مطالب مرتبط با کلیدواژه

سنجش ناپذیری


۱.

پیشرفت علمی، مقایسه پذیری پارادایم ها و معضله سنجش ناپذیری نظام های طبقه بندی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۸۹۷ تعداد دانلود : ۴۱۹
بررسی فلسفی «پیشرفت نظریه های علمی» از مهم ترین مسائل فلسفه علم است. مفروض آن امکان مقایسه میان نظریه ها بر اساس معیارهای فرانظریه ای است. اما ایده «سنجش ناپذیری» مدعی است که در هنگام تغییرات انقلابی علوم، انتقال میان امورِ سنجش ناپذیر صورت می گیرد؛ اموری چون واژگان علمی، معیارهای ارزیابی نظریه ها، جهان دانشمندان و چکیده آنها یعنی پارادایم ها. کوهن در مقاله «سنجش پذیری، قیاس پذیری و امکان ارتباط» سنجش ناپذیری را به دسته ای از واژگان علمی یک نظریه محدود دانسته است. او با طرح تمایز «ترجمه −شرح» از امکان فهم و قیاس پذیری پارادایم ها دفاع می کند. اما این بار با طرح نظام های طبقه بندی و محدودیت ناشی از رده بندی انواع طبیعی، امور سنجش ناپذیر دیگری را معرفی می کند. این پرسش ها مطرح است که آیا قیاس پذیری نظریه ها برای توضیح پیشرفت علمی کافی است؟ آیا سنجش ناپذیری رده بندی ها معضلی در برابر مفهوم «پیشرفت علمی» است؟ در این مقاله با استفاده از نقدهای کیچر، راهی برای برون رفت از این معضل نشان می دهیم.
۲.

ترجمه نا پذیری نظریه های علمیِ با واژگان متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سنجش ناپذیری ترجمه ناپذیری طبقه بندی انواع طبیعی اصل حسن ظن اصل انسانیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۲۴۶
ایده جنجالی سنجش ناپذیری در کارهای کوهن به مرور با ایده ترجمه ناپذیری معادل شد. برای این ایده دو شرح و استدلال متمایز قابل صورت بندی است. شرح اول از رویکرد بافتاریِ نظریِ او به معنا درمی آید و شرح دوم از تلقی تاکسونومیک اش از واژگان انواع طبیعی. مبتنی بر هر یک از این دو شرح می توان یک شرط ترجمه ناپذیری به دست داد و بر اساس آن از ترجمه ناپذیر بودن نظریه های با واژگان متفاوت سخن گفت. در این مقاله این شروط ترجمه ناپذیری را صورت بندی خواهم کرد و به نقدهای منتقدین پاسخ خواهم گفت. هر چند با اعتراف به اینکه پذیرش این شروط امکان پذیری یک ترجمه را بسیار محدود می کند، اما اصول راهنمایی که منتقدین کوهن برای ترجمه ارائه کرده اند نیز فی الجمله متضمن تنشی بالقوه هستند و نمی توانند نقش یک اصل راهنمای معتبر را برای ترجمه ایفا کنند. در واقع در دل نسخه های متعدد این اصول تنشی بالقوه میان حفظ بیشینه معقولیت و حفظ بیشنه صدق در متن اصلی وجود دارد، بطوریکه پیروی نظام مند از آنها را نامطمئن می سازد.
۳.

مفهوم پردازی اسطوره ایِ امر سیاسی در فاشیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اندیشه اسطوره ای توتالیتاریسم جماعت دولت سنجش ناپذیری شهود فرد وابستگیِ سیاست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۸ تعداد دانلود : ۳۷۸
مسئله شکل دهنده به مقاله پیش ِرو، فهم نسبتِ میان «نحوه سامان یابی اجتماع سیاسی» (با تمرکز بر نسبت میان فرد، جامعه و دولت) و «نوع نگرش به امر سیاسی» در ایدئولوژی فاشیسم است. پیگیری این مسئله بر این پرسش محوری پایه ریزی می شود که چگونه می توان نحوه سامان یابی اجتماع سیاسی در سیاستِ فاشیسم را از منظر شناخت شناسی تحلیل کرد؟ در پاسخ، فرضیه این مقاله بر این است که می توان نسبت وثیقی میان «ساماندهی توتالیتر جامعه سیاسی» و «مفهوم پردازی اسطوره ای از امر سیاسی» تصور کرد. در تبیین این فرض، بر این باوریم که رویکرد «پدیدارشناسی فرم سمبلیک» ارنست کاسیرر امکانات نظری راهگشایی در اختیار می نهد که بر مبنای آن می توان به تحلیل «سیاستِ فاشیسم» به مثابه «سیاستِاسطوره ای» مبادرت ورزید؛ سیاستی که بر نحوه ای از شناختِ اصول سامان بخشِ زندگی سیاسی پایه ریزی می شود که به وابستگی امر سیاسی به ذاتی بیرون از اجتماع سیاسی و، در نتیجه، به فاعلیت زدایی از انسان می انجامد. به تبع آن، اجتماع سیاسی به نحوی سامان می یابد که فرد و جامعه مدنی را در دولت (به مثابه تجسد جماعتِ اسطوره ای) منحل می سازد.
۴.

دوراهی های اخلاقی و مسئله سنجش ناپذیری: نگاهی به مباحثه مک کانل و پاسکه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دوراهی اخلاقی مک کانل پاسکه سنجش ناپذیری کنش فصلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۷ تعداد دانلود : ۲۷۷
دوراهی های اخلاقی همواره موضوع موردعلاقه فیلسوفان بوده است. برخی استدلال کرده اند که دوراهی های اخلاقی اصیل کاملاً امکان پذیرند. دربرابر ایشان، کسانی دوراهی های اخلاقی را غیرواقعی و غیراصیل دانسته اند و معتقدند چیزی به نام دوراهی اخلاقی واقعی اصولاً امکان ناپذیر است. مک کانل در زمره این فیلسوفان گروه دوم است. استدلال وی بر ناممکن بودن دوراهی های اخلاقی این است که این دوراهی ها، در حضور اصل «’باید‘ مستلزم ’تواند‘ است» و اصل ترکیب، به تناقض می انجامند. دربرابر هردو ادعای مک کانل مبتنی بر ناممکن بودن دوراهی های اخلاقی و منتج شدن آنها به تناقض، پاسکه استدلال کرده است دوراهی های اخلاقی حاصل تعارض ارزش های سنجش ناپذیر است و در چنین تعارض هایی اصل «’باید‘ مستلزم ’تواند‘ است» برقرار نیست. مک کانل با پیشنهاد رویکردی فصلی کوشیده است به استدلال پاسکه پاسخ دهد. در این مقاله، پس از توضیح ایرادهای پاسکه و پاسخ مک کانل نشان خواهم داد که راه حل فصلی مک کانل از عهده پاسخ به ایرادهای پاسکه برنمی آید.