ایران کنونی، آسیای میانه و شبه قاره ی هند، قلمرو شرقی جهان اسلام بوده اند . آثار زیادی در حوزه ی معماری در این سرزمین ها ساخته شدند که از الگو و عناصر معماریِ برابری برخوردار بودند. یکی از این الگوها، گونه ای از عمارات موسوم به «هشت بهشت» با اندامی چند اشکوبه است. به رغم انجام پژوهش های بسیار در حوزه ی معماری، این گونه ی خاص به طور جامع مطالعه نشده است. پژوهش حاضر کوشیده است با بهره مندی از چارچوب نظری موسوم به «رهیافت تاریخی» این موضوع را مطالعه کند. نتایج تحقیق نشان می دهد در ایران و آسیای میانه این الگو کارکرد تشریفاتی داشته و در شبه قاره همانند عموم هشت بهشت ها، استفاده ی یادمانی و آرامگاهی داشته است. به رغم اقلیم های متفاوت، ساختار این گونه بناها یکسان است. طرح برونگرای آنها در اقلیم خشک ایران و آسیای میانه با باغ و فضای سبز هویت پیدا می کرد و در اقلیم گرم و مرطوب شبه قاره طرح این بناها، پاسخی مناسب به محیط بود. طرح ساختاری این گونه از معماری باعث شد تا با نام های مختلفی چون، «نمکدان»، «مُثَمَن» و «چوکَندی» خوانده شوند. بخش زیادی از این سرزمین ها در سده های متأخر یا در قلمرو جغرافیای سیاسی ایران بوده اند یا از نظر فرهنگی به شدت از آن اثر پذیرفته اند. این موضوع باعث شکل گیری فرهنگ هنری و معماری همسانی شد.
هدف: تمبر کوچکترین سند رسمی کشور و اوراق بهاداری است که دیدگاهِ حاکمان سرزمین را تا دوردست ها می برد. این پژوهش با هدف شناخت نقش تمبر در دوره نخست حکومت پهلوی دوم و میزان انعکاس افکارِ حکومتی در آن انجام شده است. تلاش شد تا نقش تاریخی تمبر به عنوان روایتگر مصوّر تاریخ و فرهنگ جامعه، و ذهنیت حکومت نسبت به دوره های تاریخی ایران به چالش کشیده شود. روش/رویکرد: موضوع مقاله با تکیه بر روش میدانی-تحلیلی و اتکا به منابع اسنادی و کتابخانه ای و سودجستن از ابزار آمار -نمودارهای آماری- بررسی شد. یافته ها و نتایج: تمبر مبلّغ کوچکی است که تفکر سیاسی-فرهنگی و نگرش صاحبان قدرت را در خود به امانت دارد. حاکمان از تمبر به عنوان رسانه ای عام برای انتشار اهداف سیاسی خود استفاده می کنند و بخشی از خواسته هایشان را در آن به نمایش می گذارند. نتیجه این پژوهش نشان داد: پهلوی دوم در این راستا تلاش کرد و دقت کرد تا مرتکب اشتباه پدرش -یعنی بی احترام به پیشینه تاریخی-مذهبی ایران- نشود؛ این موضوع با توجه به افزایشِ دوبرابری تعداد تمبرهای حاوی نمادهای ایرانی-اسلامی نسبت به تعداد تمبرهای ایران باستان در این دوره آشکار شد.
محمدبن تومرت(سده6ه ) به عنوان فقیه با اقامت در مساجد، تربیت مریدان و سهل انگار خواندن مرابطان در اجرای شریعت، به عنوان رهبر مخالفان مطرح شد. وی با تکیه بر ویژگی های شخصی خود، که برخاسته از رهبری کاریزماتیک او بود، سبب تغییر ارزش های پیروان و همسویی با خود گردید. ابن تومرت سپس با نمادسازی، اعمال شبه معجزه، طرح نسب علوی و عصمت، زمینه اعلام مهدویت و تداعی اسطوره جامعه مغرب را فراهم ساخت و موجب تقویت شخصیت کاریزماتیک و تثبیت همانندسازی اسطوره ای خود شد. جنبش موحدین پس از پیروزی به دلیل تضاد اقتدار کاریزمایی با اقتدار سنتی و عقلانی، در تقابل با آنها به ناچار نهادهایی را پدید آورد. این نهادها هر چند حس تعلق به گروه را در پیروانش تقویت کرد، اما کاریزما را در سراشیبی روزمره شدن و سرانجام نابودی قرار داد. این مقاله در پی بررسی رهبری کاریزماتیک محمدبن تومرت و چگونگی روزمره شدن آن بر اساس واکاوی نظریه های مشروعیت کاریزماتیک ماکس وبر و دیگر نظریه پردازان است.
ارداویرافنامه یکی از متون پهلوی ساسانی است که شرح معراج موبدی به نام ارداویراف به بهشت و دوزخ در آن نگاشته شده است. هرچند این اثر دارای درونمایه ای دینی است ، اما بسیاری از ساختار های اقتصادی نظام ساسانی را می توان در آن یافت . این تحقیق به شیوه اسنادی کتابخانه ای بر پایه تحلیل محتوی انجام شده است و در پی یافتن ردپای ساختارهای اقتصادی نظام ساسانی در کتاب ارداویرافنامه می باشد ،وهدف آن اعتبارسنجی کتاب ارداویرافنامه است. در این تحقیق نخست ساختار های اقتصادی کتاب بررسی وسپس با ساختار های اقتصادی نظام ساسانی مقایسه می شود و نتیجه تحقیق چنین است که ساختارهای اقتصادی کتاب کاملا هماهنگ و همسو با ساختار های اقتصادی نظام ساسانی هستند و لذا کتاب ارداویرافنامه می تواند به عنوان یک منبع معتبر جهت بررسی ساختار های جامعه ساسانی مورد استفاده محققین قرار گیرد.