فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۸۲۱ تا ۱۲٬۸۴۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷۹
75-116
حوزههای تخصصی:
میدان تأمین اجتماعی در این پژوهش، عرصه کنش سازمانهای متفاوت است که یکی از مهمترین آنها، سازمان تأمین اجتماعی است و در حیطه فعالیت این سازمان، کنشگران متعددی به مواجهه مثبت و منفی می پردازند. جایگاه سازمان تأمین اجتماعی در ساختار سیاستگذاری اجتماعی ایران، همراه با سطح فراگیری و منابع مالی حاصل از تعویق میان پرداخت حق بیمه بیمه شدگان و انجام تعهدات متقابل سازمان، به این سازمان موقعیت ممتازی بخشیده است که کنشگران صاحب قدرت را به سمت ورود به میدان تأمین اجتماعی سوق میدهد، به این امید که منابع، دارایی ها، سیاستگذاری ها را در جهت نفع یا تشخیص خویش هدایت کنند. در چنین شرایطی پیاده سازی سیاست دهای اجتماعی، پیگیری اهداف اجتماعی و یا تلاش برای گریز از خطربحران در منابع سازمان، همگی در گروی شناخت کنشگران عمده و ابزار اعمال قدرت آنهاست. بنابراین مسیله اساسی پژوهش حاضر پی بردن به کیستی کنشگران کلیدی این میدان و سازوکارها و ابزارهای هر یک از آنها در مواجهه با سازمان تأمین اجتماعی است. روش این پژوهش کیفی بوده و از هر دو روش اسنادی و میدانی بهره برده است. از تکنیک های تحلیل متن و تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه در گردآوری و تطبیق داده ها و بررسی انتقادی در تحلیل داده ها و نیز تکنیک تحلیل میدان تک قطبی برای هر دو بخش استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که مهمترین کنشگران میدان، نهادهای مجلس، دولت، کارگران، کارفرمایان و سازمان تأمین اجتماعی بوده اند که هر یک از آنها از ابزارهای متفاوت و خاص خود برای مواجهه در میدان استفاده کرده اند که تشریح آن در متن مقاله آمده است. میدان تأمین اجتماعی در ایران در عمل از رویکرد سه جانبه گرایی تبعیت نمی کند؛ و این مسیله بیش از هر چیز ناشی از تضعیف نهادهای کارگری و کارفرمایی در قوانین و سیاست ها بوده است. پیامد این مسیله، تقویت مجلس به مثابه نهادی میانجی و تضعیف بیشتر گفتگوی سهجانبه تخصصی بوده است.
بررسی فقهی مبانی و مصادیق رویکرد کاهش آسیب های اجتماعی جرم با تاکید بر اعتیاد به مواد مخدر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال چهارم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
116 - 141
حوزههای تخصصی:
کم کردن آسیب جرم، رویکردی است که در سده اخیر در غرب مطرح شده است. بر اساس این رویکرد، در برخی موارد با پذیرش جرم و قلمداد کردن مجرم به عنوان بیمار و یا عضو آسیب پذیر جامعه، سعی در کم کردن آسیب های ناشی از ارتکاب جرم از سوی نهادها و مراکز مربوطه می شود. کم کردن آسیب های اعتیاد، مصرف مشروبات الکلی و روسپی گری از عمده مصادیق این رویکرد به شمار می آید. این نوشتار می کوشد با روش اسنادی، ضمن امکان سنجی و تبیین برخی مبانی فقهی این رویکرد، برخی مصادیق فقهی قابل انطباق بر این قاعده را مورد بحث قرار دهد . نتیجه بررسی ها حاکی از این است که از منظر فقهی این رویکرد با رعایت ضوابطی قابل پذیرش می باشد و قواعدی همچون دفع افسد به فاسد، تقدیم اهم، مصلحت، ضرورت و حکم حکومتی از مهم ترین مبانی پذیرش این رویکرد به حساب می آید.
تبلیغ و الگوی مطلوب مبلغ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال پنجم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
168 - 198
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر مبلغان دینی، وظیفه احیای اموزه های اهل بیت(ع) و هدایت گری آحاد جامعه را عهده دار هستند؛ تحقیق پیش رو با توجه به این وظیفه مهم مبلغان دینی در پی تدوین الگوی مطلوب مبلغ است. این الگو در چهار بعد ویژگی های اخلاقی مبلغ، مخاطبان و شیوه های تبلیغی متناسب با آن و عرصه های تبلیغ، به مدد روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار تبیین گردیده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در بعد ویژگی های اخلاقی هفت ویژگی «یکسانی گفتار و کردار»، «زمان شناسی و زمینه شناسی»، «مردمی بودن و دردآشنا»، «شجاعت و قاطعیت»، «صبر و استقامت»، «نفوذ کلام» و «انتقادپذیری» از مهم ترین فضایلی است که مبلغ در ارتباط با دیگران بایستی به آن مجهز باشد. مخاطبان مبلغ به سه دسته کلی خانواده، مخاطبان عام و مخالفان قابل تقسیم بندی است که متناسب با هر کدام شیوه های تبلیغی طرح شده است. در بعد چهارم با عنوان عرصه های تبلیغ نیز به «تقدم پرداختن به مسائل اعتقادی بر احکام و اخلاق»، «تقدم خانواده و خویشاوندان بر دیگران» و «تقدم نوجوانان و جوانان بر سایرین» اشاره شده است.
بدن بینی ؛ کاربست رویکرد گفتمان تاریخی رُوث وُداک در تحلیل مستند «دماغ به سبک ایرانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ مصرفی کنونی مقوله بدن و بدن پنداری، رکن اساسی هویت شخصی شده است؛ درنتیجه در سال های اخیر انواع مختلفی از جراحی زیبایی در جامعه ایرانی متداول شده که بالاترین میزان مراجعات زیبایی، متعلق به جراحی بینی است. در این مقاله با تأکید بر اهمیت بدن و تمایل روزافزون به جراحی زیبایی بینی در جامعه ایرانی و اشاره به تحولات گفتمانی بدن در ایران، تلاش شده است با الهام از نظریه باومن و باتلر در حوزه جنسیت، روش تحلیل گفتمان انتقادی و رویکرد تاریخی وُداک، مستند اجتماعی «دماغ به سبک ایرانی» توصیف، تفسیر و معناکاوی شود. نتایج این مطالعه نشان می دهد در مستند مذکور، نهادهایی مانند تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش)، دین، پزشکی و هنر، موقعیت سخن گویی و موضع گیری پیرامون بدن و جراحی زیبایی دارند. فیلم مستند همچنین تنازعی گفتمانی- ارزشی بین گفتمان مدرسه و پزشکی به عنوان تأییدگران و مشروعیت دهندگان این کردار گفتمانی (جراحی زیبایی) و گفتمان دین و هنر به عنوان نکوهش گران این کردار است و در این میان مبادرت کنندگان نیز در دیالکتیک هایی همچون اطمینان– تردید، تشویش – لذت و خوشایندی و فردیت قرار می گیرند. تحلیل گفتمان مستند مذکور همچنین نشان می دهد هیچ یک از گفتمان های مذکور، موقعیت برتر و فرادست را پیرامون جراحی زیبایی و تصاحب فضای گفتمانی آن ندرند و به همین دلیل نمی توانند یکسره هژمونیک شوند و بر ساحت مذکور تفوّق پیدا کنند.
فرهنگ و جامعه پذیری سیاسی در عصر اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه پذیری سیاسی نوع خاصی از آموزش سیاسی است که به موجب آن مردم نگرش ها، ارزش ها، باورها، عقاید و رفتارهای خود را به نحوی توسعه می دهند تا برای یک شهروند خوب شدن در کشورشان مساعد باشد. همچنین جامعه پذیری سیاسی فرایندی است که بوسیله آن مردم به عقایدشان راجع به سیاست شکل می دهند. بنابراین مردم در حین فرایندی که جامعه پذیری سیاسی نامیده می شود با فرهنگ سیاسی آشنا می شوند. آموزش سیاسی از کودکی آغاز و در سراسر عمر شخص ادامه می یابد. با این وجود تحولات شگرف در فناوری اطلاعات واقعیت انکارناپذیری است که می تواند تغییرات اساسی در روند فرهنگ و جامعه پذیری سیاسی ایجاد نماید. در این مقاله نقش فناوری اطلاعات بر جامعه پذیری سیاسی و به تبع آن فرهنگ سیاسی در جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت. روش پژوهش در این مقاله توصیفی– تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای خواهد بود. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تحولات فناوری اطلاعات بر فرهنگ و جامعه پذیری سیاسی خواهد بود. نتیجه حاصل از این پژوهش این است که چون جامعه پذیری سیاسی منجر به رفتار سیاسی می شود؛ پس بر فرهنگ سیاسی نیز تأثیر گذار است و توسعه فناوری اطلاعات در این دگرگونی نقش اساسی را ایفا می نماید.
تحلیل گفتمان تصانیف عارف قزوینی در دوران مشروطیت، بر اساس روش شناسی فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره مشروطه، آغاز پیدایش و گسترش جریان خردگرایی مدرن در ایران است. با ورود مضامین سیاسی و اجتماعی در حوزه شعر و موسیقی، گفتمان سیاسی دوره مشروطه در بستر موسیقی و ادبیات شکل گرفت. تصانیف میهنی از ابزارهای قدرتمند برای گسترش پیام مشروطیت بود چنانچه تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در این دوره بر چیستی تولید موسیقی موثر بود. این مطالعه با کاربرد روش شناسی فوکو در تحلیل تصانیف میهنی عارف قزوینی کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد که تحولات دوره مشروطه چه صورت بندی را در گفتمان تصانیف عارف قزوینی پدید آورده است؟ موسیقی ایران با تصانیف انقلابی موسیقیدانهایی نظیرعارف قزوینی متحول شد. این تصانیف به ترتیب فراوانی مقوم گفتمان ناسیونالیسم، لیبرالیسم، پارلمانتیسم، دموکراتیسم، سوسیالیسم و سکولاریسم هستند. گفتمان ناسیونالیسم محور همه تصانیف را سامان بخشیده است. تغییر جایگاه شعر و موسیقی، صورتبندی نو در تصانیف و اشعار؛ نقد قدرت و شکل گیری موسیقی مبتنی بر موسیقی غربی، از ویژگیهای این دوره است.
اثربخشی برنامه های تلویزیونی ورزشی و نقش آن بر تعهد ورزشی مخاطبان (مطالعه موردی: برنامه تلویزیونی ورزش صبحگاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه اثربخشی برنامه های تلویزیونی ورزش صبحگاهی و نقش آن بر تعهد ورزشی مخاطبان بوده است؛ بخشی از برنامه های در حال پخش شبکه های تلویزیونی، برنامه های ورزشی هستند که به منظور آموزش یا سرگرمی تولید شده اند و سعی در جذب مخاطبان تلویزیونی به سمت خود دارند. در پژوهش حاضر، برنامه تلویزیونی ورزش صبحگاهی به عنوان متغیر مستقل انتخاب شده است تا اثربخشی آن بر روی مخاطب مورد بررسی قرار گیرد. جامعه آماری پژوهش را مخاطبان برنامه تلویزیونی ورزش صبحگاهی تشکیل می دهند. این نمونه ها به صورت هدفمند جمع آوری شده اند و برای گردآوری اطلاعات، از چهار پرسشنامه استفاده شده است که روایی آن را متخصصان ورزش و رسانه مورد تأیید قرار داده اند. ضمن اینکه پایایی آن نیز مطلوب گزارش شده است. یافته ها نشان داد که ارتباط مؤثر و معناداری بین متغیرهای پژوهش وجود دارد. آزمون تحلیل مسیر نیز حاکی از آن بود که متغیر مستقل بر نگرش مخاطب تأثیرگذار است و نگرش ایجاد شده از طریق متغیر مستقل بر تغییر رفتار مخاطب مؤثر است چنانکه موجب می شود در نهایت مخاطب به تغییر رفتار خود متعهد شود. مخاطبی که برنامه تلویزیونی را مشاهده می کند، نسبت به آن شناخت کافی می یابد و متعهد می شود که فعالیت ها را انجام دهد.
تأثیر بازی های رایانه ای آموزشی چندکاربره تحت وب بر یادگیری و انگیزش دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال سوم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۱
195-223
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر بازی های رایانه ای چندکاربره تحت وب بر یادگیری و انگیزش دانش آموزان پسر انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی شهرستان شهریار در استان تهران بود که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند. نمونه مورد مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد که به دو گروه 25 نفری (گروه آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. روش تحقیق، روش نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. ابتدا پیش آزمون های یادگیری و انگیزش اجرا شدند بعد از اجرای دوره برای اندازه گیری پیشرفت تحصیلی درس ریاضی در مبحث کسر ها از آزمون یادگیری و جهت اندازه گیری میزان انگیزه دانش آموزان از پرسشنامه کلر استفاده شد. ابزار پژوهش حاضر شامل آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی ریاضی در مبحث کسر ها و پرسشنامه انگیزش کلر بود که پایایی آن با استفاده از روش کودرریچادسون21، 77/. محاسبه شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بازی-های آموزشی رایانه ای چند کاربره تحت وب بر یادگیری و انگیزش (علاقه، ارتباط، رضایت، انتظار) دانش آموزان پایه سوم مؤثر است و امکان ایجاد ارتباط بین یادگیرندگان در محیطی سرگرم کننده و جذاب فراهم می کند بنابراین می توان از آنها به عنوان ابزاری در یادگیری استفاده کرد.
ناسازی در میدان دانشگاهی و بیگانگی دانشگاهی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیگانگی تحصیلی یا دانشگاهی، به عنوان یکی از اشکال بیگانگی، اصطلاحی برای توضیح جدایی دانشجویان یا دانش آموزان از فرایند یادگیری و تجربة منزوی بودن از یک گروه تحصیلی یا دانشگاهی است که شخص باید به آن تعلق داشته باشد یا درگیر آن باشد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطة میان ناسازی در میدان دانشگاهی و بیگانگی دانشگاهی در میان دانشجویان دانشگاه مازندران انجام گرفته است. روش پژوهش، پیمایش و جامعة آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 93- 94 است که 390 نفر از آن ها براساس نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، انتخاب شدند و پرسشنامه بین آن ها توزیع شد. چارچوب نظری این پژوهش، نظریة ناسازی (هیسترسیس) بوردیو است. پس از جمع آوری اطلاعات، فرضیه های تحقیق در دو سطح توصیفی- استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS بررسی شد. مطابق نتایج ضریب همبستگی پیرسون، بین میدان درون دانشگاهی (هنجارهای محدودکننده، جامعه پذیری آموزشی ضعیف) با متغیر وابسته (بیگانگی دانشگاهی) تأثیر مستقیم و مثبت وجود دارد. همچنین براساس نتایج آزمون مدل نظری تحقیق که با روش معادلات ساختاری انجام شد، مؤلفه های میدان دانشگاهی، 40 درصد از تغییرات متغیر وابسته (بیگانگی دانشگاهی) را تبیین می کنند.
بررسی مقایسه ای تأثیر دینداری و نگرش های جنسیتی بر قصد فرزندآوری به تفکیک جنسیت در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به مطالعات متعدد که نشان از تاثیر متفاوت دینداری و نگرش های جنسیتی بر فرزندآوری و وجود تفاوت های جنسیتی در این حوزه دارد، این تحقیق با هدف بررسی و مقایسه تأثیر دینداری و نگرش های جنسیتی بر تعداد فرزندان قصد شده، به تفکیک جنسیت انجام شده است. جامعه آماری پیمایش، متاهلین شهر تهران بوده و با استفاده از فرمول کوکران و اثر طرح مطلوب، 1272 مرد و زن متاهل که سن زن در خانواده ایشان 15 تا 49 سال بود، انتخاب شده است. شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و ابزار مورد استفاده پرسشنامه بوده و در تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد، گرایش افراد به دین نسبتا بالاست و نگرش های جنسیتی برابرطلبانه در سطح وسیعی دیده می شود. زنان دیندارتر از مردان بوده و نگرش های جنسیتی برابرطلبانه تری دارند. به طوری که حدود 60 درصد از مردان و 70 درصد از زنان دینداری متوسط و بالاتر و حدود 50 درصد مردان و 70 درصد زنان نگرش های جنسیتی برابرطلبانه در سطح بالا را گزارش کرده اند. نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد تعداد فرزندان قصد شده در هر دو جنس متأثر از دینداری و نگرش های جنسیتی بوده و دینداری بیش از نگرش های جنسیتی بر تعداد فرزندان قصد شده اثرگذار است. الگوی تقریبا مشابهی در تاثیر دینداری و نگرش های جنسیتی بر قصد فرزندآوری در مردان و زنان وجود داشته، اما تفاوت های جنسیتی نیز مشهود است. نتایج تحقیق نشان می دهد اتخاذ سیاست های مناسب می تواند در رسیدن به جمعیت مطلوب کمک کننده باشد. واژه های کلیدی : قصد فرزندآوری، دینداری، نگرش های جنسیتی، نظریه گذار دوم جمعیتی، نظریه تغییر ارزش های نسلی.
تاملی بر فضا و جرم: جهت گیری فضای عمومی، خصوصی و مجازی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تضعیف فضای عمومی و راندن شهروندان به فضاهای غیر تعاملی می تواند در جهت گیری رفتاری شهروندان به سوی جرم و خشونت، شکستن قانون و زیرپا نهادن ارزش های اخلاق تعاملی و شهروندی، نقشی منفی بازی کند. پرسش آن است که تقلیل جایگاه حوزه عمومی چه تاثیری بر حوزه درونی (خانه/خانواده) و تمایل نوجوانان به فضای مجازی دارد و این امر در قالب فضای مجازی غیر تعاملی، به نوبه خود چه تاثیری بر ظهور و افزایش جرم و خشونت در میان نوجوانان و جامعه خواهد داشت. اگرچه ساختاری شدن مضاعف با ظهور آنچه اندیشمندانی چون ترنر فضاهای سوم یا آستانه ای می نامند، همراه است، اما بر پایه مطالعات کلاسیک، دستیابی به استقلال برآمده از بلوغ برای نوجوانان پسر در فضای نمادینی رخ می دهد، که بعدی آیینی و آستانه ای دارد. ؛ کنش خشونتبار و مجرمانه می تواند حاصل واگرایی در برابر حس یکپارچگی و فقدان رابطه دیالوجیک (گفت و گویی)، بین الذهانی، و میان متنی فرد با فضاهای اجتماعی خود باشد. این مقاله سعی دارد، تاثیر تقلیل یا آسیب فضای عمومی و خصوصی را در تمایل به فضای مجازی و ظهور جرم وخشونت، و نزول اخلاق فردی و شهروندی مورد بحث قرار دهد.
تحلیل حقوقی – جرمشناسی ناکارآمدی کیفری اعدام در جرایم مواد مخدر و سایر جرایم تعزیری و تعیین مجازات های جایگزین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
قانونگذار در جرائم مربوط به مواد مخدر و سایر جرایم تعزیری سیاست سرکوبگری و تشدید مجازات را پیاده کرده است. بدون تردید انگیزه مقنن از اتخاذ چنین تدابیری، قباحت و سنگینی این جرائم و نیز خطرناک بودن آن ها به حال جامعه است در حالی که به نظر می رسد این سیاست کیفری بنا به دلایل متعددی راهگشا نیست و قانونگذار را به هدف خویش که پیشگیری از وقوع و یا تکرار جرم و اصلاح مجرمین است نمی رساند؛ به این دلیل که نفس وضع مجازات های سنگین بدون در نظر گرفتن علل و عوامل جرم و نیز اوضاع و احوالی که طی آن فردی مرتکب جرم شده است، کار معقول و صحیحی نیست و آنچه باعث ارعاب بزهکاران و سایرین از ارتکاب و یا تکرار جرم می گردد، سرعت و قطعیت اجرای مجازات هاست نه سنگین بودن آن ها؛ از لحاظ علمی و تجربی ثابت شده است که سنگین بودن مجازات ها و عدم اجازه اعمال نهادهای تعدیل کننده مجازات-ها در مورد جرایم مواد مخدر و سایر جرایم تعزیری چندان کارساز نبوده و مرتکبین این جرائم رو به افزایش-اند.
تحولات مجازات های بدنی در سیاست کیفری ایران بر مبنای اسناد بین المللی حقوق بشری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
قانون مجازات اسلامی برای بسیاری از جرایم، مجازات های بدنی مثل شلاق، قطع دست، رجم و قطع اعضای بدن به عنوان قصاص پیش بینی کرده است. به عنوان مثال برابر ماده 230 قانون مجازات اسلامی حد زنای زن یا مردی که واجد شرایط احصان نباشند، صد تازیانه است و براساس ماده 292، قطع دست راست و پای چپ یکی از مجازا ت های چهارگانه ای است که قانونگذار برای محاربه مقرر کرده است. همچنین برابر ماده 278 حد سرقت در مرتبه اول قطع چهار انگشت دست راست و در مرتبه دوم قطع پای چپ است. در ماده 386 قانونگذار چنین مقرر داشته است: «قطع عضو یا جرح آن اگر عمدی باشد موجب قصاص است و حسب مورد مجنی علیه می تواند با اذن ولی امر جانی را با شرایطی که ذکر خواهد شد قصاص نماید»؛ با عنایت به اعتقاد به وجود اجتهاد پویا در فقه شیعه، می توان با داشتن قرائتی متفاوت از دین و همچنین از موازین حقوق بشر، تلاش در رفع تعارضات موجود نمود. علاوه بر این توجه به این نکته لازم است که نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران، نظام شرعی نیست، بلکه نظام قانونی منطبق با شرع است. از این رو انطباق همه قوانین با شرع، ضرورتی ندارد. بلکه صرفاً موارد مغایر با شرع باید کنار گذاشته شود و همین مقدار که در قانون از عبارات و مفاهیمی استفاده شود که عدم مغایرت شرعی را برساند، به تکلیف عمل کرده ایم. نتیجه آنکه در قانونگذاری باید از واژه هایی استفاده کنیم که ما را به سمت حقوق بشر ببرد. زیرا مفاهیم و واژگان حقوق بشری در محدوده مشترکات کلیه کشورها قرار می گیرند؛ نگارندگان در این مقاله با روش تحلیلی – توصیفی بصورت روش کتابخانه ای به بررسی تحول مجازات های بدنی در نظام کیفری ایران و مطالعه این تحول در سایر نظام های کیفری پرداخته است.
بررسی جامعه شناختی چالش های رشد و توسعه بنگاه های اقتصادی خانوادگی در ایران (مورد مطالعه: بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط شهر تهران)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو به بررسی چالش های جامعه شناختی رشد و توسعه بنگاه های اقتصادی خانوادگی شهر تهران می پردازد. در پی دست یابی به نظریه ای است که بتواند چالش هایی را که این بنگاه ها در مسیر رشد و توسعه خود با آن روبه رو می شوند توضیح دهد. استراتژی اصلی آن مبتنی بر روش کیفی نظریه داده محور بوده و داده های مورد نیاز از راه انجام مصاحبه های عمیق گردآوری شده است. گروه هدف عبارت است از مدیران بنگاه های اقتصادی خانوادگی کوچک و متوسط شهر تهران. تعداد 25 مورد از این بنگاه ها به روش نمونه گیری نظری انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد که این نوع بنگاه ها با شش چالش اصلی شامل چالش های فرهنگی/هویتی، درجه بندی فامیلی، شکاف نسلی، ملاحظات فامیلی و چالش شراکتی/مدیریتی رو به رو هستند. چگونگی ارتباط بین این مقولات در قالب یک مدل نظری ارائه شده است.
کارکردشناسی پلیس سنتی و ترمیمی در شرمساری کودکان و نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: واکنش مقتضی نسبت به بزهکاری کودکان و نوجوانان یکی از دغدغه های اساسی و مهم در هر نظام کیفری است که در این میان واکنش مقامات پلیس نقش تعیین کننده ای دارد، یعنی واکنش مقامات پلیس از یک سو می تواند موجب معایبی همچون برچسب خوردن و تکرار جرم و از سوی دیگر از طریق ایجاد شرمساری بازپذیرکننده باعث اصلاح و بازگشت به جامعه شود، در این زمینه هرچند پژوهش هایی در مورد بزهکاری کودکان و نوجوانان انجام گرفته است اما با این رویکرد که چگونه واکنش ماموران پلیس در راه اصلاح و بازگشت به جامعه یا تباهی آینده کودک و نوجوان بزهکار تاثیرگذار است، پژوهشی صورت نگرفته است، بنابراین با هدف تبیین کارکرد پلیس سنتی و ترمیمی در ایجاد شرمساری بازپذیرکننده و بازگشت کودکان و نوجوانان بزهکار به جامعه به موضوع پرداخته شده است. روش: این مقاله از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت به روش تحلیل محتوا به موضوع پرداخته و اطلاعات لازم به شیوه اسنادی و کتابخانه ای از کتب حقوقی و جرم شناسی، مجلات علمی، رساله ها، پایان نامه ها و قوانین و مقرارت جاری ایران و سایر کشورها جمع آوری شده و در نهایت با استفاده از نتایج حاصل از پژوهش ها در سایر کشورها به ارائه راهکارهایی برای ایفای نقش پلیس در شرمساری بازپذیرکننده کودک و نوجوان بزهکار پرداخته شد. یافته ها و نتایج: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که پلیس ترمیمی با اختیاراتی که می تواند داشته باشد (مانند قضازدایی) از طریق ایجاد شرمساری از ورود کودک و نوجوان بزهکار به فرآیند رسمی رسیدگی جلوگیری و آنان را به جامعه باز می گرداند درحالی که پلیس سنتی با اقدامات سرکوب گرانه خود و ورود کودک و نوجوان بزهکار به فرآیند رسمی رسیدگی موجب شرمساری برچسب زننده و در نهایت تباهی آینده کودک و قرار گرفتن در مسیر بزهکاری می شود.
کنکاشی جامعه شناختی در مفاهیم و شیوه های درمان سنتی ناباروری زنان: تحلیل کمی و کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال هجدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
131-157
حوزههای تخصصی:
الگوهای درمان جویی افراد پدیده ساده درمانی نیست که بتوان تنها از منظر پزشکی آن را تبیین کرد، بلکه انتخاب شیوه های درمانی می تواند بیش از سایر عوامل، تابعی از متغیرهای اجتماعی و فرهنگی باشد. به علت اهمیت زیاد مسئله باروری و فرزندآوری در بسیاری از فرهنگ ها از جمله فرهنگ سنتی جامعه ما، فردی که دچار مشکل ناباروری است اقدام به انجام روش های مختلف درمانی می کند؛ از درمان های سنتی گرفته تا درمان غیر سنتی و مدرن. مقاله حاضر درصدد ارائه کنکاش جامعه شناختی در حوزه مفاهیم و شیوه های سنتی درمان ناباروری زنان در استان مازندران است. این مطالعه به روش ترکیبی و با به کارگیری هر دو رهیافت کیفی و کمی اجرا شده است به نحوی که در ابتدا با به کارگیری نمونه گیری نظری و استفاده از مصاحبه عمیق با 28 زن نابارور، شیوه های سنتی درمان ناباروری مورد کنکاش قرار گرفت که در نهایت این شیوه ها در قالب مفاهیمی همچون مراجعه به ضامن، پیر پزشک، دعانویس، افراد سریع الاجابه، چله بری، دعا درمانی، زیارت و نذری دسته بندی شدند. در ادامه، مطالعه به روش پیمایش بر روی 95 زن نابارور مراجعه کننده به مراکز درمان ناباروری استان مازندران, که به صورت تصادفی انتخاب شدند، اجرا گردید. یافته های حاصل از پیمایش حاکی از آن است که شیوه های دعا درمانی (21%) و زیارت اماکن مقدس و نذر کردن هر کدام (16%) دارای بالاترین فراوانی و مراجعه به پیرپزشک و جادودرمانی نیز هر کدام (2%) کمترین فراوانی را دارا هستند. در پایان با به کارگیری رگرسیون لجستیک احتمال انتخاب هریک از شیوها با توجه به عواملی همچون تحصیلات، سن، مدت ناباروری، محل سکونت و درآمد خانواده مورد بررسی قرار گرفت.
فهم دلالت های اجتماعی- فرهنگی توصیه های غذایی دوران بارداری و پس از آن (یک مطالعة مردم نگارانه در بین زنان و خانواده های سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارداری، زایمان و آنچه که به موقعیت مادری ختم می گردد، با مجموعه ای از عوامل، عناصر و پدیده ها معنی می یابد؛ یکی از این موارد، بایدها یا نبایدهای غذایی است که فرد موظف به رعایت آن ها می گردد. توصیه های مزبور را باید توصیه های یک فرهنگ دانست؛ فرهنگی که در این معنی، خود را در تهیه و مصرف مجموعه ای از خوراکی ها باز می نماید. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال فهم دلالت هایی بوده است که می توان از تأمل بر تکاپو جهت این تهیه و مصرف، برداشت نمود. این پژوهش با حرکت از نوعی دیدگاه نظری چند سطحی، بر اساس رویکردی کیفی و به شیوة مردم نگاری در پهنه ای جغرافیایی از زاهدان تا نواحی شمالی استان سیستان و بلوچستان انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که این دلالت ها صرفاً بر کارکرد زیستی- طبی توصیه های غذایی مزبور که بیشتر معطوف به پس از زایمان است، تأکید ندارد. تهیه و مصرف برخی از خوراکی ها مانند کاچی سیستانی که ترکیب منحصر به فردی در مقایسه با سایر نسخه های مشابه است، در حال حاضر دلالت هایی را باز می نماید که باید با نوعی نگاه نمادین و معنی شناختی، تفسیر گردند. این خوراکی ها علاوه بر آنکه نشان گذاری یک رخداد را تسهیل می کنند، زمینه ای جهت خلق یک هویت مادرانه و نیز فراتر از آن، زمینه ای جهت برجسته سازی مرزها و تمایزات دیگر نیز می باشند.
نقش تعدیل کننده ارزش های فرهنگی در رابطه عدالت با رفتار های انحرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت در بسیاری از پژوهش ها به عنوان متغیری که زمینه بازداری از رفتار های انحرافی را فراهم می کند، معرفی شده است. با این حال نتایج به دست آمده در مطالعات انجام شده در این مورد، گاهی با یکدیگر ناهمخوان اند. به همین دلیل این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کننده پنج ارزش فرهنگی شامل فاصله قدرت، اجتناب از تردید، مردانگی/ زنانگی، جمع گرایی/ فردگرایی و غایت نگری زمانی (پویاییِ کار) در رابطه عدالت ادراک شده با رفتار های انحرافی اجرا شد. نمونه پژوهش 280 نفر بودند که به شیوه سهل الوصول (در دسترس) انتخاب شدند. ابزار های سنجش متغیرها شامل پرسشنامه ارزش های فرهنگی، پرسشنامه عدالت ادراک شده و پرسشنامه رفتار های انحرافی بودند. نتایج نشان داد که در مردانگی/ زنانگی و فاصله قدرتِ بالا، بین عدالت توزیعی با رفتار های انحرافیِ معطوف به سازمان و در مردانگی/ زنانگیِ بالا، بین عدالت توزیعی با رفتار های انحرافیِ معطوف به افراد، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در پویاییِ کار پایین، رابطه عدالت رویه ای با رفتار های انحرافی معطوف به سازمان نیرومندتر از این رابطه در پویاییِ کار بالا است. همچنین در اجتناب از تردیدِ پایین ، عدالت رویه ای با رفتار های انحرافیِ معطوف به افراد، دارای رابطه مثبت و معنادار و در مردانگی/ زنانگیِ پایین، رابطه عدالت رویه ای با رفتار های انحرافیِ معطوف به افراد منفی است. ولی این رابطه در مردانگی/ زنانگیِ بالا مثبت است. در مجموع نتایج پژوهش نشان داد که ارزش های فرهنگی می تواند روابط متعارف بین عدالت ادراک شده با رفتار های انحرافی را تحت تأثیر قرار دهد. این یافته برای پژوهش و نظریه پردازی در ایران، واجد اهمیت است.
فراتحلیل پژوهش های میزان دین داری و احساس امنیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال نهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف استفاده از روش آماری فراتحلیل در راستای تحلیل نتایج پژوهش های انجام شده در زمینه رابطه میان میزان دین داری و احساس امنیت اجتماعی طراحی شده است.<br /> روش شناسی: به منظور انجام فراتحلیل، 31 پژوهش انجام شده در رابطه با این موضوع بررسی شدند و از این میان 17 پژوهش انجام شده بین سال های 94-1390 در زمینه رابطه میزان دین داری و سرمایه اجتماعی که در فصلنامه های معتبر علمی به چاپ رسیده اند، انتخاب شدند. پژوهش های مذکور با استفاده از روش پیمایشی در جوامع آماری متفاوت و مبتنی بر سنجه های پایا به انجام رسیده اند.<br /> یافته ها: در گام نخست ارزیابی پژوهش های منتخب، مفروضات همگنی و خطای انتشار مورد بررسی قرار گرفتند؛ بر این اساس یافته ها حکایت از ناهمگنی اندازه اثر و عدم سوگیری انتشار مطالعات مورد بررسی داشتند. در مرحله دوم، ضریب اندازه اثر با به کارگیری نسخه دوم نرم افزار <em>CMA</em> مورد ارزیابی قرار گرفتند.<br /> نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان دادند که اندازه اثر یا ضریب تأثیر میزان دین داری بر احساس امنیت اجتماعی معادل 193/0 است که برحسب نظام تفسیری کوهن، در حد پایینی ارزیابی می شود. درمجموع نتایج پژوهش نشان داده است که میزان دین داری تأثیری ضعیفی بر احساس امنیت اجتماعی دارد.
مفاهیم و بنیان های نظری رعایت حق سکوت و دسترسی به وکیل در فرآیند بازجویی ضابطان دادگستری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
221 - 254
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بازجویی متهمان، مرکز ثقل تحقیقات مقدماتی محسوب می شود و با عنایت به لزوم حمایت از اصل برائت و حفظ کرامت انسانی در فرآیند دادرسی عادلانه خطوط اصلی حقوق دفاعی اشخاص (از جمله حق سکوت و دسترسی به وکیل) در اثنای بازجویی وفق اسناد بین المللی حقوق بشر (اعم از جهانی و منطقه ای) در این مرحله تعیین گردیده است . از این رو، شناخت این دسته از اصول سازنده و راهبردی حاکم بر فرایند دادرسی عادلانه، چه از منظر ویژگی های خاص یا مشترک این اصول و چه از منظر بازشناسی مبانی حاکم بر آن ها، نقطه شروع ترسیم رابطه بین این اصول با تدابیر بازجویی و به دنبال آن، شناسایی و تعیین ضمانت اجراهای مختلف و تضمین گر حسن جریان این اصول در فرایند بازجویی ضابطان دادگستری می باشد که در این مقاله به آنها پرداخته می شود.<br /> روش شناسی: با توجه به اهداف تحقیق، ماهیت آن کاربردی بوده و روش اجرای این مطالعه توصیفی- تحلیلی و کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کتابخانه ای با استفاده از ابزار فیش برداری می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه اسناد، قوانین و مستندات در حوزه تحقیق می باشد.<br /> نتایج و یافته ها: نتایج نشان داد بنیان های نظری رعایت حق سکوت و دسترسی به وکیل در فرآیند بازجویی ضابطان دادگستری پنج نوع؛ 1- رعایت شان و کرامت انسانی 2- فرض بی گناهی 3- تضمین حق دفاع متهم 4- اصل تساوی سلاح ها 5- منزلت مناسب در اسناد بین المللی و حقوق داخلی می باشند. که هر یک از این عوامل به تفصیل بازشناسی شدند، تا به عنوان ابزار تفسیر صحیح قانون در جهت پاسداری از اصول اساسی دادرسی، همچنین معیار و مبنایی مهم برای سنجش و ارزیابی اعتبار تصمیمات ضابطان دادگستری از جهت تطابق با اصول بنیادین مذکور باشند.