فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۴۱ تا ۲٬۹۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی کمال گرایی و صفات شخصیت وسواسی ـ اجباری در افراد مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری و نقش الگوهای رفتار والدینی در آن است. فرض براین بود که بیماران وارسی کننده در متغیرهای مذکور به صورت معنادار با سایر گروههای پژوهش دارای تفاوت هستند.
روش: برای این منظور 60 مورد مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری (30 نفر شستشو کننده و 30 نفر وارسی کننده) و60 نفر به عنوان گروه کنترل (30 نفر مضطرب و 30 نفر بهنجار) انتخاب شدند.
گروه مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری از طریق تشخیص روانپزشک و یا روانشناسی بالینی انتخاب شدند و برای تایید تشخیص با آنها مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاکهای DSM-IV صورت گرفت و نوع برجسته افکار و اعمال وسواسی آنها با پرسشنامه وسواسی ـ اجباری مادزلی (MOCI) تعیین شد. میزان کمال گرایی، نوع صفات پژوهش شد. میزان کمال گرایی، نوع صفات پژوهش شخصیتی و الگوهای رفتار والدینی گروهها از طریق پرسشنامه های مربوط مورد بررسی واقع گشت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد گروه وارسی کننده، والدین خود را بیشتر از سه گروه دیگر کمال گرا درک کرده بودند. همچنین گروه وارسی کننده در مقایسه با سه گروه دیگر از میزان کمال گرایی بیشتری برخوردار بودند و در نهایت آنها صفات شخصیتی وسواسی ـ اجباری را در مقایسه با سه گروه دیگر به نحو معناداری از خود نشان دادند.
نتیجه: نوع وارسی اختلال وسواسی ـ اجباری، شکل ویژه ای از این اختلال است که از سیمایه شناختی و عوامل سبب ساز ویژه ای برخوردار است. همچنین این یافته ها از عقیده ناهمگن بودن طیف مشکلات وسواسی ـ اجباری حمایت می کند.
میزان موفقیت آموزش فراگیر کودکان استثنایی از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهرستان ساری
حوزههای تخصصی:
B>اهداف: آموزش و پرورش در قرن بیست و یکم، 4 مولفه «یادگیری برای دانستن»، «یادگیری برای عمل کردن»، «یادگیری برای زیستن» و «یادگیری برای باهم زیستن» را مدنظر دارد. امروزه، آموزش فراگیر یکی از بارزترین و پرکشمکشترین موضوعات پیش روی سیاستگذاران و متخصصان آموزشی در سراسر جهان است. هدف از این پ ژوهش بررسی میزان موفقیت طرح آموزش فراگیر از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهرستان ساری بود.
روش ها: این مطالعه توصیفی در سال 1389 در معلمان دوره ابتدایی عادی، استثنایی و رابط شرکت کننده در طرح آموزش فراگیر در شهرستان ساری انجام شد و همه 60 نفر معلم به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها، ویراست دوم پرسش نامه «سازمان پژوهش آموزش و پرورش استثنایی» بود. با کمک نرم افزار SPSS 18 از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل T تک نمونهای و آزمون فریدمن برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد .
یافته ها: اجرای طرح آموزش فراگیر در اداره امور مدرسه، رشد اجتماعی، رشد عاطفی، جایگاه و موقعیت اجتماعی، خودشناسی دانشآموزان با نیازهای ویژه، تعامل دانشآموزان با نیازهای ویژه با سایر دانشآموزان و نوع رفتار دانشآموزان عادی، موفق بود، اما در امور آموزشی دانشآموزان با نیازهای ویژه، موفقیت چندانی نداشت.
نتیجه گیری: اجرای آموزش فراگیر در رشد ابعاد مختلف آموزشی دانشآموزان با نیازهای ویژه مفید است.
بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری و نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری و نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II است. این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی اجرا گردید. بدین منظور از میان مراجعه کنندگان انجمن دیابت شهر تبریز ،3 نفر که در خرده مقیاس افسردگی مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) در طبقه شدید و خیلی شدید قرار گرفتند، به طور در دسترس انتخاب و وارد پژوهش شدند. قبل از شروع مداخله برای تعیین خط پایه، 2 بار پیش آزمون به عمل آمد، و وضعیت فرد از لحاظ متغیر های مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس مراحل مداخله در 8 جلسه به صورت انفرادی بر روی شرکت کنندگان اجرا شد، 3 هفته پس از اجرای مداخله نیز، متغیرهای مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس سازگاری روانی اجتماعی با بیماری(PAIS) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) استفاده شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که درمان شناختی-رفتاری موجب افزایش سازگاری با بیماری و کاهش نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II می شود.
بررسی مقایسه ای منابع و پیامدهای استرس شغلی در کارکنان زن و مرد بیمارستان های خصوصی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های قبلی نشان داده است که ماهیت نشانه ای استرس شغلی در بین زنان و مردان متفاوت است. در پژوهش حاضر توجه عمده به تفاوت نشانه های استرس شغلی شامل اضطراب و شکایت های روان تنی و متغیرهای اصلی تاثیرگذار بر استرس شغلی یعنی امنیت شغلی، ویژگی های شغلی و روابط اجتماعی در محیط کار در بین زنان و مردان بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 321 نفر بوده که با توجه به تحلیل زیرگروه ها از بین دو جنس زن و مرد به ترتیب 177 و 144 نفر انتخاب گردیدند و به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب صفت-حالت، شکایت های روان تنی و مقیاس محیط کار پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که بین زنان و مردان در اضطراب (P<0.01)، شکایات روان تنی (P<0.05)، ویژگی های شغلی (P<0.01)، روابط اجتماعی در محیط کار (P<0.01) و امنیت شغلی (P<0.01) تفاوت معنادار وجود دارد. یافته ها با توجه به نظرات و یافته های تجربی مورد بحث قرار گرفته است.
روانشناسی تصمیم گیری: تأثیر پیگیری اطلاعات بی فایده و غیر ابزاری بر انتخاب و تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اطلاعات بی فایده و غیر ابزاری بر انتخاب ها و تصمیم گیری های افراد در حوزه های مختلف است.
روش: در این مطالعه مداخله ای روان شناختی، 800 مشارکت کننده در چارچوب چهار آزمایش سناریوهایی را خواندند. در این سناریوها از آنان خواسته شده بود تا در حوزه های مختلف از جمله اهدای کلیه تصمیم گیری کنند. نیمی از مشارکت کنندگان سناریوهای ساده و نیمی دیگر سناریوهای مبهم را مطالعه کردند. سناریوهای ساده به تکالیفی از تصمیم گیری مربوط می شدند که حاوی «اطلاعات بی فایده و غیر ابزاری» برای مورد تصمیم گیری بودند. سناریوهای مبهم نیز به تکالیفی از تصمیم گیری مربوط می شدند که در آغاز حاوی اطلاعات بی فایده و غیر ابزاری نبودند، ولی اطلاعات پس از یک تاخیر زمانی مشخص ارائه می شدند.
یافته ها: نتایج هر چهار آزمایش به یک یافته قوی و پابرجا اشاره داشت: دریافت اطلاعات بی فایده پس از یک تاخیر زمانی و انتظار، مفید و مربوط جلوه می کند و بدین ترتیب احتمال استفاده از آنان در تصمیم گیری نهایی افزایش می یابد.
نتیجه گیری: افراد فاقد ترجیحات تعریف شده هستند و آنها را در حین عمل تصمیم گیری می سازند.
ارتباط حساسیت پردازش حسی با شیوه های فرزندپروری و شاخص های آسیب شناسی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حساسیت پردازش حسی سازه ای است که تمایل به پردازش دقیق و عمیق اطلاعات هیجانی را در برمی گیرد. برخی تحقیقات نشان داده اند که افراد دارای حساسیت پردازش حسی بالا در صورتی که شیوه های فرزندپروری والدینشان نامناسب باشد، مستعد عواطف منفی هستند. پژوهش حاضر به بررسی ارتباط حساسیت پردازش حسی و شیوه های فرزند پروری با اضطراب و افسردگی پرداخت.
روش: 372 دانشجوی پسر مقطع کارشناسی انتخاب شدند و پرسشنامه های شخص با حساسیت پردازش حسی بالا (آرون و آرون)، شیوه های فرزندپروری (پارکر و همکاران)، افسردگی (بک و استیر) و اضطراب خصیصه - حالت (اسپیلبرگر) را تکمیل کردند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیره و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: حساسیت پردازش حسی با اضطراب و افسردگی و شیوه های فرزندپروری رابطه معنی دار داشت (01/0p<). ارتباط حساسیت پردازش حسی با اضطراب قوی تر از ارتباط با افسردگی بود و حساسیت پردازش حسی، افسردگی را بعد از کنترل اضطراب پیش بینی نکرد. اثرات تعاملی نیز معنی دار بود (05/0p<) که این مسأله بیانگر نقش حساسیت پردازش حسی در پیش بینی شاخص های آسیب شناسی روان شناختی در ارتباط با شیوه های فرزندپروری است.
نتیجه گیری: در مجموع با استناد به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که حساسیت پردازش حسی در تعامل با شیوه های فرزندپروری نامناسب می تواند فرد را مستعد آسیب شناسی روان شناختی سازد.
شادمانی و عوامل مؤثر بر آن
حوزههای تخصصی:
شادمانی و نشاط به عنوان یکی از مهمترین نیازهای روانی بشر، به دلیل تاثیرات عمده ای که بر شکل گیری شخصیت آدمی و در یک کلام مجموعه زندگی انسان دارد، همیشه ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. از مهمترین نکاتی که در زمینه مطرح است، چگونگی حصول شادمانی، تقویت آن و عوامل تاثیرگذار بر دستیابی به این نیاز حیاتی است. شخصیت، عزت نفس، اعتقادات مذهبی، سرمایه اجتماعی، فعالیتهای اوقات فراغت و... از جمله عواملی هستند که پژوهش ها نشان می دهد بر این پدیده تاثیر بسزایی دارند. در این مقاله، عوامل فوق بررسی و برخی پژوهش های انجام شده در مورد هر یک از عوامل ارایه شده است.
شباهت ساختاری هوش هیجانی در ایران و امریکا
حوزههای تخصصی:
شادمانی و شخصیت: بررسی مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی متون مربوط به رابطه بین شادمانی و ابعاد مختلف شخصیت انجام شد.
روش: بررسی به شکل مروری بر متون موجود صورت گرفت.
یافته ها و نتیجه گیری: شادمانی با ابعاد شناختی، اجتماعی، هیجانی و جسمانی شخصیت رابطه دارد. در بعد شناختی، کنترل درونی، خوش بینی، هدفمندی و خلاقیت و در بعد اجتماعی، برونگرایی، نوع دوستی، توافق اجتماعی و ارتباط مثبت با دیگران با شادمانی همبستگی مثبت دارد. در بعد عاطفی، شادمانی با ثبات هیجانی، عزت نفس و خودکارآمدی و در بعد جسمانی با سلامت سیستم ایمنی رابطه دارد.
آسیب شناسی ارزشیابی برنامه درسی در آموزش عالی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: زمانی که مفهوم ارزشیابی مطرح میشود، از آن بهعنوان تعیین کننده ارزش یا شایستگی نام برده می شود. دو دهه قبل ارزشیابی برنامه درسی بهعنوان حوزه مطالعاتی مستقلی در رشته علوم تربیتی ظاهر شد. با وجود اینکه معمولاً مساله اصلی ارزشیابی فراگیران است تا ارزشیابی برنامههای آموزشی، نیاز به مطالعه و بررسی عمیق ماهیت و کیفیت اصلاح برنامههای درسی، یک مجموعه از مفاهیم، اصول، روشها، نظریهها و الگوهای جدید را موجب شد. این عقاید و روشهای جدید مبنای حوزه جدید ارزشیابی برنامه درسی هستند. ارزشیابی از برنامه درسی در آموزش عالی با چالشهای متعددی مواجه است و هنوز جایگاه خود را در ساختار برنامه ریزی درسی پیدا نکرده است. این پژوهش با هدف پرداختن به چالشهایی که ارزشیابی برنامه درسی در آموزش عالی با آن مواجه است و ارایه رهنمودهایی در این خصوص انجام شد.
نتیجهگیری: از جمله چالش های مهم در مورد ارزشیابی برنامه های درسی آموزش عالی مشخص نبودن معنای برنامه درسی و ارزشیابی برنامه درسی، فقدان برنامه مشخص و قانونمند برای انجام ارزشیابی برنامه درسی، عدم استفاده از متخصصان داخل و خارج دانشگاه برای انجام صحیح ارزشیابی، مشخص نکردن بودجه لازم برای انجام ارزشیابی، بی توجهی به نتایج ارزشیابی و غیره است.
رابطه سطح تحول روانی _ معنوی و احساس تنهایی با اضطراب وجودی در دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سطح تحول روانی _ معنوی، احساس تنهایی و اضطراب وجودی دانشجویان است. بدین منظور 341 نفر از دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه های قم به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و تمامی شرکت کنندگان با سه آزمون «تحول روانی _ معنوی»، «اضطراب وجودی» و «مقیاس احساس تنهایی» مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین «تحول روانی _ معنوی» و «اضطراب وجودی» رابطه معکوس وجود دارد (487/0_=r) (01/0P<)؛ همچنین، میان «اضطراب وجودی» با «احساس تنهایی» و تمام زیرمقیاس های آن نیز در سطح (01/0P<) همبستگی مثبت معناداری درحد متوسط وجود دارد و علاوه بر این، نتایج بیانگر آن است که سطح «تحول روانی _ معنوی» و «احساس تنهایی» می توانند «اضطراب وجودی» را به طور معناداری پیش بینی کنند (5/32=2R). بنابراین، به نظر می رسد افزایش سطح «تحول روانی _ معنوی» یک عامل کلیدی در کاهش «اضطراب وجودی»، «احساس تنهایی» و درنتیجه ارتقای سلامت روان است.
تأثیر مصاحبه انگیزشی و آموزش گروهی شناختی- رفتاری بر بهبود شاخص های بهزیستی، کیفیت زندگی و مراقبت از خود در افراد مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه ی اثربخشی مصاحبهی انگیزشی گروهی و آموزش گروهی شناختی- رفتاری را در افراد مبتلا به دیابت نوع دو در خصوص شاخص های بهزیستی، کیفیت زندگی و مراقبت از خود بود. از میان مراجعان انجمن دیابت ایران و انستیتو غدد و متابولیسم، 93 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو انتخاب شدند. سنجش در سه مرحله انجام پذیرفت؛ مرحلهی اول، خط پایه یا پیش آزمون، مرحلهی دوم، دو هفته بعد از آخرین جلسهی مداخله، مرحلهی سوم، 9 هفته بعد از آخرین جلسهی مداخله. شرکتکنندگان به طور تصادفی به گروه های مصاحبهی انگیزشی (30 نفر)، آموزش گروهی شناختی ـ رفتاری (26 نفر) و کنترل (37 نفر) اختصاص یافتند. میان گروه های پژوهش از نظر ویژگیهای خط پایه (سن، سابقهی دیابت، جنسیت، آمادگی تغییر، الگوهای شخصی و شاخص های پیامد) تفاوتی دیده نشد. برای هر کدام از مداخله ها، بر اساس راهنمای عمل، چهار جلسهی گروهی به مدت 90 دقیقه توسط روانشناس واحدی برگزار شد.
یافته های پژوهش نشان داد در بیماران دیابت نوع دو، مصاحبهی انگیزشی به شکل گروهی آن میتواند به عنوان مداخله ای موثر، کیفیت زندگی، و مراقبت ازخود (در زمینهی ورزش)، و آموزش گروهی شناختی ـ رفتاری میتواند به عنوان مداخله ای مؤثر، شاخص بهزیستی، شاخص کلی مراقبت از خود، و مراقبت از خود (در زمینهی رژیم غذایی) را بهبود بخشد، و مداخلهی مصاحبهی انگیزشی گروهی، بهتر از آموزش گروهی شناختی ـ رفتاری، میتواند مراقبت از خود (در زمینهی رژیم غذایی) را بهبود بخشد.
تأثیر آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: نارساییقلبی یکی از شایع ترین اختلالات قلبی- عروقی بوده و به عنوان یک اختلال مزمن، پیشرونده و ناتوان کننده مطرح میباشد. کیفیتزندگی در بیماران مبتلا به نارساییقلبی پائین است. یکی از روشهای ارتقادهنده کیفیتزندگی، آموزش خودمراقبتی میباشد. هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی میباشد. روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 126 بیمار مبتلا به نارساییقلبی از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان قلب و عروق شهید رجایی تهران مطابق معیارهای تحقیق انتخاب و با روش بلوکهای تبدیل شده تصادفی به طور مساوی در دوگروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار گرد آوری دادهها شامل فرم مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلب و "پرسشنامه اروپایی رفتار مراقبت از خود بیماران نارساییقلبی" بود. بیماران گروه مداخله در شش گروه ده نفری جهت آموزش قرار گرفته و در 4 تا ۶ جلسه آموزش دیدند و در نهایت بسته آموزشی در اختیار این بیماران قرار گرفت. طول مدت جلسات 30 تا ۴۵ دقیقه بود. برای تحلیل دادهها از آزمونهای تیزوجی و مستقل، کای اسکوئر ،کلموگروف- اسمیرنوف، لیون و آنالیز کوواریانس استفاده شد. یافتهها: میانگین کیفیتزندگی، (۰٫۲۱۴=p) و خودمراقبتی (۰٫۷۹۵=p) بین گروه مداخله و کنترل قبل از انجام مداخله تفاوت معنادار نداشت، ولی بعد از مداخله تفاوت دو گروه در این ۲ متغیر معنادار شد (۰٫۰۰۱>p). میانگین ابعاد اقتصادی-اجتماعی، روانی، جسمی- فعالیت و سلامت عمومی کیفیتزندگی بین دو گروه بعد از انجام مداخله تفاوت معنادار داشت (۰٫۰۰۱>p). کیفیتزندگی (۰٫۱۵۴=p) و رفتارهای مراقبت از خود (۰٫۴۳۱=p) در گروه کنترل قبل و بعد از مداخله تفاوت معنادار نداشته، ولی در گروه مداخله این متغیرها بعد از مداخله نسبت به قبل از آن تفاوت معناداری یافته بود (۰٫۰۰۱>p). نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی مؤثر میباشد و توصیه میشود به عنوان یکی از روشهای اثربخش و غیر دارویی، جهت ارتقاء کیفیتزندگی این بیماران بهکار برده شود.
بررسی تحولی خود پنداشت در کودکان 6 تا 12 ساله و رابطه آن با طبقه اجتماعی و جنس
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تبیین روند تحولی خود در کودکان 6 تا 12 ساله با توجه به متغیرهای جنس و طبقه اجتماعی – اقتصادی، انجام گرفته است. برای این پژوهش که از الگوی تحولی دیمون و هارت استفاده شده است، تعداد 243 نفر از دانش آموزان شهر تهران در چهار رده سنی 6، 8، 10 و 12 ساله؛ در دو جنس دختر (120 نفر) و پسر (143 نفر) و در دو طبقه اجتماعی – اقتصادی بالا و پایین به صورت تصادفی انتخاب شدند و با روش بالینی و مصاحبه، مورد سنجش قرار گرفتند. پس از جمع آوری پاسخها و کدگذاری بر اساس دستورالعمل الگوی مذکور، داده های کمی با استفاده از مشخصه های آمار توصیفی، تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون توکی، مورد پردازش و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده مشخص می سازد که، کودکان 6 ساله ایرانی از لحاظ تحول خود در سطح دو (سطح سنجشهای مقایسه ای)، کودکان 8 ساله، در سطح سه (سطح استلزامهای بین فردی و تعاملی) و کودکان 10 ساله و 12 ساله در سطح سه تحولی و درصد قابل توجهی از این کودکان در وهله بین بینی سطح تحولی چهار (سطح نظام یافتگی باورها) قرار دارند. تحول خود پنداشت از متغیر طبقه اجتماعی اقتصادی تاثیر می پذیرد اما متغیر جنس، تاثیری بر تحول و سازمان یافتگی خود ندارد. در این میان افراد طبقه بالا، وضعیت بهتری دارند. همچنین کودکان ابتدا خود را به صورت مادی و بدنی، توصیف می کنند و هر اندازه سن آنها افزایش می یابد، این توصیف کاهش می یابد و پس از سن 8 سالگی تقریبا ثابت می ماند. اما میزان توصیف خود به صورت فعال، اجتماعی و روانی افزایش می یابد
اثربخشی امید درمانی برای افزایش میزان رضایت زناشویی و تغییر سبک دلبستگی نا ایمن در دانشجویان متاهل دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین میزان اثربخشی امید درمانی بر افزایش رضایت زناشویی دانشجویان متاهل دارای سبک دلبستگی ناایمن انجام پذیرفت.
روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری شامل دانشجویان متاهل دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 88-87 به تعداد 480 نفر بود. برای شناسایی افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن، آزمودنی ها پرسشنامه تجارب شخصی در روابط صمیمانه والر، فرالی و برنان (2000) را تکمیل کردند. پس از مرحله غربالگری 52 نفر از آزمودنی ها سبک دلبستگیشان ناایمن بود. از این میان 16 نفر تمایل به همکاری با پژوهشگر ان داشتند که این افراد در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. هر دو گروه به پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ سلیمانی نژاد (1373) و امید اسنایدر (1991) پاسخ دادند. در گروه آزمایشی، امیددرمانی در 6 جلسه یک ساعته به صورت گروهی اجرا شد اما در گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. سپس پس آزمون اجرا شد
یافته ها: نتایج نشان داد آموزش رویکرد امیددرمانی در گروه آزمایشی به طور معناداری موجب افزایش امید و رضایت زناشویی در دانشجویان متاهل دارای سبک دلبستگی ناایمن در مقایسه با گروه گواه شده ، اما منجر به تغییر سبک دلبستگی افراد از نا ایمن به ایمن نشده است. نتیجه گیری: در حوزه درمان و در زمینه کار با افرادی که نارضایتی زناشویی دارند، امید درمانی با توجه به ماهیت آن بسیار کارا و نویدبخش به نظر می رسد.
نقش زندگی مذهبی در رضامندی زناشویی زوجین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پایبندی مذهبی زوجین به عنوان یکی از عوامل مؤثر در رضامندی زناشویی انجام شده است. این پژوهش از نوع پژوهش های همبستگی می باشد و به روش پس رویدادی انجام شده است. بدین منظور، 116 زوج از دانشجویان دانشگاه بجنورد و دانش پژوهان مؤسسه امام خمینی(ره)، که حداقل یکسال از زندگی مشترک آنها گذشته بود، با استفاده از پرسش نامه های رضایت زناشویی اسلامی و پایبندی مذهبی مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان می دهد که زوجین هر دو پایبند به مذهب، نسبت به زوجینی که فقط یکی از آنها پایبند به مذهب بود، از رضامندی زناشویی بیشتری برخوردار بودند و آنها نیز از زوجین هر دو ناپایبند به مذهب بیشتر از زندگی زناشویی خود رضایت داشتند. بنابراین، می توان گفت: پایبندی به مذهب از عواملی است که در رضامندی زناشویی نقشی معنادار دارد.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه درگیری رفتاری و عاطفی تحصیلی در دانش آموزان دوره راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف عمده مطالعه حاضر، بررسی پایایی و روایی پرسشنامه درگیری رفتاری و عاطفی دانش آموزان در فعالیت های درسی برای استفاده در فرهنگ ایرانی بود. از اهداف دیگر پژوهش، مقایسه ی عملکرد دختران و پسران دوره راهنمایی در سه پایه ی تحصیلی در این پرسشنامه بود. برای این منظور، پرسشنامه یاد شده به 354 نفر از دانش آموزان مدارس راهنمایی شیراز داده شد و پس از تکمیل، با استفاده از یک شاخص چهار درجه ای نمره گذاری گردید. برای محاسبه پایایی پرسشنامه، از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید و ضرایب مطلوب و مناسبی بدست آمد. برای بررسی روایی پرسشنامه از روش تحلیل عاملی تاییدی و روایی همگرا استفاده شد. شاخص های نیکویی برازش، الگوی دو عاملی را مورد تایید قرار دادند. این عوامل مطابق با پژوهش اصلی، عامل درگیری رفتاری عاطفی و عامل عدم درگیری رفتاری عاطفی در فعالیت های درسی نام گرفتند. در عامل مربوط به درگیری رفتاری عاطفی، بین میانگین نمرات دختران و پسران تفاوت معناداری مشاهده نگردید؛ اما در عامل عدم درگیری رفتاری عاطفی، میانگین نمرات پسران کمتر از میانگین نمرات دختران بود. یافته ی دیگر پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات درگیری رفتاری عاطفی پایه های مختلف تحصیلی تفاوت معنادار وجود داشت؛ اما بین میانگین نمرات عدم درگیری رفتاری عاطفی سه پایه ی تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نگردید. اثر تعاملی جنسیت و پایه ی تحصیلی نیز بر هر دو عامل درگیری و عدم درگیری رفتاری عاطفی دانش آموزان در امور تحصیلی معنادار بود.