فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۶۷ مورد.
نگرش دانشجویان پسر دانشگاه های شهر کرمان نسبت به سیگار
حوزههای تخصصی:
الگوی روانشناختی استدلال های رأی دهندگان در انتخابات سیاسی بر پایه مفهوم درگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاه روان شناختی، رأی دادن به عنوان یک رفتار سیاسی، همان ابراز نگرش اجتماعی در حوزه عمل سیاسی است. نگرش های سیاسی در سایه استدلال هایی ابراز می شوند که بیانگر نوع و سطح درگیری های برخاسته از نیازها و آرمان های مشارکت گنندگان است. در مباحث نگرش ها در روان شناسی اجتماعی دو گرایش ابزاری و ابرازگر- ارزشی مفهوم سازی شده است که به ترتیب دو نوع درگیری پیامدی و ارزشی را به بار می آورد. گرایش ارزشی به ویژگی های شخصیتی مربوط است. به منظور دسته بندی و الگوپردازی استدلال های منتهی به رفتار رأی دهی بر پایه درگیری های مبتنی بر نگرش، در یک مطالعه کیفی، با مراجعه به 345 نفر از کسانی که دست کم یکبار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده بودند پیرامون انگیزه و انتظاراتشان از منتخب مورد نظر مصاحبه شد. بیش از 3000 استدلال جمع آوری و پس از عملیات پالایشی به 609 گویه کاهش یافت. استدلال ها در چهار گروه در قالب یک جدول 2×2، بر پایه سطح و نوع درگیری دسته بندی شدند. نتایج نشان داد الگویی از سوگیری های استدلالی بر پایه سطح و نوع درگیری های مبتنی بر نگرش قابل تمایز است: سوگیری های نخبگان، متعهدان، نیازگشا، و شخص-محور؛ که به ترتیب بر محور مطالبات مدنی، فرهنگی-ایدئولوژیک، اقتصادی- معیشتی، و روان شناختی قابل شناسایی است.
تأثیر آموزش تئوری انتخاب بر میزان سهل انگاری فردی و اجتماعی دانشجویان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت و نقش کلیدی تعلل و سهل انگاری فردی و اجتماعی در رشد و پیشرفت فرد و جامعه، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر سهل انگاری فردی و اجتماعی است. روش: 36 نفر از بین کلیه دانشجویان زن دوره کارشناسی شهر تهران در سال تحصیلی92 91، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16n=) و گواه (20n=) جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سهل انگاری تاکمن و پرسشنامه سهل انگاری اجتماعی صفاری نیا بود. ابتدا این پرسشنامه ها بعنوان پیش آزمون بر روی افراد هر دو گروه اجرا شد. سپس افراد گروه آزمایش در 8 جلسه آموزش تئوری انتخاب شرکت کردند. هر دو پرسشنامه بعنوان پس آزمون، یک بار پس از پایان جلسات آموزشی و یک بار هم بعد از دو ماه مجددا اجرا شد. این نمرات با استفاده از آزمون کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون کوواریانس نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری (01/0p
مقایسه باورهای غیر منطقی، خودکارآمدی و بهزیستی روانشناختی در بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه مقایسه باورهای غیر منطقی، خود کارآمدی و بهزیستی روانشناختی در بیماران مبتلا به سردرد های میگرنی و افراد سالم بود. این پژوهش پس رویدادی از نوع(مقطعی – مقایسه ای) است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان و مردان مبتلا به سردرد میگرن و کلیه زنان و مردان سالم شهر اردبیل در سال1390 تشکیل می دهند. آزمودنی های پژوهش 30 نفر از مبتلایان به سردرد میگرنی مراجعه کننده به کلینیک های روانپزشکی و مغز و اعصاب شهر اردبیل بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و 30 فرد سالم بود که به شیوه همتا سازی( بر اساس سن، سطح تحصیلات و وضعیت اجتماعی اقتصادی) انتخاب شدند.نتایج نشان داد که بین دو گروه میگرنی و سالم در سه متغیر خود کارآمدی، باورهای غیر منطقی و بهزیستی روان شناختی در سطح (01/0≥P) تفاوت معنادار وجود دارد.
تأثیر برنامه های آگاه سازی و تماس اجتماعی بر نگرش دانش آموزان دبیرستانی نسبت به دانش آموزان عقب مانده ذهنی و یکپارچه سازی آموزشی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"پژوهشهاى اخیر نشان داده است که داشتن تجربه رابطه و تعامل اجتماعى با دانشآموزان استثنایى و دسترسى اطلاعات و آگاهى درباره افراد با نیازهاى ویژه، مىتواند بر نگرش دانشآموزان عادى، نسبت به دانشآموزان استثنایى تأثیر مثبت بر جا گذارد.از اینرو، هدف از پژوهش حاضر، بررسى تأثیر برنامههاى آگاهسازى و رابطه اجتماعى بر تغییر نگرش دانشآموزان دختر دبیرستانى نسبت به دانشآموزان عقب مانده ذهنى و ضرورت یکپارچهسازى آموزشى آنها است.در این تحقیق، هفتاد و پنج دانشآموز دختر پایه اول دبیرستانى، به روش نمونهگیرى خوشهاى تصادفى، از سه دبیرستان، در شهر کرد انتخاب و به صورت تصادفى دو گروه آزمایشى و یک گروه کنترل تقسیم شدند.در مورد گروه آزمایشى اول، ابتدا برنامه آگاهسازى و پس از آن برنامه رابطه اجتماعى اجرا شد. در مورد گروه آزمایشى دوم، فقط برنامه آگاهسازى اجرا گردید و گروه کنترل هیچ برنامه مداخلهاى را دریافت نکرد.سپس براى سنجش نگرش افراد مورد مطالعه، مقیاس نگرش به پژوه(1991)به مرحله اجرا درآمد.دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک طرفه، مورد بررسى قرار گرفتند.نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوت میانگینهاى نگرش سه گروه مورد مطالعه، نسبت به دانشآموزان عقب مانده ذهنى معنادار بودند.بطورى که بین میانگینهاى نگرش گروه آزمایشى اول با گروه کنترل و بین میانگینهاى نگرش گروه آزمایشى دوم با گروه کنترل تفاوتها(001/0< P )معنادار بودند.در مقابل، بین میانگینهاى نگرش گروه آزمایشى اول(شرکتکنندگان در برنامههاى آگاه سازى و رابطه اجتماعى)و نگرش گروه آزمایشى دوم(شرکتکنندگان در برنامه آگاهسازى)تفاوت معنادارى به دست نیامد.در پایان، مقایسه میانگینهاى نگرش دانشآموزان دبیرستانى، نسبت به یکپارچهسازى آموزشى دانشآموزان عقب مانده ذهنى، در سه گروه مورد مطالعه، تفاوت معنادارى را نشان نداد.
"
بررسی نگرش همراهان بیماران روانی نسبت به شوک درمانی الکتریکی
حوزههای تخصصی:
"اشک "
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۵ شماره ۷۸
حوزههای تخصصی:
پیش بینی ابعاد نگرش مثبت به مواد مخدّر در دانش آموزان نوجوان: تحلیل رگرسیون چند متغیّره و رگرسیون چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور پیش بینی ابعاد نگرش مثبت به مواد مخدّر در دانش آموزان دوره متوسطه بر اساس ویژگی های فردی و خانوادگی صورت گرفت. روش: جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 400 دانش آموز انتخاب شدند و به مقیاس نگرش سنج به مواد مخدّر و مواد محرّک، مقیاس سطح ایمنی- ناایمنی خانواده، مقیاس شیوه تربیتی پدر و مادر و مقیاس رابطه با خواهر و برادر پاسخ دادند. این پژوهش از نوع همبستگی می باشد و داده ها با استفاده از رگرسیون چند متغیّره و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که سن، روابط خانوادگی و شیوه تربیتی می توانند ابعاد سه گانه نگرش به مواد مخدّر را پیش بینی نمایند. در مقابل نگرش کلّی دانش آموزان نسبت به مواد مخدّر از روی سن، تحصیلات پدر، روابط خانوادگی و جوّ عاطفی خانواده قابل پیش بینی است. نتیجه گیری: اطّلاعات دقیق درباره ویژگی های فردی و خانوادگی پیش بینی کننده ی نگرش مثبت به مواد مخدّر، هنگامی قابل دستیابی است که ابعاد سه گانه نگرش به مواد مخدّر به تفکیک مورد تحلیل قرار بگیرند.
تبیین عوامل مؤثر بر نگرش به کامپیوتر در میان دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین طبقه اجتماعی- اقتصادی، داشتن کامپیوتر شخصی و دسترسی به اینترنت و سابقه شرکت در کلاس های آموزش کامپیوتر، با نگرش نسبت به کامپیوتر در دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. این تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1390 است. نمونه آماری، شامل 180 نفر (115 دختر و 65 پسر) بود که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات، مقیاس نگرش نسبت به کامپیوتر (CAS) بود. پایایی کل این مقیاس به روش آلفای کرونباخ، 92/0 به دست آمد. برای تحلیل نتایج از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی گروه های مستقل و رگرسیون به روش همزمان استفاده شد. نتایج نشان داد که طبقه اجتماعی- اقتصادی با اضطراب نسبت به کامپیوتر همبستگی مثبت و معنادار (05/0P <) دارد؛ دارا بودن کامپیوتر شخصی و سابقه شرکت در کلاس های آموزشی با اضطراب، اطمینان و نگرش کلی نسبت به کامپیوتر در سطح (01/0P <) و با علاقه مندی در سطح (05/0P <) رابطه مثبت و معنادار نشان داد. طبق نتایج، بین دو جنس در ارتباط با نگرش نسبت به کامپیوتر تفاوت معناداری دیده نشد. ضمن این که طبق نتایج، دارا بودن کامپیوتر شخصی به طور معناداری (008/0P <) و سابقه شرکت در کلاس های کامپیوتری به طور معناداری (004/0P <) قادر به پیش بینی نگرش نسبت به کامپیوتر بودند. نتایج این تحقیق گویای تأثیر قابل توجه داشتن کامپیوتر شخصی و شرکت در کلاس های آموزشی کامپیوتر بر نگرش مثبت به کامپیوتر است.
میزگرد جوانان جامعه و ارزشها
منبع:
تربیت ۱۳۷۳ شماره ۹۱
حوزههای تخصصی:
کاربرد گروههای کوچک در آموزش علوم پزشک
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بهطور کلی، گروه تجمع دو نفر یا بیشتر است که کنش و واکنش دارند، از قوانین خاصی پیروی میکنند، به نیازهای یکدیگر علاقمندند و از طریق تفاهم و وحدت عمل درصدند به اهداف مشترک نایل آیند. حل مساله توسط گروه تحت تاثیر عواملی مانند تعداد اعضای گروه، انسجام گروه، اختلاف موقعیت، شخصیت افراد و محیط فیزیکی قرار میگیرد. در گروههای کوچک تعداد اعضاء محدود است؛ بهطوریکه هر عضو با دیگر اعضاء، ارتباطی رودررو و بدون واسطه داشته و هر کدام از اعضاء نقش خاصی در گروه دارند و نقشها از هم متمایز است. در گروههای کوچک میزان مشارکت و صحبت صریح به مراتب بیشتر از گروههای بزرگتر است. همچنین همکاری گروهی و احساس دوستی بین اعضاء بیشتر است و تفکر انتقادی در افراد تقویت میشود. در روش آموزش در گروههای کوچک، فراگیران از نگرشها، احساسات، عقاید و دلایل رفتار دیگران آگاه میشوند و پس از آن نگرشهای خود و دیگران را نقد و بررسی میکنند و سپس به تغییر و تطبیق نگرشهای خود در مسیر تحلیل و ارزشیابی نگرش خود میپردازند.
نتیجهگیری: یکی از مهمترین دلایل استفاده از گروههای کوچک، افزایش مهارتهای فراگیران و شکل دادن به نگرش آنها است که این، بهخصوص باعث توسعه مهارتهای بالینی در کلینیکها و مراکز بهداشتی درمانی میشود.
مقایسه عوامل زمینه ساز تقاضای طلاق بر حسب جنسیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر عوامل طلاق بر حسب جنسیّت در افراد متقاضی طلاق در دادگاه های خانواده تهران ( شهید محلاتی- ونک) طی سال های ۱۳۸۵-۱۳۸۶بررسی شد. افراد گروه نمونه شامل ۳۰۰ نفر ارجاعی از دادگاه ها و روش پژوهش توصیفی و مقطعی، با انجام دادن مصاحبه ساخت یافته بوده است. دلایل تقاضای طلاق پس از مصاحبه مشخص شده و به صورت عوامل اقتصادی، روانی، فرهنگی-اجتماعی، مشکلات جنسی، جسمی، اعتیاد، خشونت و ازدواج مجدد دسته بندی شد. داده ها به صورت فراوانی و درصد نمایش داده شد و با آزمون کای دو در 2 گروه مرد و زن مقایسه شد. نتایج نشان داد هرچند بیش ترین دلیل طلاق در هر دو جنسیّت (۴/۸۴ ٪ از زنان و۹۰٪ از مردان) عدم تفاهم و سازش بوده است؛ اما تقاضای طلاق در زنان بیش تر تحت تأثیر عوامل اقتصادی ، خشونت ، مشکلات جنسی و اعتیاد بوده در حالی که مردان بیش تر به دلیل مشکلات فرهنگی-اجتماعی متقاضی طلاق بوده اند. ا ز نتایج پژوهش حاضر در برنامه ریزی لازم در آموزش و مشاوره های قبل از ازدواج، همچنین لزوم آگاه سازی زوجین در زمینه دریافت مشاوره تخصصی در زمان بروز مشکل و اقدام به طلاق می توان برای پیشگیری از وقوع طلاق به کار گرفته شود.
بررسی تاثیر آموزش ""فلسفه برای کودکان"" بر تحول اخلاقی دانش آموزان پسر پایه ی پنجم ابتدایی شهر تهران در سال 1387(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش ""فلسفه برای کودکان"" (P4C ) بر تحول اخلاقی دانش آموزان بود. به این منظور، دو کلاس در پایه ی پنجم مدرسه ای ابتدایی و پسرانه در منطقه ی یک آموزش و پرورش شهر تهران به طور تصادفی انتخاب شد. یکی از این کلاس ها به عنوان گروه آزمایش تحت 9 جلسه آموزش P4C قرار گرفت. از هر یک از کلاس ها 16 نفر بطور تصادفی برای آزمون گیری انتخاب شدند. با استفاده از فرم های موازی معماهای اخلاقی کلبرگ و پیاژه و پی گیری بالینی قضاوت های اخلاقی کودکان به روش مصاحبه ی فردی استدلال های اخلاقی دانش آموزان از نظر تراز کلی تحول اخلاقی، خود پیروی اخلاقی و اخلاق فاعلی در پیش آزمون و پس آزمون نمره گذاری شد. تحلیل کورایانس چند گانه هیچ گونه تفاوت معناداری را بین پس آزمون های تعدیل شده ی دو گروه در هیچ یک از متغیرها نشان نداد و بنابر این هیچ یک از فرضیه های پژوهشی مورد تایید قرار نگرفت. به نظر می رسد اجرای روش آموزش فلسفه به کودکان در بافت آموزش و پرورش ایران نیاز مند مداخلات شدید تر و ملاحظات بیشتری است.