مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
جامعه شبکه ای
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین تحولات امنیتی و ژئوپلیتیکی منطقه خاورمیانه ظهور نوع جدیدی از وحشت و ناامنی و کشتار است که گستره وسیعی از جغرافیای منطقه را به صورت فراگیر و یا محدود درگیر خود ساخته است. این پدیده که مقارن با ظهور جامعه شبکه ای است این سؤال را مطرح می کند که جامعه شبکه ای چیست و چگونه شرایط ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچری تروریسم نوین را در منطقه خاورمیانه فراهم آورده است؟ علاوه بر این سؤال اصلی سؤالات فرعی دیگری نیز در این مقاله مطرح می شوند از جمله اینکه تروریسم به طور کلی و تروریسم نوین در منطقه خاورمیانه دارای چه تاریخچه ای است و منابع ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچری تروریسم نوین در منطقه خاورمیانه کدام اند؟ نتایج این مقاله نشان می دهد که جامعه شبکه ای با سخت کردن ساماندهی سیاسی فضا برای دولت های منطقه و از طرف دیگر به حاشیه راندن کشورهای منطقه خاورمیانه در اقتصاد اطلاعاتی و نیز تهدید هویت های قومی و مذهبی و در نتیجه ایجاد هویت های مقاوم در برابر روند جهانی شدن نقش کاتالیزور را در ظهور تروریسم نوین بازی کرده است. با توجه به این مقدمه در این مقاله تلاش خواهد شد با استفاده از منابع کتابخانه ای و مقالات علمی و پژوهشی به تحلیل و تبیین جامعه شبکه ای و نقش آن در ایجاد شرایط ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچری تروریسم نوین در منطقه خاورمیانه پرداخته شود
نظام رسانه ای ایران: جانشینی ناکامل رسانه های نوین و از جا دررفتگی شبکه رسانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسانه های نوین در ایران امروز، روی رسانه های جریان اصلی تأثیرات عمیقی گذاشته اند و در مواردی باعث شده اند که آن ها کارکرد خود را از دست بدهند. پژوهش پیش رو، با استفاده از روش ترکیبی تلاش کرده است تأثیر رسانه های نوین بر مکانیزم های داخلی رسانه های ایران و همچنین ارتباط این رسانه ها با مردم و نظام سیاسی اقتصادی را بررسی کند. تأثیر رسانه های نوین بر رسانه ها و تأثیر آن ها بر ارتباط رسانه ها با نظام سیاسی اقتصادی با روش کیفی گراندد تئوری و تأثیر رسانه های نوین بر ارتباط مردم با رسانه ها به روش کمی پیمایش ارزیابی شد. در انتها، محقق به این نتیجه رسید که رسانه های نوین به خودی خود سبب تغییر نظام رسانه ای ایران نشده اند؛ بلکه به دلیل نقش پررنگ دولت و غیرحرفه ای بودن در پس زمینه مهندسی فرهنگی و رواج فناوری های ارتباطات و اطلاعات، این دگرگونی رخ داده و رسانه های نوین تشدیدکننده این وضعیت بوده اند. در نظام رسانه ای ایران، فعالان نظام سیاسی اقتصادی و مردم به دلیل اختلال در کارکرد رسانه های جریان اصلی به سوی رسانه های نوین رفته اند؛ اما این رسانه ها نتوانسته اند به طور کامل جانشین رسانه های جریان اصلی شوند و نوعی از جا دررفتگی در شبکه رسانه های ایران به وجود آمده است.
برساختگی فرهنگ و هویت ملی در عصر جهانی شدن
منبع:
پژوهش های سیاسی سال چهارم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۰
8 - 28
حوزه های تخصصی:
هویت ملی یکی از عالیترین سطوح هویتی برای هر فردی است که به لحاظ سلسله مراتبی برتر از سایر سطوح هویتی (هویت فردی و هویت اجتماعی) قرار گرفته وعواملی مانند تاریخ، فرهنگ، فضا، زمان، دین ... در ساخته شدن آن نقش دارند. از میان منابع تشکیل دهنده هویت ملی، فرهنگ از مهمترین عوامل آن است به طوری که هنگامی فرد در مقابل سوال از چیستی هویت ملی خود قرار بگیرد، خود را متعلق به کشوری میداند که به آن تعلق فرهنگی دارد. اما در عصر جهانی شدن و با فشردگی فضا و زمان، شکلگیری فرهنگهای مجازی، توسعه و گسترش رسانه ها و ابزارهای اطلاعاتی بحث فرهنگ و هویت ملی وارد فاز جدیدی شده است. برخلاف گذشته، امروزه رسانهها و شبکههای اطلاعاتی و ارتباطی یکی از منابع اصلی شکلدهنده به فرهنگ و به تبع آن هویت ملی افراد شده اند. دیگر اهمیت فضا و زمان کمرنگ شده و به دنبال آن افراد تجربه های جدیدی از چندگانگی فرهنگی و هویتی را تجربه می کنند. در این نوشتار ما بر اساس مفهوم جامعه شبکهای مانوئل کاستلز و نیز مفهوم هویت چهل تکه داریوش شایگان بر این مفروض استدلال خواهیم نمود که: فرهنگ و هویت ملی در عصر کنونی یک برساخته فرهنگی اجتماعی است. اکنون هویت ملی به مانند گذشته برترین شکل هویت فرد نیست و تنها یکی از منابع هویتی فرد در کنار دیگر منابع هویتی است که از فضای جهانی شده و جوامع اطلاعاتی کنونی تغذیه می کنند. در راستای مفرض خود بر اساس مفهوم "جامعه شبکه ای" مانوئل کاستلز و "هویت چهل تکه" داریوش شایگان بر این ایده استدلال خواهیم کرد که در جوامع شبکه ای شده کنونی با توجه به دسترسی آسان و آگاهی همگان از فرهنگ های مختلف، هویت افراد چهل تکه شده و دیگر هویت های یکدست و منسجم نداریم. هر اندازه که هویت و فرهنگ افراد متکثرتر شود، هویت ملی نیز به معنای متعارف آن دچار چالش شده و دیگر سخن از هویت ملی اصیل امری تاریخی است.
دگرگونی های نظری لازم در بررسی مسائل اجتماعی سایبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویدادهای فضای سایبر حائز بالاترین اهمیت در زمینه علوم اجتماعی و رفتاری هستند، چرا که مرزهای تئوریک علم اقتصاد و علوم اجتماعی در مورد منشأ انسانی ثروت ملل و تقسیم کار انسانی را دگرگون می کنند. برای مدت های مدید، بیش از سیصد سال، ملهم از آدام اسمیت، «اشتغال» به عنوان منشأ ثروت و قدرت ملی از یک سوی، و به مثابه ابزار منحصربه فرد توزیع ثروت، در مرکز همه تحلیل های اقتصادی و اجتماعی قرار داشت. ولی امروز، دیگر تنظیم و توزیع اشتغال، مرکز تدابیر اقتصادی و سیاست ها نیست، بلکه توزیع فراغت و خلاقیت و به تبع آن، تأمین قدرت ملی و توزیع ثروت و رفاه و امداد است. اصل بحث ما در تحلیل جامعه شناختی مسائل ناشی از ظهور فضای سایبر، در به رسمیت شناختن حضور دوشادوش یا فائق ماشین ها در زندگی اجتماعی است؛ و در پاسخ به شش سؤال اصلی مقاله که ملهم از جان اشترن هادی تحقیق بوده اند، در سی و سه جنبه تأمل شده است. نهایتاً مقاله با جابه جایی های تئوریک ضروری در مورد آینده بدون اشتغال فرجام یافته است. آینده ”بدون اشتغال“، نسبت افول کار و تکنولوژی، تأمل در بلوغ اتوماسیون، آینده نگری اشتغال محدود، آموزش نسل خلاق آینده، از کار نیفتادگی بزرگ سالان، و تغییر شکل بخش خدمات، اهم مضامین جابه جایی های ضروری را شامل می شود.
نقدی بر کتاب شبکه های خشم و امید: جنبش های اجتماعی در عصر اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
شبکه های خشم و امید در زمره تازه ترین آثاری است که به تبیین جنبشهای اجتماعی جدید میپردازد. «جنبش های اجتماعی جدید» اصطلاحی بود که آلن تورن برای توصیف اشکال نوین تحول خواهی اجتماعی در «جامعه پساصنعتی» به کار برد و آنرا از «جنبش های اجتماعی» در «جامعه صنعتی» متمایز کرد. تورن و شاگردانش یعنی کاستلز و ملوچی این جنبش ها را بر بستر کاملا متفاوتی از مناسبات اجتماعی بررسی کردند، هر چند روش آنها در این کار یکسان نبود. اندیشمندان دیگری مانند اوفه بر روابط اقتصادی تاکید گذاردند و انگلهارت و پاکولسکی بر ماهیت فرهنگی این جنبش ها متمرکز شدند. کاستلز در شبکه های خشم و امید از جامعه شبکه ای سخن میگوید که نمایانگر مناسباتی جدید و دربرگیرنده ابرشبکه ضد قدرت در برابر ابرشبکه قدرت است. در جامعه شبکه ای جنبشها ماهیت دورگه ای یافته و به دو فضای جریانها و مکانها تقسیم شده اند که نتیجه آن پیدایی الگوی جدیدی از کنش جمعی است. الگویی که کاستلز از آن برای تحلیل جنبش ها در عصر اینترنت بهره میبرد و تحولات ایسلند، تونس، مصر، سوریه، اسپانیا و امریکا را ذیل آن بازشناسایی میکند. برجستگی این اثر در ارائه چارچوب نظری منسجمی برای تبیین سازوکارهای جنبش و کاستی آن در نادیده گرفتن منطق روابط اجتماعی تولید و مصرف در جوامع مورد بررسی است.
یادبود پس از مرگ کاربران در شبکه های اجتماعی (تحلیل نظرات کاربران در صفحات اینستاگرامی جان باختگان ویروس کرونا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ششم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۳
261 - 294
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوه های یادبود فوت شدگان در شبکه های اجتماعی و نحوه ابراز احساسات کاربران درباره فرد متوفی انجام شده است. به این منظور کامنت های کاربران در صفحات اینستاگرامی متوفیان بیماری همه گیر کووید 19 به روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل مضمون کامنت های کاربران در صفحات اینستاگرامی به استخراج شش مضمون فراگیر «ابراز ناباوری و انکار»، «ابراز غم و اندوه به علت مهیا نبودن شرایط برای آخرین وداع»، «ابراز همدلی»، «اسطوره سازی از متوفی»، «احساس ناراحتی از حاضر نبودن کنار خانواده متوفی به علت ترس از ابتلا به بیماری» و «نقش فضای مجازی برای دیرفراموشی مرگ» منجر شد. بر اساس یافته های پژوهش، کاربران اینستاگرام در برگزاری یادبود آنلاین غالباً به ابراز غم و اندوه و عرض تسلیت به بازماندگان فرد متوفی و بیان احساسات درباره فرد متوفی می پردازند که گریه و اشک و آه آن ها با استفاده از ایموجی های مرتبط بروز داده می شود. این پژوهش نشان می دهد در شبکه های اجتماعی، کاربران علاوه بر ابراز همدردی با بازماندگان متوفی این امکان را در صفحات اجتماعی فرد از دست رفته دارند که احساسات خود را به صورت یک طرفه با او نیز بیان کنند و به نوعی ارتباط کاربران با متوفیان یک سویه ادامه خواهد داشت که البته این موضوع به دیرفراموشی مرگ افراد و کامل نشدن تکالیف سوگواری منجر خواهد شد.
بسط تئوری های شناخت شناسی و دیدگاه های یادگیری در آموزش اثربخش جغرافیا
حوزه های تخصصی:
تفکر، دلمشغولی اندیشمندان در حوزه های معرفت و شناخت است و همین نکته دلیل بر گستردگی و عمق معانی آن است. امروزه آموزش با دو سؤال، بر پایه "چه " و "چگونه" رو دررویی می کند. اینکه چه چیزی را آموزش می دهیم مهم است. اما مهمتر این است که این آموزش را چطور و چگونه و برای چه مقصودی انجام می دهیم. شناخت شناسی یا اپیستومولوژی از یک سو به عنوان ضرورت سازماندهی آموزش و نیز به عنوان خط رابط آموزش هدفمند، جهت دهنده مطالعه حاضر است. آموزش جغرافیا برپایه نظریه های یادگیری به منزله ورود به قلمرو فراگیران و دانش آموزان و نحوه پردازش تفکرآنان برای زندگی و ارتباط با محیط، به ویژه در جهان شبکه ای عصر حاضر است. این مقاله برای رمزگشایی مفاهیم و موضوع مورد بررسی، برای تحلیل، تلفیق و سنتز یافته ها با یکپارچه نگری با رفت و آمد بین ماکرو- میکرو یا قیاس- استقراء تلاش می کند چشم انداز جغرافیای آموزشی و آموزش جغرافیا را در مسیری کمتر شناخته شده در منابع موجود، پیش روی خوانندگان، به ویژه تعلیم دهندگان این علم قرار دهد.
مطالعه هویت جوا ن ایرانی در جامعه شبکه ای (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران کنونی از یک سو شیوه های هویت یابی سنتی که بیشتر حالتی منفعلانه و مبتنی بر عوامل انتسابی مثل خانواده، قومیت و دین هستند؛ در حال تضعیف شدن هستند و از سوی دیگر، سایر موارد تأثیرگذار بر هویت به دلیل مواجهه جوانان با تحولات و اقتضائات جامعه شبکه ای و گستردگی تأثیرات تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی و به تبع آن، رویارویی آنان با تکثر فرهنگی؛ در حال قوت گرفتن هستند و نقش محوری در برساخت هویت جوانان امروز ایفا می کنند. تحقیق حاضر با تکیه بر فضای مفهومی رویکرد کاستلز پیرامون جامعه شبکه ای، به مطالعه مختصات هویتی جوان ایرانی با جامعه هدف دانشجویان 18 تا 28 ساله دانشگاه تهران انجام شده است. داده های تحقیق با تکنیک مصاحبه عمیق جمع آوری و به وسیله روش تحلیل تماتیک در طول فرایند مصاحبه تحلیل شدند که در نهایت شبکه مضامین هویت جوان ایرانی مبتنی بر سه مقوله اصلی سیالیت، بازاندیشی و فردگرایی خودمدار، حاصل آمد. با توجه به یافته های تحقیق، جوانان نقش منابع هویت ساز دین و قومیت را مورد بازاندیشی قرار داد ه اند. در این بازتعریف و تغییر نوع نگاه، ما شاهد کاهش تأثیر دین و قومیت بر معنایابی و هویت سازی جوان امروزی هستیم. در مقابل احساس تعلق به ایران و تمدن ایرانی کماکان با قوت بیشتری در فرایند هویت یابی جوانان نقش دارد.
نقش جامعه شبکه ای در هویت حرفه ای کتابداران آستان قدس رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، شناسایی نقش جامعه شبکه ای در هویت حرفه ای کتابداران آستان قدس رضوی بر پایه نظریه جامعه شبکه جهانی کاستلز است. روش شناسی: پژوهش از نوع کیفی و دارای جهت گیری کاربردی است. جامعه پژوهش، کتابداران کتابخانه های آستان قدس رضوی و روش نمونه گیری، غیراحتمالی هدفمند است. حجم نمونه را 14 کتابدار تشکیل داده که حجم نمونه بر اساس اشباع نظری نهایی شده است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته است و داده ها از طریق روش کیفی تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. یافته ها : از تحلیل مصاحبه ها، 5 مضمون فراگیر استخراج گردید که عبارتند از: نقش ها و اهداف حرفه ای، نحوه تعامل با شبکه جهانی، قلمروهای نفوذ، تأثیرپذیری هویت حرفه ای از مشارکت در شبکه های جهانی و اثرات تعامل کتابداران با جامعه شبکه ای بر حرفه کتابداری مضامین فراگیر، شامل 15 مضمون سازمان دهنده است که از 135 مضمون پایه استخراج شده است. نتایج : توسعه شبکه جهانی همواره بخشی از دغدغه خاطر کتابداران به جهت تهدید های شغلی ناشی از این امر است. چالش هایی چون تغییرات سریع فناوری و انتشار حجم زیاد اطلاعات که گاهی غیرعلمی بوده و مستند نیستند و کمرنگ شدن نقش کتاب، کتابخانه و کتابدار، نگرانی هایی را برای کتابداران ایجاد کرده است. با پیشرفت فناوری و پیوستن به شبکه های جهانی، رسالت اصلی کتابخانه ها و به تبع آن کتابداران تغییر نمی کند، تنها شیوه و ابزار فعالیت کتابخانه ها و کتابداران تغییر می پذیرد و تکامل می یابد. کتابداران شبکه ارتباطات اجتماعی و فردی خود را توسعه داده و با دسترس پذیر کردن اطلاعات و انتقال تجارب و ارائه آموزش های لازم مخاطبان را جهت مشارکت در جامعه شبکه ای همگام می کنند. در این میان نقش مدیران متخصص، با تجربه و مشوق در احساس هویت کتابداران بسیار حائز اهمیت است.
اعتراضات دی ماه 96 ازمنظر تئوری جامعه شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹ (پیاپی ۶۹)
109 - 139
حوزه های تخصصی:
رشد بی توقف فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی و شکلگیری جامعه شبکهای، تاثیرات عمدهای بر جهان زیست گذاشته که شکلگیری واقعیت مجازی از جمله آثار آنها میباشد. تحت تاثیر جامعه مجازی، وقوع اعتراضات و سپس آشوبهای دیماه 69 در تعدادی از شهرهای ایران بویژه شهرستانهای کوچک فضای سیاست رسمی ایران را با تکانههای شدیدی مواجه کرد و ضمن شکلدهی به جریان پادقدرت، تاثیرات فراوانی بر سیاستگذاری فضای مجازی داشت. پرسش اصلی مقاله این است که شبکههای اجتماعی مجازی چه تاثیری بر اعتراضات دیماه 69 داشتند؟ با کاربست تئوری جامعه شبکهای کاستلز و نیز روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از دادههای ثانویه، یافته های پژوهش نشان میدهد شبکههای اجتماعی در بستر نارضایتیهای موجود در جامعه و با افزایش کنشگری سیاسی تسریع و تقویت کننده اعتراضات و آشوبهای دیماه 69 بودند. اشغال فضای شهری، گسترش ویروسی تجمعات، رهبری افقی، خودجوش بودن ساخت پادقدرت از جمله عوامل تاثیربخش شبکههای اجتماعی مجازی در تشدید اعتراضات بودند.
رابطۀ دولت و جامعه در عصر صفوی در پرتو نظریۀ جوئل میگدال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه دولت و جامعه در عصر صفوی در پرتو نظریه جوئل میگدال است. در پاسخ به این سؤال که با توجه به الگوی میگدال، چه رابطه ای میان دولت و جامعه در دوره ی صفویه وجود داشته است؟ این فرضیه مطرح گردید که در این دوره، نقش ویژه ی روحانیان و نیروهای قزلباش، بیانگر عدم انحصاری بودن نهاد دولت و پیچیدگی روابط دولت و جامعه بوده، و دولت قوی به سوی دگرگونی شکل نگرفته است. با رویکردی جامعه شناسانه، در چارچوب ملاحظه ی نظری میگدال و در قالب روشی کیفی از دولت و جامعه ایران عصر صفوی، با استفاده از روش گردآوری اسنادی اطلاعات، مشخص شد که در ساختار دین سالارانه و دیوان سالارانه ی دولت صفوی، روحانیان به عنوان واسط شاه و مردم، و نیروهای قزلباش به عنوان نیروی نظامی عمل می کردند؛ نقش ویژه ی آن ها، بیانگر عدم انحصاری بودن نهاد دولت و پیچیدگی روابط دولت و جامعه بوده است. از مهمترین دلایل شکل گیری دولت ضعیف در این دوره، می توان به سطوح بالای کنترل اجتماعی، مقابله با تهاجمات خارجی، استخراج منابع و سازمان دهی مردم در جهت تحول اجتماعی اشاره نمود. همچنین توزیع منابع، به صورت گسترده و شبکه ای نبوده و با کندی صورت گرفته است. بنابراین، به دلیل شکل گیری شبکه ها و گروه های قدرت در جامعه، دولت قوی به سوی تغییر و دگرگونی شکل نگرفته و توسط شبکه های قدرت محدود گردیده است.
دولت محدود؛ بازخوانی سیاست «سلطه و تغییر» در دوره پهلوی دوم بر پایه نظریه جول.اس میگدال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هشتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
59 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش پیش رو، واکاوی و بازخوانی تکه ای از تاریخ «سلطه و تغییر» در ایران در دو دهه 1340و 1350 شمسی است که در عمل می توان گفت بازنمود یا آیینه تمام نمایی از کلیت مناسبات دولت – جامعه در بستر سیاست های «نوسازی و اصلاحات» در تاریخ ایران معاصر به شمار می رود. بررسی قابلیت ارائه «استراتژی بقای جدید»، ظرفیت «اعمال کنترل» و در نهایت توانایی و اراده «تحول اجتماعی» دولت پهلوی دوم و موانع پیش روی آن، بر پایه نظریه «دولت محدود یا دولت درون جامعه» جول.اس میگدال، در مرکز بحث این نوشتار قرار دارد. به اعتقاد میگدال جهت فهم درست و دقیق ماهیت و عملکرد دولت در جهان سوم، باید از رویکرد استعلایی و افسانه و اسطوره دولت «کامل» مورد نظر دولت گرایان که دولت را در مقابل جامعه قرار می دهد و مبتنی بر بازی جمع جبری صفر میان دولت و جامعه است، پرهیز نمود و رویکرد دولت «پاره ای یا تکه ای» از جامعه است را مورد توجه قرار داد. به عبارت روشن تر این نگاه مستلزم تغییر تمرکز تحلیل از دولت به عنوان یک سازمان بوروکراتیک مستقل (نگاه ساختاری) به دیدگاهی «فرآیندگرا» از دولت در جامعه است. با این توصیف پرسش اصلی پژوهش این است که چرا سیاست تغییر و تحول اجتماعی دولت محمدرضاشاه پهلوی در قالب انقلاب سفید (در دهه 40 و 50) نتوانست به اهداف مدنظر خود دست یابد و در نهایت پهلوی دوم با بحران سلطه و کنترل اجتماعی روبرو شد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که دولت پهلوی دوم به رغم برخورداری از میزان نسبتاً بالایی از کنترل اجتماعی، به جهت محدودیت های ناشی از ماهیت جامعه شبکه ای و همچنین الزامات و ضرورت های نظام بین الملل، دولت ضعیفی بود که نتوانست استراتژی بقای جذاب تر و کارآمدتری برای نیروهای اجتماعی ارائه و منابع لازم برای حمایت از سیاست «تحول اجتماعی» مدنظر خود را بسیج نماید، از این رو در نهایت ناگزیر به «سیاست بقا» روی آورد.
معرفی و نقد کتابِ «گسیختگی: بحران لیبرال دموکراسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجله جهانی رسانه دوره ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
123 - 129
آخرین کتاب کاستلز، «گسیختگی: بحران لیبرال دموکراسی»، سی و دومین اثر او و اولین کتابی است که به زبان مادری خود یعنی اسپانیایی نوشته است. این کتاب که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و ترجمه ی آن نیز در ایران در سال ۱۴۰۰ به وسیله ی نشر «اگر» به چاپ رسیده است، تلاشی در راستای معنا کردنِ سناریوی سیاسی سال های اخیر در برخی مناطق جهان است؛ سناریویی که از نظر نویسنده، فروپاشیِ تدریجی یک مدل سیاسی نمایندگی و حکومت، پیرنگِ آن و گسستِ رابطه ی بین حاکمان و حکومت شوندگان، گزاره ی مرکزی آن است. «گسیختگی» همچنین بر فقدان اعتماد به نهادهای سیاسی و در مرکز آن ها، دولت ها تمرکز دارد. این کتاب که برخلاف تألیفاتِ معمولاً حجیمِ کاستلز تنها ۱۳۶ صفحه دارد را از منظری می توان نوعی پاورقیِ بلند برای آثار قبلی او تلقی کرد. این یکی از معدود مواردی است که کاستلز از پر کردنِ کتاب با جداول آماری و انواع داده ها اجتناب می ورزد. در عوض، او پیوندهای دسترسی به اینگونه اطلاعات مانند ارزیابی های مربوط به اعتماد سیاسی و اقتصادی، اعتماد به دولت ها، نیات رأی دهی و سایر موارد را به عنوان داده های پشتیبان در وبسایتِ مؤسسه ی نشر آثارش قرار داده و آدرس پایگاه آن را نیز در بخش انتهایی کتاب ارائه کرده است تا مسیر خوانش کتاب برای مخاطبانِ اثر، هموارتر و روان تر باشد. در مجموع گسیختگی را می توان پاسخی برای نیاز به کوتاه سازی فاصله ی میان گرند تئوری و شهروندان، به ویژه شهروندانی که نیاز به مشارکت در پیامدهای سیاسی جامعه ی شبکه ای دارند، دانست.
پدیدارشناسی نقش های جنسیتی زنان خانه دار در مواجهه با شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجله جهانی رسانه دوره ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
247 - 280
پیدایش، و تحولات مندرج در شبکه های اجتماعی مجازی، موجد پدیداری نقش های جنسیتی متمایز در میان زنان شده است. مصرف فضای مجازی، قرین با تکوین فرصت ها و تهدید ها برای زنان بوده است. هدف مطالعه، توصیف تجربه نقش های جنسیتی زنان خانه دار در مواجهه با شبکه های اجتماعی مجازی، و کاوش پیرامون بسترهای گوناگون ناظر بر آن تجربه با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی توصیفی است. سؤال اصلی عبارت است از: نقش های جنیستی در مواجهه با شبکه های اجتماعی مجازی چگونه تجربه می-شود؟» زنان متأهل 28 تا 56 ساله شهر ری، انتخاب شده به صورت هدفمند، و مبتنی بر معیارهای شمول، آگاهی دهندگان پژوهش بودند. داده یابی بر پایه بیست مصاحبه نیمه ساختار یافته، و کاوش در تجربیات با استخدام روش کلایزی صورت گرفت. پرسش پژوهش در قالب 3 مضمون نهایی «زناشویی فراواقعی شده»، «همسری آنلاین» و «مادری نرم افزارانه عاطفت کیش» پاسخ داده شد. مضامین ده گانه اصلی مشتمل بر «استثمارشدگی خیره به فراواقعیت جنسی در سکوت»، «خیانت هراسی آنلاینی»، «سودای مانکن بودگی زن»، «اشتراک آگاهی جنسی و لذت زناشویی»، «تدبیر آنلاین منزل»، «سوژگی رؤیت پذیر»، «هم بودگی بیم، امید و بازاندیشی در زیست مجازی»، «حکمرانی مادری آنلاین، احتضار مادری مألوف»، مادرمعلمیِ امدادگرانه» و «مادری هراسناک» بودند. مضامین مذکور وجوه سازنده تجربه نقش های جنسیتی در حوزه-های زناشویی، همسری و مادری را بازنمایی می کنند. در بخش یافته ها، مضامین اصلی، با ارجاع به گزیده-های مصاحبه ای متناظر با آن ها در حوزه های فوق الذکر مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه گیری مقاله ناظر بر ارائه صورتبندی تفسیری راجع به مسأله پژوهش با عطف نظر به پیشینه پژوهش، چارچوب مفهومی و یافته های تجربی در تجریدی ترین وجه ممکن است.
تحلیل راهبردی وضعیت رسانه های اجتماعی نوین و ارائه راهبرد مدیریتی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش با هدف شناخت وضعیت موجود و مطلوب تأثیر رسانه های اجتماعی نوین بر فرهنگ جامعه ایرانی و کشف و ارائه راهبردهای مناسب، برای استفاده بهینه و صحیح از این فناوری با توجه به ظرفیت های فرهنگی بومی کشور به بررسی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید بررسی شده است؛ از رهگذر آن نیز برای جامعه ایرانی، راهبردهای مناسب استفاده از این شبکه های اجتماعی در سطوح مختلف، در چهار محور راهبرد قوت فرصت، قوت تهدید، فرصت ضعف و ضعف تهدید، ارائه شده است. پژوهش براساس گردآوری اطلاعات اکتشافی توصیفی، همچنین کاربرد ارزیابی راهبردی و نوع پژوهش تلفیقی کمی کیفی است. روش نیز سوات یا تحلیل راهبردی است. واحد تحلیل، فرد است و جامعه آماری آن شامل سه دسته صاحب نظران و اساتید دانشگاه ها در حوزه رسانه و ارتباطات، متخصصان، مدیران و کارشناسان (محققان، مدرسان یا کاربران بسیار قوی) درمجموع 100 نفر بودند. راهبرد مناسب برای استفاده شبکه اجتماعی همکاری و ارتباط تعاملی دستگاه های اجرایی، به منظور توسعه فناوری بومی، تشکیل زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشور، با تأکید بر دانش بومی، مستقل و با امنیت بالا؛ طراحی، تولید و راه اندازی شبکه اجتماعی بومی با بخش خصوصی، دولت و حاکمیتی در راستای تولید محتوای فرهنگی، دینی، اجتماعی مناسب از سوی کاربران و بازنگری در قوانین و آیین نامه های موجود برای شکل گیری فضای مجازی بومی و ایجاد قوانین جدید در بستر فناوری اطلاعات و ارتباطات ملی، به ویژه در حوزه تلفن همراه هوشمند و شبکه های اجتماعی است.
خوانشی انتقادی از ابعاد سیاسی شده نظریه جامعه و جهانی شدن شبکه ای مانوئل کاستلز(مقاله علمی وزارت علوم)
اصولاً ماهیت پویای سرمایه داری همواره منجر به تغییرات مستمری می شود. اما آنچه که در دو سه دهه اخیر اتفاق افتاده است، مهم تر از آن هستند که بتوان آنها را صرفاً نتیجه پویایی شیوه تولید سرمایه دارانه دانست. ضمن آنکه هر گونه توصیف یا نظریه پردازی درباره این فرایندها در بستری جدا از بستر سرمایه دارانه و با نادیده گرفتن روابط اجتماعی سرمایه دارانه، تبیین درستی را به دنبال نخواهد داشت. به نظر می رسد مانوئل کاستلز با در نظرداشتن و کاربست این موارد توانسته است یک توصیف و تبیین مناسبی از تغییرات تکنولوژیکی جهان معاصر و آثار آن بر جامعه، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و نهاد دولت-ملت ارائه دهد. فرضیه بنیادی وی این است که اطلاعات گرایی به عنوان یک پارادایم مسلط در جوامع امروزی، به یک ریخت شناسی و ساختار اجتماعی جدیدی منجر شده و در نتیجه جامعه جدیدی ظهور یافته است: جامعه شبکه ای. به بیان کاستلز در جامعه و جهان معاصر، همه جا می توان حضور شبکه ها را مشاهده کرد. این نوشتار ضمن معرفی دو مفهوم بنیادین جامعه و جهانی شدن شبکه ای در اندیشه های کاستلز، در تلاش است تا به بررسی ابعاد سیاسی شده تحلیل وی از جامعه و جهانی شدن شبکه ای بپردازد.
موج سوم انقلاب تکنولوژیک، نئومرکانتیلیسم اقتصادی و عدالت انتزاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
موج های انقلاب صنعتی همواره تاثیر خود را شکل بندی های اقتصاد و سیاست جهانی به جا می گذارند. روند تحول در ابزار تولید و کالاهای اقتصادی در عصر موج سوم انقلاب صنعتی منجر به ظهور جامعه شبکه ای، واقعیت های مجازی و اقتصاد اطلاعاتی شده است. اقتصاد اطلاعاتی منجر به تشدید شکاف اقتصادی کشورهای جهان سوم، واحدهای در حال توسعه و بازیگران توسعه یافته عصر فراصنعتی شده است. موج سوم انقلاب تکنولوژیک زمینه شکل گیری تضادهای سیاسی و اقتصادی جدید و ظهور نشانه هایی از عدالت انتزاعی در سیاست جهانی را فراهم آورده است. نئومرکانتیلیسم اقتصادی شکل جدیدی از معادله سیاست، اقتصاد و فرهنگ قدرت محسوب می شود. چنین اندیشه ای با رهیافت های عدالت انتزاعی مغایرت دارد. نتیجه نئومرکانتیلیسم اقتصادی را می توان در افزایش قدرت دولت جستجو کرد. پرسش اصلی مقاله به این موضوع اشاره دارد که «موج سوم انقلاب تکنولوژیک چه تاثیری در معادله عدالت و امنیت سیاست جهانی به وجود آورده است؟» فرضیه مقاله بیانگر این اندیشه است که «موج سوم انقلاب تکنولوژیک منجر به گسترش نابرابری اقتصادی، ظهور شکل بندی های امنیتی نئومرکانتیلیستی و اندیشه های عدالت انتزاعی گردیده است.» در تبیین مقاله از «رهیافت جامعه شبکه ای و اقتصاد اطلاعاتی» امانوئل کاستلز استفاده شده است. در تبیین مقاله از روش شناسی «تحلیل داده ها» و «تحلیل محتوا» استفاده می شود.
تبیین جایگاه جامعه شبکه ای در برنامه ریزی شهری با تاکید بر حکمروایی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
64 - 86
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بسیاری از چالش های برنامه ریزی شهری بسیار متنوع بوده و ساختارهای سنتی نیز از کارآمدی لازم جهت تعدیل این چالش ها برخوردار نیستند. بنابراین نیاز به ارائه راه حل های مبتنی بر همکاری، تعامل و ارتباط درون سازمانی، ایجاد شبکه های فراتر از سطوح سلسله مراتبی و سازمان رسمی، ضروری است. در این راستا مانوئل کاستلز، جامعه شبکه ای را به عنوان ساختار جدیدی برای بازاندیشی در مورد جامعه به رسمیت شناخته است. از طرف دیگر، حکمروایی شهری به عنوان عاملی تسهیلگر در راستای جامعه شبکه ای مطرح می گردد.
هدف: تبیین جایگاه جامعه شبکه ای در برنامه ریزی شهری با تأکید بر حکمروایی شهری، تعریف جامعه شبکه ای، سیاست گذاری آن.
روش: این پژوهش بر اساس هدف، بنیادی و ماهیتاً کیفی است و با اتخاذ رویکرد تبیینی- اکتشافی به مرور و تحلیل سیستماتیک منابع و متون در زمینه جامعه شبکه ای و جایگاه آن در برنامه ریزی شهری می پردازد. روش تحقیق به کار گرفته شده در جهت دستیابی به هدف مورد نظر، تحلیل محتوای کیفی است؛ به طوری که با مفروض گرفتن تعریف های مشخص به مطالعه متون پرداخته شد. این مفاهیم و تعاریف عملیاتی بر اساس مباحث نظری استخراج شد. در گام دوم بازیابی منابع بر اساس کلید واژگان، عنوان و انجام شد و در مرحله سوم تحلیل و چارچوب مفهومی تدوین شد.
یافته ها: از دیدگاه جامعه شبکه ای نظام برنامه ریزی شهری یک نظام باز و غیرمتمرکز و گفتمان- محور بوده که در آن فعالیت ها آزادانه و مبتنی بر هوشمندسازی صورت می گیرد. بدین معنی که جامعه شبکه ای به عنوان شکل غالب سازمان اجتماعی، انعطاف پذیر و همگرا بوده که جایگزین ساختار سلسله مراتبی، واگرا و عمودی است.
نتیجه گیری: ایجاد شهری که انسان و نیازهای او به عنوان موضوع کانونی در برنامه ریزی شهری باشد و نه به عنوان ابزار توسعه، توجه به داوری پلورالیستی در نظام برنامه ریزی شهری حائز اهمیت است. در این راستا، تئوری جامعه شبکه ای و توجه به اصول و سیاست گذاری های آن به عنوان انعطاف پذیرترین و سازگارترین رویکرد مطرح می گردد.
فرآیند و پیامدهای تصویب و اجرای سند تحول بنیادین آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۳
137 - 164
حوزه های تخصصی:
یکی از پردامنه ترین مناقشه های سالیان اخیر بین حوزه آموزش وپرورش و دولت در نظام جمهوری اسلامی ایران تهیه، تصویب و اجرایی شدن سند تحول بنیادین در آموزش وپرورش است. این مهم به عنوان سندی بالادستی برای تغییر و تحول در نظام تعلیم و تربیت توسط بالاترین مقامات اجرایی دولت تهیه و تصویب شده است. هدف این تحقیق بررسی فرایند تصویب و اجرای سند تحول بنیادین در آموزش وپرورش با اتخاذ رویکرد انتقادی دولت در جامعه «جوئل میگدال» بوده است. رویکرد مذکور ضمن ارائه شواهدی تجربی و انجام تحقیقاتی میدانی، به فرآیند اتخاذ تصمیمات دولتی و اجرای آن ها با دیدگاه دیگری به جز دیدگاه حاکم وبری می پردازد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش مصاحبه نیمه ساخت یافته در جهت جمع آوری داده ها همچنین با استفاده از فن تحلیل مضمون جهت تحلیل مصاحبه ها انجام گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، همان طور که نظریه میگدال پیش بینی می کند، دولت جمهوری اسلامی ایران یک تشکیلات یکپارچه ای که به راحتی بتواند قوانین مصوب خود را اجرایی کند، نیست، بلکه هم در درون (ترجیحات سلیقه ای مقامات اجرایی، ناهماهنگی بین دستگاهی و...) و بیرون آن متأثر از ساختار جامعه شبکه ای (نفوذ گروه ها و جریان های سیاسی اجتماعی و...) رقابت ها و اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد که این امر مانع از اجرایی شدن سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و اسناد و قوانین مشابه می گردد.
حکمرانی در جامعه پیچیده شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمرانی در سه سویه مشارکت ، مشروعیت و تقنین منشاء اثر و گفت وگو می باشد. حکمرانی به مثابه موضوع قدرت، هم زمان با تطورات قدرت دچار دگرگونی شده و بسترهای جدیدی را تجربه می کند. بر این مبناء موضوع حکمرانی، هنگامی که در جوامع پیچیده و شبکه ای قرار می گیرد شرایطی متفاوت از جوامع پیشاشبکه ای پیدا می کند. این تحقیق در پی آن است تا به این موضوع بپردازد که حکمرانی در جامعه پیچیده شبکه ای چگونه است؟ از این رو هدف اصلی این تحقیق، شناخت چارچوبی است که بتواند به پردازش جدیدی از کیفیت حکمرانی در جامعه پیچیده و شبکه ای بپردازد. در این پژوهش که دارای رویکردی توصیفی- تحلیلی می باشد سعی شده تا با استفاده از روش اسنادی در ضمن گفتمان تفسیری و نظریه پیچیدگی و با رجوع به منابع معتبر، ابعاد مختلف موضوع، بررسی و بیان گردد. یافته های تحقیق بیانگر آن است که طراحی هویت های رقومی یکتا و انحصاری و همچنین داده های کلان و معنادار برای حکمرانی در جامعه پیچیده شبکه ای، نقش اساسی را ایفاء می کنند.