شعار خانواده آنها این بود: «خانوادهای که با هم میکشند، همواره در کنار یکدیگر هستند». در زندگی صدام چند چیز معروف است: علاقه او به شراب، سیگار برگ و شکلات.
حمله آمریکا به عراق و سقوط حکومت دیکتاتور وابسته آن یعنی صدام حسین ، فرصتی را برای واکاوی ابعاد مختلف زندگی و خانواده مشهور وی فراهم ساخت.
همشهری جوان در شماره 269 خود و در بخش « روزها » ، به معرفی خانواده صدام پرداخته است . مهدیه پالیزبان ، این گزارش را نوشته و با عکس هایی جالب از دختران و پسران صدام ، منتشر کرده است .
یادآوری نام صفویه و عثمانی قبل از هر چیز بیانگر ستیز و عدم همسازگاری آن هاست، تاریخ همزمان این دو دولت بزرگ و مسلمان بیشتر با رقابت و دشمنی همراه بود، این رقابت و دشمنی ها در تمامی ابعاد گسترده و روابط دو دولت تحت شعاع آن قرار داشت، هر کدام از طرفین دارای نهادهای مهمی بودند که نیروهای نظامی از اساسی ترین آن ها است. بویژه عثمانی ها در پرتو سپاهی که بی شک در دوران اقتدار عثمانی ها بزرگترین و مجهزترین نیروی نظامی در قیاس با رقیبان خود بود، توانستند بخش های وسیعی از سه قاره اروپا و آفریقا و آسیا را در اختیار خود بگیرند. اما در تهاجم به شرق با مانع صفویان برخورد کردند و در برخورد و کشمکش طولانی با این دولت شیعی که با پیروزی و شکست همراه بود به این نتیجه رسیدند که حتی با وجود نیروی نظامی برتر و سیاست تهاجمی نسبت به صفویان هیچ گاه نمی توانند بر فلات اصلی ایران چیره شوند و اقتدارشان بر مناطق فرعی ایران چون عراق عرب هم متزلزل است و سرانجام هم در حدود مرزهای فعلی ایران متوقف شدند. توقف امپراطوری عثمانی در مواجهه با صفویان از زاویه های مختلفی قابل بررسی است که این نوشتار با بررسی ویژگی های نیروی نظامی طرفین و مقایسه آن ها با یگدیگر، عامل نظامی را مورد توجه قرار داده است.
اکبر شاه یا جلال الدین محمّد اکبر (فرمانروایی 1556 میلادی تا 1605 میلای) سومین پادشاه از سلسله گورکانیان یا امپراتوری مغولان کبیر در هند است به نام مغول اعظم یا اکبر کبیر نامیده می شود. فرزند همایون و پدر جهانگیر بود. از وی در کنار آشوکا یکی از تأثیرگذارترین پادشاهان در تاریخ هند و بزرگ ترین پادشاه آن سرزمین یاد کرده اند. مادرش زنی ایرانی به نام حمیده بانو بیگم بود که در زمان پناهندگی همایون (پدر اکبر) به دربار صفوی یا وی ازدواج کرد. اکبر در سیزده سالگی و پس از فوت ناگهانی همایون به پادشاهی رسید و طی نیم قرن پادشاهی ارتباط او با فرهنگ ایرانی همواره پابرجا بود، همسرش ملکه جودا آیین هندو داشت. اکبر شاه اهل تساهل بود و سهم عمده ای در ایجاد آرامش و اتحاد در شبه قاره هند و شکوفایی امپراتوری گورکانی داشت. دین الهی که اکبر در راستای این آرامش و اتحاد ایجاد کرد آمیزه ای از ادیان و مذاهب مختلف هندوئیسم، اسلام، سیک، مسیحیت، کاره آکا و حتی زرتشتی بود تا هرچه بیشتر مردم شبه قاره را به هم نزدیک کند. دوران فرمانروایی او و فرزندانش تنها حکومت اسلامی ثبت شده در تاریخ هند است که بدون فشار خارجی اتباع غیر مسلمان، حقوقی برابر با مسلمانان داشتند. باید دید چگونه اکبر از این طرح برای ایجاد نوعی زندگی مسالمت آمیز که او را به اهداف سیاسیش در هند می رساند، استفاده کرد؟
انفال، نام عملیاتی بود که رژیم بعث عراق برای کشتار دسته جمعی کردها استفاده نموده است. تا کنون بازخوانی های متعددی با رویکردی قومی یا سیاسی به این مسئله انجام شده است اما پژوهش حاضر بنا دارد از منظری متفاوت، به رابطه میان انفال و ماهیت رژیم بعث بپردازد. لذا سوال اصلی این است که ماهیت رژیم بعث در ارتباط با انفال را چگونه می توان توصیف نمود؟ و اینکه چه رابطه ای می توان میان رژیم بعث و انفال برقرار نمود؟ انفال یا همان نسل کشی کردهای عراق، در جامعه ای به وقوع پیوست که تمام ویژگی های یک جامعه توده ای و همچنین رژیمی توتالیتر را داراست. مفروض مقاله این است که انفال، تنها در رژیم توتالیتری همچون بعث می توانست رخ دهد. بنابراین با استفاده از نظریه توتالیتریسم، به آزمون فرضیه پرداخته و همچنین برای تحلیل داده ها از روش تحلیلی_ توصیفی بهره گرفته ایم. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تنها زمانی می توان ماهیت اصلی رژیم بعث را فهمید و علت نسل کشی هایی همچون انفال کردها ،کشور گشایی ها، نظامی گری ها و غیره را درک نمود که آن را به مانند رژیمی توتالیتر فهمید و بررسی کرد.
در پی اشغال ایران توسط متّفقین، حکومت رضاشاه در شهریور 1320 ه .ش سقوط کرد. از جمله پیامدهای این سقوط، احیاء قدرت خوانین بود. عبدالله خان ضرغام پور به عنوان قدرتمندترین خان عشایر کهگیلویه و بویراحمد در بخش هایی از دو استان مهم آن روز؛ یعنی، خوزستان و فارس، مورد توجه دولت های درگیر در جنگ جهانی (آلمان و انگلیس) قرار می گیرد. تلاش بخشی از احزاب و گروه های طرفدار آلمان در قالب ستون پنجم، برای ایجاد جبهه ای جنگی در جنوب، متشکل از عشایر و ایلات(بویراحمدی، قشقایی و بختیاری) و نظامیان، منجر به واکنش همراه با وحشت انگلیسی ها می شود. اصلی ترین هدف ستون پنجم، هدف قراردادن تأسیسات نفتی و ناامن کردن خطوط مواصلاتی بود. انگلیسی ها که از گذشته، خود را صاحب و مالک مناطق نفت خیز می دانستند و در این زمان، جزء اشغال گران اصلی ایران بودند، تمامی مساعی خود را به کار گرفتند تا مانع از شکل گیری جبهه جدید علیه خود شوند. ایجاد اختلاف میان خوانین بویراحمد، به ویژه برادران ضرغام پور، حمایت از خوانین و کلانتران هم پیمان خود در مقابل عبدالله خان و مهم تر از همه، هدایت قدرت خوانین و عشایر به سمت استان اصفهان و راه اندازی جنگ سمیرم بود، تا از این طریق، امنیت لوله های نفت و خطوط مواصلاتی متفقین را حفظ نمایند؛ اما حضور جاسوسان آلمانی در منطقه بویراحمد، پس از حادثه سمیرم، نگرانی مجدد انگلیسی ها را فراهم آورد. این بار توجه قدرت های بین المللی، ملی و محلی متوجه بویراحمد و عبدالله خان ضرغام پور گردید که سرانجام آن، منتهی به پیمان «چم چیت» شد. پیمانی که سرنوشت جاسوسان آلمانی را رقم زد و نگرانی انگلیس را نسبت به آلمان و ستون پنجم آن به پایان رساند.