معلومات کشاورزی در زمانهای گذشته در میان خانوادههای کشاورز ایرانی، به صورت شفاهی منتقل می شد. از این رو،کتاب هایاندکی در حوزه کشاورزی تالیف شده و بر جای مانده است. در این نوشتار تلاش می شود با بررسی سه کتاب ارشاد الزراعه، معرفت فلاحتورساله طریق قسمت آب ُقلب،میزان دانش و درجه پیشرفت و مهارت کشاورزان ایرانی در استفاده از آب، زمین، شرایط اقلیمی، رعایت توالی و آیش در کشت انواع محصولات، اعتلای کیفیت محصولات، دفع آفات حیوانی و طبیعی،انبار کردن و نگهداری انواع محصولات و میوه ها و استفاده درست از منابع آبی نمایانده شود. مهارتی که علیرغم پیشرفت های علمی در زمینه کشاورزی، هنوز هم می تواند برای کشاورزی امروزایران، بسیارمفید و کارساز باشد.
هدف اصلی این پژوهش، بررسی سیر تغییر و تطور شخصیت پردازی قهرمانان در سنت شفاهی عاشیقی، در فرایند گذار از نوع ادبی حماسی به نوع ادبی داستان عاشیقی است. از این رو این پرسش مطرح می شود که تغییر و تطور گذار جامعه از موقعیت های مختلف تاریخی، چگونه در شخصیت پردازی قهرمانان داستان های ترکی تاثیر داشته است؟ در این راستا، به داستان عاشیقی اصلی و کرم می پردازیم که محصول سنت شفاهی عاشیقی ترکی است و در قفقاز، آناتولی، آسیای صغیر، ایران و حتی ارمنستان و گرجستان گسترده شده است. مدعای اصلی بر این امر استوار است که با مطالعه ی شواهد ادبی این گذار، می توان ردپای تبدیل روحیه ی جهانگیری ترکان کوچ نشین به زندگی ساده ی روستانشینی یا شهرنشینی و تغییر برداشت از زن و خانواده را بازجست. سایر یافته های پژوهش نشان می دهد؛ شخصیت شناسی هر یک از این انواع ادبی و مطالعه ی نوع روابط قدرت میان این شخصیت ها تا اندازه ای می تواند بیانگر ارزش های جامعه ی مخاطبین اثر و آفرینندگان آن ها باشد.
البدء و التاریخدر بزنگاه عصر تدوین تمدن اسلامی به قلم مقدسی تألیف شده و کشمکش های گفتمانی اندیشمندان در آن بازتاب یافته است. در عین حال، محققان معاصر آن را نمونه ای از نگرش عقلانی- فلسفی به تاریخ در سنت تاریخ نگاری اسلامی دانسته اند. بنابراین بازیابی «ایده کلیدی» مقدسی در نگارش البدء و التاریخو «معنای بنیادین» آن، به عنوان مسئله مقاله حاضر، مهم و ضروری می نماید. در پاسخ بدین مهم، مقاله درصدد نقد تاریخی البدء و التاریخو بازاندیشی در آن با تکیه بر مبانی نظری تعیّنِ اجتماعی و فرهنگی معرفت و همچنین کاربست تفسیر خلاصه وار به مثابه روش خوانش و نقد متن است؛ امتزاجی که مقاله را عملاً به یک مطالعه موردی در حوزه «جامعه شناسی معرفتِ هرمنوتیکی» برای کاربست در نقد متون تاریخی مبدل کرده است. از خوانش البدء و التاریخبر مبنای این چارچوب چنین برمی آید که گسترش انسان گرایی اسلامی قرن چهارم، که همراه با جهان وطنی، دیانت گریزی و فردگرایی بوده است، به مثابه بخشی از مؤلفه های تأثیرگذار اما طردشده ذیل گفتار بدعت در بافتار تاریخی این عصر، بدان گونه که جوئل کرمر بدان می پردازد، زمینه ای را شکل داد که مقدسی به نگارش کتاب خود از منظر کنش گفتمانی معطوف به سلطه/طرد بپردازد. در فصول مختلف کتاب، وی واکنش منفی خود به این شرایط را نشان می دهد و راه برون رفت از این شرایطِ به زعم خویش بحرانی را بازگشت به سنت گرایی شریعت محورانه و تفسیر راست کیشانه مبتنی بر آن به مثابه تنها چارچوب ارزشمند در سامان دهی به زندگی مسلمانان می بیند. بنابراین بر خلاف خوانش عقل گروانه از این اثر، بازخوانی گذشته و روایت رویدادها در این اثر در چنین راستایی به شکل جدلی و هنجارین تدوین و بازنمایی شده است که ضروری است در نقد تاریخی گزارش های آن مورد توجه قرار گیرد.