مطالب
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بسته درمان پذیرش و تعهد واقعیت گرا در مقایسه با درمان شناختی رفتاری بر اهمال کاری و مسئولیت پذیری دختران نوجوان بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر متوسط دوم ناحیه 5 اصفهان در سال 1400 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه فرسودگی تحصیلی 45 دختر نوجوان به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه آزمایشی بسته درمان پذیرش و تعهد واقعیت گرا (15 دختر)، گروه آزمایشی درمان شناختی رفتاری (15 دختر) و گروه گواه (15 دختر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایشی بسته درمان پذیرش و تعهد واقعیت گرا محقق ساخته و گروه آزمایشی درمان شناختی رفتاری به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند؛ هر سه گروه به پرسشنامه اهمال کاری تاکمن (1991) و مسئولیت پذیری کالیفرنیا (1951) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بسته درمان پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر نمره اهمال کاری (09/8=F، 007/0 =P) و مسئولیت پذیری (40/9=F، 004/0 =P) و مداخله شناختی رفتاری بر نمره اهمال کاری (51/5=F، 024/0 =P) و مسئولیت پذیری (11/9=F، 005/0 =P) مؤثراست و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله بسته درمان پذیرش و تعهد واقعیت گرا محقق ساخته و درمان شناختی رفتاری برای افزایش مسئولیت پذیری و کاهش اهمال کاری در نوجوانان روش مناسبی است.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر ولع مصرف و خودکارآمدی ترک اعتیاد در بیماران تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۵۸-۲۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر ولع مصرف و خودکارآمدی ترک اعتیاد در بیماران تحت درمان با متادون بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مرکز ماهان شهر بجنورد در سال 1400 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه ولع مصرف دوره ای و پرسشنامه خودکارآمدی ترک بود. درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات در 12 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات توانست باعث کاهش ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک اعتیاد بیماران تحت درمان با متادون گردد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که برنامه شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات می تواند ضمن ارتقای توانمندی های بیماران، به اثر بخشی بیشتر متادون درمانی کمک نماید و نقش پیشگیرانه ای در عود بیماری داشته باشد.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کم میلی جنسی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم تمایل به ارتباط جنسی در زنان، سبب بروز آسیب های روان شناختی و هیجانی متعدد در این افراد و کاهش رضایت زناشویی و افزایش فرسودگی زناشویی می شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی_رفتاری بر کم میلی جنسی در زنان انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان با کم میلی جنسی شهر تهران در سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد 24 زن دارای کم میلی جنسی با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه-های آزمایش و کنترل گمارده شدند (در هر گروه 12 زن). زنان حاضر در گروه آزمایش به مدت 8 جلسه طی دوماه به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی_رفتاری قرار گرفتند. در این پژوهش از پرسشنامه تمایل جنسی (هالبرت، 1992) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس مختلط با استفاده از نرم افزار آماری 23SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان شناختی_رفتاری بر کم میلی جنسی در زنان تأثیر معنادار دارد (p <0/001). بدین صورت که این درمان توانسته منجر به کاهش کم میلی جنسی در زنان شود.
بررسی مقایسه اثربخشی درمان به شیوه شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و شناختی - رفتاری، بر پریشانی روانشناختی در بیماران مبتلا به سردرد میگرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ زمستان (اسفند) ۱۴۰۱ شماره ۱۲۰
۲۵۳۳-۲۵۱۹
زمینه: میگرن درد مزمن، پیچیده و چندبعدی است که از عوامل زیست شناسی، روانشناختی و اجتماعی ریشه می گیرد و بار اقتصادی سنگینی بر بیماران، سیستم بهداشت جهانی و جامعه تحمیل می کند، تحقیقات زیادی بر اثربخش بودن درمان شناختی - رفتاری و درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سردردهای میگرنی انجام شده است. اما در زمینه تأثیر روانشناختی این درمان ها بر پریشانی روانشناختی و مقایسه آن ها در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقانی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روانشناختی در بیماران مبتلا به سردرد میگرنی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون سه گروهی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به سردرد میگرنی مراجعه کننده به کلینیک مغز و اعصاب مشهد در نیمه اول سال (1399) بود. پس از مشخص شدن شرایط ورود و خروج از پژوهش و اجرای اولیه پیش آزمون تعداد 45 نفر واجد شرایط انتخاب و به شکل تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایگزین شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه مقیاس افسردگی – اضطراب - استرس (لاویبوند و لاویبوند، 1998) استفاده شد. داده ها از طریق کواریانس چند متغییره و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس نتایج حاصل، هر دو روش مداخلاتی شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (0/05 >P) و شناختی - رفتاری (0/05 >P) به طور معناداری موجب کاهش سطح پریشانی روانشناختی در بیماران گردیدند، اما میزان تأثیر مداخله شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش پریشانی روانشناختی بیشتر بود. میانگین هر سه متغیر افسردگی (0/001 >P)، اضطراب (0/001 >P) و استرس (0/01 >P) در گروه درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به دو گروه دیگر پایین تر است؛ و همچنین میانگین افسردگی (0/001 >P)، اضطراب (0/02 >P) و استرس (0/001 >P) در گروه درمان شناختی - رفتاری به طور معناداری پایین تر از گروه گواه است. بنابراین، اگرچه هر دو مداخله درمان شناختی - رفتاری و درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش معنادار افسردگی، اضطراب و استرس مبتلایان به سردرد میگرنی شده اند، اما درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معناداری از درمان شناختی - رفتاری اثربخش تر بوده و به طور معناداری عملکرد موفق تری در کاهش ابعاد پریشانی روانشناختی داشته است. نتیجه گیری: روش درمانی شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر بیشتری بر پریشانی روانشناختی در بیماران مبتلا به میگرن دارد؛ بنابراین توصیه می شود از این روش به عنوان درمان مکمل استفاده شود. شماره ی مقاله: ۱۲
اثربخشی درمان ترکیبی رفتاری و ذهن آگاهی بر درماندگی آموخته شده، تنظیم هیجان شناختی و فشار خون بیماران کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
159 - 167
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین عوامل مرگ و میر در جهان بیماری های مزمن پزشکی هستند. هدف پژوهش بررسی اثربخشی رویکرد ترکیبی شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر درماندگی آموخته شده و تنظیم شناختی هیجان و فشارخون بیماران کرونر قلبی بود. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران قلبی مراجعه کننده به مطب تخصصی قلب و عروق در شهر مشهد بود که از بین آنها حداقل 30 نفر و برای هر گروه 15 نفر از بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی ، در نیمه اول سال 1400 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گرانفسکی و همکاران (۲۰۰۱)، پرسشنامه درماندگی آموخته شده کوینلس و نیلسون (1388)، اندازه گیری فشارخون توسط دستگاه دیجیتال 44 BEURER-B استفاده شد. پس از تکمیل پرسشنامه های مزبور با استفاده از نرم افزار 26 SPSS به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شد. در همین راستا از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از اثر بخشی روش ترکیبی درمان شناختی- رفتاری و ذهن آگاهی بر سه متغیر موردنظر است (05/0> P). مؤلفه های درماندگی آموخته شده، تنظیم شناختی هیجان و فشارخون به صورت ناکارآمد می توانند زمینه ساز و تداوم بخش بیماری قلبی باشند. لذا در کنار دارودرمانی می توان از مداخله ترکیبی شناختی رفتاری و ذهن آگاهی جهت جلوگیری از عود این بیماری مزمن استفاده کرد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر درمان واژینیسموس: یک کارآزمایی تک موردی
حوزههای تخصصی:
واژینیسموس یک اختلال جنسی شایع، از دسته اختلالات تناسلی لگنی/ دخولی دردناک است که در دو شکل اولیه و ثانویه مشاهده می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی رفتاردرمانی شناختی بر درمان واژینیسموس طراحی شده است. در طی یک کارآزمایی آزمایشی تک موردی و طرح خط پایه چندگانه، 4 زن مبتلا به واژینیسموس که به کلینیک های درمان اختلالات جنسی شهر اهواز مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از تأیید معیارهای وجود اختلال درد/دخول تناسلی لگنی، توسط روان پزشک، در مطالعه شرکت داده شدند. از تمام شرکت کنندگان رضایت نامه کسب شد. قبل و پس از مداخله، متغیرهایی همچون، انگیزه دخول، سازگاری زناشویی، افکار دهشتناک و... توسط ابزار چندوجهی اختلال دخول واژینال، در مشارکت کنندگان مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمودنی ها پس از تعیین خطوط پایه در متغیرهای وابسته به ترتیب وارد مرحله درمان شناختی رفتاری شده و به مدت 8 جلسه هفتگی، به صورت فردی مورد درمان قرار گرفتند. دوره پیگیری دو ماه پس از تکمیل درمان در سه نوبت به فواصل 20 روزه انجام شد. تمام مشارکت کنندگان در پایان مداخله موفق به دخول واژینال شدند و شاخص بهبودی که در هر یک از متغیرها با سیر نزولی منحنی در مرحله درمان نسبت به خط پایه در نظر گرفته شده بود، در آن ها تأیید شده است. نتایج همچنین نشان داد درمان شناختی رفتاری در تغییر افکار دهشتناک و درماندگی، سازگاری زناشویی، رفتارهای اجتنابی، افزایش اطلاعات جنسی، گوش به زنگی، خوش بینی و ناسازگاری ژنیتال جنسی افراد واژینیسموس مؤثر می باشد. یافته های مطالعه نشان دهنده مؤثر بودن روش های شناختی رفتاری در بهبود واژینیسموس می باشد؛ بنابراین گنجاندن این نوع درمان در مداخلات در نظر گرفته شده برای این بیماران و انجام مطالعات وسیع تر با گروه های کنترل و تعداد نمونه های بیشتر توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر بدکارکردی جنسی در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
447 - 465
Aim: The aim of this study was to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and schema therapy on sexual dysfunction in infertile women. Method: The research method was quasi-experimental with pre-test, post-test design and follow-up with experimental and control groups. The study population was all infertile women referred to infertility centers in Sari in the first 6 months of 2019. The sample consisted of 60 people who were selected by purposive sampling method and randomly assigned to three groups of cognitive-behavioral therapy (20 people), schema therapy (20 people) and control (20 people). The first experimental group received cognitive-behavioral therapy (Becky, Owen and Wright, 2019) and the second experimental group received Young Schematic Therapy (2006) in 8 sessions of 90 minutes. The research instruments were Rosen et al.'s (2000) Sexual Performance Index Questionnaire. Data were analyzed by repeated measures analysis of variance using SPSS-22 software. Results: The results showed that cognitive-behavioral therapy and schema therapy improved sexual dysfunction and subscales of sexual desire (F=12.86, P<0.001), psychological stimulation (F=22.65, P<0.001), moisture (F= 24.84, P<0.001), orgasm (F=16.14, P<0.001), satisfaction (F= 21.23, P<0.001) and sexual pain (F=78.35, P<0.001) has been infertile in women. But there was no significant difference between the effects of these two methods on sexual dysfunction in infertile women (P>0.05). Conclusion: It can be concluded that cognitive-behavioral therapy and schema therapy are effective in improving sexual dysfunction in infertile women.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شهر کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شهر کرمانشاه در سال 99-1398 انجام شده است. پژوهش حاضر، جز طرح های آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. شرکت کننده های گروه آزمایش 8 جلسه درمان شناختی رفتاری و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. تحلیل یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث بهبود میزان اضطراب، افسردگی و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شده است. مهم ترین نتایج این پژوهش، مؤثر و مفید بودن درمان شناختی-رفتاری بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان می باشد. نتیجه گیری می شود که درمان شناختی رفتاری بر بهبود نشانه های اضطراب و افسردگی و بهبود میزان سرسختی می تواند مؤثر واقع شود.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری با رویکرد اسلامی بر اضطراب اجتماعی دانش آموزان دختر متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش اثربخشی درمان شناختی رفتاری با رویکرد اسلامی بر اضطراب اجتماعی دانش آموزان دختر متوسطه اول و دوم شهر کرمان در سال تحصیلی 1399-1398 مورد بررسی قرار گرفت. روش: روش تحقیق آمیخته اکتشافی (کیفی و کمی) بود. بخش اول پژوهش (تهیه بسته مداخله ای شناختی رفتاری با رویکرد اسلامی) به روش کیفی و با استفاده از تحلیل گزاره های دینی انجام شد. جهت بررسی روایی محتوایی بسته از کارشناسان مذهبی در خواست شد در دو زمینه صحت برداشت های روایی توسط پژوهشگران و مطابقت فنون پیشنهادی بسته شناختی رفتاری اسلامی با اهداف هر جلسه نظر دهند. بخش کمی، از نوع نیمه آزمایشی شامل دو گروه شناختی رفتاری با رویکرد اسلامی و گروه گواه بود. از بین افرادی که در سال 99-98 با شکایت اضطراب اجتماعی به مرکز مشاوره آموزش و پرورش کرمان مراجعه کرده بودند، 36 نفر به روش نمونه گیری در دسترس مورد مطالعه قرار گرفته و با بهره گیری از گمارش تصادفی 18 نفر در هر گروه بررسی شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه هراس اجتماعی کانور و همکاران (2000) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آمار توصیفی، تحلیل کوواریانس تک متغیره و توسط نرم افزار SPSS22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری با رویکرد اسلامی به طور معنی داری موجب کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان شد (001/0> P). نتیجه گیری: بر این اس اس می توان پیش نهاد کرد که از این درمان در جهت کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان استفاده شود.
مقایسه کنترل شده اثربخشی درمان حل مسأله خلاق و درمان شناختی رفتاری در افسردگی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
485-501
حوزههای تخصصی:
زمینه: هرچند مطالعات علت شناسی افسردگی نوجوانان بر دلایلی همچون تجربه وقایع منفی زندگی، مشکلات بین فردی ، کمبود مهارت های حل مسأله و کنار آمدن با چالش ها تأکید کرده اند، اما پیشینه درمان های بکاربسته در این حوزه به جای مجهز کردن آنان به مهارت های حل مسأله عمدتاً بر درمان های شناختی رفتاری با اصلاح باورهای ناکارآمد و منفی متمرکز بوده است. هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان حل مسأله خلاق و درمان شناختی رفتاری در افسردگی و خلق و احساس نوجوانان بود. روش: با استفاده از یک کارآزمایه کنترل شده تصادفی ( RCT ) از بین نوجوانان دختر مدارس متوسطه اول شهر تهران با روش تصادفی چندمرحله ای دو مدرسه انتخاب شدند و توسط پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران، 1996) مورد ارزیابی قرار گرفتند و در مرحله بعد مجددا با پرسشنامه خلق و احساس (انگولد و همکاران، 2002) مورد ارزیابی قرار گرفتند و 96 نفر از آنها با افسردگی خفیف و متوسط شناسایی شدند و در سه گروه با شرایط مکانی و زمانی مشابه به صورت تصادفی گمارده شدند. نوجوانان گروه حل مسأله خلاق، در معرض تکنیک های حل مسأله خلاق با اقتباس از شکل گروهی پروتکل های آزبورن، 1956، 1975؛ اشتاین، 1975 و پارنز، 1979، در 12 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند، گروه دوم تکنیک های اصلاح شناختی رفتاری را با استفاده از شکل گروهی مونوز و میراندا (2000) در همان زمان مشابه دریافت کردند و گروه گواه هم دقیقاً در معرض همان مقدار زمان و جلسات با آزمایشگر اما بدون هیچگونه مداخله مرتبط با افسردگی قرار گرفتند. همه گروه ها مجددا پس از پایان مداخلات و همچنین بعد از دو ماه مورد ارزیابی قرارگرفتتد. نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها : نتایج بهبود معناداری از تعامل بین درمان و زمان (0/05 > 0/001 P= ) در نمره افسردگی و خلق و احساسات در هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه نشان داد. همچنین بین میانگین های افسردگی دو گروه آزمایشی درمان حل مسأله خلاق 7/37 با درمان شناختی رفتاری 10/78 تفاوت معناداری با برتری اولی مشاهده شد و این برتری را بعد از دوماه پیگیری هم حفظ کرد (0/05 > 0/001 P= ). نتیجه گیری: با ملاحظه علت شناسی افسردگی در نوجوانی درمان حل مسأله خلاق یک کارآمدی منطقی در این مطالعه نشان داد، تکرار در نمونه های بزرگتر قبل از اینکه در موقعیت های مشاوره و روانشناسی به کار برده شود مورد نیاز است.
مقایسه اثر بخشی روان نمایشگری و درمان شناختی رفتاری گروهی بر ترس از ارزیابی منفی، توجه متمرکز برخود و خود انتقادی در دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
571 - 581
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و روان نمایشگری بر کاهش نشانه های شناختی اضطراب اجتماعی است. پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. در این تحقیق 60 دانشجوی دارای معیار اضطراب اجتماعی، به عنوان نمونه های پژوهش در سه گروه 20 نفره؛ دو گروه آزمایش و گروه کنترل بصورت تصادفی تقسیم شدند. گروه ها با پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور (2000)، فرم کوتاه پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی لری (1983)، پرسشنامه کانون توجه وودی و همکاران (1997) وپرسشنامه سطوح خود انتقادی تامسون و زوروف (2004) مورد سنجش قرار گرفتند. پس از12 جلسه 2 ساعته مداخله شناختی رفتاری و روان نمایشگری بصورت جداگانه در گروه های آزمایش، مجدداً متغیرهای شناختی فوق مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها نشان داد هر دو مداخله باعث کاهش معنا داری در ترس از ارزیابی منفی، توجه متمرکز بر خود و خود انتقادی در گروه های آزمایش می شوند. این تفاوت بین گروه های آزمون معنا دار ظاهر نشد. نتیجه نشان داد هر دو روش در کاهش نشانه-های شناختی اضطراب اجتماعی مؤثرند و می توانند بصورت جایگزین و بسته به شرایط در دانشجویان مورداستفاده قرار گیرند.
بررسی و مقایسه میزان اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و طرحواره درمانی بر خودشفقت ورزی زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
244 - 261
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری در مقایسه با طرحواره درمانی بر خودشفقت ورزی زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش پژوهش: این پژوهش با روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود و جامعه آماری شامل زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع 2 بود که در بازه زمانی فروردین تا شهریور 1399 به انجمن دیابت جزیره کیش مراجعه نموده بودند که پس از غربالگری 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پس از همتاسازی در سه گروه درمان شناختی-رفتاری (15 نفر)، طرح واره درمانی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه شفقت به خود نف (2003) بود؛ در این پژوهش گروه درمانی شناختی-رفتاری به وسیله بسته درمانی لیهی (2004) و گروه طرحواره درمانی به وسیله بسته درمانی یانگ و همکاران (2006) به مدت هشت جلسه به مدت 90 دقیقه تحت درمان قرار گرفتند. داده ها با استفاده از واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد گروه درمان شناختی-رفتاری و طرحواره درمانی بر خودشفقت ورزی (70/10=F، 001/0=P) زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع دو موثر است؛ همچنین نتایج نشان داد گروه درمانی شناختی-رفتاری و طرحوراه درمانی بر مولفه های مهربانی با خود (54/4=F، 018/0=P)، قضاوت نسبت به خود (25/6=F، 005/0=P) و همانندسازی افراطی (45/3=F، 043/0=P) موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار است؛ همچنین نتایج آزمون تعقبی نشان داد بین نمرات گروه های شناختی-رفتاری و طرح واره درمانی در خودشفقت ورزی و مولفه های مهربانی با خود، قضاوت نسبت به خود و همانندسازی افراطی وجود ندارد (05/0 p>). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان نمود شفقت ورزی به خود بر اساس افکار و باورهای فرد در مورد خویش شکل می گیرد
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب در خانواده های داغدیده در اثر کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
416 - 431
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب در افراد داغدیده در اثر کرونا انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه خانواده های داغدیده در اثر کرونا در سال 1400-1399 در شهرستان چالوس، بود که از بین آنان 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند طبق معیارهای ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) 15 نفری جایگزین شدند. گروه اول 9 جلسه درمان هیجان مدار، گروه دوم 9 جلسه درمان شناختی- رفتاری دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پرسشنامه های اضطراب بک (BAI؛ بک، 1988) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جهت جمع آوری داده ها توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که درمان هیجان مدار و درمان شناختی- رفتاری بر کاهش اضطراب افراد داغدیده مؤثر است و همچنین در مقایسه دو درمان، درمان هیجان مدار نسبت به درمان شناختی- رفتاری بر کنترل اضطراب اثربخش تر بود (05/0>p). نتیجه گیری: از یافته های این پژوهش نتیجه گیری می شود که می توان از درمان هیجان مدار جهت کنترل اضطراب در افراد داغدیده استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی و افکار خودکشی در نوجوانان دارای افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی و افکار خودکشی در نوجوانان دارای افکار خودکشی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان نوجوان شهر ساوجبلاغ در سال 1398 بودند که از میان آن ها تعداد 60 نفر داوطلب واجد شرایط براساس خط برش مقیاس افکار خودکشی بک (1979) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) وارد مطالعه شدند و در دو گروه آزمایش درمان شناختی رفتاری و ذهن آگاهی و یک گروه گواه به صورت تصادفی تقسیم شدند به طوری که در هر گروه 20 نفر قرار گرفتند. آزمودنی ها برای پیش آزمون و پس آزمون به مقیاس افکار خودکشی بک (1979) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) پاسخ دادند. 6 جلسه درمان شناختی رفتاری براساس پروتکل مداخله ای لیهی (2017) و 6 جلسه درمان ذهن آگاهی براساس پروتکل مداخله ای بوردیک (2014) هر کدام به مدت زمان هر جلسه 90 دقیقه برای 2 گروه آزمایش برگزار شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر، نرم افزار SPSS و آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. یافته ها: تحلیل آماری نشان داد که درمان شناختی- رفتاری و ذهن آگاهی به افزایش معنادار تحمل پریشانی (0/044=P) و کاهش معنادار افکار خودکشی (0/001>P) در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش، می توان برای بهیود افکار خودکشی و افزایش تحمل پریشانی نوجوان دارای افکار خودکشی، از درمان شناختی- رفتاری و ذهن آگاهی سود جست.
اثربخشی مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (ACT) بر انعطاف پذیری روانشناختی مادران وابسته به سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۲۰۲۵-۲۰۱۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه اعتیاد یک تهدید بسیار مهم برای سلامت نظام خانواده به حساب می آید. درمان های شناختی رفتاری با تأکید بر ذهن آگاهی و توجه بر انعطاف پذیری شناختی در بازتوانی مادران وابسته به سوءمصرف مواد مؤثر می باشند. دراین راستا سؤال پژوهش حاضر این بودآیا مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (ACT) بر انعطاف پذیری روانشناختی مادران وابسته به سوءمصرف مواد، مؤثر است؟ هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (ACT) بر انعطاف پذیری روانشناختی مادران وابسته به سوءمصرف مواد بود. روش: پژوهش حاضر به شیوه ی شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش مادران وابسته به سوءمصرف مواد بستری در کمپ های ترک اعتیاد شهر شیراز در طول بهار سال 1398 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 مادر وابسته به سوءمصرف مواد انتخاب شد و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. از پرسشنامه پذیرش و عمل باند و همکاران (2007) به عنوان پیش آزمون - پس آزمون و از پروتکل ۱۲ جلسه ای فلکسمن و همکاران (2011) برای جلسات مشاوره مبتنی بر پذیرش و تعهد در این پژوهش استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن بود که مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری روانشناختی مادران وابسته به سوءمصرف مواد مؤثر بوده و بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشته است (0/01 >p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد، انعطاف پذیری روانشناختی را در مادران وابسته به سوءمصرف افزایش می دهد.
مقایسۀاثربخشی درمان شناختی رفتاری پیامکی آنلاین و درمان شناختی رفتاری تلفنی بر اختلال افسردگی پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۶۲)
139-150
حوزههای تخصصی:
افسردگی یکی از اختلالات شایع روانی است؛ در کشورهای در حال توسعه، به دلیل هزینۀ بالای درمان، عدم دسترسی به روانپزشک یا روانشناس حرفه ای، سوءتعبیرهای فرهنگی و موانع دیگر، بسیاری از افراد نمی توانند هیچ گونه درمانی دریافت کنند. استفادۀ گسترده از تلفن همراه و ثابت و نیز تلفن های هوشمند در جهان، فرصتی را برای کمک به افراد نیازمندی فراهم می کند که دریافت کمک های حرفه ای درمانی برایشان آسان یا مقدور نیست. از این رو هدف پژوهش حاضر مقایسۀ اثربخشی درمان شناختی رفتاری پیامکی آنلاین و درمان شناختی رفتاری تلفنی بر اختلال افسردگی پایدار بود. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعۀ آماری شامل کلیۀ افراد 18 تا 55 سالۀ مراجعه کننده به چهار مرکز مشاوره و روانشناسی در غرب شهر تهران در سال 98 بود. تعداد 30 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی پایدار، به طور تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش ویرایش دوم پرسشنامۀ 21 سوالی افسردگی بک (بک و همکاران، 1988) (BDI-II) و نسخۀ بالینی مصاحبۀ بالینی ساختاریافته (فرست و همکاران، 2016) (SCID بود. داده ها با نسخۀ 22 نرم افزار SPSS و با روش تحلیل کواریانس تحلیل شدند. با توجه به یافته های پژوهش، هر دو مداخله تلفنی و پیامکی آنلاین به طور معناداری باعث کاهش افسردگی بیماران شدند P<0/05) ).از لحاظ اثربخشی، بین دو روش مداخله تفاوت معناداری وجود نداشت P<0/01) ). هر دو شیوۀ درمان شناختی درمانی تلفنی و پیامکی آنلاین بر کاهش علائم افسردگی مؤثر بودند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری(CBT) و درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری(CBH) بر تاب آوری و کیفیت خواب زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری ( CBT ) و درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) بر تاب آوری و کیفیت خواب بیماران مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان ب ود. در این پژوهش از طرح های تک آزمودنی ( A - A-B ) استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا می باشد که به مراکز درمانی شهر گرگان مراجع ه کرده اند. با توجه به طرح پژوهش حاضر از تعداد 9 مراجع استفاده شد. از این تعداد 3 بیمار درمان شناختی رفتاری و 3 بیمار درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری دریافت کردند. سه بیمار نیز در گروه گواه جای گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه کیفیت خواب یتزبورگ (بویس، 1989) استفاده شد. مداخلات درمانی برای گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه برگزار شد، گروه گواه هیچ گونه مداخلات درماتی دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی و درصد بهبودی استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت در رابطه با اختلال خواب بی شترین اثربخشی مربوط به درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری با درصد بهبودی 22/61 میباشد که در سطح 05/0 درصد معنی دار بوده است (05/0 p < ) و در رابطه با تاب آوری نیز بی شترین اثربخشی مربوط به درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری با درصد بهبودی 88/59 میباشد که در سطح 05/0 درصد معنی دار بوده است (05/0 p < ). بطور کلی بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت هردو درمان نسبت به گروه بدون مداخله توانسته اند بر متغیرهای پژوهش تاثیر بگذارند. بنابراین توصیه می شود تا پزشکان در درمان این سندرم به درمانهای شناختی رفتاری و هیپنوترابی شناختی رفتاری نیز توجه داشته باشند.
اثربخشی درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والد محور بر سازگاری شخصی-اجتماعی و تمایزیافتگی خود در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والد محور بر سازگاری شخصی-اجتماعی و تمایزیافتگی خود در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی شهر تهران در سال 1399 است. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودکان بیش فعال 3 تا 7 ساله شهر تهران بودند نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) انتخاب شدند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت آموزش رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والدمحور قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد سازگاری فردی-اجتماعی کالیفرنیا (کلارک و همکاران، 1953) و تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS23 در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون t گروه مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری) انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین سازگاری فردی و اجتماعی مادرانی که دارای کودک بیش فعالی-نقص توجه بودند و تحت "آموزش رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والدمحور" قرار گرفته اند، به طور معنی داری افزایش داشته است. همچنین نتایج نشان داد که درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والدمحور باعث افزایش تمایزیافتگی در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والد محور بر سازگاری اجتماعی فردی و اجتماعی مادران و تمایزیافتگی مادران دارای کودکان بیش فعالی-نقص توجه موثر است.
تدوین بسته طرحواره درمانی بخشش محور و مقایسه آن با طرحواره درمانی و درمان شناختی رفتاری و تاثیر آن بر تعهد، صمیمیت زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره خانواده ی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور تدوین بسته آموزشی طرحواره درمانی بخشش محور و مقایسه اثربخشی آن با طرحواره درمانی و درمان شناختی رفتاری بر صمیمیت زناشویی، تعهد زناشویی بر روی زنان دارای تعارضات زناشویی شهر شیراز بود. روش: این پژوهش از لحاظ روش مطالعه، یک طرح تحقیق اکتشافی و دارای دو مرحله کیفی و کمی بود. در مرحله کیفی به منظور تدوین بسته طرحواره درمانی بخشش محور از روش کیفی تحلیل موضوعی(مضمون) استقرایی داده محور و در بخش کمی از طرح نیمه آزمایشی چهار گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد،جامعه آماری در بخش کیفی کلیه منابع علمی شامل کتب و مقالات و پایان نامه های مرتبط با حوزه تعارضات زناشویی و در بخش کمی شامل زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز در سال 98 بود که پس از اجرای پرسشنامه تعارضات زناشویی و محرز شدن سطح بالای تعارضات زوجی در آنها و داشتن ملاکهای ورود و خروج به پژوهش بصورت تصادفی به تعداد 15 نفر در هر یک از سه گروه آموزش و 15 نفر در گروه کنترل مجموعا 60 نفر جایگیری شدند. یافته ها: یافته ها در مرحله کیفی، بسته آموزشی طرحواره درمانی بخشش محور را متناسب با نیازهای زنان دارای تعارضات زناشویی در قالب 11 جلسه 90 دقیقه ای که دارای توافق تخصصی924/0 بود را بدست داد. در بخش کمی نشان داد که در متغیرهای بکار برده شده اثر بسته آموزشی طرحواره درمانی وبخشش محور بیشتر بوده است ولی بسته آموزشی بخشش محور، تأثیر معناداری بر متغیرها نداشت ولی در متغیرسازگاری زناشویی، اثربخشی بسته آموزشی شفقت درمانی و بسته آموزشی بخشش محور با بسته آموزشی شفقت درمانیِ بخشش محور بر تعهد زناشویی در زنان دارای تعارضات زناشویی دارای تفاوت معناداری بود((p<0/05 و اثر بسته آموزشی شفقت درمانیِ بخشش محور بیشتر بوده است. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که بسته آموزشی شفقت درمانیِ بخشش محور می تواند تعارضات زناشویی را کاهش دهد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و روان نمایشگری بر نشانه های اختلال های برونی سازی شده کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روان نمایشگری نوعی تخلیه هیجانی است که به بازگشایی مشکل شخصیتی یک فرد مشخص و ارائه جنبه هایی از زندگی او می پردازد و مقایسه آن با درمان شناختی-رفتاری می تواند تعیین کننده میزان اثربخشی آنها باشد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و روان نمایشگری بر نشانه های اختلال های برونی سازی شده کودکان 7 تا 12 سال می باشد. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی (شبه آزمایشی) است که با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به همراه گروه کنترل صورت پذیرفت. گروه نمونه به صورت در دسترس از بین کودکانی که در مراجعه به مرکز مشاوره آوای مهر پاسارگاد، تشخیص نشانه های اختلال برونی سازی شده برای آنان ثبت شده بود و واجد ملاک های لازم جهت شرکت در پژوهش بودند، تعداد 24 نفر بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. درمان شناختی- رفتاری و روان نمایشگری برای گروه های آزمایشی اجرا گردید، اما گروه کنترل هیچ مداخله خاصی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی سیاهه ی رفتاری کودک آخنباخ (نسخه والدین) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی روابط بین متغیرها از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی و آزمون t مستقل استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که بین اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان روان نمایشگری در متغیرهای رفتار پرخاشگری و رفتار قانون شکنانه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد (P≥0.001) ولی در مرحله پیگیری در متغیر رفتار قانون شکنانه تفاوت معنی داری وجود دارد.(P≤0.001) با توجه به مقادیر اندازه اثر برای متغیرهای رفتار پرخاشگری و رفتار قانون شکنانه در درمان شناختی رفتاری و روان نمایشگری مشخص گردید اثربخشی درمان روان نمایشگری بیشتر از درمان شناختی رفتاری می باشد.(P≤0.001) نتیجه گیری: به نظر می رسد که روش درمان روان نمایشگری نسبت به درمان شناختی-رفتاری در بهبود رفتارهای پرخاشگرانه و قانون شکنانه سودمندتر می باشد.








