فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۵۸ مورد.
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۵ و ۷۶
حوزه های تخصصی:
در معرکه پر سروصدای کشف حجاب کسی نبود که در کار، یا گرفتار نباشد و هرکسی در صنف خویش با این رویداد به گونه ای درگیر شده بود، مثلاً کسبه بازار از خانه نشین شدن قشر بزرگی از زنان و کسادی بازار می نالیدند و اولیای مکتب خانه ها از حاضر نشدن دختران بر سر درس و بی رونقی تعلیم و تعلم می گفتند. شاعران آن دوره نیز نمی توانستند در مقابل این پدیده عجیب و مهیب قریحه خود را ندیده بگیرند و زبان شعر را در مورد آن نگشایند.بعضی از این شاعران، مانند میرزاده عشقی، ایرج میرزا و عارف قزوینی، که باد تجدد در دماغ داشتند، با اشعار خود کشف حجاب را تایید و تشویق، و بعضی دیگر از شاعران متدین و سنت مدار در اشعار خود با کشف حجاب مبارزه می کردند و به شعر ایشان پاسخ می دادند.
تجدد گرایی و هویت ایرانی در عصر پهلوی
منبع:
زمانه ۱۳۸۴ شماره ۴۰
حوزه های تخصصی:
باستانگرایی، مدرنیسم اجباری و دیگر سیاستهای فرهنگی عصر پهلوی سرانجام به بروز شکافها، تعارضات و تنشهای فرهنگی در جامعه ایران منجر شدند. هویت ایرانی در طول تاریخ علیرغم تاثیرپذیری از برخوردهای فرهنگی و تمدنی متعدد و نیز تحمل فرازونشیبها، به ویژه قرارگرفتن در معرض تهاجمات اقوام دور و نزدیک، همچنان توانسته بود بر یک محور و اساس واحد، تداوم خود را در بستر تاریخ تثبیت کند اما با ظهور تجددگرایی و مدرنیسم، به دلیل توجه و پرداختن بیش از حد ایرانیان به ظواهر تمدن جدید (تمدن غرب) سرانجام در میان عناصر این هویت (به ویژه در میان دو عنصر عمده دینی و ملیت) شکاف ایجاد شد و در این مدت، بیش ازهرچیز سیاستهای تجددگرایانه مبتنی بر ترویج الگوهای باستانی ایران و افراط در تقلید از ظواهر نوین غرب، در ایجاد این بحران موثر بودند؛ چنانکه می توان ادعا کرد انقلاب 1357 در ایران، درواقع واکنش به این بحران هویت بود. مقاله حاضر در راستای اثبات این مدعا می کوشد.
سایه استعمار و استبداد بر فرهنگ ایران عصر پهلوی
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۵ و ۷۶
حوزه های تخصصی:
مسائل فرهنگی دوران معاصر ایران را نمی توان بدون در نظر گرفتن مسائل و شرایط بین المللی تحلیل و بررسی کرد؛ به ویژه مسائل و سیاست های فرهنگی رژیم هایی که مستقیماً با مداخله استعمارگران روی کار آمده بودند و تابعی از آن محسوب می شوند. بی شک حکومت رضاشاه و سیاست ها و رفتارهای آن، به ویژه در عرصه فرهنگ، یکی از مصادیق روشن برآمده از شرایط یادشده است. او، که با حمایت انگلیسی ها مدارج ترقی را تا پادشاهی طی کرد، از همان اولین روزهای سرسپردگی پیمان بست که براساس روش و دستورات لندن عمل کند و همه مدافعان و یاران او در امر سلطنت نیز به همین سرسپردگی مبتلا بودند. همین وضعیت در زمان سلطنت پسر او، محمدرضا، نیز تداوم یافت؛ با این تفاوت که امریکا جای انگلستان را در این صحنه پردازی ها گرفته بود.با مروری بر سیاست های فرهنگی رضاشاه و پسرش در زمینه هایی چون تجددگرایی، باستان گرایی، اسلام گریزی و اسلام ستیزی، وابسته کردن مطبوعات، کنترل و سانسور شدید رسانه های صوتی و تصویری و... می توان دریافت که سایه استعمار و استبداد همچنان بر سیاست ها و رفتارهای فرهنگی دوران پهلوی گسترده بود که جز تضعیف اقتدار این حکومت و پیدایش بحران ها و نابسامانی های فرهنگی و اجتماعی نتیجه ای نداشت.
غائله متحدالشکل کردن لباس
منبع:
زمانه ۱۳۸۴ شماره ۴۰
حوزه های تخصصی:
طرفداران رضاشاه، مساله متحدالشکل کردن لباس مردم را با آب وتاب تمام در مجلس و مطبوعات و محافل طرح می کردند و آن را «یکی از مبادی بزرگ اصلاحات» می دانستند، درحالی که رجال مستقل و آزادیخواه آن را مورد استهزا قرار می دادند و دولت و مجلس را به خاطر «صحبت کردن درباره کلاه و تنبان مردم» به انتقاد می گرفتند. بدون شک این طرح از سطحی بودن مبانی فکری و سیاسی سلطنت پهلوی حکایت داشت. آنها چیزی را به عنوان نشانه پیشرفت به مردم تحمیل می کردند که در هیچ کدام از کشورهای پیشرفته سابقه نداشت بلکه تنها به ابزاری برای تحکیم قدرت پهلوی و دستکاری در عرصه فرهنگی کشور تبدیل شده بود. ماجرای این قانون و عاقبت کار آن را در مقاله زیر ملاحظه خواهید فرمود.
علل و پیامدهای شکل گیری پدیده کشف حجاب در دوران پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضا شاه، مدعی بود که وقتی مردم لباس متحدالشکل بپوشند و کلاه پهلوی بر سر گذارند و نسبت به اعتقادات دینی سست شوند، متمدن خواهند شد. براین اساس، به ستیز با نمادهای سنتی و دینی، نظیر لباس و پوشاک سنتی پرداخت.
رضاشاه، فکر متمدن شدن ایران را از آغاز سلطنت خود در سر می پروراند و متحدالشکل کردن لباس در سال 1307 ، و نوع پوشش اعضای خانواده شاه، مؤید این واقعیت بود. اما سفر ترکیه این تلقی را تقویت کرد و رضاشاه بعد از مسافرت ترکیه از رفع حجاب زنان و آزادی آنها صحبت کرد. در 17 دی 1314 کشف حجاب به صورت علنی اعلام شد. انتشار این خبر موجب تشدید واکنش های اجتماعی شد. از جمله این واکنش ها حادثه مسجد گوهرشاد بود.
در این مقاله، تلاش بر این است که به این سؤال پاسخ داده شودکه علل و زمینه و پیامد های کشف حجاب در ایران چیست؟ پاسخ به این سؤال را براساس این فرضیه ارائه میشود که به دلیل مقاومت زنان و روحانیون در برابر رژیم، کشف حجاب درایران به نتیجه نرسید. بنابراین، در پژوهش حاضر، تلاش بر ریشه یابی مقوله کشف حجاب است. ابتدا، به ریشه های کشف حجاب در ایران پرداخته می شود و در ادامه به نتایج و پیامدهای آن اشاره خواهد شد.
کشف حجاب و تجدد اجباری
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۵ و ۷۶
حوزه های تخصصی:
کشف حجاب و تجددمآبی و فرنگی زدگی جای خود! چه اجباری در اجباری کردن این گونه برنامه ها و به کار بردن خشونت در مسیر تجددمآبی وجود داشت؟! شاید اگر رضاشاه و اطرافیان او کشف حجاب را به سرعت اجباری نمی کردند، بعضی از اقدامات مورد قبول آنها در زمینه نوسازی هم در گرد و غبار خشم و غیرت مردم فرو نمی رفت، اما گویی لازم بود که چنین رژیم مستبد و خشک مغزی از طریق همین اشتباهات در نزد مردم و تاریخ ایران بی اعتبار شود.رضاشاه برای سرعت بخشیدن به کشف حجاب دلایلی برای خود داشت و ازهمین رو دستور داد ابزارها و روش های این امر شناخته، و به کار گرفته شوند. برای آشنایی با این دلایل و روش ها نوشتار زیر مفید خواهد بود.
تجدد به رسم آتاتورکی و رضاخانی
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۵ و ۷۶
حوزه های تخصصی:
راهی که آتاتورک به اشتباه آغاز کرده بود تا نژاد ترک را با عجله از نردبان تجدد بالا بکشند، رضاشاه نیز در پیش گرفت، اما با بررسی کردن آنچه در ایران و ترکیه تجددزده روی داد می توان گفت که آتاتورک الگوی ناقص و ناجوری از تجدد اروپایی اجرا کرد، اما بدتر از آن الگوبرداری ناقص تر رضاشاه از شیوه آتاتورکی تجددگرایی بود که بر ناسازگاری و بی تناسبی آن با وضعیت اجتماعی ایران می افزود.در مقاله زیر شباهت ها و اختلاف های میان دو الگوی تجدد اجباری در ایران و ترکیه بررسی شده است که نشان می دهد رضاخان حتی نتوانست عقلانیت و دوراندیشی نسبی آتاتورک را هم داشته باشد، به ویژه در عرصه سیاست های دینی یا بهتر بگوییم ضددینی که رضاشاه حماقت ها و اشتباه های توجیه ناپذیری از خود نشان داد.
عفاف علیه حجاب
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۵ و ۷۶
حوزه های تخصصی:
یکی دیگر از کوشش های بیهوده دستگاه رضاخانی برای اجرای قانون کشف حجاب آن بود که نویسندگان و شاعران و سخنرانان وابسته به دستگاه سلطنت وی، این سخن را در اذهان عمومی جا بیندازند که باحجاب بودن الزاماً به معنای باعفاف بودن نیست؛ یعنی هم می توان عفیف و بی حجاب بود و هم ناپاک و باحجاب! این سخن خام و ناقص را هم اگر می شد مطرح کرد، به حوزه زندگی فردی مربوط می شد و فقط در مورد فضای اختصاصی و انفرادی یک انسان می توانست پذیرفته شود. اگر بتوان بسیاری از مظاهر دینی دیگر مانند مهر و سجاده و تسبیح را تظاهرگونه به کار بست و در باطن به گونه ای دیگر عمل کرد، حجاب را نمی توان برای تظاهر انتخاب کرد؛ زیرا اساساً مربوط به حوزه اجتماعی زندگی انسان است؛ یعنی حجاب زمانی معنا می دهد که شخصی خود را از شخص دیگری پوشیده نگاه دارد؛ ازهمین رو بیشتر از یک نفر باید وجود داشته باشد تا حجاب معنا بدهد و برای یک فرد تنهای تنها در اطاق دربسته حجاب و بی حجابی فاقد معناست.مرحوم شهید استاد مرتضی مطهری(ره) در کتاب «مسئله حجاب» این موضوع را با دقت و تفصیل تمام بررسی کرده است و در آن به کسانی که حجاب و عفاف را جدا از هم می دانند جوابی کوبنده داده است. در کل حجاب هم نشان دهنده و پدیدارکننده وجود عفاف است و هم سبب پایداری و حفظ آن می شود. اگرچه عفاف صفتی درونی است، برای بروز و تحقق آن نشانه هایی لازم است که نشان دهد این عفاف وجود دارد و نیز ابزارهایی که آن را تقویت کند و از معرض آسیب دور بدارد. در مقاله ذیل این شبهه بسیار خطرناک اخلاقی، دینی و اجتماعی تحلیل و بررسی شده است
لباس بهانه ای بیش نبود
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۷
حوزه های تخصصی:
هرچند رضاشاه از نهاد روحانیت و روحانیان مبارزی همچون سیدحسن مدرس خاطره تلخی در ذهن داشت، قانون متحدالشکل کردن لباس و محدود کردن روحانیان برای استفاده از لباس دینی، برنامه های بسیار دوراندیشانه تر و بنیادی تر استعمارگران بیگانه برای تضعیف و سپس اضمحلال دین و دین ورزی و از میان بردن اقتدار و اعتبار اسلام بود.قانون اجباری اتحاد شکل لباس با خود رضاشاه از ایران رخت بست و انتظاری جز این هم نبود، اما برای عموم مردم و طبقه روحانیان زحمت ها و رنجش های فراوانی به وجود آورد. مقاله ذیل شرح مفصلی از این ماجرا و عکس العمل های ارزشمند علما در مقابل آن است.
تغییر اسامی شهرهای ایران در دوره پهلوی اول و نقش فرهنگستان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، آگاهی از چرایی و چگونگی تغییر، اسامی شهرهای ایران به عنوان یک ""برنامه ریزی دولتی"" در عصر پهلوی اول است.
روش/رویکرد پژوهش: این تحقیق بر اساس روش توصیفی-علمی مبتنی بر اسناد دولتی، خاطرات رجال، نشریات و روزنامه ها و منابع کتابخانه ای تدوین شده است.
یافته ها و نتایج: پس از استقرار امنیت در کشور، دولت متولی مدرنیزاسیون و اصلاحات در کشور شد. شهر کانون و جلوه گاه مدرنیسم و زبان واحد، مهم ترین عامل وحدت بخش در ملت سازی تلقی گردید. در تقابل با هر آنچه ""انیرانی"" بود، اسامی خیابان ها، مغازه ها،نام خانوادگی افراد، نام قبایل و حتی نام کشور تغییر کرد تا طرحی نو برای ملتی نو در افکنده شود.زدودن خاطرات تلخ شکست های ایرانیان که موجب تحمیل زبان و اسامی ترکی،مغولی و عربی شده بود، در صدر برنامه های دولت قرار گرفت و ""کمیسیون جغرافیا"" در سازمان فرهنگستان مسئول این اقدام شد.بیش از 107 عنوان جغرافیایی ابداع گردید که بیشترین تغییرات مربوط به مناطق ترک و کردنشین بود و با خروج رضا شاه برخی از آنها به حالت سابق برگشت.
تمدن با طعم بی حجابی
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۵ و ۷۶
حوزه های تخصصی:
هرچند عده ای از نخبگان دلسوز به رضاخان هشدار داده بودند که به جای تمدن بولوارها، تمدن لابراتوارها را از غرب اخذ و اقتباس کند، او که مجری برنامه های دیکته شده از لندن بود، به این حرف های پخته و دلسوخته توجهی نکرد و ایران را پر از مظاهر سخیف تجدد غربی نمود.برداشتن اجباری حجاب بانوان در زمره همین اقتباس های بولواری رضاشاه بود که عواقب سوء فراوانی برای فرهنگ، اقتصاد و معیشت مردم ایران داشت؛ چه دختران بسیاری که به خاطر حفظ عفت و حجاب خود مجبور شدند در خانه بمانند و بی سواد باشند و چه فعالیت های اجتماعی قاعده مند و مثبتی که زنان باحجاب با ماندن در خانه ها از آن بازماندند! در مقاله پیش رو زمینه ها و پیامدهای این سیاست زورگویانه رضاخانی را مطالعه خواهید فرمود.
نهادهای تمدنی جدید در دوره رضاشاه پهلوی
حوزه های تخصصی:
تشکیل دولت پهلوی اول در سال 1304 ه ش و روی کار آمدن رضاشاه در تاریخ معاصر ایران تحولی عظیم بود. چرا که نام این حکومت بر خلاف سلسله های پیش از خود با نوسازی کشور عجین شد. کاری که سلسله های پیشین نتوانستند انجام دهند. بنابراین می توان از رضاشاه به عنوان بنیان گذار ایران نوین یاد کرد. لذا این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و شیوه ی توصیفی- تحلیلی به بیان اقدامات اصلاحی حکومت پهلوی اول و ایجاد نهادهای جدید تمدنی در این دوره می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد «نیاز» در کشور که حاصل تجدد و نوگرایی بود زمینه های نوسازی را در این دوره فراهم کرد و نوسازی کشور بدون وجود ارتش کارآمد میسر نبود. به طوری که ارتش و ماهیت نظامی دولت پهلوی اول تأثیر زیادی بر ایجاد نهادهای جدید تمدنی گذاشت.
زنان و شبه مدرنیسم رضاخان
منبع:
زمانه ۱۳۸۵ شماره ۴۸
حوزه های تخصصی:
کشف حجاب زنان در دوره رضاخان، خواه ناخواه شباهت به همان شیوه ای دارد که اروپاییان در مورد مسلمانان اندلس (اسپانیای فعلی) به کار بستند تا از طریق ترویج بی بندوباری و شهوت رانی مسلمانان فاتح و پرشور را به قهقرا ببرند. امام خمینی(ره) تاکید می کرد استعمارگران برای به یوغ کشیدن ما ابتدا «به سراغ زنان ما آمدند» تا جامعه را از داشتن مادران خوب و متقی و دانا محروم سازند. مقاله حاضر گوشه هایی از سیاستهای استعماری در قبال زنان ایران و نتایج اسفبار تاریخی آن را بازگو می کند.
درآمدی تحلیلی بر سیاست های فرهنگی- مذهبی پهلوی اول و دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی سیاست های فرهنگی- مذهبی دوران پهلوی اول و دوم است. در پاسخ به این سؤال که عملکرد هریک در مواجهه با موضوعات فرهنگی- مذهبی چه بوده است. فرضیة پژوهش هم این است که اساساً ماهیت سیاست های هر دو دوره یکی است و تنها به دلیل شرایط زمانی، نوع اِعمال سیاست ها شدت و ضعف داشته است.
روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با روش پژوهش توصیفی -تبیینی با تکیه بر اسناد و منابع اصلی انجام شده است.
یافته ها و نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد سیاست های فرهنگی- مذهبی دورة پهلوی اول متأثّر از چند عامل، روشنفکران را متقاعد کرد که تنها راه نجات ایران استقرار دیکتاتوری منور است. نتیجة آن، حکومت رضاشاه با شالوده سیاست تجدد غربی و دین عرفی بود. با رشد خودکامگی حکومت، ابزار سرکوب چون سانسور استفاده شد که در دورة پهلوی دوم، برای دوری از نتایج آن، درحالی که عرفی گرایی و غرب گرایی همچنان ستون فقرات سیاست های حکومت بودند، شیوة اعمال سیاست ها تغییر کرد. اشغال ایران در جنگ دوم جهانی و قدرت یافتن حزب توده، حکومت را به نهاد روحانیت که از عرصه های سیاسی- فرهنگی دور بود نزدیک کرد؛ اما در دهة 40 و پس از فوت آیت الله بروجردی و اعلام رفراندوم انقلاب سفید، وضعیت تغییر نمود و در دهة 50، با چندبرابرشدن درآمدهای نفتی، شاه خود را بی نیاز از متحدان داخلی دید؛ بنابراین سیاست های فرهنگی– مذهبی خود را با جدّیت اجرا نمود که وقایع منتهی به انقلاب 1357، موفق نبودن این سیاست ها را نشان داد.
تبارشناسی جریان های فرهنگی در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت جریان های فرهنگی معاصر و چگونگی پیدایش و سیر تحولات آنها از مهم ترین مباحثی است، که پژوهشگران را در حوزه های مختلف به خود مشغول ساخته است. این جریان ها در تعیین خط مشی اساسی جامعه و جهت دهی به تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن تأثیرات زیادی داشته است. مقاله حاضر در صدد است، چگونگی آشنایی جامعه ایرانی با فرهنگ و اندیشه غربی و پیدایش جریان های نوپدید و نسبت آنها با جریان های قدمایی را با استفاده از روش تحلیل تاریخی و با تکیه بر اسناد و منابع مورد بررسی قرار دهد. یافته های اساسی پژوهش حاکی از آن است که ورود اندیشه های جدید منجر به پیدایش جریان هایی شد، که مهم ترین ویژگی آنها تقابل و نفی جریان های قدمایی ایران بود. با وجود این، گرایش هایی از هم سازی و هم زیستی نیز در بین آنها مشاهده می شود.
کارکرد تخصصی عکس در دوره پهلوی اول (عکاسی به مثابه ابزاری برای احراز هویت و شناسایی مجرمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان ورود دوربین به ایران در دوره محمدشاه و به خصوص در عصر ناصری، عکاسی به صورت فنی شاهانه در خدمت سلاطین قاجاری قرار گرفت تا این که در دوره مشروطه، صنعت عکاسی از انحصار دربار خارج گردید و به میان مردم رفت، البته شواهد متعدد حاکی از آن هستند که روند عمومی شدن عکاسی از دوره پیشامشروطه آغاز شده بود اما انقلاب مشروطه در این روند جهش بزرگی ایجاد نمود. به رغم عمومی شدن عکاسی، تا اوایل قرن چهاردهم شمسی، عکاسی کاربرد تخصصی نداشت و بیشترین حجم تصاویر به عکس های یادگاری اختصاص داشت تا اینکه با اجباری شدن الصاق عکس به برگه های احراز هویت مجرمین، گذرنامه، شناسنامه و مدارک تحصیلی در دوره پهلوی اول، پرتره پرسنلی که گونه جدیدی در صنعت عکاسی به شمار می آمد، جای خود را در فرهنگ جامعه ایرانی باز نمود.
این نوشتار تلاش می کند تا با بررسی اسناد و مدارک و کتب تاریخی، به این پرسش پاسخ گوید که از چه زمانی عکاسی در ایران، کارکردی ویژه در احراز و تشخیص هویت پیدا نمود؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که عمومیت یافتن عکس های پرسنلی، در اواخر قرن سیزدهم، در دوره احمدشاه و در زمان حضور سوئدی ها در نظمیه و ژاندارمری ایران صورت پذیرفت و در اوایل قرن چهاردهم و دوره پهلوی اول ادامه یافت زیرا در دوره پهلوی اول، اخذ مدارک رسمی و اسناد هویتی و به ویژه دریافت شناسنامه و مدارک نظام وظیفه، اجباری گردید که در نهایت موجب رواج عکس پرسنلی در ایران شد.
اصلاح دینی دوره پهلوی اول با تکیه بر آراء شریعت سنگلجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشهورترین و ناشناخته ترین اشاعه دهندگان اندیشه اصلاح دینی در ایران دوره پهلوی اول، رضاقلی سنگلجی معروف به «شریعت» بود. اصلاحات دینی رضاشاه که منجر به انزوای بخشی از روحانیت گردید، راه را برای ورود علمایی چون شریعت که تأکیدشان بر عقل و عقل گرایی بود، هموار ساخت. وی از عقل در فهم دین و سنت استفاده نمود. ریشه های فکری وی به عنوان احیاگر دینی منبعث از افکار اصلاح گران دینی پیشین همچون سید جمال الدین اسدآبادی، محمدعبده مصری و نیز معاصرش اسدالله خرقانی بود. مخالفینش وهابیت را هم بدان اضافه می نمایند. برخلاف دیگر نواندیشان دینی، سنگلجی از حوزه اسلام و شیعه ننمود بلکه وی در آثاری که از خود بجا گذاشت، هدفش را مبارزه با خرافات عنوان نمود، اما پاره ای عقاید و اقدامات او در مبارزه با خرافات از سوی برخی مراجع رسمی شیعه با مخالفت مواجه شد. بررسی دیدگاه های شریعت، مؤلفه های مورد نظر وی در اصلاح دینی و بازتاب برخورد حکومت در برابر فعالیت های وی موضوع مقاله حاضر خواهد بود.
موسیقی، جشن و جنسیت در ایران از دوره قاجار تا اوایل دوره پهلوی
حوزه های تخصصی:
در ایران، موسیقی و جشن جزیی جدایی ناپذیر از یکدیگر بوده است که همواره به شکلی از مطربی، معمولاً توسط یک نوازنده در مناسبت های شاد اجرا می شد. گرچه در گذشته واژهٔ مطرب برای همهٔ نوازندگان بدون در نظر گرفتن جایگاه و تفاوت های نوازندگی آنان کاربرد داشت، اما از اواخر دورهٔ قاجار، نوازندگان متخصص در هنر موسیقی، خود را عمداً و به طور ملموسی از نوازندگانی که شغل آنان صرفاً نوازندگی در جشن ها بود، متمایز و جدا ساختند و این روند موجب شد تا اصطلاح مطرب به گروه دوم نسبت داده شود. بنا بر اطلاعاتی که از طریق سفرنامه های اروپاییان برجای مانده است، مطرب ها و گونهٔ موسیقی آنها از دورهٔ صفویه و به ویژه اواخر آن به تدریج رو به کاهش نهاد. با وجودِ اینکه سلسلهٔ زند و دربار صفوی علاقه وافری به مطرب ها داشتند اما این امر برای هنر موسیقی در آن زمان بسیار مضر بود. با این حال، در دورهٔ قاجار، به خصوص از عصر حکومتِ ناصرالدین شاه، فعالیت مطرب ها به علت گسترش و توسعه هنر/ موسیقی کلاسیک محدودتر شد. پس از آن، در دورهٔ پهلوی، به علت ظهور و رواج موسیقی غربی و انطباق هر چه بیشتر سبک های مدرن با مراسم و جشن ها، مطرب ها به حاشیه رانده شدند و بیشتر مورد استقبال و توجه طبقات سنتی تر جامعه قرار گرفتند. پس از انقلاب اسلامی، آن ها با مخالفت بیشتری رو به رو شدند و اینگونه به نظر می رسید که گویا پس از آن برای همیشه محو و ناپدید شدند.
بررسی و بازشناسی صفه فرهاد تراش در بیستون: نمونه ای ساسانی از معماری منظر
حوزه های تخصصی:
فرهاد تراش صفحه تراشیده عظیمی در سینه کوه بیستون است که می توان آن را با کتیبه داریوش بزرگ هخامنشی در کوه بیستون مقایسه کرد. به واسطه همین شباهت، شرق شناسانی چون جکسن، تامپسون، اردمان و هرتسفلد این صفحه سنگی را نقش برجسته - کتیبه ای ناتمام از عهد هخامنشی معرفی کرده اند. در دهه 1960م یک هیات باستان شناسی آلمانی به سرپرستی هاینز لوشای و ولفرام کلایس آثار باستانی زیر دهکده بیستون را کاوش کرده و در نتیجه بقایای معماری منسوب به عهد ساسانی از زیر خاک پدیدار شد که آن را یک کاخ معرفی کردند. با این حال باستان شناسان آلمانی نتوانستند رابطه این بقایای معماری را با صفه فرهاد تراش توضیح دهند. فقط بعدها والتر سالزمان پیشنهاد کرد که شاید صفحه فرهاد تراش نیز اثری ساسانی بوده و قصد داشته اند آثاری مشابه طاق بستان کرمانشاه در آنجا حجاری کنند.در این مقاله، نتایج تحقیقات هیئت معماری - باستان شناسی دانشگاه تهران در بررسی و مطالعه ناحیه بیستون و آثار فرهاد تراش در تابستان 1381 هـ.ش. منعکس شده است. بنابر نتایج این تحقیقات، ناحیه بیستون – کنگاور - کرمانشاه برای ییلاق سلاطین ساسانی دارای اهمیت بسیار بوده و آثار معماری یافته از زیر دهکده بیستون در اصل بقایای یک سیستم آب نما و دسکره و شکارگاه سلطنتی از عهد ساسانی است که همراه با صفه فرهاد تراش در مجموع یکی از نمونه های بدیع معماری منظر در عهد ساسانی را شکل می داده است که دیگر نمونه های آن در کنگاور و طاق بستان مشاهده می شود.
تعامل نهاد دین و دولت در عصر پهلوی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول روحانیت
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم روحانیت
موضوع پژوهش حاضر تعامل نهاد دین و نهاد دولت از ابتدای قرن حاضر تا پیروزی انقلاب اسلامی است که در آن به بررسی سیاست های حکومت پهلوی در قبال نهاد دین و حوزه های علمیه و هم چنین برخوردهای متقابل حوزویان در برابر این سیاست ها و نگاه و برخوردشان در مقابل حکومت پهلوی و سیاست های دینی اش پرداخته شده است. سیاست هایی که گاه بنابر مصالح در جهت خواسته های مذهبیون بود و گاه چنان ضدمذهب بود که تمامی مراجع را به مقابله با حکومت می کشاند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری داده ها مبتنی بر منابع کتابخانه ای است.نتیجه ی به دست آمده نشان می دهد که حکومت پهلوی اگرچه در مقاطعی سیاست هایش مطابق خواسته های مذهبیون و موافق با تمایلات نهاد دین بود اما این نزدیکی نه از روی دغدغه های دینی که براساس مصلحت سنجی و به منظور تحکیم پایه های قدرت خویش بود.