فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۲۱ تا ۳٬۷۴۰ مورد از کل ۷٬۹۲۷ مورد.
کتابشناسی دکتر عبدالهادی حائری
حوزههای تخصصی:
نقش تاریخی ایلات افشار و بچاقچی در شکل گیری «گلیمِ پیچ باف» در ولایت کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«گلیم پیچ باف» در ولایت کرمان از دست بافته های عشایری است که در بین بافندگان شهرستان های سیرجان، بافت و بخش هایی از جیرفت رایج گردیده و از مفاخر فرهنگی این نواحی است. این سوال پیش می آید که این شیوه ی بافندگی چگونه در ولایت کرمان شکل گرفته است و سابقه ی تاریخی آن به چه دوره ای می رسد؟ براساس منابع تاریخ محلی، مهم ترین ایلات در تولید «گلیم پیچ باف» در ولایت کرمان، ایلات افشار و بچاقچی بوده اند که در سده های گذشته از ولایت آذربایجان به ولایت کرمان مهاجرت کرده اند. بر اساس منابع تاریخ فرش، مناطق آذربایجان، قفقاز و آناتولی مراکز قدیمی این شیوه ی بافندگی گلیم محسوب می شوند. فرض مقاله بر این است که رایج شدن شیوه ی پیچ بافی گلیم در ایلات افشار و بچاقچی با حضور آنها در مقطعی از تاریخ در مراکز مزبور ارتباط مستقیم دارد.
شیوه ی پیچ بافیِ گلیم در طی پانصد سال گذشته توسط ایلات افشار، بچاقچی و شول در ولایت کرمان به کار رفته و با هنر بومی مراکز بافندگی در این استان عجین گشته است. «گلیم پیچ باف» با خلاقیت و نوآوری بافندگان این ناحیه طی دهه های گذشته با نام «گلیم شیریکی پیچ» مطرح گردیده و نقش مهمی در فرهنگ و اقتصاد این منطقه بر عهده داشته است. عدم وجود تاریخچه ی متقنی از این دست بافته و اشارات کوتاه و گاهی ابترِ برخی منابع در این زمینه و عدم تطبیقِ علمی آنها با منابع تاریخی، این وظیفه را فرض کرد که با روش تحقیق تاریخی با استفاده از منابع تاریخ ملی، محلی و منابع تاریخ فرش این پژوهش تدوین گردد.
فهرست نویسی: نگاهی نو به فهرست نویسی نسخ خطی و پیوند میان شیوه های سنتی و نو
حوزههای تخصصی:
معرفی یکی از آثار بازیافته محمد زکریا رازی و نکته ای درباره زندگی او
منبع:
وحید بهمن ۱۳۴۳ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
مقالات: درآمدی بر باستان پژوهی
حوزههای تخصصی:
یاد بودی از کرمان و بلوچستان
حوزههای تخصصی:
بررسی قبور و آرامگاه های دورة اسلامی سیستان (مطالعه موردی حوزة زَهَک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدفین و توجه به دنیای پس از مرگ، در بین همه اقوام از اهمیت خاصی برخوردار بوده است؛ به همین دلیل ما شکل گیری اشکال مختلفی از تدفین در یک سرزمین واحد، در طول دوران های مختلف و بر اساس دین و اعتقادات آنها را شاهدیم. سیستان از این قاعده مستثنی نبوده و در ادوار مختلف، اَشکال متنوعی از تدفین را تجربه کرده است. سنت آرامگاه سازی اسلامی از قرن ششم هجری قمری به بعد در سیستان پدیدار شد و پیش از این تاریخ، آثاری از آرامگاه به دست نیامده است. در این نوشتار سعی شده است از طریق پژوهش های میدانی و مطالعات کتابخانه ای، تنوع اشکال تدفین و ویژگی های آرامگاه-های حوزه زَهَک سیستان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. نتایج حاصل از این مطالعات، بیان کننده این مهم است که تغییرات صورت پذیرفته در شیوه های تدفین مربوط به حوزه مورد مطالعه، ناشی از تأثیر عوامل جغرافیایی و سنت های دیرین مردمان منطقه بر اساس باورهای دینی آنان و همچنین بازتابی از شرایط اقتصادی دوره های مختلف و تفاوت های مذهبی ساکنان سیستان بوده است.
لنگر در نظر خانیکوف
نقش قبایل یمنی در رواج تشیع در آذربایجان طیّ سده های نخست اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با فتح آذربایجان در دهه سوم هجری، گروه بزرگی از تیره ها ، عشیره ها و قبیله های گوناگون عرب، به سوی این سرزمین رهسپار شدند. این امر، علاوه بر اینکه در گسترش اسلام در این ناحیه سهمی بسزا داشته، می تواند دورنمایی از وضعیت تشیع را نیز در این سامان به دست دهد؛ زیرا با توجه به موقعیت عرب های مهاجر، موضع گیری مذهبی آن ها، در میان بومیان نیز اثرگذار بوده است. بررسی نقش مهاجرت قبایل عرب در تشیع آذربایجان، از دو بُعد قابل توجه است: نخست، نقش اسکان قبایلی که عقاید شیعی در بین آن ها رواج داشته است؛ نظیر قبایل یمنی در آذربایجان. و دیگری، نقش شهر کوفه که شاهد بروز و ظهور عقاید شیعی در بین قبایل یمنی ساکن آن هستیم. پژوهش حاضر، در صدد است با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، نقش مهاجرت قبایل عرب، به ویژه قبایل یمنی را طیّ قرون نخست اسلامی در گسترش تشیع در آذربایجان، در محورهایی نظیر: مشارکت یمنیان در فتح آذربایجان، حضور والیان و کارگزاران و مأموران حکومتی یمنی در این ناحیه، نقش اشعریان در تشیع آذربایجان و اصحاب یمنی ائمه: در این ناحیه، بررسی نماید.
علوم و معارف در دوره خانواده التمش
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری یک مهاجر ایرانی در سرزمین هند؛ بررسی تاریخ نگاری اسد بیگ قزوینی
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های تاریخ نگاری شبه قاره هند، مساعدت فارسی زبانان به اعتلاء و رشد این علم است.بخشی از این مهم، به وسیله ایرانیانی انجام گرفته که به دلایل مختلف به هند مهاجرت کردند.یکی از مهاجران ایرانی که در ترقی تاریخ نگاری شبه قاره ایفای نقش نموده، اسدبیگ قزوینی است.وی با تألیف یک اثر کم حجم ولی پرفایده، به نام تاریخ اسدبیگ، توانسته است به تبیین تاریخ سیاسی و اجتماعی دوره ای کوتاه از تاریخ هند در اواخر حکومت اکبرشاه و اوایل سلطنت جهانگیر شاه بپردازد. اسدبیگ در تاریخ نگاری، تحت تاثیر اندیشه و اعتقاداتش و نیز محدودیت های خاص محیط زندگی اش قرار داشت.این تأثیرپذیری، مانع تبیین بهینه واقعیت ها و حقایق گردیده است؛ با این حال، با روشنگری های ارزنده و ارائه برخی اطلاعات کمیاب، به بازسازی بخشی از تاریخ هند مدد رسانده است.در این مقاله، ابتدا تلاش می شود که شناخت اجمالی از زندگی مولف تاریخ اسدبیگ و شخصیت و طرز تفکر او به دست آید.آنگاه با بررسی مندرجات اثر تاریخی وی، به بیان ویژگی های تاریخ نگاری کتاب اسدبیگ پرداخته شود.مشخص ساختن چگونگی برخورد مولف تاریخ اسدبیگ با اهالی قدرت، میزان شجاعت و صراحت وی در بیان واقعیت ها، حد پایبندی او به مستندنویسی و علت جویی وقایع، میزان اهتمامش در رعایت ترتیب زمانی مطالب کتاب، محدود نشدن مولف به تاریخ سیاسی و عنایت به تبیین تاریخ اجتماعی و اقتصادی آن روزگار، از جمله نکاتی است که در بحث تاریخ نگاری مطرح می شود
گزارش همایش آموزش و پژوهش تاریخ در ایران، آسیب ها و راهکارها
حوزههای تخصصی: