرفتی و قیاس ناپذیری پارادایم ها با موضوع جامعه شناسی یعنی، تعیّن اجتماعی معرفت، دارای سنخیت هستند. به عبارتی از نظرگاه جامعه شناسی معرفت مفهوم پارادایم از حیث خصلت های نسبی گرایی و قیاس ناپذیری با جامعه شناسی دارای سنخیت است، اما از حیث ویژگی تحول پارادایمی، که مبتنی بر انقلاب علمی است، سنخیتی با جامعه شناسی ندارد و کاربرد آن نه تنها با مشکل روبرو است، بلکه به واسطه ایجاد ذهنیت پارادایم یافته به محدود شدن بینش انتقادی محققان جامعه شناسی منجر می گردد. بنابراین از دید پژوهش حاضر بهتر است در علومی مانند جامعه شناسی به جای مفهوم پارادایم از مفاهیم رایج این علوم استفاده نمود، مفاهیمی مانند «گفتمان».
۲۷.

تحلیل اندیشه و عمل علی شریعتی با روش جامعه شناسی معرفت با تکیه بر تعینّ های اجتماعی کارل مانهایم

کلیدواژه‌ها: جامعه شناسی معرفت تعین های اجتماعی کارل مانهایم ساخت اجتماعی واقعیت شریعتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۹۲
در جامعه شناسی معرفت، تعیّن های اجتماعی نقش مهمی در آگاهی نسبت به یک پدیده و یا فهم اندیشه و عمل یک روشنفکر ایفاء می کنند. این پژوهش با اتکا بر جامعه شناسی معرفت کارل مانهایم، به ویژه بحث تعیّن های اجتماعی، درصدد فهم این مسئله است که تعیّن های اجتماعی چه نقش مهمی در شکل دهی اندیشه و عمل شریعتی داشته اند؟  فرضیه این است که تعیّن های اجتماعی نقش برجسته ای در شکل دهی به اندیشه و عمل شریعتی داشته اند. هدف از این پژوهش معرفی و توصیف شخصیت شریعتی نیست، بلکه مقصود نشان دادن خاستگاه اجتماعی فکر و عمل شریعتی است. در مجموع با توجه مباحث مطرح شده در چهارچوب جامعه شناسی معرفت و به ویژه تعیّن های اجتماعی مورد نظر کارل مانهایم می توان گفت، اندیشه ها و اعمال شریعتی در خلأ شکل نگرفته است و هر یک از نظریات شریعتی با مبادی، اصول موضوعه و بنیان های معرفتی خاصی مرتبط است و از بعد عملی از بسترها و زمینه های اجتماعی و فرهنگی خویش متأثر بوده است. در مجموع با توجه به مباحث مطرح شده و همچنین تجزیه و تحلیل عناصر اصلی در تکوین اندیشه و عمل شریعتی در چهارچوب تعیّن های اجتماعی مورد نظر مانهایم می توان عواملی مانند پایگاه اجتماعی، خانوادگی، محیط زندگی را در اندیشه ها و اعمال شریعتی مؤثر دانست.
۲۸.

جامعه شناسی معرفت ادبیات مقاومت فلسطین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسطین ادبیات جامعه شناسی معرفت مقاومت شعر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۰۰
مقاومت صرفا از طریق تفنگ و گلوله اتفاق نمی افتد، بلکه ادبیات نیز می تواند به گونه ای از مقاومت تبدیل شود. ادبیات ملی را می توان تبلور احساسات، افکار و تصورات یک ملت از وطن خویش دانست. این مسئله هنگامی که با جنگ، اشغال، انقلاب، آشوب و... همراه شود، روی تراژیک تری یافته و خود به یکی از ابزارهای مقاومت در برابر دشمن تبدیل می شود. در میان انواع مختلف ادبی فلسطین از گذشته تا کنون آنچه که پررنگتر از سایر انواع ادبیات بوده، شعر است که نشان می دهد شعر نسبت به داستان، نمایشنامه، رمان و سایر نمودهای ادبی هم ژرفای عمیق تری داشته و هم به لحاظ کثرت اختلاف زیادی با دیگر نمودها داشته است. این مقاله درصدد است تا با بررسی تاریخ معاصر فلسطین به پیدایش ادبیات مقاومت فلسطین بپردازد و دریابد پدیده های اجتماعی چگونه باعث شکل گیری جریان ادبیات مقاومت شده است؛ ادبیاتی که در مقاومت مردم این کشور نقشی جدی ایفا کرده است. بر همین اساس و با توجه به مطابقت روش هرمنوتیک اسکینر با جامعه شناسی معرفت که هر دو در پی برقراری پیوند میان زمینه و زمانه اجتماعی و سیاسی با مفاهیم و اندیشه ها هستند، در این مقاله از روش هرمنوتیک اسکینر استفاده شده است.
۲۹.

چرا جامعه شناسی معرفت به جامعه شناسی معرفت علمی منجر نشد؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جامعه شناسی معرفت جامعه شناسی معرفت علمی نظریه پارادایمی مردم شناسی علم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۲۳
هدف : مسئله اصلی این تحقیق پاسخ به این دو پرسش بود که: اولاً چه تلقی ای از علم سبب شد تا جامعه شناسان معرفت نتوانند محتوای معرفت علمی را مورد بررسی های جامعه شناختی قرار دهند؟ ثانیاً چه عواملی سبب شد تا تامس کوهن توانست برای اولین بار این کار را انجام دهد؟ روش: روش تحقیق، اسنادی- تحلیلی بود و با مراجعه به متون جامعه شناسی معرفت، فلسفه علم و جامعه شناسی معرفت علمی سعی شد تا پرسشهای ذکر شده بررسی شوند. یافته ها و نتیجه گیری: جامعه شناسان معرفت به دلیل نگرش پوزیتیویستی نتوانستند معرفت علمی را مورد کاوشهای جامعه شناختی قرار دهند؛ در حالی که تامس کوهن به دلیل آشنایی با فلسفه ویتگنشتاین و برگرفتن نگرشی غیر پوزیتیویستی، کوشید برای اولین بار امکان بررسی جامعه شناختی معرفت علمی را مطرح کند.