فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۴۰۴ مورد.
۳۰۱.

نقد ارسطو از نظریه سقراطی- افلاطونی «وحدت فضیلت و معرفت»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معرفت فضیلت تخیل قاعده عقلى پندار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
تعداد بازدید : ۲۲۱۸۶
تحلیل فضیلت و ارتباط آن با معرفت از مباحث مهم فلسفه اخلاق است که نحوه برداشت از آن در علم اخلاق نیز مؤثر است. سقراط که گاه او را موسس فلسفه و پدر فلسفه اخلاق مى‏نامند (فرانکنّا، 1376: 20) فضیلت را لازمه معرفت مى‏دانست و بر آن بود که اگر کسى خوب و بد را از هم باز شناسد، هیج عاملى نمى‏تواند او را به عملى بر خلاف معرفتش وادار سازد. پس از سقراط دیگر فلاسفه در مقابل این نظر واکنش نشان دادند. شاگرد او افلاطون نظریه استادش را پذیرفت، اما شاگرد افلاطون، ارسطو، نظریه سقراط را انکار کرد و به تفصیل به نقد و بررسى آن پرداخت. هدف اصلى این مقاله بیان نقدهاى ارسطو بر نظریه سقراط است. این نقدها از یک سو دیدگاه ارسطو را درموضوع مورد بحث، تبیین مى‏کند و از سوى دیگر با طرح احتمالات مختلف درباره نظریه سقراط و نقد و بررسى آنها، پرتوى بر نظریه سقراط مى‏افکند. مهمترین نقد ارسطو، بر نظریه سقراط این است که این نظریه، تأثیر گرایشها و انفعالات نفسانى بر اعمال را نادیده مى‏گیرد. نکته قابل توجه این است که به نظر مى‏رسد، ارسطو در نقد یکى از تقریرهاى نظریه سقراط، خود را ناتوان از ارائه ردّى قاطع مى‏بیند و در مقابل آن تسلیم مى‏شود.
۳۰۲.

آنامنسیس و اسطوره گردش ارواح

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱۰ تعداد دانلود : ۱۲۸۲
برای کنار گذاشتن تفسیر آنامنسیس افلاطون به فطری گرایی که مفهوم آن در اصل به فلسفه جدید غربی تعلق دارد دو شاهد گویا در دو رساله افلاطون یعنی در فایدروس و جمهوری یافته می شود آنچه افلاطون اسطوره گردش ارواح با خدایان در فایدروس و تمثیل مشهور غار در جمهوری را به آن تطبیق می کند به خوبی چنانکه در این مقاله خواهیم دید نشان می دهد که افلاطون هرگز تصوری از آنچه بعضی فیلسوفان جدید و حتی معاصر غربی به راحتی پذیرفته اند یعنی فطری گرایی نداشته است.
۳۰۳.

نگرش مجدد به نظریه مثل ‏

۳۰۴.

اخلاقِ نیکوماخوس ارسطو

نویسنده: مترجم:

کلیدواژه‌ها: حکمت عملى فضیلت کمال خیر برین نیکبختى حد وسط فعل اختیارى انتخاب ترجیحى

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
تعداد بازدید : ۱۹۹۲۵
چکیده در این مقاله، نظریه اخلاقى ارسطو از رهگذر بررسى انتقادى کتاب اخلاق نیکوماخوس بررسى قرار شده است. مفهوم محورى اخلاق ارسطو، مفهوم سعادت یا کامیابى است. سیرِ او در اخلاق به سوى مطلوبى است که فى‏نفسه مطلوب باشد نه آن که به دلیل چیزى دیگر مطلوب باشد. به تعبیر دیگر، ارسطو در پى خیرِ برین بود. ارسطو انسان سعادت‏مند را انسان فضیلت‏مند مى‏داند و تحلیل ارسطو از فضیلت، تأثیرى چنان درازآهنگ داشته که در عصر حاضر، با بازسازى نظریه او، اخلاقى پدید آمده که به اخلاق مبتنى بر فضیلت (virtue ethics) موسوم است.
۳۰۵.

محرک اول در نظر ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خدا حکمت حرکت زمان فعل قوه علت (فاعلى، غایى، صورى، مادى) شوق محرک اول

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
تعداد بازدید : ۵۸۸۶
هدف از این مقاله تحقیق در خصوص نظر ارسطو در باب محرک اول یا خداست. ارسطو درکتاب مابعد الطبیعه خود درباره حکمت یا فلسفه اولى بحث و براى آن دو تعریف ذکر مى‏کند: 1- بحث درباره علل اولیه واقعیت 2- بحث درباره موجود بما هو موجود. این کتاب خود مشتمل به چهارده کتاب فرعى است. در کتاب آلفا علل اولیه را چهار تا مى‏داند: فاعلى، صورى، مادى، غایى. در کتاب لاندا، وارد بحث از محرک اول مى‏شود. قصد ارسطو تبیین وجود حرکتى است که سراسر عالم مادى را فراگرفته است و از این زاویه است که وارد بحث خدا مى‏شود. از نظر او، کل عالم کاروانى است که از قوه و نقص به سوى فعلیت و کمال روان است و محرک اول که فعلیت محض است، در رأس هرم هستى قرار گرفته و این قافله را به جذبه شوق به سوى خود مى‏کشاند. به تعبیر دیگر او علت غایى حرکت عالم است، نه علت فاعلى آن. ارسطو بعد از اثبات وجود محرک نامتحرک اول، آن را با خدا یکى مى‏داند و براى او صفات الهى مانند حیات و علم قائل مى‏شود و با این کار اصل اول فلسفى عالم را با اصل بنیادین دینى متحد مى‏سازد، بعد از آن که آن دو از هم جدا شده بودند. فعل خداى ارسطو، فکر است و متعلق این فکر هم، تنها خود اوست. بنابراین او علم و عنایتى به جهان ندارد. او معبود هم نیست. همچنان که خالق هم نیست. زیرا ارسطو ماده و حرکت را ازلى مى‏داند. جهان ارسطو غایتمند است، اما نه بدان معنا که موجودات آگاهانه به سوى غایت خویش روانند و نه بدان معنا که خدا، عالم را چنین قرار داده است. نفوذ و تأثیر خدا در عالم مانند نفوذ و تأثیرى است که شخصى ناآگاهانه، در شخصى دیگر دارد یا حتى مانند تأثیرى که یک مجسمه در طالب خود ایجاد مى‏کند. سخن آخر این که آراء ارسطو در باب خدا نه کافى است و نه حتى چندان منظم و مبوّب.
۳۰۶.

زیباترین مثلث ها در تیمایوس افلاطون کوششی نافرجام برای یک تبیین ریاضی کامیاب از طبیعت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ریاضیات
تعداد بازدید : ۲۲۵۵
از زمان نگارش رساله تیمایوس افلاطون تاکنون این اثر از جهات گوناگون همواره مورد توجه مفسران و عالمان قرار گرفته تحلیل های فراونی را بر انگیخته است یکی از جالب ترین مباحث این رساله چگونگی تبیین پیدایش عناصر چهار گانه و اجسام پنجگانه از جانب افلاطون و تلاش او برای نشان دادن نحوه تبدیل این عناصر به یکدیگر است افلاطون با طرح مثلث های بنیادین اولیه که آنها را زیباترین مثلث ها نامیده است می کوشد تا نظریه ای ارائه دهد که هم به پرسش های طبیعت شناسان پیش از خود پاسخ دهد و هم از کاستی های آرای آنان دور باشد اما خود پاسخ افلاطون نیز به عنوان یکی تبیین ریاضی هندسی از طبیعت با مشکلاتی روبرو است مقاله حاضر در بیان پیوند میان مثل و طبیعت شناسی افلاطون مطرح گردیده است.
۳۰۹.

فلاسفه افلاطون مادر همه فلسفه های الهی است

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲۳ تعداد دانلود : ۱۰۶۸
موضوعی که برخی متفکران و فلاسفه را به اندیشه و بحث واداشته قابلیت تفسیر فلسفه یونان بعنوان یک فلسفه الهی است در این مقاله با رجوع مستقیم به آثار افلاطون و ارائه تفسیر و تطبیق مختصری فضای کلی فلسفه افلاطون از این منظر بررسی و تحلیل شده و با استناد به متن عبارات افلاطون نشان داده می شود که فلسفه افلاطون نه تنها یکی از الهی ترین فلسفه های عالم اندیشه است بلکه مادر و سرچشمه تمامی تفکرات اصیل الهی است.
۳۱۰.

مطالعه تطبیقی درباره زمان در فلسفه ارسطو و حکمت متعالیه ‏

۳۱۴.

وجود و ماهیت در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۵۵ تعداد دانلود : ۱۷۰۷
بحث وجود و ماهیت به صورتی که امروز با آن آشنا هستیم در مباحث فلسفه یونانی مطرح نبود. این بحث در نتیجه منازعات کلامی در فلسفه های مسیحی و اسلامی وارد مباحث فلسفی شد. در فلسفه ملاصدرا تعبیر «اصالت» نیز به این الفاظ اضافه شد و مباحث اصالت وجود و اصالت ماهیت به عنوان مباحث اساسی فلسفه مطرح شد. یکی از تعبیرات متداول در فلسفه غرب جدید تعبیر «پلورالیزم» یا کثرت نگری یا اصالت کثرات است که مضمون فلسفی آن معادل «اصل ماهیت» به تعبیر ملاصدرا است. فلسفه های غربی را عموما از دوره یونانی تا عصر جدید، به جز دوره قرون وسطی، می توان فلسفه های اصالت ماهوی یا کثرت نگر نامید و فلسفه های مسیحی و اسلامی (به جز سهروردی) بر اساس اصالت وجود بنا شده اند. اصالت وجود و اصالت ماهیت نه فقط به عنوان مباحث متافیزیکی بلکه هر کدام به ترتیب در تفکرات اسلامی و غربی بر کل حوزه فرهنگ و تمدن سایه افکنده اند تفکر اصالت ماهیت در غرب با ارسطو آغاز می شود.
۳۱۶.

روایت افلاطون از همگامی نوشتار و دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: برابری آزادی دموکراسى نوشتار خاستگاه و منشاء

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۲۴۶۰
جدا ناپذیرى نوشتار و دموکراسى در یونان کلاسیک به عنوان یک واقعیت تاریخى، اندیشه افلاطون را به سوى طرح روایت و تفسیر خود از همراهى این دو مقوله در چارچوب دو موضوع فلسفه زبان و فلسفه سیاسى مى‏کشاند . وى با تشخیص روح زمانه و گذار تمدن یونانى از مرحله گفتارى و شفاهى به کتابى و نوشتارى در آشکارترین لایه نسبت فرازبانى آن با نوع خاصى از پولیس یا دولت - شهر - شهروند را نشان مى‏دهد . به تعبیر دیگر، گفتار نوشتارى در شروع و نیز طى مسیر خود با رژیم یا نظام سیاسى دموکراسى پیوند یافته و از آن قابل گسست و انفکاک نیست . در این راستا به نظر مى‏رسد از دو زاویه خاستگاه و ویژگى نوشتار و دموکراسى به نقاطى مشترک مى‏رسیم: خاستگاه وابسته و تبعى این دو به سازنده و پدرى به نام الیگارشى و گفتار، و نیز اشتراک آنها در دو صفت‏برابرى و آزادى (به تناسب موضوع) در عکس العمل به وجود نابرابرى، محدود بودن به ضروریات و نیازهاى ضرورى .
۳۱۷.

سرچشمه ارزش از نظر ارسطو و کانت

۳۱۸.

زمان چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
تعداد بازدید : ۶۳۹۲۹
مساله چیستى زمان از زیباترین و درعین حال بغرنج‏ترین مسائل فلسفى به شمار مى‏رود. از دیرباز فلاسفه براى شکافتن این مبحث از طبیعیات مدد مى‏جستند و در حال حاضر نیز بدون استمداد از یافته‏هاى علم فیزیک امکان بحث جدى در این زمینه وجود ندارد. در این مقاله سعى شده است‏بطور بسیار فشرده گزیده‏اى از آراء گوناگونى که در خصوص چیستى زمان در طول تاریخ مدون فلسفه ارائه شده است، مرور شود و با توجه به نتایج اخذ شده از نظریه‏هاى جدید فیزیکى، میزان معرفت ما به طبیعت زمان تا حدودى روشن گردد.
۳۱۹.

ساختار منطقی معرفت شناسی افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون دیالکتیک معرفت‏شناسى

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۵۴۴۵
معرفت‏شناسى همواره یکى از مهمترین مباحث فلسفى به شمار رفته است. توجه فیلسوفان از آغاز تدوین فلسفه تاکنون به معرفت‏شناسى متفاوت بوده است، در این میان افلاطون یکى از برجسته‏ترین شخصیتهایى است که معرفت‏شناسى دغدغه اصلى و اساسى او بوده است. و اندیشه‏هاى بدیع و ژرفى را از طریق روش «دیالکتیک‏» پیرامون چیستى معرفت و ویژگیها و واقع نمایى آن ارائه نموده. اما با توجه به این که افلاطون مباحث گوناگونى را در معرفت‏شناسى مطرح نموده ابتدا باید عناصر و سازه‏هاى مختلف تفکر افلاطونى را در هر یک از مباحث فلسفى به دست آورد و سپس، با ترکیب آنها ساختمان فکرى او را در آن خصوص نشان داد. براساس این روش، سازه‏هاى معرفت‏شناسى افلاطون به ترتیب عبارتند از: 1- ادراک حسى و نقد آن 2- عقیده و پندار 3- ریاضیات 4- شناخت ایده‏ها و نیز آثار آنها و بیان روابط آنها با یکدیگر و با اشیاء محسوس 5- یادآورى 6- دیالکتیک. در این مقاله پیوند منطقى بین این مراحل در گذر از هر مرحله به مرحله بعدى آشکار گردیده است

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان