فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
رابطه ی بین منبع کنترل و خودپنداره با تنش ادراک شده بر مادران کودکان درخودمانده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطهی منبع کنترل و خودپنداره با تنش ادراک شده بر مادران کودکان درخودمانده، انجام گرفت.
روشکار: این پژوهش توصیفی همبستگی در سال 1390، بر روی 42 نفر از مادران کودکان درخودمانده که به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت داشتند و در مراکز اختلال درخودماندگی نور هدایت، آوا و تبسم شهرستان مشهد انجام شد. به منظور اندازهگیری منبع کنترل از مقیاس کنترل درونی-بیرونی راتر و برای اندازهگیری خودپنداره از مقیاس خودپندارهی بک و برای اندازهگیری تنش ادراک شده از مقیاس تنش ادراک شده استفاده شد.تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و با ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
یافتهها:بین منبع کنترل درونی با تنش ادراک شدهی مادران کودکان درخودمانده، رابطهی مستقیم و معنی دار وجود دارد (05/0P<) و بین منبع کنترل بیرونی و تنش ادراک شدهی مادران کودکان درخودمانده، رابطهی مستقیم و معنی دار وجود ندارد (05/0P>)، همچنین میان خودپنداره و تنش ادراک شدهی مادران کودکان درخودمانده نیز رابطهی مستقیم و معنی دار وجود دارد (05/0P<).
نتیجهگیری: منبع کنترل با خودپنداره و تنش ادراک شدهی مادران کودکان درخودمانده، رابطهی مستقیم و معنیداری دارد.
تأثیر گروه درمانی شناختی - رفتاری بر کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به اختلال خلقی
حوزههای تخصصی:
" توهم یا واقعیت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط سلامت روان و افکار خودکشی با کیفیت زندگی وابسته به سلامتی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 94-1393(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :با توجه به روند صعودی نگران کننده مشکلات عاطفی، روانی و افکار خودکشی در میان دانشجویان، شناخت مسایلی که می تواند کیفیت زندگی و سلامت آنان را به مخاطره بیندازد، ضروری به نظر می رسد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی ارتباط سلامت روان و افکار خودکشی با کیفیت زندگی وابسته به سلامتی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 94-1393 بود. مواد و روش ها:در این مطالعه مقطعی، 1000 دانشجوی رشته های مختلف دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسش نامه سلامت عمومی (General Health Questionnaire-12 یا GHQ-12)، مقیاس 36-SF (Short Form Health Survey-36) و فرم اطلاعات دموگرافیک، ارتباط سلامت روان و افکار خودکشی با کیفیت زندگی وابسته به سلامتی و ابعاد آن تعیین گردید. داده ها با استفاده از آزمون های Independent t، ANOVA و مدل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:میانگین نمره کیفیت زندگی در دانشجویان، 70/70 به دست آمد (فاصله اطمینان 95 درصد = 68/71-71/69). بالاترین نمره به بعد عملکرد جسمانی با میانگین 29/85 (فاصله اطمینان 95 درصد = 56/86-95/83) و پایین ترین نمره به بعد محدودیت ایفای نقش به علت مشکلات عاطفی با میانگین 26/55 (فاصله اطمینان 95 درصد = 17/58-48/52) اختصاص داشت. بین سلامت روان و شیوع افکار خودکشی و کیفیت زندگی دانشجویان ارتباط معنی داری مشاهده شد (05/0 > P). نتیجه گیری:نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شیوع اختلالات روان و افکار خودکشی در دانشجویان بالا می باشد و با سطح کیفیت زندگی آن ها ارتباط دارد. بنابراین، توصیه می شود که پیشگیری، شناسایی و درمان اختلالات روان و افکار خودکشی توسط مسؤولان دانشگاه به عنوان اولویت در نظر گرفته شود تا بدین وسیله کیفیت زندگی دانشجویان ارتقا یابد.
بررسی اعتیاد و سایر آسیب ها و انحراف های اجتماعی در حوادث و بلایای طبیعی
حوزههای تخصصی:
زندگی انسان همواره در طول تاریخ با دو بحران طبیعی و انسانی مواجه بوده است؛ در پیدایش بلایای طبیعی، برخلاف مسائل انسانی، دست بشر چندان در کار نیست و این حوادث هرازگاهی رخ می دهند و فاجعه های دل خراشی می آفرینند. ازنظر غافل گیری و پیش بینی ناپذیری، زلزله جایگاه نخست را در میان تمامی بلایای طبیعی به خود اختصاص داده است. کشور ایران به دلیل قرار گرفتن روی کمربند زلزله، یکی از زلزله خیزترین مناطق دنیا است و به طور میانگین هفته ای یک بار زلزله ای بالای سه ریشتر را تجربه می کند. اگرچه زلزله در حیطه ی مباحث جامعه شناسی قرار ندارد؛ ولی بعد از وقوع، به سبب آثار اجتماعی گوناگونی که دارد به موضوعی جامعه شناختی تبدیل می شود. یکی از این آثار، انحراف ها و بزهکاری هایی است که بعد از زلزله رخ می دهد. باوجود این گونه آسیب ها، بیشتر به خسارات مالی و جسمانی آن پرداخته شده و پیامدهای اجتماعی آن کمتر مورد توجه بوده است. هدف مقاله حاضر، بررسی اعتیاد و سایر آسیب ها و انحراف های اجتماعی در حوادث و بلایای طبیعی است که از طریق روش اسنادی به کمک اسناد و مدارک موجود به بررسی میزان اعتیاد، سرقت، شرارت و ناامنی در زلزله های اخیر ایران همچون زلزله بم، اهر، ایلام و بوشهر پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بعد از زلزله بم، به دلیل اعتقاد به آرامش دهندگی و مسکن بودن تریاک، هم به مصرف کنندگان جدید مواد افزوده شده و هم تعداد زیادی از مصرف کنندگان قدیمی، دوباره اقدام به مصرف مواد کرده بودند. مصرف هروئین بیشتر در افراد مهاجر گزارش شده و همچنین میزان سرقت، شرارت، ناامنی، خشونت و قتل در تمامی شهرهای زلزله خیز افزایش یافته است.
ترس و راههای مقابله با آن
منبع:
تربیت ۱۳۷۵ شماره ۱۰۸
حوزههای تخصصی:
مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و ریشه های والدینی در بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی با گروه عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:پژوهش حاضر به منظور مقایسه ی طرحواره های ناسازگار اولیه و ریشه های والدینی این طرحواره ها در مبتلایان به اختلال هویت جنسی زن به مرد و مرد به زن با گروه عادی اجرا گردید.
روش: طرح پژوهش پیش رو از نوع علی- مقایسه ای است . نمونه آماری شامل 78 نفر در دو گروه ، بالینی ( بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی 39 نفر ) و عادی ( کنترل، 39 نفر ) بودند که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات در مورد گروه بالینی با مراجعه به مرکز پزشکی قانونی ، کلینیک روان پزشکی و روانشناسی و جراحی بازسازی جنسیت در تهران، شیراز و محموداباد اجرا گردید. نمونه ها با استفاده از پرسشنامه های طرحواره ناسازگار اولیه یانگ و فرزند پروری یانگ ارزیابی شدند و پرسشنامه سلامت روان که بر روی گروه عادی اجرا شد.
یافته ها: تحلیل داده ها به دلیل آنکه توزیع داده ها به صورت نرمال نبود (با آزمون کولموگروف- اسمیرینف تک نمونه ای و آزمون شاپیرو- ویلک و همچنین نمودار احتمال-احتمال بررسی شد)؛ از معادل غیر پارامتریک آزمون تی مستقل یعنی (یو مان ویتنی) و ضریب همبستگی استفاده شد. در پژوهش حاضر، آلفای کرونباخ کل پرسشنامه ها تقریبا ۷۸/۰ به دست آمد. پژوهش نشان داد که بین دو گروه بالینی و بهنجار در 9 طرحواره ناسازگار اولیه تفاوت معناداری وجود داشت. بدین معنی که طرحواره های ناسازگار اولیه در گروه بالینی بیشتر بود. بین دو گروه اختلال هویت جنسی و عادی از نظر ریشه های والدینی طرحواره های ناسازگار اولیه (مربوط به مادر) و (مربوط به پدر) تفاوت معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری:نتایج پژوهش به طور کلی تفاوت معنادار دو گروه بالینی و گروه عادی را در طرحواره های ناسازگار اولیه و ریشه های والدینی این طرحواره ها نشان داد. بر اساس یافته ها ، بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی در مقایسه با گروه عادی طرحواره های ناسازگار اولیه آسیب پذیر تری داشتند. بر این اساس با شناسایی طرحواره های ناسازگار اولیه و اندازه گیری شدت آن ها می توان راهبردهای مداخله ای مناسبی را در جهت کاهش شدت این طرحواره ها به کار گرفت.
ارتباط میزان فرسودگی در مراقبین بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون با وضعیت بالینی بیماران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:مطالعهی حاضر با هدف بررسی میزان فرسودگی در مراقبین بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون و ارتباط آن با وضعیت بالینی بیماران انجام شده است.
روشکار: در این مطالعهی همبستگی، 35 بیمار مبتلا به بیماری پارکینسون مراجعهکننده به درمانگاه سرپایی نورولوژی بیمارستان قائم (عج) مشهد و مراقبین آنها در طی یک سال (90-1389) بررسی شدند. از مراقبین بیمار، پرسشنامهی بار بیماری و معیار ناراحتی مراقبین گرفته شد. آزمون معاینهی مختصر روانی برای بررسی وضعیت عمومی شناخت و مقیاس یکپارچهی درجهبندی بیماری پارکینسون برای بررسی سیر بیماری به کار رفت. همچنین برای بیماران از معیار درجهبندی هون و یار استفاده شد که معرف مرحلهی بیماری است. اطلاعات با نرمافزار SPSS تحلیل شد. برای بررسی متغیرهای جمعیتشناختی از جدول فراوانی و برای بررسی ارتباط بین فرسودگی مراقبین با وضعیت بالینی بیماران از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافتهها:بین بخش 2 و3 مقیاس یکپارچهی درجهبندی پارکینسون (فعالیتهای زندگی روزمره و عملکرد حرکتی) با فرسودگی مراقبین همبستگی مثبت معنیداری وجود داشت (01/0P>). بر اساس معیار درجهبندی هون و یار، ارتباط مثبت معنیداری بین مرحلهی بیماری با نمرهی فرسودگی مراقبین وجود داشت (01/0P<). همچنین بین وضعیت شناختی بیماران بر اساس نمرهی وضعیت روانی با نمرات پرسشنامههای بار بیماری و ناراحتی مراقبین ارتباط مثبت معنیداری یافت شد (01/0P>).
نتیجهگیری: با توجه به ارتباط میان فرسودگی مراقبین بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون با وضعیت بالینی این بیماران، لزوم توجه بالینی بیشتر به سلامت جسمی و عاطفی مراقبان احساس میشود.
مقایسه ابعاد اسکیزوتایپی با توجه به الگوهای دلبستگی در دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سبک دلبستگی ناایمن، یکی از عوامل مؤثر در بسیاری از آسیب های روانی است. این پژوهش با هدف مقایسه ویژگی های مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی در دانشجویان دلبسته ایمن، اجتنابی و اضطرابی دانشگاه تبریز انجام گردید.
مواد و روش ها: در یک مطالعه مقطعی تعداد 300 دانشجوی (150 مرد و 150 زن) دانشگاه تبریز به روش نمونه گیری خوشه ای- تصادفی انتخاب شدند. پرسش نامه شخصیت اسکیزوتایپال (SPQ یا Schizotypal personality disorder) و مقیاس دلبستگی بزرگ سالان (AAI یا Adults attachment inventory) در مورد دانشجویان اجرا گردید. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان 28/1 ± 21 سال بود. یافته ها نشان داد که میان دلبسته های ایمن با دلبسته های ناایمن اجتنابی و اضطرابی در ویژگی های مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی و همچنین نمره کل SPQ تفاوت معنیدار وجود دارد (05/0 > P). در مقابل، تفاوتی میان دلبسته های ناایمن اجتنابی و اضطرابی در ویژگی های مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی و نیز نمره کل SPQ وجود ندارد (05/0 < P).
نتیجه گیری: افراد دلبسته ناایمن اجتنابی و اضطرابی ویژگیهای مثبت، منفی و آشفته شدیدتری نسبت به افراد دلبسته ایمن تجربه میکنند. با این وجود، تفاوتی میان دلبسته های ناایمن اجتنابی و اضطرابی به لحاظ شدت ویژگیهای مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی وجود ندارد. در مجموع، افراد دلبسته ناایمن جهت تجربه ویژگی های اسکیزوتایپی و ابتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال آسیب پذیرتر هستند.
"تاثیر آموزش آرمیدگی عضلانی در کاهش علایم سندرم پیش از قاعدگی "(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تعامل هدایت شده دانش آموزان اوتیسم با همسالان و معلّم در مدارس عادی: کاه ش نقائص ارتباطی و اجتماعی در یک پژوهش تک آزمودنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اوتیسم اختلالی عصبی رشدی است که نقص در مهارت های ارتباطی و اجتماعی و هم چنین وقوع رفتارهای تشریفاتی و کلیشه ای را شامل می شود. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی تعامل هدایت شده دانش آموزان اوتیسم با عملکرد بالا با همسالان و معلّم در مدارس عادی بر کاهش نقص در مهارت های ارتباطی، نقائص اجتماعی و رفتارهای کلیشه ای این دانش آموزان بود.
روش: طرح این پژوهش بررسی تک آزمودنی با نشانه A-B همراه با 3 ماه پیگیری بود که از جمله طرح های نیمه آزمایشی به شمار می آید. 3 شرکت کننده این پژوهش یک کودک و 2 نوجوان اوتیسم بودند که از میان 16 دانش آموز مرکز اوتیسم اصفهان به صورت در دسترس انتخاب شدند. از پرسش نامه گارز به منظور سنجش اثر مداخله، و از مقیاس رشد اجتماعی وایلند، فرم کوتاه پرسش نامه تشخیصی اختلالات طیف اوتیسم، و پرسش نامه اختلالات همایند با اوتیسم، به منظور ارائه مشخصات بیشتر استفاده شد. مداخله طی 14 هفته، در یک مدرسه ابتدایی، یک دبیرستان، و یک هنرستان انجام شد.
نتایج: تحلیل داده ها با استفاده از 3 اندازه اثر شامل درصد نقاط غیر همپوش به عنوان اندازه اثر اصلی، درصد بهبودی و درصد کاهش نمرات به عنوان اندازه اثرهای فرعی انجام شد. تحلیل دیداری نمودارها، که با استفاده از نرم افزار Excel و Paint ترسیم شدند، نشان داد که درصد نقاط غیر همپوش برای مهارت های ارتباطی 3 شرکت کننده به ترتیب 75/0، 75/0 و 50/0 و برای مهارت های اجتماعی به ترتیب 100/0، 100/0، و 75/0 و برای رفتار های کلیشه ای 3 شرکت کننده به ترتیب 25%، 50% و 0% بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد تعامل هدایت شده دانش آموزان اوتیسم با همسالان و معلم در مدارس عادی بر کاهش نقائص اجتماعی و ارتباطی این افراد مؤثر است. پیشنهاد می شود پژوهش های بعدی اثربخشی تعامل هدایت شده ی دانش آموزان اوتیسم را به صورت شاهد محور ارزیابی کنند.
اثربخشی درمان گروهی فعال سازی رفتاری در کاهش شدت علائم افسردگی و افزایش سلامت عمومی و کیفیت زندگی مددجویان مرکز اجتماع درمان مدار
حوزههای تخصصی:
طرح مساله: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی همایند با اختلالات سوء مصرف مواد است. افسردگی علاوه بر اینکه یکی از علل گرایش افراد به سوء مصرف مواد است یکی از عواملی است که باعث عود مجدد پس از درمان می شود. با توجه به ضرورت انجام درمان های روانشناختی در درمان و پیشگیری از عود بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان گروهی فعال سازی رفتاری در کاهش شدت علایم افسردگی، و افزایش سلامت روانی و کیفیت زندگی مددجویان مرکز اجتماع درمان مدار بود.
روش: 21 مددجو که دچار علایم افسردگی بودند به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) وکنترل (11 نفر) قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش در 8 جلسه درمان گروهی فعال سازی رفتاری شرکت کردند. علایم افسردگی، سلامت روانی و کیفیت زندگی مددجویان قبل و پس از درمان اندازه گیری شدند.
یافته ها: میزان بهبود علایم افسردگی و سلامت روانی در گروه آزمایش به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود. اما دو گروه از نظر تغییر در کیفیت زندگی تفاوت معنی داری با هم نداشتند.
نتیجه گیری: اثربخشی یک درمان گروهی، مختصر و محض رفتاری در کاهش شدت علایم افسردگی و افزایش سلامت روانی بیماران مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد، تلویحات نظری و عملی زیادی در پی دارد. کاربرد روش های رفتاری محض در کمک به درمان و توانبخشی بیماران مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد حائز اهمیت فراوان است.