مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
رویکرد رابطه ای
حوزه های تخصصی:
سؤالی که اکثر محققان رشته مدیریت، سازمان و استراتژی به دنبال یافتن پاسخی برای آن هستند، این است که «چرا برخی از شرکت ها نسبت به شرکت های دیگر عملکرد بهتری دارند؟» در مقاطع مختلف زمانی محققان به عوامل متفاوتی در پاسخ به این سؤال توجه کرده اند. برخی در رویکرد ساختار صنعت، نقش عوامل بیرون از سازمان یا عوامل محیطی و نوع صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند را برجسته کرده اند و برخی با نقد رویکرد پورتری برای عوامل منحصر به فرد داخل شرکت ها و منابع و توانمندیهای استراتژیک شرکت ها (رویکرد منبع محور) نقش مهمی قایل شده اند. هم چنین در تکمیل رویکرد منبع محور در یافتن منشأهای مزیت رقابتی برخی از محققان، بررسیهای خود را از داخل مرزهای سازمان به نحوه ارتباط سازمان با ذینفعان بیرونی و به عبارت دیگر، منشأ مزیت رقابتی را در ارتباط های بین سازمانی (رویکرد رابطه ای) جستجو کرده اند. واحد تجزیه و تحلیل برخی دیگر از پژوهشگران از رابطه دودویی، رویکرد رابطه ای به ارتباط ها و تعامل های سازمان در یک شبکه از اتحادها (رویکرد شبکه اجتماعی) تغییر کرد. در این مقاله رویکردهای فوق الذکر مورد بررسی بیش تر قرار گرفته و تأکید و تمرکز هر یک از رویکردها برای تبیین مزیت رقابتی پایدار با یکدیگر مقایسه میشوند و ...
تبیین نقش میانجی قابلیت های پویا در راهبرد کسب مزیت رقابتی رابطه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال هفتم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
169 - 189
حوزه های تخصصی:
امروزه شرکت ها به عنوان قسمتی از شبکه روابط نگریسته می شوند که می توانند از این شبکه مزیت رقابتی کسب کنند. این پژوهش با هدف تحلیل نقش قابلیت های پویا در رابطه روابط بیرون سازمانی با مزیت رقابتی سازمان و کمی سازی این روابط انجام شده است. برای این منظور از روش تحقیق آمیخته استفاده شده است. ابزار کمی سازی روابط، پرسشنامه بوده است که با روش های مختلف روایی و پایایی آن بررسی شد. پرسشنامه در سیزدهمین نمایشگاه صنعت ساختمان در تهران به صورت تصادفی توزیع شد که 352 مورد از آن برگدانده شد. نتایج نشان از تاثیر بیشتر مسیر غیرمستقیم تبدیل سرمایه اجتماعی بیرونی سازمان به مزیت رقابتی نسبت به مسیر مستقیم آن دارد. قابلیت های پویا نقش میانجی معنادار و مکمل را در این رابطه ایفا می کنند. حمایت های دولت، فقدان کارایی اجباری و نبود اطمینان از تقاضا از جمله متغیرهای تعدیل گر محیطی تاثیر گذار بر مدل پژوهش بوده اند.
شناسایی الگوهای ذهنی مدیران در راستای توانمندسازی روانشناختی کارکنان با استفاده از روش Q(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیشِ رو از نوع پژوهش های کیفی است که در آن با استفاده از رویکرد کیو، الگوهای ذهنی مدیران در راستای توانمندسازی روانشناختی کارکنان شناسایی و تبیین می شود. کیو روشی است که ایده اصلی آن شناخت ذهنیت ها، دیدگاه ها، عقاید و نگرش های افراد درباره پدیده مورد بررسی است. در این پژوهش، از مصاحبه عمیق به عنوان ابزار اصلی جمع آوری داده ها استفاده شده است که روایی آن با استفاده از رویکرد روایی نسبی CVR و پایایی آن با استفاده از روش کاپای کوهن تأیید شده است. افزون بر این، برای انتخاب نمونه، از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است که از روش های نمونه برداری غیراحتمالی است. در این پژوهش، با استفاده از 19 مصاحبه فضای گفتمان حاصل شد و با استفاده از نظرات آن ها نمونه و گزینه های کیو و در پیِ آن مجموعه کیو به دست آمد. نتایج پژوهش، مشتمل بر شناسایی عوامل تشکیل دهنده ذهنیت مدیران در راستای توانمندسازی روانشناختی کارکنان و هم چنین تبیین ذهنیت های مدیران در این رابطه است. نتایج نشان دهنده آن است که ظرفیت سازان الهام بخش، تحریک کنندگان تفکر، انگیزاننده و ترغیب کننده، اشاعه دهنده جو اخلاقی، حامیان شایستگی و اعتمادسازان تعامل جو، شش ذهنیت اصلی مدیران در راستای توانمندسازی روانشناختی کارکنان است. به عنوان نمونه، الگوی ذهنی تحریک کنندگان تفکر، الگوی غالب ذهنیت مدیرانی است که با استفاده از ایجاد قابلیت های پرسشگری، به وجود آوردن اشتیاق تفکر، مثبت اندیشی و توانایی ایجاد سلاست فکر، توانمندی روانشناختی را برای کارکنان خود به ارمغان می آورند.
پدیدارشناسی هویت در تجربه زیسته مخاطبان برندِ محصولاتِ صنعتی با رویکرد رابطه ای به مدیریت برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال هفتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
69 - 118
حوزه های تخصصی:
مفهوم هویت در شکل گیری و تکامل رویکردهای مدیریتی به برند همواره متغیر بوده است، از رویکردهای مبتنی بر هویتِ تجویزی گرفته تا رویکردهای معاصرتر نظیر رویکردهای رابطه ای به مدیریت برند که در آن مفهوم هویت برند در طی ارتباطِ ماندگارِ برند و مخاطبانش و در تجربه زیسته آنان شکل می گیرد. پژوهش حاضر در پی یافتن این پرسش ها که در رابطه برند-مصرف کننده، چه متغیرهای مستقل و پنهانی بر احراز هویت برند توسط مصرف کننده در تجربه زیسته به یادماندنی از برند و در نتیجه احساس تعلق به آن اثرگذارند؟ و متغیرهای مذکور تحت چه روابطی این مهم را محقق می سازند؟ در دو گام انجام گرفت. در گام اول برای دستیابی به ماهیت شکل گیری مفهوم هویت در رابطه برند-مصرف کننده و استخراج مضامین، مقوله ها و روابط بین آن ها و دستیابی به مدلی مفهومی در این حوزه، از روش پدیدارشناسی تفسیری و ابزار مصاحبه های نیمه ساختاریافته به واسطه 21 نفر از مشارکت کنندگان بهره گرفته شد و در گام دوم نیز، به منظور تعمیم نتایج و تجزیه وتحلیل آن ها، داده های مذکور در قالب ابزار پرسشنامه در اختیار 384 مشارکت کننده قرار داده شده و موردنظر سنجی قرار گرفت و در ادامه به کمک نرم افزارهایی نظیر اس پی اس اس و آموس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت که در طی آن با تائید مدل ساختاری پژوهش، این نتیجه حاصل شد که شکل گیری مفهوم هویت در تجربه زیسته مخاطبان برند و در ارتباط مصرف کننده-برند دست کم به 5 مضمون و 25 مقوله وابسته است که در طی روابطی منجر به برساخته شدن مفهوم هویت در رابطه برند-مصرف کننده می شوند؛ بنابراین پیشنهاد می شود مدیران برند، طراحان محصولات برند، بازاریابان و سایر متخصصین مربوط به این حوزه ها، به نتایج حاصل از این پژوهش برای خلق برندهای پایا و هویت مدار، به مثابه ابزاری برای رهایی از دیدگاه تک بعدی و تجویزی به مقوله هویت بنگرند.
مفهوم پردازی «دولت کوچک» در روابط بین الملل: مورد قطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۲)
5 - 40
حوزه های تخصصی:
در تبیین جایگاه دولت های مختلف در نظام منطقه ای و بین المللی و سطح قدرت آنها که بر تعریف دولت ها از اهداف و نقش آفرینی خارجی خود تأثیرگذار است، در چارچوب های نظری مختلف بر متغیرهای متفاوتی تأکید می شود. در طبقه بندی کشورها به عنوان دولت کوچک و ارائه تعریفی مشخص از این نوع دولت و ویژگی های آن در نظام بین الملل اجماع نظر چندانی وجود ندارد. به گونه ای که برخی بهترین شیوه را عدم تعریف دولت کوچک می دانند و معتقدند که دولت های کوچک به اندازه کافی شناخته شد ه اند و نیازی به ارائه تعریف خاص نیست. به عبارت دیگر، سوای ابهامی که موضوع تعریف دولت های کوچک را فرا گرفته است، هیچ کس نمی تواند وجود آنها در نظام بین الملل را زیر سئوال ببرد. دولت های کوچک، اکثریت قابل توجهی از دولت های نظام بین الملل را تشکیل می دهند. با این حال، تلاش های مختلفی برای ارائه تعریف و تبیین ویژگی های دولت های کوچک در ادبیات روابط بین الملل انجام شده است که در این مقاله آنها را در قالب شش رویکرد بررسی می کنیم. پس از مرور این شش رویکرد کلی، مفهوم دولت کوچک مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت و در نهایت، مورد قطر به مثابه دولتی کوچک را با توجه به رویکردهای مذکور مورد بررسی قرار می دهیم.