مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
با شروع روند شهرنشینی در جهان، کشورهای توسعه یافته شهر و شهرگرایی را با توجه به سطح کیفی زندگی مردم، به پدیده ای پویا و متعادل تبدیل کردند، ولی در کشورهای درحال توسعه، به دلیل ساختارهای غلط و معیوب و ناکارآمدی نهادی و ساختاری، شهرنشینی و شهرگرایی به پدیده ای ناهنجار تبدیل شده و مسائل و آسیب های شهری متعددی به بار آورده است. این ناهنجاری و رشد تصاعدی مسائل، وضعیت شهرهای چنین جوامعی را به وضعیت ترومایی تبدیل کرده است. در پژوهش حاضر، با هدف فهم نحوه درک و تصور شهروندان از شهر ترومازده از روش کیفی و شیوه گراندد تئوری استفاده شد. داده ها به روش نمونه گیری هدفمند و با تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته از 30 نفر از شهروندان شهر تبریز در سال 1402 جمع آوری شد و به روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی، مقوله ها شناسایی و تحلیل شدند. مقوله های اصلی به دست آمده حول مقوله مرکزی (شهر ترومازده) عبارت اند از: شهر بدمنظر با غده های بدخیم، میدان های ترومایی و ناامن، رشد و تکثیر انواع آسیب ها، مدیریت بی توجه به پروژه های انسان محور و بحران آلودگی های صوتی، بصری و زیست محیطی. ناسازی های موجود در شهر، زندگی در شهر را مملو از اضطراب و آشفتگی های روحی و روانی می کند. ثمره زندگی در این شهر ترومازده، هراس و ترس، احساس ناامیدی و پریشانی و سرگردانی است. این وضعیت، لزوم توجه برنامه ریزان و مسئولان شهری به این امر مهم و انجام اقدامات اساسی در جهت برون رفت از این وضعیت و تلاش در جهت سوق دادن شرایط زیست شهری به شهر مطلوب برای زیست آحاد شهروندان را دوچندان می سازد.
رابطه بین اجرای عدالت (در نظام حقوقی) و تحقق توسعه سیاسی درچارچوب ایده ی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
طرح وایده کلی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت بانگاه به هویت مذهبی، فرهنگی و ارزش های ملی کشورمان درراستای پیشرفت وتوسعه مطلوب توسط صاحب نظران بومی ارائه شده است. ازاین رو تحقق توسعه سیاسی در بستر این الگو، فرآیندی است که می تواند، زمینه و شرایط لازم برای نهادینه کردن امرمشارکت همه جانبه مردم در جامعه را فراهم نموده و در افزایش ظرفیت و کارایی حاکمیت و نظام سیاسی نقش اساسی داشته باشد. این پژوهش بر این فرض است که با بازشناسی زمینه های اجرای عدالت در نظام حقوقی و قضایی کشور و با بکارگیری راهبردهای قانون گرایی در عرصه های همگانی، بکارگیری اجرای عدالت در چارچوب قانون اساسی و بکارگیری عدالت اجتماعی مستمر در همه حوزه های مدیریتی کشور، می توان زمینه های تحقق سیاسی را دربستر این الگو فراهم نمود. ازاهداف پژوهش حاضر اینست که اهمیت تعهد و وجه التزام به اجرای عدالت، ضرورتاً باید الزاماتی را برای دولت و قدرت سیاسی در جامعه ایجاد نماید. ازاین رو باید در منظومه ی فکری این الگو، گفتمان سازی عدالت در اولویت قرارگرفته تا زمینه اجرای آنرا مبتنی بر برنامه ریزی وارزیابی فرصت ها، و ظرفیت ها فراهم نماید. از نتایج پژوهش حاضر این است که توسعه سیاسی مطلوب در چارچوب این الگو نوعی فرایند غایت گرای هدف دار است که، به عنوان حرکتی در طول زمان به سوی شرایط مطلوبی از ساختار زندگی سیاسی واجتماعی بوده و واجد بار ایدئولوژیک است. بنابراین ضرورت تحقق توسعه سیاسی در چارچوب این الگو مبتنی بر ارزش های اجتماعی و ملاحظات کنونی جامعه امکان پذیر است. این پژوهش با بهره گیری از رویکرد اسنادی و مطالعات کتابخانه ای، داده های موردنیاز را فراهم نموده، وبا راهبرد توصیفی- تحلیلی به پژوهش می پردازد.
مطالعه داده بنیاد ارتباط صنعت و دانشگاه از دیدگاه مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر در پی ارائه مدلی جهت تبیین ارتباط صنعت و دانشگاه از دیدگاه مقام معظم رهبری است. به جهت عدم کفایت مدل های ارائه شده در ادبیات موجود برای تبیین ارتباط صنعت و دانشگاه و به دست آوردن داده هایی متناسب با زمینه مورد مطالعه، از روش کیفی نظریه-ی داده بنیاد استفاده شد. این نظریه در یک سطح وسیع یک فرایند، یک عمل یا یک تعامل را تبیین می کند. این روش استقرایی و اکتشافی است که به پژوهشگران در حوزه های گوناگون امکان می دهد که به جای اتکا به نظریه های موجود، خود به تدوین نظریه از طریق تحلیل مقایسه ای مشاهدات اقدام کنند. داده های مطالعه از طریق متن بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان، نخبگان، پژوهشگران، طلاب و اساتید حوزه و دانشگاه ها که در سایت اختصاصی ایشان موجود است، گردآوری شد. با طبقه بندی مفاهیم، مقوله های فرعی و محوری و یافتن مقوله محوری با استفاده از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مقوله های شکل دهنده ارتباط صنعت و دانشگاه و روابط بین آنها در قالب مدل پارادایمی ظهور یافت که شامل شرایط علّی (8 مقوله)، مقوله محوری (رفع نیازهای اساسی کشور)، راهبرد (1 مقوله)، شرایط مداخله گر محیطی (1 مقوله) ویژگی های زمینه ای (4 مقوله) و پیامدها (4 مقوله) می شود.
موسیقی های ممنوعه درایران: عرصه تنش بین کمونیسم و امپریالیسم
حوزههای تخصصی:
پس از اولین واردات صفحه های گرامافون، دولت ایران برای نخستین بار در سال 1931 برخی از سبک های موسیقی را ممنوع کرد. دولت در دهه 1930، متن ترانه ها را از نظر عدم ارتباط با ایدئولوژی کمونیستی بررسی می کرد. در مقابل، دولت ایران در دهه های 1980 و 1990برخی از ژانرهای موسیقی مانند راک و در ادامه هیپ هاپ را غیرمجاز اعلام کرد، زیرا از زمان انقلاب اسلامی، آمریکا و محصولات فرهنگی وابسته به آن به عنوان قدرتی امپریالیستی تلقی می شد. از آن زمان سیاست فرهنگی به دنبال کاهش نفوذ فرهنگ آمریکا بر جامعه ایران بوده است. در این شرایط، سیاست فرهنگی از دهه 2000 استراتژی جدیدی را اجرا کرد. خود دولت از ژانرهای به اصطلاح ممنوعه موسیقی، برای تبلیغ دیدگاه های سیاسی و ایدئولوژیک خود استفاده می کند. این امر به برخی از نوازندگان این امکان را می دهد که به طور رسمی در زمینه هیپ هاپ و راک فعالیت کنند. در نتیجه جهانی شدن جامعه ایران، تضاد مستمری بین جامعه و دولت وجود دارد. موسیقی کانتری به عنوان یک فضای جدید تنش بین نوازندگان و دولت ظاهر شده است. سیاست فرهنگی همچنان به تلاش برای کنترل علاقه فزاینده نوازندگان به موسیقی کانتری ادامه می دهد. در این شرایط، هنرمندان از اینترنت یا شبکه های اجتماعی برای دست یابی به مخاطبان خود استفاده می کنند. زیرا آنها برای انتشار موسیقی خود در این پلتفرم ها لزوماً نیازی به مجوز دولت ندارند. موسیقی دانان ژانر کانتری قصد دارند نوعی موسیقی کانتری ایرانی خلق کنند. در بررسی قطعات آلبوم مهرشاد وفایی که به صورت مجازی منتشر شده و از اولین آلبوم ها در ژانر کانتری پس از انقلاب است، مشخص شد که فرآیند بومی سازی موسیقی کانتری بیشتر در سطح متنی صورت گرفته است و هنوز لایه ملودیک را شامل نمی شود.
مطالعه بیش متنی اشعار خیام در قالب خوشنویسی (مطالعه موردی: رباعی 103)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
54 - 67
حوزههای تخصصی:
در میان اقلام مختلف خوشنویسی، خط نستعلیق پیوند ناگسستنی بافرهنگ و ادبیات ایران دارد، به طوری که گفته می شود این خط نماد فرهنگ و هنر ایرانی است. همخوانی صورت نستعلیق با روحیه اشعار فارسی زمینه را جهت تعامل بیشتر این خط با ادبیات فراهم کرد تا بر اشعار وزین، صورتی موزون بخشد. این خط قالب های مختلفی دارد که درزمینه شعر، کتابت و چلیپا بیشترین کاربرد را دارد. رباعی 103 خیام که بارها توسط خوشنویسان در قالب چلیپای نستعلیق تکرار شده، مورد مطالعه در این پژوهش قرار گرفته است. شناخت هرچه بهتر و رمزگشایی این آثار هنری نیازمند بررسی روابط متنی حاکم بر آن ها و مستلزم رجوع به مطالعات ترامتنی است. رویکرد ترامتنیت ژنت تمامی روابط موجود میان متن ها را بررسی می کند که در این میان بیش متنیت با تحلیل متون هنری تناسب بیشتری دارد. در بیش متنیت تأثیر یک متن بر متن دیگر بررسی می شود که شامل برگرفتگی متن دوم از متن اول است. لذا هدف این پژوهش، مطالعه ای نظام مند در چلیپاهای رباعی 103 خیام است که منجر به شناخت روابط متنی میان آنها شود. سؤال اصلی براین مبناست که گونه های بیش متنی ژنتی چگونه و به چه میزانی در آثار ذکرشده قابل شناسایی است؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات از طریق منابع اسنادی و مشاهده انجام شده و به صورت کیفی تجزیه و تحلیل شده است. بر طبق یافته ها صراحت ارجاع به پیش متن در این آثار زیاد و کارکرد بیش متن ها غالباً جدی است لذا سرعت تغییرات بسیار کند است.
معرفی و گونه شناسی نقوش دستبافت های سنتی و بومی تبرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
105 - 129
حوزههای تخصصی:
درکتب تاریخی، تبرستان یکی از سه منطقه عمده تولیدات بافته های نفیس ایران به شمار می رود و هنر بافندگی آن تا امروز در ارتفاعات این منطقه ادامه دارد. ولی اطلاعات کمی درباره نقوشِ بافته های تبری وجود دارد. از آنجا که وضعیت جغرافیایی تبرستان و دوربودن از حکومت های مرکزی، سبب حفظ ویژگی های فرهنگی این منطقه، در دوران تاریخی بوده است، از این رو شناسایی نقوش بافته های تبرستان می تواند بستری برای شناخت عناصر تصویری و هویت فرهنگی منطقه باشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نقوش سنتی دستبافت های محدوده تبرستان است. این پژوهش از نوع کیفی است و به شیوه توصیفی-تحلیلی داده ها را مورد مطالعه قرار داده است. اطلاعات نقوش به صورت میدانی و با نمونه برداری از اصل دستبافت های سنتی حوزه های بافندگی در مناطق تاریخی تبرستان بدست آمد و برای تحلیل از منابع اسنادی استفاده گردید. یافته های پژوهش، 150 نقش با ارزش بافته های سنتی تبرستان را نشان می دهند که به لحاظ اشکال و مضمون قابل تقسیم به نقوش گیاهی، جانوری، نقوش هندسی و انتزاعی هستند و بن مایه های زیادی از نقوش باستانی مانند: اشکال ترنج مانند، گلهای چهارپر، پرندگان متقابل، درخت متقارن و نقش سواستیکا، در این نقوش دیده می شوند. با توجه به وجود نقوش کهن در بافته های تبری و مقایسه آنها با نقوش صنایع هنری قرون اولیه اسلامی در تبرستان، به نظر می رسد این نقوش قبل از اسلام و در دوره ساسانیان در بافته های تبرستان بکار میرفته اند و کاربرد آنها تا امروز دردستبافتهای سنتی ارتفاعات البرز در تبرستان استمرار داشته است.
تأثیر معماری بر جامعه از منظر اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به معماری در اندیشه اخوان الصفا متوقف به شناخت جایگاه علم هندسه و اعداد در نظام فکری ایشان است. اخوان الصفا معتقدند علم هندسه و اعداد قبل از تمامی دانش ها و بر تمامی دانش ها تقدم رتبی دارد. نوع مواجهه ایشان با هندسه و معماری به گونه ای است که هویت بخشی از لوازم اندیشه ایشان محسوب می شود؛ ازاین جهت در نقطه مقابل معماری مدرن قرار می گیرد که با تکیه به مبانی فلسفه پوزیتیویستی، خالق آثاری است که بی هویتی در آن مشهود است. ابتناء اندیشه اخوان الصفا بر مبانی ژرف تفکر اسلامی سبب شده که نوعی هندسه متعالی و اسلامی طرح کنند که کارکرد القای مفاهیم ناب عرفانی مانند فنای کثرات در وحدت را به نمایش بگذارد و به صورت زبانی از جنس نماد، منتقل کننده مفاهیم عالی اسلامی باشد. اخوان الصفا معتقدند "مثلث" و "نقطه" کارکرد نمایش "کثرات حول محور وحدت" را دارند و شکل "لانه زنبوری" از جمله مصادیقی است که در القای هویت دینی می تواند ابزار خوبی باشد. نوع نگاه اخوان الصفا به اعداد، کیفی است نه کمی؛ بنابراین با نظام فکری عرفان اسلامی نیز مطابقت دارد. در پژوهش پیش رو ابتدا ملاک های معماری اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد و سپس به کاوش در اندیشه اخوان پرداخته خواهد شد و نسبت سنجی میان اندیشه اخوان و معماری اسلامی صورت می گیرد. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، آثار اخوان الصفا مورد بررسی قرار خواهد گرفت و به سؤالات پژوهش پاسخ داده خواهد شد.
بررسی تاثیر حیات پذیری فضاهای سکونتی قشر کم درآمد بر توانمندسازی ساکنان آن، نمونه مورد مطالعه: چهار پهنه غیر رسمی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
3 - 18
حوزههای تخصصی:
مسکن یکی از مهم ترین نیازهای انسان به شمار می رود و سکونتگاه های حاشیه ای، راه حل اقشار کم درآمد جامعه به مسئله مسکن بوده و به تدریج منجر به معضلات گوناگونی شده و این سکونتگاه ها را با چالش های جدی روبه رو کرده است. البته رهیافت های مختلفی برای حل این معضل ارائه شده که توانمندسازی یکی از به روزترین و کارآمدترین آنهاست؛ مهم ترین محور آن هم کسب قدرت کنترل و تسلط بر نیروهای تأثیرگ ذار ب ر حیات انسانی است. بنابراین هدف پژوهش بررسی رابطه حیات پذیری فضاهای سکونتی قشر کم درآمد با توانمندسازی ساکنان آن بوده و در پی پاسخ به این پرسش است که کدام عوامل بیشترین تأثیر را بر حیات پذیری فضاهای سکونتی و توانمندسازی ساکنان آن دارد؟ و هریک از این عوامل چگونه بر شکل گیری رابطه بین این دو در صورت وجود، اثر می گذارند؟ براساس ادبیات موجود الگویی از مؤثرترین ابعاد و معیارها برای حیات پذیری فضاهای سکونتی و توانمندی ساکنان آن استخراج گردید. به منظور ارزیابی الگوی نظری، چهار محله مسکونی در چهار پهنه حاشیه نشین شهر تبریز (محلات سیلاب، ابوذر، زمزم و آخماقیه) انتخاب و با روش پرسشنامه در بستر مطالعات میدانی اقدام به بررسی شد. شیوه پژوهش پایه ای این پژوهش، همبستگی است که با تبیین الگوی معادله های ساختاری، حیات پذیری به عنوان متغیر مستقل و توانمندسازی به عنوان متغیر وابسته مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس بارعاملی هر سنجه و جایگاه هریک از متغیرهای الگوی نظری تعیین شد. یافته های پژوهش بر اهمیت ابعاد حیات پذیری فضاهای سکونتی در توانمندسازی ساکنان آن دلالت دارد و نشان می دهد، توانمندسازی ساکنان در راستای تحقق معیارهای حیات پذیری فضاهای سکونتی قرار دارند. همچنین مؤثرترین بعد در حیات پذیری فضاهای سکونتی بعد ادراکی_معنایی و مؤثرترین بعد در توانمندسازی ساکنان، بعد روانی(شناختی) است؛ که معیارهای ادراکی_معنایی حیات پذیری بیشترین تأثیر را بر توانمندی روانی ساکنان دارد. در پهنه های حاشیه نشین شهر تبریز، پهنه شمالی نسبت به سایر پهنه ها از حیات پذیری و توانمندسازی پایینی برخوردار بوده و نیازمند توجه ویژه است.
سازمان تأمین اجتماعی و چالش های فعالان کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۸
87 - 122
حوزههای تخصصی:
تأمین اجتماعی یکی از دستاوردها و هم زمان پیش نیازان توسعه است و در عین حال بخش مهمی از بار توسعه اقتصادی بر دوش فعالان کسب وکار است. ازاین رو مشکلات موجود هر دو بخش (تأمین اجتماعی و فعالان کسب و کار) را در درازمدت با اختلال مواجه می کند و همین موضوع تعامل میان آن دو را در جامعه ضرورت می بخشد. هدف از این پژوهش، شناخت چالش های موجود در این تعامل با تکیه بر دیدگاه های بخش کارفرمایی است. روش شناسی پژوهش متکی بر تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها با خبرگان حوزه تأمین اجتماعی و فعالان فضای کسب وکار است. یافته های پژوهش نشان می دهد چالش های مهم تعامل با سازمان تأمین اجتماعی بدین قرار است: ضعف در فرایندهای مربوط به ثبت کارگاه، مشکلات مربوط به ارائه لیست بیمه، ضعف در وحدت رویه و شفافیت در محاسبه نرخ حق بیمه قراردادهای پیمانکاری، ضعف در فرایندها و ساختارهای مربوط به بازرسی از دفاتر، کم توجهی شعب سازمان به آرای هیئت های بدوی و تجدیدنظر و آرای دیوان عدالت اداری، ضعف در ساختارهای حقوقی، مالی و اداری و فرایند صدور مفاصاحساب. ازاین رو در بخش راهکارها کوشش شده تا هم عوامل درون زا و هم برون زا در نظر گرفته شود.
تأملاتی در فلسفه علم ایران شناسی
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
67 - 89
فلسفه علم به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر در پی شکل گیری هر رشته علمی مطرح می شود و به موضوعات مهمی چون واکاوی ماهیت آن علم، روش های مناسب برای به وجود آوردن معرفتی قابل اعتماد و کارآمد، تمایزات شبه علم با معرفت علمی، نقد و بررسی کار دانشمندان آن رشته و چنین موضوعاتی می پردازد. به دنبال تأسیس ایران شناسی که با اهدافی مانند معرفی درست فرهنگ و تمدن ایران به جهان و ساماندهی مطالعات ایران شناسی صورت پذیرفت، این مهم درباره این رشته علمی نیز مطرح شد. براین اساس، نوشتار حاضر می کوشد به کمک روش توصیفی- تحلیلی و با اتکاء به تجربیات عملی در این رشته و با استفاده از منابع و تحقیقات مرتبط با فلسفه علم و نیز مطالعات ایران شناسی به مسئله اصلی تحقیق، یعنی چیستی فلسفه علم ایران شناسی بپردازد. به این منظور، پس از تعاریف مربوط به فلسفه علم ایران شناسی، موضوعات مرتبط با آن نیز مطرح شده است. فلسفه علم ایران شناسی تأمل انتقادی در علم ایران شناسی را که فراورده ایران شناسان است، وجه همت خود می سازد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که برای دستیابی به گفتمان و پژوهش مطابق با معیارهای فلسفه علم در ایران شناسی توجه به مباحثی چون علیت، عینیت و ذهنیت، و روش شناسی ضرورتی انکارناپذیر است.
تعمیم پذیری نظریه باورهای آخرالزمانی در تفسیر نقوش سفال نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
91 - 106
حوزههای تخصصی:
سفال سامانی که منسوب به قرون سوم و چهارم هجری است، شباهت ترسیمی بسیاری با آثار ساسانیان دارد. نحوه نقاشی چهره ها و اجزای پیکره ها، ترکیب بندی برخی آثار شاخص و شماری ویژگی های تزیینی دیگر، سفال نیشابور را از نظر محققان تاریخ هنر، دنباله منطقی هنر ساسانی در نخستین سده های اسلامی جلوه داده است. هنگامی که خوانش مفهومی از نقوش، تابعی از همین گزاره می شود، تعمیم پذیری نظریه کلی «تأثیرپذیری هنر اسلامی از هنر ساسانی»، به واسطه برخی آثار مخدوش می شود. با نادیده گرفتن سهم هنر ساسانی در تحلیل نقوش، برخی دیگر از آثار از دایره اعتبارسنجی نظری حذف می شوند. اهمیت، ضرورت و هدف این مقاله را اصلاح وضعیت نظریه فوق، شرح می دهد. سوال اصلی پژوهش این است که در مورد سفال نقاشی شده سامانی نیشابور، چه نظریه ای می توان پیشنهاد نمود که بتواند تعمیم پذیری مطلوب تری از نظریه های موجود داشته باشد؟ روش تحقیق، ترکیبی از روش های توصیفی، تاریخی و داده بنیاد یا زمینه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد در تنوع موضوعات و مقولات مفهومی نقوش، ترسیم یک سپهر نظری از مفهوم آخرالزمان، می تواند جامع ترین پاسخ به پرسش از چرایی وجود آثار نیشابور در سده های سوم و چهارم هجری باشد.
بررسی تطبیقی آثار کامبیز درم بخش و سید مسعود شجاعی طباطبایی در دوران کرونا با رویکرد نشانه شناسی امبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
141 - 153
حوزههای تخصصی:
در جریان شیوع ویروس کرونا و دوران قرنطینه، هنرمندانی همچون کامبیز درم بخش و سید مسعود شجاعی طباطبایی، روایت های فردی خود را از این فاجعه به تصویر کشیده اند تا در آینده نزدیک و دور برای مطالعات مختلف در دسترس باشد. در فرآیند تحقیق در آثار کرونانگاری هنرمندان ایرانی آثار کامبیزدرمبخش و سیدمسعود شجاعی طباطبایی بیشترین مشابهت و تطبیق را با هم داشتند و نشانه های تصویری آثارشان، گفتمانی را در متن و ذهن مخاطب ایجاد نموده که به شکل گیری مفهومی مشترک از کرونا کمک می کند. نشانه شناسی با هرچه که نشانه تلقی می شود سر و کار دارد، واژه ها، صداها، تصاویر، ایماها، ژستها، اشارات و نظایر اینها می توانند نشانه باشند. مسئله مورد پژوهش در این مقاله، مطالعه نشانه ها، تحلیل و تطبیق معانی آثار کرونانگاری این دو هنرمند با استفاده از رویکرد نظری امبرتو اکو در کاربست هنر در جامعه آماری معین است و هدف مقاله حاضر، تحلیل فرایند شکل گیری معنا به واسطه مطالعه نشانه ها از طریق رمزگان تصویری اکو در آثار کامبیزدرمبخش و سیدمسعود شجاعی طباطبایی است و این سوال ها دنبال می شود که: 1- در آثار کرونانگاری درم بخش و شجاعی نشانه ها چگونه در تعامل با یکدیگر گفتمان ایجاد کرده اند؟ و 2- آثار کرونانگاری درم بخش و شجاعی در لایه های زیرین معنایی خود، چه مناسباتی را بازگو می نماید؟ مقاله حاضر به روش نشانه شناسی است و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است و با انطباق رمزگان دهگانه اکو با جزئیات تصویر 8 اثر کرونانگاری از درم بخش و شجاعی، نگاه گفتمانی را که این نشانه ها ارائه می دهند، بازگو می نماییم. نتایج تحقیق نشان می دهد که کرونا نگاری های دو هنرمند مذکور با زبان کاریکاتور که کوتاه ترین وسیله پیام رسانی جهان است، در بازنمایی کرونا، نگاهی اجتماعی، شمایلی و توصیفی را متأثر و مؤکد بر ریشه های فرهنگی و اجتماعی ارائه داده اند و می توان بیان نمود نشانه های لایه ای و رمزگان بصری امکان خوانش ویژه ای را برای مخاطب فراهم نموده است که با قرار دادن نشانه ها در کنار یکدیگر، معنا را در این فرایند گفتمان ایجاد کند.
بررسی رابطه متقابل خدمات اکوسیستم و عدالت محیطی- اجتماعی در تبیین چارچوب راهبردی توسعه پایدار جزیره قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
62 - 71
حوزههای تخصصی:
مطالبه تغییر شرایط نامطلوب در وضعیتی که امکانات طبیعی، استعدادهای فرهنگی و ظرفیت های اجتماعی برای تحول فراهم هستند، لزوم دقت در انتخاب مسیر را نه تنها برای پیشرفت که برای دوام و تعادل وضعیت رشدیافته مطلوب، دوچندان می کند. وضعیت جزیره قشم و اقمار آن به عنوان یکی از غنی ترین سکونتگاه های سرزمین ایران با بهره مندی از زیست بوم منحصربه فرد، دسترسی به آب های آزاد و سبقه بلند فرهنگی- تمدنی، در شرایطی نه چندان مطلوب و مطالبه توسعه همه جانبه است. غنای بالای این زیست بوم طبیعی- تاریخی، لزوم تدوین چارچوب توسعه پایدار راهبردی منحصربه فرد این جزیره را مؤکد می سازد، به نحوی که ضمن دستیابی به توسعه اقتصادی و حفظ ظرفیت های زیست محیطی منطقه، برابری دسترسی به منابع، اطلاعات و فرایندها نیز محقق شود تا در نتیجه، فرایند توسعه به بستری برای رشد و پیشرفت برای همه گروه های اجتماعی، سنی، جنسیتی و نژادی بدل شود. هدف این پژوهش، تبیین ارتباط میان ایده برخورداری از خدمات اکوسیستم جزیره قشم و دستیابی به عدالت محیطی در وجوه متفاوت به منظور کشف حدود لازم الرعایه در ترسیم چارچوب مدل توسعه پایدار و مطلوب برای جزیره قشم و اقمار آن به مثابه یک سیستم یکپارچه اجتماعی- اکولوژیک است. این پژوهش، کیفی و به گونه ای ترکیبی، شیوه مطالعه موردی را برای تحلیل توسعه ادبیات جهانی این موضوع برگزیده و به نمونه مطالعه شده تعمیم داده است و با تبیین ادبیات توسعه پایدار، مشخص شد که به رسمیت شناختن رابطه انسان و محیط به عنوان نظام طبیعی و سیستمی غیرقابل تفکیک (خدمات اکوسیستم) و ایجاد عدالت محیطی، شرط پایداری این فرایند در اقلیم جزیره قشم است و توجه توأمان به رشد اقتصادی، حفاظت زیست محیطی و توسعه اجتماعی، مطلوب این فرایند است. براین مبنا، در طرح اندازی مدل مطلوب و یکه توسعه پایدار قشم و اقمار آن، باید به مفاهیم و روندهای تحقق عدالت توزیعی، عدالت شناختی و عدالت فرایندی ازطریق به رسمیت شناختن نقش بازیگران مختلف، توانایی ها و ارزش های آنان در کنار به رسمیت شناختن نقش میانجی های این فرایند، همچون حاکمیت و تلاش برای ایجاد فرصت های یادگیری برای کاهش نابرابری ها و تغییر موقعیت های ناعادلانه به جای ایده آل گرایی صرف، توجه داشت.
«شاهنامه قوام» جلوه ای دیگر از هنر نگارگری شیراز دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
18 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نسخه نگاره «شاهنامه قوام (هزار)»، محفوظ در موزه «رضا عباسی»، دارای ۳۸ نگاره است. این شاهنامه به دست محمد قوام شیرازی در سال ۱۰۰۰ هجری نوشته شده است، اما از نگارگر یا نگارگران آن نامی در میان نیست. این اثر جزو نسخه هایی است که کمتر مورد نگرش قرار گرفته و تقریباً گمنام است. در این جستار، کوشش می شود تا با تکیه بر شواهد تاریخی و بررسی های ساختاری نگاره ها و کیفیت هنری و سبکی، شناخت صحیح تری از این نسخه به دست آید. هدف پژوهش معرفی این اثر و شناسایی ویژگی های ساختاری و بصری این شاهکار هنری و همچنین شناسایی هرچه دقیق تر این اثر، با تکیه بر شواهد و مستندات، نسبت به هویت سبکی و مکانی آن است. پرسش بنیادین پژوهش حاضر این است که شیوه نگارگری «شاهنامه قوام» چیست و از نظر بصری دارای چه ویژگی و ارزش هایی است؟روش پژوهش: پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده و یافته ها از طریق منابع کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی و از آرشیو موزه «رضا عباسی» به دست آمده است. در این پژوهش چند شاهنامه از شیوه نگارگری شیراز و دو شاهنامه از شیوه قزوین که تا حدودی معاصر با « شاهنامه قوام» بودند مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند و تحلیل ارائه شده با در نظرگیری این مقایسه بوده است. یافته ها: هرچند شاهنامه قوام را متعلق به شیوه نگارگری قزوین دانسته اند، اما یافته ها نشان می دهد که این نسخه همانندی های بسیاری با دیگر شاهنامه های شیوه شیراز دارد و پیرو سنت «نگارگری شیراز» است. همچنین هویت خوشنویس این نسخه نگاره نیز مورد بررسی قرار گرفته است.نتیجه گیری: شاهنامه قوام جزو شاهنامه هایی است که تمام ویژگی های شیوه شیراز را در خود دارد. این شاهنامه همانندی های بسیاری با دیگر شاهنامه های شیراز به ویژه شاهنامه های پک و بریتانیا دارد و به گمان بسیار توسط نگارگران مشترکی کار شده اند. همچنین خوشنویس آن محمدقوام شیرازی که از خوشنویسان پرکار شیراز است و تمام آثارش را در این شهر پدید آورده است. برآیند پژوهش پیش رو نشان می دهد که شاهنامه قوام متعلق به شیوه شیراز است و احتمالا در کارگاه های حرفه ای شیراز کار شده باشد و برخلاف انگاره رایج نسبتی با شیوه قزوین ندارد. ویژگی های مشترکی که در نگاره های شاهنامه قوام و دیگر آثار شیوه قزوین وجود دارد تنها متعلق به این شاهنامه نیست و در دیگر شاهنامه های شیراز وجود دارد و دلیل آن تاثیرپذیری نگارگران شیرازی از نگارگران پایتخت(قزوین) است.
بررسی و تحلیل تزیینات وابسته به معماری در خانه های دوران قاجار و پهلوی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
158 - 178
حوزههای تخصصی:
بافت قدیم شهر اردبیل با توجه به دارابودن آثاری در حوزه معماری و شهرسازی اسلامی، یکی از مهم ترین موارد در زمینه مطالعات شهرسازی اسلامی است. یکی از عناصر اصلی باقی مانده از این بافت، خانه های تاریخی ارزشمندی بوده که در سال های اخیر تعدادی از آن ها طی طرح های عمران شهری و تغییر سبک زندگی و غیره، از بین رفته و یا تغییر شکل داده شده اند؛ بنابراین شناخت این بناها، به ویژه تزیینات آن ها، امری ضروری است تا شاید در جهت حفاظت و نگهداری این خانه ها اقدامات بیشتری صورت گیرد. به این منظور، هدف اصلی این پژوهش بررسی و مطالعه تزیینات وابسته به معماری در خانه های دوران قاجار و پهلوی شهر اردبیل و عوامل مؤثر بر این تزیینات بوده است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و روش جمع-آوری یافته ها ترکیبی از دو شیوه میدانی و کتابخانه ای است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هاست: مهم ترین ویژگی تزیینات نما و سردر خانه های تاریخی شهر اردبیل چیست؟ چه ارتباطی بین تزیینات خانه ها و مؤلفه های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی وجود دارد؟ نتایج پژوهش نشان می دهد در دوره قاجار فضاهای مهم مثل ورودی ها، نماهای اصلی و تالار اصلی (شاه نشین) خانه ها تزیین می شدند و در آن ها از انواع تزئینات شامل طرح های آجرکاری، گچ بری، مقرنس کاری، کتیبه نگاری، آیینه کاری، تزیینات چوبی، ارسی، قواره بری، نقاشی دیواری و غیره، بهره می گرفتند. سردر خانه های دوره قاجار به صورت سردری با مقیاس متوسط تا کوچک، دارای دری معمولاً دولته با دو کوبه بوده است. در بالای آن یک طرح آجری به صورت طاق نمای تزیینی کار شده است. همچنین تزیینات منفردی چون طرح های آجرکاری به شکل گل نیلوفر، نصب مجسمه های سنگی در دو قسمت ورودی و قراردادن حلقه و کوبه، در تعدادی از خانه های این دوره نیز مشاهده می شود. در سردر خانه های دوره پهلوی از تزیینات کاسته شده و بیشتر در نمای ساختمان، معطوف شده است. در این دوره معمار کوشیده است انواع طرح های آجرکاری را به صورت ساده در پیشانی نماها به کار گیرد. همچنین وضعیت طبقات اجتماعی و فرهنگی با تزیینات خانه ها در ارتباط بوده است. الگوهای فرهنگی، مانند به کارگیری و نصب کوبه ها و حلقه ها، اصل نفوذپذیری بصری، با به کارگیری بازشوها، اصل محرمیت را به خوبی در خانه های سنتی شهر اردبیل نشان داده است؛ ولی در دوره پهلوی خانه ها از اصل محرمیت دور شدند. همچنین رتبه بندی اجتماعی و طبقاتی صاحب خانه ها، با تزئیناتی پرتکلف و یا ساده نشان از وضعیت آن هاست.
مطالعه عوامل مؤثر بر ترس از جرم میان شهروندان ایرانی:مروری بر پژوهش های سابق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
71 - 97
حوزههای تخصصی:
ترس از جرم به معنای ترس، دلهره، هراس، اضطراب عمومی، احساس ناامنی و نگرانی اجتماعی نسبت به قربانی توسط جرائم اجتماعی (سرقت، کیف قاپی، دزدی، تهدید مالی-جانی، تنه زدن، اخاذی، مزاحمت ناموسی، فحاشی و هتک حرمت) است. جامعه ایرانی به دلیل تغییرات اجتماعی-فرهنگی و فرایندهای گذار اجتماعی از حالت سنتی-مکانیکی به قالب مدرن-ارگانیگی (صنعتی شدن، شهرنشینی، افزایش مهاجرت و جهانی شدن)، با عبور از آسیب و جرائم سنتی به مسائل و جرائم نوپدید و پیچیده همراه بوده است که کیفیت زندگی شهروندان را تحت تأثیر قرار داده است. به طوری که افزایش مسائل و آسیب های اجتماعی؛ شیوع جرائم مالی و خشن، سرقت، کیف قاپی، خشونت خیابانی و باز تکرار آن در رسانه های جمعی، برشدت ترس از جرم و نگرانی شهروندان افزوده شده است. براین اساس هدف اصلی این پژوهش، مطالعه عوامل مؤثر بر ترس از جرم میان شهروندان ایرانی (مروری بر پژوهش های سابق) است. روش تحقیق از نوع فراتحلیل، روش نمونه گیری تعمدی-غیراحتمالی؛ از جامعه آماری 89 سند (منابع علمی نورمگز، مگ ایران، ایران داک و پایگاه علمی جهاد دانشگاهی) 35 سند علمی به عنوان حجم نمونه در فاصله زمانی 1388 الی 1403 با تکیه بر ملاک ورود و خروج گزینش شده و از طریق آزمون d کوهن و f فیشر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج فراتحلیل نظام مند cma2 نشان می دهد که عوامل اجتماعی (رضایت از عملکرد پلیس انتظامی، بی سازمانی اجتماعی، تعلق اجتماعی، کنترل اجتماعی، سرمایه اجتماعی)؛ عوامل فرهنگی (مصرف رسانه جمعی، سرمایه فرهنگی، تعلق مذهبی، سبک زندگی ورزشی)؛ عوامل اقتصادی (محرومیت نسبی، پایگاه اقتصادی، فشارهای اقتصادی، مشارکت اقتصادی) و عوامل روانی (عزت نفس، برچسب زنی، تجربه قربانی شدن، سلامت روانی، انزوای اجتماعی) در افزایش نگرانی و ترس از جرم شهروندان مؤثر بوده است. درنهایت ترس از جرم به مثابه واقعیتی اجتماعی، اجباری و بیرونی طی سال های 1388 الی 1403 ریشه های چند بعدی داشته و عدم سیاست گذاری کلان، میانی و خرد در کنترل آن؛ منجر به بی ثباتی سکونتی، افزایش ناهمگونی اجتماعی، اختلال نظارت و کنترل اجتماعی، بی تفاوتی مدنی، افت کیفیت زندگی، کاهش سلامت روانی-اجتماعی، کاهش مشارکت اقتصادی، فروپاشی سرمایه اجتماعی و گذار جامعه مدنی به محیط انتقالی، فضای پنجره شکسته و غیردفاع اجتماعی-محیطی می گردد.
مطالعه تأثیر کیفیت خدمات بر مشارکت ورزشی دانشجویان دانشگاه های شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
177 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش کیفیت خدمات بر مشارکت ورزشی دانشجویان در اماکن ورزشی دانشگاه های شهر اراک است. این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های شهر اراک (18000 نفر) بود که نمونه از بین آنها به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شد. ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری داده ها شامل سه پرسشنامه کیفیت خدمات لیو و چن (2012) با 22 گویه، رضایت مندی مشتریان کرونین (2000) با 4 سؤال و تمایل حضور دانکن و گری (2002) با 6 سؤال ( جهت سنجش تمایل به مشارکت ورزشی) بود. اعتبار صوری و محتوایی پرسشنامه ها توسط نظرات متخصصان (12 نفر)، و روایی سازه با تحلیل عاملی تأییدی سنجیده شد. پایایی به وسیله آلفای کرونباخ تأیید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها روش های آماری توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و نمودار) و استنباطی (آزمون کولموگروف اسمیرنوف، کشیدگی و چولگی، آزمون تی تک نمونه ای، تحلیل عامل تأییدی و معادلات ساختاری) در نرم افزارهای SPSS16 و LISREL8.8 استفاده شد. نتایج نشان داد که کیفیت خدمات اثر مستقیم و معناداری روی رضایت مندی (ضریب مسیر 75/0) و مشارکت در ورزش (ضریب مسیر 15/0) دانشجویان در اماکن ورزشی دانشگاه ها داشت و اثر کیفیت خدمات روی رضایت مندی نسبت به مشارکت ورزشی بسیار قوی تر بود. همچنین نتایج نشان داد رضایت مندی نقش میانجی روی رابطه بین کیفیت خدمات و مشارکت ورزشی دانشجویان در اماکن ورزشی دانشگاه ها داشت (ضریب مسیر 75/0). بنابراین مدیران و مسئولان ورزش دانشجویی در دانشگاه ها باید با در نظر گرفتن نقش کیفیت خدمات در اماکن ورزشی تمام تلاش خود را برای بهبود ابعاد مختلف کیفیت خدمات انجام دهند تا رضایت دانشجویان را کسب نمایند و آنها را به حضور در اماکن ورزشی و مشارکت ورزشی در دانشگاه ها متمایل سازند.
روایت پژوهی یک پلیس زن مؤفق در نظام جمهوری اسلامی ایران پیرامون برنامه درسی اجرا شده مهارت های عمومی در دانشگاه امام حسن مجتبی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
125 - 156
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روایت پژوهی پلیس زنان، حلقه مفقوده ای است که به شدت در مطالعات پلیسی و فرماندهی انتظامی کشور ایران احساس می شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر روایت پژوهی یک پلیس زن مؤفق در نظام جمهوری اسلامی ایران است.
روش: روش پژوهش از نوع پارادایم تفسیرگرایانه، رویکرد کیفی و روش روایت پژوهی بود. میدان پژوهش، استادان مجتمع آموزش عالی زنان پلیس (کوثر) دانشگاه پلیس و تربیت افسری امام حسن مجتبی (ع) بود که مشارکت کننده براساس نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته به شکل فردی استفاده شد و با رسیدن به اصل اشباع نظری داده ها به پایان رسید. برای تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار اطلس تی آی استفاده شد. جهت بررسی شیوه اعتباربخشی به یافته ها که معادل روایی و پایایی در پژوهش های کمّی است، در پژوهش حاضر از سه معیار بازنگری ناظران و استفاده از نظرهای تکمیلی همکاران و مصاحبه ی مداوم و ارتباط مستمر با مشارکت کننده در طول زمان حاصل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که جلسات دروس مهارتی، از عقب دستبند زدن، سیر صعودی مهارت ها در دانشگاه، تأمین نظم و امنیت مردم، خشت اول، مهارت انتظامی، مهارت صف جمع کمک به افزایش نظم و انضباط گروهی، کار فرهنگی صیانتی در صف جمع، توسّل به ائمه در صف جمع، مهارت بازرسی بدنی، خودرو، اماکن و دستگیری و بازداشت و بدرقه متهم، نحوه بدرقه افراد مجنون و کودکان و سرعت، احتیاط و غافل گیری در دستگیری متهم از تجربه های خدمتی احصا شده پلیس زن مؤفق بود.
نتیجه گیری: با توجه به مأموریت های گسترده پلیسی، فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران باید به اهمیت مرجعیت علمی در دانشگاه ها، پژوهشگران باید در پژوهش های علوم تربیتی و علوم انتظامی به سمت روایت های مأموران پلیس حرکت کنیم.
مقایسه میزان استرس و رضایت زناشویی در زنان نابارور با نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده ی ناباروری به عنوان یکی از مشکلات شایع در زنان عامل ایجاد استرس و نارضایتی زناشویی در آن ها است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان استرس و رضایت زناشویی در زنان نابارور دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی انجام شد.پژوهش حاضر یک مطالعه ی علی– مقایسه ای است که بر روی 80 زن با سابقه ی ناباروری تحت درمان با روش لقاح مصنوعی مراجعه کننده به مرکز ناباروری مهر شهر رشت در اسفندماه سال 1397 انجام شد.دو گروه زنان نابارور دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند.ابزارهای جمع آوری داده ها در این مطالعه به ترتیب عبارت بودند از: 1. پرسشنامه ی رضایت زناشویی اینریچ (1989): 2.پرسشنامه ی اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-21) لاویبوند و لاویبوند (1995). داده های جمع آوری شده وارد نرم افزار SPSS22 شده و توسط روش های آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی مانند آزمون t گروه های مستقل و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) آنالیز شد. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین میزان استرس و نمره کل رضایت زناشویی و خرده مقیاس های رضایت زناشویی، ارتباط زناشویی، حل تعارض، فعالیت های مرتبط به اوقات فراغت، نقش های مساوات طلبی، خانواده و دوستان در دو گروه زنان نابارور دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0P<).بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که زنان دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت نسبت به زنان دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی منفی دارای استرس کمتر و رضایت زناشویی بیشتری هستند.
مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته سالمندان از آشیانه خالی و مولفه های سازگاری با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته سالمندان از آشیانه خالی و مولفه های سازگاری با آن بود. نمونه گیری به صورت هدفمند تا اشباع داده ها ادامه یافت. در نهایت 17 نفر شامل 11 زن و 6 مرد انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق استفاده شد و تحلیل داده ها با روش کلایزی صورت گرفت.یافته های حاصل از پژوهش در بخش تجارب زیسته شامل 4 مضمون اصلی «بحران وجودی، بروز آشفتگی هیجانی ،اختلال در روابط بین فردی و تجارب مثبت بود. همچنین مولفه های سازگاری با آشانه خالی شامل ، هشیاری و اراده بر سازگاری، تجربه رشد هدفمند، از خود فراروی و تقویت ارتباط با مبدا هستی است. در بخش تجارب زیسته مضمون بحران وجودی دارای 4 مضمون فرعی «احساس خلاء، بروز هراس از مرگ ، مواجهه با اضطراب وجودی و مواجهه با احساس تنهایی» بود. مضمون بروز آشفتگی هیجانی دارای 4 مضمون فرعی تجربه احساسات متضاد، تجربه افسردگی واکنشی، کاهش لذت از زندگی » بود. مضمون اختلال درروابط بین فردی در بردارنده سه مضمون فرعی «عدم درک متقابل زوجی، تجربه تعارضات زناشویی و بریدگی از اجتماع»بود. مضمون تجارب مثبت در برگیرنده مضامین فرعی «افزایش اوقات فراغت و آزادی عمل و بهبود ارتباط با همسر» بود.. همچنین در بخش مولفه های سازگاری مضمون هشیاری و اراده بر سازگاری شامل «تامل مجدد بر خود و اتکا بر توانمندی خود»، مضمون تجربه رشد هدفمند شامل «از سرگیری فعالیت علمی و شغلی، معنایابی مجدد و افزایش سرسختی و تاب آوری »؛ مضمون از خودفراروی شامل «توجه به شادی و رضایت فرزند، کمک به فردی مشابه و پرورش نوه ها»، مضمون تقویت ارتباط با مبدا هستی شامل «شکرگذاری و توکل، و تقویت ارتباط معنوی و فعالیت های مذهبی» بود. تجارب روانشناختی از مواجهه با آشیانه خالی حاکی از احساسات و واکنش های متضاد است که سالمندان آشیانه خالی هم تجارب مثبت و هم تجارب منفی را در این مرحله تجربه می کنند و سالمندان در راستای سازگاری با آشیانه خالی از ابعاد درون فردی و فرافردی بهره می جویند . درنتیجه پیشنهاد می گردد از یافته های پژوهش حاضر در برنامه ریزی ها و اق دامات پیشگیرانه و مداخلات در خصوص سالمندان آشیانه خالی مورد استفاده قرار گیرد.