فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۳٬۴۶۹ مورد.
فرار مغزها؛ چیستی، چرایی و چگونگی
حوزههای تخصصی:
بازار جهانی کالا: تجارت خارجی و قیمت کائوچو و لاستیک
حوزههای تخصصی:
بررسی همگرایی اقتصادی میان ایران و کشورهای حوزه دریای خزر (کاربرد مدل جاذبه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله واکنش های عملی کشورها برای مقابله با پدیده جهانی شدن می توان به همگرایی اقتصادی اشاره کرد. امروزه همگرایی اقتصادی، همزمان با جهانی شدن رونق گرفته است و بنابراین، انتخاب اتحادیه یا گروه تجاری منطقه ای یکی از اهداف مهم برنامه ریزی تجاری است.
این مقاله همگرایی اقتصادی میان ایران و کشورهای حوزه دریای خزر شامل آذربایجان، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان را بررسی می کند. از این رو، از یک مدل جاذبه براساس اثبات جدید و با استفاده از تصریح ماتیاس (1997) استفاده شده و برآوردها به صورت حداقل مربعات تعمیم یافته (GLS) انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل پنج کشور در دوره زمانی 2008 - 1998 است. نتایج نشان می دهد همکاری های اقتصادی ایران و کشورهای حوزه دریای خزر، به افزایش قابل ملاحظه جریانات تجاری دوجانبه منجر می شود. همچنین، در این گروه کم ترین مقاومت وارداتی به ایران تعلق دارد که از لحاظ توان صادراتی، رتبه دوم را به خود اختصاص داده است، بنابراین، اگر ایران با کشورهای منطقه، طرح تجارت آزاد ایجاد کند، ممکن است بیش ترین اثر ایجاد تجارت در بازار ایران رخ دهد. همچنین، مشخص گردید کشش بلند مدت صادرات بزرگ تر از کشش بلند مدت واردات است.
ارزیابی تاثیر صادرات و بی ثباتی درآمدهای صادراتی بخش های مختلف اقتصادی بر رشد اقتصادی این بخش ها مطالعه موردی ایران (1347-74(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تاثیر میزان صادرات و همچنین بی ثباتی درآمدهای صادراتی بخشهای کشاورزی، صنعت و معدن، نفت و خدمات بر رشد اقتصادی این بخش ها از هدفهای اصلی این مقاله است. بدین منظور از اطلاعات سری زمانی سالهای 1347-74 اقتصاد ایران، شاخصهای مناسب اندازه گیری میزان بی ثباتی و الگوی پیشنهادی فدر و خلیلیان و حفار اردستانی استفاده شده است (Feder, 1982) ، (خلیلیان و حفار اردستانی، 1379). یافته های این پژوهش حکایت از این دارد که صادرات بخش های کشاورزی و خدمات تاثیر معنی داری بر رشد این بخش ها ندارد اما صادرات بخش های صنعت و معدن و نفت تاثیر مثبت و معنی دار بر رشد این بخش ها دارد. همچنین میزان بی ثباتی صادرات بخش های کشاورزی و صنعت و معدن تاثیر منفی و معنی دار و بخش نفت تاثیر مثبت و معنی دار بر رشد اقتصادی بخش های مربوطه داشته است. بر اساس یافته های این مطالعه و سایر مطالعات انجام شده در اقتصاد ایران پیشنهاد می شود که در برنامه ریزی های اقتصادی کشور، برای کاهش تاثیر منفی بی ثباتی صادرات بر رشد اقتصادی بخش ها و کل اقتصاد، به متنوع سازی کالایی (به صورت متنوع سازی عمودی ) جغرافیایی اهمیت ویژه ای داده شود.
رفتار نرخ ارز واقعی در ایران طی دوره 1375-1358
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به بررسی رفتار نرخ ارز واقعی در ایران طی سالهای 1375-1358میپردازیم. ابتدا مطالعات نظری و تجربی پژوهشگران در زمینه بررسی رفتار نرخ ارز واقعی بهدو گروه عمده تقسیم میشود. گروه اول، ضمن پذیرش نظریه تساوی قدرت خرید سعی دراصلاح آن دارند و به معرفی متغیرهایی علاوه بر نسبت قیمتها در مدل میپردازند. گروه دوم، باتوجه به تعریف نرخ ارز واقعی به عنوان قیمت کالاهای تجاری به غیر تجاری، ضمن رد نظریهتساوی قدرت خرید، اعتقاد دارند که در بلندمدت فقط متغیرهای حقیقی بر رفتار نرخ ارز واقعیمؤثر میباشد. در این مقاله، آزمون نظریه تساوی قدرت خرید انجام میشود و ضمن رد این نظریه درایران، به طراحی مدلی برای بررسی عوامل مؤثر بر رفتار نرخ ارز واقعی میپردازیم. در پایان،پیشنهاد میشود که سیاست مناسب اقتصادی برای حصول به نرخ ارز واقعی تعادلی تغییر نرخاسمی ارز (کاهش ارزش اسمی ریال) همزمان با افزایش نرخ تورم نمیباشد، بلکه دولت بایدسیاستهای ارزی و تجاری خود را به نحوی طراحی کند که شکاف بین نرخ ارز اسمی در بازارسیاه و نرخ رسمی کمتر شود، و در نهایت، از بین برود.
اثر جهانی شدن و سرمایه گذاری خارجی بر روی توزیع درآمد در ایران
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن دارای پیامدهای مطلوب و نامطلوب است. از این رو لازم است با شناخت پیامدهای این پدیده در جهت کاهش آثار نامطلوب و تقویت آثار مطلوب اقدام شود. مطالعه چگونگی اثر گذاری جهانی شدن بر توزیع درآمد مبحثی است که اتحاد نظری بر آن وجود ندارد. در همین راستا، مطالعه کنونی با هدف تحلیل اثر جهانی شدن و سرمایه گذاری خارجی بر روی توزیع درآمد در ایران صورت گرفت. به این منظور از شاخص های سرمایه گذاری خارجی، تولید ناخالص داخلی سرانه، توان دوم تولید ناخالص داخلی سرانه، شاخص آزادسازی تجاری (جهانی شدن) طی دوره زمانی (1390-1353) و با روش خود همبسته با وقفه توزیع شده (ARDL) استفاده شد. نتیجه به دست آمده حاکی از این است که نظریه کوزنتس در رابطه بین رشد اقتصادی و نابرابری درآمدی صادق است؛ به این معنا که بین رشد درآمد سرانه و توزیع درآمد رابطه ای به شکل U معکوس وجود دارد. همچنین، یافته ها نشان داد که با افزایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی و آزادسازی تجاری نابرابری درآمدی به موازات افزایش همگرایی اقتصاد ایران به سوی اقتصاد جهانی کاهش می یابد.
بررسی مزیت نسبی و برآورد پتانسیل تجاری ایران با کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی کالاهای برتر کشاورزی ایران در برابر دوازده کشور توسعه یافته و دوازده کشور در حال توسعه و تحلیل ظرفیت صادراتی بالقوه ایران به هریک از این کشورها می باشد. برای این منظور از شاخص مزیت نسبی آشکار شده (RCA) و شاخص کسینوس استفاده می شود و در نهایت میزان پتانسیل تجاری و ظرفیت باقیمانده اندازه گیری می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد، ایران در صادرات به کشورهای در حال توسعه در هفت محصول و در صادرات به کشورهای توسعه یافته در پنج محصول دارای مزیت نسبی است. نتایج شاخص کسینوس نیز بیانگر آن است که در مورد کشورهای در حال توسعه عربستان و امارات با معیار یک بیشترین درجه اکمال و امکان افزایش صادرات را دارا می باشند. شمار اقلام محصولات کشاورزی دارای پتانسیل صادراتی ایران به کشورهای توسعه یافته گویای آن است که کشورهای آلمان و انگلیس و کانادا دارای بالاترین تعداد محصولات کشاورزی دارای پتانسیل وارداتی از ایران بوده اند.
Effects of Trade and Financial Liberalizations on the Government Size: The Case of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر تلاش دارد تا چگونگی و میزان تأثیرات آزاد سازی تجاری و مالی را بر رشد اندازه دولت در اقتصاد ایران را در بلند مدت و کوتاه مدت تحلیل نماید. الگوی طراحی شده در این مقاله با استفاده از روش پویای خود توضیحی با وقفه های توزیعی برای بررسی رابطه بلند مدت متغیرها و نیز از ساز و کار الگوی تصحیح خطای برداری برای بدست آوردن رابطه ی کوتاه مدت بین متغیرها استفاده گردیده است. سری های زمانی مورد استفاده جهت تخمین الگوها شامل داده های سال های 1338 تا 1386 است. نتایج حاصله از برآورد این الگوها گویای آن است که هم در بلندمدت و هم در کوتاه مدت، افزایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی، به عنوان یک تقریب برای آزادسازی مالی، و آزادسازی تجاری اندازه ی دولت را کاهش می دهند. به علاوه اثرات بلند مدت افزایش حجم سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر کاهش رشد اندازه دولت بیش از تأثیرات کوتاه مدت آن بر کاهش رشد اندازه ی دولت است.